(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه اول  دی 1389- شماره 19820

مذاكرات ژنو-3 و نهضت بيداري هسته اي صلح آميز
متن كامل بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع بسيجيان
بسيج دل ها و آزمون روزهاي سخت



مذاكرات ژنو-3 و نهضت بيداري هسته اي صلح آميز

حسين امير عبداللهيان
مذاكرات ژنو-3 در روزهاي 15 و 16 آذرماه با حضور سعيد جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان در ژنو برگزار شد.
1-با نگاه به مذاكرات ژنو 3 و فعاليت هاي صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي، با قاطعيت مي توان گفت كه ايران اسلامي امروز پرچمدار «نهضت بيداري هسته اي صلح آميز» در منطقه است. پافشاري و مقاومت ايران در دستيابي به انرژي بومي صلح آميز هسته اي، موجي از تقاضا و بيداري را در منطقه ايجاد كرده است به نحوي كه اكنون بسياري از كشورهاي منطقه در حال انعقاد قرارداد برخورداري از اين فناوري هستند. «حفظ فناوري بومي غني سازي» براي جمهوري اسلامي ايران به منظور پيگيري اهداف صلح آميز، بسيار حائز اهميت مي باشد كه مكانيسم آن را در همكاري با آژانس بين المللي انرژي اتمي IAEA مي داند.
2- گفتمان آمريكايي- غربي در مذاكرات هسته اي از دو واژه «مذاكره» و «همكاري كامل» در ادبيات آميخته با «ديپلماسي تهديد» شكل گرفته است. در حالي كه براساس راهبرد و سند چشم انداز جمهوري اسلامي ايران، ادبيات غالب گفتمان ايران بر مبناي «دكترين تعامل سازنده» بوده و از سه واژه اساسي «مذاكره»، «تعامل سازنده» و «عدالت» نشات گرفته است. وجه مشترك اين دو گفتمان «مذاكره» مي باشد. در چارچوب ادبيات گفتمان هسته اي ايراني و آمريكايي، اصول و مباني مدنظر طرفين در قالب دو بسته پيشنهادي مطرح و روش مذاكره تا حصول نتايج مرضي الطرفين به شكل دو نامه Non-paper ارائه شده است.
3- همواره برخي از كشورهاي غربي اصرار مي ورزند كه موضوع هسته اي ايران را به عنوان «عامل تهديد امنيت بين الملل» وانمود كنند، اما تهران در مذاكرات سازنده خود، به خوبي بر عوامل «تهديدكننده صلح و امنيت بين الملل» اشاره كرده و آمادگي خود را براي «مذاكره»، «تعامل طرفيني سازنده» و حصول نتايج ملموس و مبتني بر «برد- برد» اعلام كرده است.
4- «اسكات سيگن» از نظريه پردازان هسته اي روابط بين الملل در مناظره معروف خود با كنت والتز اظهار مي دارد: «معتقدم ايران قدرت هسته اي فاقد سلاح هسته اي است و مدلي است شايسته، از وضعيتي كه من براي جهان ترجيح مي دهم يعني برخوردار از قابليت هاي هسته اي ضروري، اما فاقد سلاح هسته اي. معتقدم هر حكومتي كه خواستار دستيابي به انرژي هسته اي صلح آميز است بايد بتواند به آن دست يابد. همه كشورها نمي خواهند با استفاده از قابليت هاي بالقوه هسته اي خود به سلاح هسته اي دست يابند و دوگانگي سابقه دار در سياست غرب منجر به پيدايش دولت هاي «هسته اي خاموش» شده است. طبق پيش بيني ها در آينده با تعداد بيشتر و بيشتري از اين كشورها روبرو خواهيم شد كه برخوردار از قابليت هاي هسته اي ضروري، اما بدون
سلاح هسته اي هستند. ما بايد در مورد كشورهاي داراي سلاح هسته اي به عقب و به دنيايي با قدرت هسته اي اما بدون سلاح هسته اي برگرديم. اين بر دنياي «جوجه تيغي هسته اي» كه والتز ترسيم مي كند ترجيح دارد.»
5- كنت والتز (نظريه پرداز نو واقعگراي روابط بين الملل) با درك شرايط جهاني و منطقه و توانايي ها، منطق و اقتدار جمهوري اسلامي ايران طي مناظره اي علمي، تاكيد و توصيه مي كند كه رئيس جمهور آمريكا بايد بار تهديدها و ترساندن ها را كم كند. ما در حال حاضر صرفا ايران و خطر ايران را در بوق و كرنا كرده ايم، اما لازم است كه با خونسردي و تعقل بيشتري درباره ايران امروز صحبت كنيم.
جمع بندي:
اول-بايد پذيرفت كه بسياري از مفاهيم در دنياي معاصر متحول شده است. دولت ها و بازيگران جديدي وارد عرصه شده اند كه قواعد سنتي حاكم بر روابط بين الملل را به كلي متحول ساخته اند. اكنون جمهوري اسلامي ايران يكي از بازيگران اصلي به شمار مي آيد. دموكرات هاي حاكم بر كاخ سفيد بايد متناسب با شعار تغيير، خود را از «اتاق بحران» به «اتاق فكر» منتقل سازند و به آن روي سكه سياست خارجي يعني ديپلماسي و تعامل سازنده فرصت دهد تا آن را جايگزين استراتژي «فريب، زور و تهديد» سازند.
دوم- اگر (صاحبان خرد) در ايالات متحده آمريكا و مجموعه 1+5 درصدد «فرصت سازي» و «كاهش هزينه هاي» خود هستند، روش آن مبتني بر به كارگيري «ديپلماسي مذاكراتي جدي» و سازنده به جاي «ادبيات فريب، زور و تهديد» و «ديپلماسي شتاب» است. دراين فرض، بايد تلاش 1+6 را با هدف «ديپلماسي جمعي مبتني بر برد- برد» در راستاي كمك به صلح و ثبات امنيت منطقه اي و بين المللي بر روي مذاكراتي جدي و سازنده متبلور سازند. بدون ترديد تقويت روند گفت وگوهاي 1+6 و حصول نتايج مرضي الطرفين منوط به غلبه ادبيات گفتمان منطقي و اجتناب از تداوم كاربست «ادبيات فريب و تخريب مذاكرات» و انديشيدن به آثار مثبت هرگونه توافق جمعي و مذاكره هم وزن مي باشد. تداوم اين گفت وگوهاي سازنده مي تواند براي طرفين و جامعه جهاني مفيد افتد.
سوم- مروري بر دين، فرهنگ، آداب و سنن موجود در جمهوري اسلامي ايران و همچنين دستاوردهاي مقاومت و دفاع هشت ساله در مقابل تجاوز رژيم عراق و متحدان وي اثبات مي كند كه جمهوري اسلامي ايران «ديپلماسي و تعامل سازنده» را درخدمت به منطقه و بشريت دانسته و «ديپلماسي فريب، تهديد و توسل به زور» را برنمي تابد. همچنين سياست دوستي، محبت و همكاري با جهانيان در قالب احترام متقابل و به ويژه كشورهاي منطقه و بالاخص همسايگان را تداوم مي بخشد.
هنري كيسينجر درمقاله اي در روزنامه اينديپندنت خطاب به اوباما مي نويسد: اتخاذ ديپلماسي پويا از سوي آمريكا مي تواند فرصت هاي جديدي را به همراه داشته باشد. ما بايد ياد بگيريم به آنچه دست يافتني است عمل كنيم و آمادگي اين را داشته باشيم كه با نتايج متفاوتي روبرو شويم. هرچند مذاكرات ژنو-3، بركارآمدي «ديپلماسي مذاكراتي و گفتمان منطقي» صحه گذارد ليكن بدون ترديد تقويت روند گفت وگوهاي 1+6 و حصول نتايج مرضي الطرفين منوط به غلبه ادبيات گفتمان منطقي و مشترك 1+6 بر فضاي مذاكرات و اجتناب آمريكا و غرب از كاربست «ادبيات تخريب مذاكرات» و انديشيدن به آثار مثبت هرگونه توافق جمعي 1+6 مي باشد، با نگاهي بر صبر و مقاومت و بردباري و رفتار اعتمادساز جمهوري اسلامي ايران در موضوع صلح آميز هسته اي، بايد كماكان به مجموعه 1+5 فرصت داد تا صاحبان عقل، فرصت دوباره اي يابند تا شايد به دور از فشارهاي لابي صهيونيستي تغييري در فكر و رفتارشان حاصل و در مذاكرات آتي استانبول متجلي شود.

 



متن كامل بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع بسيجيان
بسيج دل ها و آزمون روزهاي سخت

چهارم آذرماه، 110 هزار تن از بسيجيان كشور در تجمعي باشكوه ميزبان فرمانده معظم كل قوا (مدظله العالي) بود.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در اين مراسم به يادماندني كه به مناسبت روز عيد سعيد غدير و هفته بسيج برگزار شد، طي سخناني به مسئله فلسفه غدير و جايگاه و ويژگي هاي بسيج و بسيجي پرداختند.
آنچه مي خوانيد متن كامل فرمايشات معظم له در اين مراسم است
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والصلاه والسلام علي سيدنا و نبينا ابي القاسم المصطفي محمد و علي اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداه المهديين المعصومين سيما بقيه الله في الارضين.
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه علي اميرالمؤمنين و الأئمه المعصومين الطاهرين.
عيد سعيد غدير را به همه شما عزيزاني كه در اين محضر عظيم و باشكوه شركت كرده ايد و به همه بسيجيان مخلص در سرتاسر كشور و به همه كساني كه در سراسر گيتي خود را متعهد به اسلام و حاكميت اسلام مي دانند و به همه كساني كه به نام مبارك علي بن ابي طالب(عليه السلام) احترام مي گذارند، تبريك عرض مي كنم. عيد غدير اگر چه شاخص فرقه اماميه شيعه است، ولي درواقع با مفهوم و محتوا و مضمون گسترده اي كه اين حادثه دارد، اين عيد متعلق به همه مسلمانان، بلكه با توضيحي كه عرض خواهم كرد، متعلق به همه كساني است كه براي بهروزي انسان دل مي سوزانند.
ما شيعيان اين اعتقاد راسخ را كه متكي به دليل متقن و غيرقابل ترديد است، درباره اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب(عليه السلام) داريم. اين حديث متواتر- يعني حديث روز غدير- را كه همه محدثين بزرگ اسلام، از شيعه و سني نقل كرده اند، مستند اين عقيده متقن مي دانيم.
پيغمبر اكرم در يك روز گرم و در يك نقطه حساس، در مقابل چشم مردم، علي بن ابي طالب(عليه الصلاه والسلام) را به عنوان امام مسلمين پس از خود و ولي امر امور اسلام معين كرد و به مردم معرفي كرد؛ «من كنت مولاه فهذا علي مولاه».(1) اين عطف به آيات متعددي است كه ولايت پيغمبر از سوي خداي متعال تثبيت شده است؛ مانند آيه «انما وليكم الله و رسوله.»(2) و آيات متعدد ديگر. مي فرمايد: آن كسي كه من ولي او هستم، اين علي ولي اوست. هر معنائي كه ولايت در مورد پيغمبر دارد، همان معنا در مورد اميرالمؤمنين با اين نصب پيغمبر و معرفي پيغمبر محقق است. اين يك دليل محكم و مستند غيرقابل ترديد است. در اين خصوص، بزرگان بحث كرده اند. لازم نيست وارد بحث هاي اعتقادي بشويم؛ اين مسلم است.
علي بن ابي طالب(عليه السلام) را آن روز همه مردم از نزديك آزموده بودند و كسي نبود كه نسبت به اين نصب اميرالمؤمنين دچار ترديد شود. روشن بود كه اين مرد فداكار مخلص داراي مرتبه عالي ايمان و تقوا، شايسته يك چنين حركتي از سوي پيغمبر اكرم و درواقع از سوي خداي متعال است. نصب اميرالمؤمنين نصب نبوي نبود؛ نصب الهي بود؛ اين شأن پروردگار بود كه پيغمبر اين را به مردم مؤمن ابلاغ كرد.
اميرالمؤمنين آن روزي كه به همراه پيغمبر وارد مدينه شد، يك جوان بيست و دو سه ساله بود. جوان هاي بيست و دو سه ساله امروز رفتار خود را مقايسه كنند با آنچه كه آن جوان ممتاز در طول تاريخ بشريت از خود بروز داد. همين جوان بود كه ستاره و قهرمان جنگ بدر شد؛ همين جوان بود كه در جنگ احد آنچنان درخشيد كه همه مسلمان ها به عظمت كار او وقوف پيدا كردند؛ همين جوان بود كه در امتحان هاي گوناگون، در غزوات پيغمبر، در ايستادگي در برابر فشار جبهه كفر و استكبار آن روز در كنار پيغمبر ايستاد؛ همين جوان بود كه به دنيا تعلق خاطر پيدا نكرد. آن روزي كه پيغمبر اكرم او را- كه در عين حال جوان بود- نصب مي كرد، اين جوان در چشم مسلمانان عظمتي داشت كه اين عظمت براي كسي قابل انكار نبود. هيچ كس هم اين را انكار نكرده است؛ نه در آن زمان، و نه در زمان هاي بعد.
ماجراي غدير فقط نصب يك جانشين براي پيغمبر نبود. غدير دو جنبه دارد: يكي جنبه نصب جانشين است؛ جنبه ديگر قضيه؛ توجه دادن به مسئله امامت است؛ امامت با همان معنائي كه همه مسلمين از اين كلمه و از اين عنوان مي فهميدند. امامت يعني پيشوائي انسان ها، پيشوائي جامعه در امر دين و دنيا؛ اين يكي از مسائل اصلي در طول تاريخ طولاني بشر بوده است. مسئله امامت، يك مسئله مخصوص مسلمان ها يا مخصوص شيعيان نيست. امامت يعني يك فرد يا يك گروهي بر يك جامعه اي حكمراني مي كنند و جهت حركت آنها را در امر دنيا و در امر معنويت و آخرت مشخص مي كنند. اين يك مسئله همگاني است براي همه جوامع بشري. خوب، اين امام دو جور مي تواند باشد: يك امامي است كه خداي متعال در قرآن مي فرمايد: «و جعلناهم ائمه يهدون بأمرنا و اوحينااليهم فعل الخيرات و اقام الصلوه و ايتاء الزكوه و كانوا لنا عابدين.»(3) اين امامتي است كه به امر پروردگار، مردم را هدايت مي كند؛ مردم را از خطرها، از سقوط گاه ها، از لغزشگاه ها عبور مي دهد؛ آنها را به سر منزل مقصود و مطلوب از حيات دنيوي انسان- كه خداوند اين حيات را به انسان داده، براي رسيدن به آن مقصود- مي رساند و به آن سمت هدايت مي كند. اين يك جور امام است كه مصداق آن، انبياي الهي اند؛ مصداق آن، پيغمبر اكرم است كه امام باقر(ع) در مني مردم را جمع كرد و فرمود: «ان رسول الله كان هوالامام». اولين امام، خود پيغمبر است. پيغمبران الهي، اوصياي پيغمبران، برگزيده ترين انسانها، از اين دسته امامهاي نوع اولند؛ كه اينها كارشان هدايت است، از سوي خداي متعال راهنمائي مي شوند، اين راهنمائي را به مردم منتقل مي كنند: «و اوحينا اليهم فعل الخيرات»؛ كارشان كار نيك است، «و اقام الصلوه »؛ نماز را بر پا مي دارند- كه نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست- «و كانوا لنا عابدين»؛ بنده خدا هستند، مانند همه انسانها كه بندگان خدا هستند. عزت دنيوي آنها كمترين آسيبي به بندگي خدا در وجود آنها و در دل آنها نمي زند. اين يك دسته.
يك دسته ديگر: «وجعلنا هم ائمه يدعون الي النار»،(4) كه در قرآن درباره فرعون وارد شده است. فرعون هم امام است. به همان معنا كه در آيه اول «امام» استعمال شده بود، در اينجا هم امام به همان معناست؛ يعني دنياي مردم و دين مردم و آخرت مردم- جسم و جان مردم- در قبضه قدرت اوست، اما «يدعون الي النار»؛ مردم را به آتش دعوت مي كنند، مردم را به هلاكت دعوت مي كنند. سكولارترين حكومتهاي دنيا هم، علي رغم آنچه كه ادعا مي كنند، چه بدانند، چه ندانند، دنيا و آخرت مردم را در دست گرفته اند. اين دستگاههاي عظيم فرهنگي كه امروز نسل جوان بشر را در چهار گوشه دنيا به سمت بداخلاقي و فساد و تباهي دارند حركت و سوق مي دهند، همان اماماني هستند كه «يدعون الي النار». دستگاه هاي قدرتند كه به خاطر منافع خودشان، به خاطر حاكميتهاي ظالمانه شان، به خاطر رسيدن به اهداف گوناگون سياسي شان مردم را مي كشانند؛ دنياي مردم هم دست آنهاست، آخرت مردم هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختيار آنهاست.
اينكه ادعا بشود كه در مسيحيت، كليسا به آخرت مي پردازد، حكومت به دنيا مي پردازد، يك مغالطه است. آنجائي كه قدرت دست انسانهاي بيگانه از دين و اخلاق باشد، كليسا هم در خدمت آنها قرار مي گيرد؛ معنويت هم در پنجه اقتدار آنها خرد مي شود و از بين مي رود؛ جسم و جان انسانها زير تأثير عوامل قدرت آنهاست؛ اين مسئله هميشه بشر است.
يك جامعه، يا زير سرپرستي امام عادل است- كه «من الله» است، هادي به خيرات است، هادي به حق است- يا در اختيار انسانهائي است كه از حق بيگانه اند، با حق ناآشنايند و در موارد بسياري با حق عناد مي ورزند. چون حق با منافع شخصي آنها و با منافع مادي آنها سر سازش ندارد، با حق عناد مي ورزند. پس يكي از اين دو حال است؛ از اين دو حال خارج نيست.
اسلام با تشكيل حكومت در مدينه و تشكيل جامعه مدني نبوي نشان داد و ثابت كرد كه اسلام فقط نصيحت كردن، موعظه كردن و دعوت كردن به زبان نيست. اسلام مي خواهد حقايق احكام الهي در جامع تحقق پيدا كند؛ اين جز با ايجاد قدرت الهي امكان پذير نيست. پيغمبر اكرم هم در پايان عمر مباركش، به دستور الهي و به الهام الهي، نفر بعد را خودش معين كرد؛ البته مسير تاريخ اسلام به مسير ديگري رفت. آنچه كه پيغمبر مي خواست و آنچه كه اسلام مي خواست؛ اين بود. اين يك طرحي شد كه در تاريخ ماند. نبايد تصور كرد كه انديشه پيغمبر شكست خورد؛ نه، شكست نخورد؛ در آن برهه تحقق پيدا نكرد، اما اين خط شاخص در جامعه اسلامي باقي ماند. امروز شما در اين گوشه از دنياي اسلام نتايج آن را مي بينيد و به فضل الهي، به حول و قوه الهي، اين الگو، اين خط واضح، در دنياي اسلام روز به روز همه گيرتر خواهد شد؛ اين مضمون غدير است. بنابراين مسئله غدير، فقط مسئله شيعه نيست؛ مسئله مسلمانان، بلكه مسئله همه انسانهاست. آنهائي كه بينديشند، مي دانند كه اين خط روشن، خطي است كه متعلق به همه انسانهاست؛ جز اين راهي وجود ندارد. اگر قدرت در اجتماعات انساني دست شيطان صفتان باشد، دنيا به همان راهي مي رود كه شما امروز مظاهر آن را در دنياي مدرن مشاهده مي كنيد. هرچه دنيا مدرنتر بشود؛ خطر آنگونه حكومتها بيشتر مي شود. البته هرچه دنيا از لحاظ علم و معرفت پيشتر برود، امكان و احتمال بروز خط هدايت هم بيشتر مي شود. اينجور نيست كه ما با پيشرفت علم احساس كنيم كه اين خط هدايت عقب افتاد؛ نه، جلو مي رود.
امروز مجموعه بسيج عظيم مردمي، بسيج مستضعفان در كشور ما يك حقيقت روشن و آشكار است. شما يك مجموعه اي هستيد از بوستان عظيم بسيج در كشور. اين بوستان را امام بزرگوار ما به وجود آورد و با كلمات خود و منش خود آن را آبياري كرد. اين نهالها بحمدالله روز به روز بالنده تر و مثمرتر شده است. امروز بسيج در كشور ما يك حقيقت عظيم و غيرقابل انكار و بي نظير است. درست است كه تبليغات دشمنان و به تبع آنها مناديان طرفدار آنها در داخل كشور سعي مي كنند بسيج را كوچك كنند، تحقير كنند و به بسيج اهانت كنند؛ اينها به خود كلام خدا هم اهانت كردند، به خود پيغمبر هم اهانت كردند ولي چيزي كه در باطن خود داراي عظمت و درخشندگي است، با اهانت اهانت كنندگان و تهمت تهمت زنندگان نه كوچك مي شود، نه از درخشندگي آن كاسته مي شود.
بسيج امروز در كشور ما يك حقيقت عظيم و درخشنده است؛ نمونه اي هم ندارد. شما نگاه كنيد؛ جنسيت هاي مختلف، زن و مرد، سنين مختلف، نوجوان و جوان و ميانسال و پير و كهنسال، اصناف مختلف، از دانشجو و طلبه و استاد دانشگاه و معلم مدرسه و دانش آموز و كارگر و كشاورز و بازاري و بقيه اصناف گوناگون مومن در سرتاسر كشور، در بسيج عضويت دارند، شركت دارند؛ يعني هيچ مرزي از جهت صنفي وجود ندارد، هيچ مرز جنسيتي وجود ندارد، هيچ مرز قومي و زباني وجود ندارد. الان در همين جمع، ترك و كرد و لر و فارس و بلوچ و بقيه ي اقوام ايراني حضور دارند. در سرتاسر كشور هم همين جور است. بسيج يك مجموعه منتظم سازمان يافته داراي هدف است، با اين گسترش و با اين تنوع و با اين كميت عظيم و با اين كيفيت ايماني كه در مجموعه هاي گوناگون، انسان نظيرش را مشاهده نمي كند.
شما دلتان متعلق به بسيج است. در دنيا احزاب وجود دارند، ممكن است احزاب پرشماري هم باشند- كه البته شمارگان و كميت يك مجموعه ميليوني به اين عظمت كه در بسيج وجود دارد، در هيچ حزبي در دنيا نظير ندارد- اما همان كميت هائي هم كه در احزاب هستند، جسم آنها، زبان آنها، توانائي هاي مادي آنها متعلق به حزب است؛ معلوم نيست دلها و ايمانهاشان متعلق به آن حزب يا آن مجموعه باشد. بسيج، بسيج دلهاست؛ بسيج جانهاست؛ بسيج عواطف است؛ بسيج اعتقادات و ايمانهاست؛ و همين است كه در روز سخت به كار يك ملت مي آيد. آن روزي كه ملتها دچار مشكلات شوند، آنجا جسمها فايده اي ندارند؛ دلها بايد در وسط ميدان باشند، بايد خط شكن باشند، آنهائي كه خط شكني كردند، لزوما جسم هاي نيرومندي نداشتند؛ دلها و ايمان هاي محكمي داشتند كه توانستند كوهها را بشكافند، راههاي دشوار را طي كنند، لغزشگاهها را پشت سربگذارند و خود را به منزل برسانند. بسيج، يك چنين حقيقتي است؛ اين را بايد قدر بدانيم. اول، خود بسيجي بايد قدر بداند. همين طوري كه الان در اين ميثاق نامه شنيديم و اين جوانان عزيز از زبان بسيجيان به زبان آوردند، آنها خدا را حمد كردند، سپاس گزاري كردند براي اينكه در بسيج عضوند. حقيقتا هم همين است؛ بايد خدا را شكر كرد كه توفيق داد تا انسان وارد يك چنين مجموعه اي بشود.
اهميت ديگر بسيج در اين است كه بسيج داراي يك جهت و يك بعد و متوجه يك منظور نيست. بسيج با اينكه هنر نظامي دارد و در خطوط مقدم ميدان نبرد، هر جا كه لازم بوده است، قرار گرفته و سخت ترين كارها را به عهده گرفته و انجام داده است، همه كاره است؛ يعني در همه ميدانها وقتي بسيج حضور داشته باشد، پيشرو است، پيشتاز است. امروز جوانان بسيجي ما در ميدان علم هم پيشرو و پيشتازند. اساتيد بسيجي ما هم در كار علمي جزو موفق ترينها هستند. هنرمندان بسيجي ما هم- آن كساني كه با روح بسيج وارد ميدان هنر شدند- موفقيتهاي بيشتر و بهتري پيدا كردند و توانستند مخاطبان بيشتري را جذب كنند. در هر ميداني وقتي با روحيه بسيجي، با اخلاص بسيجي، باشجاعت و شهامت بسيجي، با قدرت ابتكار بسيجي وارد شوند، مي توانند كارهاي بزرگي را انجام دهند. اين، حقيقت بسيج است.
عزيزان بسيجي اين را قدر بدانند و اركان بسيجي بودن را در خودشان تقويت كنند. بسيجي بودن اركاني دارد. همه ما بايد اين اركان را روز به روز در خودمان تقويت كنيم. جوانان عزيز! بارها گفتيم كه در درجه اول، روحيه اخلاص و روحيه بصيرت است. اين اخلاص و بصيرت روي هم اثر مي گذارند. هرچه بصيرت شما بيشتر باشد، شما را به اخلاص عمل نزديكتر مي كند. هرچه مخلصانه تر عمل كنيد، خداي متعال بصيرت شما را بيشتر مي كند. «الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور»؛ خدا ولي شماست. هرچه به خدا نزديكتر شويد. بصيرت شما بيشتر خواهد شد و حقايق را بيشتر مي بينيد. نور كه بود، انسان مي تواند واقعيات و حقايق را مشاهده كند. وقتي نور نباشد، انسان واقعيات را هم نمي تواند ببيند؛ «والذين كفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات»(5) وقتي طغيان جلوي چشم انسان را بگيرد، وقتي هوي هاي نفس كه طاغوت حقيقي اند و در وجود خود ما بدتر از فرعونند - جلوي چشم ما را بگيرند، وقتي جاه طلبي ها و حسادتها و دنياطلبي ها و هوي پرستي ها و شهوتراني ها جلوي چشم ما را بگيرند، واقعيات را هم نمي توانيم مشاهده كنيم.
ديديد بعضي ها نتوانستند واقعيات جلوي چشم را ببينند، نتوانستند تشخيص بدهند. در فتنه طراحي شده پيچيده سال 88 حقايقي جلوي چشم مردم بود؛ نگذاشتند يك عده اي اين حقايق را ببينند، بفهمند؛ نديدند، نفهميدند. وقتي در يك كشور فتنه گراني پيدا مي شوند كه براي جاه طلبي خودشان، براي دست يافتن به قدرت، براي رسيدن به اهدافي كه به صورت آرزو در وجود خودشان متراكم و انباشته كردند، حاضر مي شوند به مصلحت يك كشور، به حقانيت يك راه پشت كنند و لگد بزنند، كاري مي كنند كه سردمداران غربي و دشمنان درجه يك ملت ايران به هيجان مي آيند و سرشوق مي آيند و از آنها حمايت مي كنند، اين يك حقيقت روشن است؛ اين چيزي نيست كه وقتي نور هست، انسان آن را نبيند؛ اما بعضي نديدند، بعضي نمي بينند، بعضي درك نمي كنند، بعضي به خاطر ظلمت دل، حتي درك هم مي كنند، اما حاضر نيستند به اين فهم ترتيب اثر بدهند؛ اينها همه عوارض هواي نفس است؛ اينها همه نتيجه ي امر و نهي همان فرعون دروني ماست، همان فيل مست هوي و هوس است كه شرع مقدس چكشي از تقوا و ورع به دست مومن مي دهد كه بر سر اين فيل مست بكوبد و او را آرام كند. اگر توانستيم اين را در وجود خودمان آرام كنيم، آن وقت دنيا نوراني خواهد شد، همه چيز را مي بينيم، چشم ما مي بيند؛ اما وقتي هوي پرستي باشد، نمي بيند.
شما كه بسيجي هستيد، جوان هستيد، دلهاي شما پاك است، نوراني است، با صفاي باطن خودتان مي توانيد اين روحيه را، اين حالت را در خودتان تقويت كنيد. بسيجي با صفاست، نوراني است.
عزيزان من! بسيجي شديد، مبارك است؛ اما بسيجي بمانيد. ايستادگي در راه، مهم است. بسيجي ماندن متوقف به اين است كه دائم خودمان را مراقبت كنيم، مواظبت كنيم و از راه بيرون نرويم. ملت ايران كاربزرگي انجام داده است. كار بزرگ اين است كه به دنيايي كه يكجا و چهار اسبه به سمت جهنم حركت مي كرد و مي تاخت، يك نهيب زده است، يك بخشي را جدا كرده است. امروز جمعيتهاي عظيمي از مردم دنيا متوجه حقيقت شده اند و ملت ايران به عنوان پيشتاز و پيشرو، راه را تغيير داده است و مسير را عوض كرده است. مسير جوامع انساني بايد به سمت خدا باشد، بايد به سمت بهشت باشد، بايد به سمت حقيقت باشد. بديهي است كه شما ملت ايران اين كار بزرگ را انجام داده ايد. اهل باطل كه ساكت نمي نشينند. آن كساني كه وجودشان وابسته به باطل و ناحق است، وابسته به ظلم است، وابسته به لگدزدن بر سرملتهاست، اينها كه آرام نمي نشينند تا ملت ايران فرياد حقيقت و هدايت سر بدهد و دنيا را بيدار كند، بشريت را بيدار كند؛ اينها معارضه مي كنند.
البته اگر ما ايستادگي مان را ادامه دهيم، اين معارضه نهايت روشني دارد؛ «ولينصرن الله من ينصره». (6) خداي متعال به تحقيق و بدون ترديد نصرت را براي كساني قرارداده است كه به طرف حق حركت مي كنند و دعوت مي كنند؛ و ما اين را تجربه كرده ايم. سي سال است كه دشمنان عليه ملت ايران دارند تلاش مي كنند و كار مي كنند، اما ملت ايران به بركت ايستادگي خود و به بركت ايمان خود، روز به روز قوي تر شده است؛ دشمن هم روز به روز ضعيف تر شده است. امروز قدرت ايستادگي ما از بيست سال پيش بيشتر است، از سي سال پيش بيشتر است؛ اين تجربه ماست. پس نهايت اين مبارزه، پيروزي اسلام و مسلمين است. اما بايد توجه داشته باشيد كه درگيري و چالش وجود دارد؛ بايد خودتان را آماده نگه داريد، خودتان را به روز نگه داريد، بصيرتتان را به روز نگه داريد، اخلاصتان را به روز نگه داريد، به روز بسيجي باشيد و بسيجي بمانيد؛ اين رمز موفقيت ملت ايران و جامعه عظيم ايراني است.
ان شاءالله شما جوانها آن روزي را شاهد خواهيد بود كه به قله هاي افتخار دست پيدا كنيد و همچنان كه قرآن وعده كرده است: «لتكونوا شهداء علي الناس». (7) شهيدان و گواهان مردم دنيا شويد و در قله ها باشيد، تا ملتها به شما نگاه كنند و به سمت اين قله ها حركت كنند.
پروردگارا! فرج وليت را، فرج دردانه عزيز عالم خلقت را روز به روز نزديكتر بفرما.
پروردگارا! ما را از متمسكين به ولايت او و ولايت اجداد طاهرينش قرار بده.
پروردگارا! ما را به معناي حقيقي كلمه، مؤمن، بسيجي و انقلابي قرار بده.
پروردگارا! به حق محمد و آل محمد، ملت عزيز و عظيم الشأن ايران را به آرزوي بزرگ خود برسان. روح مطهر امام بزرگوارمان و ارواح طيبه شهداي عزيز را مشمول الطاف و فيوضات دائمي خود بگردان.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1): كافي: ج1، ص 024
2): مائده: 55
3): انبياء: 37
4): قصص: 14
5): بقره: 725
6): حج: 04
7): بقره: 341

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14