(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2  آبان 1389- شماره 19771

خواب آشفته كالج هاي امنيتي غرب
دست هاي نامرئي -55

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




خواب آشفته كالج هاي امنيتي غرب
دست هاي نامرئي -55

نويسنده: محمد عبدالهي
«در نشست ها و جلسات مختلف درون سازمان صورت گرفته جمع بندي اعضا اين بوده كه در انتخابات آينده، اولويت اصلي حركت به سمتي است كه بتواند موازنه قواي موجود را از طريق احياي جنبش اجتماعي تغيير دهد و پيشبرد اصلاحات به شيوه هايي كارآمد را عملي سازد.
اصلاح طلبان و هر نيروي سياسي براي شركت در يك رقابت سياسي بايد به پايگاه اجتماعي و خاستگاه فكري خود رجوع كند.
بر اين اساس جريان اصلاحات اگر مي خواهد مجدداً وارد قدرت شود بدون پشتوانه يك نيروي اجتماعي قوي كه توان غلبه بر تمامي سدها و موانع ساختاري و فراقانوني را داشته باشد، شانس چنداني نخواهد داشت.
در صورت رد صلاحيت احتمالي نوري در صورت بصيرت، شجاعت و اجماع نيروهاي اصلاح طلب و تحول خواه مي توان از فرصت انتخابات براي شكل دادن به جنبش اجتماعي و تغيير موازنه موجود استفاده كرد.»639
«دومين وظيفه، وظيفه اجتماعي، تغيير مرام اجتماعي و تقويت جامعه مدني است. با توجه به اين كه مردم واقعاً گرفتار هستند خيلي خوب است كه دانشجويان در اين زمينه پيش قدم شوند.
حاكميت دوگانه، فشار از پايين و چانه زني از بالا، فتح سنگر به سنگر و تقويت جامعه مدني الگوي من براي اصلاحات است. اين الگو خيلي طولاني مدت است ولي بسيار ثمربخش تر خواهد بود. البته مي شود بدون حضور در قدرت و در دولت در جامعه مدني هم كار كرد. كما اين كه خيلي ها، از جمله خود شما، اين استراتژي را در پيش گرفته اند.»640
«با پانتوميم سياسي و سكوت كه نمي شود جنبش اجتماعي ايجاد كرد ... آيا با سكوت مي شود جنبش اجتماعي ايجاد كرد؟ من تصور نمي كنم با سكوت بشود جنبش اجتماعي ايجاد كرد.»641
«جنبش دانشجويي بايد فاصله اش را با جنبش اجتماعي
به گونه اي تعيين كند كه تفاوت ها و در عين حال جدا نبودنش از آن، مشخص باشد.
هر حركت دانشجويي كه مي خواهد صورت بگيرد بايد به نوعي با جنبش كلي اجتماعي ارتباط داشته باشد.»642
ب) سناريوي تكميل پازل جبهه براندازان به وسيله جريان هاي دانشجويي
اواسط آبان ماه سال 87 ساختمان نشريه توقيف شده نامه براي چندمين بار پذيراي نشست شوراي عمومي طيف غير قانوني دفتر تحكيم وحدت بود. اين بار نيز نشست تحكيم بهانه اي براي گرد هم آمدن چهره هاي مخالف نظام بود تا با كوفتن بر طبل تو خالي تئوري پردازي هاي نوين (!) براي مبارزات به اصطلاح مسالمت جويانه(!) چاره انديشي شود. اين نشست با اميد گره گشايي از بخت گره خورده اصلاح طلبان در پشت درب هاي بسته پاركينگ يك نشريه توقيف شده برگزار شد تا شايد راهي براي خروج افراطيون سرخورده از پاركينگ افكار عمومي مردم را مهيا سازد.
واما نكاتي در باب اين نشست:
1- سال 1382 را نقطه آغاز قهر اصلاح طلبان و تحكيميان ناميده اند و از همان ابتداي كليد خوردن تراژدي افول اصلاح طلبان، عمق شكاف ميان اين دو گروه، رو به تزايد بوده است. در اين سال ها، از سويي دفتر تحكيم وحدت با شعار «دوري از قدرت» و با حربه «عبور از اصلاحات» و از ديگر سو، احزاب اصلاح طلب با تيغ تهديد، انتقاد و تخريب، هر يك به مصاف ديگري شتافته اند و صد البته كه تحكيميان در اين ماراتن تخريبي، هماورد اصلاح طلبان نبوده اند. از اين رو، اقبال عمومي تحكيميان در چند سال گذشته به سوي محافل روشنفكري و مشخصاً جريان ملي - مذهبي بوده است. با اين مقدمه، حضور چهره اي همچون تاج زاده - كه در زمره مهره هاي شاخص احزاب تندرو اصلاح طلب به شمار مي رود - در تركيب سخنرانان نشست تحكيم، ناظران را به تأملي عميق تر وا مي دارد. آيا اين رويداد به معناي تكرار سناريوي هشت ساله اصلاح طلبان در سواري گرفتن از جريان هاي دانشجويي بوده است؟ با نگاهي به سخنان منعكس شده از تاج زاده در سايت سازمان ادوار تحكيم، چند برداشت ذيل ممكن مي گردد:
اول آن كه، رويكرد احزاب طرفدار كانديداتوري خاتمي در آغاز رقابت هاي انتخابات دوره دهم رياست جمهوري، تلاش براي جذب آراي عمومي بوده است و در مرحله نخست، اين طرح آراء گروه هاي مرجع سياسي همچون تشكل هاي دانشجويي داراي اولويت بوده است. بر اين اساس و با نظر به كارنامه نامطلوب اصلاح طلبان در استفاده منفعت جويانه از دانشجويان به عنوان ابزار سياست ورزي، اولين گام رويكرد جديد اصلاح طلبان تلاش براي ترميم شكاف پديد آمده با دانشگاهيان خواهد بود. بنابراين در بازه زماني
پيش از انتخابات اخير، بازيابي آراء از دست رفته دانشگاهيان در صدر فهرست برنامه هاي ستادهاي انتخاباتي اصلاح طلبان قرار گرفت.
دوم آن كه تلاش براي «احياي سرمايه اجتماعي» از سوي اصلاح طلبان، مقوله اي حياتي براي آنان بوده است، چرا كه مشابه آن چه كه در تعامل با دانشگاه در كارنامه ايشان ثبت شده و در افكار عمومي مردم نقش بسته بود از اين رو، اصلاح طلبان يكي از مجاري بازگشت مجدد به جامعه و اعتماد سازي از مردم را جريان هاي دانشجويي مي دانستند.
سوم، متقاعد كردن دانشجويان براي ناديده گرفتن ضعف هاي رئيس جمهور سابق و القاء آن كه خاتمي اكنون، «متفاوت» از آن كسي است كه مي شناختيم. بر اين اساس، مبلغين نامزدي وي در آن برهه سعي داشتند كه به همراهي مثبت با منتقدين خاتمي تظاهر نمايند و در عين حال وعده بروز تفاوت هاي اساسي در ديدگاه هاي كنوني وي را بدهند. اين ترفند نسخه ويژه اي بود براي به دام انداختن دوباره گروه هاي منتقدي نظير دفتر تحكيم و گامي مهم در جهت ساخت جبهه اعتراضي واحد عليه نظام.
چهارم، اصلاح طلبان براي به صحنه كشاندن آراء خاموش، نياز به يك قرباني راديكال داشتند تا با شعارهاي پر طمطراق و رنگين، تهييج افكار عمومي را سبب شود، يعني همان اتفاقي كه در سال هاي نخستين پس از دوم خرداد افتاد. در آن زمان هم، جريان هاي دانشجويي سپر بلاي افراطيون سياستمدار شدند تا آن چه را كه زبان آنان تحقق نمي يافت، با فشار بدنه اجتماعي و با رويه اي تندروانه محقق گردد. بر اين اساس، دفتر تحكيم با شاخصه هاي معرفتي و عملكردي اش بهترين گزينه براي اجراي مجدد چنين طرحي بود. چرا كه راديكاليسم، بر پايه متغيرهايي چون ضعف تئوريك و فقدان قدرت تحليل، استوار است. و از نگاه اصلاح طلبان - و اعتراف صريحشان - تحكيم همه اين ويژگي ها را دارا بوده است.
و نكته آخر آن كه؛ احزاب اصلاح طلب در پروژه جديد خود مبني بر فريفتن دوباره جرياني نظير تحكيم موفق شدند و نهايتاً مشي تحكيميان از موضع تحريم انتخابات خارج شد، چرا كه پيش از آن ها، سازمان ادوار تحكيم - به عنوان مرجع فكري تحكيم - با طرح عبدالله نوري عملاً رويه اي متفاوت با گذشته را در پيش گرفت.
1- فرمول اجتماعي شدن، اسم مستعار براندازي مخملي
نشست طيف غير قانوني تحكيم علامه كه پيش از انتخابات و در دوران آماده سازي اركان انقلاب مخملي از سوي كارگزاران كودتاي سبز صورت پذيرفت كه نقطه اشتراك مهم را در ايده هاي مطرح شده از سوي همه سخنرانان نشست آشكار نمود.
محور اصلي و مطلوب غايي همه سخنرانان موضوع «چه بايد كرد؟» بود. اما، نتيجه حاصل از تجميع نظر آن ها فقط به يك گزينه ختم مي شد؛ «ايجاد جنبش اجتماعي» مراحل گوناگون اجراي چنين طرحي در يك نماي توصيفي و براساس اعلام مواضع فعالين و تأثيرگذاران بر جنبش دانشجويي را مي توان به شكل خلاصه رديابي كرد و ارائه نمود. پاسخ به اين پرسش كه « مبناي طرح چنين استراتژي در نظر اپوزيسيون چيست؟» به فهم مسأله كمك شاياني مي كند.
به نظر مي رسد گزاره اصلي قوام بخش به نيت طراحان حركت جديد، اتخاذ شيوه هاي نو براي كارآمد سازي اصلاحات است. به عبارت دقيق تر، ناكارآمدي شيوه هاي به كار گرفته شده قبلي، كه در طيف متنوعي از متغيرها و عمدتاً حول محور راديكاليسم، خشونت محوري و ساختار شكني هاي پر هزينه به منصه ظهور مي رسيد، سناريست هاي اين جريان را بر آن داشت تا به تغيير الگوي حركت خود اقدام نمايند. شايد مروري بر مقاله «علي افشاري» كه در سال 85 و در سايت گذار با عنوان «راديكاليسم، همچنان كارگشا» منتشر گرديد و تطبيق آن با اظهار نظرهاي يك ساله اخير وي بهترين دليل بر اثبات اين فرضيه - چرخش استراتژيك جنبش دانشجويي . تغيير گفتمان آن - باشد. سخنگوي سازمان اوار تحكيم نيز با صحه گذاشتن بر اين تغيير رويكرد، مي گويد:
«شيوه هاي به كار گرفته شده بين سال هاي 76 تا 84 هم منجر به تعميق و نهادينگي اصلاحات نشد و با ناكامي مواجه شد، با اين حال در شرايط كنوني آنچه واجد اولويت اساسي است احياي جنبش اصلاحات و ساماندهي و مديريت ناكارآمد آن براي انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي است، البته با مختصاتي متفاوت از تجربه هشت ساله دوره موسوم به اصلاحات»643.
به نظر مي رسد انجام پروژه «اصلاحات در اصلاحات» با جزئياتي همراه است كه «يافتن نيروي عامل براي اجراي طرح» و «پشتوانه قدرتمند براي تضمين تحقق طرح» در زمره آن هاست.
بر اين اساس، يافتن پشتوانه از سوي يك نيروي اجتماعي قوي، به عنوان مفروضي مقدماتي براي حركت جديد طيف اپوزيسيون در دستور كار قرار گرفت. بر مبناي چنين برنامه اي، اصلاح طلبان در تدارك يك پايگاه اجتماعي قدرتمند بودند. چنين پايگاهي توان غلبه بر تمامي موانع ساختاري را دارا بوده و مي توانست خواست هاي خود را بر نظام تحميل نمايد البته برانگيختن جنبشي با اين مختصات، جز با تحريك توده ها و ايجاد اشتياق نزد هواداران ممكن نخواهد بود. اين اتفاق نيز فرصتي مناسب و بهانه اي شايسته مي طلبيد، اجماع نظر مخالفين نظام بر آن بود كه انتخابات رياست جمهوري دهم بهترين مجال براي تحقق بخشيدن به چنين رويايي است. در اين مجال، امكان آن وجود دارد كه اولويت اصلي حركت به سمتي سوق يابد كه بتواند موازنه قواي موجود را از طريق احياي جنبش اجتماعي تغيير داده و پيشبرد اصلاحات به شيوه هايي كارآمد را عملي سازد. از ديگر مؤلفه هاي اجراي اين طرح، باز تعريف رابطه حاملين اصلاحات با جنبش هاي اجتماعي است، پس از اين مرحله است كه استفاده مطلوب از توان چنين نيرويي ممكن خواهد بود.
تا به اين جاي طرح، زمينه سازي و فراهم آوردن مقدمات اجرايي را شامل مي شد، حال براي گام نهادن در مرحله اجرا، چه بايد كرد؟
گام عملياتي درراستاي تحقق چنين ايده اي، در فرصت تاريخي پديد آمده - انتخابات رياست جمهوري، شرايط اقتصادي كشور، تغيير معادلات جهاني و نوسانات قيمت نفت - با طرح نام يك نامزد انتخاباتي در قالب يك «سمبل انگيزشي» قابليت تحقق داشت. لازم به توجه است كه معرفي «عبدالله نوري» به عنوان نامزد انتخاباتي از سوي سازمان ادوار تحكيم در همين راستا قابل ارزيابي است. بنابراين، اصل موضوع «شركت در انتخابات» و «معرفي كانديداي انتخاباتي» از سوي جريان مخالف نظام يك موضوع فرعي و حاشيه اي تلقي شده و داراي اصالت و اولويت بود. چرا كه براساس طرح پيش گفته، مقصود اصلي از طراحي اين روند، استفاده بهينه از فرصت انتخابات براي تشكيل يك جنبش اجتماعي قدرتمند بود. اين موضوع در نشست مورد اشاره تحكيم، از سوي احمد زيد آبادي مورد تأكيد قرار گرفته است: »شما يك كانديدايي معرفي مي كنيد، تأييد شد فبها، نشد منظور اصلي ما ايجاد يك نيروي قوي در سطح جامعه است كه بتواند روي تحولات بعدي اثر گذار باشد.»644
و اما نكته مهم كه در اين بين وجود دارد، نقش در نظر گرفته شده براي جنبش دانشجويي به مثابه يك خرده جنبش اجتماعي است. از آن جا كه تشكيل جنبش فراگير اجتماعي، مشروط به تجميع خرده جنبش هاي اجتماعي و منوط به اجماع تاكتيكي حول يك محور مشترك است، تحقق چنين امري منوط به يك نيروي عامل پيوند دهنده است. از اين رو تئوريسين هاي طرح مذكور ايفاي چنين نقشي را به جنبش اجتماعي وانهاده اند. پيوند ميان خرده جنبش هاي گوناگون(زنان، كارگران، معلمان، قوميت گرايان) و حتي وفاق با جريان هاي ايدئولوژيك مخالف: نظير جريان چپ، جمهوري خواهان و غيره نيز در زمره ضروريات اين طرح قرار دارند.
«پيشنهاد جدي من به جنبش دانشجويي، سازماندهي است. دوستاني كه الان در دفتر تحكيم وحدت هستند، بايد يك گفت و گوي انتقادي با گروه هاي ديگر دانشجويي اقرار كنند. اين گروه ها، گروه هاي جمهوري خواه هستند. يعني تا جايي كه بشود يك طيف حداكثري را بايد شامل شود و يك انسجام قابل توجه مد نظر است. نكته دوم اين است كه دوستان دفتر تحكيم بايد بتوانند گروه بندي اجتماعي دانشجويي خيلي فعال داشته باشند.»645
نتيجه آن كه، برداشت معقول حاصل از واكاوي طرح فوق نشان مي دهد؛ الف: جريان اپوزيسيون پروژه ساخت يك جريان واحد و ايجاد دنباله اجتماعي را از قبل از انتخابات رياست جمهوري دهم آغاز نموده است.
ب- محوريت اين برنامه ريزي با طيف ملي - مذهبي بوده و سازمان ادوار تحكيم نقش واسطه را داراست بخشي از جنبش دانشجويي نيز در جايگاه دلال و پيوند دهنده ميان خرده جنبش هاي اجتماعي فعال گرديده است.
ج) اين سناريو به دنبال ايجاد ساختي جديد در قالب جريان نوگراي اصلاح طلب بوده كه برجسته ترين متغير تمايز دهنده آن با اصلاح طلبي سنتي، عدم اعتقاد به كليت نظام و تلاش براي تغيير بنيادين تمامي ساختارهاي حاكميت است. از اين رو در منظر اصلاح گرايان نوگرا پيكان نقد و جهت حركت ها بايستي از دولت نهم برداشته شده و به سوي كليت نظام تغيير مسير دهد.
د) «انتخابات رياست جمهوري» و «سمبل سازي انگيزشي»، تاكتيك همگرايان اصلاح گرايان برانداز است كه بخشي از آنان را در قالب هواداران كانديداتوري نوري گرد هم آورد.
2- خواب آشفته كالج هاي امنيتي غرب براي دانشگاه هاي ايران
جلب همكاري بخشي از نخبگان به عنوان مديران آتي هدايت و سكان داري مديريتي كشورهاي هدف بخشي از پروژه براندازي نرم تلقي مي شود. تلاش براي انتقال آموزه هاي غربي به نسل نو انديش و فرهيخته كشور و تربيت كادر هم سنخ با مفاهيم و گفتمان غربي در زمره اموري است كه سر فصل هزينه كرد بسياري از مؤسسات و بنيادهاي آمريكايي در كشورهاي هدف را به خود اختصاص داده است. همان طور كه در فصول پيشين اشاره شد در پژوهش مؤسسه آمريكايي رند نيز دانشجويان به عنوان گروه اولويت رده بندي طيف هاي هدف آمريكا لحاظ شده بودند. توماس فريدمن در مقاله اي با عنوان «ويزاي دانشجويي» كه در روزنامه نيويورك تايمز در تاريخ 12/11/85 منتشر ساخت دراين خصوص نوشته است:
«لازم نيست آمريكا به ايران لشكركشي نمايد. بلكه بايد روابط خود را با ايران گسترش دهد و سفارت خانه آمريكا در تهران را بازگشايي نمايد. اين سفارت پيش از همه و در اولين گام پنجاه هزار بورس تحصيلي به نخبگان و جوانان ايراني براي ادامه تحصيل در دانشگاه هاي آمريكا بدهد. فقط اين كار را بكند و بنشيند و شاهد خروش شگفت آورترين بحث ها در داخل ايران باشد. مي توانيد بر سر آن شرط بندي كنيد.»
اكنون سال هاست كه بسياري از دانشگاه ها و مراكز راهبردي آمريكا به موضوع آموزش ايرانيان تمركز نموده اند.
برخي از عناصر اپوزيسيون جديد كه بعضاً داراي سابقه و مسئوليت مهمي در كشور بوده اند توسط مؤسسات مزبور، بورسيه تحصيلات عالي از آمريكا دريافت كرده و مشغول تحصيل مي باشند. كنسول آمريكا در دبي، در يك گفت وگوي خصوصي اظهار داشته است:
«آمريكا در پروژه اي با عنوان «فول برايت» قصد هزينه كردن بودجه هاي ضد ايراني، براي تحقق دموكراسي و جذب نخبگان ايران به دانشگاه هاي آمريكا را دارد.»646
براساس گزارش هاي منتشره طي سال هاي اخير647 فعاليت هاي گسترده از سوي كشورهاي اروپايي و آمريكايي در راستاي جذب و آموزش شبكه اي از نخبگان كشور صورت پذيرفته است. از آن جمله مي توان به موارد ذيل اشاره نمود.
1- كشور هلند به عنوان پايتخت اروپايي ناتوي فرهنگي در ده سال گذشته در حاشيه تعامل ها و تقابل هاي سياسي و اقتصادي اروپا و ايران، سرمايه گذاري كلاني را در تأسيس، آموزش و آغاز جنگ نرم عليه ايران انجام داده است. اين كشور در يك «مأموريت خاموش» از سوي آمريكا و اروپا، كانون رفت و آمدهاي روزنامه نگاران، اعضاي تشكل هاي دانشجويي، برخي از استادان دانشگاهي، روشنفكران و عناصر فكري اپوزيسيون داخل و خارج از كشور بوده است. اين همكاري ها در قالب آموزش كلاسيك، كارگاه آموزشي، برگزاري همايش يا نمايش فيلم انجام گرفته و روندي نسبتاً آشكار داشته تا حساسيت جمهوري اسلامي ايران را در پي نداشته باشد.
نتيجه اين سرمايه گذاري تلاش هاي كشور هلند و مراكز علمي آمريكا منجر به تأسيس سايت گذار با حمايت «خانه آزادي» آمريكا شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
639 . عبدالله مؤمني، ادوار نيوز، 24/6/87
640 . سعيد حجاريان، جهان نيوز، 5/8/87
641 . رضا عليجاني، خبرنامه اميركبير، 18/8/87
642 . عباس عبدي، ايسنا، 189/86
643 . عبدالله مؤمني، سايت ادوار نيوز، تاريخ 24/6/87
644 . سايت ادوار نيوز، گزارشي از نشست دفتر تحكيم وحدت، آذرماه 87
645 . حاتم قادري، ويژه نامه اعتماد، تاريخ 22/8/87
646 . رنجبران، داوود، جنگ نرم، معاونت فرهنگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها
647 . همان
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14