(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه اول آبان 1389- شماره 19770

سرگرداني معلولان در بزرگترين آزمون آموزش و پرورش
دستاني كه اموال عمومي را به نابودي مي كشانند
قوانين و مقررات خدمت وظيفه عمومي شرايط احراز معافيت كفالت
نقش خلاقيت در زندگي امروز
محاربه و فساد في الارض و مجازات آن
راهي براي كاهش آمار زندانيان



سرگرداني معلولان در بزرگترين آزمون آموزش و پرورش

حدود 5 ماه از برگزاري آزمون استخدامي آموزش و پرورش مي گذرد و به رغم پيگيري هاي معلولان براي اختصاص سهميه 3درصدي در استخدام اين وزارتخانه، همچنان در پذيرش معلمان، حضور معلولان بيرنگ است.
آزمون استخدامي وزارت آموزش و پرورش براي جذب 40 هزار نيرو، 7 خرداد امسال با شركت حدود 600 هزار نفر در سراسر كشور برگزار شد.
نتايج اوليه اين آزمون اواخر تير با بيش از 3 برابر ظرفيت اعلام شد و برگزيدگان با طي مراحل بعدي شامل مصاحبه تخصصي و آزمون عملي (براي رشته هايي مانند تربيت بدني) مشخص شدند.
در اين ميان، معلولان كه از حضور در آزمون آموزش و پرورش كنار گذاشته شده بودند، معترض شدند و اين اعتراض درنهايت با پيگيري وزير رفاه و ابلاغ سهميه 3درصدي استخدام معلولان از معاونت توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس جمهور به وزارت آموزش و پرورش به سرانجام خوشي رسيد.
موضوع استخدام معلولان در حد حرف باقي مانده است
اما اين سرانجام خوش هنوز به نتيجه عملي نرسيده است و به گفته معلولان، هنوز يك نفر نيز در اين زمينه استخدام نشده و موضوع استخدام معلولان تنها در حد حرف مانده است.
معلولان شركت كرده در آزمون استخدامي آموزش و پرورش هر روز با وعده هاي مختلف از سوي مسئولان بهزيستي و آموزش و پرورش مواجه مي شوند به طوري كه احمد اسفندياري، سرپرست سازمان بهزيستي در تاريخ چهارم مهر امسال درخصوص استخدام معلولان اظهار مي دارد: كميته سه جانبه اي متشكل از سازمان بهزيستي، وزارت آموزش و پرورش و نماينده معاونت توسعه مديريت و منابع انساني رياست جمهوري تشكيل شده است كه اين موضوع را مورد بررسي و پيگيري قرار داده اند و خوشبختانه مشكل استخدام معلولان در اين خصوص كاملا برطرف شده است.
علي همت محمدنژاد، رئيس جامعه معلولان كشور با بيان اينكه هيچ يك از معلولان پذيرفته شده در مرحله اول آزمون استخدامي آموزش و پرورش، در مرحله دوم پذيرفته نشده اند، اظهار مي دارد: كميسيون قضايي مجلس به دنبال احقاق حقوق اين دسته از معلولان است.
وي ادامه مي دهد: وزارت آموزش و پرورش پس از مشاهده متن صريح قانون درخصوص تخصيص سه درصد از سهميه استخدام ادارات دولتي به معلمان، نسبت به مواضع قبلي خود درباره عدم امكان استخدام معلولان در آموزش و پرورش عقب نشيني كرد اما گويا تنها اين عقب نشيني لفظي بوده و هيچ تأثيري در روند استخدام ها نداشته است.
رئيس جامعه معلولان كشور مي گويد: اين انجمن به شدت پيگير موضوع استخدام معلولان در آزمون استخدامي آموزش و پرورش است و اميدواريم اين موضوع اجرايي شود.
معلولان در آزمون آموزش و پرورش استخدام شدند
احمد حيدري، معاون حقوقي و امور مجلس وزير آموزش و پرورش درباره انتقاد كانون هاي حمايتي معلولان به دليل عدم اعمال واقعي سهميه 3درصدي استخدام معلولان در آزمون استخدامي اخير اين وزارتخانه اظهار مي دارد: تا جايي كه من اطلاع دارم، تعداد زيادي از معلولان در اين آزمون استخدام شده اند اما تعداد دقيق و جزئيات آن را بايد از معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزارتخانه بپرسيد.
وي با اشاره اي گذرا به قانون مديريت خدمات كشوري و ملغي شدن قوانين مغاير با آن از جمله «قانون جامع حمايت از معلولان»، از هرگونه توضيح بيشتر در اين رابطه خودداري كرده و مي گويد: «در اين رابطه قبلا توضيح داده ام و موضوع آزمون استخدامي آموزش و پرورش نيز تمام شده است.
درحال حاضر بسياري از معلولان تحصيل كرده بيكار هستند كه اعمال 3درصد سهميه استخدامي آنها مي تواند كمك بزرگي براي اين قشر باشد.

 



دستاني كه اموال عمومي را به نابودي مي كشانند

مطمئنا براي هر يك از ما بارها و بارها پيش آمده كه با صحنه هايي چون كنده كاري روي درختان، نوشتن روي آثار باستاني و در و ديوار كوچه و خيابان صندلي هاي پاره اتوبوس، تلفن هاي بدون گوشي، نيمكت هاي چوبي شكسته پارك، تابلوهاي شهري و علائم راهنمايي و رانندگي خط خطي يا سياه از دوده ترقه و مواردي از اين قبيل روبه رو شويم: چه بسا خود شما نيز جز كساني باشيد كه اين اعمال را مرتكب شده باشند. در علم جامعه شناسي به پديده تخريب اموال عمومي «ونداليسم» گفته مي شود. ريشه اين واژه از قوم و ندال گرفته شده است. اين قوم در قرن پنجم ميلادي از ژرمن هايي بودند كه در آفريقا شكل گرفتند. آنها در اواسط همان قرن به سرزمين ايتاليا يورش بردند و موجب سرنگوني و فروپاشي امپراطوري بزرگ روم غربي شدند. در كتاب هاي تاريخي آمده است كه سركوب و چپاول پايتخت امپراطوري روم توسط «وندال»هاي جرمن دو هفته به درازا كشيد. آنها ضمن چپاول شهر، تمامي فضاهاي شهري را ويران و تنديس هاي باارزش را خرد نمودند، كليه كتابها را سوزاندند و به هر سرزمين ديگري هم كه يورش بردند اموال ساكنانش را به چپاول برده و اشيا و آثار غيرقابل حمل را نابود مي كردند.
ويژگي و شخصيت ويرانگر اين قوم موجب شد نام شان بر اقدام و رفتارهاي ويرانگرانه در شهرها گذاشته شود و هرگونه ويرانگري و آسيب رساني به اموال عمومي يادآور نام و ياد نابودگر آنان باشد.
شكستن حفاظ هاي ايستگاه هاي اتوبوس و پل هاي هوايي عابر پياده، تخريب تلفن عمومي، صدمه به آثار هنري و تاريخي و يادگاري نوشتن بر روي آنها به صحنه هايي آشنا در كشورمان تبديل شده است و «ونداليسم» را در ذهن ما تداعي مي كند. در خصوص تخريب اموال عمومي و روند آن در سال هاي اخير هيچ گونه آمار و تحقيقات منسجمي وجود ندارد و هر سازمان به صورت جسته و گريخته تحقيقاتي را انجام داده است و به همين دليل نمي توان آمار دقيقي را از سال هاي مختلف در اين زمينه ارائه داد. محمدصادق زماني جامعه شناس و آسيب شناس اجتماعي در خصوص تحقيقات انجام شده در زمينه تخريب اموال عمومي در كشورمان مي گويد: تنها تحقيقات قابل اتكا در كشورمان در پاره زماني سال هاي 1376 تا 1386 است كه در مجموع 8 پژوهش صورت گرفته كه 5 پژوهش آن سفارش كارفرما و سه پژوهش آن براي پايان نامه و تحقيقات دانشجويي است.
به گفته زماني براساس تحقيقات ذكر شده روند تخريب اموال عمومي در ناوگان اتوبوسراني براي تخريب وندال ها 23ميليون تومان و در سال 86، سيصد ميليون تومان هزينه شده است. در راه آهن تعداد شيشه هاي شكسته شده در قطارها در سال 77 حدود دو هزار شيشه و در سال 86 حدود 2500 عدد بوده است. در حوزه تخريب كيوسك هاي تلفن در سال 75، 3هزار كيوسك و در سال 1387، سه هزار و پنجاه كيوسك تخريب شده است. در مجموع در سال 86 سيزده هزار و 633 مورد كيوسك تلفن تخريب يا مورد سرقت قرار گرفته كه شامل 120 دستگاه كامل و 11هزار گوشي است.
در حوزه زيباسازي شهري، نيز آمار دسته بندي مشخصي وجود ندارد ولي در سال 86 حدود دوميليارد تومان براي پاك كردن و ترميم خسارتهاي ناشي از شعارنويسي و خط خطي هاي ديوار و 300ميليون تومان براي ترميم مبلمان شهري از جمله سطل زباله يا وسايل ورزشي پارك هزينه شده است.
اين آسيب شناس اجتماعي در مورد خصوصيات تخريب گران اموال عمومي اظهار مي دارد: نتايج به دست آمده از تحقيقات و بررسي خصوصيات فردي خانوادگي، شخصيتي و رفتاري تخريب گران اموال عمومي مورد مطالعه در تهران نشان مي دهد كه براساس نتايج حاصله از حيث توزيع جنسي اكثريت قريب به اتفاق آنها (2/98 درصد) مذكرند.
بيشترين درصد آنها در گروه سني 14 تا 29 سال قرار دارند و از حيث سواد سه چهارم داراي تحصيلات زيرديپلم مي باشند. حدود چهل و سه درصد آنان قبل از ورود به دوره راهنمايي ترك تحصيل كرده اند و بيش از 73 درصد آنها داراي والدين بي سواد و كم سواد با مشاغلي با سطوح پايين و با درآمد اندك اند.
وي در خصوص ويژگي هاي خانوادگي اين افراد مي گويد: تحقيقات انجام شده نشان مي دهد 62 درصد تخريب گران اموال عمومي فرزندان والدين ناموفق در زمينه زناشويي و متعلق به خانواده هاي از هم پاشيده هستند. و ميزان بيماري هاي رواني و افسردگي و پرخاشگري به مراتب بيشتر از گروه هاي عادي است به گونه اي كه بالغ بر 70 درصد آنها به بيماري پرخاشگري و حدود 67 درصد آنان به بيماري افسردگي دچار بوده اند.
عليرضا اركيان روان شناس و عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور در خصوص مهمترين علل پيدايش رفتارهاي تخريب گرانه در افراد مي گويد: ميزان درآمد كسب شده توسط خانوارها، نبود يك محيط صميمي و مطلوب در خانه ها، ميزان بالاي اختلاف و دعواهاي خانوادگي، وضعيت نامطلوب تحصيلي، طلاق در ميان والدين، از جمله اين علل مي تواند باشد.
اين آسيب شناس ادامه مي دهد: معمولا افرادي كه از زندگي خود ناراضي هستند و احساس مي كنند جامعه براي رسيدن به اهداف آنها كمكي به آنها نكرده با تخريب اموال عمومي سعي در آرام كردن خود دارند. اين قبيل اشخاص از آنجا كه ناتوان در انجام كارهاي بزرگ هستند با آسيب رساندن به اموال عمومي به نوعي به دنبال تخليه روحي و رواني خود مي باشند.
عليرضا اركيان اضافه مي كند: بسياري از تخريب گران دچار ثبات رشد شخصيت هستند و شخصيت آنها به صورت كامل تكامل نيافته است به گونه اي كه بسياري از آنها به دليل تمايل به گذراندن اوقات فراغت با كارهاي خطرناك و هيجان آور سعي دارند به نوعي مردم را به سوي خود جلب كنند.
متأسفانه آموزش كودكان در مدارس و نيز آموزش هاي همگاني براي مقابله با اين عمل كمتر در جامعه مورد توجه قرار گرفته است.
به گونه اي كه برخي از روانشناسان بر اين عقيده اند كه اين پديده بيشتر در ميان كودكان و نوجوانان ديده مي شود، چرا كه آنها قادر به كنترل احساسات و هيجانات خود نبوده و از آن جا كه بيشتر تخريب اموال عمومي بعد از تعطيلي مدارس يا پس از برگزاري مسابقات انجام مي گيرد دليل اين امر اين است كه به كودكان آموزش داده نشده است كه آنها نيز در جامعه مسئوليتي برعهده دارند.
وقتي آنها مي بينند كه بزرگترها اموال عمومي را تخريب مي كنند ولي مجازاتي براي آنها در نظر گرفته نمي شود زشتي اين عمل براي آنها كمرنگ شده و به اين عمل مبادرت مي ورزند.
عليرضا اركيان روان شناس در خصوص مهمترين راهكارهاي مبارزه با پديده تخريب اموال عمومي اظهار مي دارد: تخريب گري اموال عمومي نيز مانند هر مسئله اجتماعي ديگر بايد نمودي از ناهماهنگي، نابساماني، عدم كاركرد صحيح برخي از نهادهاي ذيربط اين مسئله در جامعه دانست.
اگر اين مسائل اجتماعي را به مانند بيماري در جامعه تلقي نماييم در اين صورت راه حلها و پيشنهاداتي نيز براي حل اين موضوع وجود دارد.
وي ادامه مي دهد: افزايش مقاومت وسايل مورد استفاده عمومي يكي از روش هاست. از طرفي استفاده از رنگ هاي تيره براي وسايل عمومي سبب مي شود كه باعث زشت نگاري نگردد و يا استفاده از مأموران براي نظارت بر تأسيسات عمومي و آثار عمومي و آثار هنري و تاريخي نگاهي ضروري است.
وي مطلوب ساختن شرايط محيط زيست و مبلمان شهري را در اين زمينه مهم مي داند و اضافه مي كند: توجه به امور زيباشناسي در ساخت اموال و احداث اماكن عمومي و بهبود و اصلاح محيط زيست و زيباسازي، افراد را از تخريب و خرابكاري منصرف مي سازد.
اركيان مشاركت مردم در حل اين مشكل را يكي ديگر از راه حل ها مي داند و مي افزايد: بايد دانش آموزان و مردم طي يك برنامه به نظافت و نگهداري از وسايل و اماكن عمومي دعوت گردند و به آنها نيز دستمزد يا هدايايي داده شود و در تمام اين فعاليتها نيز رسانه هاي عمومي بايد مشاركت فعالي داشته باشند.
اين روانشناس آموزش و تبليغ در خصوص مقابله با تخريب اموال عمومي را بسيار مهم مي داند و تصريح مي كند: مسئولان بايد با ساخت فيلم ها و برنامه هاي آموزشي و مؤثر به مردم آنها را در خصوص عواقب اين تخريب آگاه نموده و با اطلاع رساني در خصوص ميزان جرائم كه در انتظار تخريب گران است آنها را از تبعات آن آگاه نمايند.
محمدصادق زماني جامعه شناس در خصوص ميزان جرائم براي تخريب گران اموال عمومي مي گويد: طبق ماده 677 قانون مجازات اسلامي، هركس عملا اشياي منقول و غيرمنقول متعلق به ديگري را تخريب نمايد و يا به هر نحو تلف كند يا از كار بياندازد به حبس از 6 ماه تا 3 سال محكوم خواهد شد.
به گفته زماني اين گونه جرائم بايد اطلاع رساني شود تا هر كسي جرئت لطمه زدن به اموال عمومي را به خود ندهد.
رامين طهماسبي

 



قوانين و مقررات خدمت وظيفه عمومي شرايط احراز معافيت كفالت

مشمولاني كه يگانه مراقب يعني تنها فرزند ذكور، برادر و يا نوه سالم و بالاي 18 سال خانواده هستند، در صورت داشتن هر يك از شرايط زير مي توانند از معافيت كفالت استفاده نمايند.
1- پدر بالاي 59 سال سن.
2- پدر كمتر از 59 سال سن و نيازمند مراقبت به تشخيص شوراي پزشكي وظيفه عمومي.
3- مادر فاقد همسر.
4- جد فاقد ذكور و اناث و نيازمند مراقبت به تشخيص شوراي پزشكي وظيفه عمومي (پدربزرگ پدري و مادري).
5- جده فاقد همسر و فرزند ذكور و اناث (مادربزرگ پدري و مادري)
6- برادر بيمار بيش از 18 سال فاقد پدر، همسر و فرزند و نيازمند مراقبت به تشخيص شوراي پزشكي وظيفه عمومي.
7- خواهر بيمار بيش از 18 سال فاقد پدر، همسر و فرزند و نيازمند مراقبت به تشخيص شوراي پزشكي وظيفه عمومي.
8- برادر يا خواهي صغير فاقد پدر.
9- خواهر مجرد كمتر از 24 سال سن و فاقد پدر.
10- معافيت هاي در نظر گرفته شده در قانون جامع حمايت از حقوق معلولان.
شرايط خروج موقت مشمولان از كشور
خروج موقت مشمولان خدمت وظيفه عمومي از كشور در شرايط زير امكان پذير مي باشد:1-براي سفرهاي زيارتي حج تمتع و عمره و همچنين عتبات عاليات با سپرده وديعه به مبلغ 15 ميليون تومان چك و مبلغ 500 هزار تومان وجه نقد.
2- براي سفر سوريه و ساير كشورها با سپرده وديعه به مبلغ 15 ميليون وجه نقد و يا ضمانت نامه بانكي.
3- خروج از كشور براي فرصتهاي مطالعاتي، ارايه مقالات و ساير سفرهاي علمي با تاييد وزارت علوم، وزارت بهداشت و يا سازمان مركزي دانشگاه آزاد اسلامي با سپردن وديعه به مبلغ 5 ميليون تومان وجه نقد و يا ضمانت نامه بانكي.
تذكر:
چنانچه مشمولان حداكثر ظرف مدت 10 روز پس از اتمام مهلت تعيين شده، به سازمان وظيفه عمومي مراجعه نكنند وديعه آنان ضبط مي گردد.
4نكته مهم در ارتباط با درخواست معافيت پزشكي
1- مشمولان در حين تحصيل مجاز به درخواست معافيت پزشكي نمي باشند، ليكن چنانچه درخواست معافيت پزشكي خود را قبل از ثبت نام اوليه در دانشگاه ها، در دفاتر پليس+10 به ثبت رسانده باشند رسيدگي به درخواست مشمول در حين تحصيل نيز امكان پذير خواهد بود.
2- برابر ماده 16 آئين نامه معاينه و معافيت پزشكي مشمولان خدمت وظيفه عمومي، چنانچه در وضع مشمول پس از معاينه در شوراي پزشكي و قبل از اعزام بخدمت از نظر جسمي و رواني تغييري حاصل شود و به تشخيص معاون وظيفه عمومي مربوط با كسب نظر مشورتي پزشك اوليه، مشمول قادر به انجام خدمت نباشد اينگونه مشمولين مجدداً در شوراي پزشكي شهرستان مورد معاينه قرار خواهند گرفت و برابر نظر شورا اقدام مي شود.
3- مشمولاني كه قبل از ورود به غيبت، خود را به مراكز وظيفه عمومي معرفي و درخواست رسيدگي به معافيت پزشكي مي نمايند چنانچه فرايند و مدت زمان رسيدگي به درخواست متقاضي بدليل قصور و سهل انگاري مشمول طولاني شود و موعد قانوني اعزام وي بگذرد، در صورتي كه شوراي پزشكي اين فرد را سالم تشخيص بدهد برگ اعزام به خدمت براي ايشان با غيبت صادر مي شود و در صورتي كه طولاني شدن مراحل رسيدگي خارج از اراده مشمول باشد برگه اعزام بدون غيبت صادر خواهد شد.
4- برابر ماده 18 آئين نامه مذكور، مشمولاني كه در شوراي پزشكي شهرستان و يا شوراي پزشكي نيروهاي مسلح از خدمت معاف شده و پرونده آنان در اجراي ماده 43 قانون خدمت وظيفه عمومي به شوراي عالي پزشكي ارجاع گرديده، موظفند حداكثر ظرف مدت 3 ماه از تاريخ ابلاغ يا صدور معرفي نامه، خود را جهت معاينه به شوراي عالي پزشكي معرفي نمايند و در صورت عدم حضور، شوراي عالي پزشكي برابر محتويات پرونده در مورد معافيت يا اعزام بخدمت آنها اعلام نظر خواهد نمود.

 



نقش خلاقيت در زندگي امروز

باتوجه به اين امر، بايد مديران و معلماني مبتكر، خلاق و توانمند براي مدارس برگزيد تا قادر باشند با اتخاذ تدابير و شيوه هاي بايسته، زمينه را براي تجلي و بروز استعدادها و خلاقيت هاي دانش آموزان فراهم آورند. امروزه شاهد رقابت هاي فشرده جوامع گوناگون براي دست يابي به جديدترين فناوري و منابع قدرت هستيم.
افراد تيزهوش، خلاق و صاحبان انديشه هاي نو، به مثابه گران بهاترين سرمايه ها، از جايگاه بسيار والا و ارزشمندي برخوردارند. انسان براي خلق نشاط و پويايي در زندگي نيازمند نوآوري و خلاقيت و ابتكار است.
آموزش وپرورش به عنوان متولي تعليم و تربيت فرزندان از يك سو وظيفه فراهم آوردن زمينه رشد و پرورش خلاقيت و نوآوري و همچنين استفاده صحيح و جهت دار از استعدادها و توانايي هاي افراد را به عنوان امري مهم به عهده دارد كه اين خود زمينه ساز توسعه همه جانبه كشور (توسعه فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي و...) است و از سوي ديگر براي پويايي خود نيازمند بهره مندي از خلاقيت و نوآوري مديران، معلمان و دانش آموزان مي باشد.
تعريف خلاقيت
«راجرز» خلاقيت را اظهار وجود و استقلال طلبي و حفظ شخصيت انسان مي داند.
شايد به جرئت بتوان گفت كه جامع ترين تعريف خلاقيت توسط گيلفورد، دانشمند آمريكايي، عرضه شده است. او خلاقيت را با تفكر واگرا (دست يافتن به رهيافت هاي جديد براي مسايل) در مقابل تفكر همگرا (دست يافتن به پاسخ) مترادف دانسته است.
بنابراين، خلاقيت يك فرآيند ذهني است كه در فردي معين و در يك زمان مشخص ديده مي شود، فرايندي كه در نتيجه آن، يك اثر جديد، اعم از فكر يا چيز نو و متفاوتي توليد مي شود. ممكن است توليد جديد و متفاوت، كلامي يا غيركلامي، عيني يا ذهني باشد.
روش هاي ترغيب و پرورش خلاقيت در دانش آموزان
1- فضاي خلاقيت برانگيز ايجاد كنيم.
2- به دانش آموزان نشان دهيم كه عقايدشان داراي ارزش است زيرا كساني كه به نوعي خلاقيت آن ها برانگيخته مي شود، روابط و مفاهيمي را درك مي كنند كه بقيه ممكن است از آن بي خبر باشند.
3- دانش آموزان را در شرايطي قرار دهيم تا فكر كنند و در مورد حل مسايل مختلف بيانديشند. مثلاً وسيله اي را باز كنيد و از نوجوان بخواهيد آن را به شكل اوليه دربياورد.
4- دانش آموز را ترغيب كنيم تا به مطالعه و جست وجو در كتاب ها بپردازد و پاسخ بعضي از سؤالات خود را پيدا كند.
5- روحيه پرسش از خود در دانش آموزان ايجاد كنيم، به گونه اي كه به هر پديده اي كه مي بينيد، با دقت بنگرد و به طور مستمر از خود بپرسد، چه خواص و نظمي را دارا است.
6- محتوا را متناسب با نيازها و درك و فهم دانش آموز برگزينيم تا موجب يادگيري فعال، پويا و پايدار شود.
7- سؤال هايي را بپرسيم كه با «چرا» و «چگونه» آغاز مي شوند، نه به كجا، چه كسي و چه وقتي، چرا كه سؤال هايي كه داراي جواب هاي متعدد باشد، موجب تفكر و ايجاد خلاقيت در دانش آموزان مي شوند.
8- مسابقات تحقيقي در امور آموزشي- پرورشي برگزار مي كنيم و نتيجه تحقيقات را در سطح مدارس و مناطق مقايسه كنيم.
9- بر تحقيق و پژوهش در قرايند آموزش تأكيد كنيم، به نحوي كه در تمام دروس، به تناسب موضوعات، از تحقيق و پژوهشگري استفاده شود.
10- محيطي مناسب براي ياد دادن چگونگي تشخيص و برخورد با مسئله براي دانش آموزان فراهم كنيم.
11- آمادگي مدير براي استقبال و استفاده از فكرهاي جديد دانش آموزان و معلمان بسيار مهم است يعني به طور فعال و مستمر در جست وجوي طرح هاي خلاق باشد.
12- او را به شركت در تصميم گيري هاي مدرسه ترغيب كنيم.
13- اعتماد به نفس را در او تقويت كنيم.
14- فضايي صميمي و دوستانه در محيط آموزشي و كلاس فراهم آوريم.
ترغيب معلمان در جهت خلاقيت
معلمان باتوجه به تعامل مؤثر و گسترده اي كه با فراگيران خود دارند از مهم ترين عوامل افزايش يا كاهش خلاقيت محسوب مي شوند. فعاليت خلاق معلم نيز ارتباط زيادي با عملكرد خلاقانه مديران دارد. به كارگيري موارد ذيل در تشكيل چنين محيطي نقش مهمي ايفا مي كند:
1- تشويق معلمان جهت به كار بستن شيوه هاي جديد عملكردهاي نوگرايانه.
2- فراهم نمودن زمينه هاي مناسب براي گذرانيدن دوره هاي آموزشي و روش هاي جديد و فنون تدريس خلاق.
3- كاهش كنترل مستقيم و زورمدار و امكان دسترسي آسان و سريع به اطلاعات موثق و ايجاد حس اعتماد متقابل و روابط دوستانه.
4- ايجاد محيطي آزاد و روابط صميمي بين كار و آموزش.
5- كمك به بهبود كار آموزش معلمان.
6- فراهم آوردن زمينه بروز استعدادهاي فراگيران.
¤ مشخصه معلمان خلاق
1- به معلمي عشق مي ورزند و آن را هنر مي دانند.
2- به تفاوت هاي فردي دانش آموزان توجه مي كنند.
3- هيچ دانش آموزي را بي استعداد نمي شمارند ولي استعدادها، علايق و توانمندي هاي آن ها را متفاوت مي دانند.
4- قدرت تخيل قوي دارند.
5- ابتدا علت يابي سپس به حل مشكلات مي پردازند.
6- از كار يكنواخت پرهيز مي كنند.
7- روش هاي جديدي براي تدريس دارند.
8- در هيچ كاري افراط يا تفريط نمي كنند.
9- مسايل را از زواياي مختلف مي بينند.
10- از مخالفت ديگران نمي هراسند.
11- با اراده و قدرت كارها را پي گيري مي كنند.
12- از ايستايي و ركود بيزارند.
با اين اوصاف، موانع اصلي خلاقيت عبارتند از:
1- تأكيد زياد بر نمره دانش آموزان به عنوان ملاك خوب بودن.
2- روش هاي تدريس سنتي و مبتني بر معلم محوري.
3- عدم شناخت معلم نسبت به خلاقيت.
4- فقدان حداقل امكانات براي انجام فعاليت هاي دانش آموزان
5- عدم پذيرش ايده هاي جديد.
6- فقدان اعتماد به نفس.
7- ترس از انتقاد و شكست.
راهكارها
1- افزايش مسابقات علمي، فرهنگي، هنري، مقاله نويسي و... به مناسبت هاي مختلف.
2- ترتيب دادن گردش ها و بازديدهاي علمي براي آشنايي دانش آموزان با جهان خارج از مدرسه به عنوان يك تكنولوژي آموزشي مؤثر مانند حضور در كارخانجات، كارگاه هاي توليدي، اماكن سياحتي، تاريخي، زيارتي و...
3- برگزاري نمايشگاه هايي از دست ساخته هاي دانش آموزان و معلمان و دعوت از اوليا و مسئولان اداره، مدارس ديگر و... به منظور تشويق و ترغيب دانش آموزان.
4- آموزش ضمن خدمت به معلمان.
5- دادن پاداش و تشويق به معلمان و دانش آموزان خلاق و حمايت از آنان.
6- گسترش مطالعه و كتابخواني در دانش آموزان و آموزش روش هاي صحيح مطالعه در ساعات فوق برنامه.
7- آموزش خانواده جهت پرورش خلاقيت دانش آموزان.
8- هدايت معلمان در استفاده از شيوه ها و الگوهاي نوين تدريس.اشاره
هر اندازه جهاني كه در آن زندگي مي كنيم، پيچيده تر مي شود، نياز به شناسايي و پرورش ذهن هاي خلاق و آفريننده نيز بيش تر و بيش تر مي گردد. به همين دليل، مسئله خلاقيت از مهم ترين مسايل آموزش وپرورش است.

 



محاربه و فساد في الارض و مجازات آن

براساس تعريف قانون مجازات اسلامي هر كس كه براي ايجاد رعب و هراس و سلب آزادي و امنيت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد في الارض است و ميان سلاح سرد و سلاح گرم تفاوتي نيست.
«محاربه و افساد في الارض» جزو جرائم و گناهاني است كه داراي مجازات خاص و معين شرعي بوده و از اين جهت، در حوزه حدود (مجازات هايي كه كميت و كيفيت آنها در شرع مشخص شده است) جاي مي گيرد.
حكم محاربه و افساد في الارض و مجازات آنها در آيه 33 سوره مائده بدين شكل بيان شده است: «همانا كيفر كساني كه به محاربه با خدا و رسولش برمي خيزند و در فساد روي زمين مي كوشند، قتل يا مصلوب كردن يا بريدن دست ها و پاهايشان به صورت مخالف يا نفي بلد است. اين مايه، خواري و رسوايي آنها را در اين جهان است و در آخرت نيز عذاب بزرگي خواهند داشت.»
«مرحوم علامه طباطبايي» در تفسير الميزان درباره اين آيه مي نويسد: «محاربه با خدا داراي معناي وسيعي است كه بر مخالفت با هر حكم از احكام الهي صدق مي كند؛ اما اضافه شدن رسول(ص) به خداوند، دلالت دارد كه منظور از محاربه، مخالفت با اموري است كه وجود حضرتش در آن دخالت داشته است. پس تقريباً مشخص مي شود كه منظور، به هدر دادن و باطل كردن اثر امور مورد ولايت و حكومت پيامبر(ص) است، همچون اخلال در امنيت عمومي كه توسط پيامبر (ص) در حيطه حكومتش ايجاد شده است.»
تعريف محاربه و افساد في الارض
براساس تعريف قانون مجازات اسلامي هر كس كه براي ايجاد رعب و هراس و سلب آزادي و امنيت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد في الارض است و ميان سلاح سرد (همچون چاقو، قمه، شمشير، نيزه و...) و سلاح گرم (تفنگ، هفت تير، مسلسل و...) تفاوتي نيست.
البته كسي كه به روي مردم سلاح بكشد ولي در اثر ناتواني موجب هراس هيچ فردي نشود محارب نيست. همچنين اگر كسي سلاح خود را با انگيزه عداوت شخصي به سوي يك يا چند نفر مخصوص بكشد و عمل او جنبه عمومي نداشته باشد، محارب محسوب نمي شود.
بايد توجه داشت مفهوم محاربه از مفاهيمي است كه بدون قصد، تحقق پيدا نمي كند، اگر چه قتلي هم صورت گرفته باشد. همچنين محاربه محارب بايد ظاهر و علني باشد، زيرا در غير اين صورت عنوان محارب صدق نخواهد كرد. البته در صدق عنوان محاربه وقوع آن در شهر يا بيابان تاثيري ندارد؛ منتها بايد سوءنيت (قصد مجرمانه) محارب ظهور و بروز پيدا كند تا عنوان محاربه صادق باشد.
در اينكه اسلحه اي كه محارب به كار مي برد قديم يا جديد باشد يا رايج يا غيررايج باشد نيز تفاوتي وجود ندارد، حتي اگر ايجاد رعب و هراس با چوب دستي و سنگ هم حاصل شود، عنوان محاربه صادق است.
نكته مهم اين است كه هر فرد يا گروهي كه براي مبارزه با محاربان و از بين بردن فساد در زمين دست به اسلحه برند محارب نيستند، زيرا عمل اين گروه جنبه فساد ندارند بلكه عنوان دفع فساد دارد.
سارق مسلح و قطاع الطريق (راهزن) هرگاه با اسلحه امنيت مردم يا جاده را بر هم بزند و رعب و وحشت ايجاد كند محارب است. در واقع اين دو عمل از مصاديق بارز محاربه و افساد في الارض هستند.
هر گروه يا جمعيت متشكل كه در برابر حكومت اسلامي قيام مسلحانه كند مادام كه مركزيت آن باقي است، تمام اعضاء و هواداران آن كه موضع آن گروه يا جمعيت يا سازمان را مي دانند و به نحوي در پيشبرد اهداف آن فعاليت و تلاش موثر دارند، محارب محسوب مي شوند، اگر چه در شاخه نظامي شركت نداشته باشند. همچنين هر فرد يا گروهي كه طرح براندازي حكومت اسلامي را بريزد و براي اين منظور اسلحه و مواد منفجره تهيه كند و نيز كساني كه با آگاهي و اختيار، امكانات مالي موثر و يا وسايل و اسباب كار و سلاح در اختيار آنها بگذارند، محارب و مفسد في الارض هستند.
غير از موارد فوق، هركس در طول براندازي حكومت اسلامي خود را نامزد يكي از پست هاي حساس حكومت بداند و كودتا كند و نامزدي او در تحقق كودتا به نحوي موثر باشد، محارب و مفسد في الارض است.
طرق اثبات محاربه و افساد في الارض
محاربه و افساد في الارض از راه هاي زيرثابت مي شود:
الف: با يك بار اقرار به شرط آن كه اقرار كننده بالغ و عاقل بوده و اقرار او با قصد و اختيار باشد.
ب: با شهادت فقط دو مرد عادل
البته شهادت مردمي كه مورد تهاجم محاربان قرار گرفته اند به نفع همديگر پذيرفته نيست، منتها شهادت اشخاصي كه مورد تهاجم قرار گرفته اند اگر به منظور اثبات محارب بودن مهاجمان باشد و شكايت شخصي محسوب نشود، پذيرفته است.
همچنين هرگاه عده اي مورد تهاجم محاربان قرار گرفته باشند، شهادت اشخاصي كه بگويند به ما آسيبي نرسيده است نسبت به ديگران پذيرفته خواهد شد، زيرا از اين شهادت تهمت و اتهامي كه مانع شهادت باشد ناشي نمي شود به عبارت ديگر در مسئله مقروض، تهمت عداوت مانند تهمت تباني منتفي مي باشد، زيرا كساني كه به نفع آنها شهادت داده شده است به نفع شهود شهادت نداده اند.
نكته مهم اين است كه شهادت زنان در اثبات محاربه و افساد في الارض قبول نيست چه اينكه شهادت زنان به تنهايي باشد و چه اينكه به انضمام شهادت مردان انجام گيرد.
مجازات محاربه و افساد في الارض
حد محاربه و افساد في الارض يكي از چهارچيز زير است: قتل، آويختن به دار، اول قطع دست راست و سپس پاي چپ و نفي بلد.
البته انتخاب هر يك از اين امور چهارگانه به اختيار قاضي است خواه محارب كسي را كشته يا مجروح كرده يا مال او را گرفته باشد و خواه هيچ يك از اين كارها را انجام نداده باشد.
حد محاربه و افساد في الارض با عفو صاحب حق ساقط نمي شود، زيرا محاربه از حقوق الله است و اگرچه ممكن است برخي اعمالي كه از محارب صادر مي شود جنبه حق الناسي داشته باشد و از اين حيث قابل عفو و بخشش باشد، ليكن جنبه محارب بودن او جداي از اين جنبه است.
به گزارش فارس محاربي كه تبعيد (نفي بلد) مي شود بايد تحت مراقبت قرار گيرد و باديگران معاشرت و مراوده نداشته باشد. مدت تبعيد نيز در هر حال كمتر از يك سال نيست، اگر چه محارب بعد از دستگيري توبه كند.
در صورتي كه توبه نكند همچنان در تبعيد باقي خواهد ماند. «صاحب جواهر» (ره) يك روايت از امام رضا (ع) و يك روايت از امام صادق (ع) در رابطه با كيفيت نفي بلد نقل كرده است كه در هر دو قيد يك سال ذكر شده است. اما مصلوب كردن مفسد في الارض و محارب به صورت زير انجام مي گيرد:
الف: نحوه بستن موجب مرگ او نشود،
ب: بيش از سه روز بر صليب نماند ولي اگر دراثناي سه روز بميرد مي توان او را پايين آورد،
ج: اگر بعد از سه روز زنده بماند نبايد او را كشت.

 



راهي براي كاهش آمار زندانيان

چندي است كه مسئولان محترم قضايي كشور براي كاهش آمار زندانيان راه حلهايي را جستجو مي نمايند كه جاي قدرداني و سپاسگزاري دارد؛ زيرا تجربه نشان داده كه زندان ها نه تنها مشكلي را حل نمي كند بلكه افرادي كه به محيط زندانها عادت مي كنند و با افراد ناباب نشست و برخاست مي نمايند چه بسا بعد از آزادي به جرائم سنگين تري هم روي مي آورند. بنابراين نبايد اصل اوليه در برخورد با مجرمين بازداشت آنها باشد و لازم است به موارد ديگري از مجازاتها هم روي آورد، زيرا چه بسا بازدارندگي آنها به مراتب از نگهداري در زندان بيشتر باشد.
بعنوان مثال «اخيرا درخبرها آمده بود كه دو پزشك گروه جراحي يك درمانگاه در آلمان هنگام عمل با يكديگر درگيرشده و به زدوخورد پرداختند. اين خبر كه در رسانه هاي آلمان نيز به چاپ رسيده به هاكان 24ساله (پزشك گوش و حلق و بيني) با يك پزشك بي هوشي مربوط مي شود كه نتيجتا در ناحيه نخاع و سرو شانه دكتر بي هوشي جراحتهايي بوجود مي آيد» كاري به انگيزه آنها نداريم اما جالب است كه پزشك ضارب در دادگاه با اعتراف به اشتباه خود از مضروب عذرخواهي مي كند و مبلغ 9 هزار يورو نيز داوطلبانه به مضروب پرداخت مي كند. همچنين ضارب به يك ماه تعليق از كار و پرداخت 3هزار يورو به بي خانمانها محكوم مي شود. بعداز قرائت اين خبر با خود گفتم چقدر جالبه اگر با بعضي از گردنكشان و بزن بهادرها هم اينگونه برخورد شود تا فكر نكنند زدوخورد مي كنيم بعد هم چندروز در زندان استراحت مي نماييم از نابساماني و دربدري نجات مي يابيم.
محمدرضا حبيب زاده سراياني

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14