(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 8  آبان 1389- شماره 19776

نگراني فرانسه از زنداني شدن هويدا
نفوذ روشنفكرنماها به محافل دانشگاهي
دست هاي نامرئي -59

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




نگراني فرانسه از زنداني شدن هويدا

9- سرويس اطلاعاتي فرانسه تاكنون چند دوره آموزشي براي كارمندان فني ساواك در زمينه تخصصهاي مختلف شامل يك دوره ويژه شكستن رمز ترتيب داده است.
مراتب جهت استحضار خاطر خطير ملوكانه معروض مي گردد.
جان نثار- سپهبد ناصر مقدم
]امضا[
در تاريخ 29/6/57 به شرفعرض مبارك ملوكانه رسيد طي شماره 168 در دفتر ثبت گرديد.
] سند2[
بيوگرافي كنت دومرانش رئيس سرويس فرانسه
كنت الكساندر دومرانش، رئيس سرويس فرانسه، درسال 1921 در پاريس متولد شده است. درسال 1939 با درجه ستواني وارد ارتش فرانسه شد و بعداز آن در نيروي مقاومت فرانسه خدمت نموده است. وي درحال حاضر سرهنگ احتياط نيروي زرهي و سواره نظام مي باشد. در پايان جنگ جهاني دوم آجودان اول مارشال ژوئن، رئيس ستاد ارتش دفاع ملي فرانسه، بوده است. نامبرده به سمت رابط دائمي ميان ژنرال دوگل، مارشال ژوئن و ژنرال آيزنهاور خدمت كرده است. بعداز جنگ فعاليت خود را متوجه صنايع خصوصي نمود ولي دولت فرانسه مأموريت هاي استراتژيكي و سياسي مهمي در نقاط مختلف دنيا به وي محول نمود. وي در زمان رياست جمهوري پمپيدو به سمت رئيس سرويس فرانسه منصوب گرديد و هنوز نيز در اين سمت انجام وظيفه مي كند.
از شرفعرض پيشگاه مبارك شاهنشاه آريامهر گذشت.
]دستنويس مقدم:[ مقرر فرمودند به آنها گفته شود كه ديگر ما پول نداريم.
سپهبد مقدم
29/6/1357
]سند 3[
سري
ملاقات تيمسار رياست ساواك با رئيس سرويس اطلاعاتي فرانسه
(تهران- 2 مهرماه 1357)
كنت دومرانش: در شرفيابي امروز به پيشگاه شاهنشاه آريامهر دو پيام، يكي از رئيس جمهور فرانسه و ديگري از ژنرال هيگ فرمانده عالي نيروهاي ناتو، به پيشگاه شاهنشاه تقديم كردم. ژنرال هيگ در پيام خود به عرض شاهنشاه رسانده كه چنانچه شاهنشاه دعوت از وي را براي بازديد از ايران به مصلحت مي دانند آماده است كه از ايران رسما بازديد نمايد. روز قبل از آمدنم به تهران رئيس جمهور فرانسه از من خواست كه در مورد سرنوشت آقاي هويدا استفسار نمايم. همانطور كه مي دانيد آقاي هويدا دوستان زيادي در فرانسه دارد.
تيمسار رياست ساواك: آقاي هويدا در منزلش در تهران زندگي مي كند و رأسا از مقام وزارت دربار استعفا كرده است. علت استعفا افكار عمومي بود كه معتقد است در زمان حكومت آقاي هويدا مملكت دچار نابساماني هاي زيادي بوده است. افكار عمومي آقاي هويدا را محكوم مي كند به اينكه اعمال خلافي انجام داده و مي گويد اين اعمال را به نام شاهنشاه انجام داده است. درحالي كه خودش نخست وزير و مسئول بوده است. به طور كلي برنامه هاي آقاي هويدا با شكست مواجه شده است و از اين رو ايشان به طور علني شاهنشاه را درگير كارهاي خودش كرده است. ايشان كرارا اظهار داشته كه فقط منشي شاهنشاه بوده است. البته او تصور مي كرد كه با اين كار عبوديت خود را در قبال شاهنشاه نشان مي دهد درحالي كه نخست وزير در مقابل مجلسين مسئوليت دارد و اين مسئوليت هرگز از او سلب نمي شود. همان طور كه وزرا نيز به طور انفرادي و گروهي در مقابل مجلسين مسئوليت تام دارند.
كنت دومرانش: اين كار آقاي هويدا صحيح نبوده. در فرانسه هم اگر نخست وزير حالت پوسيدگي پيدا كند سعي مي كند پاي سايرين را به ميان بكشد، ولي معمولا چه مسئول كارهاي خودش بوده باشد چه نبوده باشد در چنين مواردي نخست وزير قرباني مي شود. آقاي هويدا احتمالا خيال مي كرده با اين حرف ها چنانچه خداي ناكرده دستگاه سلطنت از ميان برود مي تواند خودش را حفظ كند. در فرانسه هم از اين قبيل آدم ها زياد داريم. مطلبي است كه مي خواهم نه به عنوان رئيس سرويس فرانسه بلكه به عنوان يك دوست با شما در ميان بگذارم: گروهي از دانشمندان آلماني كه در رشته موشك و تكنولوژي مربوطه بهترين علماي جهان هستند يك شركت خصوصي به نام OTRAG تشكيل داده اند. برخي از اين دانشمندان عضو گروه دانشمنداني بودند كه براي هيتلر كار مي كردند. اين گروه تحقيقات دامنه داري در رشته موشك و نيز ارتباطات و عكسبرداري موشكي انجام داده اند كه در نوع خود بي نظير است. رئيس اين گروه دانشمندي است 42 ساله به نام كايزر (Caiser) و قراردادهايي با زئير براي برخي از آزمايشات داشتند، اما زير فشار آمريكا دولت زئير مجبور به رد كردن اين قراردادها شده است. اين گروه براي كارهاي خود به كشوري با مساحت زياد و كمي پول احتياج دارند و از ميان كشورهاي جهان با توجه به سياست هاي آنان احتمالا برزيل و جمهوري خلق چين براي كارهاي آنها مناسبت دارند. اين گروه چندي پيش به دولت فرانسه پيشنهاد همكاري دادند اما دولت فرانسه متأسفانه پيشنهاد آنها را رد كرد، شوروي ها كه از اين موضع مطلع شدند به آنها پيشنهاد همكاري دادند اما من به رئيس شركت گفتم اگر با شوروي ها همكاري بكنيد قطعا پشيمان خواهيد شد. من به گروهي از دانشمندان سرويس فرانسه مأموريت دادم كه از تأسيسات اين شركت در آلمان ديدن نمايند و بايد بگويم كه كارشناسان سرويس ما از پيشرفت هاي علمي اين گروه شگفت زده شده اند. با خودم فكر كردم كه شايد شما علاقمند به همكاري با اين گروه باشيد و چنانچه مايل به اين كار باشيد من مي توانم ترتيب تماس شما را بدهم. حتي مي توانيد گروهي از كارشناسان خود را به فرانسه يا سوئيس اعزام كنيد و من ترتيبي خواهم داد كه گزارشات مشروحي از فعاليت هاي اين گروه و امكانات آنها در اختيار شما گذارده شود. اين گروه گويا مشكلاتي از نظر مالياتي با دولت آلمان فدرال دارند.
پاورقي

 



نفوذ روشنفكرنماها به محافل دانشگاهي
دست هاي نامرئي -59

نويسنده: محمد عبدالهي
«مؤسسه هلندي هيفوس» كه نهادي واسط براي توزيع بودجه پلوراليسم رسانه اي وزارت خارجه هلند در ميان زنان ايراني است، صدها هزار يورو را به فعّالان كمپين تخصيص داده است. سازمان تروريستي مجاهدين خلق (منافقين) و سازمان تروريستي فدائيان خلق از حاميان فعّاليتهاي كمپين به شمار مي روند و مريم رجوي بارها فعّاليتهاي آن را ستوده است. اين حمايت هاي مادي و معنوي از
فعاليت هاي فمينيست ها، اين شائبه را تقويت مي كند كه كمپين اكنون نهادي براي تجميع نيروي براندازي زنانه محسوب مي گردد.
2.جريان ماركسيسم دانشجويي
ماركسيسم يك ايدئولوژي مادي محور است كه نظامهاي
سرمايه داري و بورژوايي را با چالش مواجه مي كند و با مذهب
نمي تواند همزيستي مسالمت آميز داشته باشد، و هر تغييري را از رهگذر يك انقلاب جستجو مي كند. بنيانگذاران اين تفكر با تبليغ اين باور كه تاريخ همه جوامع تا اين زمان تاريخ مبارزه طبقاتي است، با جذب و سازماندهي نيروهاي وابسته به طبقه كارگر و دهقاني قدرت حاكم را به چالش طلبيدند. اجزاي تشكيل دهنده ماركسيسم را
مي توان در ماترياليسم( اصالت ماده)، سياست بر اقتصاد بنيان گذاشته شده است (يعني استثمار نظام سرمايه داري پرولتاريا) و مبارزه طبقاتي براي برون رفت از اين استثمار جستجو نمود. گروههاي مختلف ماركسيستي در سه جز، فوق اتحاد نظر دارند اما در شيوه مبارزه طبقاتي اختلاف نظر دارند و بر اين اساس است كه گروههاي مختلف ماركسيستي پا به عرصه فعاليت مي گذارند.
با شكل گيري نظام نوپاي اسلامي در پهنه گسترده ايران و با توجه به خلاء هاي جامعه شناختي موجود، گروههاي مختلف دانشجويي چپ در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي فعاليت نمودند و توانستند به عنوان يك جريان منسجم سياسي در دانشگاهها بخشي از جوانان اين مرز و بوم را با استفاده از شعارهاي گمراه كننده جذب نمايند.
دور جديد فعاليت جريان هاي دانشجويي چپ با گفتمان آزادي و برابري و نفي هر گونه مالكيت خصوصي در فضاي دانشجويي بعد از سال هاي 1378 در دانشگاههاي تهران و اميركبير با انتشار دو نشريه دانشجويي با عنوان مشترك «گون» آغاز مي گردد. مي توان انتشار اين نشريه را اولين نماد عيني شكل گيري جريان هاي چپ دانشجويي در دانشگاهها ناميد.
فعالين دانشجويي اين جريان به تدريج از سال 82 دست به اقداماتي براي ابراز وجود مجدد خود در صحنه دانشگاه ها زدند.
به گونه اي كه اوج حضور آن ها در مراسم سالروز دانشجو در 16 آذر 85 بسيار ملموس و چشمگير بود.
بررسي هاي به عمل آمده در اين زمينه مويد اين ديدگاه است كه اين جريان تا پيش از انتشار علني ديدگاهها و عقايد خود در دفاع از چپ ماركسيستي در قالب گروههاي كتابخواني سازمان يافته بود.
با توجه به اظهارات «عابد توانچه» (دانشجوي چپ دانشگاه اميركبير) سه جريان عمده ماركسيستي در بين دانشجويان فعال است :
الف- جريان لنينيسم
ب- جريان تروتسكيسم
ج- جريان ماركسيستي فعال در دانشگاه اميركبير.
به طور كلي جريانات مذكور شايد در شكل و محتواي عمل و نحوه اجراي ايده ئولوژي هاي خود داراي اختلاف مي باشند اما در هدف و ايدئولوژي داراي مباني فكري واحدي مي باشند. به طور كلي اهداف جريانات مذكور به شرح ذيل است:
1-مخالفت با نظام طبقاتي حاكم و تلاش براي سرنگوني آن از طريق برهم زدن نظم كنوني و سرنگوني دولت و نظام
2-فعاليت در حوزه مسائل كارگري و مباحث مربوط به پرستاران
3-مسائل قومي و تشديد حس ناسيوناليستي اقوام بالاخص قوم ترك و كرد
4-حزب كمونيست كارگر ايران (حكمتيست)
5-مسائل مربوط به زنان و حوزه فمينيسم.
دستگيري برخي فعالين و عناصر افراطي اين جريان قبل از برگزاري مراسم روز دانشجوي سال 86، حمايت هاي وسيع داخلي و برون مرزي را به دنبال خود داشت. حمايت هاي برون مرزي كه در قالب تظاهرات، فراخوان، صدور بيانيه و ... شاهد آن بوديم. حاميان برون مرزي ضمن حمايت فكري از جريان چپ دانشجويي ايران به ارائه راهكارهايي همچون پيوند جنبش دانشجويي با جنبش هاي اجتماعي ديگر، ايجاد حزب كمونيستي به منظور تسهيل رسيدن به هدف و فشارهاي ملي و بين المللي عليه ج.ا.ا براي كاهش برخوردهاي صورت گرفته با جريان چپ، پرداخته اند. قابل ذكر است كه هدف اصلي اين حاميان برون مرزي، راه اندازي يك حركت توده اي، سوسياليستي و راديكال براي سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ايران مي باشد.
3.جريان قوميت گراي دانشجويي
با وجود همزيستي مسالمت آميز اقوام با يكديگر و روابط عادي
آن ها با حاكميت مركزي، شواهد و اخبار حاكي از آن است كه يك عامل پنهان در زمينه تعميق احساسات و گرايش هاي قوميت گرايانه در ايران و در جنبش دانشجويي بسيار موثر است.
برنامه هاي سرويس هاي امنيتي غرب در تحريك و تهييج علايق و حساسيت هاي قومي در ايران بر ضد حكومت مركزي؛ اهدافي كه از اجراي اين تاكتيك سياسي- امنيتي دنبال مي شود، عبارتند از: تضعيف اقتدار حكومت مركزي ايجاد تنش و آشوب در كشور، تجزيه كشور براساس مرزهاي جغرافيايي قوميت و... .
در سال هاي اخير خيزش جريان هاي قومي شتاب بيشتري به خود گرفته و اين جريان ها با شعار هويت طلبي در بين جوانان و دانشجويان پايگاه هايي براي بسط ديدگاه هاي خود پيدا نموده اند. هر چند اين جريان ها در وهله نخست با تأكيد بر اجراي كامل قانون اساسي به ويژه اصول 15 و 19 پاي به عرصه وجود نهادند، اما سپس با عبور از اين خواسته اوليه مطالبات متفاوتي چون حق تعيين سرنوشت و استقلال طلبي را مطرح نمودند. در بين جريان هاي قوم گرا، جريان قوم گرايي كرد از فعاليت گسترده تري برخوردار بوده و داعيه تجزيه طلبي و استقلال خواهي را نموده اند.
همچنين در راستاي حمايت و تحريك دشمنان، برخي از
رسانه ها و تشكل هاي دانشجويي (همچون طيف غيرقانوني دفتر تحكيم) با زدن برچسب هويت طلبي به تلاش هاي تجزيه طلبانه برخي معارضين نظام- اعم از دانشجويي و غيردانشجويي- هم نوا با تجزيه طلبان سعي مي كنند به تنش هاي قومي به ويژه در
دانشگاه ها دامن بزنند.
بنابراين جريان قوميت گرايي دانشجويي با محوريت هر قوميتي و با هر تابلو و شعاري، خواسته يا ناخواسته در مسير عملياتي كردن پروژه براندازي حاكميت سياسي قرار گرفته است! البته متأسفانه واقعيت اين است كه بخش قابل توجهي از فعالين سياسي- اجتماعي گفتمان قوميت گرايي دانشجويي دانسته و آگاهانه خود را در مسير منتهي به ضديت با نظام سياسي قرار داده اند. اينان به هر ترتيبي تلاش
مي كنند تا با القاء توهماتي از قبيل نگاه منفي و حذفي حاكميت به قوميت ها و پايمال شدن حقوق سياسي و فرهنگي قوميت ها،
گروه هاي قومي را ابتدا به سوي مطالبه حقوق از دست رفته شان و سپس در مجراي استقلال طلبي و تجزيه خواهي قومي و انفكاك از ايران اسلامي قرار دهند. بر اين اساس گفتمان قوميت گرايي و دانشجويي، يك گفتمان بي ريشه و ناهمگون با بافت فرهنگي و تاريخي جامعه ايران است و تنها از طريق دست هاي پنهان بيگانگان و عوامل داخلي آن ها و با اهداف براندازانه شكل گرفته و هدايت مي شود.662
4.جريان ليبرال دانشجويي (دفتر تحكيم وحدت)
اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان سراسر كشور - دفتر تحكيم وحدت- در كارنامه سي ساله خويش، مقاطع پرنوسان و
پر چرخشي را پشت سر نهاده است. اگرچه مدار پرنوسان فعاليت تحكيمي ها در حيطه تشكيلاتي نمودي شفاف تر دارد، اما اندكي دقت در دلايل و علت هاي ساخت چنين مشي نوسان آلودي، استحاله گفتماني را بعنوان اصلي ترين عامل تغييرات ساختاري اين بخش از جنبش دانشجويي به نمايش مي گذارد.
اوايل دهه هفتاد زماني است كه نفوذ برخي روشنفكرنمايان مدافع قرائت هاي ليبراليستي از اسلام، به محافل دانشگاهي آغاز مي گردد. جريان روشنفكري سكولار، اولين نقطه عزيمت خويش به متن جامعه را انجمن هاي اسلامي انتخاب كرده و از همان زمان به محافل گوناگون تحكيميان اردوكشي مي كند. نتيجه تمركز جريان روشنفكرنما بر انجمن هاي اسلامي، استحاله گفتماني اين جريان و ورود به جرگه تجديدنظرطلبان است. سير تطور تحكيميان و رسوبات فكري جريان روشنفكري بر اين تشكل، در بازخواني آراي آنان در مقاطع مختلف پس از انقلاب و تطبيق آن با مواضع پس از دهه هفتاد از مقوله هايي همچون عدالت اجتماعي و بيگانه ستيزي سخن مي گفت، اما چندي بعد اين مقولات از حوزه گفتماني او خارج شد و حتي برخي از آنها، مورد مذمت و نكوهش فعالان تحكيم قرار گرفتند. در اين زمان، دغدغه تحكيم عبارت بود از حقوق شهروندي و استقرار جامعه دموكراتيك در ايران. از اين پس، رفتار سياسي تحكيم، خواستگاهي به جز مفاهيم و مقاصدي از اين دست نداشت.
تحكيم كه در دهه شصت، فرياد دفاع از انديشه ولايت مطلقه فقيه را سر مي داد، پس از سال 1376 در چرخشي آشكار از تعارض دموكراسي با ولايت فقيه سخن رانده و از آنجا كه چشم انداز خويش را بر استقرار دموكراسي تعريف كرده بود، ناگزير از آن شد كه در رد نظريه ولايت فقيه قلم فرسايي كرده و خطابه ها براند.
اربابان تحكيم، حاكميت ايران را، غير دموكراتيك و اقتدار گرايانه مي خواند و از نقض حقوق بشر در ايران مي نالند.
دفتر تحكيم وحدت بدليل خلاء گفتماني و فقر تئوريك حاصل از دوري با مباني تفكر اسلامي، هوچي گري و غوغاسالاري بعنوان نسخه حيات بخش تحكيميان، فضاي دانشگاه ها را اسير خود نمود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
662. پيشين، «جريان هاي جعلي دانشجويي- بخش پاياني»، روزنامه كيهان،
10/11/88، صفحه 12

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14