(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 20 دی 1389- شماره 19836

نشانه هاي يك تغيير

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




نشانه هاي يك تغيير

حميدرضا اسماعيلي
موسوي در روز شنبه دهم اسفند 1387 در ديدار با برخي دانش آموختگان و دانشجويان، ضمن تكرار انتقادهاي پيشين خود به دولت نهم به مسائل ديگري نيز مي پردازد.
در هيچ جاي جهان لااقل در بين كشورهاي در حال توسعه، كشوري چون ما مستقل نمي توان يافت و اين مسئله اي است كه مقام معظم رهبري هم بارها بر آن تأكيد كرده اند و از آن حمايت نمودند. اين استقلال، آثار و بركاتي در جنبه هاي مختلف دارد. شايد در برخي مواقع از اين استقلال استفاده نكرده ايم. استفاده خوب از استقلال مي تواند بسياري از مسائل را حل كند. اگر ما به دنبال توسعه و رويكردهاي جديد بوديم، با تكيه بر تجربيات بومي مي توانستيم اين كارها را انجام دهيم، نه اينكه بگوييم نبايد از تجربيات كشورهاي ديگر استفاده كنيم بلكه ما بايد يك روي باز و گشوده در برابر تجربيات بشري داشته باشيم و در عين حال بايد بدانيم كه هر ملتي در فضاي خاصي تنفس مي كند و اعتقاداتي دارد كه به تجربيات جهاني رنگ و بوي ملي مي زند.
موسوي در ادامه اين جلسه به بحث هاي مطرح شده پيرامون رابطه خود با مقام معظم رهبري اشاره كرد و با بيان اينكه ايشان محور وحدت ملت ماست، اظهار كرد:
ايشان فردي است كه پاسدار ارزشهاي اصيل انقلاب ماست و وظايف سنگيني كه براي پيشبرد نظام بر عهده ايشان است نمايانگر همين مسئله است. كسي كه به نظام علاقه داشته باشد و بخواهد براي اين كشور و نظام در درون آن كار كند نمي تواند خود را در اين مسائل فريب دهد. رهبر انقلاب در هر شرايطي از دولت ها حمايت كرده اند و اين مسئله بسيار مهمي است. ولي اينكه تصور كنيم هر كاري كه دولت ها و دستگاه هاي مختلف مي كنند كاري است كه ايشان تأييد مي كنند ديد درستي نيست، هر دولتي كه با رأي مردم مي آيد براي اينكه بتواند كار خود را انجام دهد نياز دارد مورد حمايت واقع شود، اين مسئله ديگري است. امام خميني(ره) نيز از دولت دوران جنگ دفاع مي كردند. طبيعي است كه رهبري از قوه مجريه، قوه مقننه، قوه قضائيه و دستگاه هاي مختلف نظام جدا نيست، زيرا خوب كار كردن دستگاه هاي مختلف كشور جزو اهداف اصلي رهبر معظم انقلاب هم هست.133
موسوي در اين ايام براي آن كه خود را فراجناحي معرفي كند و در پي ائتلاف حداكثري از ميان اصولگرايان و اصلاح طلبان برآيد در گفت وگويي كه با روزنامه اعتماد در آستانه نوروز 88 انجام مي دهد درباره مفاهيم اصولگرايي و اصلاح طلبي چنين مي گويد:
بنده شخصاً اعتقاد دارم اصلاح طلبي يعني برگشت به اصول و حفظ حريم هاي اسلامي و انساني و پرداختن به عدالت و آزادي و استقلال و توسعه در كنار نگاهي نو و امروزي به جهان و مسائل كشور جزو اين اصول است. دفاع و حمايت بي دريغ از قشرهاي مستضعف يكي ديگر از اين اصول است. بنده اعتقاد دارم مردم عادي به معناي واقعي هم اصول گرا هستند و هم اصلاح طلب. به طور مثال مردم نمي پسندند كه هيچ سياستمداري در تكنولوژي هسته اي كوتاه بيايد و كافي است در اين زمينه در سطح ملي نظرسنجي شود تا صحت ادعاي فوق ثابت شود و به طور مسلم اين حس مردم و خشنودي آنها از فرستادن ماهواره به فضا كه در حقيقت در سايه استقلال نظام امكان پذير شده است را مي توان اصول گرايي دانست. در عين حال مردم خوششان نمي آيد كه حكومت در امور شخصي آنها دخالت كند و يا آزادي هاي قانوني را محدود كند و يا پشت سر هم روزنامه ها را با مختصر لغزشي ببندد. ممكن است ما چنين حس و گرايشي را اصلاح طلبي بناميم. خيلي راحت مي توان حدس زد كه بر عكس گروه هاي سياسي، مردم مي توانند هر دوگرايش را با هم داشته باشند و اصولاً در ميان مردم عادي اصول گرايي و اصلاح طلبي از هم جدايي ندارند. بنده هم در اصول گرايي و اصلاح طلبي مانند مردم مي انديشم.134
موسوي كه در اسفند 1387 هنوز كانديداي جبهه دوم خرداد نشده بود و هنوز در اين جبهه بسياري خاتمي را بر او ترجيح مي دادند با آزادي بيشتري از دغدغه هاي شخصي خود سخن گفت. او گفتمان خود را داشت و هنوز بيانگر ارزش ها و باورهاي شخصي و حلقه محدود اطرافيان خود بود. او در اين مقطع زماني گاهي به طور تلويحي و احتياط آميز نقدهايي نيز به اصلاح طلبان مي كرد. اما به هيچ وجه قابل مقايسه با طعنه ها و كنايه هايي كه به دولت نهم مي زد، نبود. در ادامه اين جلسات و تبيين گفتماني، موسوي در روز سه شنبه 13 اسفند در نشست شصت و ششمين سالگرد تأسيس انجمن اسلامي دانشگاه تهران شركت كرد و به سخنراني پرداخت.
انجمن هاي اسلامي داراي دوچهره اند؛ نگاهي به سنت ها و دين و ايمان دارند؛ چهره اي كه نزديكي بسيار زياد با نهادهاي ديني و سنتي ما دارد و چهره اي ديگر كه نگاهي به جهان علم، جهان سياست و تحولات گوناگون آنها دارد. جمع كردن اين دو نگاه و اين دو جهت خود، يك معجزه است؛ در حقيقت همان همنشيني سنت و تجدد محسوب مي شود و بر اين مبنا خود ساختاري پيدا مي كند و در جايي جمعي منظم را وامي دارد تا بينديشند و راه حلي براي اين همنشيني پيدا كنند. در جامعه و فضاي سياسي كه گفتگوها، شعارها و جريان هاي مختلف وجود دارد گاهي ممكن است با جرياناتي مواجه شويم كه مقابل هم قرار مي گيرند. وقتي در اين مسئله دقت كرده و آن را واكاوي مي كنيم دليل آن را در قبول يك سازمان مي بينيم كه مي تواند اين تضادها و مخالفت ها را به وحدت تبديل كند. امروزه در جامعه ما دو جريان اصلاح طلبي و اصول گرايي وجود دارد كه در توضيح اصولگرايي يك زمان اين جريان به گونه اي تعبير مي شود كه ارتباط وسيعي با اصلاح طلبي داشته باشد و موقعي هم اصلاح طلبي و اصول گرايي عنوان كليشه اي قلمداد مي شوند كه هيچ سازشي با هم ندارند. اينجا هم اصول گرايي معناي عميق خود را از دست مي دهد و هم اصلاح طلبي نمي تواند براي تحولات و دگرگوني هاي درست، مفيد واقع شود و تنها به دستمايه اي براي مبارزات خالي از ارزش كه ممكن است پشتوانه مردم را در خود نداشته باشد، تبديل مي شود. جامعه ما بر عكس اين كليشه سازي در ارتباط با اصلاح طلبي و اصول گرايي چهره ژانوسي پيدا مي كند؛ به اين معني كه در عمق قضاوت و داوري خود، جامعه، هم اصلاح طلب و هم اصول گراست. آن چه براي نياز واقعي ملت ما و چاره اي براي از بين رفتن اين تفرقه ها به نظر مي آيد، اين است كه توجه كنيم مردم چگونه مي توانند اصلاح طلبي و اصول گرايي را با هم جمع كنند. به طور مثال در جامعه ما مسئله عدالت و آزادي از هم جدايي ندارد و البته در قديم هم نداشت. در جامعه اي كه مي توانيم آزادي و عدالت را با هم جمع كنيم، مردم مي توانند راه شهيدان را ادامه دهند و مدافع معنويات باشند. اما در عين حال اين اعتقاد و اين شيفتگي در ميان مردم باعث نمي شود كه آنها موافق دخالت دستگاه ها و نيروهاي گوناگون در امور شخصيه خود باشند، يعني دفاع از ارزش هاي اساسي و دفاع از خون شهيدان و راه آنها تناقضي براي احترام به زندگي و امور شخصي آنها ندارد. در اينجا جامعه هم اصلاح طلب هست و هم اصول گرا. جامعه دوست ندارد به ارزش هاي او توهين شود، مردم دوست دارند به عقايد ديني آنها احترام گذاشته شود اما در عين حال مردم راضي نيستند كه هيچ كتاب يا روزنامه اي به بهانه هاي اندك و غيرمعقول توقيف يا بسته شود. ميانگين طيف ها و گروه هاي فكري مختلف جامعه ما به روحانيت احترام مي گذارند و مي خواهند كنار او باشند، از روحانيت توان بگيرند، حمايت كنند و البته روحانيت هم به آنان كمك كند. حال در اين فضاي اعتماد جامعه كه موجب خير و بركت كثيري براي انقلاب و تداوم انديشه هاي آن و نيز رشد انگيزه مي شود، آنها دوست ندارند روحانيت دولتي شود. همچنين مردم نمي خواهند آن ارزش هايي كه باعث بقاي شخصيت، دين و ايمان و همه هستي آنهاست، همچون كالايي كه قيمت پولي دارد، قابل خريد و فروش باشد و به دنبال آن نهادهاي برآمده از مردم، چنين وضعيتي پيدا كنند. به عبارت ديگر، گرچه جامعه موافق كسب و كار خصوصي است، اما موافق ترويج يك فضاي ارزشي سوداگرانه كه همه چيز در آن قابل خريد و فروش باشد، نيست. در جامعه اي كه تجارت با خداست و بيع با خداست، در آن جامعه سوداگري و حاكميت پول به حداقل خودش تقليل پيدا مي كند. البته در آن جامعه نيز توليد ثروت، رشد و توسعه هست اما اگر ضرورتي داشته باشد مردم حاضرند از همه چيز خودشان در راه خدا بگذرند و به كشور، به مردم و به انقلاب كمك كنند تا كشور از بحران ها رد شود. در چنان جامعه اي مي شود بدون آن كه به مردم صدقه بدهيد و پول كف دست آنها بگذاريد انتظار داشته باشيم كه بحران و مشكلات را براي مردم شرح دهيم و مردم را به طاقت و سخت كوشي فراوان، كار كردن با حفظ عزت انساني خودشان دعوت كنيم و آنها پاسخ دهند. ما اگر اشتباهي هم كرده ايم و هزينه اي را بر كشور تحميل كرديم، اگر با حفظ حرمت و عزت مردم به سمت و سوي آنها رجوع كنيم، آنها كمك خواهند كرد؛ مردمي كه در طول هشت سال جنگ فرزند خود را به جبهه ها مي فرستادند، مال و اموال خود را و زينت آلات خانواده هايشان را به جبهه مي بخشيدند. مادران در پشت صحنه ها به نوعي، از دفاع مقدس حمايت مي كردند و پدران و فرزندان و دختران، هر يك به نوعي در پشت جبهه دخالت مي كردند. در شرايطي كه ارزش ها زنده شود و روي آنها ايستادگي شود، دليلي ندارد كه مردم در شرايط سختي كمك خودشان را دريغ كنند. ما نمي توانيم راجع به عزت مردم قهرمان غزه و مقاومت پرافتخار حزب الله لبنان صحبت كنيم و عزت مردم خودمان را ناديده بگيريم. مردم بين خود تناقضي ميان حمايت از مردم غزه و حفظ كرامت انساني خود نمي بينند. آنها اعتقاد دارند كه مي توان اين دوگانگي رفتار را نداشت.135
البته بايد توجه داشت كه موسوي مانند بسياري از افراد ديگري كه خام انديشانه تلاش كرده اند از دو جبهه سياسي، يك جبهه ايجاد كنند تنها به كلي گويي ها بسنده مي كند و وارد جزئيات نمي شود. روشن است كه در اين كلي گويي ها و ساده سازي هايي كه در بيانات موسوي به دست آمد، جايي براي تعارض و اختلاف نبايد باشد، اما فراتر از اين بسيط نگري ها، جزئيات امور بود كه مرز ميان اصول گرايي و اصلاح طلبي را تعيين مي كرد. واقعيت هايي كه در رفتار پس از انتخابات او نيز نمايان شد.
موسوي در جمعه 16 اسفند 87 در پيامي به مجمع ادوار نمايندگان مجلس مي نويسد: «كشور در شرايط خوبي به سر نمي برد. شايد از نظر كساني كه دستي در كار نداشته اند تشخيص آن كه اين اظهار نگراني تا چه حد ناشي از واقع بيني و يا بدبيني است و كلاً داشتن ديدي روشن نسبت به بحران هايي كه بايد انتظارشان را كشيد كار مشكلي باشد... به صورتي كه به راستي نمي توان از كسي انتظار معجزه داشت...، ما همچون گذشته و بيش از گذشته براي گذر از مراحل پيش رويمان به وحدت نياز داريم. كليشه هايي كه در ميان ما براي تقسيم بندي نيروهاي سياسي رايج شده است احتمالاً عملكرد و منافعي را دربر دارد، با اين حال من مطمئن نيستم كه اين منافع با مصالح كل جامعه كاملاً تطابق داشته باشد. جامعه ما در متن خود به اصول گرا و اصلاح طلب تقسيم نمي شود و اصرار نيروهاي سياسي به سرايت دادن تفرقه خويش به جامعه كمكي به حفظ وحدت و پايداري مردم در شرايط سخت را نمي كند.»136
موسوي چند روز بعد در جمع جوانان موسوم به دانش آموختگان دانشگاه آزاد گفت: «من به دنبال يك گفتمان ويژه هستم و اين هم منبعث از فضاي اول انقلاب اسلامي است. امروز بيش از گذشته بايد نگران وحدت جامعه باشيم و بايد كاري كنيم كه صرف نظر از مبارزات سياسي، صفوف مردم را شقه شقه نكنيم. هر گفتماني دافعه و جاذبه اي دارد و بنده به گفتمان انقلاب معتقدم و با بازخواني آن با توجه به شرايط زماني و مكاني آن را مطرح مي كنم و طبيعي است كه در سطح جامعه توجهي به شيوه طرح اين موضوع وجود داشته باشد.« وي با بيان اينكه قشر وسيعي از مديران خوب كشور در جناح هاي مختلف حاضرند با هر دولتي كه براي كشور خدمت كند كار كنند، گفت: «متأسفانه ما اين حقيقت را نديده گرفته ايم و با تضعيف نيروي انساني كارآمد و مديران با تجربه، كشور را فقيرتر كرده ايم و فقر از نظر نيروي انساني مهمتر از فقر مالي است. موسوي يكي از دلايل ورود خود به صحنه را احساس خطر از دور زدن هاي واضح قوانين دانست. او گفت، اهميت اين مسئله از هر مشكل ديگر بيشتر است. اگر قرار است آن چه مجلس تصويب مي كند و به صورت قانون درمي آيد يا مجمع در چهارچوب اختيارات و وظايف خود، تصويب و ابلاغ
مي كند، اجرا نشود و اين رويه شود، بعد از مدتي چه چيزي از نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي مي ماند.»137
در نهايت نخستين نشانه هاي تغيير گفتماني موسوي در بيانيه اعلام حضور رسمي وي در روز 20 اسفند 1387 آشكار مي شود. در اين بيانيه كه وي از انتخابات با عنوان بزرگ ترين «جشنواره جمهوريت» ياد كرده، بازشناسي آموزه هاي اسلام ناب محمدي(ص) و تكيه بر انديشه هاي حضرت امام(ره) مورد تأكيد قرار گرفت. موسوي در بيانيه اعلام حضور خود، مستضعفان را آماده ترين قشر براي اصلاح گري و پايبندترين پشتوانه براي اصول گرايي ناميد و دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي را حاصل جوشش هاي جوانان انديشمند و آزادانديش دانست. در اين بيانيه همچنين از آزادي، به عنوان آرماني كه خرازي ها، باقري ها و باكري ها در پاي آن جان دادند، ياد شده و آمده بود «ما را چه مي شود كه به كمترين بهانه خانه آرزوهاي همت را خراب مي كنيم تا به جايش برج هايي از جاه طلبي خود بسازيم؟» موسوي خواست عمومي براي تجديدنظر در سياست ها و گسترش گفتمان انقلاب اسلامي وتكيه بر ارزش هاي بنيادين را ضامن تحول جامعه دانسته و در بيانيه خود آورده بود: «يك قدم پيشرفت كه واقعاً محقق شود بر آرزوهاي درازي كه جامه عمل نمي پوشند برتري دارد.»138
در بخش هاي ديگري از اين بيانيه آمده است: «لازم است كه احترام دولت قانوني جمهوري اسلامي به دقت رعايت شود و انتقادات به صورت روشنگرانه، مستدل، دلسوزانه و نه با قصد فريب ارائه گردد. ستاد اينجانب حق چاپ و تكثير عكس مرا نخواهد داشت و از علاقه منداني كه ممكن است به صورت خودجوش وارد صحنه تبليغات شوند نيز انتظار دارم كه به اين خواسته خدمتگزار خود توجه كنند. از نظر من نوشته ساده يك شهروند علاقه مند به سرنوشت كشور در پشت شيشه مغازه اي دلنشين ترين و مؤثرترين الگوي تبليغاتي است. مي خواهم از كارهايي كه شايعه شيوعشان را در فصول انتخابات شنيده ام و اميدوارم هرگز واقع نشده باشند، به اكيدترين وجهي پيشگيري كنم. هرگونه عمل خلاف اخلاق، حضور و نشاط مردم را در صحنه انتخابات خدشه دار مي كند. چنانچه نام اينجانب در معرض اسائه قرار بگيرد انتظار از علاقه مندان و حاميان سكوت است.
علاقه مندان مطمئن باشند اگر مواردي رخ دهد كه بر حسب موازين اخلاقي و قانوني نياز به پيگيري داشته باشد، ستاد به وظيفه خود در اين زمينه عمل مي كند. از همه عزيزان و دوستان تقاضا دارم به هيچ وجه از امكانات و اموال عمومي، چه به صورت مستقيم و يا غيرمستقيم، در امور انتخاباتي استفاده نكنند. حل مسائل بزرگ نه فقط نياز به همفكري همه انديشه ها و گفتمان ها، كه به وحدت و انسجام تمامي نيروهاي توانمند كشور نيز نيازمند است.»139
موسوي پس از اعلام حضور رسمي براي شركت در انتخابات، نخستين مجلس سخنراني خود را در حسينه «حجت» نازي آباد برگزار مي كند. او در شنبه 24 اسفند 1387 سخنراني خود را از محله اي آغاز مي كند تا شايعه تعلق او به اين منطقه و مردم اين طبقه اجتماعي را تقويت سازد. در اين سخنراني موسوي ضمن تكرار مطالب دو ماه گذشته خود به مجموعه تلويزيوني يوسف پيامبر(ع) اشاره مي كند و نوسان قيمت نفت را با بحران چهارده ساله آن دوران مقايسه مي كند. وي براي ايجاد رابطه با مردم پائين شهري با استفاده از اين تمثيل مي گويد:
حضرت يوسف(ع) زماني كه با بحران چهارده ساله مواجه مي شوند به برنامه ريزي در هفت سال فراواني و هفت سال قحطي مي پردازند و بي شك براي گذر از اين بحران نياز به توان بالايي است كه حتماً بايد براي آن برنامه ريزي صورت گيرد و از همه امكانات استفاده شود. ما بايد از اين موضوع نتيجه بگيريم كه با توجه به سال هاي فراواني ارز نفتي كه به صورت غيرعادي و باورنكردني بالا رفت، آيا براي سال هاي قيمت پايين نفت و قحطي ارز برنامه ريزي كرده ايم؟ آيا در سالهاي فراواني درآمدهاي ارزي ما گوش به سخنان كارشناسان داده ايم؟ آيا به سخنان شخصيت هاي سياسي خود كه فراز و نشيب هاي سياست را به ما گوشزد كرده اند، توجه كرده ايم؟ اسلام ناب محمدي از برنامه ريزي استقبال مي كند و نمي تواند مخالف سازمان برنامه ريزي كشور باشد. اسلام ناب محمدي به ما توصيه مي كند كه از همه نيروهاي انساني كشور عليرغم اختلاف سليقه براي پيشبرد كشور استفاده كنيم. قدر اين گوناگوني ها و تفاوت ها را بدانيم و آن را تهديد ندانيم.140
بنابراين، اگر نگاهي به گفتمان موسوي در دو ماه پاياني سال 87 بياندازيم، درمي يابيم كه يكي از ويژگي هاي اين گفتمان محافظه كاري است. در واقع رويكرد محافظه كارانه وي كه با سن 68 ساله او نيز انطباق داشت، يكي از دلايل مهم و انگيزه هاي شخصي وي براي حضور در انتخابات بود. در واقع حضور او اعتراضي بود به جابه جايي نسل گذشته مديران كه ديگر به سن بازنشستگي رسيده بودند با مديراني از نسل جديد. گذشته از آن كه مديران جديد تا چه درصدي از توانايي برخوردار بودند، اما سخن اين بود كه در سال هاي گذشته و به ويژه در انتخابات 84 نفس اين «چرخش نخبگان» و جابه جايي مديران ضروري به نظر مي رسيد. در حالي كه موسوي بارها به نفس اين عمل اعتراض كرده بود و آن را به صلاح انقلاب نمي ديد. او از خواست مردم سخن مي گفت اما به نتيجه اين خواست كه در انتخابات 84 رخ داده بود اعتراض داشت. موسوي كه در دوران دولت نهم احساس خطر كرده بود و نسبت به از بين رفتن ارزش هاي جامعه انقلابي و اسلامي و غلتيدن آن به جامعه سوداگرا هشدار مي داد، يك روز پس از اعلام كناره گيري محمد خاتمي از كانديداتوري رياست جمهوري در نامه اي خطاب به وي مي نويسد: «براي سالها به عنوان يك شهروند از اين كه شخصيت عزيزي چون شما رياست اين جمهوري را بر عهده گرفته است لذت مي بردم و به آن افتخار مي كردم. زماني كه نسل نوخاسته، تلألو آرمان هاي خود را در آن چهره ملاقات مي كرد و به هيجان مي آمد به همراه آنان خود را جوان مي ديدم... بسيار تأسف خورده ام كه مخالفان چگونه مي توانند نقشي را كه در بزنگاهي خطير از انقلاب اسلامي براي اصلاح طلبي بر عهده گرفتيد نبينند و يا موافقان با اميد افزايش مطالبات از تأكيد بر دست آوردهاي بزرگي كه داشته ايد چشم پوشي كنند، تا جايي كه فضا براي غفلت از آنها باز شود؛ غفلت نه فقط از كاميابي هاي دوران سازي كه دركشان به مرور زمان و يا نگاه هاي عميق نياز دارد كه حتي حقيقت روشني چون نقش دولت شما در انشاي پيشرفت هاي به دست آمده در زمينه انرژي هسته اي و يا ارتقاي موقعيت جهاني نظام و كشور...»141
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
133 . «ميرحسين موسوي: از عرصه انتخابات كنار نيستم»؛ شنبه 10 اسفند 1387؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ كد مطلب: 4381.
134 . «در اصلاح طلبي و اصول گرايي مانند مردم مي انديشم»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ دوشنبه 12 اسفند 1387.
135 . «اگر اشتباه كرده ايم بايد به مردم بازگرديم»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ شنبه 13 اسفند 1387؛ كد مطلب: 4511.
136 . «پيام مهندس موسوي به مجمع ادوار نمايندگان مجلس»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ جمعه 16 اسفند 1387، كد مطلب 4573.
137 . «ميرحسين موسوي: احساس خطر مي كنم»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ دوشنبه 19 اسفند 1388؛ كد مطلب 4705.
138 . «بيانيه اعلام حضور مهندس ميرحسين موسوي در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ سه شنبه 20 اسفند 1387؛ كد مطلب 4817.
139 . پايگاه اينترنتي «كلمه»؛ سه شنبه 20 اسفند 1387؛ كد مطلب 4819.
140 . «آيا از فرصت ها درست استفاده كرده ايم؟»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ يكشنبه 25 اسفند 1387؛ كد مطلب 5043.
141 . «اينجانب چون شما، راه درست را اصلاحات همراه بازگشت به اصول مي دانم»؛ پايگاه اينترنتي كلمه؛ سه شنبه 27 اسفند 1387؛ كد مطلب 5180.

پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14