(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 16 آبان 1389- شماره 19783

در مراسم رونمايي مستند «يزدان تفنگ ندارد» عنوان شد
نسل جوان انقلابي در مقابل ديكتاتورهاي روشنفكر نما
آسيب شناسي انتشار سريال در شبكه نمايش خانگي خطرات يك پديده فرهنگي
گزارش اكران ماه پيروزي مردم بر منتقدان
نگاهي به كاربرد فيلم مستند در جنگ نرم جنگ دروغ و واقعيت
پايان فيلمبرداري روايت سينمايي جنگ 33 روزه
مستندي با محوريت زندگي حسين فهميده



در مراسم رونمايي مستند «يزدان تفنگ ندارد» عنوان شد
نسل جوان انقلابي در مقابل ديكتاتورهاي روشنفكر نما

مراسم رونمايي از فيلم مستند «يزدان تفنگ ندارد» سه شنبه هفته گذشته در دانشگاه صنعتي شريف برگزار شد. اين فيلم يك مستند سياسي است و با موضوع فتنه سال گذشته توليد شده. در خلاصه داستان اين فيلم آمده است: «يزدان تفنگ ندارد» جستجو و كنكاشي از دانشجوي المپيادي دانشگاه صنعتي شريف است در رابطه با شرايط اين دانشگاه، تهران و كشور در يك سال گذشته، اين دانشجو در مسير مستند به گفتگو با مردم، شخصيت هاي فرهنگي و علمي و نيز دانشجويان مي پردازد و پاي درد دل مردم نقاط مختلف كشور و دغدغه هاي آنها مي نشيند.
در مراسم رونمايي اين مستند كه از جمله آثار پذيرفته شده در چهارمين جشنواره سينما حقيقت است، وحيد جليلي (روزنامه نگار و كارشناس فرهنگي)، حسين شمقدري (كارگردان فيلم)، حسن مددي (تهيه كننده) و سيد طه رضا نيرهدي (راوي فيلم) سخنراني كردند.
جليلي در اين مراسم، با اشاره به فتنه گفت: حوادث سال گذشته نقطه عطف و طليعه يك حركت جديد در هنر انقلابي و حوزه مطبوعات و رسانه شد. فيلم «يزدان تفنگ ندارد» هم از نشانه هاي شروع اين نهضت در سينماي مستند كشور است.
جليلي با اشاره به عدم همراهي برخي هنرمندان و روشنفكران با مردم و انقلاب تصريح نمود: بدنه حرفه اي سينماي ما در برخي از مقاطع تاريخي مهم كشور، در كليشه ها، محافظه كاري ها و عدم همراهي ها خود را نشان دادند.
وي ادامه داد: كمتر افرادي از سينماي حرفه اي و ادبيات، حاضر به همراهي با ملت شدند، اما در ادامه، انقلاب توانست به جهت ريشه دار بودن، تعداد زيادي از هنرمندان را با خود همراه كند.
جليلي با اشاره به دستاوردهاي رسانه اي و فرهنگي فتنه اظهار داشت: نسل جواني كه از دل ملت ايران بيرون آمد و دل در گرو آرمان هاي ملت دارد، نخواهد گذاشت ديكتاتوري روشنفكرمابانه و رياكارانه جلوي حركت جديد فضاي رسانه اي را سد كند.
سردبير نشريه راه اضافه كرد: هر چقدر كه فضاي سال گذشته آغشته به ياس، دروغ و قطع گفتگو بود «يزدان تفنگ ندارد» سعي در مبارزه با اين فضا داشت.
حسين شمقدري هم در اين مراسم گفت: ما يكسري دغدغه داشتيم كه دوست داشتيم آن دغدغه ها را به تصوير بكشيم.
كارگردان «يزدان تفنگ ندارد» با بيان اين كه اين فيلم بي طرفانه به مسائل پرداخته است افزود: اين فيلم توسط يك گروه دانشجويي به نام گروه «آرمان» ساخته شده و به طور كلي يك كار دانشجويي محسوب مي شود. اگر در فيلم ضعف هنري هم مشاهده مي شود، شخصا به خاطر آن عذرخواهي مي كنم.
حسن مددي نيز در اين برنامه اظهار داشت: طبيعي است كه ما براي خود عقيده و گرايشي داريم و از آنجا كه ما اين فيلم را مي سازيم آنچه كه برجسته است نظر ما است؛ اما در ساخت اين فيلم حتي صحنه هايي را به نفع طرف مقابل حذف كرديم و يا پخش كرديم.
نير هدي در بخشي از مراسم رونمايي «يزدان تفنگ ندارد» گفت: حوادث سال گذشته اولين تجربه بحران بود كه ما در زندگي دانشجويي خود تجربه مي كرديم. در آن فضا ما با يك سردرگمي در ارتباط با حقيقت روبرو بوديم. اين مستند تحليل ما در ارتباط با آن مسائل است.

 



آسيب شناسي انتشار سريال در شبكه نمايش خانگي خطرات يك پديده فرهنگي

انتشار سريال ايراني در شبكه نمايش خانگي، يك پديده جديد فرهنگي محسوب مي شود. منظور از شبكه نمايش خانگي، توزيع و عرضه محصولات تصويري در فروشگاه هاست و مردم براي استفاده از اين محصولات به جاي مراجعه به سينما يا آنتن تلويزيون، بايد آن ها را در قالب هايي چون سي دي و دي وي دي خريداري كرده و در منزل خود تماشا كنند. براساس اين تعريف، شبكه نمايش خانگي يك حوزه فرهنگي بسيار مهم و حساس به حساب مي آيد. زيرا مقصد اصلي آن درون خانواده هاست. با توجه به اين كه خانواده پايه و هسته اصلي جامعه است، هرگونه تأثيرگذاري بر آن به كل جامعه سرايت مي كند. بنابراين، هر پديده اي كه به نوعي بر خانواده موثر است، بايد با دقت و وسواس بيشتر مورد تأمل قرار گرفته و جوانب گوناگون آن سنجيده شود.
به خصوص اين كه شبكه نمايش خانگي گسترش بسيار زيادي يافته است.اين شبكه تا حدود يك سال پيش منحصر به مراكز خاصي بود كه به طور اختصاصي آثار سمعي و بصري داراي مجوز قانوني يا به اصطلاح مجاز را عرضه مي كردند. اما از سال 88 اين شبكه به فروشگاه هاي محصولات عام يا همان سوپرماركت ها گسترش يافت. به طور كلي هدف از گسترش شبكه نمايش خانگي و ارائه حجم انبوه فيلم هاي مجاز در دسترس مردم، مقابله با فيلم هاي غيرمجاز بوده است. ورود نابه هنگام مجموعه هاي نمايشي دنباله دار به سوپرماركت ها نيز با چنين انگيزه اي عملي شد. به عبارت بهتر، هدف مسئولان از پذيرفتن اين كار اين است كه از يك طرف عرصه را بر شبكه قاچاق فيلم تنگ تر كنند و از طرف ديگر مخاطب دلزده از برنامه هاي صدا و سيما را به جاي ماهواره ها، به سمت اين محصولات بكشانند. البته اين جريان فقط دربرگيرنده محصولات ايراني نيست و سريال هاي خارجي كه غالبا داراي مضاميني سياسي و در راستاي اهداف دولت هاي غربي هستند را نيز شامل مي شود.
اما آيا آن چنان كه هدف گذاري شده، اين جريان به مقابله با هجوم هاي فرهنگي مي انجامد و مصونيت فرهنگي را در پي دارد؟ ورود سريال به شبكه نمايش خانگي داراي چه عوارضي است و چگونه مي توان جلوي اين عوارض را گرفت؟
غلبه اقتصاد بر فرهنگ
برخلاف چارچوب صدا و سيما كه درآمد توليدكنندگان آثار نمايشي از پيش مشخص است، در اين حوزه، كسب سود به ميزان استقبال مخاطب بستگي دارد. به همين دليل عامل اصلي انگيزه ساز در سازندگان آثار شبكه نمايش خانگي، فراز و نشيب هاي اقتصادي است، نه دغدغه هاي فرهنگي. در نتيجه در فرايند توليد چنين آثاري، سرمايه محوري بر فرهنگ محوري غلبه دارد و اين موضوع مي تواند زمينه ساز بسياري از آسيب هاي اجتماعي و فرهنگي شود. هم چنان كه تجربه اخير جريان فيلم هاي سوپرماركتي نيز اين مسئله را ثابت مي كند. چه اين كه غالب فيلم هايي كه بدون اكران در سينما و به طور مستقيم وارد شبكه نمايش خانگي مي شوند، صرفا جهت كسب مادي ساخته مي شوند. اين هدف باعث شده تا براي صرف هزينه كمتر، توليدكنندگان وقت و انرژي هنري كمتري را به كار خود اختصاص دهند و در مقابل، براي جلب مشتري از روش هاي ضدفرهنگي و پيش پا افتاده استفاده مي كنند. از اين رو در اكثر فيلم هايي كه در سوپرماركت ها فروخته مي شوند، ارزش هاي هنري در كمترين حد ممكن و ابتذال در اوج قرار دارد.
اين وضعيت در مورد جريان سريال سازي براي فروشگاه ها نيز قابل پيش بيني است.
جاي خالي نظارت
يكي ديگر از آسيب هاي اين جريان، فقدان سازوكار نظارتي قابل اطمينان است. به طوري كه سريال هاي مختص شبكه نمايش خانگي به دريافت مجوز محدود شده و ملزم به رعايت حداقل شاخص ها و معيارهاي اخلاقي و فرهنگي بومي هستند.
مسئله اين است كه روال عادي و مرسوم توليد و نمايش سريال در چارچوب صدا و سيما بوده است. اين رسانه ملي براساس معيارها و سياست هايي منبعث از اهداف و ارزش هاي نظام، موظف به توليد برنامه، از جمله مجموعه هاي نمايشي است. به طور مثال، يكي از اين معيارها صيانت از حجاب اسلامي است كه برخلاف سينما، صدا و سيما در آن موفق شده است.
همچنين برنامه هاي اين رسانه ملي همراه با نظارت و حفاظت هاي خاصي روي آنتن مي رود. هر چند نمي توان منكر بسياري از نقاط ضعف و كاستي ها، به خصوص درباره سريال هاي سيما شد، اما به دليل مذكور فضاي صدا و سيما نسبت به ساير رسانه هاي عمومي داخل و خارج از كشور، از درجه اعتماد بالاتري برخوردار است. بدون شك خانواده هاي ايراني، به اين كه فرزندانشان برنامه هاي سيما را تماشا كنند خاطرجمع ترند تا اين كه از محصولات رسانه اي خارج از اين رسانه.
نكته ديگر اين است كه صدا و سيما به خاطر انتسابش به نظام داراي تعهدات و رسالتي مشخص است. از اين نظر در برنامه هاي صدا و سيما- با همه نقاط ضعف و قوت- نوعي همنوايي با قانون، منافع ملي، ارزش هاي جامعه و اهداف نظام وجود دارد. به عنوان مثال توليدكننده فيلم هايي كه مقصدشان سوپرماركت است، نسبت به رعايت تام و تمام پوشش و بسياري از جوانب و شئونات حساسيت ندارند. بلكه رعايت برخي حداقل ها را كافي مي دانند. اما شخصي كه براي صدا و سيما فيلم مي سازد مي داند كه براي رساندن اثرش روي آنتن بايد شئونات اخلاقي و قانوني را به طور كامل مراعات كند.
همه اين مسائل باعث مسئوليت پذيري رسانه ملي شده و اين رسانه از آنجا كه در قبال كاستي ها بايد پاسخگو باشد، آثار خود را به صورت مديريت شده تري عرضه و پخش مي كند.اطميناني كه بر شبكه نمايش خانگي حاكم نيست.
جاي خالي عدالت
نكته مهم ديگر اينكه سريال سازي براي فروشگاه ها و سوپرماركت ها، باعث دامن زدن به بي عدالتي فرهنگي مي شود؛ چرا كه مخاطبان اين محصولات براي تهيه هر قسمت از آنها بايد مبلغي پول پرداخت كنند. اما در اين ميان برخي خانواده ها توانايي خريد همه بخش هاي اين سريال ها را ندارند، درست برعكس تلويزيون كه در زمان پخش يك برنامه، همه اقشار و خانواده ها به يك ميزان حق و توان استفاده از برنامه را دارند.

يك راه حل
البته اين مسائل، دليل بر نفي مطلق و كامل توليد سريال براي شبكه نمايش خانگي نيست. مي توان با در نظر گرفتن برخي ملاحظات، وجود اين جريان را در فرهنگ كشور پذيرفت. به هر حال براي توليد آثاري كه فرهنگ صحيحي را در جامعه منتشر مي كنند بايد نظارت درستي نيز صورت گيرد. به طوري كه مي توان وضعيتي را ايجاد كرد كه اين گونه سريال ها نيز با همان شاخصه ها و نكاتي كه مجموعه هاي تلويزيوني نيز ملزم به رعايت آنها هستند توليد شوند. مي توان مديريت اين بخش را نيز به صدا و سيما سپرد.
به عبارت بهتر سريال هاي شبكه نمايش خانگي بايد در ادامه و تكميل كننده سريال هاي سيما باشند، نه اين كه برعكس. آنچه امروز در اين بخش از فرهنگ كشورمان جريان دارد، تقابل با صدا و سيماست. اين مسئله مي تواند به مرور زمان جامعه را دچار آشفتگي بيش از پيش فرهنگي و ارزشي نمايد.

 



گزارش اكران ماه پيروزي مردم بر منتقدان

اميد صدرايي
رقابت اكران فيلم هاي فصل اخير اكران سينماهاي كشور به پيروزي «ملك سليمان» انجاميد.
درحالي كه جريان منتقدان سينما، اقدام به جريان سازي تبليغاتي و رسانه اي به سود «سن پطرزبرگ» كرده و در مقابل، سعي در بايكوت و تخريب فيلم «ملك سليمان» داشتند، فيلمي كه به ارزش هاي مردم نزديك تر بود پيروز شد. به عبارت بهتر، رقابت فيلم هاي يك ماه اخير سينماي كشور را در جذب مخاطب، مي توان رقابت مردم و منتقدان دانست كه نتيجه اش اين شد كه فيلم مورد حمايت مردم با اختلاف سنگيني بر فيلم مورد حمايت منتقدان غلبه كرد. از نكات جالب اين كه با گذشت زمان مخاطب سن پطرزبرگ كمتر شد و برعكس، تماشاگران «ملك سليمان» افزايش يافتند.
براساس اين گزارش، «ملك سليمان» طي يك ماه به فروش بيش از 500 ميليون تومان در تهران و حدود يك ميليارد تومان دركل كشور دست يافت. «سن پطرز برگ» به كارگرداني بهروز افخمي نيز حدود 350 ميليون تومان در تهران فروخت.
از ديگر نكات قابل تأمل جدول اين ماه اكران سينماهاي كشور، شكست مجدد يك فيلم كمدي است. فيلم «بعداز ظهر سگي سگي» به رغم بهره از چهره هاي مشهور كمدي ايراني و استفاده از شوخي هاي نامتعارف و هنجارشكنانه، پس از يك ماه نمايش در تهران كمي بيشتر از 300 ميليون تومان به فروش رسيد. آمار فروش فيلم ها در ماه گذشته اكران سينماها نيز گوياي شكست چنين فيلم هايي در جذب مخاطب بود.
فيلم «لطفا مزاحم نشويد» به كارگرداني محسن عبدالوهاب نيز به رغم استفاده از برخي ستاره ها، حواشي رسانه اي و تبليغات گسترده، نتوانست راهي درميان مردم باز كند و با استقبال سرد مخاطب روبه رو شد. اين فيلم تا به حال كمتر از 75 ميليون تومان فروش داشته است.
درهمين حال فيلم «نخودي» به كارگرداني جلال فاطمي كه از معدود فيلم هاي مختص گروه سني كودك و نوجوان درسال هاي اخير محسوب مي شود نيز مهجور باقي ماند. اين فيلم پس از يك ماه نمايش عمومي كمتر از 50 ميليون تومان فروش رفت تا بازهم وضعيت نه چندان مطلوب فيلم هاي كودك و نوجوان را هشدار دهد.
يكي از ويژگي هاي خاص اين دور از اكران سينماهاي كشور، نمايش عمومي يك فيلم مستند است. «... و آسمان آبي» به كارگرداني غزاله سلطاني مستندي درباره زندگي عزت الله انتظامي، بازيگر نام آور سينماي كشورمان است. البته از اول هم انتظار نمي رفت كه چنين فيلمي با استقبال گسترده مخاطب مواجه شود. اين فيلم مستند در 15روز بيش از 10 ميليون تومان فروش پيدا كرد.

 



نگاهي به كاربرد فيلم مستند در جنگ نرم جنگ دروغ و واقعيت

رضا فرخي
واقعيت،صداقت در تصوير،حس عيني بودن .اينها چيز هايي است كه مخاطب امروز از رسانه ها انتظار دارد. به ويژه از دوراني كه تخيل وتصاوير فانتزي وارد دنياي رسانه ها شد. چرا كه مخاطب، در كنار اين رويا پردازي ها هنوز به دنبال حقيقت بود وعلاقه بسياري داشت تا حقيقت هايي را كه خود نمي توانست تجربه كند از دريچه رسانه هاي تصويري به نمايش گذاشته شود.
براي همين بود كه اهالي اين رسانه ها پس از مدتي به اين فكر افتادند كه فيلم مستند بسازند تا اين حس حقيقت جويي بييندگان خود را ارضا كنند. چرا كه همه آنها پس از مدتي به اين رسيدند كه نشان حقيقت از پس پرده هاي رسانه هاي تصويري چقدر براي ذهن جستجو گر مخاطب جذاب است. هر چند كه ساخت اين نوع از توليدات تصويري زحمات بيشتري نسبت به ديگر توليدات داشت، اما به دليل نيازهاي موجود به تدريج از سوي كارگردانان وفعالين عرصه تصوير جدي گرفته و به تدريج به يكي از منابع اطلاعاتي تبديل شد. منابعي كه حتي گاهي اوقات از تايم برنامه هاي خبري هم براي دريافت اطلاعات جذاب تر بود. به گونه اي كه پس از مدتي، فيلم مستند به عنوان هنر نشان دادن حقايق به صورتي جذاب دانسته شد؛ به نوعي كه بتواند بيينده را با خود همراه سازد .
به همين دليل اولين مستند( documentary ) با عنوان «موآنا» ساخته رابرت فلهرتلي در هشتم فوريه 1926 ساخته شد. از آن پس اين نوع توليدات تصويري نيز به صوت جدي از طرف سينما گران پي گيري و رفته رفته به ژانر پر مخاطبي براي بينندگان تبديل شد.هر چند كه قبل از موآنا هم فيلم هاي به شكل مستند مانند نانوك شمال و سرزمين شكارچيان سر ساخته شده بود، اما موآنا به صورت جدي اين ژانر را آغاز كرد.
اين رويه ادامه داشت تا اينكه در سال 1968 براي اولين بار يك مستند سياسي با عنوان La Hora de los hornos
(ساعت تنورها ) توسط اوكاتويو گتينو و فرناندو اي سولاناس، ساخته شد كه به نوعي آغاز گر سبك سياسي در مستند بود.
از اين پس شبكه بي بي سي كه در 1922 تاسيس شده بود به اين نتيجه رسيد كه مستند چقدر مي تواند بر افكار عمومي تاثير گذار باشد و چقدر مي تواند در رسيدن به اهداف سياسي استعمار موثر واقع شود. به همين دليل اين بنگاه خبري از آن موقع ژانر مستند را به صورت كاملا جدي پي گيري كرد، به نوعي كه پس از مدتي هر هفته يك شب را به پخش مستندهايي اختصاص داد كه توليدي بي بي سي يا سفارش شده از سوي اين شبكه بود .
مستندهايي كه اكثر آنها داراي مضامين سياسي و همسو با رويكردهاي بي بي سي بوده وهدف آن ها تاثير گذاري روي مخاطبان در همه جاي دنيا بود.همين مسئله باعث شد كه پس از مدتي دنياي مستند كه قرار بود براي هميشه از دروغ واغراق دور بماند آلوده به منافع سياسي استعمارگران شود.
اين موضوع تا زمان فعلي ادامه پيدا كرد تا اينكه در سال هاي اخير شبكه هاي صداي آمريكا (بخش فارسي) وبي بي سي فارسي از مستند هاي تصويري بهره هاي زيادي برده اند؛ به گونه اي كه در اين چند سال اين دو شبكه بسياري از اهداف خود را در قالب برنامه هاي مستند كه در آن دروغ وحقيقت به هم آميخته است(وحتي دروغ هاي آن نسبت به حقايق حجم بيشتري از تصاوير مستند را تشكيل مي دهد) به ببينده انتقال مي دهند. با اين روش اقناع مخاطب ، سعي دارند دروغ ها ومنويات خود را در ذهن او بگنجانند.حتي در بسياري از اوقات، بيينده سوژه هاي آنها را باور نمي كند، اما آنها با تكنيك REPEAT AND STRESS (تكرار و فشار) بيننده كم اطلاع را وادار به پذيرفتن مي كنند؛ به طوري كه بيننده در پايان يا بايد قبول كند كه محتويات آنها دروغ است ويا اينكه حرف آنها را باور كرده وبه بدبيني شديدي نسبت به حقايق دچار شود، كه اين يك تاكتيك روانشناسانه است كه توسط اين رسانه ها به كار گرفته مي شود.
شايد بتوان نمونه بارز اين موضوع را مستند پخش شده در شبكه تلويزيوني بي بي سي فارسي درباره جنگ تحميلي دانست كه به مناسبت سي امين سالگرد اين واقعه ساخته شد.دراين مستند كارگردان با حيله گري كامل سعي كرده در لابه لاي تصويري جالب از جنگ حرف هاي انحرافي و گمراه كننده خود را به بيننده انتقال دهد.به طور مثال با نشان دادن تصاوير جوانان كم سن وسال و زوم كردن بيش از حد روي آنها سعي داشت به بيننده اين موضوع را القا كند كه جواناني كه در جنگ تحميلي حضور داشتند، از روي خامي و شور جواني اين كار را كردند وهيچ اعتقاد ديگري در ميان آنها وجود نداشت. به همين دليل هم در كنار تمركز روي اين موضوع سعي مي شد تا حد ممكن از نشان دادن شجاعت ها، از خودگذشتگي ها و رفتارهاي شهادت طلبانه رزمندگان خودداري كند، چرا كه به خوبي مي دانست با نشان دادن اين تصاوير حرفهايش نقض مي شد. هرچند آنچنان كه مورد نظر آنها بود به دليل قداست بالاي دفاع مقدس در جامعه ما وآگاهي مردم از حقايق جنگ، آنها نتوانستند تصوير دفاع مقدس را مخدوش كنند. اما به هر صورت مستندي كه در طول آن هفته پخش شد، مصداقي از استفاده هدفمند و سياسي بي بي سي فارسي در راستاي تقدس زايي ومخدوش نشان دادن چهره دفاع مقدس است.
اين موضوع در حالي است كه بي بي سي فارسي علاوه بر اين گونه مستند هاي مناسبتي، مستندهايي هم به صورت هفتگي پخش مي كند كه در آن مستندها كاملا هدف دار انتخاب شده وبه نمايش در مي آيند.
از طرف ديگر، ساير شبكه هاي انگليسي زبان هم دراين زمينه بي كار ننشسته اند وبراي سياه نمايي جامعه ايران تلاشهاي زيادي در عرصه مستند انجام داده اند. نمونه آن را مي توان مستند TRANS SEXUAL IN IRAN دانست كه تصويري از سرنوشت افراد دو جنسيتي در ايران نشان مي دهد. به گونه اي كه ببينده پس از ديدن آن احساسي منفي نسبت به جامعه ما پيدا كرده و به نوعي با دلسردي اجتماعي روبه رو مي شود.
هر چند كه پخش اين مستندها داراي اين خاصيت است كه مغرض بودن اين رسانه ها را آشكار مي كند، به گونه اي كه هر بييننده نسبتا آگاهي به تمام اهدف پشت پرده آنها پي مي برد. نمونه بارز اين موضوع را مي توان در مستندي ديد كه يك سال پيش BBC WORLD MIDDLE آن را به نمايش گذاشت.اين مستند درباره شرايط زندگي مردم ايران و ميزان هماهنگي آنها با پيشرفتهاي سياسي واجتماعي وفرهنگي دنياست .
اين مستند در همان ابتداي كار سعي مي كند با نشان دادن يك ماشين مدل 67 به راحتي ذهن بييننده را به اين سمت منحرف كند كه ايراني ها دچار عقب ماندگي هستند. تصاوير بعدي آن قدر مضحك وغير قابل باور است كه هرشخصي مي تواند با ديدن آن به اين موضوع پي ببرد كه كارگردان آن به احتمال زياد سعي دارد عقده هاي دروني خود نسبت به ايرانيان را به تصوير بكشد تا اينكه بخواهد يك مستند واقعي وروشن گر به بيننده ارائه دهد. اين مستند نمونه بارز غير حرفه اي بودن است، چرا كه در عرف حرفه اي رسانه ها هيچ گاه نمي توان اين گونه تاريخ وفرهنگ يك ملت را خدشه دار ساخت. جاي بسي تاسف دارد كه هيچ ارگان ويا سازمان
بين المللي براين موضوع نظارت نمي كند . در مقابل هم حسرت انگيز است كه چرا رسانه ها تا به حال سعي نكرده اند تصويري واقعي از جهان غرب نشان دهند تا همگان بدانند كه غرب تلاش دارد تا تصوير واقعي اجتماعي اش به نمايش گذاشته نشود. چرا كه آن زمان ديگر نخواهند توانست سلطه خود را بر جهان ادامه دهند و داعيه كدخدايي بر ملل جهان را داشته باشند.
اما از سويي راهكار هايي كه براي مقابله با اين هجمه تصويري از سوي ما اتخاذ مي شود بايد كاملا حرفه اي وكارشناسي شده باشد.چرا كه حقيقتا اين نوع از توليدات تصويري، مصداق بارز جنگ نرم است و بايد كاملا منطقي وحساب شده با آن مبارزه شود. بايد به اين نكته اشاره كرد كه رويكردهاي مقابله ما درآن بايد به صورت مستقيم ودر همين زمينه انجام پذيرد. يعني مستندهايي را توليد كنيم كه بتواند پاسخي محكم به اين دروغ پراكني ها به نام مستند دهد،به گونه اي كه ذهن بيينده هم نسبت به دروغ هاي مستندهاي رسانه هاي خارجي آگاه شود وهم نسبت به حقايق جامعه مان آگاهي مناسب پيدا شود. درآينده به اين موضوع خواهيم پرداخت كه چگونه بايد رسانه هاي مختلف داخلي به صورت هماهنگ اين كار را انجام دهند، به گونه اي كه يكپارچگي آنها يك پيام را به بيننده منتقل كند.

 



پايان فيلمبرداري روايت سينمايي جنگ 33 روزه

فيلمبرداري فيلم سينمايي «جنوب آسماني» به كارگرداني جمال شورجه پس از دو ماه، در جنوب لبنان به پايان رسيد و گروه توليد به تازگي به تهران بازگشتند.
همزمان با فيلمبرداري، تدوين همزمان فيلم نيز توسط حسن ايوبي در لابراتواري در لبنان زير نظر كارگردان انجام شد و با پايان مرحله اوليه تدوين در لبنان، كارگردان و تدوين گر نيز به تهران بازخواهند گشت تا بقيه مراحل تدوين در تهران انجام شود.
فيلم «جنوب آسماني» براساس حوادث مستند و واقعي جنگ 33 روزه اسراييل عليه لبنان ساخته مي شود.

 



مستندي با محوريت زندگي حسين فهميده

مستند بلند «شهيد فهميده» به كارگرداني رحيم دهقاني و ايمان تحسين با موضوع تأثير اقدام شجاعانه شهيد فهميده در حركت هاي استشهادي جهان در ايران و لبنان ساخته مي شود.
اين مستند راوي دارد و در آن تأثير حركت محمد حسين فهميده در حركت هاي استشهادي جهان اسلام بررسي مي شود. جالب اينجاست كه كارگردان فيلم، شخصي را كه خبر شهادت حسين فهميده به امام(ره) را داده، پيدا كرده و قرار است با او هم در اين مستند مصاحبه شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14