(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 16 آبان 1389- شماره 19783

موافقت فرانسه با اعمال فشار بر امام خميني
نقش آفرينان عصرتاريكي - 6
آن سوي چهره اسطوره اي جبهه ملي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




موافقت فرانسه با اعمال فشار بر امام خميني

]سند 11[
سري
حضور آيت الله خميني در پاريس
آيت الله روح الله موسوي خميني در روز جمعه 6 اكتبر 1978 وارد پاريس شد. خميني دشمن قسم خورده شاه و رژيم، از سال 1964 كه از ايران تبعيد گرديد در نجف بسر مي برد. وي كه داراي نفوذ بسياري روي روحانيون و مردم ايران مي باشد عامل اصلي شورش هاي خونيني كه از اوايل سال جاري ايران را تكان داده است به شمار مي رود. تبليغات وي كه بر ضد بيگانگان و آمريكايي ها و اسرائيلي ها و به طرفداري فلسطيني ها استوار بوده فرصت مناسبي به ماركسيزم داد تا با استفاده از پيام هاي مذهبي تند، كه به صورت نوارهاي كاست و بطور پنهاني در ايران منتشر مي شد، در اين كشور نفوذ نمايد. تماس هاي وي با سازمان هاي ايراني مخالف در خارج از كشور موجب گرديد كه مطالب مربوط به مبارزات وي از طريق دستگاههاي خبري غربي منتشر شود و ابعاد جهاني به خود گيرد.
دولت عراق، بنا به تقاضاي ايران مبني بر متوقف ساختن حملات خميني بر ضد شاه، خميني را تحت نظر قرار داد و لذا ادامه عمليات تبليغاتي وي نيز ممكن نبود و بدين جهت ابتدا قصد داشت كه به كويت پناهنده شود ولي موفق نشد. ايرانيان مخالف مقيم فرانسه پيش بيني كردند كه وضع خميني در نجف به حالت خطرناكي درمي آيد و لذا تربيت مسافرت او را به پاريس دادند.
حضور نامبرده در پايتخت فرانسه در محافل مخالفان به عنوان يك موفقيت محسوب مي شود و آنها تصور مي كنند كه نامبرده در حال حاضر در پاريس امكانات تبليغات بهتري نسبت به نجف در اختيار دارد. به علاوه آنها توجه دارند كه تصميم مقامات دولت فرانسه هرچه باشد اين «مرد مقدس» پيروز خواهد بود زيرا اگر فرانسه به او حق پناهندگي بدهد به روابط پاريس و تهران لطمه وارد خواهد آمد و اگر او را اخراج نمايد وجهه ميهمان نوازي و آزادي فرانسه لكه دار خواهد شد. محافل مخالف تصور مي كنند كه خميني مي تواند به سوريه برود¤ و در آنجا با كمك مقامات محلي، فلسطيني ها و نهضت هاي مختلف انقلابي بر ضد شاه و همكاران عراقي ايشان مبارزات خود را ادامه دهد.
اقامت آيت الله در فرانسه توجه روزنامه نگاران را جلب خواهد نمود و خميني از امكاناتي كه مطبوعات غرب در اختيار او خواهند گذارد بهره برداري خواهد كرد. حضور تعداد زيادي از نهضت هاي مخالف ايراني در پاريس¤¤، كه از طرف محافل «مترقي» فرانسه حمايت مي شوند، موجب خواهد شد كه اقدامات او سهلتر انجام شود.
ورود رهبر مخالفان مذهبي ايران براي فرانسه ناسازگار و عواقب حضور او از نظر حفظ روابط خوب بين فرانسه و ايران و عراق نامطلوب است.
پيوست:
انجمن ها و يا نهضت هاي مخالف ايران در فرانسه
- انجمن همبستگي با مردم ايران (دبيركل خانم نوري آلبالا) با همكاري «مجاهدين خلق ايران» (كنفرانس مطبوعاتي در كليساي سنت مري در پاريس در اكتبر 1977)؛
- كميته دفاع و توسعه حقوق بشر در ايران، خيابان وگيرارد شماره 46، پاريس؛
- اتحاد براي آزادي ايران (دبيركل احمد بني احمد)؛
- نهضت آزادي ايران، خيابان مولن دولاپوآن شماره 66- پاريس 75013؛
- نهضت دانشجويان: گروه هاي مختلفي در ميان آنها وجود دارد ولي كليه آنها در نهضت زير سازمان يافته اند.
- «اتحاديه دانشجويان ايراني در فرانسه» وابسته به كنفدراسيون دانشجويان ايراني كه مقر آن در آلمان (فرانكفورت) مي باشد.
- جناح فرانسوي حزب دمكرات كرد (كه با خميني ارتباط دارد).
]سند 12[
سري
نخست وزيري
سازمان اطلاعات و امنيت كشور
س.ا.و.ا.ك
سازمان اطلاعات خارجي
پيشگاه مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر
مفتخراً به شرفعرض مي رساند:
رابط سرويس فرانسه در تهران روز شنبه 13 آبانماه 57 اطلاع داد كه بنا به دستور رئيس جمهور فرانسه به سرويس اطلاعاتي فرانسه، كنت دومرانش رئيس سرويس متبوعه اش استدعا كرده روز سه شنبه 16 آبانماه 57 به منظور تقديم يك پيام خصوصي از طرف رئيس جمهور فرانسه به پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر وارد تهران شده و روز پنجشنبه 18 آبانماه 57 به كشورش مراجعت نمايد. رئيس سرويس فرانسه استدعا دارد چنانچه رأي انور ملوكانه استقرار پذيرد روز چهارشنبه 17 آبانماه 57 به پيشگاه مبارك شاهانه شرفياب شود. هرگاه وقت تعيين شده مناسب نباشد رئيس سرويس فرانسه وقت ديگري را به منظور شرفيابي به پيشگاه شاهانه پيشنهاد خواهد نمود.
تصويب استدعاي معروضه منوط به اراده سنيه شاهانه است.
جان نثار: سپهبد ناصر مقدم ]امضاء[
]دستنويس مقدم:[ تصويب فرمودند
سپهبد مقدم ]امضاء[
14/8/57
]دستنويس:[
اداره همكاريها:
تيمسار رياست ساواك فرمودند با رياست كل تشريفات شاهنشاهي در مورد تعيين وقت براي شرفيابي آقاي كنت نيز مذاكره فرمودند، بنابراين ضمن ترتيب كارهاي تشريفاتي از طريق اداره كل يكم وقت شرفيابي نيز تعيين شود تا پس از ورود به اطلاع ايشان برسد.
]سند 13[
سري
نخست وزيري
سازمان اطلاعات و امنيت كشور
س.ا.و.ا.ك
سازمان اطلاعات خارجي
پيشگاه مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر
مفتخراً به شرفعرض مي رساند:
تلگرام مشروحه زير در تاريخ يكشنبه 21 آبانماه 57 از سرويس اطلاعاتي فرانسه جهت تقديم به پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر واصل گرديده است:
رئيس سرويس فرانسه بعد از مراجعت از تهران با رئيس جمهوري فرانسه ملاقات نمود.
رئيس سرويس فرانسه افتخار دارد به شرفعرض پيشگاه مبارك شاهانه برساند كه رئيس جمهور فرانسه همانطور كه خواسته شده بود موافقت نموده كه فشارهاي لازم بر خميني اعمال گردد.
مراتب جهت استحضار خاطر خطير ملوكانه معروض مي گردد.
جان نثار: سپهبد ناصر مقدم ]امضاء[
از شرفعرض پيشگاه مبارك شاهنشاه آريامهر گذشت. ]دستنويس مقدم:[ ملاحظه فرمودند
سپهبد مقدم ]امضاء[
21/8/57
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ سفارت الجزيره در تهران به دولت خود در مورد دعوت از آيت الله نظر نامساعد داده است.
¤¤ ليست مخالفان پيوست است.

 



نقش آفرينان عصرتاريكي - 6
آن سوي چهره اسطوره اي جبهه ملي

مرتضي صفارهرندي
فصل دوم
دوران اندوخته ها
آن سوي چهره يك اسطوره نما
ملي گرايي در سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بيش از آن كه با آرمان هاي وطن خواهي و حفظ تماميت كشور در برابر تعرض بيگانگان به صحنه آمده باشد، به پرچمي براي مخالفت با نظامي تبديل شد كه تاوان سنگيني را براي حفظ استقلال كشور پرداخته است. آنچه در اين سال ها با عنوان ملي گرايي شناخته شد، در چارچوب به رخ كشيدن يك مقطع تاريخي ايران و نقش گروهي به نام جبهه ملي و رهبر آن مصدق بوده است. يك برهه تقريباً ده ساله (بين سال هاي 1322 تا 1332) همواره از سوي ملي گرايان به عنوان الگويي جاودان براي سياست هاي كشور مورد توجه قرار گرفته است. اين مدعا چه قدر پذيرفتني است؟
بدون شك پرافتخارترين و اسطوره اي ترين نام در قاموس ملي گرايان نام دكتر محمد مصدق است. بنابراين و به ناگزير، ابتدا بايستي نگاهي هر چند سريع و گذرا به زندگاني او داشته باشيم.
محمد مصدق السلطنه پرورش يافته خانواده اي از اشراف قاجار و فرزند وزير دفتر استيفاي (وزارت ماليه) ناصرالدين شاه است. او در نوجواني به منصب رئيس استيفاي خراسان دست يافت. قضاوت دقيقي درباره اتهام جعل اسناد و تصاحب املاك برخي از روستاهاي قوچان به مصدق السلطنه در اين دوران وجود ندارد.
مصدق در اولين دوره مجلس شوراي ملي نماينده اشراف اصفهان بود. عضويت در لژ فراماسونري جامع آدميت در سال 1286، سفر به پاريس براي تحصيلات و اخذ دكتراي حقوق از سوئيس به سال1292 از ديگر سوابق ابتدايي مصدق است. او پس ازآن به عنوان مدرس در مدرسه علوم سياسي كه بامديريت دو عنصر فراماسونري به نام هاي مشيرالدوله و مشيرالملك براي پرورش نخبگان ايراني مطابق فرهنگ غربي تأسيس شده بود، به كار گرفته شد.21
مصدق در زمان قرارداد 1919 وثوق الدوله، ايران را ترك كرده و در سوئيس رحل اقامت افكنده بود. خودش مي گويد كه در اين سفر قصد داشته با كسب تابعيت سوئيس در آن كشور به تجارت مشغول شود. پيشنهاد وزارت ماليه از سوي مشيرالدوله به مصدق باعث بازگشت او از طريق آب هاي جنوب به كشور مي شود، ولي در راه بازگشت به گفته خودش سياست انگليسي ها او را به مسئوليت ايالت (استانداري) فارس منصوب مي كند. همراهي مصدق با پليس جنوب (اشغالگران انگليسي) در سركوب ياران رئيسعلي دلواري در اين دوره، از بخش هاي تاريك زندگي اوست.
مصدق در 16 اسفند 1322 در جلسه مجلس اعتراف مي كند كنسول انگليس را متقاعد كرده بود كه اگر مسئوليتي كه وي آن را تنبيه تنگستاني ها مي نامد، به او سپرده شود، از منفوريت بيشتر انگليسي ها جلوگيري خواهد شد. اين اقدام مصدق با دستگيري چند تن از سران جنبش تنگستان در مناطق شبانكاره و دالكي (بين شيراز و بوشهر) همراه بود.22
كودتاي سوم اسفند رضاخان و رئيس الوزرايي سيدضياءالدين طباطبايي]1[ در همين دوره رخ داد. مصدق در مقام استانداري فارس از پذيرش دولتمردان جديد سرباز زد و به ايل قشقايي پناهنده شد. اما پس از ناكامي كابينه سياه سيدضياء و بازگشت قوام السلطنه به قدرت، مسئوليت وزارت دارايي به مصدق رسيد. پس از آن هم به توصيه انگليسي ها استانداري آذربايجان به او سپرده شد تا با گرفتن اختيارات نظامي از رضاخان (وزير جنگ وقت) شورش ماژورلاهوتي را در آن خطه سركوب كند. مخالفت دولت مركزي با تقاضاي ادامه اختيارات نظامي مصدق در آذربايجان پس از سركوب اين شورش، استعفاي وي را به دنبال داشت. مصدق سپس در كابينه مشيرالدوله، وزير خارجه شد. در همين دوران، توصيه مصدق به مشيرالدوله براي استعفا از مقام خود زمينه را براي رئيس الوزرايي رضاخان هموار ساخت. رضاخان هم متقابلاً مصدق را به كابينه خود دعوت كرد.
در دوره اي كه رضاخان پرچم جمهوري خواهي را براي اهداف بعدي انگليس بلند كرده بود، برخلاف مخالفت هاي شهيد مدرس با اين توطئه، مصدق در فراكسيون منفردين عضويت داشت كه به رغم ظاهر بي طرف آن، داراي اعضايي از گروه مشاوران رضاخان بود. مصدق همچنين با ارائه يك تفسير حقوقي از قانون، مجلس را به اعطاي فرماندهي كل قوا به رضاخان متقاعد كرد.
با اينكه او به اتفاق چند فراماسونر ديگر (حسين علا، تقي زاده و يحيي دولت آبادي) علم مخالفت با سلطنت رضاخان را بلند كرده بودند، ولي لحن اين مخالفت مصدق، با تأكيد بر نفي سلسله قاجار و «عقيده مندي و ارادت» به رضاخان و »خدمات او به مملكت«(!) همراه بود.23 اين در حالي بود كه شهيد مدرس با قاطعيت در مقابل رضاخان ايستادگي مي كرد. نطق هاي قبل از دستور مصدق به رغم عدم تمايل به حكومت رضاخان حاوي مواردي از تقدير و حتي تقديس او است. با اين همه، مصدق در سال هاي پس از عزل رضاشاه توسط انگليسي ها، او را سرسپرده انگليس، ناقض قانون اساسي، ظالم و مستبد خواند و مدعي شد كه در آن دوران، در ستيز با ديكتاتوري رضاشاه بوده است. حال آن كه با اولين اعمال نفوذ رضاشاه در انتخابات مجلس، مصدق راه روستاي احمدآباد را در پيش گرفت و در شرايطي كه رضاشاه به سركوب مردم و عالمان دين مشغول بود، مصدق زندگي آرامي را با مطالعه و كشاورزي در كنج دنج اين روستا مي گذراند. فقط در سال 1319 وي به واسطه انتساب به دامادش احمد متين دفتري كه در مقام دولتي اش ناتواني نشان داده بود به همراه او دستگير و به بيرجند تبعيد شد. او در توصيف اين تبعيد مي گويد:
«در عرض راه و در زندان دو مرتبه اقدام به خودكشي نمودم.»24
مصدق از راه يافتگان به مجلس چهاردهم در سال 1322 بود كه زيرسايه سرنيزه اشغالگران انگليسي تشكيل شد. انتخابات اين دوره در حالي برگزار شد كه آيت الله كاشاني به دليل مبارزه با اشغالگران در زندان فلك الافلاك خرم آباد به سر مي برد و به رغم انتخاب از سوي مردم تهران، نامش از سوي دولت تحت الحمايه متفقين از جمع نمايندگان منتخب مردم، حذف شد.
نكته عجيب در اين دوره، دوگانگي مواضع مصدق است. او در جلسه روز سه شنبه 16 اسفند 1322 مجلس با جدا كردن حساب «كاكس» (مأمور انگليس در انعقاد قرارداد ذلت بار 1919 وثوق الدوله) از دولت انگليس مي گويد:
«مأمورين متفقين حقيقتاً بعضي هايشان به قدري خوب هستند كه هر قدر بخواهيم اظهار تشكر كنيم كم است. ولي البته مأموران بدي هم داشتند مثل كاكس كه آمد در ايران قرارداد وثوق الدوله را با انگليس گذاشت. نمي شود همه را به پاي هم گذاشت. هر دولتي، خوب دارد، بد دارد. البته نظريات آنها نظر دولت هاي «متفقين ما« نيست. نظريات متفقين ما جز خوبي و احسان چيزي نيست(!)»25
اما وي در يازدهم آذرماه سال بعد (1323 شمسي) طرح موازنه منفي را ـ كه حاوي ممنوعيت مذاكره دولت براي واگذاري امتياز نفت و اجازه استخراج نفت به شركت هاي خارجي با استحضار مجلس بود ـ ارائه كرد. طرحي كه به گفته حسين مكي]2[، همفكر مصدق در آن دوره، از سوي «فرمند» نماينده همدان تهيه و توسط مصدق اعلام شده بود. فرداي همين روز مصدق با طرح لغو واگذاري امتياز نفت جنوب به شركت انگليسي دارسي مخالفت كرد. آيت الله كاشاني همچنان در زندان متفقين به سر مي برد. مراجعه موكلان به مصدق و يارانش در جهت آزادي اين رهبر ديني و نماينده منتخب مردم، به سؤال او از دولت سهيلي درباره مجوز قانوني بازداشت «جمعي از ايرانيان» انجاميد، اما مصدق حاضر نشد اقدام ويژه اي را با توسل به مصونيت پارلماني آيت الله كاشاني انجام دهد. آيت الله كاشاني در زندان تأكيد كرده بود:
«اگر زنده ماندم و از زندان آزاد شدم كاري مي كنم كه اين ملت مسلمان يك قطره نفت به انگليس ندهد.»26
تقاضاي مصدق از دولت قوام در روز 12 اسفند 1324 براي خروج نيروهاي بيگانه از كشور، نگراني نخست وزير از افزايش قدرت مجلس را به دنبال داشت. قوام السلطنه از طريق ائتلاف با حزب توده (تحت الحمايه شوروي اشغالگر مناطق شمالي كشور) توانست در انتخابات پانزدهم از راهيابي مصدق و آيت الله كاشاني به مجلس جلوگيري كند. راي گيري در اين مجلس براي نخست وزيري مصدق ثمري نداشت و حكيم الملك با يك رأي بيشتر به اين منصب دست يافت.
اين دوره اي است كه آيت الله كاشاني با ترتيب دادن يك اجتماع ده ها هزار نفري از مردم تهران در حمايت از مردم فلسطين و مخالفت با تأسيس رژيم صهيونيستي، توانايي خود را در بسيج مردم نشان داد.
پيش از آنكه عبدالحسين هژير بتواند به توصيه شاه درباره كسب حمايت آيت الله كاشاني براي نخست وزيري خود عمل كند،
آيت الله كاشاني مخالفت خود را با اين امر اعلام كرده بود و اجتماع عظيمي با محوريت فدائيان اسلام براي حمايت از آيت الله كاشاني در مقابل منزل آن مرحوم ترتيب يافته بود. اين بسيج عمومي دوستان مصدق را كه توانسته بودند به مجلس راه يابند به همراهي با خواسته آيت الله كاشاني درباره ملي شدن نفت ترغيب مي كرد. در شرايطي كه آيت الله كاشاني در اعلاميه شديداللحني لغو امتياز نفت را خواستار شده بود، دوستان مصدق طرحي را با دو فوريت به مجلس تقديم كردند كه كان لم يكن شدن قرارداد شركت نفت ايران و انگليس را خواستار مي شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
21- منصور مهدوي، كشف تاريخ، جلد 1، دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان، تهران، 1384، صص25و38.
22- مذاكرات مجلس شوراي ملي، جلسه 3، سه شنبه 16 اسفند 1322، ص 49.
1- مذاكرات مجلس شوراي ملي دوره پنجم جلسه211 مورخ 9آبان1304، به نقل از همان صص75و76.
24- مذاكرات مجلس شوراي ملي دوره چهاردهم، جلسه 3، 16 اسفند 1366، به نقل از همان، ص100.
25- مذاكرات مجلس شوراي ملي دوره چهاردهم، جلسه 3، 16 اسفند 1322، به نقل از همان، ص110.
26- سيد جلال الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، ج 1، تهران، انتشارات اسلامي، 1361، ص142.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14