لبيك يا حسين(ع) يعني... (يادداشت روز)

1- بعد از واقعه عاشورا هنگامي كه حراميان سر مبارك امام حسين(ع) را براي يزيد- لعنت الله عليه- آوردند؛ اين بيت را سر داد كه:
لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحي نزل: آن مرد هاشمي (پيامبر (ص)) با حكومت بازي كرد و الا نه وحيي در كار بود نه خبري!
بي شك از فرد لاابالي و مست لايعقلي كه شهوت خلافت و قدرت در وجود پست او ريشه دوانده بود و به لطف لطايف الحيل پدرش مسند خلافت را غصب كرده بود انتظار نمي رفت كه بتواند جرعه اي از زلال حقيقت و حقانيت را نوشيده باشد.
بالطبع آنچه كه او با مشاهده سرمبارك امام(ره) دريافت بر مبناي همان مخيله تنگ و تاريكش بود كه هيچ روزنه اي از نور بدانجا راه نيافته بود و چنين مي پنداشت كه در نبرد و كارزار با نوه پيغمبر(ص) و فرزند علي(ع) فاتح گشته و حسين(ع) را از سر راه برداشته است...
2-«ابراهيم بن طلحه بن عبيدالله» از بني اميه و هواداران حزب اموي است؛ بعد از واقعه عاشورا در مدينه در برخوردي با امام زين العابدين(ع) از روي سرزنش پرسيد: من الغالب؟ يعني پدرت حسين(ع) به كربلا رفت، جنگ كرد و كشته شد، اكنون چه كسي غالب و فاتح و پيروز است؟
حضرت سجاد(ع) حكيمانه در جمله اي جاودانه فرمودند: هنگامي كه وقت نماز فرا رسيد اذان و اقامه بگو، خواهي فهميد چه كسي غالب و پيروز است.
اين پاسخ امام علي بن الحسين(ع) اشاره اي است كوتاه اما پرمغز به ترفندها و دسيسه هايي كه حراميان ترور اسلام نبوي را نشانه رفته بودند اما در فرجام كار طعم ناكامي را چشيدند. چرا كه نقل است از «ابن عباس» كه روزي در محفلي حضور داشتيم، ابوسفيان (رئيس بني اميه) از آنجا مي گذشت، در حالي كه نابينا شده بود؛ در آن هنگام صداي اذان بلند شد، زماني كه موذن به جمله « اشهد ان محمد رسول الله» رسيد، ابوسفيان در شرايطي كه فكر مي كرد غير از بني اميه كس ديگري نيست گفت: «ببينيد اين هاشمي (پيامبر(ص)) اسم خود را در كجا قرار داد و چگونه بالا برد.!»
3- گويي اين عارضه مسري است و زراندوزان و جاه طلبان و معاندان و دشمنان خاندان رسالت و امامت بر مشي ظلماني و نفهمي و جهالت تاريخي خود اصرار دارند. چرخه روزگار به دوران متوكل عباسي رسيده است و هر چند از عاشوراي 61 هجري 176 سال سپري شده است اما در برابر نام و خط حسين(ع) آنچنان عرصه را تنگ مي بيند كه در سال 237 هجري دستور مي دهد قبه ضريح امام حسين(ع) را در كربلا و همچنين خانه هاي بسياري كه در اطراف ساخته بودند خراب و با زمين يكسان نمايند و سپس فرمان مي راند كه آب به حرم امام حسين(ع) ببندند... اين گستاخي به طمع براندازي نام حسين(ع) تا جايي ادامه مي يابد كه طبق دستور متوكل بر زمين قبر مطهر امام(ع) شخم زده و زراعت مي كنند تا به كلي اسم و رسم مزار فراموش شود...(مقاتل الطالبين صفحه 395 به نقل از كتاب شيعه در اسلام علامه محمدحسين طباطبايي ص 226 و 227)
4- تأملي بر تاريخ اسلام نشان مي دهد كه در طول هزار و چند صد سال پس از عاشورا هر روز اين جمله كه گفته اند- والحق حكيمانه گفته اند- اسلام «محمدي(ص) الحدوث و حسيني(ع) البقاء» است بهتر درك مي شود. همچنانكه اين كلام نبوي كه: «حسين مني و انا من حسين».
به گفته اهل فن حامل پيامي مهم و نويدي ماندني است كه «انا من حسين(ع): من از حسين هستم» يعني بقاي اسلام ناب نبوي(ص) در گرو عاشوراي حسيني(ع) است كه خط بطلاني بر تمام فرهنگ ها و گفتمان هاي جعلي و تحريفي كشاند براي هميشه تاريخ تا خط حق و شاخص حقيقت تابناك بماند.
از همين روي، جريان و جماعتي كه مي پنداشتند مي توانند چهره اصيل اسلام ناب را مات نمايند- اگر ممات ممكن نيست- نفهميدند كه حضرت زينب- سلام الله عليها- براي تاريخ و آيندگان در مجلس يزيد ترسيم كرد كه: «فو الله لا تمحو ذكرنا و لاتميت وحينا: اي يزيد به خدا سوگند نمي تواني ياد آل محمد(ص) را از ميان ببري و قرآن و وحي را براندازي».
5- با طليعه انقلاب اسلامي كه پرتويي از عاشوراي حسيني(ع) است بار ديگر حراميان و زياده خواهان و قدرت طلبان تمامي توانمندي و پتانسيل خودشان را به صحنه آوردند تا «گفتمان انقلاب اسلامي» كه ترجماني از اسلام ناب است را به حاشيه رانده و پروژه براندازي يا تضعيف نظام جمهوري اسلامي را عملياتي نمايند.
چاره كار را در مسخ اين گفتمان ديدند و جماعتي را كه سينه چاك اسلام آمريكايي بودند به گماردگي گرفتند و اينچنين شد كه تئوريسين اين جريان انحرافي فرهنگ شهادت را خشونت آفرين دانست!!، ديگري بي پروا نوشت كه «تراژدي حسين بن علي(ع) مشابه تراژدي هاي آنتيگونه، تامس مور و جان پروكتور است!! و همين مدعيان اصلاحات در نشريات زنجيره اي خود القاء كردند كه: «اشهد انك قد اقمت الصلوه و آتيت الزكوه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر» مربوط به گذشته است.!!
اينها تنها نمونه هايي از انبوه نوشته ها و گفته هايي بود كه آن جريان و جماعت كه سالوسانه از خط امام(ره) و ارزش ها دم مي زد در راستاي به حاشيه راندن و مسخ گفتمان برگرفته از عاشورا پيگيري مي كرد.
6- سال پيش نيز در ادامه فتنه پس از انتخابات، فتنه گراني كه اين بار آنها اين نقش را به خيال خام خود برعهده گرفته بودند تا خط عاشورا و گفتمان انقلاب اسلامي را كمرنگ نمايند به هتك حرمت عاشورا پرداختند؛ سوت و كف زدند، پرچم ها و بنرهاي يا حسين(ع) را به آتش كشاندند، به سوي نمازگزاران ظهر عاشورا سنگ پرتاب كردند و... اما توده هاي ميليوني مردم عاشورايي و ولايي ايران اسلامي در 9 دي به «هل من ناصر ينصرني» ولي زمان خود پاسخ دادند و لكه ننگ هتك حرمت به عاشورا را پاك كرده و جريان نيمه جان فتنه 88 را در تاريخ نظام آرشيو كردند.
7- و بالاخره بايد گفت علي رغم تمامي تكاپوها و تحركات و كارشكني هاي سلطه گران خارجي و فتنه گران داخلي، امروز نظام جمهوري اسلامي با عقبه «گفتمان انقلاب اسلامي» كه ترجماني از قرائت اسلام اصيل و نبوي(ص) است توانسته الگويي براي همه نهضت ها و جنبش هاي اسلامي و آزاديخواه باشد كه اراده كرده اند يزيديان زمان را به زير بكشند. اين كه استراتژيست ها و سياستمداران زبده و برجسته خارجي از سويي و رسانه هاي غربي از سوي ديگر صريحا اعتراف مي كنند كه در مواجهه با نظام جمهوري اسلامي سردرگم و مستأصل شده اند ناشي از آن است كه آنها هرچند بر قدرت نرم ايران گواهي مي دهند همچنان كه به عنوان نمونه، هافينگتون پست چندي پيش در مقاله اي تاكيد كرد كه قدرت نرم ايران، سدي در برابر آمريكاست اما به عمق اين قدرت نرم و همچنين توان استراتژيك ايران اسلامي پي نبرده اند و نمي فهمند كه اقتدار جمهوري اسلامي برگرفته از عاشورا و در امتداد آن است. براستي آيا اين جمله امام راحل كه «محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است» را آمريكايي ها و گمارده هايي كه قصد براندازي اسلاميت نظام را كرده بودند مي فهمند؟ يا اين كه تنها مي خواهند بر مبناي فرمول هاي كسب قدرت مادي و استفاده از اهرم هاي رسانه و حزب و... تمامي قضايا را تحليل كنند! به قول سيدحسن نصرالله دبيركل عاشورايي حزب الله لبنان: «آمريكايي ها نمي دانند لبيك يا حسين يعني چه؟ لبيك يا حسين يعني اين كه در معركه جنگ حاضر باشي اگرچه تنها باشي و حتي اگر مردم تو را رها كرده باشند و تو را متهم كرده باشند و تو را تنها گذاشته باشند... لبيك يا حسين يعني تو و مال و زن و فرزندانت در معركه جنگ باشيد... لبيك يا حسين يعني مادر، فرزندش را به كارزار جنگ و نبرد بفرستد و هنگامي كه فرزندش شهيد شد و سرش بريده شد و به سوي مادرش انداخته شد؛ مادرش آن را به خانه برده، خاك و خون را از آن پاك كرده و به او بگويد: از تو راضي هستم، خداوند روسفيدت نمايد همانطور كه مرا در روز قيامت و نزد خانم فاطمه زهرا روسفيد كردي؛ اين است معناي لبيك يا حسين».
البته اين فرمانده عاشورايي تاكيد مي كند كه: «لن نكون حمله الاكفان فقط و انما سنكون حمله الاكفان و السلاح: و اينگونه نيست كه فقط كفن پوش باشيم بلكه ما كفن پوش و سلاح به دست خواهيم بود.» امروز آحاد ملت همچنان كه در مقاطع مختلف و در تمامي بزنگاه هاي حساس ثابت كرده اند با قوت و با قدرت «لبيك يا حسين» را با زبان جان سر مي دهند و قدرت نرم عاشورا در جان آنها شعله كشيده است.
حسام الدين برومند

عقب نشيني بزرگ در ژنو 3 آمريكا سخن گفتن درباره پذيرش غني سازي در ايران را آغاز كرد

حجم عقب نشيني هايي كه گروه 1+5 خصوصاً آمريكا در مذاكرات ژنو 3 انجام داد، واقعاً فراتر از انتظار بوده است.
يك نمونه بسيار شاخص كه قبل از آغاز مذاكرات مقام هاي آمريكايي اشاراتي به آن كرده بودند و در جريان مذاكرات شفاف تر شد، تغيير استراتژي طرف آمريكايي درباره مسئله غني سازي در ايران است.
به گزارش پايگاه اينترنتي ايران هسته اي، نگاهي به بيش از 6 سال تاريخ پرونده هسته اي ايران (از ژوئن 2003 تا دسامبر 2010) نشان مي دهد در اين مدت حتي يك مورد هم وجود نداشته كه مقام هاي آمريكايي رسماً و صريحاً از امكان پذيرش غني سازي در ايران سخن گفته باشند. ادبيات استاندارد آمريكايي ها در اين مدت همواره اين بوده كه مي گفته اند «ما با برنامه صلح آميز هسته اي در ايران موافقيم» اما هيچ وقت به طور مشخص از غني سازي نام نمي بردند. علت اين موضوع هم مشخص است. آمريكا همواره عقيده داشته و به صراحت گفته كه اگر اهداف برنامه هسته اي ايران صلح آميز باشد علي القاعده ايران نيازي به غني سازي ندارد و فقط بايد به در اختيار داشتن فناوري نيروگاه هاي هسته اي بسنده كند. در واقع آمريكايي ها اساساً غني سازي را بخشي از يك برنامه صلح آميز نمي دانند. اين يك ادبيات بسيار كهنه است كه هزارها مورد از اظهارنظرهاي رسمي و مكاتبات ديپلماتيك در تاييد آن وجود دارد. در هيچ يك از بسته هايي هم كه تا به حال ميان ايران و غرب مبادله شده غربي ها هرگز جمله اي در اين باره كه احتمال دارد تحت شرايطي در آينده غني سازي در ايران را بپذيرند ننوشته اند؛ بلكه برعكس در تمامي اين بسته ها- كه در سال هاي 2005، 2006 و 2008- از ايران درخواست كرده اند مطابق قطعنامه هاي شوراي حكام و بعد شوراي امنيت غني سازي را به حال تعليق دربياورد.
با اين حال اطلاعات رسيده به «ايران هسته اي» نشان مي دهد كه آمريكا تصميم گرفته اين رويه را كنار بگذارد و اولين علائم اين موضوع هم در نشست ژنو 3 آشكار شده است.
نخستين پالس زماني فرستاده شد كه هيلاري كلينتون جمعه گذشته (12 آذر 1389) در حاشيه اجلاس امنيتي منامه براي اولين بار از احتمال پذيرش غني سازي در ايران توسط آمريكا نام برد. كلينتون در مصاحبه اي با بي بي سي به تاريخ 12 آذر مي گويد: «ما به ايراني ها گفته ايم كه مستحق استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي غير نظامي هستند اما آنها هنوز اعتماد جامعه جهاني را تا اندازه اي كه جامعه جهاني احساس راحتي كند و به آنها اجازه غني سازي بدهد جلب نكرده اند. آنها مي توانند در يك زماني در آينده اورانيوم غني سازي كنند. يعني زماني كه نشان دادند مي توانند در چهارچوب يك رفتار مسئولانه و طبق تعهدات بين المللي عمل كنند.» (نگاه كنيد به رابرت برنز، گزارش اسوشيتدپرس از منامه، 13/4/1389). درست است كه وزير خارجه آمريكا در مصاحبه همچنان سعي مي كند پذيرش غني سازي را مشروط به اعتمادسازي كند اما نكته كليدي اين است كه وي غني سازي را به عنوان خروجي يك فرايند اعتمادسازي مي پذيرد درحالي كه تا به حال آمريكا مي گفت تنها فرايندي را يك فرايند اعتمادساز مي داند كه خروجي آن تعليق غني سازي در ايران باشد.
پالس بعدي ظاهراً درون مذاكرات ژنو 3 ظاهر شده است، جايي كه ويليام برنز در بخشي از سخنان خود و در ادامه ادبياتي كه كلينتون در پيش گرفته از احتمال پذيرش غني سازي در ايران توسط آمريكا سخن گفته است. ديپلمات ها در تهران در گفت وگو با «ايران هسته اي» به طور كلي اين موضوع را تأييد كردند. علاوه بر اين، خبرگزاري فرانسه هم در گزارشي كه روز 17 آذر 1389 از ژنو ارسال كرده، اشارتي تلويحي به اين مسئله مي كند. اين خبرگزاري در گزارش خود به قلم ماري سانز، مي نويسد: «برخي تحليلگران بر اين باورند واشنگتن در اين مذاكرات به نوعي معادله بن بست هسته اي ايران را عوض كرده و بطور تلويحي بر امكان نوعي ادامه غني سازي اورانيوم توسط ايران در آينده اشاره داشته مشروط بر آنكه تهران در اين خصوص تضمين عملي دهد».
هفته نامه تايم هم در گزارشي كه جمعه، 19 آذر 1389 منتشر كرده، به تشريح ابعاد بيشتري از اين مسئله پرداخته است.
تايم در گزارش خود مي نويسد: «تيم اوباما تاكنون درباره اينكه آيا توانايي غني سازي اورانيوم ايران را در يك برنامه هسته اي صلح آميز مي پذيرد يا نه رويكردي مبهم داشته است. به نظر مي رسيد سخنان كلينتون با پينشهادهايي كه ظاهراً اشتون به ايراني ها داد هماهنگ است. گزارش هاي رسانه اي نشان مي دهد ديپلمات هاي اروپايي اين معامله را به ايران پيشنهاد كردند كه اگر بتواند نگراني هاي برخاسته از گزارش ديده بان هسته اي سازمان ملل را رفع كند و با بازرسي هاي شديدتر و سرزده موافقت كند مي تواند به غني سازي ادامه دهد».
تايم با اشاره به وجود بحث هاي داخلي در آمريكا در اين باره ادامه داده است: «جان كري رئيس كميته روابط خارجي سنا سال گذشته با اشاره به حق غني سازي ايران به فايننشال تايمز گفت بحث دولت بوش درباره نبود غني سازي احمقانه بود زيرا براي مردم غيرمنطقي به نظر مي رسيد. آنها حق دارند انرژي هسته اي صلح آميز داشته باشند و براي آن مقاصد غني سازي كنند. كالين پاول وزير خارجه سابق آمريكا اوايل امسال در مصاحبه اي گفت ايراني ها مصمم هستند برنامه هسته اي داشته باشند. توجه كنيد من نگفتم سلاح هسته اي داشته باشند. آنها به رغم تلاش هاي 6 يا 7 سال ما براي دور نگه داشتن آنها از برنامه هسته اي مصمم هستند چنين برنامه اي داشته باشند. وي افزود هدفي واقع بينانه تر آن است كه ايران را براي پذيرفتن نظارت بيشتر بر برنامه اش به منظور اعتمادسازي به اهداف صلح آميز اين برنامه تحت فشار بگذاريم».
تايم در نهايت نتيجه گرفته است: «در صورتي كه غرب نتواند رژيم تهران را به تسليم شدني كه تاكنون محال بوده است وادارد نوعي مصالحه بر سر مسئله غني سازي ممكن است تنها بازي ديپلماتيك امكان پذير باشد و جمله كلينتون نشان داد كه دولت ممكن است به اين تشخيص رسيده باشد».
اين كه آمريكا بالاخره به اين نتيجه برسد كه قادر به متوقف كردن غني سازي در ايران نيست و بايد تداوم اين برنامه در ايران تحت نظارت آژانس را بپذيرد، يك پيروزي راهبردي بسيار مهم براي تيم مذاكره كننده و ديپلماسي هسته اي ايران است. درست است كه حقوق هسته اي ايران طبق معاهده ان پي تي تعيين شده و غير قابل مذاكره است، اما اينكه آمريكا هم پس از 7 سال تلاش بي نتيجه براي وادار كردن ايران به ترك غني سازي، به اين نتيجه رسيده باشد كه بايد فرمولي براي پذيرش آن پيدا كند و اين موضع خود را صريحاً اعلام هم بكنند، يك نقطه عطف در تاريخ ديپلماسي هسته اي ايران محسوب مي شود.
هشدار نمايندگان كنگره به دولت اوباما درباره پذيرش غني سازي
در ايران
جمعي از نمايندگان كنگره آمريكا هم در آستانه مذاكرات ايران و 1+5 در ژنو، درباره پذيرش غني سازي در ايران به باراك اوباما هشدار دادند.
به گزارش ايران هسته اي، روز دوشنبه زماني كه سعيد جليلي مذاكره كننده هسته اي ايران در ژنو با كاترين اشتون رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا ملاقات مي كرد گروهي از سناتورهاي برجسته آمريكا از جمله جان كيل، جو ليبرمن، كريستن گيلبراند و جان مك كين نامه اي به رئيس جمهور نوشتند و از او خواستند هرگونه پيشنهادي را كه توانايي غني سازي اورانيوم ايران در آن حفظ شده باشد رد كند. آنها نوشتند اين مسئله اهميت دارد كه آمريكا و شركاي ما تصريح كنند با توجه به عدم همكاري دولت ايران نمي توان به دولت آن اجازه داد در آينده قابل پيش بيني، هيچ گونه فعاليت غني سازي يا بازفرآوري اورانيوم در خاك ايران داشته باشد. ما قوياً با هرگونه پيشنهاد ديپلماتيكي كه در آن ايران اجازه داشته باشد به اين فعاليت ها در هر شكلي ادامه دهد مخالفت مي كنيم. اين نامه سناتورهاي آمريكايي به دنبال بيانيه هفته قبل هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا تدوين شد كه از تغيير موضع آمريكا در مذاكرات حكايت داشت. وي گفت يك راه حل ديپلماتيك شامل حفظ حق ايران براي غني سازي اورانيوم براي مقاصد صلح آميز خواهد بود البته زماني كه اين كشور اعتماد جامعه بين المللي را جلب كند كه برنامه اش هيچ هدف نظامي ندارد.
هفته نامه تايم روز جمعه 19 آذر 1389، در اين باره نوشت: «دولت بوش همراه با اسرائيل و فرانسه براين باور بودند كه نمي توان به يك برنامه صلح آميز هسته اي در ايران اعتماد كرد زيرا اين برنامه پايه فني لازم براي ساخت سلاح را ظرف يك تا دو سال در صورتي كه اين كشور جدا شدن از ان پي تي را انتخاب كند فراهم مي كند همانطور كه در سال 1994 درباره كره شمالي رخ داد. سناتورهايي كه روز دوشنبه به اوباما نامه نوشتند مشخصاً با اين ديدگاه هم نظر هستند كه البته از حمايت بيشتر كشورهايي كه اكنون سرگرم اجراي تحريم ها عليه تهران هستند يا برخي صداهاي صاحب نفوذ در واشنگتن برخوردار نيست كه هشدار داده اند مادامي كه خواستار حذف حق غني سازي ايران باشيم هيچ راه حل ديپلماتيكي حاصل نمي شود.

داماد نجيب ! (گفت و شنود)

گفت: موسوي به بهانه عاشورا بيانيه داده است و در آن پذيرش قطعنامه 598 را نشانه اعتراف حضرت امام(ره) به اشتباه خود(!) معرفي كرده است!
گفتم: ولي حضرت امام(ره) با صراحت فرموده اند «ما در جنگ حتي براي يك لحظه هم نادم و پشيمان نيستيم» خب! حالا بايد ديد مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) در مقابل اين تحريف آشكار چه موضعي مي گيرد؟!
گفت: در اين بيانيه باز هم اهانت كنندگان به ساحت مقدس امام حسين(ع) در عاشوراي سال گذشته را «مردمان خداجوي»! ناميده است.
گفتم: عمرسعد هم روز عاشورا با فرياد «اي سپاهيان خدا سوار شويد»! فرمان حمله به امام حسين(ع) را براي لشكريان خود صادر كرد.
گفت: در اين بيانيه همراهان خود را، پيروان امام حسين(ع) ناميده است!
گفتم: يعني منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و ماركسيست ها و اسرائيل و آمريكا و انگليس كه آشكارا از وي حمايت كرده اند پيروان امام حسين(ع) هستند؟!
گفت: چه عرض كنم؟! انگار قرار است دشمنان امام حسين(ع) هم مثل شمر و يزيد و عمرسعد هرچه مي گذرد رسواتر و بي آبروتر شوند.
گفتم: در محفل خواستگاري مادر داماد از مادر عروس پرسيد؛ كبريت داريد؟ داماد مي خواهد سيگار بكشد. مادر عروس با تعجب پرسيد مگر داماد سيگاري است؟ مادر داماد گفت؛ نه! عرق خورده هوس سيگار كرده! مادر عروس گفت؛ داماد عرق خور هم هست؟ مادر داماد گفت؛ چون در قمار باخته بود از ناراحتي عرق خورده. مادر عروس كه هاج و واج مانده بود، پرسيد؛ يعني قمارباز هم هست؟ و مادر داماد گفت؛ به خاطر سرقت مسلحانه و قتل زنداني شده بود، در زندان قمار ياد گرفته! و مادر عروس بلند شد كه از اتاق خارج شود، مادر داماد پرسيد؛ ميري كبريت بياري؟ و مادر عروس گفت؛ دارم ميرم آرپي جي بيارم توي مغز پسر دزد عرق خور قمارباز آدمكشت بزنم!

متكي: برخورد خشن پليس انگليس با دانشجويان را محكوم مي كنيم

وزير امور خارجه ايران سركوب و برخورد خشن پليس انگليس با دانشجويان معترض در اين كشور را محكوم كرد.
به گزارش ايسنا، منوچهر متكي اعلام كرد: جمهوري اسلامي ايران با دقت تحولات انگليس را تحت نظر داشته و همزماني ضرب و شتم دانشجوياني را كه درپي طرح خواسته هاي صنفي خود بودند با روز جهاني حقوق بشر، مايه تاسف مي داند.
متكي اظهار كرد: مدعيان حمايت از حقوق بشر و دموكراسي حتي تحمل شنيدن صداي اعتراض مسالمت آميز اقشار فرهيخته خود را ندارند و از ابزار سركوب و فشار به جاي گفت و گوي مبتني بر منطق استفاده مي كنند.
وزير امور خارجه كشورمان به دولت انگليس توصيه كرد در قبال مطالبات اجتماعي مردم از خود خويشتن داري نشان داده و حرمت و كرامت انسان ها را مد نظر داشته باشد.

معاون وزير خارجه تركيه: تركيه ميزبان مذاكرات ايران و 1+5 است اما در آن شركت نمي كند

معاون وزير امور خارجه تركيه در جمع خبرنگاران گفت: تركيه تنها ميزبان برگزاري دور دوم مذاكرات ميان ايران و 1+5 است و در مذاكرات شركت نمي كند.
به گزارش ايسنا به نقل از ورلد بولتن، سلچوك اونال- معاون وزير امور خارجه تركيه- در جمع خبرنگاران گفت: تركيه تنها ميزبان برگزاري دور دوم مذاكرات ميان ايران و 1+5 است و در دور دوم مذاكرات در استانبول شركت نمي كند.
وي ادامه داد: تركيه كشوري نيست كه بايد در اين مذاكرات شركت كند.
اونال گفت: به هر حال تركيه به عنوان كشوري كه به ديپلماسي اعتقاد دارد اگر از اين كشور خواسته شود كه در طول مذاكرات و يا بعد از آن مشاركت كند، قبول مي كند.

علي اصغر زارعي: احترام به حقوق ملت ايران «خط قرمز» مذاكرات با 1+5 است

نماينده مردم تهران در مجلس از مواضع تيم مذاكره كننده كشورمان با 1+5 تقدير كرد و گفت: مذاكرات با احترام به حقوق ملت ايران استمرار خواهد داشت.
علي اصغر زارعي در گفت وگو با فارس، با اشاره به مذاكره راهبردي تهران با 1+5 اظهار داشت: كشورهاي 1+5 با اين اميد كه تحريم ها و فشارهاي غرب ملت ايران را مجبور به عقب نشيني كرده است در مذاكرات حاضر شده بودند اما تيم مذاكره كننده ايران با قدرت تمام از حقوق ملت ايران دفاع كرد.
وي با بيان اينكه حق و حقوق ملت ايران قابل مذاكره نيست، افزود: مذاكره تهران با 1+5 طبق شروطي كه تهران اعلام كرده بود انجام شد؛ به طوري كه سؤالات جمهوري اسلامي ايران از كشورهاي مذاكره كننده در اين مذاكرات مطرح شد و غرب بايد در مذاكره آتي به سؤالات ايران، پاسخ دهد.
نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه مذاكره تحت فشار براي ملت ايران قابل پذيرش نيست، تصريح كرد: كشورهاي 1+5 براي اينكه از مذاكره با تهران نتيجه بگيرند بايد نحوه برخورد با ملت ايران را تغيير دهند و محترمانه با ملت ايران سخن بگويند.
زارعي با بيان اينكه مذاكره ايران با 1+5 تا زماني كه غربي ها محترمانه با ايران سخن نگويند نتيجه بخش نخواهد بود، خاطرنشان كرد: همانگونه كه مسئولان كشورمان اعلام كردند ملت ايران اهل گفت وگو و مذاكره است منتهي اين مذاكره بايد با رعايت حقوق ملت ايران صورت بگيرد.
وي در پايان از مواضع تيم مذاكره كننده كشورمان با 1+5 تقدير كرد و گفت كه مذاكرات با احترام به حقوق ملت ايران استمرار خواهد داشت.

تودهني 20 سال پيش امام خميني(ره) به مهره كنوني CIA (خبر ويژه)

يكي از عناصر زمينه ساز فتنه 88، ضمن دفاع مجدد از حرمت شكنان عاشوراي سال گذشته، مدعي خطاي حضرت امام در دفاع مقدس شد!
ميرحسين موسوي كه عناصر بهايي هتاك و منافقين دستگير شده در حرمت شكني عاشوراي سال گذشته را مردان خداجو خوانده بود، در مقاله اي به بهانه محرم مدعي شد حرمت شكنان، عزاداران معترض بودند و سينه شان مالامال از عشق بود و حسين حسين مي گفتند.
وي كه بارها به خاطر خيانت به كشور و ملت مورد پشتيباني سران آمريكا و رژيم صهيونيستي و انگليس قرار گرفته، براي نهضت عاشورا قلمفرسايي كرده و سپس در حالي كه به نقش حضرت امام در دفاع مقدس مي پرداخت نوشت: كيست كه از ياد ببرد همه جاي ايران ميدان حماسه بود و كيست كه از ياد ببرد در زماني كه به ناچار تن به صلح داده شد، همين مردم رنج ديده اما پايدار، در مقابل چندچهرگاني كه به دامان و ياري متجاوز پناه آورده بودند، قد علم كردند و بدين گونه نشان دادند كه تصميم براي ترك جنگ، نه از روي بزدلي و بي اعتقادي، كه از سر درايت و آينده بيني است. نشان دادند كه خطاي رهبرانشان را با ايمان به صداقت آنان بخشودني مي دانند و اعتراف به خطا]؟![ نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمي كاهد، كه محبوبيتشان را در قلوب مردم بيشتر مي كند.
اين مهره جريان سبز اموي همچنين در ادامه و با روش نخ نماي فرار به جلو مدعي شد: اقتدارگرايان هنگامي كه از شيوه معمولشان براي تقلب و تخلف در روند راي گيري طرفي نبستند چاره را در كودتاي انتخاباتي ديدند. شمارش آرا را كنار نهادند، پيروزي شان را اعلام و ابلاغ كردند، به ستادهاي مخالفانشان يورش بردند و به دستگيري چهره هاي فعال پرداختند.
موسوي همچنين مدعي شد: برماست كه در اين دوران بحران زده كاري زينبي بكنيم.
ادعاي اخير موسوي درباره خطاي امام در جنگ، رونويسي از ادعاي گروهك هايي نظير نهضت آزادي و ساير گروهك هاي نفاق است كه در زمان دفاع مقدس با استخبارات صدام همكاري مي كردند و تلاش داشتند دل مردم را در مقابله با متجاوزان و مستكبران خالي كنند و پس از آن هم مدعي شدند ادامه جنگ از سوي حضرت امام(ره) خطا بود. گزافه گويي اخير موسوي در حالي است كه حضرت امام به اعتبار انتشار برخي تحليل هاي غلط از سوي كساني نظير منتظري و... اعلام كردند كه «ما در جنگ حتي براي يك لحظه هم نادم و پشيمان نيستيم» و صراحتا به خاطر انتشار برخي تحليل ها از اين دست، از مردم به ويژه خانواده شهدا عذرخواهي كردند. مردادماه امسال نيز هاشمي رفسنجاني و رفيقدوست فاش كردند موسوي در دفاع مقدس كارشكني مي كرد.
اين عنصر لجوج كه به خاطر جاه طلبي هايش آلت دست سرويس هاي جاسوسي غرب قرار گرفت، اگرچه سعي كرده خود را مخالف گروهك منافقين نشان دهد كه پس از پذيرش قطعنامه 598 به ايران هجوم آوردند، اما اشاره اي به اين حقيقت نمي كند كه گروهك تروريستي منافقين يكي از سازمان دهندگان آشوب و حرمت شكني عاشوراي سال گذشته بود، به نحوي كه علنا براي آشوب و حرمت شكني بيانيه صادر كرده و به نيروهاي خود فراخوان داده بود. مرور هويت برخي عناصر دستگير شده نشان مي دهد كه آنها از مرتبطين گروهك منافقين و همچنين گروهك استعمارساخته بهائيت بودند. البته امسال هم منافقين و ساير گروهك ها خواستار تكرار حرمت شكني سال گذشته شده اند. با اين اوصاف ميرحسين موسوي طي يك سال گذشته توضيح نداده كه چگونه «مردان خداجو و عزاداران معترض» مورد نظر وي، وابستگان به گروهك ها بوده اند و چگونه جرئت يافته اند به پرچم ها و تكيه هاي عزاداري آتش بزنند و به عزاداران حمله كنند؟ آنها چگونه عزاداراني بودند كه با تحريك صداي آمريكا و بي بي سي و صداي اسرائيل و سايت صهيونيستي بالاترين و... آتش افروزي و آشوب برپا كردند و بلافاصله هم از سوي رژيم هاي استكباري و رسانه هاي آنها مورد تمجيد قرار گرفتند. يعني اوباش آشوبگر و وابستگان گروهك ها، مي توانند هم حسيني باشند و هم پروژه يزيديان روزگار را اجرا كنند؟
درباره تقلب و كودتاي انتخاباتي و كنارگذاشتن شمارش آرا هم، تنها ماندن فتنه گراني چون موسوي و كروبي با گروهك هاي نفاق در عاشوراي سال 88 به اندازه كافي نشان مي دهد كه چه كسي دنبال كودتا بودند. همچنين بايد گفت بيش از 18ماه از انجام كودتاي مخملين فتنه گران نگذشته كه همين عنصر جاه طلب مجبور شد براي راه انداختن آن كودتا از بازشماري تصادفي 10درصد آرا شانه خالي كند در حالي كه يك ساعت پس از اخذ آرا به خبرنگاران خارجي گفته بود براساس آراي ريخته شده در صندوق ها قطعا من پيروز هستم!
شايان ذكر است مقاله منافقانه موسوي بازتاب هاي جالب توجهي در محافل ضدانقلاب داشت به نحوي كه سايت ضدانقلابي بالاترين نوشت: مهندس موسوي گرامي، ميرحسين عزيز! چرا ما بايد هنوز هم از افسانه ها و اسطوره هاي مذهبي الگو بگيريم؟ من مي خواهم الگوي من ايراني و كسي مثل تو باشد. وقتي شما به ديگران توصيه مي كنيد كه بمانند و كار زينبي بكنند تكليف آنها كه نه به اسلام، نه به شيعه، نه به زينب و نه به حسين اعتقاد ندارند، چيست. چرا با اين تعابير كه براي بسياري از سبزها خوشايند و دلنشين نيست دايره طرفداران و دوستان خود را كوچك مي كنيد؟ ما خسته شديم از اين آويزاني به فرهنگ و زبان عربي(!)

به اميد ثواب لت و پارتان مي كنند! (خبر ويژه)

«مردم ايران يعني همان مردمي كه هركدام از ما سال هاي سال در ميان آنها زندگي كرده ايم و آنها را خوب مي شناسيم، اگر از هرچه بگذرند از امام حسين]ع[ و تاسوعا و عاشورا نمي گذرند. اين اعتقاد چندين قرن در ميان مردم ايران سابقه دارد و به محض اين كه حركت يا حرف و سخني را در تقابل با امام حسين]ع[ بدانند، دمار از روزگار طرف درمي آورند و حتي كشتن او را عبادت هم مي دانند».
يكي از سايت هاي ضد انقلاب كه از لندن بارگذاري مي شود طي تحليلي با عنوان «هشدار به دوستان سبز»! دعوت از هواداران براي حضور در حد فاصل ميدان امام حسين(ع) و ميدان انقلاب در روز عاشورا را نشانه كج فهمي رايج در ميان «رهبران جنبش سبز»! دانسته و با بيان مطلب فوق خطاب به هواداران فتنه مي نويسد؛ «ما، مثل كيهان موسوي و خاتمي و كروبي را وطن فروش و عامل موساد و سيا و MI6 نمي دانيم ولي به نظر مي رسد اطمينان آنها از اين كه رژيم فعلا قصد بازداشت آنها را ندارد باعث شده كه شرايط بدنه جنبش را درك نكنند. آقاي موسوي بدون در نظر گرفتن خطر بزرگي كه در حد و مقياس خطر مرگ، هواداران را تهديد مي كند درباره عاشورا و وظيفه هواداران جنبش سبز(!) بيانيه مي دهد؛ كه بعيد نيست جعلي باشد و عوامل امنيتي رژيم براي سركوب باقيمانده هواداران جنبش سبز(!) آن را جعل كرده باشند»!
اين سايت در ادامه مطلب فوق كه بخش هايي از آن در سايت هاي «بالاترين»، «فيس بوك» و «توئيتر» نيز منعكس شده است، مي نويسد؛ «از نظر مردم در ايران، درست يا غلط،رهبران و هواداران جنبش سبز اسرائيلي و آمريكايي هستند و در عاشوراي سال گذشته به ]امام[ حسين]ع[ نوه پيامبرشان اهانت كرده اند و چادرهاي عزاداري را آتش زده اند. حالا خودتان تصور كنيد كه اگر روز عاشورا افرادي را ببينيد كه نشانه هواداري از جنبش داشته باشند، چه بلايي بر سر آنها خواهند آورد؟ تصور صحنه ابداً دشوار نيست. مردم آنها را به قصد كشت مي زنند و كشتن آنها را ثواب بزرگي مي دانند. آنها هرچه خشم و كينه از يزيد و شمر و... دارند را بر سر هواداران جنبش آوار مي كنند. لت و پار كردن و شكستن سر و دست و دنده آنها كه جاي خود دارد».
سايت ياد شده، در ادامه آورده است: «روز عاشوراي سال گذشته نبايد ملاك باشد، زيرا سال گذشته هنگامي به خيابان آمديم كه مردم در حسينيه ها و مسجدها مشغول عزاداري بودند و خيلي ديرتر متوجه حضور ما شدند. مگر شاهد نبوديم كه بلافاصله بعد از پخش خبر حضور ما در خيابان، همين مردم مثل مور و ملخ (با عرض پوزش از مردم شريف و غيرتمند كشورمان) به سراغمان آمدند. امسال اما، مردم آمادگي قبلي دارند و بيانيه آقاي ميرحسين هم آنها را هوشيارتر كرده است. به همين علت است كه معتقديم بيانيه موسوي جعلي است و توسط خود رژيم نوشته شده است».
يكي از كاربران «فيس بوك» در بخش نظرات كاربران- كامنت- و در ذيل خبر فوق نوشته است؛
«از هشدار شما ممنون. اين را هم اضافه كنم كه اگر روز عاشورا تعدادي از هواداران جنبش سبز توسط بسيجيان و يا به قول شما، مردم خشمگين كشته شوند، رژيم آن را به حساب خشم مردم و حركت خودجوش آنها عليه دشمنان امام حسين]ع[ مي نويسد و مردم عوام (باز هم از مردم شريف ايران اسلامي پوزش مي خواهيم) نيز تبليغات رژيم را باور مي كنند. اصلا اين مردم طوري تربيت شده اند كه وقتي مسئله عاشورا و]امام[حسين]ع[ مطرح مي شود همه مخالفان عاشورا و ]امام[ حسين]ع[ را در لشكر آقاي سعد وقاص- منظورش عمرسعد است- تصور مي كنند و قتل آنها را واجب مي دانند».
يك كاربر سايت توئيتر نيز نوشته است «چرا آقاي موسوي خودش جلو نمي افتد؟ و همسر ايشان يا به قول كيهان فاسد و هرزه گوي، «پيرزن اصلاحات» را به خيابان نمي فرستد.» در كامنت ديگري آمده است «مذهبي ها در ايران به زور و با فشار رژيم از قمه زدن خودداري مي كنند و قمه زدن بر سر خود را در مراسم سوگواري امامشان عبادت مي دانند، اين آدم ها كه به سر خود رحم نمي كنند، معلوم است با سر و دست كساني كه آنها را دشمن امام حسين]ع[ مي دانند، چه خواهند كرد».
گفتني است سال گذشته بسياري از مردم عزادار ابراز تاسف مي كردند كه چرا دير متوجه حضور اراذل و اوباش اهانت كننده به امام حسين عليه السلام شده اند و از اين كه اراذل و اوباش موفق به فرار شده بودند، خود را ملامت مي كردند.

صداي انگلوفيل ها درآمد! (خبر ويژه)

فاش شدن جنايات دولت مكار انگليس عليه مردمش كه تيتر ديروز روزنامه كيهان به آن اختصاص يافته بود صداي برخي از همكاران داخلي استعمارگر پير را درآورد.
از جمله سايت آينده به همراه پايگاه اينترنتي «سبزلينك» كه از سوي يكي از متهمان به جاسوسي و فساد حمايت مي شود با انتشار مطلبي كه نه دهم آن تكرار خبر كيهان است، تلاش كرد ثابت كند كيهان براي دانشجويان انگليسي مرثيه سرايي كرده پس بايد همين كار را هم براي دانشجويان ايراني بكند. اين تحليل خوشمزه در حالي انجام شده كه اولا كيهان در گزارش هاي خود كه سايت كوچكي چون آينده احتمالا توان رصد كامل آن را نداشته مكررا مطالبي در مورد پيگيري هاي رهبر انقلاب درباره حادثه كوي دانشگاه منتشر كرده است. ثانيا گردانندگان اين سايت ها عمدتا فراموش كرده اند كه چگونه اكثريت دانشجويان اين كشور در حماسه هاي 9 دي و 22 بهمن- كه امثال اين مدعيان همواره در قبال آنها خاموش بوده اند- با بي اعتنايي مطلق به تحريكات سرويس هاي اطلاعاتي انگليس، آمريكا و اسرائيل همراه با خيل عظيم مردم عليه فتنه گران به پا خاستند و آن اقليت مرتبط با نفاق و... كه سايت هاي آينده، بالاترين- تحت مديريت منوشه امير - و... براي آنها دل مي سوزانند اصلا دانشجو نيستند!
گذشته از اينها اينكه دم خروس پي درپي آشكار مي شود خود حكايتي جالب است. يك روز اسرائيل از آقايان حمايت مي كند، روز ديگر آنها به حمايت از انگليس برمي خيزند و فردا هم لابد...

مخملي هاي سرشكسته و هورا كشيدن براي قاتل خيانتكار (خبر ويژه)

به دنبال بردن متهم يك پرونده قتل به سر صحنه جنايت براي توضيح ماجرا و تهيه يك مستند تلويزيوني، رسانه هاي ضدانقلاب مدعي شدند متهم تحت فشار غرب آزاد شده است.
اين رسانه ها اخيرا با انتشار چند عكس از «سكينه-م» در منزلش ادعا كردند نامبرده آزاد شده و بنابراين فشار رسانه ها و محافل غربي نتيجه داده است. حتي بالاترين به خود تبريك گفت كه بالاخره پس از يك سال تجربه شكست هاي زنجيره اي، اپوزيسيون توانسته به يك پيروزي برسد و حكم اعدام نامبرده را متوقف كند!
اين محافل البته توضيح نداده بودند اين جنايتكار كه به همسر و خانواده خود خيانت كرده و ضمن برقراري روابط نامشروع، همسر خود را طي جنايتي فجيع به قتل رسانده چه نسبتي با اپوزيسيون سياسي و فتنه سبز دارد. اما فارغ از علت اين همسويي، خبرها حاكي از آن است كه حضور چند ساعته «سكينه-م» در منزلش صرفا براي تهيه يك مستند تلويزيوني بوده است.
پرس تي وي گزارش داد: برخلاف هياهوي تبليغاتي رسانه هاي غربي مبني بر اين كه «سكينه-م» آزاد شده است، گروهي از توليدكنندگان شبكه پرس تي وي با هماهنگي مقامات قضايي ايران به خانه وي رفته بودند تا گفته هاي وي را درباره صحنه جنايت و جزئيات قتل به تصوير كشند.
برنامه سازان شبكه پرس تي وي با افراد مختلف كه به نوعي با اين پرونده مرتبط بوده اند، گفت وگو كرده و قصد داشتند در برنامه «ايران تودي» به شرح موضوعات اصلي و حاشيه اي بازگفته هاي قتل بپردازند.
سجاد اصغرزاده، پسر سكينه -م و وكيلش هوتن كيان از جمله افرادي هستند كه با توليدكنندگان پرس تي وي در برنامه «ايران تودي» همراهي كرده اند.
روز پنج شنبه (18 آذر) برخي از رسانه هاي غربي مدعي شدند كه سكينه آشتياني از زندان آزاد شده است. «سكينه-م» با همدستي «عيسي-ط» در قتل ابراهيم اصغرزاده، (همسرش) شركت داشته و به اعدام محكوم شده است.
يادآور مي شود سايت ضدانقلابي خودنويس با اشاره به هياهوي اخير رسانه هاي ضدانقلاب بر سر پرونده «سكينه-م» تصريح كرده: پيروز واقعي پرونده جمهوري اسلامي است كه توانسته اين ماجرا را تبديل به مسئله اصلي اپوزيسيون كند و از بقيه مسائل منحرف نمايد(!)
برخلاف اين ادعا حقيقت ماجرا اين است كه جريان هاي ضدانقلاب پس از ناكامي از درگيري جدي و موثر با جمهوري اسلامي، تلاش كردند به كمك برخي سياسيون مبتذل اروپايي- نظير ساركوزي و همسر وي و نيز برلوسكوني و برخي اعضاي بدنام كابينه وي- به برجسته كردن پرونده «سكينه-م» پرداخته و بدين ترتيب ماجراي شكست پروژه آشوب و كودتاي مخملي را بپوشانند.