(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 27 دی 1389- شماره 19842

ساحل عاج؛ بحران ناتمام
پشت صحنه جدايي جنوب سودان



ساحل عاج؛ بحران ناتمام

منبع : خبرگزاري ها
تنظيم و گردآوري: محمد معرفي
اشاره
بحران در ساحل عاج، هنگامي آغاز شد كه كميسيون مستقل انتخابات پيروزي «حسن واتارا» در انتخابات رياست جمهوري در ماه دسامبر سال 2010 ميلادي را در دور دوم اعلام كرد، اما دادگاه قانون اساسي اين نتيجه را نپذيرفت و «لوران گباگبو» رئيس جمهور فعلي را پيروز انتخابات دانست.
درواقع، دور دوم انتخابات رياست جمهوري ساحل عاج كه در جو بسيار متشنجي برگزار گرديد، و دو رقيب اصلي با زدن اتهامات به يكديگر، زمينه را براي به وجود آوردن يك بحران سياسي در آينده فراهم كرده بودند.
براساس آمار منتشر ده توسط كميسيون مستقل انتخابات ساحل عاج، حسن واتارا با كسب بيش از 1/54 درصد از آراي شمارش شده، بر لوران گباگبو كه تنها 4/51 درصد آرا را به دست آورده بود پيروز شده است.
سرويس خارجي
پس از آن كه كميسيون مستقل انتخابات ساحل عاج به صورت شتابزده و بدون تأييد شوراي قانون اساسي اقدام به اعلام پيروزي حسن واتارا به عنوان رئيس جمهور اين كشور كرد، فرانسه از اين موضوع طرفداري و حمايت خود را از واتارا اعلام كرد و با بسيج بي سابقه سياسي جهانيان عليه رئيس جمهور فعلي، توانست بحران داخلي آن كشور را بين المللي كند. متعاقب آن، سازمان ملل متحد نيز به تشويق فرانسه و آمريكا از واتارا طرفداري كرد و او را رئيس جمهور قانوني ساحل عاج دانست.
پس از اين دوره، موضوع انتخابات داخلي رياست جمهوري در ساحل عاج كم كم جنبه بين المللي پيدا كرد و اتحاديه اروپا، اتحاديه آفريقا، آمريكا و برخي از كشورهاي همسايه نيز در آن دخالت و به بحران سياسي موجود دامن زدند.
اما «لوران گباگبو» كه خود را رئيس جمهور قانوني ساحل عاج مي دانست بدون توجه به مخالفت فرانسه، سازمان ملل و ساير سازمان هاي بين المللي در كاخ رياست جمهوري اش مراسم تحليف به جاي آورد و رسما خود را رئيس جمهور اين كشور قاره آفريقا دانست.
حسن واتارا نامزد ناكام انتخابات رياست جمهوري نيز كه در هتل مجلل «گلف» ابيجان تحت حفاظت شديد نيروهاي سازمان ملل پناه گرفته بود، در مراسمي نمادين اداي سوگند كرد و «گيوم سورو» دشمن سرسخت گباگبو را به عنوان نخست وزير خود معرفي كرد.
با واكنش مجدد فرانسه و سازمان ملل (كه نيروهاي نظامي تحت عنوان صلح بان در ساحل عاج دارند) به اين موضوع، دامنه بحران در اين كشور بالا گرفت و تنش هاي سياسي افزايش يافت. طرفداران واتارا كه سازمان ملل و ساير نهادهاي بين المللي را حامي وي مي دانستند به دلگرمي خارجي ها، دست به تظاهرات، شورش هاي خياباني و حمله به مراكز دولتي از جمله كاخ رياست جمهوري، مقر نخست وزير و ساختمان راديو تلويزيون در ابيجان زدند، اما پليس، نيروهاي امنيتي و ارتش وفادار به گباگبو، آنها را به عقب رانده و اعتراضات را به شدت سركوب كرد.
آمار رسمي ارائه شده از سوي سازمان ملل در مورد تلفات خشونت هاي انتخاباتي در ساحل عاج حكايت از كشته شدن 173 نفر، زخمي شدن 200 نفر و بازداشت 500 نفر را دارد، اما منابع غيررسمي آن را بسيار بيشتر از اين تعداد مي دانند. درحالي كه دولت گباگبو، تعداد قربانيان خشونت ها را فقط 32 نفر اعلام كرده است كه در ميان آنها چند پليس نيز ديده مي شوند.
تهديد براي مداخله نظامي
پي گيري فرانسه و ابراز نگراني سازمان ملل درمورد حوادث خشونت بار تظاهرات 16دسامبر سال 2010 در ساحل عاج، اين بار به دخالت همسايگان اين كشور براي پايان دادن به بحران منجر شد.
كشورهاي غرب آفريقا موسوم به جامعه اقتصادي غرب آفريقا (اكواس) با طرفداري از حسن واتارا و قانوني دانستن وي به عنوان رئيس جمهور پيروز، گباگبو را تهديد به دخالت نظامي در ساحل عاج براي سرنگوني كردند.
اين كشورها، با اعزام سه رئيس جمهور از بنين، سيرالئون و دماغه سبز در قالب يك هيئت، تلاش كردند تا گباگبو -كه خود را رئيس جمهور خود خوانده مي دانست- را ترغيب به كناره گيري از قدرت كنند، اما، مأموريت آنها با سرسختي رئيس جمهور ساحل عاج با شكست مواجه شد.
گباگبو در مقابل اعلام كرد، خواستار به راه انداختن جنگ در كشور نيست و حاضر است تحت نظارت بين المللي با بازشماري آرا، نتيجه به دست آمده را بپذيرد، اما اين پيشنهاد وي نه تنها از طرف كشورهاي آفريقايي پذيرفته نشد، بلكه از طرف فرانسه، سازمان ملل و اتحاديه آفريقا نيز مورد قبول قرار نگرفت.
اين كشورها در مقابل، موضوع مداخله نظامي بين المللي براي سرنگوني گباگبو با توسل به زور را مطرح كردند، كه سازمان ملل نيز از اين گزينه حمايت كرد، اما رئيس جمهور خود خوانده ساحل عاج در واكنش به اين تهديد، خواستار خروج نيروهاي صلح بان سازمان ملل موسوم به «كلاه آبي ها» و سربازان فرانسوي از كشورش شد.
طرفداران گباگبو نيز در چند دوره، اقدام به حمله و پرتاب سنگ و چوب به نيروهاي نظامي خارجي مستقر در پايتخت كردند كه واكنش تند فرانسه و «بان كي مون» دبيركل سازمان ملل را به همراه داشت.
به هر صورت گباگبو بحران به وجود آمده را حاصل توطئه هاي فرانسه و آمريكا براي دستيابي هرچه بيشتر بر منابع و ثروت هاي كشورش دانست و اعلام كرد به هيچ وجه حاضر به كناره گيري از قدرت نيست و در صورت دخالت نظامي، جان سربازان فرانسوي و نيروهاي سازمان ملل در خطر خواهد بود.
گباگبو با تأكيد بر اينكه رئيس جمهور قانوني ساحل عاج است اعلام كرد كه به هيچ وجه تسليم فشارهاي مشترك سازمان ملل، آمريكا و فرانسه براي كناره گيري از قدرت نخواهد شد و حسن واتارا را به عنوان كسي كه تلاش مي كند با كمك خارجي ها خود را رئيس جمهور معرفي كند، محكوم كرد.
وزير جوانان دولت گباگبو نيز در سخنان تندي اعلام كرد كه به منظور پايان دادن به غائله به وجود آمده به همراه طرفداران رئيس جمهور به هتل محل سكونت حسن واتارا حمله خواهد كرد، اما اين تصميم با واكنش متفاوتي از سوي كلاه آبي هاي سازمان ملل روبه رو شد و فرمانده آنها اعلام كرد كه براي حفاظت از جان رئيس جمهور ناكام انتخابات حتي حاضر به شليك گلوله واقعي به تظاهركنندگان است.
موفقيت جغرافيايي و سياسي
گرچه پيش از اين در برخي از كشورهاي آفريقايي، مسائلي از اين دست روي داده بود، اما مانند ساحل عاج، مسائل داخلي آنها جنبه بين المللي پيدا نكرده است.
در اين مورد مي توان به كودتاي سروان كامارا در «گينه بيسائو» اشاره كرد كه فرانسه همانند ساحل عاج منافع بسياري در آن كشور دارد و تهديد به مداخله نظامي كرده بود، اما بعداً با سكوت خود، مهر تائيد بر اين موضوع گذاشت. به هر صورت ساحل عاج در هفتم اوت سال 1960 از زير يوغ استعمار فرانسه رهايي يافت و ظاهراً مستقل شد، اما در باطن فرانسه بر ثروت ملي آن كشور كه منابع نفتي و كشاورزي از جمله آن است، سيطره خود را حفظ كرده و در زمينه سياسي نيز نفوذ آن همچنان پابرجا بوده است.
مساحت ساحل عاج 322هزار و 460كيلومترمربع و جمعيت آن نزديك به 20ميليون نفر برآورد شده است و هنوز هم با وجود اعلام استقلال واحد پولي اش «فرانك» است. جريان ورود استعمارگران فرانسوي به اين كشور آفريقايي به اين صورت بود كه در قرن 15ميلادي، پس از نزاع قدرت هاي استعماري (فرانسه و پرتغال) ساحل عاج به اشغال فرانسه درآمد و آنها با روانه كردن تجار و نظاميان خود به يغما و تاراج منابع آن و ثروت ملي بوميان از جمله عاج فيل پرداختند.
به طوري كه در سال 1893 ساحل عاج به صورت رسمي مستعمره فرانسه در غرب آفريقا به شمار مي رفت و پس از جنگ جهاني دوم و ضعف ارتش فرانسه و تحولات سياسي جهان كه منجر به فرتوت شدن قدرت هاي استعماري از جمله انگليس و فرانسه شد، رفته رفته بوميان ساحل عاج زمزمه استقلال سرداده و رسماً در سال 1960 به عنوان كشوري مستقل در جهان شناخته شد.
از زمان استقلال تا سال 1993 «فليكس هوخوئه» رئيس جمهور ساحل عاج شد و پس از درگذشت وي تا سپتامبر سال 1998 «هنري كنان بديه» به عنوان رئيس جمهور بر مسند قدرت تكيه زد، اما هنگامي كه طمع قدرت باعث شد كه براي يك دوره ديگر، خود را رئيس جمهور كند، با تظاهرات و آشوب هاي خياباني، اوضاع و احوال ساحل عاج در سال 1998 به هم ريخت. اولين كودتا در اين كشور تازه استقلال يافته در سال 1999 و توسط «ژنرال روبرگوي» كه از سوي دولت فرانسه حمايت مي شد كليد خورد و حكومت هنري كنان بديه ساقط شد. ادامه فشارهاي جهاني و ناآرامي ها و آشوب هاي داخلي در ساحل عاج ژنرال كودتاچي را وادار به تسليم كرد و ژنرال گوي در ژوئيه سال 2000 ميلادي تصميم به برگزاري انتخابات رياست جمهوري گرفت.
در اين دوره از انتخابات علاوه بر نامزدي ژنرال گوي، «گباگبو» و «واتارا» مدعي تصاحب كرسي رياست جمهوري شدند، اما عاقبت گباگبو كه در آن زمان خود را فردي حامي دموكراسي و يك مسيحي معتقد به مبادي مسيحيت مي دانست و رهبري حزب مخالف دولت كودتاچي را داشت با كسب نزديك به 60درصد آرا به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد.
موضوع مورد مهم در انتخابات رياست جمهوري سال 2000 اين بود كه اجازه داده نشد كه «حسن واتارا» وارد عرصه كارزار انتخاباتي شود و همين امر باعث شد كه طرفدارانش به مخالفت با دولت جديد بپردازند.
از سوي ديگر، ژنرال شكست خورده نيز بيكار ننشست و با جمع و جور كردن نيروهاي نظامي تحت امر خود، اقدام به پايه ريزي يك كودتاي خونين براي ساقط كردن گباگبو كرد.
گرچه هنوز هم آمارهاي رسمي در مورد تعداد قربانيان اعلام نشده است و مخالفان گباگبو را به كشتن صدها تن از آشوبگران و دفن آنها در گورهاي دسته جمعي مي كنند، اما رئيس دولت فعلي ساحل عاج همه اين اتهامات را تكذيب مي كند.
پس از شكست كودتا در سال 2003 ژنرال روبرگوي و دو تن از همدستانش در درگيري هاي خونين مسلحانه با سربازان دولتي بازداشت و كشته شدند. اما حتي با كشته شدن شورشيان، آرامش به اين كشور افريقايي بازنگشت و با وساطت فرانسه و دخالت سازمان ملل در 25 ژانويه همان سال پيمان صلحي بين دولت و مخالفان منعقد گرديد كه بر مبناي توافق به عمل آمده قرار شد، مخالفان هم سهمي در اداره كشور داشته باشند.
فرانسه كه تا آن زمان تعداد اندكي نيروي نظامي در ساحل عاج داشت به بهانه حفظ و حراست از صلح اقدام به گسيل چهار هزار نيروي نظامي به منطقه كرد كه در حال حاضر اين تعداد به 10هزار نفر مي رسد. با بي نتيجه ماندن مذاكرات صلح و ادامه ناآرامي ها در شمال و جنوب ساحل عاج، به ناچار برگزاري انتخابات رياست جمهوري به سال 2005 ميلادي موكول شد و سازمان ملل تا برگزاري انتخابات و انتخاب شدن رئيس جمهور قانوني از گباگبو خواست كه بر مسند قدرت باقي بماند.
با انجام انتخابات جديد و انتخاب شدن گباگبو براي يك دوره ديگر، «گيوم سورو» (نخست وزير فعلي واتارا) كه مورد تائيد گروه هاي شورشي بود، در اجراي تصميم سازمان ملل و توافقنامه به عمل آمده براي تقسيم قدرت، به عنوان نخست وزير برگزيده شد، اما بعدها با بالا گرفتن اختلافات وي از دولت جدا و جنگ مسلحانه اي را عليه دولت گباگبو به راه انداخت.
كشور ساحل عاج كه همانند بسياري از كشورهاي آفريقايي از قبايل متعددي تشكيل شده است، محل زندگي 143 قبيله است و از غرب با ليبريا و گينه و از شمال با مالي و بوركينافاسو و از شرق با غنا و از جنوب با اقيانوس اطلس همسايه است. نوع حكومت در اين كشور «جمهوري» است و رئيس جمهور قدرت را در قبضه خود دارد. براساس قانون اساسي ساحل عاج، رئيس جمهور با رأي مستقيم مردم براي يك دوره پنجساله انتخاب مي شود. اين كشور همچنين داراي پارلماني با 225 عضو است كه نمايندگان آن با رأي مستقيم مردم انتخاب مي شوند.
متأسفانه همانند ساير كشورهاي آفريقايي مورد استعمار قرار گرفته شده، بيشتر از نيمي از مردم ساحل عاج زير خط فقر زندگي مي كنند و اميد به زندگي در آن براي زنان 83/51 سال و براي مردان 62/46 سال است.
بيماري ايدز و مالاريا در اين كشور بيداد مي كند و نزديك به ده درصد از جمعيت آن مبتلا به ايدز هستند.
كشور ساحل عاج داراي 19 استان است و صادرات آن عبارت از كاكائو، قهوه، الوار، نفت، پنبه، موز، آناناس، روغن نخل و ماهي است كه به ترتيب به فرانسه، آلمان، آمريكا، هلند و نيجريه صادر مي شود.
بزرگترين شركاي تجاري اين كشور، فرانسه و نيجريه به شمار مي روند كه اكثر مايحتاج ساحل عاج از سوي آنها تامين مي شود، اما در دهه اخير چين نيز توانسته است جاي پايي براي خود در اين كشور غرب آفريقا پيدا كند.
در سال هاي ابتدايي استقلال، ساحل عاج توانست به همراه كشورهايي نظير بنين، نيجريه و بوركينافاسو، يك اتحاديه اقتصادي تشكيل دهد كه بعدها به «اكواس» معروف شد.
دوگانگي در ساحل عاج
تاكنون به طور رسمي آمارهايي ارائه نشده است كه بتوان براساس آن به نتيجه قاطعي در مورد تعداد جمعيت مسلمان و مسيحي در ساحل عاج اظهارنظر كرد، اما آمارهاي غيررسمي حكايت از اين دارد كه 35 تا 40 درصد از مردم اين كشور مسلمان و 20 تا 30 درصد مسيحي هستند.
در اين كشور به علت بافت قبيله اي، هنوز هم بت پرستي و خرافه پرستي در بين برخي از قبايل رواج دارد، اما اين موضوع رفته رفته در سال هاي اخير به مرور كمتر شده است. به علت اينكه ساحل عاج همانند لبنان روزگاري مستعمره فرانسه بوده است، در اين كشور هم، حكومت در دست مسيحيان است و رئيس جمهور فعلي نيز مسيحي به شمار مي رود، اما دوگانگي ديني در آن به شدت مشهود است.
اكثر مردم ساحل عاج به دليل ظلم هاي تاريخي از سوي استعمارگران و به خصوص فرانسه، از مسيحيت رويگردان شده و به اسلام روي آورده اند.
گفته مي شود دين مبين اسلام به همت تجار مسلمان در اين كشور رواج يافته و ريشه محكمي پيدا كرده است و در حال حاضر نيز اكثريت شمال اين كشور را مسلمانان و جنوب را مسيحيان تشكيل مي دهند.
جالب اينكه، در اين كشور آفريقايي تعداد زيادي از شيعيان زندگي مي كنند كه اكثر آنها از لبناني هايي هستند كه به دليل تجارت و كسب و كار به اين كشور آمده و در آن سكونت گزيده اند. طبق اسناد تاريخي از سال 1900 تا 1935 تعداد زيادي از مردم لبنان و به خصوص جنوب آن به ساحل عاج روي آورده و هم اكنون اقليت بزرگي را در آن تشكيل مي دهند.

 



پشت صحنه جدايي جنوب سودان

مردم جنوب سودان براي تعيين سرنوشت اين منطقه نفت خيز پاي صندوق هاي رأي رفتند. همه پرسي نوزدهم دي ماه سودان (به معناي سرزمين مردمان سياه) ميراثي است، كه از توافق دي ماه سال 1383 «عمر حسن احمدالبشير» رئيس جمهور سودان، با شورشيان جنوب اين كشور و پس از كشته شدن دو ميليون نفر در ناآرامي هاي آن دوران باقي مانده است.
گرچه «دفع الله الحاج علي عثمان» سفير سودان در سازمان ملل متحد، هجدهم دي ماه هشدار داد تجزيه سودان منشأ دردسرهاي غيرمنتظره براي آفريقا خواهد بود، با اين حال برگزاري اين همه پرسي هفت روزه، از نوزدهم دي ماه آغاز شده است.
هشتم دي ماه نيز «سليمان عبدالتواب الزين سفير» سودان در تهران، تقسيم كشورش را به شمال و جنوب، داراي تاثيرهاي مخرب بر جهان به ويژه جهان عرب و زمينه ساز تجزيه كشورهاي آفريقايي و عربي همچون مصر و يمن دانست و گفت: جدايي جنوب سودان به استقرار پايگاه هاي نظامي غربي و صهيونيستي در اين منطقه منجر خواهد شد و ضربه سختي به منافع امنيتي مصرف مي زند. با اين حال، سه ميليون و 900 هزار نفر از جمعيت حدود 44 ميليوني سودان در شرايطي پاي صندوق هاي رأي مي روند كه سه ميليون و 700 هزار نفر از رأي دهندگان واجد شرايط را ساكنان بخش جنوبي سودان تشكيل مي دهند.
پايگاه اينترنتي المحيط هجدهم دي ماه نوشت: اتحاديه علماي مسلمان به رياست يوسف قرضاوي در بيانيه اي تاكيد كرد رأي دادن به نفع جدايي جنوب سودان از شمال آن، از نظر شرعي حرام است. با اين حال، برخلاف اكثريت اعراب مسلمان شمال، بسياري از جمعيت 9 ميليوني جنوب را مسيحيان و روح پرستان آفريقايي تبار تشكيل مي دهند.
گرچه پس از توافق «نواشا» در سال 1383 انتظار مي رفت در دهمين كشور وسيع دنيا آرامش حكمفرما شود؛ اما سقوط هلي كوپتر جان گارانگ نخست وزير سودان و رهبر سابق شورشيان در تيرماه 1384 و تشكيل حكومت خودمختار جنوب در مهرماه همان سال سبب شد، مجله آمريكايي «فارين پاليسي» سودان را آسيب پذيرترين دولت جهان نام نهد. توافق عمر البشير و «سيلواكر ميارديت» رئيس حكومت جنوب سودان، براي داوري بين المللي پس از درگيري هاي بهار 1387، به اعلام دادگاه بين المللي لاهه مبني بر تعقيب قضايي البشير در سيزدهم اسفندماه 1387 منجر شد. امري كه بر پيروزي وي در نخستين انتخابات رقابتي رياست جمهوري در فروردين ماه 1389- پس از ناآرامي هاي سال 1365- تأثيري نداشت.
جدايي جنوب
ناآرامي هاي هشت ساله منطقه دارفور را كه كنار بگذاريم؛ ساكنان جنوب سودان هنوز نمي توانند با خيال راحت نفس بكشند و به آينده خود فكر كنند. از يك سو، طرفداران جدايي به رهبري سيلواكر- كه پس از سفر مهرماه خود به واشنگتن، به صراحت از رأي خود بر جدايي جنوب سخن گفت- به دنبال جلب آراي بيشتري هستند.
سيلواكر با اشاره به استقرار 60هزار نيروي امنيتي؛ به مردم محلي اطمينان داد و البته به ترسيم دورنمايي مثبت از شرايط جنوب سودان- در صورت جدايي- پرداخت و گفت: اگر شما در تمرين دموكراسي خود براساس اراده آزاد؛ سرنوشت تان را تعيين كنيد؛ ما به شما قول مي دهيم فضاي آرام و امني را براي شما ضمانت كنيم. حتي در همين راستا همزمان با آغاز همه پرسي؛ ائتلاف فدرال جنوب سودان (اف آ اي اس) با جنبش عدالت و برابري با تأكيد بر مقاومت برابر دولت البشير تا سرنگوني وي؛ ادغام شدند. از سوي ديگر؛ چهارم دي ماه پايگاه خبري الجزيره نوشت: ده ها نفر از مردم سودان كه اعضاي انجمن شرعي دانشمندان و مبلغان؛ در رأس آن بودند با برگزاري تظاهراتي در خيابان هاي خارطوم پايتخت سودان؛ به همه پرسي جنوب و حضور جنبش آزاديبخش در شمال؛ پس از جدايي جنوب اعتراض كردند.
همچنين ديدار البشير از جنوب؛ آن هم در فاصله پنج روز مانده به برگزاري رأي گيري؛ با استقبال برخي گروه ها همراه شد، البشير در فرودگاه شهر جوبا؛ از سوي سيلواكر و تعداد زيادي از رهبران عاليرتبه جنوب و مردم اين منطقه؛ مورد استقبال قرار گرفت. جنبش آزاديبخش خلق سودان نيز از شهروندان خواسته بود براي استقبال از او به خيابان ها بيايند، البته وي چهاردهم دي ماه تأكيد كرد ما به برادران خود در جنوب مي گوييم كه شورشيان دارفور جنگجوياني غيرقانوني هستند و ما براساس قوانين موجود؛ با قانون شكنان برخورد مي كنيم.
اگر آنان خواهان صلح باشند؛ به آنان خوش آمد مي گوييم اما اگر امتناع كنند؛ آنان را پشيمان مي كنيم، با اين حال به گزارش شبكه الجزيره؛ در منطقه نفت خيز «آبيه» كه در حد مرزي دو بخش شمال و جنوب سودان قرار دارد؛ 19نفر كشته شدند. حضور 400 ناظر بين المللي در 2638 شعبه اخذ رأي و 10هزار كارمند نيز در راستاي تأمين سلامت و امنيت بيشتر تلقي مي شود، امري كه به گزارش روزنامه «اهرام» به نقل از «چان ريك مادوت» رئيس كميسيون همه پرسي جنوب سودان؛ حدود 20ميليون و 800هزار دلار هزينه داشته است. «ساموئل مشاريك» يكي ديگر از اعضاي اين كميسيون؛ نيز پيش بيني كرد هزينه همه پرسي به 376ميليون دلار خواهد رسيد، يكي از دلايل اين امر را مي توان در مدت زمان هفت روزه برگزاري اين همه پرسي جست وجو كرد.
موضوع دارفور
اين موضوع مدت هاست كه به يكي از خبرسازترين رويدادهاي جهاني تبديل شده است، با اين حال؛ به نظر مي رسد بحث همه پرسي؛ نا آرامي هاي دارفور را تحت الشعاع قرار داد. خارطوم و جوبا در هفته آخر آذرماه؛ محل «رفت و آمد» مقام هاي عاليرتبه كشورهاي ديگر مانند «حسني مبارك» رئيس جمهور مصر و «معمر قذافي» رهبر ليبي؛ بودند، البته پيش از آن نيز وزير امور خارجه و رئيس سازمان اطلاعات مصر اوايل آبان ماه نامه اي را براي البشير و سيلواكر به خارطوم و جوبا برده بودند.
هشتم دي ماه نيز عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب، به بزرگ ترين كشور قاره آفريقا رفت كه البته نگراني كشورهاي واقع در نيمه شمالي قاره آفريقا و همچنين جامعه عرب درباره اين همه پرسي كه منجر به تجزيه يك كشور عربي- آفريقايي مي شود؛ چندان بي جا نيست. حساسيت آمريكا درباره مسائل آفريقا به واسطه رياست جمهوري باراك اوباما كه داراي ريشه هايي در اين سرزمين است؛ بيش از پيش شده است. به گزارش پايگاه اطلاع رساني وزارت امور خارجه آمريكا؛ «جاني كارسون» معاون آفريقاي وزارت امور خارجه آمريكا؛ گفت: ايالات متحده در گذشته حامي شركاي آفريقايي خود در امر دستيابي به استقلال بوده است، امروز نيز ما حمايت خود از شركاي آفريقايي را براي مواجهه با اين چالش ها ابراز مي كنيم.
كارسون افزود: سياست ما در آفريقا همان سياستي است كه در سخنان رئيس جمهور اوباما در آفريقا (در سال1388) شنيديم كه آينده آفريقا به آفريقايي تعلق دارد. با اين حال؛ وي ضمن مهم شمردن مشاركت و تعهد رهبران آفريقايي درباره انجام اصلاحات در حوزه هاي مختلف سياسي؛ اقتصادي؛ فرهنگي؛ تلاش كرد آمريكا را ضلع مكملي براي رسيدن به صلح و ثبات و آفريقاي آزاد عنوان كند. وي اذعان كرد: آمريكا بر مسائل جاري آفريقا تمركز بسياري كرده و در تعداد زيادي از قضاياي اين قاره درگير است. اسناد منتشر شده «و يكي ليكس» نيز سبب غفلت مقام هاي آمريكا از اهداف عمده خود براي ايجاد مشاركتي قدرتمند ميان آمريكا و آفريقا نخواهد شد. در مورد سودان نيز علاوه بر حضور چندين ساله آمريكا در منطقه دارفور به بهانه كمك رساني به مردم آن منطقه؛ شاهد افزايش سفر هيئت هاي مختلف آمريكايي به اين كشور در آستانه همه پرسي بوديم. به نوشته بيست وپنجم مهرماه تارنماي آمريكايي دورنماي جديد سودان؛ رئيس جمهور آمريكا با تأكيد بر اينكه مسئله دارفور از اولويت هاي سياسي خارجي آمريكاست؛ مدعي شد در صورت شكست همه پرسي و فرايند صلح در سودان ممكن است ميليون ها نفر جان خود را از دست بدهند. اوباما با تهديد سودان به اعمال تحريم هاي بيشتر اذعان كرد: تلاش آمريكا براي ممانعت از ايجاد جنگ در سودان فقط دلايل بشردوستانه ندارد؛ بلكه منافع اين كشور هم در معرض تهديد قرارمي گيرد.
البته به گزارش پايگاه اطلاع رساني وزارت امور خارجه آمريكا؛ كارسون با تأكيد بر اينكه دولت آمريكا علاوه بر ساحل عاج؛ تمركز زيادي بر سودان كرده است؛ درباره همه پرسي اين كشور افزود: ما خوش بين هستيم كه همه چيز در جنوب (سودان) در مسير درست حركت كند، همچنين حضور نيروهاي آمريكايي در سودان توأم با اخباري ضد و نقيض است. به گزارش خبرگزاري سوريه؛ كارسون اعلام كرد: ايالت متحده آمريكا تعداد ديپلمات هاي خود در منطقه همه پرسي را چهار برابر كرده است و با همكاري اتحاديه اروپا و جامعه جهاني تلاش دارد همه پرسي جنوب به بهترين نحو ممكن و در فضايي مثبت و سالم انجام گيرد. با اين حال؛ «القدس العربي» نوشت: آمريكا به شهروندان خود در سودان توصيه كرده از رفت و آمد در مناطق اين كشور قبل از انجام انتخابات براي جدايي جنوب سودان خودداري كنند در بيانيه دولت آمريكا خطاب به شهروندان اين كشور در سودان آمده است: حتي اگر اوضاع نسبتا آرام هم بود زمان رأي گيري؛ احتمال بي ثباتي سياسي و آشوب هاي شهري و مهاجرت افراد بين شمال و جنوب وجود دارد. حمايت ضمني آمريكا از جدايي جنوب سودان را مي توان از بين گفته هاي «جان كري» رئيس كميته روابط خارجي سناي آمريكا؛ جستجو و برداشت كرد. به نوشته خبرگزاري سوريه؛ وي با وعده اعطاي بسته هاي تشويقي به سودان در صورت برگزاري آرام همه پرسي؛ رويكرد خارطوم را به همه پرسي؛ مثبت ارزيابي و پيش بيني كرد: انتظار مي رود همه پرسي؛ جدايي منطقه نفت خيز جنوب را از شمال در پي داشته باشد.
علت توجه آمريكا به سودان
آمريكا با فشار لابي صهيونيستي در كنگره اين كشور اقدام به تهيه طرحي به نام طرح سودان جديد كرد كه هدف اصلي آن از بين بردن هويت اسلامي سودان به ويژه بخش شمالي آن بود. بازسازي ساختار تاريخي بخش جنوبي با هويت آفريقايي-مسيحي- لائيك كه نماي اسلامي نداشته باشد و ارايه خدمات كليدي به آن با هدف زمينه سازي براي تسلط بر شمال سودان؛ بخش ديگري از اهداف پنهان اين طرح بود.
در اين طرح برنامه ريزي شده؛ جنوب سودان به پايگاهي براي كاخ سفيد با هدف اعمال سياست از پيش تعيين شده (يعني تجزيه كشورهاي اسلامي و عربي) تبديل مي شود.
پس از به قدرت رسيدن عمر حسن البشير در سال 1989 ميلادي؛ سودان به دليل رويكردهاي اسلام گرايانه خود بار ديگر با بحران جنوب و آغاز جنگ رسمي جنبش آزاديبخش جنوب سودان به رهبري سرهنگ جان كارانگ مواجه شد.
در اين دوره از جنگ ميان شمال و جنوب؛ همسو با طرح هاي رژيم صهيونيستي كشورهاي آمريكا؛ انگليس و اتحاديه اروپا به طور جدي براي جدايي جنوب سودان كه اغلب سكنه آن از طوايف مختلف هستند وارد عمل شدند.
به همين منظور نشست هاي متعدد ميان رهبران شمال و جنوب سودان در اتيوپي؛ نيجر؛ كنيا؛ اوگاندا و آمريكا صورت گرفت كه سر انجام به امضاي موافقتنامه در كنيا منجر شد. به موجب اين موافقتنامه سرنوشت جنوب سودان در اوائل سال 2011 از رهگذر همه پرسي براي جدايي از سودان تعيين خواهد شد. از سال 2005 كه اين موافقتنامه امضاء شد تاكنون هزاران سرباز انگليسي و آمريكايي و نيز نيروهاي سازمان ملل براي به ظاهر اجراي موافقتنامه وارد شهر جوبا مركز جنوب سودان شده اند.
جنوب سودان كه 9 ميليون نفر جمعيت و 700 هزار كيلومتر مربع مساحت دارد 85 درصد از نفت و ذخاير طبيعي سودان را در خود جاي داده است و وجود ذخاير منيزيم؛ آهن؛ نفت؛ گاز و مس در جنوب سودان و ضرورت كنترل رودخانه نيل به عنوان شريان حياتي كشور مصر؛ سودان و 9 كشور ديگر آفريقايي موجب شده تا غرب؛ رژيم صهيونيستي و آمريكا توجه خود رابه اين منطقه معطوف كنند.
رهبران جنوب سودان اخيرا اعلام كرده اند كه به محض استقلال از سودان با رژيم صهيونيستي رابطه سياسي برقرار خواهند كرد؛ يكي از اهداف رژيم صهيونيستي در حمايت از جدايي جنوب سودان ايجاد چندين سد بر روي رودخانه هاي نيل و بحرالغزال در جنوب سودان است تا از اين رهگذر 11 كشور شرق و شمال آفريقا را تحت كنترل خود داشته باشد تا راهبرد خود يعني در اختيار داشتن نيل تا فرات را محقق سازند.
از خواب هاي ديگر صهيونيست ها براي سودان و جهان اسلام؛ مهاجران يهودي را به اين منطقه روانه و در آنجا اسكان دهند.
برآيند گزارش رسانه ها نشان مي دهد كه در طول 5 سال گذشته 130 هزار تن از جوانان جنوب سودان در پايگاه هاي آمريكا و انگليس در جنوب؛ آموزش نظامي ديده اند تا در آينده امنيت جنوب سودان را در اختيار بگيرند.
همچنين پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) تاكنون صدها تانك و هواپيماي جنگي در اختيار ارتش جدايي طلب جنوب سودان قرار داده است. كارشناسان مي گويند جدايي جنوب سودان تقريبا موضوعي پايان يافته تلقي مي شود و در آينده از شمال جدا خواهد شد و اين نخستين گام براي تجزيه مصر در آينده نه چندان دور تلقي مي شود.
در صورتي كه كشور جديد در جنوب سودان با حمايت تمام عيار آمريكا و رژيم صهيونيستي در قلب دو كشور اسلامي سودان و مصر تشكيل شود علاوه بر بروز تنش و ايجاد چالش بزرگ قاره اي و منطقه اي موقعيت ساير كشورهاي اسلامي و عربي نيز در مخاطره جدي قرار خواهد گرفت.
پيش بيني مي شود با توجه به نبود قانون حاكميت در منطقه و مشخص نبودن دقيق مرزهاي شمال و جنوب منطقه با چالش هاي متعددي روبرو خواهد شد.
همچنين به دليل وجود اختلافات فراوان ميان شمال و جنوب سودان شبح وقوع جنگ داخلي بر سودان سنگيني خواهد كرد.
ناظرين امور منطقه مي گويند آغاز استقلال در جنوب و تجزيه آن برابر با آغاز جنگ داخلي است. از سوي ديگر، اختلافات نژادي، زباني و مذهبي ميان شمال و جنوب فراوان است، به طور مثال؛ به دليل استعمار انگليس، جنوب عمدتا به انگليسي سخن مي گويند و به مسيحيت اعتقاد دارند.
در واقع غرب به دليل گرايشات زباني و مذهبي از حاميان جنوب به حساب مي آيد و بديهي است كه شمال حاضر به تحمل اين وضعيت نخواهد بود بنابراين به دليل تكثر و چنددستگي عواقب اين جنگ داخلي غيرقابل تصور است آن هم در مناطقي كه نفت خيز است، در اين راستا افكار عمومي در شمال سودان و همچنين علما و شخصيتهاي مذهبي سودان هر كدام به نوبه خود با صدور بيانيه هاي مختلف از مردم خواستند در همه پرسي آينده در جنوب سودان به گزينه وحدت پاسخ دهند تا كشور از چنددستگي نجات يابد.
علماي الازهر نيز به منظور تقويت وحدت در سودان خواستار رأي دادن به وحدت اين كشور شده اند و به نظر مي رسد گام بعدي طرح هاي بزرگ آمريكا و رژيم صهيونيستي براي جهان اسلام تشكيل يك دولت قبطي مسيحي در نيل عليا خواهد بود.
زيرا 12 درصد از جمعيت 80 ميليوني مصر از مسيحيان قبطي تشكيل مي شوند و اغلب آنان تمايل دارند در قالب يك دولت مسيحي به هويت فرعوني خود بازگردند.
قبطي ها مدعي هستند كه واژه «ايجيبت» كه به مصر اطلاق مي شود از واژه قبطي مشتق شده است و بنابراين آنان خود را از نسل فراعنه مصر و ميراث دار واقعي اين كشور قلمداد مي كنند.
منبع: ايرنا

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14