(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2  آبان 1389- شماره 19771

درباره ويدئو موزيك هاي غربي كليپ هايي براي تخريب فرهنگ ها!
تأملي بر مفهوم فتنه در فيلم «ملك سليمان نبي» جن زدگي جنون فراگير
درباره جشنواره تئاتر ماه با نگاهي به دونمايش از ماه من تا...
آغاز تصويربرداري فيلم شهيد كاوه
ششمين جشنواره وارش از امروز آغاز مي شود
تنديس شهيد اندرزگو براي برترين مستند سياسي
گردهمايي سينمايي خليج هميشه فارس
منتخب فيلم هاي كوتاه دفاع مقدسي اكران مي شود
راپورت تلفزيوني



درباره ويدئو موزيك هاي غربي كليپ هايي براي تخريب فرهنگ ها!

رضا فرخي
يكي از مسائلي كه روانشناسان هميشه بر آن تأكيد دارند نظارت والدين بر جلوه هاي بصري است كه فرزندانشان به مشاهده آنها مي پردازند. به ويژه در عصر حاضر كه تكنولوژي هاي مختلف تصويري تمام مضامين خوب و بد را با بهترين كيفيت و به سهولت در اختيار مخاطبين قرار مي دهند كه در اين بين نقش والدين در آگاه سازي فرزندانشان بسيار مؤثر است.
يكي از اين مقولات music show يا كليپ هاي تصويري نام دارند كه تركيبي از تصوير و موسيقي هستند و هر دو گروه از مخاطباني را كه هم به تصوير و هم موسيقي علاقه دارند را جلب مي كنند.
اما نكته مهم در اين بين سهولت دستيابي و وفور انتشار اين فايل هاي تصويري است كه به وسيله سي دي ها، نرم افزارها و شبكه هاي ماهواره اي در اختيار جوانان قرار مي گيرند. كليپ هايي كه حاوي مضامين فاجعه انگيزي هستند و بسياري از والدين اگر از آنها آگاهي پيدا كنند، بي شك با جديت بيشتري به نظارت بر نحوه استفاده فرزندانشان از آن ها خواهند پرداخت.
كليپ هاي تصويري از جمله وسايل تبليغ براي شيطان پرست ها، جين ها، پانك ها و ساير مكتب هاي اومانيستي و آلوده ديگر است. هركدام از اين جريانات توسط كليپ هاي مختلف و خوانندگاني كه اجير شده آنها هستند مضامين خود را با تركيب تصوير و موسيقي به ذهن مخاطب القا مي كنند.
مسائل مالي هم كه جاي خود دارد، به خصوص در مورد گروه هايي كه بيش از گروه هاي ديگر به اين مكاتب اومانيستي وابستگي دارند، تعداد آنها هم زياد است. يكي از اين گروه ها كه در علامت ها و نمادهاي خود از عناصر شيطان پرستي و صهيونيستي استفاده مي كند «متاليكا» است. اين گروه كه به وسيله جيمز هتفيلد و اولريك به وجود آمده از جمله گروه هايي بوده كه در آغاز يعني در اولين كنسرت خود يكي از علامت هاي گروه هاي شيطان پرستي را به عنوان نماد خود انتخاب كرد. جالب اينجا است كه مؤسسان اين گروه كه خوانندگان اصلي آن هم بودند خودآشفتگي هاي رواني داشته اند كه روزبه روز در اشعارشان اين موضوع بيشتر به نمايش گذاشته مي شد. از سوي ديگر موسيقي خشن و اشعار فوق العاده غيراخلاقي جزء لاينفك اين كليپ هاست.
اما بايد به اين نكته هم اشاره كرد كه اوج رسوايي اين گروه زماني بود كه در سال 2001 جيمز هتفيلد به دليل مشكلاتي كه در اثر مصرف زياد الكل پيدا كرده بود از كار انصراف داد و براي مدتي تحت درمان قرار گرفت تا در سال 2004 دوباره بازگشت.
همچنين گرس، ماري جوآنا و انواع آمفي تامين ها از چيزهايي است كه در آثار اين گروه تبليغ مي شود و متأسفانه بعضي از افراد ناآگاه نه تنها معني اشعار آنها را نمي دانند بلكه تنها به دليل اينكه احساس مي كنند تقليد از نوع لباس و رفتار اين گروه باعث متمايز شدن آنها مي شود از آنها تقليد محض مي كنند. مسائلي كه در كليپ هاي اين گروه مطرح مي شود و در ايران از سوي بعضي مورد استقبال قرار مي گيرد نه تنها برداشتي از مسيحيت نيست بلكه آميزه اي از تلقيات ذهني چند رواني مبتلا به مازوخيسم است كه سعي مي كنند با حمايت لابي هاي ضدبشري در آمريكا برخي مسائل را گسترش دهند. خشونت همراه با تخريب و فساد جنسي آميخته با توحش از عناصر اصلي تصوير كليپ هاي اين گروه است.
از سوي ديگر چند سال پيش كتاب هاي معاني شعرهاي اين گروه در ايران ترجمه شد و به اين ترتيب شعرهايي كه مضامين ناهنجاري دارند به نوعي وارد ادبيات برخي جوانان غرب زده ما شد. اين در حالي بود كه در داخل كشور و در شبكه هاي ماهواره اي گروه هاي موسيقي زيرزميني به صورت غيرمجاز اقدام به ضبط كليپ هايي كردند كه در آن به سبك متال از كلمات فوق العاده ركيك به زبان فارسي استفاده مي شد و حتي بعضي از آنها در كليپهاي خود حركات غيراخلاقي را به نمايش مي گذاشتند. البته تصاوير عريان جزء لاينفك اين موزيك ويدئوهاي تصويري بوده و بهترين كانال پخش اين كليپ ها نيز ماهواره ها و شبكه هاي خارج نشين هستند.
همه اين گروه هاي زيرزميني به نوعي از سبك متال غرب تقليد مي كنند و شايد هم خود آنها نمي دانند كه چه كساني را الگوي كار خود قرار داده اند. شايد اگر ريشه هاي فكري آنها را مي شناختند هرگز اين كارها را نمي كردند.
گروه هايي مانند آيرون ميدن از ديگر گروه هاي متالي هستند كه به وسيله شبكه فراماسونري انگلستان به وجود آمدند تا در قالب موسيقي تصويري فراماسون ها را تبليغ كنند. در همان آغاز هم سمبل خود را به گونه اي تعيين كردند تا همگي به هويت آنان پي ببرند. نه تنها ارزش هاي ديني بلكه ارزش هاي اخلاقي جهان شمول هم براي آنها مهم نيست. چنانكه بارها خبر رسوايي اخلاقي بعضي از اعضاي اين گروه ها از رسانه ها پخش شده است.
حتي در بين بعضي از آنها همجنس بازي و حتي تجاوز به كودكان هم وجود دارد. موضوعي كه چندي پيش باعث اعتراض بخشي از جامعه مذهبي غرب شد، كه چرا افرادي با اين رفتار بايد اين گونه از اين راه ها به كسب ثروت هنگفت بپردازند. نمونه بارز اين موضوع را مي توان مرلين منسون دانست كه سعي كرده تاكنون با ترويج انواع و اقسام كارهاي غيرانساني در كليپ هاي خود شهرت كاذبي براي خود ايجاد كند كه از اين راه ثروت سنگيني به دست آورده و به نوعي تبديل به ابزاري براي صهيونيست ها شده است. موضوعي كه درباره گروه هاي لينكينگ پارك هم صادق است. از سوي ديگر افرادي مانند امينم و اوانسس هم شامل اين موضوع مي شوند. به ويژه امينم كه با آهنگهاي رپ خود واژه هاي بسيار ناهنجاري را در موسيقي ترويج داد و كليپ هاي تصويري او شامل انواع و اقسام تصاوير مستهجن و غير قابل قبولي است كه تنها و تنها مشكلات رواني و پوچي ذهني را براي مخاطب به همراه مي آورد. مانند «جيزي » كه يكي از ثروتمندترين افراد در جامعه آمريكا است، فردي كه نه در موسيقي خود حرفي براي گفتن دارد و نه در كليپ هاي تصويري و تنها به تنها به دليل انتشار اضمحلال اخلاقي در غرب توانسته اين ثروت هنگفت را به دست آورد. نكته مهم ديگر نمايش تصاوير كازينو پارتي هاي اين گروه ها در شبكه هاي ماهواره اي است كه به دنبال ترويج هرج و مرج جنسي در ذهن جوانان و نوجوانان جوامع است. تمام اين كليپ ها به صورت شبانه روزي از شبكه هاي ماهواره اي پخش مي شوند و انواع و اقسام كانالهاي مخصوص پخش كليپ در ماهواره ها آن را به خانه مردم ارسال مي كنند. برخي والدين هم كه نمي دانند كه اين تصاوير چه تاثيرات وحشتناكي بر رفتار و باورهاي انسان دارند فرزندان خود را در ديدن آنها آزاد مي گذارند.
اما نكته اي كه بارها در اين نوشتار به آن توجه شد، تاثيرات منفي اين مخرب هاي رسانه اي براي جامعه خود ماست. يادمان باشد كه تمام اين مسائل باعث تضاد هويتي خواهد شد كه براي يك جوان مسلمان مانند سمي مهلك است. چرا كه اين گونه تصاوير در اين قالب تاثيرات فوق العاده بدي روي جوانان نوجواناني دارد كه اين روزها به آساني در دسترس آنهاست.

 



تأملي بر مفهوم فتنه در فيلم «ملك سليمان نبي» جن زدگي جنون فراگير

سجاد صفار هرندي
فيلم «ملك سليمان نبي» را صرف نظر از همه ويژگي هاي فني و محتوايي اش، به واسطه ارائه فهمي بديع از مفهوم فتنه مي توان مورد توجه قرارداد. در فيلم ما با وضعيتي مواجهيم كه سليمان(ع) و يارانش كرارا با تعبير فتنه از آن ياد مي كنند. فتنه اي كه ماهيت آن در واقع چيزي جز «جن زدگي/ جنون فراگير» نيست. اين بدان معناست كه ديوارهاي حائل ميان عوالم گوناگون از ميان برداشته شده و شياطين و اجنه كه از دوران هبوط آدم جهان انساني را ترك كرده بودند، امكاني براي حضور و تصرف در آن مي يابند. اين تصرف مشخصا در باطن و هستي انسانها صورت مي گيرد. در واقع، تمام آنچه كه فتنه را «فتنه» مي كند آن است كه نيروهاي شيطاني در وجود افراد خانه كرده و عنان انديشه و عمل آنها را به دست مي گيرند.
فتنه به مثابه جن زدگي/ جنون فراگير، وضعيت تعطيلي عقل است. فتنه همان ياران و همراهان (به ظاهر) آرام و سر به راهي كه تا ديروز مشغول كار و زندگي خود بودند، را به چنان موجودات مخوف و هولناكي بدل مي كند كه تصور آن پيش از آن اساسا ممكن نبود. فساد و تباهي كه با فتنه ظاهر مي شود بسيار فراتر از صرف آتش افروزي و ويرانگري و اتلاف اموال و حتي نفوس است؛ فتنه هر آنچه را كه حيات جمعي بر آن بنا شده است محو مي كند.
بخش مهمي از سرمايه روابط اجتماعي و عاطفي كه برادر را به برادر، زن را به شوهر، فرزند را به پدر، دوست را به دوست و خلاصه تمام اهل مدينه را به يكديگر پيوند مي زند، در هرم شعله هاي هولناك فتنه خاكستر مي شود. فتنه در دوستي ها و دشمني ها خلل ايجاد مي كند. تولي ها و تبري ها را از مسير درست خارج مي كند و آيا دين (يا همان زندگي) چيزي جز تولي ها و تبري هاست؟
هرچند فتنه هنگامه تصرف يافتن نيروهاي شيطاني در باطن و هستي انسانهاست، اما اين به هيچ رو نافي مسئوليت انساني نيست. آنان كه به آتش فتنه دچار مي شوند، همانان اند كه به واسطه تخطي از اوامر الهي كم و بيش وجود خود را براي تصرف شيطان آماده كرده اند.
فتنه حاصل خصلت ها و آلودگي هاي نهان و آشكار ماست. آلودگي هايي كه چه بسا از پنهان ترين لايه هاي وجود افراد، در جريان فتنه به كوچه ها و ميادين شهر سرازير مي شود.
هيچكس نمي تواند از فرجام كار خود در فتنه مطمئن باشد. حتي صرف قرار داشتن در حلقه ياران و نزديكان سليمان نبي نيز تضميني ايجاد نمي كند. سلاح نجات در هياهوي فتنه چيزي نيست جز «تقواي خدا و اطاعت از پيامبرش» كه در جايگاه زعامت و هدايت امت قرار دارد.
اما كار فتنه شياطين و اجنه آنگاه پيچيده و دشوارتر مي شود كه در مسير اغراض و اهواي اهل نفاق و غفلت قرار مي گيرد. فتنه فرصتي مناسب را فراهم مي كند براي همه آنان كه از روي حقد و تعصب و دنياخواهي چشم به سرنگوني ملك سليمان دوخته اند. كساني كه معجوني از اميال و عادات و سوء برداشت هاي خود را به نام دين اسباب معيشت قرار داده و به اقتضاي اين منافع «كلمات را از موضع خود تحريف كرده اند». اين «پيروان قوم» و «خواص امت» كه عموما از عمق جان به رسالت پيامبران سليمان جوان و حتي پدرش ايمان نياورده اند، نه تنها در مسير فتنه بار از دوش پيامبر خدا برنمي دارند كه خود در قامت بخشي از فتنه ظاهر مي گردند. در بدو امر اساسا تلقي شرايط به مثابه فتنه را انكار مي كنند، از لزوم تنزه دين سخن گفته و پيامبر خدا را به بدعت گزاري متهم مي سازند. آنگاه كه كار فتنه بالا مي گيرد، آن را چون فرصتي براي يكسره كردن كار سليمان نبي تلقي مي كنند. از سويي دم از ميراث شريعت موسي مي زنند و از سوي ديگر در مسير مقاصد سياسي ابايي از همداستان شدن با جادوگران، اين دشمنان هميشگي انبياي الهي، ندارند. اين چنين است كه واپسين و خطيرترين مرحله مواجهه با فتنه، نبرد با اين جماعت اهل نفاق و خيانت است.
اما پايان فتنه جز به مداخله رحماني ميسر نيست. دراين كه «اهل طوع و تقوا» مكلف به مبارزه با فتنه اند، ترديدي نيست. اما نهايتا آنچه كه به فتنه پايان داده و آغاز دوران پس از فتنه را اعلام مي كند، عطيه اي آسماني است. اين عطيه نور متبرك و مقدس «ايليا» است. چنين است كه به بركت اين نور مقدس عصري تازه آغاز مي شود و ملك ملكوتي سليمان نبي (كه پيشتر براي او در عالم مكاشفه به مثابه جسدي بيجان تمثل يافته بود) به مرتبه اي بالاتر ارتقا مي يابد.
حال نوبه رحمت و لطف است. لحظه بازگشت و توبه! اين مسير به روي همه بازگشت كنندگان باز است. در دوران تعالي پس از فتنه لازم است تا جامه هايي چاك خورده از نو وصله شود و زخم هاي سر باز كرده مرهم و التيام يابد. بدين سان اهالي تقوا و توبه امكان آن را مي يابند كه به سفينه نجات رسالت و ولايت درآيند و به طلب و تمناي آن وعده نهايي منتظر و مستعد باشند.

 



درباره جشنواره تئاتر ماه با نگاهي به دونمايش از ماه من تا...

سيدعلي تدين صدوقي¤
اشاره: هفتمين جشنواره سراسري تئاتر ماه از 23 تا 30 مهر به همت مركز هنرهاي نمايشي حوزه هنري برگزار شد. آنچه مي خوانيد نگاهي است به اين جشنواره با تأمل بر دو نمونه از نمايش هاي اجرا شده در آن.
پدرانه
نمايش پدرانه نوشته آرش عباسي و به كارگرداني امير بشيري در واقع چالشي است بين دو نسل. نسل ديروز يعني پدران و مادران و نسل امروز يعني پسران و دختران. نسل ديروز با سادگي و اعتقادات بي آلايش و نسل امروزي كه با بي هويتي مفرط در يك خودبيگانگي اسير شده است. يونس نام پسر خانواده اي معتقد و مذهبي است به نوعي با يونس پيامبر در يك قياس مع الفارق قرار مي گيرد و بايد گفت كه از اساس اين قياس چندان صائب و صحيح نيست. اين خود موجب شكافي عميق در متن و مفاهيم آن شده است. يونس پسري است كه مي خواهد براي كار به خارج برود. پدرش مغازه اي دارد كه در آن مهر و تسبيح و... مي فروشد. در جاي جاي نمايش هنگامي كه نقش ها با هم عوض مي شود از زبان پدر مي شنويم كه دوران كودكي خوبي نداشته، پدرش در كودكي از دنيا رفته و او در سن هفت سالگي نان آور خانه شده است. در اين ميان از پسر بچه اي به نام حامد حرف به ميان مي آيد اما ما او را هرگز نمي بينيم. حامد از مدرسه به خانه نيامده و مادر حواسش پرت اوست. شايد حامد هم يونسي ديگر باشد كه آينده اي چون او انتظارش را مي كشد. يونس 26 ساله با پدر تفاهمي ندارد. آنها حرف هم را نمي فهمند، بايد گفت در جاهايي حق با يونس است و در جاهايي حق با پدر.
پدر در انتهاي نمايش مي گويد يونس پيامبر را نهنگي خورد اما نمي دانم نهنگي كه يونس مرا خورده چه نهنگي است كه او را پس نمي دهد. در واقع اين نهنگ همان از خود بيگانگي است، همان تهاجم فرهنگي است، همان ماهواره و تبليغات غربي است همان بهشت دروغين خيالي است كه غرب براي جوانان ما ساخته و... اما با اين همه متن در جاهايي رو به شعار و تكرار مي رود. موضوع فرعي خواستگاري خواهر انگار براي خالي نبودن عريضه است و همين طور نيمه كاره رها مي شود. از طرفي مشخص نمي شود كه چرا يونس اين گونه از همه چيز گريزان است؟ چرا درسش را تمام نكرده؟و چه كمبودهايي داشته؟ ظاهراً پدرش براي آنها تا حد امكان شرايط را فراهم ساخته است اين گونه برمي آيد كه خود او نخواسته است تا به درجات بالاتري به لحاظ درسي، اجتماعي و كاري دست يابد. ما در سر تا سر نمايش شاهد هستيم كه يونس با پروفيل ها دارد سازه اي را مي سازد. اين يك عمل نمادين است به معني اينكه جوانان امروز براي رسيدن به خواسته هاي خود و پيشرفت از هر نظر بايد با آهن دست و پنجه نرم كنند. يعني شرايط خانوادگي و از آن مهمتر اجتماعي برايشان سدهايي متعددي را به وجود مي آورد. طراحي صحنه نشان گر فضاي سرد خانواده و به تبع آن ارتباط افراد خانواده با يكديگر است.
يونس از پدر گله دارد كه چرا در 26 سال پيش همه چيزش را وقفحضرت امام رضا (ع) كرده است و از شيراز به مشهد آمده اند اما اين موضوع چون رازي سر به مهر است و تاكنون براي او گشوده نشده. پدرش هم تا حال به آن اشاره اي نكرده در نهايت زماني كه ما در اعتراض هاي او را در اين خصوص مي شنود ناچار برايش تعريف مي كند كه خداوند پس از كلي نذر و نياز او را به آنها داده و او در كودكي دچار بيماري لاعلاجي شده و پدرش نذر حضرت امام رضا (ع) كرده تا يونس را شفا دهد و اگر يونس شفا بگيرد او خود را وقف حضرت امام رضا(ع) خواهد كرد. يونس اين راز را مي شنود و پايش سست مي شود. آن سازه اي كه در طول نمايش توسط يونس ساخته مي شود در انتها به شكل يك اتومبيل درمي آيد كه همه اسباب خانه آنها را رويش مي گذارند به جز يك صندلي كه جلو صحنه است صندلي اي كه پدر در طول نمايش روي آن مي نشست و گذشته اش را مي گفت به نشانه اينكه اين سير تسلسل زندگي ادامه دارد و يونس هاي ديگري هنوز درگير اين از خود بيگانگي هستند و در دل نهنگ تهاجم فكري و فرهنگي اسير. بايد گفت ترفند كارگردان مبني بر جابجايي بازيگران شايد در يكي دو مورد محدود جواب داده اما با تكرار آن ديگر تأثير خود را از دست داده و موجب كندي ريتم و طولاني شدن بي مورد زمان نمايش مي شود. كارگردان نگاهي هم به شيوه اجرايي نمايش هاي سنتي آئيني داشته است.بازيگر نقش مادر با توجه به اينكه تمام تلاش خود را نمود اما چون تفاوت سني اي نسبتاً زياد با كاراكتر داشت بازي اش در جاهايي تصنعي به نظر مي رسيد، بازيگران نقش هاي يونس كاراكتر را يكنواخت بازي مي كردند. تحول در بازي اشان كمتر مشاهده مي شود. در زماني كه عصبي مي شدند بعضي از ديالوگ هايشان مفهوم نبود هر چند كه آنان تمام تلاش خود را به خرج دادند. بايد گفت انديشه كارگردان تا حدودي مشهود بود شايد با يك دراماتورژي همه جانبه مي توانستيم شاهد كار مطلوب تر و دراماتيزه تري باشيم.
پرواز را به خاطر نسپار!
«پرواز بر فراز ابرهاي تاريك» به نويسندگي عليرضا كلاهچيان و كارگرداني حامد اخباري داستان دو خلبان است كه در جنگ كشته شده اند. در واقع زندگي پس از مرگ و يا عالم برزخ آنها را مي بينيم كه با هم هستند و در انتها مشخص مي شود كه اين دو با يكديگر هم دوره بوده اند. يكي از آنها خلبان هواپيماي جنگي شده و ديگري خلبان هواپيماي پستي. نمايش زماني 50 دقيقه اي دارد كه به لحاظ ريتم تند طولاني تر به نظر مي رسد.
بايد گفت نمايشنامه نويسي داراي اصول و قواعدي است و ديالوگ با حرف بسيار متفاوت است. اما اين نمايش با پرگويي و حرافي مواجه بود. و همچنين تعدد موضوع؛ بيشتر شبيه به يك نمايش راديويي بود تا يك تئاتر. اگر چشمانت را مي بستي هيچ اتفاق خاصي نمي افتد و چيزي را از دست نمي دادي. دو بازيگر مدام با هم حرف مي زنند و نمي داني كه موضوع اصلي چيست. عدم انسجام متن و ساختار دراماتيك و منطقي متن را با آشفتگي روبرو ساخته است. تا جايي كه تماشاكنان نيز ديگر از اين همه تكرار و كليشه حوصله شان بدر مي شود. حتي داوران هم ترجيح مي دهند در حين نمايش چرتي بزنند. شايد اشكال از بازخوانان باشد كه چنين متون ضعيفي را براي شركت در جشنواره تصويب مي كنند ودر ادامه هيئت بازبين كه چنين نمايش هاي ضعيفي را كه شايد در حد و اندازه هاي جشنواره «ماه» نباشد اجازه اجرا مي دهند. نمي گويم كه جوانان نبايد تجربه كنند، اما بايد تلاش علمي و عملي قابل ملاحظه اي را از خود نشان دهند. تا به لحاظ كيفي و كمي و تكنيكي به حد قابل قبول برسند. از سويي چنانچه ستاد برگزاري جشنواره سياستگزاري هاي خود را تغيير بدهد و متون در خور را انتخاب كند و از طرفي متوني كه توسط هيئت بازخوان مورد قبول قرار نمي گيريد اشكالات و كمبودها و ضعفهايش برشمرده شده و به اطلاع و سمع و نظر ارائه دهندگان برسد شايد در يك دوره كوتاه با نسلي از نمايشنامه نويسان جوان روبرو شويم كه كارهاي قابل قبولي ارائه خواهند داد.
تا زماني كه اشكال ها و ضعف ها برشمرده نشوند و به اطلاع نويسندگان نرسند آنان چگونه مي توانند به ضعف هاي خود پي ببرند؟
اين گونه است كه هر ساله با خيل نمايشنامه هاي ضعيف روبرو مي شويم كه مجبوريم از بين بد و بدتر، بد را انتخاب كنيم. اما در خصوص اجرا و بازي ها بايد گفت دو بازگير با صداسازي و تقليد از دوبلورهاي شخصيت هاي فيلم هاي كمدي، بخصوص سه كمدين سري فيلم ها سه كله پوك اواخر دهه هاي 30 تا 50 آمريكا تاثير نامطلوبي بر اجراي گذارده اند حركات و ميزانسن ها تكراري است و مشخص است كه هدايت كارگردان ضعيف بوده و پيرو انديشه و منطق دراماتيك نبوده است. در واقع نمايش «پرواز بر فراز ابرهاي تاريك يك نمايش راديويي است كه براي اجرا در راديو هم بايد مورد اصلاح قرار گيرد. در هر صورت به گروه اجراي اين نمايش بخاطر زحماتي كه كشيده اند خسته نبايد مي گويم.
¤ عضو بين الملل
كانون ملي منتقدان تئاتر

 



آغاز تصويربرداري فيلم شهيد كاوه

تصويربرداري فيلم زندگي شهيد كاوه به كارگرداني جواد اردكاني و با عنوان «شور شيرين» از هفته پيش آغاز شد.
ابراهيم اصغري تهيه كننده اين فيلم در گفت وگو با سينماي فارس اظهار داشت: يك هفته از آغاز فيلمبرداري «شور شيرين» مي گذرد و در حال حاضر گروه همچنان در لوكيشن دكل بنفشه مشغول كار هستند كه كار در اين لوكيشن روز يكشنبه به پايان خواهد رسيد.
وي خاطر نشان كرد: تاكنون تمامي بازيگران كار جلوي دوربين رفته اند و از هفته آينده رضا رويگري و شبنم قلي خاني مقابل دوربين محمد تقي پاك سيما قرار خواهند گرفت.
وي تصريح كرد: در حال حاضر نزديك به 10 درصد از پروژه جلو رفته است كه 95 درصد كار در كرمانشاه فيلمبرداري خواهد شد كه در واقع لوكيشن هاي بازسازي شده كردستان است و بخش پاياني كار در تهران و مشهد فيلمبرداري مي شود.
اين اثر سينمايي كه مقاطعي از زندگي شهيد كاوه، يكي از فرماندهان كردستان را به تصوير مي كشد، در كردستان، مشهد و تهران فيلمبرداري مي شود.

 



ششمين جشنواره وارش از امروز آغاز مي شود

در ششمين دوره برگزاري جشنواره وارش 106 فيلم در شش بخش داستاني، مستند، تجربي، پويانمايي، دفاع مقدس، مازندران شناسي به نمايش درخواهد آمد.
براساس اين گزارش، در بخش داستاني 31 فيلم، مستند 19 فيلم، پويانمايي هشت فيلم، تجربي 15 فيلم، دفاع مقدس 12 فيلم و مازندران شناسي 11 فيلم اكران مي شود .
ششمين جشنواره سراسري فيلم وارش به عنوان مهم ترين رويداد فرهنگي استان مازندران توسط اداره كل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مازندران با همكاري معاونت امور سينمايي دوم تا پنجم آبان در شهرستان بابل برگزار مي شود.

 



تنديس شهيد اندرزگو براي برترين مستند سياسي

هشت فيلم با موضوع «مستند سياسي» در بخش «مسابقه ملي» چهارمين جشنواره بين المللي «سينما حقيقت» به رقابت مي پردازند.
مادران سربرنيتسا (رضا برجي)، ايران هراسي (عباس لاجوردي طوسي)، سبز و سپيد و سرخ (بهزاد هاشميان)، اعدام براي آزادي(سيدجلال دهقاني)، بحران كوزوو(محمدرضا عرب)، به دنبال حقيقت (سياوس سرمدي)، به رنگ آسمان(حميد رياضي) و آينه هاي غبار گرفته (رهبر قنبري) فيلم هاي اين بخش هستند كه برگزيده آن ها تنديس «شهيد اندرزگو» را دريافت خواهد كرد.
اين جشنواره 17 تا 21 آبان در تهران برگزار خواهد شد.

 



گردهمايي سينمايي خليج هميشه فارس

فيلم هايي با موضوع خليج هميشه فارس، به عنوان بخش ويژه چهلمين جشنواره فيلم رشد به نمايش در مي آيند.
«مرواريد سرخ» اثر بهروز سلطاني فر، «خليج فارس» ساخته سيدامير وحداني»، «هميشه فارس» از وحيد گلستان و «هويت» ساخته مصطفي پور افضلي فيلم هاي اين بخش هستند.
چهلمين دوره جشنواره بين المللي فيلم رشد هفتم تا چهاردهم آبان در تهران برگزار مي شود.

 



منتخب فيلم هاي كوتاه دفاع مقدسي اكران مي شود

به مناسبت سي امين سال گرامي داشت دفاع مقدس فيلم هاي كوتاه منتخب با اين موضوع به نمايش در مي آيند.
در بخش ويژه دفاع مقدس بيست و هفتمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران 10 عنوان فيلم كوتاه از توليدات دفاع مقدسي انجمن سينماي جوانان ايران اكران مي شود.
اين جشنواره از 28 آبان تا سوم آذر در تهران و همزمان در هشت منطقه فرهنگي كشور برگزار مي شود.

 



راپورت تلفزيوني

يكم- قهوه تلخ به رغم ريخت وپاش فراوان و خرج عليحده چيزي عايد تماشاچي نمي كند. مهران ميرزاي مديري در قهوه تلخ افول كرد و جبران اين خسارت معنوي بعيد بلكه محال مي نمايد. خوب شد تلفزيون نخريد والا پول بي زبان رعيت في الجمله هدر مي شد. طنز فاخر با لودگي فرسخ ها فاصله دارد. سوگمندم كه ذائقه تماشاچي هم نازل شده و همين ها را مي پسندد.
دويم- چه بگويم از مختارنامه كه هر چه بگويم از وصف كامل آن قاصرم. وه كه چه مي كند اين خامه پخته داوودخان، مير عرصه تاريخ سازي و يكه اوستاد سينما توغرافي ديني، درد و بلايش نازل شود بر سر آن يكي «مير». بيان مختارنامه مشحون است از واژگان سترگ و مسحوركننده كه عامي و باسواد را اقناع مي كند و درست در متن واقعه مي نشاند. كيفيت فوطوغرافي، صحنه پردازي، حركت نماها، و بالاخره داستان، دو سه گردن از مسلسل امام علي بالاتر است. جزاي او با سيدالشهدا و حشر و نشر او با اولياي الهي باد. پول تلفزيون در اين يكجا هدر نشده است. دستشان درد نكند.
سوم- قيمه بليط طياره مضاعف شد و من يك لاقبا منبعد مجبورم با استر چالاك و يابوي ورزيده سفر كنم. اليوم عازم طهرانم تا فستيوال ملي مطبوعات را داوري كنم؛ ليكن يحتمل اين آخرين سفري است كه با 05 هزار تومان دولتي از طريق جو به طهران مي روم. اين پول، 05 گرسنه را سير و 60 ابن السبيل را به وطنش متصل مي نمايد. والله حرام است از اين خرج ها كردن.
ميرزا قلي خان راپورتچي -72/7/98
به دليل وفور جشنواره هاي فرهنگي هنري و حضور آقاي «امضا محفوظ» در اين جشنواره ها، آموزش سينما به روش پست مدرن تعطيل است. فلذا براي برقرار نگه داشتن اين ستون طنز، جناب «ميرزا قلي خان راپورتچي»، نويسنده معروف راپورت ايام، مهمان ما شدند كه مي خوانيد:

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14