(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 5  آبان 1389- شماره 19774

به بهانه چهارم آبان سالروز درگذشت طاهره صفار زاده وارث آب و خرد و روشني
رسم عاشقي
بغض عشق
فعالان عرصه شعر مقاومت : شعر مقاومت درمسير تعالي است
كليم؛ سرآمد سده يازدهم به بهانه برگزاري ششمين كنگره بزرگداشت كليم كاشاني



به بهانه چهارم آبان سالروز درگذشت طاهره صفار زاده وارث آب و خرد و روشني

رضا اسماعيلي
1
درعصر ما
خرد
به رهروي تنها مي ماند
مبهوت همهمه ماشين ها(1)
با دريغ و درد، بانويي فرهيخته و شاعري بزرگ و انديشمند از ميان ما رفت، انساني كه جوهر انسان را «تعقل و انديشيدن» مي دانست و بيش و پيش از هرچيز، به دنبال تكريم «عقل» و اعاده حيثيت از «انديشه» بود. او بارها گفته بود كه: «شعر من، شعر انديشه است»، و با اين تاكيد به دنبال آن بود كه ما را از پيله غفلتي تاريخي بيرون بكشد، غفلت از عقلانيت و انديشه ورزي.
غفلت هميشه چيز بدي است، و غفلت از «عقل» كه گوهري ناب و بي بديل است از همه غفلت ها خسارت بارتر و سنگين تر، عقل چراغ راه و هدايت گر ماست و آنجا كه عقل نيست، آوار ظلمات است و گمراهي. حضرت عقل دليل راه است و آن كه دراين بيابان ظلمت خيز، دست در دست عقل ندارد، گمراه:
قطع اين مرحله بي همرهي خضر مكن
ظلمات است بترس از خطر گمراهي(2)
صفارزاده- به شهادت اشعار و آثارش- از اين غفلت تاريخي رنج مي برد و از همين رو، همواره در گوش ما «نداي بيداري» سرمي داد:
سپور صبح مرا ديد
كه نامه را به مالك مي بردم
سلام گفتم
گفت: سلام
سلام بر هواي گرفته
سلام برسپيده ناپيدا
سلام بر حوادث نامعلوم
سلام بر همه الا بر سلام فروش
...
بر بورياي مسجد بيداران
جايي براي خفتن نيست
شايد ابراهيمي
در آستانه بيداري باشد (3)
تمام تلاش اين شاعر روشن انديش و دردآگاه در سالهاي شاعري اش، توجه دادن جامعه به كرامت و منزلت عقل بود. او به خوبي دريافته بود كه اگر بر كرامت عقل خط بطلان كشيده شود، جامعه انساني از آفت جهت مي پوسد وكشتي معرفت به گل مي نشيند. از همين رو در تمام سروده هاي خود- تعمدا- گريزي به عقل مي زد تا ما را به ساحل نجات و رستگاري هدايت كند، زيرا او نيك دريافته بود كه غفلت جامعه از «انديشيدن» و نشخوار انديشه هاي ديگران، درنهايت راه را بر
خودكامان و جاه طلبان هموار مي كند:
ما زير اين همه آوار مانده ايم
آوار همجواري نادانان
آوار همجواري بي باوران
آوار همجواري بدخواهان
ما ساكنان واقعه بغضيم
اي نبض هاي ساكت
و اي شقيقه هاي شكسته!
ما دل شكسته ايم
ما بازماندگان(4)
2
تكريم انسان و احياي كرامت و منزلت انساني، از ديگر مولفه هاي محتوايي اشعار صفارزاده است. انسان در ذهن و زبان او- همچنان كه خداوند در قرآن مي فرمايد- اشرف مخلوقات و خليفه و جانشين خدا بر روي زمين است از اين منظر، گراميداشت انسان، حركت درمسير بندگي خداست و بايد در پاسداشت اين كرامت انساني تلاش كرد.
صفارزاده كه از پرورش يافتگان مكتب اسلام و دامان قرآن بود، به خوبي مي دانست كه رذيلتي بالاتر از زيرپا گذاشتن كرامت انساني و فضيلتي برتر از گراميداشت آن نيست. از همين رو وقتي كرامت انساني را مچاله دست هاي پليد نامردمان هرزه مي ديد، بي اختيار، شمشير زبان سرخ را از نيام «درد» برمي كشيد و جسور و بي پروا برغارت گران «كرامت انسان» مي تاخت:
چه كار دارم كوتوله ها چه شدند
چه كاره شدند
و يا چرا نمي شنوند
صداي پاي كسي را كه از افق مي آيد
و برمي گردد به افق
¤¤¤
من اهل مذهب بيدارانم
و خانه ام دوسوي خياباني است
كه مردم عايق
درآن گذردارند (5)
منظور شاعر از «مردم عايق» مردمي است كه درغفلت خويش، حقيرانه روزگار مي گذرانند و به مرده هاي متحركي مي مانند كه به دلخوشي هاي حقير دل سپرده اند و «باري به هرجهت» زندگي خود را بر باد مي دهند!
شاعر در شعري ديگر اوج حقارت انسان هزاره ما را چنين به تصوير مي كشد:
و نقش اين هزاره
انسان منحني است
مردي كه خم شده است
كه سكه را بردارد...(6)
«دين مداري» و «خداباوري» از ديگر مؤلفه هاي محتوايي سروده هاي صفارزاده است. آموزه هاي قرآني و ديني در بيت بيت و واژه به واژه شعرهاي ساده، بي پيرايه و زلال او موج مي زند. به جرأت مي توان گفت كه بسياري از سروده هاي اين شاعر متعهد و آرمان گرا، ريشه درآيات و روايات قرآني دارد و به نوعي ترجمه شاعرانه آنهاست:
و گاه
باران
باران سنگ است.
پيش از دميدن موعود
باران تيزپري خواهد آمد
كه ميوه ها همه را خواهد پوسانيد
خروج سفياني
باران خشم
سرزدن خورشيد از مغرب
ظهور ذوالفقار عدالت
فروطپيدن بغداد
طلوع هرج و مرج جهان
...
و جنگ جاودانه حق
به پيشواز محو ستم ها
به پيشواز آمدن عدل
به پيشواز آمدن موعد است. (7)
بي هيچ توضيحي، به روشني پيداست كه اشاره هاي شاعر دربندبند شعر، اشاره به مفاهيم قرآني و روايت هاي ديني است، روايت هايي كه به «امدادهاي غيبي» نظر دارد.
درشعر زير نيز كه شاعر آن را در سال 55 سروده، و درآن از پيروزي انقلاب و شكست طاغوت سخن به ميان آورده، بهره گيري هنرمندانه از آموزه هاي ديني و اشارات قرآني كاملاً مشهود است:
اي قوم سرفكنده
اي سخرگان
كه قدرت تان شير بيرق است
از «لااله» تا «الاالله»
فاصله مرگ و زندگي ست
كه باد صرصر
آن را در هم خواهد پيچيد
صرصر هميشه پايگه داد است
و از اراده حق مي خيزد. (8)
4
صفارزاده بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، علي رغم بسياري از شاعران روشنفكر هم نسل خويش كه راه خود را از مردم و انقلاب جدا كردند، به خاطر اصالت خانوادگي و دين باوري خويش، بي هيچ ترديدي، با بيداري بيعت كرد و عاشقانه دل به امام و انقلاب سپرد. آنگاه با حنجره سرخ عشق از شهيدان سرود و با حماسه آفرينان «هشت فصل عشق» همنوا شد:
در سرزمين آسماني جبهه
كسي به خويش نمي انديشد
كسي به مرگ و مال نمي انديشد
و ارتفاع صخره و كوه
به زير پاي دليراني است
كز ارتفاع عقيده
از ارتفاع ايمان مي جنگند
از مرز جان چو مي گذرند
پروازشان از خاك
سوي نور
از بطن آبي رگ ها
به سوي آبي بالاست... (9)
و يا در سروده اي ديگر كه شاعر در دي ماه سال 57 سروده، ارادت خود را به ساحت مقدس شهيدان انقلاب چنين ابراز كرده است:
اينجا بهشت است
بهشت زهرا
درخت هاي باغ دوباره چوب شدند
تابوت شدند
تابوت ها گل داده اند
شكوفه داده اند
گل هاي بي كفن و غسل (10)
5
گفتن و نوشتن از بزرگ بانوي سپيد سراي شعر معاصر ايران و پرداختن به ويژگي هاي سروده هاي او، مجالي بيش تر مي طلبد و در يك يادداشت يا مقاله نمي گنجد. اين يادداشت نيز تنها در حكم «پيش درآمدي» براي ورود به افق هاي ادبي و فكري اين بانوي شاعر است و بس.
بديهي است كه پرداختن عالمانه و محققانه به شعر و شخصيت ادبي و علمي اين انسان فرهيخته و ژرف انديش، مجالي فراخ تر مي طلبد كه اميد است اديبان و پژوهش گران حوزه ادبيات در آينده نزديك به اين مهم، اهتمام ورزند.
با گراميداشت ياد و خاطره هميشه سبز اين شاعر بزرگ، خاتمه اين گفتار را به سروده اي از او مزين مي كنم و رشته كلام را كوتاه، با هم مي خوانيم:
اي آفتاب
اي قامت بلند بودن
با من بگو.
¤
با من بگو، چگونه
با طناب مومين اعتماد
در هرم بيكران تو آويزم
وقتي كه دلهره فرود
و حفره هاي كور زميني
- چون اضطراب لحظه تسليم -
شكوه آخرين تلاش را مخدوش مي كند.
گفتي من آسمان تو هستم
گفتم زمين زمهر تو سرشار
اما باران دريغ شد
و باروري
هسته ترديد در معابر تكرار. (11)
پانوشت ها:
1- طاهره صفارزاده
2- حافظ
3- طاهره صفارزاده، هفت سفر، چاپ اول، سفر عاشقانه، ص .63
4- ديدار صبح، چاپ دوم، از درد همجواري، صص 44 و .45
5- هفت سفر، سفر عاشقانه، چاپ اول، صص 70 و .71
6- همان، سفر هزاره، ص .96
7- ديدار صبح، چاپ دوم، شعر پيشواز، صص 42 و .43
8- مردان منحني، چاپ دوم، خم پشتان، ص .29
9- ديدار صبح، چاپ دوم، پيشواز، صص 37 و .38
10- بيعت با بيداري، چاپ چهارم، سفر بيداران، ص .29
11- طاهره صفارزاده، عاشقانه ها، تأليف: نياز يعقوبشاهي، ص .306

 



رسم عاشقي

پرويز بيگي حبيب آبادي
تماشايي ترينم لحظه اي در من تأمل كن
مرا درياب پاييزانه هايم را پر از گل كن
پر از تنهايي ام گم كرده ام راه عبورم را
به سويم دستهايت را براي لحظه اي پل كن
مگر من دل ندارم من كه از عاشق ترين هايم
مرا هم آشنا با زير و بم هاي تغزل كن
بيا بنشين كنارم تا به پا دارم طوافت را
در اين دوري كه من افتاده ام فكر تسلسل كن
براي نوبرانه نازهايت با دلم گفتم
كه رسم عاشقي اين است ميدانم توكل كن

 



بغض عشق

سيدعباس سجادي
گفتي: بمان، مي خواستم اما نمي شد
گفتي: بخوان، بغض گلويم وا نمي شد
گفتم كه: مي ترسم من از سحر نگاهت
گفتي: نترس اي خوب من، اما نمي شد
گفتي: نگاهم كن- ببين- آهسته ديدم
راهي نبود از مرز مي شد تا نمي شد
دست دلم پيش تو رو شد آه، اي عشق
راز نگاهم كاشكي افشا نمي شد
در ورطه اي از عشق و عقل افتاده بودم
چون عشق تو در حجم عقلم جا نمي شد
مي خواستم ناگفته هايم را بگويم
يا بغض مي آمد سراغم، يا نمي شد
گفتي كه: تا فردا خداحافظ ولي، آه
آن شب نمي دانم چرا فردا نمي شد؟

 



فعالان عرصه شعر مقاومت : شعر مقاومت درمسير تعالي است

ناصر عزيز خاني
نخستين كنگره «شعر مقاومت بين الملل اسلامي» در دو بخش شعرخواني و ارائه مقاله با هدف طرح موضوع مقاومت و مبارزه تمامي مسلمانان جهان در برابر استعمار و استثمار در دو بخش شعرخواني و پژوهشي و تبيين سروده هاي تاريخ مبارزه و مقاومت ملت هاي اسلامي سراسر جهان 12تا 14آبان برگزار مي شود. اين كنگره توسط بنياد فرهنگي «روايت» و با حمايت استانداري و دستگاه هاي فرهنگي آذربايجان غربي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به دبيري بهروز اثباتي برپا مي شود. در اين كنگره 30شاعر برجسته حوزه مقاومت اسلامي ايران و جهان اسلام و 15 پژوهنده فرهنگ و ادبيات انقلاب اسلامي حاضر مي شوند. در مورد شعر مقاومت با تعدادي از مهمانان كنگره علي محمد مؤدب، هادي خورشاهيان، فاطمه طارمي، سيدمحمود سجادي و فاطمه قائدي و همچنين با مديرعامل بنياد فرهنگي روايت، جواد جباري گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد:
در مورد رويكرد كنگره شعر مقاومت بگوييد؟
رويكرو كنگره به صورت ادبي و پژوهشي (شعرخواني و ارائه مقاله) است يعني هم تبليغي است هم تبييني.
در حقيقت انسانها هميشه نيازمند آمادگي هستند يعني تا زماني كه خوي تجاوزگري و قلدري وجود دارد؛ روح مقاومت لازم است و تا زماني كه روح مقاومت لازم است ترويج فرهنگ مقاومت لازم است. همچنين پيش نياز مقاومت آمادگي است كسب قدرت و بازدارندگي، يكي از راه هاي مقاومت است. مي توان گفت آمادگي صرفا سخت افزاري نيست بلكه بخش نرم آن يعني روحيه مقاومت، به مراتب مهمتر از بخش تجهيزات و تسليحات و... است و در اين بين نقش شعر حماسه معنا پيدا مي كند.
-كنگره شعر مقاومت چه اهدافي را دنبال مي كند؟
معرفي و تبيين سروده هاي تاريخ مبارزه و مقاومت جهان اسلامي؛ تبيين مفهوم پايداري مقاومت در جهان، فراهم نمودن بستر توجه بيشتر به اشعار حوزه مقاومت، ترويج فرهنگ مقاومت كه همان روحيه ضد استكباري و ظلم ستيزي و تجاوز است كه امروزه بيش از پيش نيازمند پرداختن به همه ابعاد نظامي، فرهنگي و... هستيم ؛ تقويت ادبيات مشترك بين كشورهاي اسلامي (امت واحده) تقويت روحيه خودباوري، هويت ديني و ملي.
-برپايي كنگره شعر مقاومت بين المللي اسلامي بر چه اساسي است؟
مناسبت برپايي كنگره برمي گردد به سي امين سالگرد آغاز جنگ تحميلي و مقاومت مردم كشورمان و همچنين روز ملي مبارزه با استكبار جهاني (كه نماد مقاومت است در برابر آمريكاي جنايتكار).
-برنامه هاي كنگره در چه قالبي است؟
يك بخشي از برنامه ها شعر خواني توسط پيشكسوتان، جوانان، شعراي كشورهاي اسلامي مثل لبنان، فلسطين، افغانستان و... انتشار كتاب به صورت دو جلد در قالب مقاله و مصاحبه علمي و اشعار قرائت شده در كنگره است.
همچنين ميزگرد علمي و تخصصي، مانند آسيب شناسي، مولفه هاي شعر مقاومت؛ تقدير از چند شاعر پيشكسوت دفاع مقدس در سطح ملي و استاني و خانواده هاي معظم شان؛ برنامه جنبي مثل برپايي نمايشگاه كتاب و آثار تجسمي.
¤كمي درباره مفهوم شعر مقاومت و دفاع مقدس توضيح دهيد. توليد آثار تجسمي با مضامين شعر مقاومت محدود به زمان و مكان نيست مثل مبارزه با ظلم و ظالم مثل؛ كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا، مثل امت واحده كه مرز جغرافيايي ندارد و مرزهاي آن فرهنگي و عقيدتي است؛ دفاع يك حق مشروع و طبيعي است؛ جنگ بخودي خود تقدسي ندارد بلكه ناپسند و محكوم است ولي دفاع امري مقدس است. لذا هنر برآمده از اين دفاع نيز از جنس آن است و اين نوع دفاع را تقديس مي كند؛ اصطلاح شعر مقاومت يك اصطلاح بزرگتر و يك مفهوم جهان مشمول تر است؛ در واقع شعر مقاومت، ايستادگي در برابر زور و تجاوز و ستمگري را در همه مكان ها و زمان ها تقديس مي كند و اين وجه مشترك مقاومت و دفاع مقدس است اما شعر دفاع مقدس اصطلاحي ايراني است و اين گونه شعري صرفاً در ايران آغاز شد؛ در اسلام جنگ براي اجراي حدود و قوانين الهي و احقاق حق است و شعر برآمده از آن آرماني است؛ اشعار سنتي براي تبديل و ترجمه و انتقال مفاهيم توام با نظم شعري با مشكلات بسياري مواجه است اما ديگر قالب هاي آزاد براي اينكار مناسب تر است؛ شعر مقاومت در دوران دفاع مقدس به اوج خود رسيد.
علي محمد مؤدب:
شعر يعني مقاومت براي رسيدن به كمال
و زيبايي
- نظرتان در مورد شعر مقاومت چيست؟
اصولا مقاومت جزو تعريف شعر است و نه چيزي در خارج از شعر، شعر يعني مقاومت براي رسيدن به كمال و زيبايي، هر حركت شاعرانه با آن كه ظاهري زباني دارد حركتي است در اين مسير، البته شعر مورد نظر شعر مطلوب ماست.
- از دهه 60 تا 70 شعر مقاومت را چطور مي بينيد؟
شعر مقاومت كه زماني به دفاع مقدس مي پرداخت بعد از اين دوران به وضعيت ملتهاي مستضعف و تحت ستم جهان بيشتر توجه كرد. در مجموع شعر مقاومت از رگه هاي بسيار مهم و متشخص شعر امروز است و زندگي و بالندگي دارد.
- اثري در حيطه شعر مقاومت در دست چاپ داريد؟
دفتري از شعرهاي نيمايي و دفتري از شعرهاي مقاومت را آماده انتشار دارم و مشغول ويرايش و بازبيني آن ها هستم در حوزه ترانه هم كارهايي دارم كه در همين مرحله هستند.
- اگر صحبت خاصي درباره شعر مقاومت داريد بيان نماييد؟
نياز به پايگاه هاي مجازي پررونق و فعال و نيز نياز به پاتوق هاي جدي شعر و شاعري از مهم ترين نيازهاي شعر و شاعران مقاومت است تا زمينه هم افزايي بيشتر و بالندگي شعر مقاومت هرچه بيشتر فراهم شود.
هادي خورشاهيان:
دهه 60 اوج شعر مقاومت بود
- لطفا نظرتان را درباره شعر مقاومت بيان كنيد.
شعر مقاومت پيشينه بسيار كهني دارد و در تمام ادوار تاريخي، گونه اي مطرح از شعر بوده است، اما از نظرگاه ما، به بخشي از شعر معاصر اطلاق مي شود كه درباره سال هاي دفاع مقدس سروده شده و مي شود. اين گونه ادبي، برخلاف محدوديتي كه از نظر موضوع دارد و شاعر را ملزم مي كند در حوزه خاصي بسرايد، باز هم جاندارترين گونه ادبي اين سال ها بوده است. دهه 60 اوج شعر مقاومت بود و در سال هاي پس از پايان جنگ، اين گونه ادبي به آن قدرت هميشگي ادامه حيات نداد ولي باز هم شعرهاي قابل تأملي در اين حوزه سروده شده است.
- در حوزه شعر مقاومت چه آثاري از شما چاپ شده است؟
در حوزه هاي شعر و داستان آثاري در زمينه شعر مقاومت نوشته ام. در حوزه ادبيات كودك و نوجوان هم كتاب هاي مستقلي از من در اين زمينه چاپ شده است. آثاري همچون: باران در بهشت- پلاك 61- من بابا رو دوست دارم- عصر روزهاي جمعه و...

فاطمه طارمي:
شعر مقاومت امروز بر نردبان تعالي است
¤ نظر شما در مورد شعر مقاومت چيست؟
شعر مقاومت در وهله ابتدايي، خارج از نوع مضمون و محتوا بايد شعر باشد . يعني معيارها و شاخصه هاي شعر را در خود داشته باشد؛ بعد از گذر از اين مقوله مي توان به نوع مضمون پردازي و سليقه شاعر در بكار بردن مؤلفه هاي شعر مقاومت يا دفاع يا شعر جنگ پرداخت.
به نظر بنده آنچه امروز شعر مقاومت را در ميان سليقه هاي متفاوت شاعران از هم متمايز مي كند انديشه موجود در آن است. مهمترين عنصر تمايز يك اثر ادبي از ديگر آثار توليدشده در همان ژانر ادبي انديشه اثر مي باشد. از آنجا كه جامعه همواره بستر توليد هنر روز بوده است و امروز نيز برپايي جشنواره ها، نمايشگاهها و همايش ها در حوزه هنر و دفاع مقدس ما را با توليد آثار بسياري در حوزه مقاومت رو به رو كرده است، به نظر مي رسد مي توان با ذره بين انديشمندي اثر آن ها را بررسي نمود و قطعا به نمونه هاي خوب و برجسته خواهيم رسيد مانند (شعري براي جنگ) از مرحوم دكتر قيصر امين پور.
به نظرم شعر مقاومت امروز نردبان تعالي را طي مي كند. البته آسيب شناسي اين حوزه شعري با توجه به روند رشد و نياز اين نسل به نوع مضامين مقاومت و ايثار در هنر بايد در نظر گرفته شود تا به معيارها و شاخص هاي منطقي در اين حوزه دست يافته شود.
شعر مقاومت از دهه 60 تا 70 را چه طور مي بينيد؟
شفيعي كدكني شعر مقاومت را از لحاظ زماني حد فاصل بين شروع تجاوز عراق در سال 1359 تا پذيرش قطعنامه 598 در سال 1367 مي داند كه شعرهاي توليد شده در زمان جنگ يعني در دهه 60 بدليل پويا بودن اين فضاي شاعري داراي مضامين ساده و قابل فهم جهت تقويت روحيه سلحشوري ملي، ديني و ميهني براي حفظ وطن و ايستادگي در برابر دشمن بوده است. اما رفته رفته در دهه 70 به دوره پختگي شعر مقاومت مي رسيم به نظرم آثار از سطح به عمق حركت كرده و ما با آثار تاثيرگذار و چند لايه مواجه شديم. ورود قالب هاي شعري جديد به حوزه شعر مقاومت يكي ديگر از تفاوت هاي شعر دهه 70 با دهه 60 مي باشد. ظهور تصاوير و مفاهيم نو و برداشت هاي مدرن از جنگ نيز از شگردهاي جديد شاعران دهه 70 در شعر مقاومت بوده است.
البته بررسي شعر مقاومت در دو بخش كلاسيك و مدرن قابل تقسيم است كه در اين مجال نمي گنجد.
- در مورد آثاري كه در زمينه شعر مقاومت داريد، بگوييد.
مجموعه شعر «از كبوتر تا كبوتر» سال 1384؛ نشر علم و سعادت؛ مجموعه شعر «راستي صدرا چقدر نام تو با صلح قرابت دارد» نشر فصل پنجم 1388؛ سفرنامه اي شعرگونه كه حاصل سفر ده روزه به مناطق جنگي لبنان در حوالي جنگ 33 روزه است.
سيدمحمود سجادي:
شعر اسلحه شاعران است
مبحث شعر و شاعري مبحث بسيار پيچيده اي است كه خيلي ها فقط شعر را در سرودن شعر گل و سنبل و بلبل مي دانند. در صورتي كه بخشي از آن متعلق به اين اشعار است و يكي از اساسي ترين و مهمترين اشعار كه در تاريخ ما به ثبت رسيده شعر مقاومت است كه گل سرسبد آنها فردوسي است. از دهه 60 تا 70 حال وهواي شعر و شاعري متفاوت بود شاعران به جاي آرپي جي و اسلحه كلاشينكف. قلم بر دست مي گرفتند و از حال و هواي جبهه و جنگ مي گفتند ولي بعد از اتمام جنگ شعر مقاومت حال ديگري پيدا كرد.
فاطمه قائدي:
شعر مقاومت؛
شعر صلح است

شعر مقاومت. به عبارتي شعر صلح است و عنصر مشترك همه آثار اين است كه ضد جنگ مي باشند. مقاومت يعني ايستادگي در مقابل ظالم و نتيجه نهايي اين پايداري صلح خواهد بود.
ظهور پررنگ ادبيات مقاومت به «فلسطين» برمي گردد، به انتفاضه اي كه در لغت به معناي تكاندن غبار از چيزي ست و به عبارتي يعني شروع يك انقلاب. شاعراني كه تصويرگر روايات رويارويي در برابر ظلم هستند كساني هستند كه با شعرهايشان حتما فضاي تئوريك و فلسفي شعر مقاومت را دربرمي گيرد. در اين ميان زاويه ديد و نگاه ها متفاوت است. من شخصا اعتقاد خاصي دارم به دو فضاي- كار براي ادبيات كودك در حيطه شناساندن مقاومت و القاء روحيات ضد جنگ به اين نسل- و ديگر بيان مقاومت زنان در حوزه دفاع.
در ادبيات كودك و نوجوان، با توجه به اهميتي كه اين نسل آينده ساز براي هر جامعه اي دارد؛ كار بسيار اندك صورت گرفته است. اگر شعراي كودك و نوجوان همت بيشتري روي نمادگرايي بدون اندرزگويي مستقيم قرار دهند و با بهره گيري از وزن و عاطفه، مصداق ها را به صورت عيني و ذهني بيان نمايند، قطعا تأثير شگرفي بر شكل گيري اين روحيه در كودكان خواهيم ديد.
در حوزه ديگر كه مقاومت زنان است به ياد اين شعر شاعر عرب مي افتم
لك الجماهير ابناء بلاعدد
فلست وحدك يا اما بلاولد
من لم تودع بنيها بالتسامها
الي الزنارين لم تحبل و لم تلد
كه الگويش را از زن بزرگ كربلا ام وهب گرفته است كه فرزندش را راهي ميدان ايثار مي كند.
شعر مقاومت قرار است مخاطب خود را به حظ روحاني برساند و وجدان آگاه او را بيدار كند كه شعر دفاع مقدس ايران هم در دل اين فرايند قرار دارد. شعر دهه 60 و 70 بيشتر به تصاوير جنگ و شعر دهه 80 به رويدادهاي پس از جنگ و حاشيه هاي صلح مي پردازد. اي كاش بتوانيم شعر مقاومت و صلح را در شروع دهه 90 براي كودكان و نوجوانان اختصاص دهيم و من به نوبه خود مشغول جمع آوري آثار فاخر در اين حوزه ام.

 



كليم؛ سرآمد سده يازدهم به بهانه برگزاري ششمين كنگره بزرگداشت كليم كاشاني

محمد رضا بابا قرباني
ميرزا ابوطالب كليم كاشاني، پايه گذار و سرآمد شاعران سبك اصفهاني و از نام آوران سده 11 هجري در سال 994-990 هجري قمري به دنيا آمد.
درباره دوران كودكي و نوجواني ايشان چيزي در دست نيست اما مي گويند كليم اندامي لاغر داشت و در عين توانگري زندگي درويشي اختيار كرده بود و به شيوه بسياري از ساكنان اهل طريق، همسر اختيار نكرده بود.
وي در زندگاني 70 ساله خود دوبار به هندوستان سفر نمود يك بار بين سال هاي 1013 تا 1014 هجري قمري كه در سال 1028 هجري قمري به وطن بازگشت و يك بار دو سال بعد كه عازم اين ديار شد و تا پايان عمر خود رحل اقامت گزيد.
وي به كمك يكي ازدوستانش، «ميرجمله شهرستاني» متخلص به روح الامين به مقام ملك الشعرايي «شاه جهان» بزرگترين پادشاه سلسله گوركانيان هند رسيد و تا پايان عمر در اين مقام ماند.
وي طلا و پولي را كه هر ساله دربار هندوستان به او مي بخشيد، بين نيازمندان تقسيم مي كرد. كليم كاشاني از برجسته ترين و معروف ترين شعراي سبك اصفهاني (هندي) به شمار مي رود ولي در سرودن شعر در قالب غزل، شيوه اي معتدل داشت و همين شيوه باعث برجستگي اشعار وي در ميان شعرهاي ديگر و غزل سرايان سبك هندي است.
وي همان طور كه از شاعران پيش از خود تأثير پذيرفته، بر شاعران بعد از خود نيز تاثيرگذارده است.
ابوتراب طرقتي كاشاني (متوفي به سال 1025 هجري قمري) معاصر كليم و از ياران نزديك و دوستان صميمي وي، از كساني است كه كليم از او تأثير پذيرفته، همچنين سنجر كاشاني، محتشم كاشاني، حافظ شيرازي، عراقي، خاقاني، ضياءالعرفاي رازي كاشاني، قاضي اسدكوپايي كاشاني، ميرزا علينقي كهره اي و... از جمله شاعران و اديبان و عرفايي بوده اند كه كليم را تحت تأثير اشعار خود قرار داده اند.
وي بر شعرايي همچون بيدل، واعظ قزويني، صائب، سليم تهراني، قصاب كاشاني، نجيب كاشاني و... تأثير گذارده و آنها در اشعار خود سبك كليم را مورد توجه قرار داده و شعرهاي خود را به آن سبك آراسته كرده اند.
از كليم كاشاني آثار مختلفي در پايه هاي گوناگون شعري همچون مثنوي، قصيده، غزل، تركيب بند، قطعه و ترجيع بند بر جاي مانده كه در دو نمونه مي توان تقسيم بندي كرد، كليات يا ديوان اشعار كه كمتر از 10 هزار بيت شامل غزل ها، قصيده ها، قطعه ها، مثنوي ها، تركيب بندها، ترجيع بندها و رباعيات است و مثنوي شاهنامه يا پادشاه نامه كه ظفرشاه جهاني نيز ناميده مي شود.
اگر سري به ابنيه هاي تاريخي هند خصوصاً در شهر اكبرآباد بزنيم مي توانيم آثار و اشعار كليم را نقش بر كتيبه هاي آنجا مشاهده كنيم از جمله كتيبه تاريخ بناي مسجد شاه جهان در احميرا، قصيده اي در تاريخ بناي دولتخانه پادشاهي در قلعه سرخ اكبر در شهر اكبرآباد، ديگري مربوط به اتمام بناي ديوان خاص شاه جهان در سال 1046 قمري در قلعه سرخ اكبر در شهر اكبرآباد و كتيبه اي در عمارت خوابگاه شاه جهان در قلعه سرخ اكبر در شهر اكبرآباد دهلي به سال 1058 هجري قمري.
وي سرانجام در سال 1061 هجري قمري در كشمير هندوستان سر در گريبان خاك فرو برد و در همان جا به خاك سپرده شد، در جايي كه هم اكنون نشانه اي بر بالاي سرش نهاده نشده و اگر از اطرافيان مكان دفنش را بپرسيم، نامي از ايشان نمي دانند، به مانند زندگي 70 ساله خود در عين توانگري، ساده زيست، ساده مرد و در ساده ترين مكان به خاك سپرده شد.
عليرضا قزوه، شاعر معروف كشور كه سال گذشته به سرينگر كشمير سفر نموده و از آرامگاه شاعران ايراني ديدار كرده بود در يادداشت هاي سفر خود مي نويسد: «متأسفانه مردم كشمير اين شاعران بزرگ زبان فارسي را فراموش كرده اند و در اين فراموشي البته اساتيد زبان فارسي و دپارتمان آن و بسياري ديگر از جمله خود ما نيز مقصريم... هدف من از سفر، ديدن قبر شاعران ايراني در كشمير بود، شاعراني چون طالب آملي، كليم كاشاني، سليم تهراني قدسي مشهدي و طغراي مشهدي كه از شاعران بنام سبك هندي هستند و جز طالب كه در دوره جهانگير مقام ملك الشعرايي داشت، بقيه بيشتر در دوره شاه جهان (پسر جهانگير) مي زيسته اند و در اين ميان كليم كاشاني، ملك الشعراي عصر خود در دربار شاه جهان بوده و شاعراني چون قدسي مشهدي و سليم تهراني نيز از اعتبار و جايگاه ويژه اي برخوردار بودند. اما شهرت كليم تا حدي است كه اگر بخواهيم براي سبك هندي تنها سه نماينده جدي معرفي كنيم ناچار از معرفي نام اين شاعر در كنار نام صائب و بيدل هستيم... نكته قابل تأمل آن است كه قبر اين شاعران در وضعيت بسيار اسفباري قرار داشت و حتي بايد اعتراف كنم كه نه تنها براي مردم و عوام شهر كشمير كه حتي بر بسياري از خواص نيز جاي قبر و قدر و منزلت آنها پوشيده است از همه مهم تر آنكه بسياري از استادان فارسي دانشگاه كشمير نيز جاي درست قبر كليم كاشاني را نمي دانستند. به نظر مي رسد كه نسل جديد، استادان زبان فارسي و مردم كشمير، زبان فارسي را همراه با شاعران و اسطوره هايش گم كرده اند... جالب تر اينكه حتي وقتي نشاني از غني كشمير، شاعر بزرگ زبان فارسي خودشان كه معاصر اين شاعران و از دوستان كليم، صائب و بيدل بود را نيز مي گرفتيم، وضع بهتري نداشتند، حتي در خود دهلي وضع شاعري بزرگ مثل بيدل ازغني و كليم خيلي بهتر نيست! شنيدم كه مزار غني كشميري جايي است جدا و مزار ملافتح الله شيرازي نيز كه در دامنه كوه سليمان قرار دارد كه خيلي ها نمي دانند كجاست. ملافتح الله شيرازي همان كسي است كه اكبر شاه گوركاني درباره اش گفته بود اگر از من تمام خزائن هند را در مقابل داشتن ملافتح الله بخواهند، من ملافتح الله را انتخاب مي كنم و مي دانم كه در اين معامله سود برده ام.»
گرم آسوده دوران مي گذارد
كي آن زلف پريشان مي گذارد
به خون ما چنان تشنه ست تيرت
كه پا در آب پيكان مي گذارد
گذارد زادراهي رهزن عشق
اگر سر برد، سامان مي گذارد
هزار آسيب ديگر در كمين است
كه، كشتي را به طوفان مي گذارد
سفيد از گريه چشمم گشت، تا كي
دل اين كاغذ به باران مي گذارد
جنون يك باره عريانم نسازد
به پا خار مغيلان مي گذارد
زشوق گوشه ي چشم تو، سرمه
بهشتي چون صفا هان مي گذارد
«كليم» آسايش و عيش وطن را
براي اهل كاشان مي گذارد
(كليم كاشاني)
امسال نيز به مانند پنج سال گذشته، ششمين كنگره بزرگداشت كليم كاشاني در قالب همايش سراسري همسفر با پائيز كه بين همايش هاي كشوري از جايگاه مطلوبي برخوردار است با حضور بيش از 60 شاعر و نويسنده برگزيده از سراسر كشور به مدت دو روز در خانه تاريخي هنرمندان كاشان برگزار شد. از بين يك هزار و 125 اثر رسيده به دبيرخانه كنگره تعداد 60 اثر انتخاب كه 10 اثر در قالب مقاله با موضوع كليم كاشاني و 50 اثر در قالب شعر با موضوع آزاد در كنگره ارائه شد.
در همايش امسال اديبان، شاعران و فرهيختگاني از استان هاي گيلان، گلستان، چهارمحال و بختياري، تهران، اصفهان، سيستان و بلوچستان و شهرستان كاشان حضور داشتند و مراسم تا پاسي از شب ادامه داشت، معاون استاندار و فرماندار كاشان، مسئولين اداره ارشاد، رؤساي انجمن هاي شعر و ادب شهرستان و گروهي از پيشكسوتان و موي سپيدان عرصه شعر و ادب به همراه جمع زيادي از علاقه مندان به شعر و ادب فارسي از حاضران مراسم نكوداشت كليم بودند.
در مراسم امسال از كتاب «همسفر با پائيز» مشتمل بر آثار برگزيده و تمبر يادبود بزرگداشت مقام كليم كاشاني هم رونمايي شد و ميهمانان از آثار تاريخي و تفريحي شهرستان ديدن كردند.
تمام اين برنامه ها برگزار نشد مگر به همت والاي دبير اين همايش و چهره فرهنگي و فرهيخته شهرستان و رئيس انجمن ادبي كليم كاشاني، «استاد عليرضا شيدا» كه دلسوزانه قريب به شش سال است براي برگزاري اين همايش تلاش مي كند.
استاد شيدا، درباره انجمن كليم و همايش مي گويد:
«اين انجمن در سال 74 توسط بنده و مرحوم وارسته، از دوستان، با هدف توجه به آثار گذشتگاني مثل كليم (كه واقعاً آثار خاطره انگيز و ارزنده اي داشته است) و روش دادن به شعر امروز و رعايت سنت درست در شعر باتوجه به نوآوري هاي روز شكل گرفت و در دهم ارديبهشت سال 74 اولين جلسه اين انجمن برگزار گرديد كه تا به حال موفق بوده است...همايشي كه هر سال برگزار مي كنيم هم در راستاي همين اهداف بوده كه تا به حال موفق به برگزاري شش دوره آن شده ايم و اگر عمري باقي باشد سالي يك بار برگزار خواهيم كرد و بدين وسيله به انجمن هاي ادبي كاشان فرصت مي دهيم كه با آثار انجمن هاي سراسر كشور آشنا شده و آثارشان را با آنها مقايسه كنند و از پيشرفت هايي كه در زمينه شعر در كشور حاصل شده است بهره بگيرند... از لحاظ كمي، سال به سال پيشرفت داشته ايم و همه ساله آثار بيشتري به دبيرخانه كنگره رسيده است، كمتر سالي بوده كه اين پيشرفت حاصل نشده باشد چون اين همايش در سطح كشور شناخته شده است .» به اميد شناخت بيشتر از كليم و ديگر سرآمد ان شعر فارسي !

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14