(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 27 دی 1389- شماره 19842

موسوي و بهره گيري از سياست مظلوم نمايي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




موسوي و بهره گيري از سياست مظلوم نمايي

حميدرضا اسماعيلي
موسوي در سفر خويش به كرمان، ضمن تكرار مطالب گذشته خويش تورم كشور را 25 درصد عنوان كرد و گفت: «تورم 25 درصدي يعني مالياتي كه به اغنيا و فقرا بدون رضايت آنان مي بندند و اين تورم هميشه به ضرر قشر مستضعف است چون بركت افزايش حقوق را از بين مي برد و با اين تورم هيچ رفاهي امكان پذير نيست.« موسوي در ادامه سخنان اغراق آميز و تبليغاتي خود عليه دولت احمدي نژاد افزود «اگر همين روند ادامه يابد همه مردم ايران تحت پوشش كميته امداد قرار خواهند گرفت»؛ «دولت بايد به جاي اينكه به فكر مديريت جهاني باشد مسائل كشور را حل كند و من با حمايت از اقتصاد ملي و توليد، مشكلات را رفع خواهم كرد.»175
موسوي در دانشگاه شهيد باهنر كرمان با اشاره به حمايت غرب از گروهك هاي تروريستي مانند منافقين، گفت: «آنها هنوز از منافقين حمايت مي كنند و امروز اگر منافقين مظلوم نمايي مي كنند به خاطر اين است كه ضعيف هستند و اگر قوي شوند همان آش و همان كاسه خواهد بود.» موسوي درباره نوع حضور خود در انتخابات گفت: «من مستقل به ميدان آمده ام و از همه احزاب و گروه ها استفاده مي كنم و حساسيتي نسبت به مشاركت، مجاهدين يا ديگران ندارم. من دستم را به سوي طيف هاي كارگزاران، مشاركت و حتي بسيج دراز كرده ام و تا هنگامي كه آنها قانون اساسي را قبول داشته باشند و ساختارشكني نكنند از آنها استفاده مي كنم. من جزء علاقه مندان به بسيج هستم. ما اين احساس را داريم كه اگر صندوق رأي را به بسيج بسپاريم مثل ناموس و دين خود از آن محافظت مي كند.»176
موسوي كه 17 ارديبهشت در جمع اعضاي مجمع روحانيون مبارز در حسينيه شماره 2 جماران سخن مي گفت، با اشاره به اينكه همواره از مقام ولايت فقيه دفاع كرده و خواهد كرد، اظهار داشت هم اكنون نيز بهترين رابطه را با رهبر معظم انقلاب دارم. وي معتقد بود دولت آينده بايد مدافع روحيه احترام به ارزشهاي انقلاب، روحانيت و اسلام باشد.177
موسوي همچنين در دانشگاه آزاد اراك رويكرد اصول گرايي با ويژگي اصلاح طلبي را يك راهبرد براي خود دانست و گفت: بنده از اين شعاري كه رهبر معظم انقلاب داده اند، دست برنمي دارم. ما بايد با اصلاح طلبي از سويي و اصول گرايي از ديگر سو همه گروه ها را براي تفاهم قانع كنيم.178
در روزهاي انتخابات، خبرگزاري مهر كه رسانه اي عمومي و به اعتباري دولتي به شمار مي آمد و در نحوه اطلاع رساني خود از موسوي حمايت مي كرد، تلاش داشت بخش هايي از مطالب موسوي را منعكس سازد كه از او چهره اي اصول گرا ترسيم كند. اين خبرگزاري نمادهاي اصول گرايانه سخنان موسوي را نسبت به مطالب ديگر برجسته تر مي ساخت. گرچه موسوي بر ارزش هاي انقلاب اسلامي و موضوع ولايت فقيه تأكيد داشت، اما رسانه هايي از جنس خبرگزاري مهر بيشتر به اين نمادها توجه داشتند. به طور نمونه خبرگزاري مهر در گزارشي از سفر موسوي به شيراز مي نويسد: «موسوي بعد از اقامه نماز مغرب وعشا در مسجد قباي شيراز در جمع نمازگزاران اين مسجد گفت: بايد بتوانيم آن فضا را احيا كنيم و اگر بتوانيم ذره اي از آن ارزشها را زنده كنيم، وحدت ملي اجرا مي شود، جوان ها جذب مي شوند و ميان ملت اعتماد ايجاد مي شود.»179 «در دهه اول انقلاب حضرت امام(ره) يك صفت را به دولت نسبت دادند كه صفت دولت خدمت گزار بود. اگر انتخاب شوم دوباره اين صفت را براي دولت انتخاب خواهم كرد. دولت بايد بدون منت به مردم خدمت كند و خدمات خويش را به عنوان حق مردم و نه صدقه به مردم ارائه كند.»180
موسوي در نهايت، يك روز پس از ثبت نام احمدي نژاد، در ستاد وزارت كشور حاضر شد و براي نامزدي انتخابات نام نويسي كرد. وي در سخناني كه در اين محل با خبرنگاران داشت سخنان خود را چنين آغاز كرد:
من ميرحسين موسوي فرزند كوچك انقلاب اسلامي به صحنه آمده ام چون روندهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي موجود را نگران كننده يافتم. آمده ام تا كرامت انسان ها را پاس بدارم. آمده ام تا از حق مردم دفاع كنم و حامي گردش آزادانه و شفاف اطلاعات براي مردم، اين ولي نعمتان دولتها باشم. آمده ام تا با در دستور كار قرار دادن فرمان هشت ماده اي امام(ره) آن را از نو چراغي تابنده در مسير تحقق حقوق شهروندي و حفظ حريم خصوصي قرار دهم. آمده ام تا وسيله اي باشم براي بازگرداندن اقتدار، عزت و هويت ايراني. آمده ام تا با تنش زدايي و تعامل سازنده روابط بهتري ميان كشورمان ايران و جهان برقرار كنم، تا فضا را براي توسعه كشور بگشايم و احترام به ايرانيان را در جهان تأمين كنم... آمده ام تا راهي و همراهي باشم براي رفتن به سوي ايراني مستقل، آباد، آزاد، پيشرفته و سربلند. آمده ام، در حالي كه راهي ساده و يك شبه براي مشكلات اقتصادي كشور و مردم نمي شناسم و معضلات امروز را ناشي از چاره جويي هاي شتابزده، يك شبه و يك دفعه مي بينم. آمده ام تا ساختار آسيب خورده اداره كشور را از طريق احياي دستگاه برنامه ريزي و مديريت و استقرار شوراهايي كه نماد خرد جمعي مردم ما بوده اند و تعطيل شدند، ترميم كنم... آمده ام تا حامي مستضعفين باشم؛ آناني كه فشار تورم قامتشان را خم كرده و سياست هاي نادرست اقتصادي عزتشان را نشانه رفته است. آمده ام تا اشتغال را دغدغه هر روزه دولت قرار دهم. آمده ام تا با گسترش بيمه هاي همگاني قدمي در جهت آزادي اقشار مردم از فقر و رهايي آنها از نياز بردارم... شرايطي كه امروزه در آن به سر مي بريم، بي ترديد بهترين نيست. در وضعيتي هستيم كه شايسته و شأن ملت و مردم نيست. ... آن چه امروز مي بينيم، آن چيزي نيست كه مي خواستيم، آن چيزي نيست كه مي تواند باشد... آمده ام تا با تشكيل دولتي فرهنگي مدافع فرهنگ غيردولتي و غيردستوري باشم و ميان دولت و گروه هاي مرجع هنرمندان و روشنفكران، دانشگاهيان، روحانيان و تمامي نخبگان رابطه اي دوستانه و خلاق در جهت اهداف و آرمان هاي كشور برقرار كنم و آمده ام تا با الهام از شهيدان در خدمت اعتلاي ميهن اسلامي باشم.181
از نكات تازه تري كه موسوي در دانشگاه گيلان به آن پرداخت، مسئله استعفاي وي در دوران نخست وزيري بود. او در پاسخ يكي از دانشجويان درباره دليل استعفاي خود گفت: «من تنها يك بار استعفا دادم و اين استعفا زماني صورت گرفت كه احساس كردم، نمي توانم به وظايف قانوني خود عمل كنم. امام(ره) اين استعفا را قبول نكردند و آن اطلاعيه مشهور را دادند. بعد از آن بلافاصله من خدمت امام(ره) رسيدم و با ايشان صحبت كردم و بعد از آن استعفا، ايشان تا آخر حيات پربركتشان از دولت حمايت كردند.« موسوي وقتي با تكرار اين پرسش از سوي دانشجوي ديگري كه از سخنان كلي گويانه وي اقناع نشده بود مواجه مي شود، چنين واكنش نشان مي دهد كه «اميدوارم جوابي كه به اين سئوال داده ام براي دوستان كافي باشد و اميدوارم دوستاني كه با هم ارتباط دارند، ديگر اين سئوال را نپرسند. زيرا مجبور خواهم شد ابعاد ديگري از اين استعفا را بشكافم كه به نفع اين دوستان نخواهد بود.« موسوي كه در برابر پرسش فوق به راه كار برچسب زني متوسل مي شود، در برابر سئوال ديگري كه پرسيده بود، مگر در دولت شما نبود كه در دانشگاه ها ديوار كشيدند و دختر و پسرها را از هم جدا كردند؟ پاسخ مي دهد: «در دوران من گروه هاي چپ و راست بودند؛ يك عده از گروه هاي راست كه با دولت خوب نبودند براي جدا كردن خانم ها و آقايان در يكي از دانشگاه ها ديوار كشيدند كه اين خبر در همان روزهاي اول به گوش حضرت امام(ره) رسيد وامام(ره) با پرخاش دستور دادند كه اين ديوار را برچينند. متأسفانه شما با اين سئوال مي خواهيد اين مسئله را به پاي من بريزيد؛ نه! من مخالف اين مسئله بودم.»182
نكته قابل تأمل درباره رفتار موسوي در برابر پرسش هاي دانشجويان، بهره گيري از سياست برچسب زني بود. او وقتي با پرسش هاي دانشجويان وابسته به گفتمان اصول گرايي مواجه مي شد، به رغم شعارهايي مبني بر پذيرش نقد و شفاف سازي، پرسش دانشجويان را پرسش هايي طراحي شده از سوي جريان هاي سياسي تلقي مي كرد. او وقتي در دانشگاه آزاد يزد نيز با پرسشي درباره نهضت آزادي و نحوه تعامل موسوي با آنها مواجه مي شود، مي گويد: «هر كجا مي رويم اين سئوال را از من مي پرسند و من هم توضيح مي دهم. هر چه بيشتر از من بپرسيد، من بيشتر توضيح مي دهم و اين به ضرر كساني است كه سئوال مي كنند.« در واقع موسوي حتي در دوراني كه از قدرت پياده بود نيز از موضع بالا و اقتدارگرايانه سخن مي گفت. روحيه اي كه بعيد بود به راحتي شكست را بپذيرد و در برابر آراي عمومي خضوع نشان دهد.
وي همچنين در ادامه برچسب زني هاي خود و با روحيه اي محافظه كارانه در برابر مبارزه با فساد اقتصادي اظهار مي كند: «بزرگ ترين كار قوه قضاييه اين است كه وقتي جرمي اتفاق مي افتد با مجرم برخورد كند و اين يعني بقيه مردم مبرا هستند. هر روز لكه اي به ديگران چسباندن و هر روز شعار مبارزه با فساد دادن و افراد را ترساندن بدون اين كه بتوانيم فاسد را نشان بدهيم، اين تجاوز به حقوق مردم است.« وي كه برخي گروه هاي فشار سياسي را «مردم» مي ناميد، ادامه داد: «جزو لوايحي كه به دنبال آن خواهم بود اين است كه محدوديتي براي قدرت تهمت زني دولت به اقشار مختلف مردم ايجاد كنم. ديگر از قانون گريزي خسته شده ايم. ما از ضديت با پيشرفت و توسعه خسته شده ايم.»
موسوي در يزد به طور صريح «دروغگو» خواندن رقيب را آغاز مي كند و با استفاده از اين برچسب ديگر زحمت ارائه سند و داشتن گفتماني با ويژگيهاي علمي و استدلالي را از خود كم كرد. در واقع كار ويژه برچسب زني آن است كه فرد ديگر براي ادعاهاي خود استدلال ارائه نمي دهد و با نفي ديگري تلاش مي كند خود را اثبات كند. لذا او به مخاطبان خود در يزد مي گويد: «از اول زندگي اين اعتقاد را داشتم كه كسي يا نبايد قول بدهد يا بايد به آن عمل كند. اگر حافظه جمعي مردم را در نظر نگيريم باز بايد متوجه باشيم كه خدايي هست و اين بدترين معامله با خداست كه بخواهيم به بندگانش دروغ بگوييم.»183
ميرحسين موسوي كه استفاده از سياست «مظلوم نمايي» را از ابتدا در گفتمان خود گنجانده بود و تلاش مي كرد وانمود كند تمام نهادهاي كشور در پي تبليغ رقيب انتخاباتي او هستند به نامه نگاري هاي متفاوتي نيز روي آورد. اين تجربه كه در سال 76 جواب داده بود و منجر به انتخاب فردي شد كه جامعه وي را در آن زمان «مظلوم» تلقي مي كرد، استراتژيست هاي دوم خردادي را براي استفاده مجدد از آن مشتاق مي ساخت. در واقع يكي از دلايل ترساندن جامعه از احتمال وقوع تقلب در انتخابات، بهره گيري از سياست مظلوم نمايي بود. مطابق اين سياست در سال 76 شايع شد كه «بنويسيد خاتمي» و «بخوانيد ناطق نوري». تجربه تاريخي معاصر ايران نشان داده است كه فرهنگ سياسي ايران مدافع «مظلومان» بوده است و همين موضوع زمينه را براي بهره برداري سياست مداران از اين فرهنگ سياسي با راهبرد «مظلوم نمايي» فراهم كرده است. گذشته از نامه مشتركي كه موسوي و كروبي خطاب به آيت الله جنتي مي نويسند و در آن به انتخاب ناظران و مجرياني كه بيش از يك دهه مشغول برگزاري انتخابات هستند هشدار مي دهند،184 موسوي همچنين در مطالبه اي فراقانوني و در نامه اي كه به سران قواي مقننه و قضائيه مي نويسد به اينكه چرا اين رسانه تبليغات را زودهنگام آغاز نكرده است، اعتراض مي كند. وي در نامه خود مي نويسد: «مع الاسف تاكنون نحوه اطلاع رساني رسانه ملي چه به لحاظ كميت و چه به لحاظ كيفيت، حتي نسبت به دوره هاي قبل تنزلي آشكار داشته و در نتيجه اين شائبه را در اذهان عموم به وجود آورده كه گويي قرار نيست انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري صحنه برابري و جدي رقابت نامزدها باشد. نقض مكرر و آشكار بي طرفي از سوي بخش هاي خبري خاص و نيز كم مايه بودن برنامه هايي كه بايد با هدف دعوت به مشاركت حداكثري در انتخابات مردم تهيه و ارائه شود به طور اساسي با ايده انتخاب آزادانه، آگاهانه و مسئولانه يك يك شهروندان در تعارض است.»185 در اين نامه كه در 29 ارديبهشت صادر شد همچنين ادعا شده بود كه صاحب نظران سياسي از عدم استقبال مطلوب عمومي ناخرسندند و به دنبال ايجاد فشار به جامعه از طريق رسانه ها مي گردند.
به هر طريق برنامه هاي تبليغاتي نامزدهاي انتخابات از روز اول خرداد آغاز مي شود كه همزمان با آن برنامه هاي تبليغاتي صدا وسيما نيز شدت مي يابد و نامزدهاي انتخاباتي فرصت حضور در رسانه ملي را براي دفاع از برنامه هاي خود مي يابند. مطابق قرعه كشي، موسوي برنامه تبليغاتي خود را از ساعت 21:45 دقيقه جمعه يكم خرداد آغاز كرد. در واقع موسوي در اين برنامه ها سخن جديدي نداشت و هر چه داشت را از دو ماه پيش گفته بود. ولي اين بار فرصت مي يافت تا همان مطالب را در رسانه اي فراگير و در فرصت زماني مناسب با مردم در ميان بگذارد. روشن است كه عموم جامعه مانند اصحاب سياست دلبسته سياست نيستند و تنها در روزهاي پاياني منتهي به روز انتخابات به طور جدي به مقوله انتخاب شخص موردنظر خويش مي انديشند. لذا از آغاز خرداد به سرعت تب انتخاباتي جامعه بالا رفت و با نزديك تر شدن به روز انتخابات، شدت گرفت. بر همين اساس تقاضا براي مشاركت در انتخابات افزوده مي شد و به همين دليل به ميزان طرفداران دو نامزد اصلي نيز افزوده مي شد. اما اين موضوع براي جبهه مخالفان احمد ي نژاد از اهميت بسيار بالايي برخوردار بود، زيرا باور آنها اين بود كه هر چه ميزان مشاركت افزايش يابد، احتمال شكست احمدي نژاد بيشتر است. زيرا با ريزش آرايي كه براي او متصور بود، از اين نگاه احمدي نژاد تنها مي توانست چيزي كمتر از هفده ميليون انتخابات پيشين به دست آورد. به اين ترتيب در يك انتخابات دو قطبي كه مشاركت بالاي سي ميليون باشد، در گام اول مي توان به مرحله دوم رسيد و در گام بعد او را شكست داد. لذا برخي نيروهاي سياسي كه در گذشته چندان دغدغه اي درباره مشاركت سياسي و عمومي نداشتند، شركت نكردن در انتخابات را به نفع هيچ كس نمي دانستند.186
اما همايش دوم خرداد كه در ورزشگاه آزادي برگزار شد به طور مشخص اين مطلب را نشان داد كه تبليغات موسوي تاكنون توانسته بخش خاصي از جامعه را به سوي خود جلب كند. اين همايش كه با هيجانات سياسي شديد و پوشش سبز همراه بود، مشاركت گروه هايي را در پي داشت كه جزو طبقات متوسط به بالاي شهري بودند. گفتمان موسوي گرچه توانسته بود جمعي از خواص را به سوي خود جلب كند، اما ضعف گذشته جبهه دوم خرداد را در برقراري رابطه با توده نشان داد. همايش دوم خرداد نشان داد كه موسوي برخلاف تلاش چندين ماه گذشته در جذب جبهه اصول گرا با شكست مواجه شده است و گفتمان او نتوانسته بدنه اجتماعي گفتمان اصول گرايي را به سوي او معطوف كند. همايش دوم خرداد مطالبه اي ديگر از سياست را به تصوير مي كشيد، مطالبه اي كه مطابقتي با گفتمان اصول گرايي نداشت. در اين همايش حتي برخي چهره هاي فرهنگي كشور با بداخلاقي و تندروي و توهين هاي صريح به احمدي نژاد نشان دادند كه هنوز جامعه ايران از دون مايگي كساني رنج مي برد كه رسالت تربيت جامعه را بر عهده دارند، اما هنوز خود تربيت ناشده اند.
ناسزاهايي كه در اين جمع از سوي به اصطلاح نخبگان جامعه به رئيس جمهور وقت اعطا شد، جرايمي بود كه دستگاه قضايي هيچ گاه آنان را پيگيري نكرد و اين فرصت را به جبهه تجديدنظرطلب داد تا در ادامه فعاليت هاي خود جسورانه تر روزهاي بعدي را سپري كند. نكته قابل توجه و پارادوكسيكال اينجا بود كه هر چه توهين ها عليه احمدي نژاد بيشتر مي شد مسئولان ستاد تبليغاتي موسوي ادعا مي كردند «ناقوس شكست تخريب كنندگان مهندس موسوي به صدا درآمده است.»187 معلوم نبود از ميان تمام توهين هايي نظير «كوتوله»، «حقير»، «ديكتاتور»، «دروغگو»، «متحجر» و... كه به وفور و ضمن شعار اخلاق گرايي نثار احمدي نژاد مي شد، كدام يك به موسوي نسبت داده شده بود. به هر طريق، از روز دوم خرداد به بعد موسوي تكليف خود را روشن تر مي ديد و مخاطبان خود را بيشتر مي شناخت. موسوي ديگر به اين واقعيت پي مي برد كه دوره گفتمان ژانوسي رو به پايان است و روزهاي شفافيت نزديك مي شود. اما هيچ كدام از پديده هاي انتخابات دهم رياست جمهوري به مانند مناظره سيزده خرداد نتوانست بافت گفتمان دوچهره موسوي را در هم شكند. به اين مطلب در آينده بيشتر خواهيم پرداخت.
نتيجه
موسوي در انتخابات دهم رياست جمهوري از گفتمان پارادوكسيكال «عدالت، اصلاحات» بهره برد و جبهه سياسي همراه او نيز راهبرد تبليغاتي «احمدي نژادستيزي» را برگزيد. از نقطه آغاز فعاليت هاي انتخاباتي موسوي تا روزهاي نزديك به 22 خرداد از استدلال ها و عقلانيت گفتمان يادشده كاسته مي شد و بر مؤلفه هاي هيجاني و احساساتي آن افزوده مي شد. با گذر زمان موسوي بيش از گذشته به اسارت ايدئولوژي تجديدنظرطلبان درمي آمد و به روش راديكاليستي نزديك تر مي شد. اين جبهه سياسي از شعار اخلاق بهره مي برد اما از كمترين پاي بندي به آن برخوردار بود. توهين به احمدي نژاد به روش هاي مختلف موضوعي طبيعي تلقي مي شد و اين باور اجتماعي در ميان آنان وجود داشت كه تنها راه دست يابي به رياست دولت دهم، تخريب احمدي نژاد و بحراني نشان دادن وضعيت كنوني است. لذا ستاد موسوي به لحاظ كيفي و كمي بيشتر نيروي مادي و ذهني خود را براي دگرگونه سازي از چهره احمدي نژاد و سياست هاي او به كار برد و كمتر به برنامه هاي آتي خود پرداخت. تلاش اين جبهه ايجاد فضاي دوقطبي بود؛ بين ارزش هاي مثبت كه موسوي آن را نمايندگي مي كرد و ارزش هاي منفي كه احمدي نژاد نماينده آن معرفي مي شد. افراط ستاد موسوي در «احمدي نژادستيزي» كه موجب شد دولت هاي پيش از او تطهير شوند و عملاً احمدي نژاد عامل تمام مشكلات كشور معرفي شود، باورپذيري تبليغات انتخاباتي موسوي را كاهش داد و «تز» احمدي نژادستيزي در مجموع «آنتي تز» خود را آفريد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
175 . «ميرحسين موسوي: وزير چند صد ميليارد توماني نخواهم داشت»؛ پايگاه اينترنتي بامداد؛ 16/2/1388؛ كد خبر: 2077.
176 . «موسوي در جمع دانشجويان كرمان: با ساختارشكنان مرزبندي دارم/ دست همكاري به سمت بسيج دراز مي كنم»؛ خبرگزاري مهر؛ 16/2/1388.
177 . «موسوي در جمع روحانيان: همواره مدافع ولايت فقيه هستم»؛ 17/2/1388؛ خبرگزاري مهر؛ 17/2/1388.
178 . «ميرحسين موسوي: از راهبرد اصول گرايي اصلاح طلبانه رهبر انقلاب دست برنمي دارم»؛ خبرگزاري مهر؛ 20/2/1388.
179 . «موسوي در شيراز: مسير آتي انقلاب بايد از مسير اول انقلاب عبور كند»؛ خبرگزاري مهر؛ 22/2/1388.
180 . «ميرحسين موسوي: «دولت خدمتگزار» را احيا مي كنم»؛ خبرگزاري مهر؛
22/2/1388.
181 . «ميرحسين: آمده ام ايراني شايسته ايراني بسازم»؛ روزنامه اعتماد؛ يكشنبه 20 ارديبهشت 1388؛ ش 1947، ص 1.
182 . «موسوي: از دلايل استعفايم نپرسيد! به نفعتان نيست!«؛ پايگاه اينترنتي قلم، 27/2/1388.
183 . «وعده هايي مي دهم كه بتوانم به آن عمل كنم»؛ روزنامه مردم سالاري؛
29/2/1388، ش 2076، ص 1.
184 . «كروبي و موسوي در نامه مشترك به جنتي»؛ روزنامه اعتماد؛ دوشنبه 14 ارديبهشت 1388، ش 1942، ص 1.
185 . «اعتراض ميرحسين به صدا و سيما»؛ روزنامه مردم سالاري؛ 30/2/1388؛ ش 2077.
186 . «هاشمي رفسنجاني تأكيد كرد: شركت نكردن در انتخابات به نفع هيچ كس نيست»؛ روزنامه مردم سالاري؛ 2/3/1388؛ ش 2079.
187 . بنگريد به تيتر يك روزنامه مردم سالاري: «ناقوس شكست تخريب كنندگان مهندس موسوي به صدا درآمده است»؛ روزنامه مردم سالاري؛ 13/3/1388؛ ش 2088.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14