(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 5  آبان 1389- شماره 19774

خوش خدمتي شاه براي سرويس هاي امنيتي غرب
تاكيد رهبر معظم انقلاب بر نظريه پردازي در علوم انساني
دست هاي نامرئي -57

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




خوش خدمتي شاه براي سرويس هاي امنيتي غرب

در اين دوران، قدرتهاي غربي نه تنها «هزينه هاي امنيتي» منطقه را به رژيم هاي دست نشانده خود در خاورميانه تحميل مي كردند، بلكه به انحاء مختلف درآمد گزاف نفتي را كه به اين كشورها سرازير شده بود به جيب خود باز مي گردانند. اين چپاول در حدي بود كه جعفر شريف امامي، رئيس مجلس سنا، مي گفت:
فايده اي هم ندارد ]كه[ 24ميليارد ]دلار[ به ما پول دادند. بيست ميليارد آن را كه پس داديم و حتي به انگلستان وام داديم و چهار ميليارد بقيه هم به دست عوامل اجرايي از بين مي رود. اگر پولي نمي دادند. بهتر بود، لااقل دلمان نمي سوخت و مي گفتم يك روز بالاخره پول وصول مي شود، يعني نفت به فروش مي رسد و مي توانيم با پول آن كاري براي مردم و مملكت انجام دهيم3.
در پي افزايش بيسابقه بهاي نفت، شاه بخشي از هزينه هاي سرويس هاي غربي را متقبل شد و فرانسه نيز از اين «بخشش» سهمي يافت: از سال 1353، «كنت دو مرانش ماهيانه پنجاه هزار دلار از ساواك دريافت مي كرد تا صرف تبليغات ضدكمونيستي در فرانسه كند.» اين «كمك»ها به اين محدود نبود. شاه حتي براي عمليات مسلحانه گروه يوناس ساويمبي (رهبر «يونيتا»، در مبارزه با رژيم دكتر اگوستينونتو،) در آنگولا مبلغ 631/1ميليون دلار پرداخت (سند يك)، و سهميه هند را در طرح مثلث شنود پنهاني در اقيانوس هند و خليج فارس متقبل شد (سند3). و نه تنها اين، كه شاه حتي در هزينه هاي انتخاباتي احزاب محافظه كار فرانسه، با واسطه مرانش، سهيم بود (سند يك)، و حاضر بود براي تربيت «روشنفكران راستگرا» مخارج تأسيس يك دانشگاه جهاني را در سوئيس تقبل كند (سند3). مضافاً، مرانش براي بهره گيري هر چه بيشتر از دلارهاي نفتي شاه به اقداماتي دست مي زد كه منافي با شئون او به عنوان رئيس سرويس اطلاعاتي فرانسه بود. دلالي براي شركت آلماني OTRAG، كه در زمينه تكنولوژي موشكي فعاليت داشت و توسط «دانشمنداني كه براي هيتلر كار مي كردند» اداره مي شد، از اين گونه است (سند3).
روابط اطلاعاتي ايران و فرانسه از شهريورماه 1357 وارد مرحله حساسي شد. در اين زمان، شاه كه از انعكاس رويدادهاي انقلابي ايران در رسانه هاي گروهي غرب و همدلي افكار عمومي و روشنفكران اروپا با مردم ايران به شدت آشفته بود، انتظار داشت كه، در ازاي آن همه «سخاوت» و ريخت و پاش، دولت هاي غربي به سانسور رسانه ها و سركوب اين موج دست زنند؛ توقعي نابجا، غيرممكن، و حتي مضحك. شاه براي تحميل اين خواست خود بر دولت فرانسه،د ر 29شهريورماه 1357، به ساواك دستور قطع كمك هاي ماهيانه به مرانش را داد (سند2). معهذا، مرانش- كه از 31شهريور در تهران حضور داشت- در ديدار دوم مهرماه خود با شاه ظاهراً توانست با بهره گيري ماهرانه از نقطه ضعف هاي شناخته شده او اين اقدام را به تأخير اندازد. در صورتجلسه مذاكرات مرانش با مقدم، زيركي مرانش و شناخت او از روانشناسي محمدرضا پهلوي كاملا آشكار است:
شما... عزم و اراده سياسي داريد. ما عناصر فني زياد داريم اما جرئت نداريم. ما دمكراسي ضعيف و وامانده اي هستيم...
شاهنشاه ايران از رهبران استثنايي هستند كه استراتژي جهاني را درك مي فرمايند. اگرروزي شاهنشاه از كار كناره گيري كنند، غرب شكست بزرگي را متحمل خواهد شد. يك بار خدمت شاهنشاه عرض كردم كه در قبال جهان آزاد مسئوليت دارند. فرمودند: از نقاط ضعف من صحبت كن. عرض كردم: دو نقطه ضعف داريد. اول، مرد تنهايي هستيد كه اگر شما را از بين ببرند كسي نيست جاي شما را بگيرد... (سند3).
معهذا، با اوجگيري حوادث ايران و بازتاب گسترده جهاني آن، از جمله در رسانه هاي فرانسه، «خشم شاهانه» باز طغيان كرد و در 10مهرماه دستور قطع پرداخت هاي ايران به سرويس فرانسه به نمايندگي ساواك در پاريس ابلاغ شد (سند5). از واكنش مرانش در برابر اين تصميم، كه قطعاً از طريق شبكه رمزشكن خود از پيام ساواك مطلع بود، اطلاعي نداريم ولي اسناد بعدي نشان مي دهد كه او براي جلب نظر مساعد محمدرضا پهلوي- و تداوم «كمك»هاي او- در حد توان و امكان خود تلاش مي كرده است:
در 14مهرماه 1357 امام خميني(ره) وارد پاريس شدند و دو روز بعد اداره كل سوم ساواك (امنيت داخلي) نيازهاي اطلاعاتي خود را در 9بند براي ابلاغ به سرويس فرانسه به اداره همكاريهاي ساواك اطلاع داد (سند6). اين درخواست در 16مهرماه به اطلاع فرانسويها رسيد. سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي فرانسه، همپاي فشار دولت فرانسه بر امام خميني براي «خودداري از هر نوع فعاليت سياسي»، فعاليت فشرده اي را آغاز كردند: در دوشنبه 17مهرماه 1357 (9اكتبر 1978)، به درخواست ساواك، سرويس امنيتي فرانسه (DST) شنود تلفني برخي از فعالين سياسي ايراني مقيم آن كشور را آغاز كرد (سند7): در پنجشنبه 20مهرماه، تيمسار كاوه- معاون اطلاعات خارجي ساواك- وارد پاريس شد و تا 23مهر در اين كشور اقامت گزيد. مشروح گزارش اين سفر و هماهنگي ساواك و سرويس هاي فرانسه درسند 8 منعكس است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3- مؤسسه مطالعات وپژوهش هاي سياسي، ظهور وسقوط سلطنت پهلوي، تهران: اطلاعات 1370، صفحات 406-.407

 



تاكيد رهبر معظم انقلاب بر نظريه پردازي در علوم انساني
دست هاي نامرئي -57

نويسنده: محمد عبدالهي
ج) حوزه علوم انساني، محملي براي نفوذ افكار ليبرال و سكولار در دانشگاه ها
از آرمان هاي اوليه علوم انساني به سعادت رساندن انسان بر اساس معرفتي نيك از خود است. اما اگر معيارهاي انساني در دوره اي از زمان نسبت به گذشته نامناسب جلوه كند، طبعاً علوم انساني طبق تعهدي كه دارد به تمجيد ماحصل نمي پردازد، بلكه با جرأت به انتقاد مي پردازد.
در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بدنبال انقلاب شكوهمند اسلامي اميد نوعي تحول در علوم انساني جامعه مي رفت. اميدي كه اساساً انقلاب اسلامي را بدليل خاستگاه معناگرايانه و عدالت خواهانه آن به نوعي انقلاب در علوم انساني نيز محسوب مي كرد. اما گذشت زمانه علوم انساني را در غربتي عظيم تنها نهاد.
بي شك اگر متون درسي اي كه در دانشگاه ها تدريس مي شود، با اصول نظام و آرمان هاي انقلاب اسلامي هماهنگ نباشد، انقلاب از لحاظ نرم افزاري و تئوريك دچار ركود گشته و دانشگاه كه بايد ركني مهم براي بقاي آينده ي انقلاب و كشور باشد، ديگر عرصه اي براي پرورش اصيل ترين نيروهاي اداره كشور نخواهد بود و حتي به محملي براي نفوذ و بسط افكار ليبراليستي و سكولاريستي تبديل مي گردد.653
مقام معظم رهبري در اين خصوص مي فرمايند:
«ما در زمينه علوم انساني، برخلاف آنچه كه انتظار مي رفت و توقع بود، حركت متناسب و خوبي نكرده ايم، بلكه مفاهيم گوناگون مربوط به اين علم - حالا چه در زمينه اقتصاد و چه در زمينه جامعه شناسي، روان شناسي و سياست- را به شكل وحي منزل از مراكز و خاستگاه هاي غربي گرفته ايم و به صورت فرمول هاي تغيير نكردني در ذهنمان جا داده ايم و بر اساس آن مي خواهيم عمل و برنامه ي خودمان را تنظيم كنيم! گاهي كه اين فرمول ها جواب نمي دهد و خراب درمي آيد، خودمان را ملامت مي كنيم كه ما درست بكار نگرفته ايم! در حاليكه اين روش، روش غلطي است.654»
ايشان هم چنين با بيان احتياج به نظريه سازي در علوم انساني تصريح مي دارند:
«بسياري از حوادث دنيا حتي در زمينه هاي اقتصادي و سياسي و غيره، محكوم نظرات صاحبنظران در علوم انساني است؛ در جامعه شناسي، در روان شناسي، در فلسفه؛ آنها هستند كه شاخص ها را مشخص مي كنند. در اين زمينه ها ما بايد نظريه پردازي هاي خودمان را داشته باشيم و بايد كار كنيم؛ بايد تلاش كنيم؛ دانشجو بايد تلاش كند. دانشجو و محيط دانشگاه بايد نگاه كلان به هدفهاي انقلاب داشته باشد؛ دنبال آنها برود.655 »
از مطالب فوق مي توان چنين نتيجه گرفت كه يكي از راههاي نفوذ دشمنان و بدخواهان به دانشگاهها، تئوري سازي براندازي نرم در حوزه علوم انساني اعم از علوم سياسي، جامعه شناسي، علوم اقتصادي و ... مي باشد تا بدين ترتيب افكار الحادي و التقاطي را نشر و گسترش يابد.
پس متون علوم انساني و اساتيد دگرانديش و غربزده لازم و ملزوم يكديگر براي پيگيري پروژه براندازي نرم مي باشند كه متأسفانه جهت خنثي سازي و حذف اينگونه عناصر مزاحم اقدامات مؤثري صورت نگرفته است.
1. جذب اساتيد و دانشجويان
همان طور كه در بخش هاي پيشين اشاره شد ، چهار نفر از محققان بنگاه رند در سال 2007 كتابي را منتشر كردند به نام «ايجاد شبكه هايي از مسلمانان ميانه رو».656 اين كتاب در حقيقت نقشه راه براندازي نرم در كشورهاي مسلمان خاورميانه است.
در اين پژوهش آمده است كه بخش مهمي از تلاش هاي امريكا براي شبكه سازي در كنار ديپلماسي عمومي و سياست ارتباطات استراتژيك، شناسايي شركاء و مخاطبان اصلي در جوامع موردنظر است.
براساس مباحث مطرح شده، يكي از شركاي عمده امريكا در جهان اسلام، دانشگاهيان و روشنفكران مسلمان ليبرال و سكولار هستند. ليبرال ها به طور عمده به دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي گرايش دارند، زيرا در آنجا مي توانند افكار خود را بسط دهند. در صورتي كه در نظر بگيريم شبكه هاي ليبرال و روشنفكران ميانه رو در جهان اسلام وجود دارند، اين بخش مي تواند سنگ بناي اوليه شبكه اي بين المللي از مسلمانان ميانه رو باشد.
اين دسته كه يكي از پنج گروه موردنظر ايالات متحده براي شبكه سازي در جهان اسلام هستند، بايد حول برنامه هاي آموزشي زير سازماندهي گردند :
-ارزش هاي دموكراتيك؛
- رسانه ها جهت پخش اطلاعات در سراسر جهان اسلام؛
- برابري جنسيتي؛
- هواداري سياسي.
سعيد حجاريان در قسمت اول برنامه آسيب شناسي نظري حوادث پس از انتخابات كه در تاريخ 31 شهريور سال جاري (1388) از شبكه اول سيما پخش گرديد، بيان داشت :
«كساني با پيش زمينه هاي ماركسيستي، ليبراليستي و آنارشيستي به بسط نظريات خود در دانشگاه ها پرداختند. و چون ميدان نقد هم نيست، دانشجويان بصورت دربست مي پذيرند.»
هم چنين محمد عطريانفر نيز در خصوص بسط برخي نظريات مخالف نظام اسلامي در دانشگاه توسط برخي افراد، در اين برنامه اظهار داشت :
«پايه ي آموزش عالي برخي اساتيد، غرب مي باشد كه اين اشخاص بصورت يك كادر همه جانبه و بعنوان نماينده غرب عمل مي كنند. و با اين كار هويت ملت و دانشگاهي را از بين مي برند.»
2. متون درسي علوم سياسي
دكتر حسين بشيريه كه دكتراي تئوري هاي سياسي خود را در سال 1982 از انگلستان گرفته است، دموكراسي را همان گونه مي فهمد كه در دانشگاه هاي غربي تدريس مي شود. رفتارها و نظرات بسياري از سران جبهه در آستانه انحلال مشاركت را بايد در آراء و تفكرات بشيريه جستجو كرد، شخصي كه گرچه شاگردانش شروع كننده جريان اصلاح طلبي بودند اما خودش هميشه نقش پشت پرده را ايفا مي كند.
وي را پدر جامعه شناسي سياسي ايران مي خوانند، كه نه تنها فضاي آكادميك ايران در سالهاي اخير تحت تاثير انديشه و آثار ايشان بوده كه بسياري، جريان دوم خرداد را محصول انديشه هاي اين استاد علوم سياسي مي دانند. چه اينكه بسياري از اساتيد علوم سياسي و نيز تئوري پردازان سياسي ايران نظير سعيد حجاريان و ... زماني شاگردان او بوده اند .
لازم به توضيح است كه اكثر كتاب هاي بشيريه در كلاس هاي رشته علوم سياسي در مقاطع مختلف درحال تدريس بوده و جزو منابع كنكور كارشناسي ارشد اين رشته براي گرايش هاي پنج گانه آن محسوب مي گردد.
بر اساس اطلاعات رسمي منتشره در سايت مركز بين المللي محققان ويلسون، حسين بشيريه از جمله افرادي است كه با هاله اسفندياري (عضو ارشد آيپك و متهم به اقدام عليه امنيت ملي) در مركز مطالعات خاورميانه اين مؤسسه همكاري داشته است.657
در سال 1381 دكتر بشيريه رساله مهمي را با نام «ديباچه اي بر جامعه شناسي سياسي ايران / دوره جمهوري اسلامي» توسط نشر نگاه معاصر منتشر كرد.
وي در صفحه 27 اين كتاب، نيروها و سازمان هاي سياسي پس از انقلاب را به چهار دسته تقسيم مي كند :
«يكي احزاب غير ليبرال و بنيادگراي متعلق به طبقه روحانيت سياسي (راست مذهبي)؛ دوم احزاب و گروه هاي سكولاريست و ليبرال متعلق به طبقه متوسط جديد (راست سكولار)؛ سوم گروه هاي اسلام گراي راديكال متعلق به بخشي از طبقه روشنفكران و تحصيلكردگان (چپ مذهبي)و چهارم احزاب هوادار سوسياليسم (چپ سكولار).»
بشيريه در جمع بندي و نتيجه گيري كتابش به اصلاحات سياسي و فرآيند گذار به دموكراسي مي پردازد كه در قسمت هاي آخر چنين مي نويسد :
«جريان اصلاحات سياسي در ايران از همان آغاز (1376) با واكنش هاي ضداصلاحي روبرو گرديد ... ضديت با اصلاحات، بطور مستقيم يا غيرمستقيم، مبتني بر نظريه پردازيهايي است كه به شيوه هاي رمانتيكي به تقديس جنگ و نزاع و خشونت مي پردازند و با دموكراسي و جامعه مدني و ليبرالبيسم سرستيز دارند و از هرگونه تحولي در ساختار دولت ايدئولوژيك نگرانند ... از ديدگاه چنين نظريه پردازاني ايدئولوژي بالاتر از هر قانوني است و نمي توان با ابزار قانون آرمان هاي ايدئولوژيك را محدود كرد. حتي خشونت بعنوان مقوله اي مهم در فلسفه سياسي اسلام مورد تأكيد قرار مي گيرد.»658
هم چنين در پاورقي صفحه 189، اقداماتي نظير قتل هاي روشنفكران، تهاجم به مراكز علمي، دانشگاهي بويژه حمله به كوي دانشگاه تهران، توقيف روزنامه ها و مطبوعات مستقل (بخوانيد پايگاه دشمن)، حبس روزنامه نگاران و نويسندگان (بخوانيد عناصر ضدانقلاب)، حمله به تجمعات دانشجويي از جمله نشست سالانه دفتر تحكيم وحدت در خرم آباد لرستان را به جريان ضداصلاح نسبت مي دهد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
653 . فاطمه مرسلي، »تئوري سازي براندازي نرم در متون درسي دانشگاه ها«، روزنامه كيهان، 14/6/88، صفحه 12
.654 بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار جمعي از اساتيد دانشگاه هاي كشور ، 8/8/1382
655 . بيانات در ديدار با دانشجويان دانشگاه هاي استان فارس ، 14/2/1387
656 Building Moderate Muslim Networks
657 .فاطمه مرسلي، نبرد سايه ها: واكاوي پروژه جنگ نرم برضد انقلاب اسلامي، تهران : معاونت فرهنگي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، 1388 ، صفحه 338
658 همان، صفحه 340-339

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14