چهارشنبه 5 آبان 1389-
شماره 19774
يادداشت هاي نيويوركي چگونه جهان از احمدي نژاد جاماند
|
|
|
يادداشت هاي نيويوركي چگونه جهان از احمدي نژاد جاماند
حسام الدين برومند حسام الدين برومند خبرنگار سرويس سياسي روزنامه كيهان اواخر شهريور ماه گذشته به همراه رئيس جمهور و بقيه هيئت ايراني عازم نيويورك شد تا وقايع و رويدادهاي اين سفر را از نزديك گزارش كند. آنچه مي خوانيد يادداشت هايي است كه او در حين سفر و با وجود تراكم كارها و برنامه ها نوشته و پس از بازگشت به تهران تدوين و بازنويسي كرده است. اين نوشته شايد يكي از معدود روايت هاي جامع و عيني از سفر تاريخي احمدي نژاد به نيويورك در سال 89 باشد. سرويس سياسي بالاخره وضعيت برزخي رفتن يا نرفتن به نيويورك به سر رسيد و در آخرين دقايق روز جمعه 26/6/89- ساعت 35:23- به من اطلاع دادند كه فردا ساعت 30:4 صبح پاويون جمهوري فرودگاه مهرآباد باشم. اين خبر دقيقه 90 كه حكايت از اعزام به نيويورك به همراه رئيس جمهور و هيئت ايراني داشت در حالي بود كه روز چهارشنبه گذشته - 24/6/89- خبري منتشر شد مبني بر اينكه ويزاي 40 نفر از همراهان رئيس جمهور از جمله برخي از نمايندگان مجلس و تعدادي از خبرنگاران رسانه ها و مطبوعات از سوي دولت آمريكا رد شده است. به هر حال به عنوان يك عضو كوچك از خانواده بزرگ اصحاب رسانه و مطبوعات توفيق يار شد و قسمت اينطور رقم خورد كه اين سفر خاص و ويژه را تجربه كنم. 30 دقيقه از بامداد روز شنبه مي گذشت و كمتر از 4 ساعت ديگر مي بايست در فرودگاه حاضر مي شدم كه با پيامكي خبر رفتني شدنم به نيويورك را به اطلاع استاد ارجمندم جناب آقاي شريعتمداري و برادر عزيز آقاي محمدي رساندم؛ بلافاصله و بدون درنگ هر دو بزرگوار با آرزوي سلامتي در سفر، به پيامكم پاسخ دادند. البته يكي، دو دقيقه بعد آقاي شريعتمداري با من تماس گرفتند و همچون پدري مهربان كه فرزند خود را بدرقه به سفري مي نمايد با كلامي مهربانانه مرا مورد لطف قرار دادند و سپس دعاي مسافر را با لحني سراسر آرامش بخش در گوشهايم نجوا كردند و اين شد توشه اي ارزشمند براي اين سفر... رأس ساعت 30:4 صبح روز شنبه - 27/6/89- در پاويون جمهوري فرودگاه مهرآباد حضور پيدا كردم و آنهايي كه مثل من رفتني شده بودند يكي يكي خود را به پاويون مي رساندند. در اين ميان تا فاصله زماني 45/5 صبح كه رئيس جمهور در پاويون فرودگاه مهرآباد حضور يافت و مصاحبه پيش از سفر به نيويورك را با خبرنگاران انجام داد بحثي كه در ميان خبرنگاران و عكاسان و فيلمبرداران و بطور كلي تيم رسانه اي و خبري گل انداخته بود سرعت و خستگي ناپذيري رئيس جمهور بود؛ اينكه اين بار نيز به مانند پنج دفعه قبلي نسبت به انعكاس و بازتاب اخبار و رويدادهاي اين سفر به سرعت احمدي نژاد نمي رسند و او بي آنكه طعم خستگي را ولو براي لحظه اي احساس كند پركار و پرتلاش با رسانه ها مصاحبه مي كند، با مقامات كشورهاي مختلف رايزني مي كند، با گروه ها و تشكل هاي ديني، علمي و دانشگاهي گفت وگو و ديدار مي كند، از تريبون سازمان ملل به نحو شايسته اي بهره مي برد و خلاصه آنكه طي 7 و 8 روز در نيويورك به دردسري عجيب و غريب براي ايالات متحده تبديل مي شود. طبق برنامه قرار بود پيش از عزيمت به نيويورك، رئيس جمهور و هيئت همراه به سوريه و الجزاير سفر كنند. رئيس جمهور در مصاحبه خود در پاويون فرودگاه مهرآباد، افزون بر اهداف سفر به نيويورك علت سفر به دمشق و الجزيره را تشريح كرد. رئيس جمهور علت سفر به سوريه را روابط راهبردي دو كشور اعلام كرد و گفت؛ هماهنگي و رايزني ميان ايران و سوريه در موضوعات لبنان، فلسطين و عراق از اهداف اين سفر است. همچنين گسترش همكاري ميان ايران و الجزاير و نيز بررسي همكاري ها و برنامه ريزي هاي بين المللي ميان دو كشور موضوعي بود كه رئيس جمهور آن را علت سفر به الجزاير عنوان كرد. بر بلنداي آسمان ايران بالاخره پس از مصاحبه دكتر احمدي نژاد با خبرنگاران در پاويون فرودگاه مهرآباد، ساعت 45/6 صبح را نشان مي داد كه هيئت ايراني با يك پرواز اختصاصي شامل رئيس جمهور، چند تن از وزراء، برخي از معاونين و مشاورين رئيس جمهور، بعضي از نمايندگان مجلس، تعدادي از كارمندان و مديران نهاد رياست جمهوري، گروه حفاظت و تيم خبرنگاران و عكاسان و فيلمبرداران، تهران را به سوي دمشق، الجزيره و سپس نيويورك ترك كرد. محيط هواپيما كاملا صميمي و بدون تشريفات و تكلفات بود؛ رئيس جمهور و وزرا و معاونين و چند نماينده مجلس در قسمت جلوي هواپيما بر صندلي هاي خود نشستند، در قسمت دوم و مياني هواپيما معاونين نهاد رياست جمهوري و برخي از معاونين وزراء نشسته بودند و بلافاصله پشت سر آنها بچه هاي حفاظت و سپس بچه هاي گروه خبري بر روي صندلي هاي خود جا گرفتند. برخي از صندلي هاي هواپيما كه البته تعدادشان زياد نبود خالي بود بچه هاي حفاظت خيلي پر انرژي و شاداب نشان مي دادند به گونه اي كه از همان ابتداي سفر باب شوخي و خنده را با يكديگر باز كرده بودند و البته بعضي از آنها هم ترجيح ميدادند تا نوبتي هم كه شده با جابجايي از صندلي هايشان سه صندلي خالي كنار هم جور نمايند و به راحتي به استراحت بپردازند. از قسمت مياني و انتهايي هواپيما كه خبرنگاران و عكاسان و فيلمبرداران رسانه ها و مطبوعات نشسته بودند نمي شد محل استقرار رئيس جمهور و وزراء و معاونين و مشاورين را ديد. به هر حال مسافت تهران تا دمشق طولاني نبود؛ در قسمت مياني و انتهايي داخل هواپيما وضعيت اينگونه بود كه عده اي به خواب رفته بودند، عده اي به روزنامه خواندن مشغول شده بودند و تعدادي هم كه معمولا بچه هاي حفاظت بودند بازار گپ و گفتشان داغ بود. ناگفته نماند پذيرايي مختصري نيز مهمانداران هواپيما انجام دادند و تقريباً پس از 2 ساعت و 15 دقيقه به سوريه رسيديم. كشوري كه از شمال به تركيه، از شرق و جنوب به عراق، از جنوب غربي به فلسطين و از غرب به لبنان محدود مي شد. البته اردن نيز همسايه جنوبي اين كشور است. سوريه در قياس با كشور خودمان كشور بزرگي نيست و تنها 180/185 كيلومتر مربع وسعت دارد اما در يكي، دو دهه گذشته توانسته به لحاظ سياسي موقعيت مناسبي را در منطقه خاورميانه براي خود دست و پا كند. رئيس جمهور هم در مصاحبه اش پيش از عزيمت به اين كشور بر «خط مقاومت و پيشرفت» از سوريه تا ايران طي دهه هاي گذشته تاكيد كرد تا پيامي داده باشد يعني اينكه همه عزت و احترامي كه سوريه دارد به عضويت آن در محور مقاومت مربوط مي شود. در بدو ورود هواپيماي هيئت ايراني به فرودگاه دمشق، بشاراسد رئيس جمهور سوريه، فاروق الشرع معاون اول رئيس جمهور، وليد معلم وزير امور خارجه و شماري ديگر از مقامات اين كشور خود را پاي پلكان هواپيما رساندند و نه از باب تشريفات و به جا آوردن عرف ديپلماتيك بلكه صميمانه و مهربانانه- به گونه اي كه از چهره متبسم شان مي شد فهميد- از رئيس جمهور كشورمان و هيئت همراه استقبال كردند. بعد از انجام تشريفات استقبال، بلافاصله دو رئيس جمهور و هر دو هيئت همراه در قالب يك صبحانه كاري مذاكرات خود را درباره مسايل دوجانبه و منطقه اي آغاز كردند كه 2 ساعت به طول انجاميد. در اين مدت خبرنگاران چون نمي توانستند در مذاكرات حضور داشته باشند فرصت پيدا كردند تا در همان پاويون فرودگاه دمشق قدري استراحت نمايند. بازار گپ و گفت پيرامون مسايل مختلف هم داغ شده بود اما آنچه كه تقريبا تيم خبري و رسانه اي با افسوس از آن صحبت مي كردند زيارت حرم حضرت زينب (سلام الله عليها) بود و بيان اين آرزو كه اي كاش مي شد حالا كه تا دمشق آمده ايم زيارت خانم زينب(س) هم نصيب مي شد اما نشد كه نشد... بعد از پايان يافتن مذاكرات احمدي نژاد و بشار اسد و بدرقه رسمي رئيس جمهور سوريه از رئيس جمهور كشورمان، بلافاصله سوار هواپيما شديم و اين بار آسمان دمشق را به سمت الجزيره پايتخت الجزاير ترك كرديم. مسير سوريه به الجزاير نسبتا طولاني بود چيزي حدود 5/5 ساعت. هنگامي كه به الجزاير رسيديم ساعت به وقت تهران 30/16 بود و بعد از استقبال رسمي بوتفليقه رئيس جمهور الجزاير از رئيس جمهور كشورمان و هيئت همراه، مذاكرات دوجانبه هر دو هيئت ايراني و الجزايري شروع شد و بيش از 2 ساعت به طول كشيد. در اين ميان در سالن مخصوصي در پاويون فرودگاه، الجزايري ها از هيئت ايراني با ضيافت ناهار پذيرايي كردند. سالن زيبايي بود با معماري خاصي كه نشان مي داد كاملا سنتي است؛ حتي پرسنل پذيرايي كننده و نگهبانان كه در اطراف و اكناف ديده مي شدند لباس ها و كلاه هاي محلي و خاصي به تن داشتند به طوري كه بعضي از خبرنگاران به علت جالب بودن پوششي كه آنها داشتند تمايل پيدا كردند عكس يادگاري بگيرند. درحالي كه ساعت 10/19 به وقت تهران را نشان مي داد مذاكرات به اتمام رسيده بود و پس از بدرقه رسمي بوتفليقه از احمدي نژاد مي بايست الجزاير كشوري كه در شمال قاره آفريقا است و از شمال شرق با تونس، از شرق با ليبي، از جنوب شرقي با نيجر، از جنوب غرب با مالي و موريتاني و از شمال غرب با مغرب همسايه است و در حقيقت دروازه آفريقا و اروپا محسوب مي شود را به سوي نيويورك- مقصد اصلي- ترك مي كرديم. و بالاخره پس از 2 ساعت و 15 دقيقه پرواز از تهران به دمشق و 5 ساعت و 30 دقيقه از دمشق به الجزيره و 8 ساعت و 30 دقيقه از الجزيره به نيويورك منهاي ساعاتي كه در دمشق و الجزيره توقف داشتيم به فرودگاه «جان اف كندي» نيويورك رسيديم. رئيس جمهور در بدو ورود پاي پلكان هواپيما با خبرنگاران داخلي و خارجي مصاحبه كرد و شمه اي از اهداف و برنامه هاي خود در نيويورك را اعلام نمود. احمدي نژاد مهم ترين موضوعي را كه از همان ابتدا و پاي پلكان هواپيما درخاك آمريكا نشانه رفت بحث «مديريت جهاني» و ناتواني سازمان ملل براي بوجود آوردن ظرفيت هاي لازم براي مشاركت ملت ها و دولت ها در اداره جهان بود. احمدي نژاد در همين مصاحبه كوتاه خود چندين بار واژه «مديريت جهاني» را حساب شده بكار برد تا نشان بدهد حرف براي گفتن دارد و از سرزمين امام خميني (ره) آمده تا با اتكا برگفتمان انقلاب اسلامي كه ترجمان اسلام ناب است خار در چشم و استخوان در گلوي مستكبران و قلدران زياده خواه و افزون طلب باشد. حركت به سمت هتل هيلتون پس از مصاحبه، رئيس جمهور و هيئت همراه او با گارد ويژه امنيتي به سمت محل اقامت يعني هتل هيلتون (Hilton Manhatan East Hotel) حركت كردند. البته خبرنگاران و تيم رسانه اي يكساعتي را در فرودگاه نيويورك معطل ماندند تا بعد از آنكه رئيس جمهور و هيئت همراه او به هتل رسيدند ماشين ها برگردند و اين بار تيم خبري و رسانه اي را به هتل برسانند. با رسيدن به هتل هيلتون - در ناحيه منهتن نيويورك - و كمي استراحت در حالي كه چند ساعتي از شامگاه روز شنبه (27/6/89) به وقت محلي سپري شده بود آنهم پس از سفري 21 ساعته و توقف در دو كشور سوريه و الجزاير احمدي نژاد در مصاحبه با شبكه اي بي سي و گفت وگو رو در رو با كريستين امانپور شركت كرد. جوهره بحث احمدي نژاد در اين مصاحبه تاكيد بر اين نكته بود كه دوره زورگويي و قلدرمآبي به پايان رسيده است. آخر شب بود كه برنامه سفر، به هيئت همراه و از جمله خبرنگاران ابلاغ شد؛ برنامه اي بسيار پر حجم و پرترافيك به گونه اي كه نشان مي داد طي 7 روز اقامت در نيويورك برنامه هاي كاري از همان ابتداي صبح شروع مي شد و معمولاً تا ساعت 22 به وقت محلي به طول مي كشيد. مصاحبه با رسانه ها و شبكه هاي مختلف خبري و تلويزيوني تا ملاقات با دبيركل سازمان ملل و مقامات كشورهاي مختلف و ديدار و گفت وگو با تشكل ها وگروه هاي علمي، ديني و دانشجويي در نيويورك نشان مي داد كه چرا خبرنگاران پيش از سفر و شروع برنامه ها، دغدغه نرسيدن به سرعت و پركاري احمدي نژاد را داشتند. در نيويورك شدت و حجم كار به گونه اي بود كه اغلب خبرنگاران بخصوص عكاسان و فيلمبرداران زمان كافي براي خوابيدن و استراحت نداشتند و برخي از بچه ها با قرص و دارو و به قول خودشان با دوش گرفتن هاي فوري و ضربتي سرپا مي ايستادند. بالاخره شنبه شب به وقت محلي بچه هاي خبرنگار فرصت پيدا كردند كه به اتاق هايشان در هتل بروند و بتوانند استراحت كنند. ساعت ها پرواز و توقف در دو كشور و پس از آن پوشش مصاحبه هاي رئيس جمهور و از سوي ديگر اختلاف در ساعت و تغييرات جوي، حسابي بچه هاي خبرنگار و فيلمبردار و عكاس را خسته كرده بود. بيشتر بچه هاي خبرنگار در طبقه هفتم هتل هيلتون مستقر شده بودند. طبقات ده به بالاتر نيز محل استقرار رئيس جمهور، وزراء، معاونين و مشاورين و هيئت همراه نزديك به آنها بود. معمولاً هر سه وعده صبحانه، ناهار و شام را در هتل هيلتون بوديم به غير از مواردي كه نشستي يا ملاقاتي در قالب يك صبحانه كاري يا شام كاري در محل ديگري برگزار مي شد. به هر حال هتل هيلتون محل اصلي اقامت هيئت ايراني بود و تقريباً هتل در اختيار اين هيئت بود. غذاهايي كه در هتل تدارك ديده شده بود همگي غذاهاي ايراني بود. حتي ميوه ها هم كاملا ايراني بود. لابي هتل هيلتون در هفت روزي كه هيئت ايراني آنجا مستقر بودند معمولا پررفت و آمد بود و در اين ميان جنب و جوش بچه هاي خبرنگار كاملا به چشم مي آمد. هتل هيلتون به مقر سازمان ملل بسيار نزديك بود و هر بار كه قرار بود تيم خبري و رسانه اي به مقر سازمان ملل برويم مسير هتل تا آنجا را پياده طي مي كرديم چيزي حدوداً 10 تا 15 دقيقه. در دومين روز سفر- 28شهريور89- كه يك جورهايي در واقع اولين روز اقامت در نيويورك به حساب مي آمد رئيس جمهور با بان كي مون دبيركل سازمان ملل متحد در مقر اين سازمان ديدار و گفت وگو داشت. بنابراين بچه هاي تيم خبري و رسانه اي براي اينكه خود را به اين ديدار كه طبق برنامه قبل از ظهر بود برسانند از ابتداي صبح آماده بودند. البته بايد تمام خبرنگاران، عكاسان و فيلمبرداران و چند نفر مرتبط با گروه خبري نيز كارت ويژه براي ورود به مقر سازمان ملل بخصوص صحن علني مجمع عمومي سازمان دريافت مي كردند؛ بهمين منظور همه بچه هاي تيم خبري و رسانه اي به سالن مربوطه در داخل مقر سازمان ملل رفتيم و پس از كلي دنگ و فنگ الحمدلله مشكلي پيش نيامد و تمام بچه ها كارت ويژه را دريافت كردند. رفته رفته نزديك ظهر مي شديم كه احمدي نژاد با دبيركل سازمان ملل متحد ديدار و گفت وگو كرد. احمدي نژاد بعد از آنكه پاي پلكان هواپيما در بدو ورود به نيويورك بر موضوع مديريت جهاني دست گذاشته بود و خواستار نقش واقعي سازمان ملل در اداره عادلانه جهان شده بود و بعد از آنكه در مصاحبه با شبكه اي بي سي بر پايان يافتن دوره زورگويي و قلدرمآبي تأكيد كرده بود اين بار در ملاقات با بان كي مون در يك ربط منطقي و برنامه ريزي شده بر ضرورت اصلاح ساختار مندرس و كهنه سازمان ملل براي دفاع از حقوق همه ملت ها تصريح كرد. احمدي نژاد بخوبي در اين ديدار در قامت رئيس جمهور ايران اسلامي ظاهر شد و بدون لكنت زبان و بي پرده و شفاف از برخورداري تعدادي از دولت ها از «حق وتو» انتقاد كرد. شنيدن اين سخنان از زبان رئيس جمهور آنهم در مقر سازمان ملل و رودررو با دبيركل آن و ديدن چهره بهت زده بان كي مون كه شايد در دنيا تنها رئيس جمهور يك كشور چنين مي تواند با او با صراحت و بي پرده سخن بگويد غرور و شعف را در جان آدمي مي دواند. بعدازظهر همان روز نيز رئيس جمهور مصاحبه اي با خبرگزاري آسوشيتدپرس انجام داد و درباره مسايل مختلف از بحث تحريم ها و مذاكرات هسته اي تا تأكيد مجدد بر شرايط نامناسب موجود در جهان نكاتي را ارائه كرد. بدشانسي هوشنگ امير احمدي همچنين در عصر روز يك شنبه به وقت محلي قرار بود رئيس دفتر رئيس جمهور با نخبگان ايراني ديدار و گفت وگو نمايد. از همين روي؛ بنابر اعلام قبلي و برنامه ابلاغ شده به خبرنگاران، تيم رسانه اي و خبري خود را به هتل وارويك براي انعكاس و بازتاب اين ديدار رساند. دقايقي بود كه در لابي هتل منتظر بوديم تا براي شركت در مراسم به طبقه اول برويم. در همين فاصله بود كه ناگهان سروكله هوشنگ اميراحمدي در لابي هتل پيدا شد. خبرنگاران با ديدن اميراحمدي كه از او در محافل رسانه اي و خبري به عنوان دلال رابطه ايران و آمريكا نام برده مي شود- دور او جمع شدند و سؤالاتي را مطرح كردند. اميراحمدي كه از مدعوين اين جلسه بود و خود را به هتل وارويك رسانده بود درباره حضورش ادعا و اصرار مي كرد كه رئيس دفتر رئيس جمهور او را دعوت نكرده و بلكه دفتر نمايندگي ميزبان اين جلسه است. اميراحمدي در شرايطي كه به زعم خودش به كنايه مي گفت درباره حضور او بايد از كيهان بپرسيد ناگاه با پاسخ چند خبرنگار اطراف خود مواجه شد كه خبرنگار اعزامي كيهان به نيويورك در اين جلسه حضور دارد. اين عبارت كه تعجب شديد او را به همراه داشت در حالي بود كه من در فاصله تقريبا هفت، هشت متري بر روي يك صندلي نشسته بودم و نيازي نمي ديدم كه بخواهم به مانند ديگر خبرنگاران با او گفت وگو يا طرح سوال كنم. اما امير احمدي خواستار ديدن خبرنگار كيهان شد و يكي از خبرنگاران خواسته او را با صداي تقريبا بلند به گوش من رساند از همان فاصله هفت، هشت متري بدون اينكه از صندلي بلند شوم تقاضاي او براي ديدار را رد كردم و گفتم اگر كسي كاري دارد مي تواند بيايد و مطلبش را بيان كند و در حالي كه اشاره به گوشهايم داشتم ادامه دادم كه مي توانم صحبت ايشان را بشنوم. البته اين حركت من و بي توجهي كامل به هوشنگ اميراحمدي با تعجب خبرنگاران مواجه شد. البته عده اي هم ماجراي هوشنگ اميراحمدي و افشاگري هاي كيهان درباره او را مي دانستند و خيلي از برخورد من با او تعجب نكردند. لازم است كه خيلي موجز اشاره كنم قبل از سفر نيويورك همايش ايرانيان در داخل كشورمان برگزار شد هوشنگ اميراحمدي از مدعوين آن همايش بود كه البته اداره كنندگان همايش دعوت از او را انكار كرده و مدعي بودند او خود به همايش آمده است كه البته بعدا با مستندات غيرقابل انكار كيهان كه در همان ايام در روزنامه چاپ شد خيلي چيزها روشن شد؛ هم اينكه او سرخود به آن همايش نيامده و هم چيزهايي فراتر از قصه دعوت يا عدم دعوت كسي به نام هوشنگ اميراحمدي. از قصه اميراحمدي كه بگذريم كماكان خبرنگاران در لابي هتل «وارويك» منتظر بودند تا در مراسمي كه رييس دفتر رييس جمهور قرار بود براي نخبگان ايراني سخنراني كند حضور يابند اما در نهايت بعد از كلي بلاتكليفي اعلام شد كه اين ديدار بدون حضور خبرنگاران و عكاسان و فيلمبرداران برگزار مي شود كه چنين هم شد. بطور كلي برنامه كاري رييس جمهور در نيويورك- آن طور كه من استنباط كردم- را مي شود به چهار دسته تقسيم كرد: 1-مصاحبه و گفت و گو با رسانه ها و مطبوعات و شبكه هاي تلويزيوني شامل: 1-1: مصاحبه تلويزيوني با شبكه اي بي سي آمريكا (كريستين امانپور) 2-1: مصاحبه با خبرگزاري آسوشيتدپرس 3-1: مصاحبه با شبكه تلويزيوني روسيه 4-1: مصاحبه با مجله نيوزويك 5-1: مصاحبه با شبكه تلويزيوني tBs ژاپن 6-1: مصاحبه با شبكه تلويزيوني سازمان ملل(un) 7-1: مصاحبه با شبكه تلويزيوني پي بي اس آمريكا (چارلي رز) 8-1: مصاحبه با شبكه سي ان ان آمريكا (لاري كينگ) 9-1: كنفرانس خبري با رسانه هاي گروهي جهان 10-1: مصاحبه با شبكه tRt تركيه 11-1: مصاحبه با شبكه خبري فاكس نيوز و... 2- ديدار و ملاقات و رايزني با مقامات كشورهاي مختلف در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل شامل: 1-2: ديدار و گفت و گو با بان كي مون دبيركل سازمان ملل 2-2: ديدار و گفت و گو با جلال طالباني رييس جمهور عراق 3-2: ديدار و گفت و گو با رالف گنزالوس نخست وزير سنت وين سنت 4-2: ديدار و گفت و گو با نخست وزير يونان 5-2: ديدار و گفت و گو با پادشاه سوازيلند 6-2: ديدار و گفت و گو با رييس جمهور سريلانكا 7-2: ديدار و گفت و گو با رييس جمهور تركيه 8-2: ديدار و گفت و گو با رييس جمهور كومور 9-2: ديدار و گفت و گو با رييس جمهور زيمباوه 10-2: ديدار و گفت و گو با رييس جمهور لبنان 11-2: ديدار و گفت و گو با رييس جمهور بوليوي 12-2: ديدار و گفت و گو با وزيرخارجه كوبا 13-2: ديدار و گفت و گو با نخست وزير موريتاني 14-2: ديدار و گفت وگو با رئيس جمهور قبرس 15-2: ديدار و گفت وگو با رئيس جمهور تاجيكستان 16-2: ديدار و گفت وگو با معاون رئيس جمهور سودان 17-2: ديدار و گفت وگو با رئيس جمهور سومالي 18-2: ديدار و گفت وگو با دبيركل اتحاديه عرب 3- ملاقات با گروه ها و تشكل هاي علمي، مذهبي 1-3: ملاقات و گفت وگو با جمعي از نخبگان و ايرانيان مقيم آمريكا 2-3: ملاقات و گفت وگو با علما و شخصيت هاي اسلامي در قالب شام كاري 3-3: ملاقات و گفت وگو با مديران و سردبيران رسانه هاي آمريكايي 4-3: گفت وگو با دانشجو و دانشگاهيان آمريكا 5-3: ملاقات و گفت وگو با تشكل هاي ضدجنگ آمريكا 6-3: ملاقات با 57 شخصيت برجسته علمي آمريكا 4- شركت و سخنراني در اجلاس ها 1-4: شركت در اجلاس توسعه هزاره اجلاس هاي هزاره كه از سال 2000 شكل گرفت هر 5 سال يكبار با حضور سران كشورها و دولت ها برگزار مي شود و امسال نسبت به 5 سال گذشته شمار قابل توجهي از سران كشورها حضور داشتند بطوريكه امسال بيش از 130 كشور در اجلاس هزاره شركت كردند در حالي كه 5 سال پيش حدود 90 كشور شركت كرده بودند. 2-4: اجلاس سران مجمع عمومي سازمان ملل متحد امسال شصت و پنجمين سال اجلاس سران مجمع عمومي سازمان ملل متحد بود. بي شك اين اجلاس بزرگ ترين اجلاس در سطح دنياست كه با حضور بيش از 190 كشور برگزار مي شود. رئيس جمهور امسال در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد پيشنهادهاي جديد و مهمي را مطرح كرد اما آنچه بيش از همه در رسانه هاي خارجي بازتاب داده شد بحث واكاوي حادثه 11 سپتامبر بود كه دكتر احمدي نژاد سه فرضيه را درباره آن مطرح كرد و در واقع با به پيش كشيدن اين مبحث پاشنه آشيل سياست خارجي آمريكا را در ميان افكار عمومي نمايان ساخت. اين حجم از برنامه ها و فعاليت هاي مختلف در نيويورك تازه در شرايطي بود كه برخي از مصاحبه هاي رئيس جمهور با رسانه ها از جمله با وال استريت ژورنال، الجزيره و واشنگتن پست انجام نشد و از برنامه حذف گرديد. بوده ها و نبوده هاي نيويورك به هر حال يك هفته در نيويورك بدين منوال سپري شد و البته در لابلاي برخي از برنامه ها با حذف چند مصاحبه فرصتي پديد مي آمد تا در نزديكي هتل محل اقامت و در اطراف مقر سازمان ملل به سطح شهر نيويورك برويم و اوضاع و احوال را رويت كنيم. شهري كه پرجمعيت ترين شهر ايالت نيويورك و ايالات متحده آمريكاست. نيويورك از 5 ناحيه شامل منهتن، برانكس، كونيز، بروكلين و استاتن آيلند تشكيل شده است. محل استقرار هيئت ايراني در ناحيه منهتن بود چرا كه همانطور كه اشاره شد مقر سازمان ملل در اين ناحيه از شهر نيويورك قرار دارد و بالطبع چون برنامه اصلي رئيس جمهور و هيئت همراه او شركت در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد بود بنابراين منتهن نيويورك محل استقرار بود. آنچه در وهله نخست با يك گشتي كوتاه در سطح شهر تعجب را برمي انگيخت ساختمان ها و برج هاي سر به فلك كشيده بود آن هم به گونه اي كه تقريباً در تمامي سطح شهر وضعيت بدين گونه بود. همچنين فروشگاه هاي بسيار بزرگ و با اقلام متنوع و البته گران فراوان است. طرفه آنكه هنگام خريد يك كالا همان موقع خريدار بايد ماليات آن كالا را هم بپردازد. علي رغم بزرگي و عريض بودن خيابان ها اما ترافيك معضلي بود كه در اين كلان شهر به چشم مي آمد مخصوصاً هنگام غروب كه تقريباً تمامي خيابان ها قفل مي شد. نكته اي كه مي تواند درس آموز باشد نحوه رانندگي و نظم حاكم بر شهر است البته استنباط من اين است كه اين نظم، يك نظم سيستماتيك است و بخاطر اجراي قانون آنهم با ضمانت اجراهاي بسيار بالا و بازدارنده است و از همين روست كه هيچ راننده اي نه اينكه نخواهد بلكه جرأت نمي كند تخلف كند و در اين ميان تأثير مستقيم رعايت نظم از سوي همه شهروندان، خود يك فرهنگ سازي است و كودكان و نوجوانان از همان سنين كم به رعايت نظم و اجراي قانون عادت مي كنند. آنطور كه گفته مي شد زندگي در نيويورك هزينه بسيار بالايي مي طلبد لذا يك جمعيت چند ميليوني - ظاهرا هفت، هشت ميليوني- تنها در روز در نيويورك مشغول كار هستند و شب به اطراف و اكناف آن كه محل زندگي شان هست برمي گردند. جالب اينجاست كه در ميان اين همه ساختمان هاي سر به فلك كشيده و آسمانخراش ها و انواع و اقسام اتومبيل هاي مدرن و تردد مردماني كه ظاهرا اوضاع و احوال مالي آنها خوب است، گداياني در سطح شهر آنهم ناحيه پولدارنشينان منهتن ديده مي شود كه به كمك نكردن و بي توجهي عابران و شهروندان عادت كرده اند. آري، درميان آن همه زرق و برق نيويورك و گرمي رفت و آمد انسا نها و تردد ماشين هاي رنگ به رنگ، سردي عاطفه و محبت هم ديده مي شود. گويي هركس فقط به دنبال كار خودش است و نگاهش تنها به ساعت مچي اش است تا زمان را طوري تنظيم كند كه به كار بعدي اش برسد. انس و الفت پيرمردان و پيرزنان با سگ هايشان تو ذوق مي زند و... در نيويورك در بحبوحه آن همه شلوغي ها و جمعيت بسيار و خدمات الكترونيك «تنهايي» آدم ها رخ مي نمايد. علاوه بر ناحيه منهتن، در پنجمين روز سفر فرصتي بدست آمد تا از جزيره آزادي (staten Island ferry) در بندر نيويورك كه مجسمه آزادي در آن جا گرفته است، بازديد كنيم. جالب است بدانيد مجسمه آزادي كه به سمبل كشور آمريكا تبديل شده و بصورت نمادي براي خوشامدگويي به مسافراني كه از راه دريا به نيويورك مي آيند در آمده است توسط فرانسوي ها به آمريكايي ها هديه داده شده است و واقعيت آن است كه ايالات متحده با آن همه از فقر هويت فرهنگي در رنج است. در همان روز البته از محل برج هاي دوقلو كه اكنون برج هاي ديگري در آنجا درحال احداث و ساختن بود بازديد كرديم. كيهان و پروفسور مولانا در دومين روز سفر به نيويورك، ابتداي صبح بود كه به اتاق پرزنتر (مربوط به فكس و اينترنت) رفتم تا چند برگي را براي روزنامه فكس نمايم. وقتي وارد اتاق مربوطه كه در طبقه دوم هتل محل اقامت (هيلتون) بود، شدم ديدم آقاي پروفسور حميد مولانا كه از قضا در ستون چشم انداز روزهاي پنج شنبه براي كيهان مي نويسد حضور دارد و مي خواهد چند برگي را فكس كند. متصدي اتاق چند بار سعي كرد اما فكس انجام نشد. من رفتم جلو و پس از سلام و صبح بخير گفتن به هر دو گفتم اگر اجازه بدهيد من امتحان كنم. چون براي كيهان است حتما ارسال مي شود، خنديدند و پذيرفتند... به محض اينكه متصدي دكمه استارت را زد فكس انجام شد و دستگاه تاييديه هم داد. پروفسور مولانا با مشاهده كردن اين صحنه خطاب به مسئول اتاق گفت: «آقا مجددا براي من هم امتحان كنيد» .جالب است كه اين بار به راحتي فكس انجام شد. پروفسور مولانا كه بسيار تعجب كرده بود و حيرت زده و از صحنه اي كه اتفاق افتاده بود رو كرد به من و گفت: جوان شما سيدي كه چنين راهگشا بودي؟! گفتم: نه متأسفانه توفيق سادات بودن ندارم. اما بحث من نيست، كيهان است و به مانند هميشه سدشكن...! پروفسور و مسئول اتاق به همراه يكي، دو نفر ديگر كه در اتاق بودند خنديدند و بعد آقاي مولانا گفت:«بله كيهان پيشرو و سدشكن است.» يك پيشنهاد و خاتمه كلام آنچه جاي خالي آن در اين سفر به شدت احساس مي شد ثبت پشت صحنه ها و تهيه مستندي بود كه مي تواند خيلي از ديدني ها و ناگفته ها را به تصوير بكشاند؛ ديدني هايي كه خيلي از آنها را نمي توان به رشته تحرير كشيد و آنها را قلمي كرد فقط بايد ديد و نگريست. بايد ديد كه چطور خبرنگاران خبره و پرسابقه رسانه هاي آمريكايي يكي پس از ديگري مغلوب منطق و استدلال رئيس جمهور ايران اسلامي مي شوند؛ بايد قاب دوربيني، لكنت زبان «لاري كينگ» و عصباني شدن هاي پي درپي او و آچمزشدن «چارلي رز» و سراسيمگي «كريستين امانپور» را ثبت مي كرد و چهره متحير مدعيان گفت وگو و استدلال را بيش از آنچه كه در اين مصاحبه ها پخش شد به تصوير مي كشاند. بايد دوربيني رصد مي كرد كه چطور جماعتي با به پيش كشيدن بحث 11 سپتامبر در مجمع عمومي سازمان ملل از سوي رئيس جمهور ايران، صحنه را ترك كردند و بلافاصله پيرامون صحبت هاي احمدي نژاد با رسانه ها به گفت وگو پرداختند؛ اگر صحبت هاي ايران اسلامي شنيدني نبود و آنها به اعتراض اجلاس را ترك كردند چطور بدون فاصله درباره اظهارات رئيس جمهور ايران بخصوص فرضيه هاي حادثه 11 سپتامبر موضع گيري كردند... بايد دوربيني آن لحظه هايي را كه آنها از طريق تلويزيون در لابي ساختمان سازمان ملل و اتاق هاي مجاور صحبت هاي احمدي نژاد را به دقت گوش مي دادند شكار مي كرد و...
|
|
|