(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 8  آبان 1389- شماره 19776

بازنگري در رشته هاي علوم انساني به مذاق سكولارها خوش نيامد
گفت وگو ي كيهان با دانشگاهيان حمله به وزارت علوم سياسي است نه علمي
نگراني مشترك بي بي سي، موسوي و سروش از وقوع انقلاب فرهنگي دوم



بازنگري در رشته هاي علوم انساني به مذاق سكولارها خوش نيامد

اخيراً ابوالفضل حسني، مديركل دفتر گسترش آموزش عالي با اعلام اسامي 12 رشته علوم انساني شامل حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مديريت، مديريت فرهنگي و هنري، جامعه شناسي، علوم اجتماعي، فلسفه، روانشناسي، علوم تربيتي و علوم سياسي كه پيش از اين توسعه و پذيرش دانشجو در آنها «منوط به بازنگري» عنوان شده بود، تاكيد كرد كه70 درصد محتواي اين رشته ها با محوريت بومي و ديني بازنگري مي شود و اين بازنگري تا تابستان سال آينده نهايي مي شود. به گفته ابوالفضل حسني، اين رشته ها بايد با اولويت هاي بومي و دين محوري بازنگري شوند به طوريكه محتواي آنها كه بيشتر غربي است با محورهاي ديني و اسلامي هماهنگ شود. اما اين خبر با واكنش تند جريان هاي سكولار مواجه شد، به طوري كه سايت جرس (ارگان جريان فتنه پس از انتخابات) با بازتاب اين خبر، در واكنش به آن، اظهارات چندي پيش دانشجو را بازخواني كرده و نوشت: «كامران دانشجو از سال گذشته و بعد از انتقال از وزارت كشور به وزارت علوم، كه رياست وقت ستاد انتخابات را برعهده داشت، مدعي شد در جهت «اسلامي تر كردن دانشگاهها» و «در مسير ولايت قرار دادن دانشگاهيان»، از هيچ همتي فروگذار نخواهد كرد.» اين سايت متعلق به جريان سكولار، همچنين تأكيد مقام معظم رهبري در بومي سازي علوم انساني را هم يادآوري نموده و از ولايت پذيري مسئولان نظام برآشفته و نوشت: «پس از آنكه رهبر جمهوري اسلامي، در شهريورماه سال 1388 و در پيوند با رويدادهاي پس از انتخابات، از تحصيل دو ميليون دانشجو در رشته هاي علوم انساني انتقاد كرد و اين علوم را مروج شكاكيت و ترديد در مباني اعتقادي و ديني دانست، بسياري از مسئولان و مقام هاي جمهوري اسلامي نسبت به رواج علوم انساني در كشور اعلام خطر كردند.» خشم سايت جرس زماني بيشتر اوج گرفت كه اين اعلام هم زمان با حضور رهبر انقلاب در قم و به دنبال تأكيد مجدد ايشان بر توجه به علوم انساني صورت گرفته است. چنان چه اين سايت نوشت: «رهبر جمهوري اسلامي كه هم اكنون در قم به سر مي برد، روز پنجشنبه و در ديدار طلاب حوزه علميه قم، بار ديگر از علوم انساني ابراز نگراني كرد و با بيان اينكه «خلأ نظريه پردازي ديني در عرصه هاي مختلف اداره كشور و جامعه موجب نفوذ و جايگزيني نظريه هاي غربي و غيرديني» مي شود، گفت: «تاكيد مكرر اينجانب بر ضرورت توجه به علوم انساني در دانشگاه ها، ناشي از همين واقعيت است... علوم انساني رايج، متكي بر جهان بيني ديگري غير از جهان بيني الهي است و مديران آينده كشور را براساس اهداف جهان بيني غربي و مادي تربيت مي كند كه لازم است حوزه هاي علميه و علماي دين براي جلوگيري از اين انحراف، نظريه هاي اسلامي را در زمينه هاي مختلف مشخص و براي برنامه ريزي در اختيار مسئولان بگذارند.»
از سوي ديگر، سايت دانشجو نيوز، از سايت هاي حامي جريان هاي برانداز هم در مطلبي با عنوان «شمارش معكوس تا فروپاشي رشته علوم انساني» به اين تصميم واكنش نشان داد و اين خبر را شوك آور خواند. اين سايت هم روي تأكيدات مقام معظم رهبري در اين زمينه متمركز شد. البته دانشجو نيوز به اين بهانه، آيت الله مصباح يزدي را وارد دايره تخريب خود كرد و نوشت: پس از سخنان حجاريان در دادگاه و حضور وي به همراه سعيد شريعتي و عطريانفر در تلويزيون ايران و واكنش سريع آيت الله خامنه اي به مباحث علوم انساني در دانشگاه ها، يك عنصر ديگر نظام نيز كه ردپاي وي در بيشتر جاها ديده مي شود و بيشتر نقش پدرخوانده را در تغييرات موردنظر نظام ايفا مي كند نيز وارد صحنه شد و انتقاداتي سخت و گزنده را از تدريس علوم انساني فعلي در دانشگاه ها مطرح ساخت.» منظور اين سايت اظهارات آيت الله مصباح يزدي بود كه فرموده بودند: «حوادث بعد از انتخابات ضعف علوم انساني در دانشگاه ها را برملا كرد. چرا كه تفكر براندازي نظام اسلامي محصول انديشه اساتيدي است كه از ساليان گذشته چنين تئوريسين هايي را تربيت كرده اند.» ايشان هم چنين بر لزوم تغيير و تدوين كتب درسي دانشگاه ها در همه رشته هاي علوم انساني نيز تأكيد كرده و آن را تنها شرط لازم - و نه كافي- دانسته و گفته بودند: «تربيت اساتيد معتقد و متعهد در رشته هاي مختلف علوم انساني از اهميت ويژه اي برخوردار است؛ زيرا بدون آن، تغيير كتب درسي به تنهايي هيچگونه سودي ندارد.»

 



گفت وگو ي كيهان با دانشگاهيان حمله به وزارت علوم سياسي است نه علمي

براساس اقدامات يك ساله اخير «كامران دانشجو»، وزير علوم، تحقيقات و فن آوري كه در تابستان امسال منجر به تغيير برخي رؤساي دانشگاه ها شد، عباسپور، رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي، نسبت به اين تغييرات واكنش نشان داده و اين اقدامات را با دوره وزارت دكتر معين مقايسه كرده و اظهار داشت: «مسئولين دولتي فكر مي كنند با تعويض رياست دانشگاه ها مي توانند فضاي دانشگاه ها را از آن خود كنند؛ درحالي كه هم استادان و هم دانشجويان افكار مستقل مخصوص به خود را دارند و با اين اعمال شتاب زده كاري از پيش نخواهد رفت. اين قضيه در زمان وزارت آقاي معين نيز با وجود تمام شايستگي هاي رؤساي برخي از دانشگاه ها اتفاق افتاد كه متأسفانه شاهد وارد شدن خدشه هاي زيادي به بدنه آموزشي كشور بوديم.»
وي همچنين اين تغييرات را ناشي از خلأهاي قانوني دانست. ولي هنوز مدتي از اين سخنان رئيس كميسيون آموزش مجلس نگذشته بود كه تعداد 215 نفر از نمايندگان ملت اين اقدامات وزير علوم را تحسين كردند و با ارسال نامه اي از وي تشكر كردند. در همين رابطه كيهان گفتگويي را با چند نفر از رؤساي دانشگاه هاي كشور انجام داده است:
«حسن صديقي»، رئيس دانشگاه اروميه در گفتگو با كيهان با تاكيد بر اينكه انتصاب رؤساي جديد در دانشگاه توسط يك تيم كارشناسي انجام شده كه با بررسي عملكرد افراد دست به اين اقدام زدند، اظهار داشت: برخي ايده هاي قديمي بايد كنار بروند تا دانشگاه هاي ما درجا نزنند.
وي اظهارات عباسپور را سياسي دانست و خطاب به رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي گفت: كلاه خود را قاضي كنيد و ببينيد آيا منويات رهبري و نظرات امام راحل تاكنون در اين سي ساله تامين شده است كه به همين منوال كار ادامه پيدا كند يا وقتي مطالبه امروز مقام معظم رهبري تغيير دانشجو، پيش و پس از ورود به دانشگاه است بايد يك حركت روبه جلو انجام داد.
صديقي خود را خدمتگزار 30 ساله انقلاب دانست و گفت: دراين مدت كه به نظام خدمت كردم، فكر نمي كنم كه هيچ گناهي بالاتر از استفاده از دانشجو و دانشگاه براي تبليغات باشد و سرمايه گذاري براي بهره برداري سياسي در دانشگاه ها از يك مسلمان بعيد است، چرا كه با آينده اين جوانان سروكار دارد.
وي افزود: ما در همه جبهه ها بايد منصف باشيم و در رابطه با سرنوشت و آينده جوانان مسايل سياسي را وارد نكنيم.
رئيس دانشگاه اروميه با اشاره به تصويب سياست هاي اسلامي شدن دانشگاه ها در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصريح كرد: آنچه كه امروز آقاي دانشجو مطرح مي كنند دقيقا همين مطالبات است كه خواسته مقام معظم رهبري است.
صديقي دوبال تعهد و تخصص را مهم ارزيابي كرد و گفت: بايد بالاخره تكليف عضو هيئت علمي و استادي كه با آينده جوانان سروكار دارد مشخص باشد و اجراي اين راهبردهايي كه در اين موضوع از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي ابلاغ شده است، مي تواند كارگشا باشد.
وي كمبود زمينه اجراي اين مصوبات را عدم اطلاع كافي مسئولان اجرايي از مصوبات دانست و گفت: ما بعد از 30 سال كه از انقلاب مي گذرد بايد دانشگاهي فرهنگي داشته باشيم تا جواناني با تجربه، نخبه و قوي تحويل اجتماع بدهيم.
وي دانشگاه را خط مقدم ناميد و افزود: با مماشات و عدول از مقررات، راه درازي را براي تأمين منويات رهبري و نظرات امام راحل درپيش داريم.
بنابراين گزارش، «احمد اكبري»، رئيس دانشگاه سيستان و بلوچستان درگفتگو با كيهان تغييرات در رؤساي دانشگاه ها را مهم ندانست و گفت: اين تغييرات اندك در تعدادي از دانشگاه ها اتفاق افتاده است تعداد قابل توجهي نيست و عمده اين افراد از كساني بودند كه خودشان مايل به تغيير بودند.وي با تاكيدبر اينكه تغيير رؤساي دانشگاه ها از حقوق وزير است و مي تواند دراين زمينه تصميم گيري كند، تصريح كرد: نبايد اين حق را از وزير گرفت چرا كه ممكن است او تشخيص دهد كه فلان رئيس دانشگاه نمي تواند به خوبي از عهده وظايف خود برآيد و يا حتي ممكن است فرد بهتري را در اين زمينه مدنظر داشته باشد.
اكبري نپرداختن به اين تغييرات مختصر را بهتر عنوان كرد و گفت: علم به تنهايي نمي تواند نيازهاي جامعه بشري را تأمين كند لذا حتما بايد توأم با دين باشد.
وي اين اقدامات وزير دريكسال گذشته را به قدري مطلوب دانست كه تعداد 215نفر از نمايندگان مجلس در نامه اي از او تقدير كردند كه اين نشان از طرفداران اين اقدامات درخانه ملت است.
رئيس دانشگاه سيستان و بلوچستان گفت: اقداماتي نظير جذب اساتيد به صورت متمركز و توجه به مسائل فرهنگي و مباحث علوم انساني دراين اقبال عمومي به وزير علوم، تحقيقات و فن آوري تاثيرگذار بوده است.
وي اشاره اي هم به سخنان عباسپور، رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس كرد و گفت: ايشان مورد احترام هستند ولي بايد بدانند كه اقدامات وزير علوم مورد حمايت رؤسا و اساتيد دانشگاه هاي كشور است.
اين درحالي است كه «علي فيروزنيا»، رئيس دانشگاه آزاد اسلامي بجنورد به خبرنگار كيهان گفت: تغيير رؤساي دانشگاه به صرف جوان بودن و يا جوان نبودن درست نيست يعني سن مهم نيست و دراين تغييرات هم شايد سن تنها ملاك تغييرات نبوده است.
وي همراهي با تحولات فرهنگي و قرار داشتن درمسير انقلاب و نظام را شاخصه اصلي مديريت در دانشگاه ها عنوان كرد و گفت: هر كس كه بتواند دراين عرصه توانمندي هاي بيشتري از خود نشان بدهد مي تواند موفق باشد البته دراين مسير كساني كه از سن كمتري برخورداند بايد با استفاده از تجربيات مسن ترها مسير را طي كنند.
فيروزنيا از مبحث علم توأم با دين كه از موارد مطروحه توسط وزير علوم است، استقبال كرد وگفت: در دانشگاه آزاد اسلامي بجنورد با همكاري مركز پژوهش هاي حوزه و دانشگاه ، همايشي با همين موضوع برگزار شد كه مباحث خوبي هم درآن بيان شد.
وي افزود: همه اساتيد مي توانند در رشته هاي تخصصي خود آموزش دين بدهند و اين امر تنها به يك شرط محقق مي شود و آن اينكه استاد مذهبي و با بصيرت تربيت شود تا اگر دانشجويي سؤالي درباره دين داشت، آدرس اشتباه دريافت نكند.
رئيس دانشگاه آزاد اسلامي بجنورد اين گونه مسايل را از طريق دستورالعمل و يا بخش نامه عملي ندانست و گفت: در اين زمينه با راه اندازي كرسي هاي آزادانديشي مي توان گام هاي خوبي را برداشت كه لازمه آن فعال تر شدن معاونت هاي فرهنگي در دانشگاه هاست.
«مرضيه گرد»، رئيس پيشين دانشگاه تربيت دبير شريعتي نيز در گفتگو با كيهان درباره جابجايي رؤساي دانشگاه ها گفت: از اول مردادماه كه اين مسئوليت را به خانم عليجاني واگذار كرده ام، احساس راحتي بيشتري دارم.
وي ادامه داد: اين تغييرات كه با نظر اعضاي هيئت علمي دانشگاه انجام مي شود مي تواند در ارتقاي سطح دانشگاه ها مؤثر باشد كه البته بايد شرايط آن را هم در نظر گرفت.
گرد تغييرات در سطح رئيس دانشگاه در هر 3 يا 4 سال يك بار را مطلوب ارزيابي كرد و گفت: اگر فردي از اعضاي هيئت علمي دانشگاه بتواند حداقل شرايط و امتيازات لازم براي احراز اين پست را به دست آورد، مي تواند با ايده هاي نو دانشگاه را متحول كند.
وي مقبوليت در ميان اعضاي هيئت علمي و كاركنان دانشگاه را از پايه اي ترين شرايط احراز اين پست دانست و گفت: وقتي اصل اين باشد كه انسان هاي متعالي و خدمت گزار تحويل جامعه بدهيم تا در همه ابعاد تأثيرگذار باشند به سراغ بخش نامه و آيين نامه نمي رويم زيرا نهادينه شدن رفتارها از طريق آيين نامه و بخش نامه امكان پذير نيست.
وي تبيين اهداف اين اقدامات را در اجرايي و نهادينه شدن آن ضروري عنوان كرد و اظهار داشت: اگر آنچه كه لازمه تعهد و تخصص در خروجي هاي دانشگاه است، به دانشجويان داده شود، مسير به انحراف نمي رود؛ لذا بايد با افزايش اختيارات شوراهاي آموزشي به نوعي بومي سازي در دستور كار آنها قرار بگيرد.
«حجت الاسلام عليرضا شاه فضل»، رئيس نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم پزشكي نيز در گفتگو با خبرنگار كيهان، رابطه علم و دين را رابطه اي تنگاتنگ عنوان كرد و گفت: مي توانيم از طريق دين به علوم فراواني دست پيدا كنيم چرا كه آموزه هاي ديني ما از سوي خداوند آمده وكاربرد آن براي هميشه قطعي است.
وي باتأكيد بر اينكه بشر به دنبال موضوعات قطعي و مسلم است، دين را بهترين راه رسيدن به آن عنوان كرد و گفت: علم بشر شايد نتواند بسياري از اين آموزه هاي وحياني را توجيه كند ولي ما مي دانيم كه اين امور قطعي هستند، بنابر اين مي توانند به عنوان فرضيه هايي براي اثبات علمي قرار بگيرند با اين تفاوت كه در اين فرضيه ها نتيجه هم مشخص است. وي ادامه داد: مثلا خوردن شراب كه از نظر اسلام حرام است مطمئنا شامل ضررهايي مي شود كه بايد كشف شوند يعني ما مي دانيم كه شراب ضرر دارد حالا به دنبال چرايي آن از طريق علم هستيم.
شاه فضل اين اقدام وزير در تأكيد به فراگيري و آموزش علم توأم با دين را مثبت ارزيابي كرد و گفت: مي توان از اين طريق باب تحقيقات فراوان علمي و شكوفايي علم را بر روي جهانيان گشود و اين خود يك ابتكار است كه بايد همگان با تأمين پيش نيازهاي آن از جمله اعتبارات لازم، زمينه تحقيق در اين باره را فراهم كنند.

 



نگراني مشترك بي بي سي، موسوي و سروش از وقوع انقلاب فرهنگي دوم

درحالي كه بعداز وقايع انتخابات دهم، توجه انديشمندان بيش از پيش به مقوله علوم انساني و جايگاه آن جلب شده و رهبرانقلاب نيز بارها با اشاره به مباني برخي علوم، ترويج آنها بدون درنظرگرفتن خاستگاه و مبادي را موجب شكاكيت خوانده بودند، برخي رسانه هاي بيگانه و سايت هايي نظير بي بي سي نسبت به شكل گيري انقلاب فرهنگي دوم در ايران ابراز نگراني كردند.
به گزارش رجانيوز اگرچه دكتر احمدي نژاد همان آغاز رياست جمهوري خود درسال85 تصريح كرده بود: «دانشجو بايد امروز در دانشگاه بر سر رئيس جمهوري فرياد بزند كه چرا استاد ليبرال و سكولار در دانشگاه ها حضور دارد.» اما موضوع وضعيت دانشگاهها و وضعيت علوم عملا تا انتخابات دهم و وقايع پس از آن مسكوت باقي ماند.
البته روند گذشته كه توسط دولت آقاي خاتمي پي گرفته شده بود و به نوعي رسوخ همان انديشه ها درمناسبات حكومتي را به دنبال داشت، بعدازسوم تير متوقف شد تا آنجا كه رهبر انقلاب نيز در ديدار با اعضاي هيئت دولت در تاريخ 2/6/87 تصريح كردند: «روند غرب باوري و غرب زدگي را كه متاسفانه داشت در بدنه مجموعه هاي دولتي نفوذ مي كرد، متوقف گرديد اين چيز مهمي است.»
بعداز فتنه 88 و اعترافات برخي متهمان انتخاباتي بود كه بار ديگر حرف از علوم انساني به گونه اي جدي تر به ميان آمد. رهبرانقلاب در ديدار هشت شهريور88 با اساتيد دانشگاهها در مورد حجم قابل توجه دانشجويان علوم انساني فرمودند: «طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بين اين مجموعه عظيم دانشجويي كشور كه حدود سه ميليون و نيم مثلا دانشجوي دولتي و آزاد و پيام نور و بقيه دانشگاههاي كشور داريم، حدود دوميليون اينها دانشجويان علوم انساني اند! اين به يك صورت، انسان را نگران مي كند. ما در زمينه علوم انساني، كار بومي، تحقيقات اسلامي چقدر داريم؟ كتاب آماده در زمينه هاي علوم انساني مگر چقدر داريم؟ استاد مبرزي كه معتقد به جهان بيني اسلامي باشد و بخواهد جامعه شناسي يا روانشناسي يا مديريت يا غيره درس بدهد، مگر چقدر داريم، كه اين همه دانشجو براي اين رشته ها ميگيريم؟ اين نگران كننده است.»
ايشان تصريح كردند: «بسياري از مباحث علوم انساني، مبتني بر فلسفه هايي هستند كه مبنايش ماديگري است، مبنايش حيوان انگاشتن انسان است، عدم مسئوليت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوي به انسان و جهان است. خوب، اين علوم انساني را ترجمه كنيم، آنچه را كه غربي ها گفتند و نوشتند عينا ما همان را بياوريم به جوان خودمان تعليم بدهيم، در واقع شكاكيت و ترديد و بي اعتقادي به مباني الهي و اسلامي و ارزشهاي خودمان را در قالبهاي درسي به جوانها منتقل كنيم؛ اين چيز خيلي مطلوبي نيست. اين از جمله چيزهايي است كه بايستي مورد توجه قراربگيرد؛ هم درمجموعه هاي دولتي مثل وزارت علوم، هم در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، هم در هر مركز تصميم گيري كه در اينجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاه ها و بيرون دانشگاه ها. به هرحال نكته بسيار مهمي است.»
پس از اين بود كه دكتر حسن رحيم پور ازغدي نيز گفت: «اكثر منابع درسي علوم انساني در دانشگاه هاي ما ترجمه غربي ها است و اين يعني اينكه با هزينه جمهوري اسلامي فارغ التحصيلان سكولار تحويل جامعه مي دهيم.»
اين درحالي بود كه چهره هايي چون سعيد حجاريان، سعيد شريعتي، محمد عطريانفر و محمد رضا تاجيك نيز در اعترافات خود هريك به نوعي از مشكلاتي كه در حوزه علوم انساني در كشور وجود دارد، سخن به ميان آورده بودند. در متن دفاعيه سعيد حجاريان آمده بود:
«متأسفانه در ايران با ضعف علوم انساني، به خصوص در رشته هاي جامعه شناسي و علوم سياسي مواجهيم و علي رغم گسترش مراكز آموزش عالي و كثرت دانشجو در رشته هاي علوم انساني، متون آن از عمق چنداني برخوردار نيست و مطالب با ترجمه هاي اغلب ناقص و بدون نقد در اختيار دانشجويان گذاشته مي شود.»
اين موارد، البته انتقادات زيادي را در فراسوي مرزها برانگيخت تا جايي كه سروش در مصاحبه مفصلي علوم انساني را «خونين ترين شهيد پس از انقلاب» لقب داد.
در نهايت شوراي تخصصي تحول و ارتقاي علوم انساني در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به رياست حدادعادل تشكيل شد و دكتر آيت اللهي نيز در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي مأمور تدوين سرفصل هاي جديد درسي در رشته هاي انساني شد.
ديدار اساتيد دانشگاه با رهبر انقلاب در شهريورماه امسال فرصتي بود تا بار ديگر ايشان از اين مقوله سخن به ميان آورند و با نگاهي راهبردي به موضوع علوم انساني بنگرند. ايشان در اين ديدار ابتدا درخصوص برخي واكنش ها به سخنان سال گذشته خود فرمودند: «بنده كه سال گذشته راجع به علوم انساني مطلبي گفتيم، ملاحظه كردم اين حرف از سوي بعضي از افراد بازخوردهايي داشت كه اين بازخوردها علمي نبود، منطقي نبود. برداشت هايي از اين حرف كردند كه مطلقا موردنظر ما نبود.»
ايشان ادامه دادند: «حرف ما درباره علوم انساني همين حرفهايي است كه اين دوستان گفتند و كاملا هم درست است: علوم انساني اهميت دارد، علوم انساني كنوني در كشور بومي نيست، متعلق به ما نيست، ناظر به نيازهاي ما نيست، متكي به فلسفه ما نيست، متكي به معارف ما نيست، اصلا ناظر به مسائل ديگري است، مسائل ما را حل نمي كنيد. ديگراني طرح مسئله كردند، براي خودشان حل كردند- به درست و غلطش هم كار نداريم- اصلا از ما بيگانه است.»
رهبر انقلاب ضمن تاكيد بر اينكه درباب علوم انساني حرف هاي زيادي براي گفتن دارند كه نيازمند فرصتي جداگانه است، با اشاره به موضوع سرفصل ها فرمودند: «اين عدم تغيير سرفصل هاي علوم انساني كه گفتند و زمانهايش را هم مطرح كردند، من اطلاع دارم؛ كاملا درست است. واقعا اين عيب است كه ما بيست سال، بيست و پنج سال سر فصل فلان دانش را اصلا تغيير نداده باشيم؛ اين نشان دهنده عدم جرأت ورود در مناقشه است؛ اين همين چيزي است كه ما از آن بيمناكيم. جرأت ندارند كه مناقشه كنند؛ همان را كه هست، درس دادند، بازهم درس مي دهند؛ ده سال ديگر هم ممكن است همان را درس بدهند؛ درحالي كه به تعبير اين برادر محترم، هر پنج سال در علوم انساني گاهي تغييرات عمده اي به وجود مي آيد؛ لااقل در بعضي از علوم انساني حتما اينجور است.»
رهبر انقلاب همچنين از زاويه نگاه راهبردي به مسئله نيز سخن گفتند: «يكي از آقايان اشاره كردند كه ما در برخورد با علوم انساني كنوني، به جاي برخورد سلبي با رويكردهاي غربي، برخورد ايجابي بكنيم؛ به معناي اينكه رويكردهاي اسلامي را مطرح كنيم. بله، اساس قضيه همين است؛ شكي نيست. در خلأ كه نمي شود زندگي كرد. وقتي مسئله مطرح شد، پاسخ مي خواهد؛ يا پاسخ اوست، يا پاسخ ماست.»
ايشان اما در ادامه به دو نكته راهبردي مهم اشاره داشتند: «مهم دو چيز است: يكي اينكه همين پاسخي كه ما داريم، بايد تدوين شود - اين كار را شما بايد بكنيد، اين را اساتيد حوزه و دانشگاه بايد بكنند؛ كي اين كار را بكند؟ اين كه ديگر كار دولتي نيست - دوم اينكه جرات مناقشه در رويكرد كنوني غربي ناشي از ليبرال دموكراسي به وجود بيايد؛ اين دو چيز لازم است. اين هر دو چيز دست شماست؛ دست اساتيد متخصص در علوم انساني است. البته اينكه گفته شود يك مديريتي لازم است، يك ساختار ويژه اي لازم است، اينها قابل تأمل است، قابل توجه است؛ بايد رويش مطالعه كرد، حرف درستي هم هست - لااقل كلي اش درست است - ليكن به هر حال كار، كار اساتيد علوم انساني است.»
اين سخنان رهبري نيز واكنش هايي را در پي داشت. به نظر مي رسد علوم انساني آخرين سنگر فتنه است كه اكنون مورد توجه نظام قرار گرفته و ابراز نگراني هاي پي در پي نيز دقيقا به همين علت صورت مي پذيرد. در واقع اگر وقايع بعد از انتخابات روبناي فتنه بود، انديشه هاي دانشگاهي و محافل به ظاهر علمي خاستگاه اصلي فتنه بودند و از همين منظر آخرين سنگر فتنه به شمار مي آيند.
بعد از سخنان رهبري، موسوي، حمله به علوم انساني در كشور را «سازمان يافته» خواند و تاكيد كرد: «اين حملات ياد تجربه بسيار تلخ و هشداردهنده حكومت شوروي سابق و ديگر حكومت هاي توتاليتر اروپاي شرقي است. آنها از زمان استالين به بعد، علوم اجتماعي را علومي بر آمده از جوامع سرمايه داري و بورژوازي مي دانستند و به همين دليل، تدريس آن را جز در مواردي اندك ممنوع كرده بودند.»
اين در واقع به اين معني بود كه نه موسوي و نه سروش و برخي از افراد ديگر، دركي از عمق سخنان رهبر انقلاب و مفهومي كه انقلابيون از آن سخن مي گفتند، نداشتند و شايد به واسطه همين درك ناقص بود كه انقلاب فرهنگي اول نيز در رسيدن به اهداف خود ناتمام ماند. چه آنكه موسوي و سروش در سال هاي 57 تا 62 دو چهره مدافع انقلاب فرهنگي به شمار مي آمدند.
سخنان رهبر انقلاب در قم و نيز سخنراني رئيس جمهور در همايش جنگ نرم را شايد بتوان به عنوان آخرين اظهار نظرها در اين حوزه قلمداد كرد. رهبر انقلاب بار ديگر در قم از اهميت علوم انساني سخن گفتند و حوزه را مسئول تدوين متون جديد دانستند.
رهبر انقلاب اين بار در اظهاراتي هشدارگونه فرمودند: «آن كساني مي توانند در باب نظام اقتصادي، درباب مديريت، درباب مسائل جنگ و صلح، درباب مسائل تربيتي و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص ديني باشند و دين را بشناسند. اگر جاي اين نظريه پردازي پر نشد، اگر علماي دين اين كار را نكردند، نظريه هاي غربي، نظريه هاي غيرديني، نظريه هاي مادي جاي آنها را پرخواهد كرد. هيچ نظامي، هيچ مجموعه اي در خلا نميتواند مديريت كند؛ يك نظام مديريتي ديگري، يك نظام اقتصادي ديگري، يك نظام سياسي ديگري كه ساخته و پرداخته اذهان مادي است، مي آيد جايگزين مي شود؛ همچنان كه در آن مواردي كه اين خلاها محسوس شد و وجود داشت، اين اتفاق افتاد.»
ايشان ادامه دادند: «اينكه بنده درباره علوم انساني در دانشگاه ها و خطر اين دانشهاي ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه ها، هم به مسئولان - به خاطر همين است. اين علوم انساني اي كه امروز رائج است، محتواهائي دارد كه ماهيتاً معارض و مخالف با حركت اسلامي و نظام اسلامي است؛ متكي بر جهان بيني ديگري است؛ حرف ديگري دارد، هدف ديگري دارد. وقتي اينها رائج شد، مديران براساس آنها تربيت ميشوند؛ همين مديران مي آيند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد كشور، در رأس مسايل سياسي داخلي، خارجي، امنيت، غيره و غيره قرار ميگيرند. حوزه هاي علميه و علماي دين پشتوانه هائي هستند كه موظفند نظريات اسلامي را در اين زمينه از متون الهي بيرون بكشند، مشخص كنند، آنها را در اختيار بگذارند. براي برنامه ريزي، براي زمينه سازي هاي گوناگون. پس نظام اسلامي پشتوانه اش علماي دين و علماي صاحب نظر و نظريات اسلامي است؛ لذا نظام موظف به حمايت از حوزه هاي علميه است، چون تكيه گاه اوست.»
اين همه بود كه نگراني هاي بي بي سي، گويانيوز و برخي رسانه هاي بيگانه را به دنبال داشت. بي بي سي در گزارشي نسبت به وقوع انقلاب فرهنگي دوم در ايران هشدار داد و گويا نيوز طي يادداشتي تصريح كرد: «اگر امروز استاد و دانشجو را به اعتراض و اعتصاب در برابر اعدام علوم انساني فرا نخوانند، پـس كي؟ چه كمپيني مهم تر و بالاتر از نجات انديشه؟ همه آنان كه خود را مدعيان سياست مي شمارند اگر امروز دست در دست يكديگر ننهند، پس كي؟»
بي بي سي هم در گزارش خود تاكيد كرد: «دولت ايران مي گويد دوازده رشته علوم انساني نياز به بازنگري دارد؛ از حقوق و مطالعات زنان و مديريت گرفته تا جامعه شناسي و فلسفه و روانشناسي. مشكل آنها چيست؟ مديركل دفتر گسترش وزارت علوم مي گويد اين رشته ها نه بروز هستند، نه بومي اند و نه اسلامي. آيت الله خامنه اي هم بارها از محتواي رشته هاي علوم انساني انتقاد كرده است. آخرين بار همين هفته گذشته در قم بود كه خواهان دخالت بيشتر حوزه هاي علميه و علماي دين در اين رشته ها شد. اسلامي كردن علوم انساني تا چه حد عملي است. آيا بازنگري در اين علوم به معناي يك انقلاب فرهنگي دوم در دانشگاه ها خواهد بود؟»
به نظر مي رسد اكنون با توجه به نگاه راهبردي رهبر انقلاب دو مقوله مهم در پيش روي جريان ارزشگرا قرار دارد. نخست به چالش كشيدن مبادي و مباني علوم انساني غربي و ترديد كردن در گفته هاي ديكته شده قبلي است. به عبارت ديگر بايد مطلق بودن مفاهيم غربي در دانشگاه ها شكسته شود و در قالب كرسي هاي نظريه پردازي اين علوم مورد نقد قرار گيرد.
مسئله ديگر استفاده از تلاش ها و پـژوهش هاي انجام شده طي اين سال ها در باب علوم اسلامي و نيز جمع بندي و تداوم تنظيم علوم برپايه اسلام و در نهايت اصلاح سرفصل هاي درسي است. البته اصلاح سطحي سرفصل ها گره اي از كار نخواهد گشود و البته در اين ميان حذف تمام متون درسي نيز مد نظرنيست. اين گونه نيست كه دانشجو نيازي به دانستن انديشه هاي دانشمندان غرب نداشته باشد، بلكه بحث بر سر اتكاي كامل به اين نظريات و مطلق و غيرقابل ترديد دانستن آن است كه اين فضا رابايد شكست.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14