(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 20  آبان 1389- شماره 19787

به بهانه ايجاد تشكل واحد تهيه كنندگان بيم ها و اميدهاي تازه براي سينماي ايران
داوري!
نقد نمايش «روزي، گذري، روزگاري» ايده اي كه از دست رفت...!
مقاله وارده
سالت؛ نمكي براي حفظ آل سعود!
رونمايي بازي هاي رايانه اي نبرد آلواتان و شكست حصر آبادان
ساخت يك فيلم براي قدس و شيخ رائد صلاح
نقش آفريني سه فرزند شهيد در يك سريال
مرور فيلم هاي اتحاديه بين المللي فيلمسازان مسلمان
اتفاقات جديد «ملك سليمان» در راه است



به بهانه ايجاد تشكل واحد تهيه كنندگان بيم ها و اميدهاي تازه براي سينماي ايران

حسين كارگر
اقدام براي راه اندازي تشكيلات واحد تهيه كنندگان يك تجربه جديد براي سينماي ايران است. تجربه اي كه مي تواند مقدمه اي براي تحكيم وحدت در ساير اصناف سينما و بلكه كل سينماي كشور باشد.
آنچه حركت به اين سمت را ايجاب مي كند، بن بست «خانه سينما» است. خانه سينما در اين مدت مناقشات و حواشي زيادي را براي سينماي ايران پديد آورد. به طوري كه طي ماه هاي اخير بيش از اين كه به عنوان يك نهاد مكمل مديريت سينمايي شناخته شود، نقش مقابله آميزي را ايفا نمود.
اما تلاش براي ايجاد اين تشكل و همچنين بازسازي يك «خانه سينماي اصلاح شده» نيز مانند هر پديده و ساختار فرهنگي ديگري نيز نياز به مراقبت و آسيب شناسي دارد. اكنون نيز بايد با تأمل و تعمق بيشتر به بايدها و نبايدهاي اين حركت فرهنگي نگريست و خطرات احتمالي را خنثي ساخت.
نقشه راه و ساز وكار كجاست؟
تلاش براي جلوگيري از تشتت ميان تهيه كنندگان - به عنوان يكي از گروه هاي موثر و مهم سينما- امر نيك و مثبتي است. چه اينكه سينماي ايران هم اكنون فاقد يك تشكل واحد براي تهيه كنندگان مي باشد و هر طيف از تهيه كننده ها دور هم جمع شده و يك اتحاديه و گروه جدا را تشكيد داده اند. همين تشتت هم باعث شده تا ناهماهنگي هاي بسياري ميان حركت هاي جمعي تهيه كننده ها به وجود آمده و در نتيجه سينماي ايران با مشكلات فراواني مواجه شود.
جمال شورجه، يكي از اعضاي هيئت موسس اين تشكل در گفت وگويي، بر همين مهم صحه گذاشته و گفته: «هر اتفاقي كه در جهت ايجاد اتحاد ميان سينماگران و به طور خاص تهيه كنندگان اتفاق بيافتد و دوستان سينماگر از گروه ها و فرقه هاي مختلف با هم گفت وگو كنند و مسائل خودشان را طرح و بررسي كنند اتفاق مثبت و ارزشمندي است. در هيچ كجاي دنيا امور صنفي با تفرقه و درگيري پيش نرفته و براي دست يابي به نتيجه مورد نظر بايد متحد شد و با اتحاد گام برداشت. اگر با شكل گيري صنف جديد اوضاع تهيه كنندگان سر و ساماني پيدا كند آنگاه مي توان انتظار داشت تعامل اين صنف با ساير امور سينمايي بهبود پيدا كند و مشكلاتي كه امروز دست و پاي سينما را گرفته برطرف شود.»
اما متولي اصلي اين طرح (مديركل اداره نظارت و ارزشيابي معاونت سينمايي) درباره تشكل واحد تهيه كننده ها يك سخن كليدي را بيان كرد. سجادپور در يك برنامه تلويزيوني گفت كه «ما در تلاشيم تا به تدريج در مديريت سينما بخشي از وظايف خود را به اين تشكل واحد بسپاريم. البته مشخص است كه ما حمايت و نظارت خود را قطع نخواهيم كرد» كه در بدو امر اين سئوال پيش مي آيد كه اين تشكل با چه ساز و كاري قرار است تا بخشي از مديريت سينماي ايران را به عهده گيرد؟ نقشه راه اين تشكل چيست؟ لازم است كه تبيين شود كه براساس چه تضميني، اين تشكل در آينده به وضعيت امروز خانه سينما مبتلا نخواهد شد؟
تهديد سرمايه سالاري
اما يكي ديگر از نگراني هاي به وجود آمده، گرايش به تهيه كننده سالاري است. زيرا مديركل نظارت و ارزشيابي در بخش ديگري از صحبت هايش درباره تشكل واحد تهيه كنندگان گفته:«ما بايد به سمت يك سينماي صنعتي و هنري حركت كنيم و چاره اي نداريم جز اينكه به سمت تهيه كننده سالاري حركت كنيم.»
نمي توان جايگاه مهم تهيه كننده را در سينما ناديده گرفت. اما خطري كه تهيه كننده سالاري در پي خواهد داشت اين است كه معضل سرمايه سالاري را نيز در سينماي كشورمان دامن خواهد زد.
همان طور كه يكي از كارگردان هاي سينما معتقد است: تهيه كننده سالاري براي صنعت صرف خوب است اما در پديده اي مثل سينما كه صنعت و هنر در هم آميخته مي شود، نتيجه مطلوبي را به دنبال نخواهد داشت و سينما به سمت اقتصادسالاري خواهد رفت.
حبيب الله بهمني در گفت وگويي اظهار داشت: تهيه كنندگان از عناصر بسيار مهم سينما هستند كه هيچ كس نمي تواند نقش آن ها را در ساخت يك فيلم يا اثر نمايشي ناديده بگيرد و آنها را كنار بگذارد اما طرح كردن تهيه كننده سالاري، بي توجهي به واقعيت هاي ديگر سينما است.
وي ادامه داد: سينما صنعت صرف نيست بلكه بخش هنري و محتوايي آن حائز اهميت است. گروه هنري سينما از هنرمندان مختلف از جمله فيلمبردار، صدابردار، تدوينگر، نويسنده فيلمنامه، كارگردان، بازيگران و... تشكيل مي شود كه همه تحت نظارت كارگردان وظايف خود را انجام مي دهند. در واقع با حاصل تركيب كارگردان و تهيه كننده مناسب مي توان فيلمي ارزشمند و در خور توجه را شاهد بود.
كارگردان «سيب و سلما» در ادامه گفت: تهيه كننده سالاري براي صنعت صرف خوب است اما براي پديده اي مثل سينما كه در آن صنعت و هنر در هم آميخته مي شود نتيجه مطلوبي را به دنبال نخواهد داشت و سينما به سمت اقتصاد سالاري خواهد رفت. مشكلي كه در سينماي ايران از دهه گذشته با آن مواجه شديم و مشكل امروز سينما هم به شمار مي رود چرا كه فيلم ها از ارزش هاي فني و هنري فاصله گرفته اند و به سوي سودآوري گرايش پيدا كرده اند.
وي ادامه داد: زماني كه از هنر صحبت مي كنيم پاي ارزش ها به ميان مي آيد و هيچ كجا ارزش ها را با اسكناس معامله نمي كنند. سينما تركيبي از صنعت و هنر است و به عقيده من تهيه كننده سالاري نسخه مطلوبي براي سينماي ايران نخواهد بود.
حضور تهديدآميز افراد مشكل دارد
يكي ديگر از مسائلي كه تشكل واحد تهيه كنندگان را تهديد مي كند حضور برخي افراد نه چندان خوش سابقه- از نظر آثار سينمايي- در آن است. نمي توان از تهيه كنندگاني كه توليد فيلم هايي مبتذل و يا با مضاميني در تضاد با ارزش ها و اهداف انقلاب اسلامي را در كارنامه خود دارند انتظار داشت دلسوز سينماي كشور باشند كه اگر بودند هيچ گاه براي توليد چنين مهملاتي آستين بالا نمي زدند.
متأسفانه نام چنين افرادي در هيئت موسس تشكل واحد تهيه كنندگان نيز ديده مي شود. اي كاش حضور افراد دلسوز، همچون جمال شورجه و محسن علي اكبري كه در ميان تهيه كنندگان سينما كم هم نيستند در اين اتحاد و به خصوص هيئت موسس آن افزايش يابد. تفاوت اين دو گروه در اين است كه افراد متعهد منافع و مصالح كل سينماي كشور را در نظر دارند، اما مبتذل سازان كج انديش، در عمل نشان داده اند كه تنها در پي منافع فردي و گروهي خود هستند و بسترسازي براي نقش آفريني آن ها در اداره سينماي كشور هزينه هاي فراواني را به فرهنگ كشورمان تحميل خواهد كرد.

 



داوري!

پژمان كريمي
امروزه جشنواره هاي فرهنگي و هنري با سه هدف كلان در سطح كشورمان برگزار مي شود:
يك- تاكيد بر اهميت فرهنگ و هنر در مسير انديشه سازي و تعالي روحي.
دو- شناسايي و معرفي مصاديق هنر ناب به منظور ارتقاء حد سليقه و ذوق هنرمند و مخاطب.
سه- ايجاد بستر رقابت در ميان اقشار هنرمند و اهل انديشه و به تبع آن بالندگي هنرمندان.
بايد دانست، آنچه موجب سر برآوردن جشنواره اي متضمن تحقق اهداف سه گانه مي شود- در نخستين گام- «داوري حرفه اي» است!
- چه كساني آثار شركت كننده در يك جشنواره را انتخاب و ارزيابي مي كنند؟
- اين افراد در چه جايگاه حرفه اي قرار دارند؟
- به چه ميزاني به «عدالت» اين بن مايه اخلاق داوري، پايبندي دارند و به عدالت ورزي شهره اند؟
- آيا در حيطه «داوري» توانمندند؟ به عبارتي آيا داراي «افق ديد نافذ» و «توانايي تشخيص»اند؟»
- آيا در كار داوري به اندازه «تخصص» رسيده اند؟
پاسخ به اين پرسشهاست كه عيار يك جشنواره را تعيين مي كند.
نبايد كتمان كرد كه در كشورمان با وجود برگزاري جشنواره هاي گوناگون، هنوز موضوع «داوري» به شكل تخصصي آشكار نشده است؟
اگر جز اين بود مثلا در زمينه سينما، ما «فراواني داوران» را شاهد نبوديم.
بپذيريم شايد يك كارگردان، هنرمندي كاملا حرفه اي باشد اما، آيا هر كارگردان حرفه اي، لزوما «داوري حرفه اي» است؟!
آيا هر هنرمند حرفه اي، با قواعد حرفه اي و مباني اخلاقي داوري، سنخيت دارد؟ مسلماً پاسخ منفي است.
از اين رو؛ اگر دغدغه داوري حرفه اي و به تبع آن اعتبار بخشي يا افزايش اعتبار جشنواره ها را داريم، بايد به تخصصي كردن كار داوري بيانديشيم.

 



نقد نمايش «روزي، گذري، روزگاري» ايده اي كه از دست رفت...!

سيدعلي تدين صدوقي
«روزي، گذري، روزگاري» نمايشي است كه از ايده نسبتا خوبي برخوردار است؛ اينكه دو خانواده يكي تعزيه خوان و تعزيه گردان و ديگري اجراكننده نمايش هاي سنتي و سياه بازي و روحوضي در دو طرف يك ماجرا قرار بگيرند خود به تنهايي به لحاظ درام ايده بالقوه دراماتيكي را در خود دارد. اما اين ايده مي بايد كه پرداخت گردد. چه به لحاظ سير داستان و قصه و چه به لحاظ سير دراماتيك و پرداخت هاي موضوعي و موضعي. ظاهرا نويسنده مجذوب تضاد دراماتيك اين ايده شده و از ديگر عناصر غافل مانده است. عشق بين پسر تعزيه خوان و دختر سرپرست گروه بازيگران نمايش هاي سنتي به نوعي تكراري و كليشه اي مي نمايد. درواقع بايد در دل داستان جا مي افتاد، از همان اول ماجرا مشخص است كه اين دختر و پسر عاشق يكديگر مي شوند و درنهايت مانند همه داستان هاي ايراني و هندي بهم مي رسند. اين بخش از قصه آن قدر رو است كه در همان اوايل نمايش لو رفته و ديگر چيزي به عنوان تعليق تأثير چنداني در روند نمايش ندارد. درواقع اين دو داستان؛ قصه خانواده تعزيه خوان و خانواده سنتي كار و بازيگر، مانند دو تكه داستان از همه جدا افتاده است. اما نويسنده و كارگردانان مي خواهند به زور آن دو را به هم مرتبط كرده و وصل كنند. يادمان باشد كه ارتباط بين اجزاي قصه و همين طور نمايش بايد ماهوي و ذاتي باشد وگرنه مانند وصله اي ناجور خود را نشان مي دهد و چون ادامه جريان كليشه اي و قابل پيش بيني است، ديگر آن تأثيري را كه بايد روي مخاطب بگذارد، نگذاشته و قصه و نمايش مسير خود را در سطح طي مي كند تا به انتهايي كليشه اي ختم شود. اين ايده جاي كار بسيار دارد. اما در روند نمايش و قصه اي خام دستانه جذابيت خود را از دست مي دهد.
شايد يكي از نقاط قوت متن، عدم لودگي و لوده بازي هاي معمول در اينگونه نمايش هاست. نويسنده سعي كرده تا هر چه بيشتر از لودگي حرف ها و مزه پراني هاي تكراري و كليشه اي بپرهيزد و درواقع به هر وسيله نخواسته تا تماشاگران را بخنداند. اين روند در كارگرداني و بازيگري نيز حفظ شده است. و اگر به پرداخت هاي دراماتيك، ارتباط هاي بين شخصيت ها و يا تيپ شخصيت ها، شفافيت داستان و موضوع، انسجام، عدم آشفتگي قصه و... توجه بيشتري مي شد با نمايشي متفاوت روبرو بوديم كه باب تازه اي را در نمايش هاي آئيني سنتي باز مي كرد. به طور مثال انگيزه اختلاف ريشه اي بين اين دو خانواده چندان قوي و در عين حال شفاف نيست.
حتي اينكه سرپرست و بازيگر نمايش سنتي «حسين محب اهري» درنهايت تصميم مي گيرد كه تعزيه كار كند و نقش موافق خوان را بگيرد هم از همان اول خيلي معلوم، مشخص و رواست. در طول نمايش ما بخشي از وقايع را از زبان دو تيپ مي شنويم كه اينها به اصطلاح داش مشتي ها و كلاه مخملي هاي محل هستند. اين ايده در ابتدا خوب به نظر مي رسد، اما پس از تكرار ديگر كارايي خود را از دست مي دهد. هر چند كه تكرار، يكي از عناصر نمايش هاي كمدي است، اما تكرار نيز بايد بجا، به موقع و پيرو اصول خاص خود باشد. وگرنه نتيجه عكس خواهد داد اين دو نفر هر چند كه بازي هايشان نسبتا بد نيست اما رفته رفته بيشتر به عنوان پر كردن جاهاي خالي و نقص هاي نمايش به كار گرفته مي شوند نه يك ترجيع بند دراماتيك اصولي. اينجاست كه اگر توجه نداشته باشيم و دقت نكنيم به ورطه لودگي و لوده بازي در بكارگيري عناصر و بازيگران خواهيم افتاد، هر چند كه ناخواسته باشد. چون رفته رفته حركات و رفتارشان از يك ميزانسن نمايشي گذشته و به تكرار و سپس به كليشه مي رسد. نمايش در تصوير ماجرا و مفهوم آن و درنهايت حرف خود كمي الكن است. درواقع نويسنده يك تضاد را گرفته و با چند خرده ماجراي قابل پيش بيني مانند عشق به ظاهر ناممكن دختر و پسر به لحاظ اختلاف نيم بند و كليشه اي اين دو خانواده كه به سهولت گره كورش باز مي شود و... سعي كرده در اجرا، اين تكه ها را به هم وصل نمايد و از آن يك نمايش دربياورد تنها چيزي كه اين اجرا را سر پا نگه داشته ايده آن است. اما درخصوص بازي ها گذشته از بازي حسين محب اهري شاهد بازي هاي متوسطي بوديم. ميزانس ها و حركات هم تابع همين روند است. دو تكه بودن داستان به كل كار لطمه زده و موجب عدم توالي و انسجام گرديده است. اجزاي قصه بايد تابع يكديگر باشند و چون دانه هاي تسبيح يكديگر را كامل كنند. قصه گويا ناقص است و ايضا همين مورد نيز اجرا را تحت تأثير نامطلوب خود قرار داده است. ارتباط دراماتيك همراه با منطق درام بايد مدنظر قرار مي گرفت؛ چه در متن چه در اجرا به تحول و توالي در بازي ها به لحاظ دراماتيك توجه نشده است. در بعضي مواقع حركات به ادا و اطوار نزديك مي شود. يادمان باشد بازي كمدي با ادا بسيار متفاوت است. به همين دليل هم كمدي كار سختي است. چه نوشتن، چه كارگرداني و چه بازي در يك اثر كمدي، اتفاق ها بايد درست و صحيح و منطقي در روند داستان و نمايش به بروز و ظهور برسند.
نمايش آن پويايي و جذابيت دراماتيكي را كه بايد با توجه به ايده اش داشته باشد ندارد. اما سعي شده است. كه از اكثر عناصر نمايش هاي سنتي آئيني در آن استفاده شود- و اين يكي ديگر از نقاط قوت كار است به نظر مي رسد متن و اجرا به يك دراماتورژي همه جانبه نياز دارد تا به سطح مطلوب در زمينه و شيوه خود برسد. در هر حال گروه زحمت خود را كشيده است بايد گفت شاهد اجراي صميمي بوديم. به نويسنده و كارگردانان و گروه اجرايي خسته نباشيد مي گويم.

 



مقاله وارده
سالت؛ نمكي براي حفظ آل سعود!

¤ محمد مرداني
فيلم «سالت» ساخت سال 2010 آمريكا يكي ديگر از سلسله فيلم هايي است كه دشمني بي پرده آمريكا و مسلمانان و نوع پنهان آن با روسيه را به تصوير مي كشد و اين كينه را به گونه اي متفاوت تر و بامزه تر از گذشته روي پرده سينما مي برد. در اين فيلم آنجلينا جولي هنرپيشه زن و قهرمان فيلم هاي جنگي زن محور هاليوودي حضور دارد. او اين روزها براي كشاندن نگاه ها از جنايت هاي رنگارنگ متجاوزان در خاك پاكستان و افغانستان به فعاليت هاي بشردوستانه و مجله اي- سينمايي خود درباره كودكان بي سرپرست يا گرفتار در جنگ و محروميت تلاشهاي مضحكي مي كند. او مي خواهد قهرمان و ناجي ايالات متحده از توطئه هاي دشمنان قديمي جنگ سردي آمريكا باشد.
همواره در فيلم هاي ضدتروريستي هاليوود بخصوص از اندكي قبل از 11 سپتامبر تاكنون، شاهد بوده ايم كه دشمنان مسلمان آمريكا صرفاً مناسب انفجارهاي انتحاري و در اوج حرفه اي گري سرقت هواپيماهاي مسافربري و كوبيدن آنها به در و ديوار شهرهاي آن كشور نمايش داده شده اند. هرچند اين اواخر با كراهت سعي كرده اند براي حفظ وجهه ابرقدرتي خود كمي هم دشمنان خود از جمله ايران را در زمينه هايي قدرتمندتر از گذشته در فيلم هايي مانند «مرد آهني» امسال نشان دهند. اما در اين فيلم از دشمن قديمي جنگ سردي خود يعني روسيه كه شيك ترين و مرموزترين دشمن بالقوه آمريكا بوده و تاكنون در فيلم هاي مربوط به جنگ بين آنها از جمله فيلم «دكتر استرنج لاو»، معمولا به شكل «هركس زودتر شليك كند» نشان داده شده اند استفاده كرده اند تا بتوانند دشمني بسيار پيشرفته تر، ورزيده تر و مصمم تر از سايرين تصوير كرده و توانايي خود در فائق آمدن بر اين مسائل را برجسته سازند.در اين فيلم، جولي نقش «اولين سالت» مأمور مخفي يكي از زيرشاخه هاي سري «كاگ ب» روسيه است كه در كودكي زير نظر يك مأمور سابق روس به همراه گروهي از كودكان ديگر همه آموزش هاي جاسوسي را فراگرفته و به آمريكا فرستاده مي شود. او با فراگيري تحصيلات مربوط، به سرويس امنيتي ايالات متحد راه يافته و در آنجا منتظر آنچه «كاگ ب» آن را روز X به معناي روزي كه خود را براي تدارك يك حمله با مقياس وسيع عليه آمريكا و متحدانش آماده مي كنند بماند. اما تحت شرايطي از آنها روي گردانده و با تلاش و موفقيت در پي بردن به نقشه ها و اهداف آنها جلوي تحقق آن را مي گيرد.
نقشه از اين قرار است كه بعد از ترور رئيس جمهور روسيه در خاك آمريكا، رئيس جمهور آن كشور را براي تصميم گيري در مورد مقابله با اقدامات تلافي جويانه احتمالي از جانب روسيه به اتاق فرمان عمليات هاي موشكي- اتمي واقع در طبقات زيرين كاخ سفيد كشانده و در آنجا توسط مأمور ديگر خود، برنامه حمله اتمي به سرزمين هاي اسلامي را پايه ريزي كرده و بدين ترتيب با استفاده از خشم و انتقام متعاقب يك ميليارد مسلمان در سراسر جهان، مرگي دردناك براي آمريكا رقم بزنند و در عين حال مخفي بمانند.
فيلم با وجود داشتن داستاني نه چندان قوي، به وسيله جلوه ها و صحنه هاي هيجان انگيز و نمايش امكانات و تجهيزات متنوع امنيتي- نظامي به خوبي آراسته شده است. البته در كارنامه نويسنده داستان يعني «كرت ويمر» مي توان انواع ديگري از «ناجي» پردازي را در فيلم هاي ديگري نيز مشاهده كرد. از جمله «موازنه» ساخت 2002 كه آن نيز با تقليدهايي بي شرمانه از كاراكتر صهيونيستي ماتريكس موفقيت قابل توجهي نداشت و يا «سلاطين خيابان» و «فرابنفش» كه اتفاقا در اين مورد اخير نيز قهرمان داستان يك زن است.قهرمان زن فيلم سالت، آنچنان فداكارانه و هوشمندانه كشور خود را نجات مي دهد كه گويي از اين به بعد مخاطب بايد منتظر بوده و آغوش خود را براي پذيرش ايده رياست جمهوري ايالات متحده در آينده اي نه چندان دور- از آنجايي كه ترفندهاي چشم بندي ملي و فراملي كاخ سفيد يك به يك به كار رفته و رنگ مي بازند- در قامت يك زن، آن گونه كه قهرمان فيلم خود مي گويد كسي مانند او در كشور يافت نمي شود باز نگه دارد!
در اثر هاليوودي ياد شده، اهداف مورد نظر براي حمله اتمي، مكه و تهران هستند. مكه سرزمين وحي و محل اجتماع هميشگي مسلمين در بجاآوردن مناسك حج و تهران، پايتخت شيعيان و دشمن شماره يك آمريكا و اسرائيل است. اما انتخاب اين دو هدف از جنبه ديگري قابل بررسي بوده و آن قراردادن مكه واقع در عربستان و حكومت آل سعود در كنار تهران و ايران است. مي دانيم و از طريق اخبار مكرراً با خبر مي شويم كه اين حكومت يكي از بزرگترين مشتريان محموله هاي سلاح هاي گوناگون آمريكايي و از حاميان باوفاي پشت پرده- اكنون بي نقاب- اسرائيل در كشتار مظلومان فلسطيني از طريق حمايت هاي مالي و فشارهاي سياسي بر نمايندگان قانوني و حتي تحميلي آنان در تسليم شدن در برابر اسرائيل به شمار مي رود. همچنين بخشي از حلقه شكل گيري و عملياتي كردن طالبان و القاعده- با درنظر گرفتن اينكه ايده مزبور زائيده ذهن صهيونيستي دولت هاي انگليس و آمريكاست- رژيم آل سعود مي باشد.
دليل اين كار شايد نه بدليل كاربرد عيني كلام امام خميني(ره) مبني بر دقت و حساسيت ما نسبت به نظر اين شياطين درباره ما، بلكه اصل و ايده آن است. يعني اگر از ما تعريف كردند شك نكنيم كه جايي از كارمان ايراد داشته و بالعكس. گويي خواسته اند- هر چند ظريف و غيرمستقيم- با قراردادن عربستان در كنار ايران دشمن شماره يك خود، وجهه اسلامي رو به افول حكومت سعودي را در دشمني ظاهري با آمريكا در انظار عمومي و خصوصاً بينندگان مسلمان كه ديدن اين قبيل فيلم ها برايشان بسيار تبليغ مي شود و سرپا نگه داشتن سناريوري مضحك 11سپتامبر كماكان حفظ كنند.

 



رونمايي بازي هاي رايانه اي نبرد آلواتان و شكست حصر آبادان

مدير دفتر تبيان در مشهد از رونمايي و عرضه دو نرم افزار بازي هاي رايانه اي نبرد آلواتان ( با نگاهي به زندگي شهيد كاوه) و حماسه شكست حصر آبادان تا پايان آذر سال جاري خبر داد.
حميد قادري، مدير دفتر تبيان در مشهد با اعلام اين خبر گفت: بازي هشت مرحله اي نبرد آلواتان با نگاهي به دلاوري هاي سردار شهيد محمود كاوه در منطقه آلواتان توليد شده و در ساخت آن تلاش شده با ياري گرفتن از تجربيات ارزنده همرزمان شهيد كاوه، فضايي واقعي و ملموس و منطبق با حال و هواي عمليات آلواتان خلق شود.
وي افزود: نبرد آلواتان از نظر كيفيت گرافيكي توسط بنياد ملي بازي هاي رايانه اي به عنوان شاخص ترين بازي رايانه اي ايران قلمداد مي شود.
قادري همچنين در خصوص بازي رايانه اي حماسه شكست حصر آبادان تصريح كرد: اين بازي نيز با نگاهي به عمليات ثامن الائمه، در چهار مرحله طراحي شده است.
عمليات ثامن الائمه تنها عمليات دوران دفاع مقدس است كه رزمندگان ايراني در نبردي تن به تن، نيروهاي عراقي را شكست دادند.
مدير دفتر تبيان در مشهد خاطرنشان كرد: مراحل ساخت و توليد «نبرد آلواتان» و حماسه شكست حصر آبادان به كوشش موسسه تبيان، دفتر خراسان با كيفيتي قابل رقابت با بازي هاي روز دنيا به اتمام رسيده و به زودي در دسترس علاقمندان به بازي هاي رايانه اي قرارمي گيرد.
وي همچنين توليد بازي يارانه اي پرونده لبناني را از ديگر برنامه هاي اين دفتر خواند و گفت: اين بازي كه داستاني مربوط به سال 2016 و در كشور لبنان را روايت مي كند، شامل 12 مرحله است كه ساخت شش مرحله آن تا پايان سال جاري به پايان مي رسد و شش مرحله باقيمانده نيز در سال آتي طراحي مي شود.

 



ساخت يك فيلم براي قدس و شيخ رائد صلاح

مؤسسه وقف و ميراث الاقصي در صدد تهيه فيلمي در مورد قدس و نقش جنبش اسلامي در سرزمين هاي اشغالي و رهبر آن
«شيخ رائد صلاح» است كه در حال حاضر در زندان هاي رژيم صهيونيستي بسر مي برد.
نام اين فيلم «قادمون يا قدس... قادمون يا اقصي»
(قدس مي آييم... الاقصي مي آييم) است كه از شعارهاي شيخ رائد صلاح مبني بر ياري قدس و مسجدالاقصي مي آيد.

 



نقش آفريني سه فرزند شهيد در يك سريال

مجموعه تلويزيوني «شوق پرواز» كه به روايت زندگي و رشادت هاي سرلشگر شهيد، خلبان عباس بابايي مي پردازد، زمستان امسال از شبكه اول سيما پخش مي شود.
از ويژگي هاي اين مجموعه تلويزيوني حضور سه فرزند شهيد عباس بابايي، سلمي، حسين و محمد به عنوان بازيگرست.

 



مرور فيلم هاي اتحاديه بين المللي فيلمسازان مسلمان

فيلم هاي كوتاه كشورهاي عضو اتحاديه بين المللي فيلمسازان مسلمان در بيست و هفتمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران مرور مي شود.
اين فيلم ها از كشورهاي پاكستان، اندونزي، تركيه، مصر و لبنان در قالب بخش مرور فيلم هاي اتحاديه بين المللي فيلمسازان مسلمان در بخش بين الملل جشنواره به نمايش درمي آيد.
جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران از 28 آبان تا 3 آذر در تهران و همزمان در هشت منطقه فرهنگي كشور برگزار مي شود.

 



اتفاقات جديد «ملك سليمان» در راه است

تهيه كننده فيلم «ملك سليمان» به كارگرداني شهريار بحراني گفت فروش ميلياردي و استقبال گرم مخاطبان از اين فيلم، انتظار اوليه ما بود، اما اتفاقات بسيار ديگري براي اين فيلم در پيش است و بايد خودمان را براي آن آماده كنيم.
مجتبي فرآورده در گفت وگو با خبرنگار كيهان، با بيان اين كه پس از اكران فيلم در داخل، اكران خارجي آن آغاز خواهد شد گفت: در اكران بين المللي فيلم، تجربه جديدي رخ خواهد داد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه تحريم هاي آمريكا عليه ايران در اكران بين المللي ملك سليمان چه تأثيري خواهد داشت تصريح كرد: با تجربه جديدي كه در اين زمينه پشت سر خواهيم گذاشت، اين تحريم ها هيچ اختلالي ايجاد نخواهند كرد.
تهيه كننده ملك سليمان، خاورميانه و آمريكاي شمالي را اولين مناطقي كه قرار است اين فيلم در آن ها اكران شود معرفي كرد و از توضيح درباره روش جديد مد نظرشان خودداري نمود.
وي در پاسخ به كساني كه اكران خارجي ملك سليمان را ناموفق پيش بيني مي كنند اظهار داشت: به اين دوستان توصيه مي كنم كه صبور باشند و عجله نكنند تا در آينده نه چندان دور موفقيت ملك سليمان در اكران خارجي را نيز شاهد باشند.
فرآورده ادامه داد: برخي از همين دوستان پيش بيني مي كردند كه «ملك سليمان» در داخل هم بيشتر از 50 ميليون تومان فروش نخواهد كرد. اما نتيجه كاملا متفاوت شد.
وي افزود: يكي از منتقدان محترم سينما در مصاحبه اي گفته كه تبليغات بين المللي «ملك سليمان» ضعيف است و فروش آن نيز در خارج چشمگير نيست! اين در حالي است كه اصلا تبليغات و اكران خارجي اين فيلم آغاز نشده كه وي درباره آن قضاوت كرده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14