(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 23 دی 1389- شماره 19839

قرب الهي با تعقل
فضيلت علماي شيعه
ابعاد تفكر
سرنوشت قاتلان شهداي كربلا(12)
«عمر بن صبيح»
بررسي آسيب هاي خانواده از ديدگاه قرآن و روايات
عوامل تهديدكننده كيان خانواده
قابل توجه خوانندگان عزيز صفحات «معارف» و «انديشه»



قرب الهي با تعقل

قال النبي(ص): يا علي، اذا اكتسب الناس من انواع البر ليتقربوا بها الي ربنا، فاكتسب انت انواع العقل تسبقهم بالزلف و القربه و الدرجات في الدنيا و الاخره .
پيامبر اعظم(ص) فرمود: اي علي! هرگاه مردم در پي كسب انواع نيكي ها باشند تا بدان وسيله به پروردگارمان نزديك شوند، تو انواع خرد را به دست آور تا نزديكي و قرب (به خدا) و (نيل به) درجات دنيا و آخرت، بر آنان پيشي گيري1

1- الفردوس، ج 5، ص 325

 



فضيلت علماي شيعه

امام حسن عسكري(ع) از امام هادي(ع) نقل مي كند كه فرمود:
«اگر پس از غيبت قائم آل محمد (عج) از عالمان كسي نمي ماند كه به سوي خدا دعوت، و راهنمايي كند، و با (براهين و) حجج الهي از دينش دفاع كند، و بندگان ناتوان خدا را از دام هاي ابليس و سركشان، و از تله هاي نواصب (جمع ناصب دشمنان اهل بيت) برهاند، همه از دين خدا برمي گشتند، ولي ايشان زمام دل هاي شيعيان ناتوان را (در درياي توفاني جهل و ظلم)، همچون ناخداي سكان دار كشتي در دست دارند، ايشان نزد خداي سبحان برترين منزلت را دارند.

1- بحارالانوار، ج 2، ص 6

 



ابعاد تفكر

پرسش:
قرآن كريم در چه ابعاد و مواردي بر مقوله تفكر تاكيد جدي نموده است لطفا مصاديق آن را توضيح دهيد؟
پاسخ:
قرآن كريم در آيات فراواني به مقوله تفكر، تدبر و تعقل توصيه موكد نموده و در نهايت رسيدن به سعادت و كمال و رهايي از انحطاط و سقوط را مرهون تفكر و تعقل دانسته است. در اينجا موارد و مصاديق تفكر را از منظر آيات قرآن مطرح مي كنيم.
1- تفكر در آفاق
قرآن كريم در سوره آل عمران آيه 191 مي فرمايد: در آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند كه پروردگارا! اين را بيهوده نيافريده اي.
آيات ديگر مربوط به آفاق، شامل خلقت، زنده شدن زمين در بهار، گستردگي زمين و برافراشته شدن كوهها و روييدن گياهان زوج در آن، چگونگي طعام، حيوانات و مسطح بودن زمين است.
2- انديشيدن در آيات انفس
قرآن كريم در سوره روم آيه 8 مي فرمايد؛ آيا در دل هاي خويش نينديشيده اند كه خداوند آسمان ها و زمين را و آنچه مابين آنها است جز به حق و سرآمدي معين نيافريده است.
3- فكر كردن در آيات خدا
خداي متعال در سوره يونس آيه 24 مي فرمايد: بدين سان آيات (خود) را براي انديشه ورزان روشن و شيوا بيان مي داريم.
4- تفكر در قرآن
خداي متعال در سوره نساء آيه 82 مي فرمايد: آيا در معاني قرآن نمي انديشيد؟ و اگر اين قرآن از نزد كسي غير از خدا بود، در آن اختلاف بسيار مي يافتند.
در بعضي آيات مانند سوره ص آيه 29، هدف نزول قرآن را تدبر و انديشه در آن ذكر مي كند: كتابي است مبارك كه آن را بر تو فرو فرستاديم، تا در آيات آن انديشه كنند و خردمندان از آن پند گيرند.
5- تدبر در مخلوقات
قرآن كريم در سوره اعراف آيه 185 مي فرمايد: آيا در ملكوت آسمان ها و زمين و آنچه خداوند آفريده است، ننگريسته اند...
6- تفكر در تاريخ و قصه هاي گذشتگان
خداي متعال در سوره آل عمران آيه 137 مي فرمايد: پيش از شما سنت هايي بوده و گذشته است، پس در زمين سير و سفر كنيد و سرانجام منكران رابنگريد كه چگونه است.
همچنين در سوره اعراف آيه 176 مي فرمايد: ...پس بر ايشان اين پند و داستان را بخوان، باشد كه انديشه كنند.
7- انديشه كردن در مثل هاي قرآن
قرآن كريم در سوره حشر آيه 21 مي فرمايد: اگر اين قرآن را بر كوهي فرو فرستاده بوديم، بي شك آن را از ترس خداوند خاكسار و فرو پاشيده مي ديدي، اين مثل ها را براي مردم مي زنيم باشد كه انديشه كنند.
سفارش به تدبر در مثل هاي قرآن از اين جهت است كه آنها توضيح دهنده و تبيين گر آيات هستند. به طور كلي مثال در بيان و تفهيم مقصود بسيار مؤثر است همين مثال اخير كه در آيه21 سوره حشر براي عظمت قرآن بيان شده گوياترين و مؤثرترين بيان است و نمي توان توضيح ديگري به اين شيوايي و زيبايي جايگزين آن كرد. آري قرآن بحري عميق و ژرف است كه باتفكر و غور در اعماقش، گنج هاي ارزشمندي به دست خواهد آمد. در طول تاريخ اسلام، مسلمانان اعم از شيعه و سني حدود 1500 دوره تفسير قرآن نگاشته اند كه هر تفسيري نسبت به تفسير پيش از خود به معارف نويي دست يافته است و چون چشمه جوشاني است كه انسان ها به اقتضاي زمان و مكان و به فراخور انديشه و دانش شان از آن بهره مند مي شوند. با گذشت زمان و توسعه علمي، تلاش هاي گسترده اي كه در تفسير و تبيين معارف قرآن انجام مي گيرد، آموزه هاي زلال و ارزشمند جديدي را به دست مي دهد. اساساً رونق قرآن در جهان به پيشرفت هاي علمي و انديشه هاي شگرف و توسعه آنها بستگي دارد، برخلاف بعضي از مكاتب و مذاهب كه موجوديتشان به جهل مردم بستگي دارد.

 



سرنوشت قاتلان شهداي كربلا(12)
«عمر بن صبيح»

«عمربن صبيح» يكي از فعالان سپاه عمرسعد و ملعونيني بود كه در عرصه نبرد تلاش زيادي مي كرد تا به جبهه حق، لطمه وارد سازد. او، مترصد فرصتي بود تا به ياران امام حسين(ع) ضربه زده و با اين كار، خود را در چشم فرماندهان سپاه ابن زياد و عمر سعد محبوب سازد.
بر همين اساس، «عمر بن صبيح» همراه با عده اي از سپاهيان عمر سعد، هر از چند گاهي به ياران حضرت سيدالشهدا حمله مي كردند و آنها را بوسيله نيزه و مجروح مي كردند.
پس از قيام مختار، عمر عزلت گزيده بود و مي ترسيد كه در ملأعام ظاهر و حاضر شود تا اينكه ياران مختار او را يافتند و شبانه او را در خانه اش به دام انداختند.(1)
عمر را نزد مختار آوردند.
مختار پرسيد: مي گويند در واقعه كربلا خيلي تلاش مي كردي تا با نيزه به ياران اباعبدالله(ع) ضربه بزني؟
عمر گفت: در واقعه كربلا، من با نيزه بر ياران حسين بن علي(ع) حمله مي كردم و آنها را مجروح مي ساختم اما كسي از آنها را به قتل نرساندم.
مختار وقتي اعتراف عمر را به حمله و جنگ و مجروح ساختن ياران امام حسين(ع) شنيد مطمئن شد كه اين ملعون هم جزو قاتلان و سفاكان سپاه عمر سعد است كه جنايات زيادي مرتكب شده است.
سپس دستور داد كه: نيزه ها را بياوريد!
ياران مختار نيزه ها را آوردند و با نيزه آنقدر بر بدن او زدند كه عمر به هلاكت رسيد.(2)
و سيعلموالذين ظلموا اي منقلب ينقلبون(شوراء-237)
و بزودي كساني كه ستم كردند مي فهمند كه (چگونه زير و رو مي شوند و بازگشتشان به كجاست؟)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-كامل ابن اثير ج4 ص 244
2-سرنوشت قاتلان شهداي كربلا-ص37-عباسعلي كامرانيان

 



بررسي آسيب هاي خانواده از ديدگاه قرآن و روايات
عوامل تهديدكننده كيان خانواده

آيت الله محمدي ري شهري
آنچه در پي مي آيد تحليلي پيرامون آسيب هاي جدي تهديدكننده كيان خانواده است كه براساس روايات و آموزه هاي ائمه اطهار(ع) استخراج و تدوين شده است. اين آسيبها شامل آسيبهاي كلي مربوط به خانواده و آسيبهاي مربوط به زن و شوهر است.
گفتني است اين مطلب از كتاب تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث انتخاب گرديده كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم:
خانواده، مانند همه نهادهاي پرارزش، درمعرض انواع آسيب ها و آفت هايي است كه سلامتي، استواري و پويايي آن را تهديد مي كند. پيشوايان بزرگ اسلام، دركنار تبيين تحكيم خانواده، رهنمودهاي بسيارمهم و ارزنده اي را در جهت پيشگيري از اين آفات ارائه كرده اند.
نكته جالب توجه اين كه بسياري از اين رهنمودها، همخوان با پژوهش هاي ميداني مرتبط با عوامل فروپاشي خانواده است. اين پژوهش ها- كه گستره وسيعي از كارهاي ميداني و تحقيقات آماري و جامعه شناختي را در برمي گيرند- درواقع، زنگ خطر پرآوايي را براي مسئولان فرهنگي جامعه ها به صدا درمي آورند؛ خطري كه حتي بسياري از خانواده هاي اصيل و مذهبي را نيز به طور جدي تهديد مي كند. از اين رو، آشنايي با رهنمودهاي اسلام در اين زمينه - بويژه براي خانواده هاي متدين مذهبي- مي تواند بسيار كارساز باشد. اين انواع رهنمودها
رهنمودها به سه دسته تقسيم مي شوند:
الف. آسيب هاي كلي خانواده؛ ب. آسيب هايي مرتبط با مرد؛ ج. آسيب هاي مرتبط با زن.
الف- آسيب هاي كلي
اين گونه آسيب ها، آفاتي هستند كه معمولا از ناحيه زن و يا شوهر نيستند؛ بلكه پدر يا مادر و يا اشخاص ديگر، آنها را ايجاد مي كنند. البته در برخي از موارد، ممكن است مرد يا زن نيز در شكل گيري آنها سهيم باشند. اين آسيب ها عبارت اند از:
1. تحميل پيوند زناشويي
نخستين شرط تشكيل خانواده پايدار، آزادي دختر و پسر در انتخاب همسر و تحميل نكردن پيوند زناشويي بر آنها است. سخني از پيامبر خدا(ص) درباره منشأ رواني الفت و اختلاف همسران، نقل شده كه مي فرمايد:
الارواح جنود مجنده، فما تعارف منها ائتلف، و ما تناكر منها اختلف.
روح ها ]همچون[ سپاهياني هستند فراهم آمده، كه هر كدام از آنها با هم، آشنايي ]و سازگاري[ داشته باشند، با هم الفت مي گيرند و هر كدام از آنها كه با هم ناآشنا باشند، با هم اختلاف پيدا مي كنند. (دوستي در قرآن و حديث: ص88 حديث160)
بدين سان، طبيعي است كه ازدواج هاي تحميلي، پايدار نمي مانند. كليني، گزارش كرده كه شخصي به نام ابن أبي يعفور از امام صادق(ع) مي پرسد: من مايلم با زني ازدواج كنم؛ ولي پدر و مادرم مي خواهند كه با زن ديگري ازدواج نمايم. چه كنم؟ امام(ع) پاسخ داد.
تزوج التي هويت، ودع التي يهوي ابواك.
با كسي ازدواج كن كه خودت مي خواهي و آن شخصي را كه پدر و مادرت مي خواهند، رهاكن!
در روايتي ديگر از جابربن عبدالله آمده كه مردي نزد پيامبر آمد و گفت: دختر يتيمي پيش ماست كه دو مرد از او خواستگاري كرده اند: يكي توانگر و ديگري تنگ دست. او مرد فقير را مي خواهد و ما به توانگر تمايل داريم!
پيامبر(ص) فرمود:لم يرللمتحابين مثل النكاح.
براي دو دلداده، چيزي همانند ازدواج، ديده نشده است.
پيامبر(ص) به روشني اعلام مي كنند كه دو طرف ازدواج در انتخاب همسر، آزادند و ثروت نمي تواند جايگزين محبت دو نفري كه به هم علاقه مند هستند، گردد.جامعه شناسان نيز از ديرباز، ازدواج هاي تحميلي را زمينه ساز اختلافات خانوادگي و فروپاشي خانواده مي دانند و برخي، اين گونه ازدواج ها را به فروش دختران، تشبيه كرده اند.
البته بايد توجه داشت كه راهنمايي پدر و مادر براي انتخاب همسر مناسب، فوق العاده ضروري است و جوانان بايد بدانند كه در تشكيل خانواده بي نياز از بهره گيري از مشورت والدين خود نيستند. هر چند در نهايت، خود آنها هستند كه بايد همسر آينده شان را انتخاب كنند، نه پدر و مادر!
2. مهريه سنگين
حكمت وجود مهريه، تعديل روابط زن و مرد و نيز پيوند دادن آنها به يكديگر است. مهريه، از آن جا پديد آمد كه در متن خلقت، نقش هر يك از زن و مرد، مغاير نقشه ديگري است. مرد، در مقابل غريزه، از زن ناتوان تر است. اين ويژگي، همواره به زن فرصت داده است كه دنبال مرد نرود و زود تسليم او نشود. برعكس، مرد را وادار كرده است كه به زن، اظهار نياز كند و براي جلب رضاي او اقدام نمايد. يكي از آن اقدامات، اين بوده كه مرد براي جلب رضاي همسر و به احترام موافقت او، هديه اي نثار او مي كرده است.
مهريه، با حيا و عفاف زن، هم ريشه است. زن به الهام فطري دريافته است كه عزت و احترام او به اين است كه خود را رايگان در اختيار مرد قرار ندهد. قرآن كريم، با لطافت و ظرافت بي نظير مي فرمايد:
«كابين زنان را ]كه به آنها تعلق دارد و[ عطيه اي است از شما به آنها، به خودشان بدهيد. (نساء/4)
در اين آيه كوتاه، به سه نكته اساسي اشاره شده است:
يك. از مهريه، با نام «صدقه» (به ضم دال) ياد شده، از ماده «صدق» بدان جهت كه نشانه صداقت و راستين بودن علاقه مرد است.
دو. الحاق ضمير «هن» به «صدقات»، اشاره به آن است كه مهريه، به خود زن تعلق دارد، نه پدر و مادر وي و به اصطلاح، «شيربها» نيست.
سه. كلمه «نحله»، به روشني دلالت دارد كه مهريه، در واقع، چيزي جز هديه و پيشكش مرد به زن نيست.
اما نكته مهمي كه در آسيب شناسي خانواده بايد به آن توجه داشت، اين است كه ميزان مهريه، نبايد با حكمت آن در تضاد باشد، چون در اين صورت، آفت تحكيم نهاد خانواده مي گردد.(1)
مهريه، بايد حقيقتاً مفهوم هديه را به ذهن تداعي كند، نه داد و ستد و گروگانگيري را. از اين رو، سنگيني مهريه، نشانه شوربختي زن، و سبكي آن، نشانه بركت زن شناخته شده است، مانند روايتي از پيامبر(ع) كه مي فرمايد:
خير الصداق أيسره.
بهترين مهريه، سبك ترين آن است.
در حديثي ديگر آمده است:لاتغالوا بمهور النساء، فانما هي سقيا الله سبحانه.
در مهريه هاي زنان، زياده روي نكنيد؛ چرا كه زنان، در واقع، باران خداوند سبحان اند.
همچنين سنگيني مهريه، موجب كينه و دشمني خانوادگي معرفي شده است:
«در مهريه، آسان بگيريد؛ زيرا مرد، با اين كه مهريه]ي سنگيني[ را به زن مي پردازد. اما كينه آن، نسبت به زن، در دلش مي ماند.»
در جاي ديگري، اين تعبير آمده است:لاتغالوا بمهور النساء، فتكون عداوه .در مهريه هاي زنان، زياده روي نكنيد؛ چون مايه دشمني مي شود.
.3 ازدواج با انگيزه هاي غيرارزشي
نخستين ادب از آداب تشكيل خانواده، درستي انگيزه آن است، از اين رو، ازدواج كردن با هدف تقويت طايفه، خودنمايي، شهرت طلبي، و بهره گيري از ثروت يا موقعيت خانوادگي همسر، ضدارزش و نكوهيده شمرده شده است.
موضوع قابل توجه، اين است كه رعايت نكردن اين ادب، آفت نهاد خانواده و زمينه ساز فروپاشي آن است. از پيامبر خدا(ص) روايت شده كه مي فرمايد:
لاتزوجوا النساء علي قراباتهن، فانه يكون من ذلك القطيعه .
زنان را ]به خاطر تقويت روابط خويشاوندي[ با خويشاوندانشان تزويج نكنيد؛ زيرا اين كار، به بريده شدن روابط خويشي مي انجامد.
و نيز روايت شده است كه فرمود: «هر كس با زني، به خاطر قدرتش ازدواج كند، خداوند، جز بر خواري او نمي افزايد و هر كس با زني، به خاطر دارايي اش ازدواج كند، خداوند، جز بر ناداري او نمي افزايد! و هركس با زني، به خاطر بزرگ زادگي اش ازدواج كند، خداوند، جز بر پستي او نمي افزايد و هر كس با زني، فقط براي اين ازدواج كند كه چشمش را ]از حرام و نامحرم[ فرو بپوشاند، يا دامنش را پاك نگه دارد، يا پيوند خويشاوندي اش را برقرار بدارد، خداوند، در آن مرد و زن براي يكديگر بركت مي دهد.
و در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه:«هرگاه مردي با زني، به خاطر زيبايي يا دارايي اش ازدواج كند، به همان ]زيبايي يا دارايي[ واگذار مي شود، و هرگاه به خاطر دينش با او ازدواج كند، خداوند، زيبايي و دارايي را نيز روزي اش مي كند.
انگيزه هاي غيراخلاقي در ازدواج، از سوي خانواده هاي طرفين، آفت اصلي ترين اركان تحكيم خانواده- يعني محبت و قداست- است. از اين رو، خانواده هايي كه دچار اين آفت اند، در معرض فروپاشي قرار مي گيرند.
.4 ازدواج، پيش از رشد عقلي
هر چند روايات اسلامي، به خانواده ها تأكيد كرده اند كه هنگام بلوغ فرزندان، زمينه ازدواج آنها را فراهم كنند و به جوانان نيز توصيه كرده اند كه براي حفظ پاك دامني خود هرچه زودتر ازدواج نمايند، اما پيشوايان ما، ازدواج كودكان را- چنان كه در برخي از اقوام رسم بوده- مصلحت نمي دانند. از اين رو، طبق نقل مرحوم كليني، امام(ع) در پاسخ به پرسش هشام بن حكم درباره اين موضوع، فرمود:اذا زوجوا و هم صغارلم يكادوا يتألفوا.
چنانچه آنها را در خردسالي به ازدواج هم درآوريد، به سختي ممكن است انس و الفتي ميان آنها برقرار شود.
اين سخن مي تواند به اين مفهوم باشد كه ازدواج پيش از رشد عقلي زوجين، آفت تحكيم خانواده است و ممكن است به جدايي بينجامد. از اين رو، برخي از پژوهش ها نشان مي دهند كه طلاق، در جواناني كه زير نوزده سالگي ازدواج كرده اند، بيشتر از جواناني است كه پس از آن ازدواج كرده اند.
5. خويشاوند بودن هوو با همسر اول
بر پايه برخي روايات، ازدواج مرد با خويشاوندان همسر فعلي اش، آفت زندگي خانوادگي است. متن روايت پيامبر(ص) در اين باره، چنين است:
لاتزوجوا النساء علي قراباتهن، فانه يكون من ذلك القطيعه .4
زنان را با خويشاوندانشان تزويج نكنيد؛ زيرا اين كار، به بريده شدن روابط خويشي مي انجامد.
اين سخن، بدين معناست كه براي زن، تحمل هوويي كه از نزديكان و خويشان خودش باشد، مشكل تر است و اين گونه ازدواج ها، موجب اختلاف خانوادگي و از عوامل فروپاشي خانواده است.
ب- آسيب هاي مرتبط با مرد
آسيب هايي كه از ناحيه شوهر، نهاد خانواده را تهديد مي كنند و چه بسا موجب فروپاشي آن مي گردند، عبارت اند از:
1- آزار دادن همسر
زن، از محيط گرم خانواده خويش به درون خانه اي پا مي نهد كه همه چيز آن براي وي، تازه و بدون سابقه است. از جايي كه به طور متعارف، خدمت گيرنده و محبت بيننده بوده، به سرايي قدم مي نهد كه خدمت و محبت در آن، دو سويه است. در اين حالت، اگر در قبال محبت و تلاشي كه بروز مي دهد، پاسخ محبت آميز نگيرد و حتي در عوض آن، آزار ببيند، دير يا زود، از محبت دهي، دست مي كشد و كانوني كه بايد با محبت و مودت گرم شود، به سردي مي گرايد. روشن است كه كمتر همسري با اين وضعيت، حاضر به ادامه زندگي است و اگر هم آن را ادامه دهد، چنين زندگي اي را نمي توان يك زندگي سالم و يك كانون پرحرارت خواند.
گفتني است آزارهاي رواني و جسمي، هر دو در اين ميان، يكسان عمل مي كنند و شايد آزارهاي زباني و رواني، زيان هاي بيشتر و ضربه هاي كاري تري را به پيكار ازدواج وارد كنند. روايات، افزون بر كتك زدن زن، تحقير او و حتي بغض و دشمني دروني را هم زمينه فروپاشي تدريجي خانواده ها دانسته اند.
از پيامبر خدا(ص) روايت شده كه مي فرمايد:
«هر كس به زني آزار برساند تا آن زن ]با بخشيدن مهريه اش[، جان خود را از او بخرد، خداي تعالي براي آن مرد، به كيفري كمتر از آتش، رضايت نداده است؛ چرا كه خداوند متعال براي زن، همان گونه به خشم مي آيد كه به خاطر يتيم.» در حديث ديگري آمده است:
هر مردي كه به زنش سيلي بزند، خداوند به مالك- نگهبان دوزخ-، دستور مي دهد كه در آتش جهنم، هفتاد سيلي بر گونه او بزند و هر مردي از شما بر موي زني مسلمان ]و نامحرم[ دست نهد، ميخ هايي از آتش، در كف دست او مي كوبد. همچنين از امام علي روايت شده است كه مي فرمايد:
انهن أمانه الله عندكم، فلاتضاروهن و لاتعضلوهن.4
«زنان، امانت خدا در نزد شما هستند. بنابراين، به آنان آسيب نرسانيد و با ايشان بدرفتاري نكنيد.»از پيامبر خدا(ص) نيز روايت است كه فرمود:
اني أتعجب ممن يضرب امراته و هو بالضرب أولي منها.
در شگفتم از كسي كه زنش را مي زند، در حالي كه خود او، به كتك خوردن سزاوارتر است!
2-بدخويي
انسان هاي تندخو، گاه بدون آن كه بخواهند، به ديگران آزار مي رسانند. بسياري از اينان بد ذات نيستند و دوست ندارند كه ديگران- بويژه نزديكان و خويشان و همسران خود- را اذيت كنند؛ اما حساسيت زياد، حرارت و تندي اخلاقي و كم طاقتي ايشان، موجب مي شود كه ديگران از آنها دلخور و دل تنگ شوند و به صورت باري سنگين و تحميلي بر دوش ديگران درآيند. اين دسته، افزون بر آن كه زندگي خود را آشفته مي كنند، عيش ديگران را نيز منغص مي سازند و محيط عصبي، حساس، شكننده و گاه در آستانه انفجار به وجود مي آورند و خود و خانواده شان را در آن مي سوزانند. اگر اين وضعيت ادامه يابد و يا تشديد شود، اطرافيان و بويژه همسر، به مقابله به مثل با همسر و يا گريز از شوهر و حتي خانه، روي مي آورد و اينها از هم پاشيدگي خانواده را در پي دارد.
آمار فعلي دادگاه هاي خانواده، بدخويي مرد را از علت هاي قابل توجه متلاشي شدن خانواده برمي شمرند. بر همين اساس، با وجود ترغيب به تزويج جوانان از سوي اسلام، امام رضا(ع) در راهنمايي حسين بن بشار كه خويشاوند بدخويش به خواستگاري دخترش آمده است، مي فرمايد:لاتزوجه ان كان سيي الخلق اگر بدخلق است، دخترت را به همسري وي در نياور.
3-بخل
مؤمن، ادب شده خداوند است و هزينه زندگي خود را با كاهش و افزايش عطاي الهي، تنظيم مي كند. اگر خدا به او روزي دهد، وي هم به زندگي اش وسعت مي دهد و اگر خدا نبخشد، به كسب حرام و طرق نامشروع، روي نمي آورد؛ اما انسان بخيل، در هر صورت، به كسي چيزي نمي دهد و احوالش را نزد خود نگاه مي دارد. چنين شخصي، همه و حتي خود را نيز در تنگنا مي گذارد و از پرداخت هزينه هاي اصلي خانواده نيز شانه خالي مي كند و بدين سان، فشار سختي را به خانواده وارد مي آورد؛ سختي اي كه باتوجه به وضعيت مالي اش براي همسر و خانواده، توجيهي ندارد و تنها علت آن، خوي زشت بخل است. در اين وضعيت، كمتر زني تاب مي آورد. او يا به دزدي پنهان از شوهر روي مي آورد و يا حداقل در علاقه او به خود، ترديد مي كند و متقابلا، علاقه اش به همسر كاهش مي يابد؛ زيرا خود را از دارايي و مال همسرش، كم ارزش تر مي بيند.
از پيامبر خدا(ص) روايت شده كه مي فرمايد:أبغض العباد الي الله من ضن علي عياله.
منفورترين بندگان، نزد خداوند، كسي است كه به خانواده اش بخل بورزد.
نيز مي فرمايد: شر الناس الضيق علي أهله. بدترين مردم، كسي است كه بر خانواده اش تنگ بگيرد.
4-بي تدبيري
خانواده تازه تأسيس، با جاده اي ناهموار و گردنه هايي طولاني روبه روست. دو جواني كه هنوز جايگاه شغلي ثابتي براي خود نيافته اند، با بدهي هاي مربوط به: تعهدات مالي تحصيل و تهيه مسكن و يا هزينه هاي تولد و نگهداري فرزند نيز روبه رو مي شوند. از سوي ديگر، به دليل جواني، زن، خواهان مصاحبت بيشتر شوهر با اوست و توقع دارد كه شوهر، وقت بيشتري را براي با هم بودن بگذارد. خواسته ها و انتظارات پيشين خويشان، دوستان، همسايگان و همكاران را نيز بايد افزود. از طرفي، مسئوليت هاي ديني و اجتماعي هر دو سوي ازدواج نيز وجود دارد. در چنين فضايي، تنها مديريت عاقلانه و ماهرانه، مي تواند خانواده را از اين كشاكش سنگين برهاند و باتوجه به اين كه مديريت خانواده در اسلام به مرد سپرده شده، اين موضوع، اهميت ويژه اي پيدا مي كند. اگر مرد، فاقد مديريت لازم باشد، خانواده، در گردابي از مشكلات حل نشدني و گره هاي كور، فرو مي رود و در اين ميان، رضايت و ارضاي همسر فدا مي شود و كانون خانواده، جايي براي شكايت ها و سرريز مشكلات حل ناشده مي گردد. امام علي(ع) درباره اين آفت خطرناك خانواده مي فرمايد:
آفه المعاش سوءالتدبير.آفت زندگي، سوء تدبير است.
و در حديث ديگري از ايشان- كه به فراتر از خانواده اشاره دارد- آمده است:سبب التدمير سوءالتدبير. علت ويراني، سوءتدبير است.
5- تنوع طلبي
اسلام با توجه به واقعيت فزوني تعداد زنان آماده ازدواج بر مردان، چند همسري را با رعايت شروطي سخت (مانند: عدالت) تجويز كرده است؛ اما اين به معناي تنوع طلبي و رفتار خودخواهانه با زن نيست. هرگاه مرد بخواهد از اين جواز شرعي و واقعيت اجتماعي، سوءاستفاده كند و بي هيچ دليلي، همسرش را طلاق دهد، اين كار نزد خداوند متعال منفور است. از امام باقر(ع) روايت شده كه مي فرمايد:ان الله يبغض كل مطلاق ذواق.
خداوند از مردان پر طلاق و ازدواج و تنوع طلب، نفرت دارد.
بدين سان، تنوع طلبي يكي از آسيب هاي خطرناكي است كه نهاد خانواده را تهديد مي كند و مانع تحكيم اين نهاد مقدس مي گردد.
6- غيرت ورزي نابجا
زندگي مشترك، محدودكننده روابط جنسي است. در هر اجتماع و ديني، ازدواج، مرزهايي را براي روابط جنسي به وجود مي آورد. در دين اسلام، اين روابط، منحصر به خانواده مي شود و از اين رو، خيانت هر يك از دو سوي ازدواج، به معناي پيمان شكني است. اين نكته، قابل قبول همگان است؛ اما هرگاه حساسيت به اين مسئله، از حد طبيعي خود بيرون رود و به صورت شك هايي بي جا و غيرت ورزي بدون دليل درآيد، زندگي را تلخ مي كند و خانه را به صورت بازداشتگاهي درمي آورد كه بازجوي آن، شريك زندگي است. كسي كه بايد بيشترين اعتماد را داشته باشد، بيشترين ترديد را دارد. جالب توجه، آن كه ابراز ترديدها و پرس وجوهاي بي دليل، همسر امين را نيز به سوي خيانت، سوق مي دهد و او را در معرض خيانت به شوهر قرار مي دهد. روايت تكان دهنده نهج البلاغه در اين باره، بسيار صريح است. امام علي(ع) مي فرمايد:
از غيرت ورزيدن بيجا ]نسبت به زنان[ بپرهيز كه آن، زن سالم را به بيماري ]و نادرستي[ مي كشاند و پاك دامن را به انديشه گناه.
اگر هم چنين نكند در دوستي ها و اظهار محبت هاي همسرش ترديد جدي مي نمايد و از محبت خود نيز دريغ مي كند و بدين سان، اصلي ترين رشته پيوند خانواده، سست مي شود.
در پايان مي افزاييم كه هرگاه نگاه شوهر به جايي رسد كه به همسر خود تهمت بزند و او را متهم به روابط جنسي خارج از ازدواج كند، درحالي كه چنين نيست، به لعنت الهي دچار مي شود. با توجه به فرآيند «لعان»(2) در فقه اسلامي، چنين شخصي، زندگي خود را در معرض تباهي قرار داده است و اين زمينه را براي همسر خود به وجود مي آورد تا با انجام دادن تشريفات قانوني، از او جدا شود.
ج- آسيب هاي مرتبط با زن
آسيب هايي كه از ناحيه زن، نهاد خانواده را تهديد مي كند و ممكن است به فروپاشي نهاد خانواده بينجامد، عبارت اند از:
1- آزار دادن شوهر
آزار دادن شوهر، همانند آزار دادن زن، موجب تزلزل بنيان خانواده است؛ زيرا در فرض آزاررساني از سوي زن، مرد نيز واكنش همانند نشان مي دهد و كانون زندگي، به معركه درگيري و كشمكش تبديل مي شود و به تدريج، تحمل چنين وضعيتي براي هر دو سوي رابطه، سخت مي شود. در اين زندگي ها، محبت و اطاعت، جاي خود را به سرپيچي و نفرت مي دهد و در اين حالت، روابط متعارف ازدواج به گونه اي ديگر تحقق مي پذيرد. حتي در صورتي كه شوهر تحمل كند و به مقابله به مثل نپردازد، از محبتش به همسر كاسته مي شود و زندگي با عشق، به زندگي با نفرت، تبديل مي شود. اين وضعيت غيرطبيعي، تنها تا آن جا ادامه مي يابد كه تنش هاي عصبي حاصل از اين نگاه و رفتار، از آستانه تحمل طرفين درنگذرد. اما صادق(ع) در تعبيري لطيف، زن آزاررسان را از اسباب تكدر عيش مي داند و مي فرمايد:
«هر زني در دنيا شوهرش را آزار بدهد، همسر ]تعيين شده[ او از حوريان بهشتي مي گويد: خدا تو را بكشد! او را ميازار؛ زيرا او نزد تو ميهمان است و به زودي، تو را ترك مي كند و نزد ما مي آيد.»
گفتني است به خشم آوردن شوهر نيز گونه اي آزار دادن اوست. از اين رو، اگر زن در نيابد كه چه رفتاري همسرش را خشمگين مي كند و سپس آن را ناخودآگاه تكرار كند و يا با قصد آزار چنين كند، زمينه تزلزل خانواده را فراهم كرده است.
2- ناسپاسي نسبت به شوهر
زن، بيشتر به محبت شوهر نياز دارد و مرد، به سپاس گزاري زن. از اين رو، در صورت عدم ارضاي خواست روحي و يا واكنش متعارض با آن از سوي زن، علاقه مرد به زن آسيب مي بيند و به تدريج، اين واكنش دوسويه، زنجيري از گله گزاري و دلخوري دروني را پديد مي آورد و بنيان خانواده را سست مي نمايد. لذا روايات اسلامي، به شدت زنان را از ناسپاسي لطف و محبت شوهران نهي كرده اند. به اين روايت بنگريد:
لاينظرالله الي امراه لاتشكر لزوجها، و هي لاتستغني عنه.خداوند، به زني كه از شوهرش سپاسگزاري نمي كند، با آن كه شوهرش بي نياز نيست، نگاه (با لطف و رحمت) نمي كند.
در روايت ديگري آمده است:ايما امراه قالت لزوجها: «ما رايت قط من وجهك خيرا» فقد حبط عملها
هر زني كه به شوهرش بگويد: «من هرگز از روي تو خيري نديده ام»، اعمالش بر باد مي رود.
3- انتظارات بي جا از شوهر
مرد به عنوان مسئول تشكيل، رشد و نگهداري خانواده مي كوشد نيازهاي اساسي خود و خانواده اش را تامين كند. اين ويژگي يك خانواده سالم و متعارف است و جز در مواردي كه مرد به اعتياد و يا بيماري هاي اخلاقي و اجتماعي مبتلا مي شود، همه جا چنين تلاشي وجود دارد. اين وظيفه، چون تكليفي الهي است، پس قابل منت گذاري بر زن هم نيست. اما مشكل از آن جا آغاز مي شود كه در شرايط خاص و تنگناهاي مالي، شوهر توانايي تأمين خواسته هاي زن را ندارد و يا زن، به مقدار نياز بسنده نمي كند. دراين دو حالت، اگر زن بر خواسته هاي خود پا ننهد و براي تامين آنها، به شوهرش فشار بياورد، افزون بر به خشم آوردن خداوند متعال، زمينه ناراحتي شوهر را نيز فراهم مي آورد.
دراين وضعيت، گاه پيش مي آيد كه مرد، بر اثر سرزنش هاي زن، به دزدي و اختلاس و درآمدهاي نامشروع روي مي آورد و گاه به گريز از خانه و حتي اعتياد كشيده مي شود و يا در فرضي دردناك، به جدايي مي انديشد. درهمه فرض ها، آرامش روحي شوهر، كاهش مي يابد و نگاه افسرده و يا عصبي او در روابط خانوادگي، بازتاب مي يابد. اين گونه است كه اساسي ترين هدف ازدواج (يعني آرامش زندگي) آسيب مي بيند. از اين رو، روايات اسلامي، زن را از واداركردن شوهر به آنچه در توان او نيست، به شدت نهي كرده اند:
«هر زني كه در درخواست نفقه، بر شوهرش فشار آورد و خارج از توانش چيزي بر او تحميل كند، خداوند، از او، نه توبه اي مي پذيرد و نه كفاره اي، مگر آن كه توبه كند و برگردد و در حد توانش، از او چيز بخواهد.»
4- منت نهادن بر شوهر
خانم هايي كه از نظر ثروت و يا موقعيت خانوادگي، بر شوهر خود، برتري دارند، بايد توجه داشته باشند كه ثروت و موقعيت خانوادگي خود را به رخ شوهر كشيدن و منت نهادن بر او، آفت شيريني زندگي خانوادگي، و گاه موجب فروپاشي آن است. در شماري از روايات، اين برخورد غيراخلاقي، به شدت محكوم شده است:
«اگر زن، همه طلا و نقره هاي روي زمين را به خانه شوهرش ببرد، سپس روزي از روزها بر سر او بزند و بگويد: «تو كيستي؟ اين دارايي، مال من است»، اعمالش بر باد مي رود، اگرچه از عابدترين مردمان باشد، مگر آن كه توبه كند و از سخنش برگردد و از شوهرش پوزش بخواهد.
5- مدارا نكردن با شوهر
گاهي اوقات، اخلاق و رفتار شوهر، مورد قبول همسرنيست و حتي ممكن است از نظر عرفي و شرعي هم پذيرفته نباشد؛ اما اصلاح آنها تنها ازطريق تحمل و شكيبايي و سپس تذكرات نرم و پله اي، امكان پذير است. زن نمي تواند با چندماه زندگي مشترك، رفتار چندين ساله شوهر خود را تغيير دهد. از اين رو بايد بكوشد براي دوره گذار از وضعيت فعلي به وضعيت مطلوب، سياست رفاقت و همراهي و همدلي را با شوهر درپيش گيرد و در همه موارد شرعي و عرفي، پيرو شوهر باشد تا به تدريج بتواند شوهر را با خود همراه كند. زوج هاي جواني كه از ابتدا و بدون مقدمه اي، خواستار تغيير همسر خود و به رنگ خود درآوردن او شده اند، در همان ابتداي راه، به چاله بگو و مگو و درگيري درغلتيده اند و نه تنها سودي از تذكرات و ناسازگاري خود نديده اند كه كانون خانواده را تا لبه پرتگاه آشفتگي و از هم پاشيدگي درآورده اند.
در روايتي از امام علي(ع) آمده است:شرالزوجات من لاتواتي. بدترين همسران، زني است كه سازگار نباشد.
.6 خودآرايي براي غيرهمسر
خودآرايي زن، براي غيرهمسر، يكي از خطرناك ترين آفت هايي است كه كانون خانواده را تهديد مي كند. درحديثي ازپيامبر(ص) آمده است:
«براي هيچ زني، حلال نيست كه مچ و پاي خويش را براي مردي جز شوهرش آشكار سازد. هرگاه چنين كند، پيوسته مورد لعنت و ناخشنودي خدا قرار مي گيرد و خداوند، بر او خشم مي گيرد و فرشتگان خدا لعنتش مي كنند و برايش عذابي دردناك آماده مي سازند»
اين آفت خطرناك، زمينه ساز آلودگي زن و فروپاشي خانواده است و از اين رو، مرد بايد به عنوان مدير خانواده، با همه توان از آن پيشگيري كند. در روايتي از پيامبر(ص) آمده است: هرگاه زن، خود را بيارايد و خوش بو كند و از درخانه اش بيرون برود و شوهر، به اين، راضي باشد، به ازاي هر قدمي كه برمي دارد، براي شوهرش يك خانه در آتش ساخته مي شود.
.7 تنوع طلبي
زن نيز ممكن است مانند مرد، به بيماري تنوع طلبي جنسي مبتلا شود و چون محدوديت او بيشتر است، اين بيماري مي تواند او را به درخواست طلاق و در برخي از موارد، به خيانت و گاه به قتل همسر، وادار سازد. از اين رو، در روايات، تنوع طلبي جنسي زن، همانند تنوع طلبي مرد، نكوهش شده است. در روايتي از پيامبرخدا(ص) آمده است:هر زني كه بي جهت، از شوهر خود طلاق بخواهد، بوي بهشت بر او حرام است.
.8 خيانت
خطرناكترين آفتي كه از ناحيه زن، نهاد خانواده را تهديد مي كند، خيانت (بويژه خيانت ناموسي) است. از پيامبرخدا(ص) درباره خطر اين خيانت، روايت شده كه مي فرمايد:
«چهار چيز كمرشكن هستند،... و زني كه شوهرش از او نگهداري مي كند؛ ولي او به شوهرش خيانت مي نمايد.
براي پيشگيري از اين آفت كمرشكن، هم مرد، مسئول است و هم زن. بديهي است كه زن و مرد، با عمل كردن به وظايف مشترك و اختصاصي خود، مي توانند از اين آفت، پيشگيري كنند؛ اما بي ترديد، مسئوليت زن دراين باره، سنگين تر است. (منابع احاديث در خود كتاب «تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث» موجود است).
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ توضيحاتي كه درباره حكمت مهريه ارائه شد، اقتباس از كتاب نظام حقوق زن در اسلام، نوشته استاد شهيد مرتضي مطهري است.
2- قاعده فقهي «لعان» براي اثبات ادعاي مرد درباره روابط نامشروع زن و نفي فرزندي است كه از او متولد شده است و كيفيت آن در آيات 6 و 7 از سوره نور آمده است. براساس اين قاعده اگر زن، ادعاي مرد را انكار كند و هر دو، سوگندهاي چهارگانه را ياد كنند، براي هميشه از هم جدا مي شوند.

 



قابل توجه خوانندگان عزيز صفحات «معارف» و «انديشه»

¤ صفحات معارف و انديشه روزنامه كيهان، رسالت خود را در نشر مطالب مفيد، نو و كاربردي در حوزه فرهنگ ديني و آموزه هاي قرآن و اهل بيت(ع) مي داند و از عموم علاقه مندان مي خواهد آثار ارزشمند و مكتوب خود را براي چاپ در اين صفحات ارسال كنند.
¤ مطالب مربوط به مناسبتهاي ديني لازم است حداقل يك ماه قبل از مناسبت مربوطه ارسال شود.
¤ مقالات حتي الامكان كوتاه و در حد 4 تا 6 صفحه 4A تايپي باشد.
¤ سرويس معارف كيهان از خوانندگان عزيز درخواست مي كند هرگونه پيشنهاد، انتقاد و نظرات سازنده خود را در مورد مطالب منتشره در صفحات معارف و انديشه و نيز مقالات خود را به آدرس روزنامه و يا ايميل درج شده در بالاي صفحه معارف ارسال كنند.
¤ صفحه معارف، روزهاي فرد و صفحه انديشه، روز دوشنبه هر هفته منتشر مي شود.
¤ تلفن مستقيم سرويس معارف 33941991-021

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14