چهارشنبه اول دی 1389- شماره 19820
نگاهي به پاسداشت سنت هاي ايراني- اسلامي آيين هاي ايراني؛ پيروزي روشنايي، شكست تاريكي ( بخش پاياني)
|
|
|
نگاهي به پاسداشت سنت هاي ايراني- اسلامي آيين هاي ايراني؛ پيروزي روشنايي، شكست تاريكي ( بخش پاياني)
حسن آقايي ... آنان با هوش ورزي، تحمل دشواري ها و تأمل گستره قلمرو زيستن شان را مي كاويدند تا منشور معنويت و علم زندگي را هر چه بيشتر بشناسند، از رهگذر آن مجهولات حياتي را دريابند و از طريق معرفت پوينده خود بهورزي هر چه بيشتر زندگي را نيز متحول كنند. محصول هزاران سال نياكان ما مفاخر متعدد سنتي و آييني است كه فرهنگ بالندگي نسل در نسل را تاكنون و هميشه آينده به تاريخ وانهاده شده ، همين رسم يلدا كه درواقع امر عبور از تاريكي و خشنودي رؤيت روشنايي مي باشد، يكي از سنت هاي خوب ملي ايرانيان است. آيين هاي كهن سرزمين ما ريشه در حكمت و اصالت هويت فرهنگ ايران دارند. مستند اين نشان ها نيز در عرصه هاي مختلف فرهنگي جهاني درك، تقدير و تفسير معنوي شده و برخي ثبت بين المللي شده است. اين يادمان ها طي قرون گذشته از حوادث گوناگون متأثر نشده است. در عصر تكنولوژي، نمادهاي سنت ها، آرامش خاطر و شادي و غروري هستند كه بايد آنها را پاسداشت... نياكان تاريخ را نگارش كردند نسل ها مي خوانند و مي بالند. ... آيين هاي باستاني ايرانيان در سرزمين ايران پس از قرن هاي پرفراز و نشيب و تأثيرگذاري در عرصه هاي تاريخي، اجتماعي و تغييرات در بافت، متن زندگي و روابط قومي، برخي همچنان ماندگار از نسل به نسل هاي هزاران سال تاكنون محفوظ وملموس است از جمله همين شب يلدا. در آيين هاي اين رسم، همانطور كه پيشتر آورده شد، هندوانه معمولاً به عنوان به اصطلاح سرسبد ميوه جات گذاشته مي شود. درخصوص صرف هندوانه برخي از مردم بر اين باورند كه خوردن مقداري هندوانه در شب يلدا سبب جلوگيري از سرماخوردگي و بيماري انسان در طول مدت زمان چله بزرگ و چله كوچك در فصل زمستان خواهد شد. همچنين نقل است سفره شب يلدا در برخي مناطق به نوعي حالت سفره هفت سين عيد نوروز را دارد و در آن آينه و قاب تصوير حضرت علي«ع» گذاشته مي شود. شب يلدا، ثبت آثار ملي ايران آيين شب يلدا پس از 8هزار سال قدمت در سي ام آذرماه 1387 در فهرست آثار ملي ثبت شد. معاون سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري در ارتباط با اين امر گفته است: «به منظور ثبت ملي آيين شب چله اين نشان مستندسازي شد و خوشبختانه در حوزه ثبت ميراث ناملموس نسبت به گذشته شتاب بيشتري داشته ايم.» گفته وي با اشاره به اين كه قدمت آيين هاي شب چله به 8هزار سال مي رسد، همچنين حاكي از اين است كه شب يلدا يكي از قديمي ترين آيين هاي فرهنگي در عرصه سرزمين ما و نيز سرزمين هاي ديگر است و در بسياري از فرهنگ ها گرامي داشته مي شود. به همين دليل جهت حفاظت و گسترش آن براي نسل هاي آينده آن را به ثبت رسانديم.» يادمان رسوم نياكان در زندگي ماشيني يك دانش آموخته جامعه شناسي، رسوم باستاني را از دريچه اي جهاني مي نگرد با اين مضمون كه جشن آيين هاي ملي يكي از ويژگي هاي تقويم تاريخي همه جوامع است كه از كهن ترين دوران ها تا به امروز همه ملت ها، اقوام، ايل ها و... در روزهايي از سال برگزار مي كنند. «صنوبر محمدي» در اين باره توضيح مي دهد:«يكي از نيكويي هاي آيين ها به فراموشي سپردن برنامه هاي جدي و شغلي متعارف و تكراري روزانه است ليكن در زندگي شهري و بالطبع زندگي ماشيني توجه به آن كمرنگ شده مي نمايد. با اين حالت اما نشان و اهداف آيين ها از يادها نرفته و مردم به نوعي از چنان رسم هاي نياكان خود استقبال مي كنند و از اين فرصت هاي دلپذير با خشنودي دور هم نشستن خانوادگي يا ميهماني و ديدار اقوام و آشنايان، طراوت و تنوعي به روزمرگي زندگي داده و از احساس آرامش و لذت ويژه آييني برخوردار مي شوند.» وي در ادامه، با اشاره به اين كه برگزاري جشن آيين هايي نظير شب يلدا به ويژگي هاي فرهنگي، اجتماعي، تاريخي، جغرافيايي و اعتقادي هر جامعه بستگي دارد، مي افزايد: «براساس آنچه درمورد آيين ها و جشن هاي كهن در ايران امروز ذكر شده است واژه يلدا به معني ولادت خورشيد (مهر) است و روميان آن را «ناتاليس اتويكتوس» يعني روز تولد مهر و شكست ناپذير ناميده اند. به باور آنان در اين درازترين شب سال كه اهريمني و نامباركش مي دانستند، تاريكي شكست مي خورد و روشنايي پيروز و خورشيد زاده مي شود. يلدا، آخرين شب فصل پاييز و شب اول زمستان و طولاني ترين شب سال را مي توان يك جشن گردهمايي خانوادگي خواند كه خويشاوندان در خانه بزرگ خانواده جمع شده و به بياني سرماي آغاز زمستان را با نشستن دور كرسي و تجديد ديدار و جويايي حال و وضع سلامت همديگر و شكر حق تعالي، خوردن شبچره و رسم ديرينه تفال اشعار حافظ شب چله را به خوشدلي به نيمه شب مي رسانند. بنابر رسم و عادت ذايقه اي به عنوان نمونه مبتني بر آنچه پيرامون برگزاري شب چله نقل و ذكر شده است در برخي شهرها گندم، مغز بادام و گردو، توت خشك، تخم هندوانه، در نواحي ديگر حلواي شكري، خرما، نخودچي و... در ناحيه اي ديگر شيريني، باقلوا، كشمش و آجيل درهم مخصوص يلدا، در شهري ديگر رنگينك، انجير خشك و... مورد مصرف است.» سير فرآيند پايداري آيين ها با شخصي از دست اندركاران يك تشكيلات فرهنگي- ملي تماس مي گيرم نظرش را در خصوص شب يلدا مي پرسم، مي گويد تخصصي در اين باره ندارد. مي گويم به عنوان يك شهروند كه قطعاً اسم و رسم شب يلدا برايش كاملاً آشنا است لااقل برداشتش را از اين آيين ملي و همگاني تعريف كند. وي كه نمي خواهد اسمش نوشته شود نوع شناخت آيين هاي باستاني را در دو مقطع سني، متفاوت مي خواند و چنين مي گويد: «يك سري از سنت ها از بچگي در محيط خانواده ديده و شنيده شده كه در آن سن دليلش براي بچه شناخته نيست اما خوشايندش است. بعد در بزرگسالي به علت تكرار همان سنت ها علاقه مندي اش تبديل به علت و هدفمندي آن آيين ها مي شود. مثلاً فرد در دوران بچگي، آيين نوروز را بيشتر از جنبه سرگرمي ديد و بازديدهاي خانوادگي، لباس نو، شيريني و عيدي گرفتن مي شناسد. در سال هاي بعد، آن حالت و خاطره هاي بچگي از نوروز به لزوم و باور انجام آن رسم در او مي شود. در بعد ديگر رسوم، آن بوده است كه در ساليان دور جامعه كشاورزي براي باروري كشت و محصولش در انتظار باران و يا نور خورشيد بوده كه برآورد خواسته اش به شادي جمعي ديگران هم مي انجامد. همچنين برگزاري جشني به نام سده بوده است.» (نام جشني كه ايرانيان قديم روز دهم بهمن ماه برپا مي كردند و بنا به مستند شاهنامه فردوسي اين جشن پس از پيدا كردن آتش برقرار شده است.) اين شهروند ادامه مي دهد: «از طرفي گفته شده مردمان قديم زمستان را به دو بخش چله بزرگ و چله كوچك مي ناميدند كه هر يك تأثيرات جوي خودرا دارد. همچنين در ميان اين آيين هاي هزارها سال پيش، شب يلدا هم يك سنت بوده است و مردم از گذشته هر سال شب اول زمستان را نوعي جشن مي گرفتند كه قضيه آن به فرهنگ ملي خودمان برمي گردد. يا آنچه كه شب چهارشنبه سوري خوانده شده است.» وي ادامه صحبتش به آيين هاي مذهبي اشاره دارد و چنين مي گويد: «يك سري آيين ها هستند كه به خاطر اعتقاد، علاقه و باورهاي مذهبي اجرا مي شده و مي شود و فرهنگ مسلمان شيعي اسلامي در آن ها لحاظ مي شود و ممكن است در جاهاي ديگر هم باشد. تمام اين مراسم نزد هر ملت و قوم متناسب با شرايط مذهبي، فرهنگي آداب و باورهاي رايج خود برگزار و در طول گذشت سال ها شكل داده شده اند. به نظر من سنت ها طي سال ها ماندگاري شان مستلزم زمان بري طولاني بوده است.» بخشش پدر نسبت به خطاي فرزند «محمدي» جامعه شناس، گفتار خود را با نقل ديدگاه هاي هموطني كه از وي به عنوان يك آذربايجاني جهان ديده ياد مي كند، پيرامون سبب جاوداني و تداوم برگزاري رسم شب يلدا و موقعيت اين آيين در برخي كشورها، ادامه مي دهد. او مي گويد «بخارايي» مرد دنيا ديده اي كه بيشتر عمر خود را در كشورهاي اروپايي گذرانده است علت دير پا بودن و ماندگاري آيين شب يلدا را پاسداشت و احيا داشتن آن سنت بزرگ فرهنگي- ملي مي داند و معتقد است اين رسم را بايد سال به سال زنده تر و باشكوهتر برگزار كرد. وي كه از خطه آذربايجان شرقي- تبريز- است مي گويد: «در برپايي اين سنت، گذشت بزرگترها نسبت به كوچكترها نيز نمود مي يابد. براي مثال اگر قصور و خطايي از طرف فرزند نسبت به پدر صورت گرفته و دل او را رنجانده باشد، پدر بزرگتري و مهرورزي نسبت به فرزندش مي كند و او را به پاس شب يلدا مي بخشد.» گفته اين هموطن درباره آيين شب يلدا همچنين حاكي از آن است كه در كشورهاي همجوار ايران، نظير تركيه، گرجستان و برخي كشورهاي ديگر به دليل نزديكي فرهنگي مابين، برگزاري اين آيين بزرگ نيز رواج يافته و مردم آن را گرامي مي دارند. او مي افزايد شب يلدا اختصاص به مسلمانان ندارد. اين سنت براي تمام اديان كه در كشور ايران زندگي مي كنند نيز قداست خاصي دارد. مثلا يك خانواده مسيحي وقتي فرزندشان را براي دفاع و حفاظت از كشور هنگام جنگ به جبهه مي فرستند و او شهيد مي شود، وقتي فرزند پسر مسيحي در كشور ما به خدمت سربازي مي رود و يا مسيحيان در مجلس شوراي اسلامي نماينده دارند و بنابراين به رسميت ايراني شناخته مي شوند، آنان نيز به تبعيت از ساير ايرانيان و مسلمانان اين رسم شب يلدا را جشن مي گيرند و گرامي مي دارند. باشد كه اين آيين كهن ملي و مذهبي با وجود اشاعه دگرگوني هاي صنعتي و تكنولوژي امروز به عنوان نمادي از واقعيت هاي فرهنگي، قومي و تاريخي اين مرز و بوم هيچگاه فراموش نشود.» آيين ها به روايت كهنسال ترين مسافر قطار جثه اي مينياتوري دارد. موهاي تمام سر و صورتش يكدست سفيد شده است حتي ابروانش. عصا در دست دارد اما عينك طبي به چشم ندارد. وارد كه شد سخت از لابلاي جمعيت ايستاده نمي گذرد. يكي به دليل هيكل استخواني اش و ديگر، مردم راه عبورش را تا رسيدن به جاي راحت گوشه واگن، باز كردند. در همان لحظه مرد ميانسالي از روي نيمكت دو نفره بلند شد. مرد كهنسال با همه خستگي به آن مسافر اصرار كرد سر جايش بنشيند كه او قبول نكرد. دو سه ايستگاه بعد واگن خلوت شد. حالا راحت همديگر را مي ديديم و در اولين نگاه مهربانانه سلام كرد... ايستگاه بعد، تنها مسافر كنارش از نيمكت بلند شد و از واگن پياده شد. او با دست به جاي خالي كنارش اشاره كرد. نشستم. سلام دوباره و احوالپرسي... اندكي بعد بي آن كه نگاه كند آرام گفت: «صبح آمديم بيرون حالا مي رويم خانه. هيچ كاري نكرديم.» مي پرسم: چه كار بايد مي كردي؟ پاسخ مي دهد: «يك كار خير.» بدين ترتيب گفت وگوي مان پاي مي گيرد. ادامه صحبتش تفاوت فكري بين برخي آدم هاي امروزي است: «آن زمان مردم با هم همبستگي داشتند. حال دنبال پولند.» به فكرم رسيد موضوع گزارشم را با اين مرد بس كهنسال اما متواضع در ميان بگذارم بلافاصله سؤال مي كنم: آن زمان ها كه گفتيد، مردم و خانواده ها سنت هاي نيك ايراني را چگونه برگزار مي كردند؟ مثلا نوروز يا شب يلدا كه نزديك است. مي گويد: «آن سال ها رسوم قديمي خيلي بهتر از الان انجام مي شد. شب يلدا كه شب چله هم مي گفتند و طولاني ترين شب در سال است. اهل و عيال دور كرسي مي نشستند. بچه ها و نوه هاي خانواده همراه پدر و مادرشان مي آمدند خانه پدربزرگ و مادربزرگ. با هندوانه و تخمه و نقل و شيريني پذيرايي مي كردند. بزرگترها نيت مي كردند. يك نفر حالا پدربزرگ يا عمو و يا ديگري فال حافظ مي گرفت، معنا و تفسير مي كرد. در خانه ها و يا قهوه خانه ها شاهنامه خواني مي شد. در هر كجا، كلام خدا قرائت مي شد، از درگاهش تندرستي و عاقبت خيري طلب مي شد. حالا اما آن شور دروني نسبت به اداي سنت ها كم شده. دور هم جمع مي شوند يكي از تجارت مي گويد، يكي از خريد اتومبيل. اما همه اين جور نيستند...» به ايستگاه پاياني مترو رسيديم. به اتفاق از پله برقي بالا رفتيم ادامه صحبت او اين است: «هنوز سنت هاي ايراني و الهي هست. هنوز شب يلدا برقرار است. همينطور مراسم محرم و صفر. عده اي به تكيه ها و مسجد مي روند فيضي مي برند. اين قبيل مراسم هم از دوران هاي گذشته بوده است. منتهي زمان كودكي و جواني و ميانسالي ما، در و همسايه و آشناي محل و خودي هميشه از احوال هم بيشتر باخبر مي شدند.» گزارش روز
|
|
|