خانه اي روي آب (يادداشت روز)

ديويد آلبرايت، پل برنان و كريستين والروند در 22 دسامبر 2010 يادداشتي روي پايگاه اينترنتي موسسه علوم و امنيت بين المللي نوشتند و در آن ادعا كردند ويروس استاكس نت چيزي حدود 1000 ماشين سانتريفيوژ را در نطنز از كار انداخته است. پس از آنها، ويليام براود، جان ماركوف و ديويد سانجر روز 16 ژانويه 2011 (26 دي) در گزارشي مبسوط كه نيويورك تايمز آن را منتشر كرد با تكرار همان ادعاها خبر دادند كه اسرائيل و آمريكا مشتركا اين ويروس را طراحي كردند و هدف آنها هم اين بود كه برنامه هسته اي ايران را طوري عقب بيندازند كه نيازي به اقدام نظامي عليه آن نباشد!
اين مقاله آخرين و البته مفصل ترين مورد از يك سلسله تحليل ها و گزارش ها است كه ظرف 6 ماه گذشته منتشر شده و همه آنها به طور مشترك ادعا مي كنند ايران در برنامه غني سازي خود دچار مشكل فني است و اين برنامه «كند» شده است. درباره اين سلسله گزارش ها دو پرسش وجود دارد. اول اينكه اين گزارش ها تا چه حد درست است و آيا واقعا برنامه ايران كند شده است؟ و سوال دوم اين كه هدف از انتشار اين قبيل اخبار و گزارش ها چيست؟ابتدا بايد به اين نكته توجه كرد كه همانطور كه قبلا هم نوشته ايم اين ادبيات در سطح رسانه اي باقي نمانده و مقام هاي رسمي كشورهاي غربي هم مكررا به آن استناد كرده اند. حدود 6 ماه است كه غربي ها مي گويند برنامه هسته اي ايران كند شده و زمان بيشتري براي ديپلماسي بوجود آمده است. هيلاري كلينتون و استوارت لوي وقتي مي خواهند درباره ميزان توفيق پروژه تحريم ها گزارش بدهند، عموما حرفي براي گفتن ندارند الا اينكه سرعت برنامه غني سازي ايران كاهش پيدا كرده است. لوي و ويليام برنز مذاكره كننده آمريكا در گروه 1+5، در جلسه استماعي كه روز اول دسامبر 2010 در كنگره برگزار شد جز اين چيزي نگفتند كه استراتژي اوباما در مقابل ايران موفق بوده چون سرعت برنامه ايران را كم كرده است. در واقع اين تنها توجيهي است كه به طور وسيع به آن استناد مي شود و الا يادمان هست كه قرار بود تحريم ها با طرح هدفمندي تلفيق شود، در ايران آشوب خياباني راه بيندازد و نظام ايران را يا ساقط كند و يا حداقل آن را به سمت امتيازدهي به غرب بكشاند. آخرين موارد هم برآوردهاي اطلاعاتي است كه روساي سرويس هاي اطلاعاتي غربي اخيرا از آنها سخن گفته اند و تقريبا در همه آنها ادعا شده به اين دليل كه برنامه ايران ديگر سرعت سابق را ندارد، برآوردهاي اطلاعاتي درباره زمان رسيدن به آنچه غربي ها نقطه نهايي آن مي دانند، تغيير كرده است. همه اين برآوردها با استناد به گزارش هاي فني منتشر مي شود كه از وجود مشكلات فني در سانتريفيوژهاي ايران و كند يا مختل شدن روند غني سازي خبر مي دهند. خوشمزه تر اين است كه توجه كنيم برآورد نويسان محترم، آنچه را كند شدن برنامه ايران معرفي مي كنند مستقيما به «اقدامات اطلاعاتي و عمليات خاموش»(؟!) خود عليه برنامه هسته اي ايران نسبت داده اند تا كارنامه اي هم براي خود دست و پا كرده باشند.
واقعيت اما اين است كه ما در اينجا صرفا با يك بازي سياسي رسانه اي مواجه هستيم و اين گزارش ها و برآوردها به لحاظ فني هيچ مبناي قابل استنادي ندارد. دقيقا به همين دليل هم هست كه درهيچ كدام از آنها اطلاعات جزئي و دقيقي در اين باره كه دقيقا به چه معنا مدعي هستند برنامه هسته اي ايران كند شده، يافت نمي شود. همه تحليل ها با اين ادعا شروع مي شود كه «برنامه ايران كند شده» و بعد بلافاصله بي آنكه حاجتي به ارائه شواهد ببينند با داستان هايي عجيب و غريب مواجه مي شويم درباره اوج مهارت فني يا توان عملياتي سرويس هاي غربي روي برنامه هسته اي ايران كه يك نمونه اش را ديروز نيويورك تايمز با آب و تاب منتشر كرد. اما چه خواهد شد اگر ثابت شود كه همه اينها داستان سرايي هايي بي پايه است و اساسا برنامه ايران نه فقط كند نشده بلكه سرعت آن افزايش هم پيدا كرده است؟ و اگر چنين چيزي ثابت شد آيا جاي آن نيست كه بپرسيم مقصود از اين دروغ گويي هاي عمدي چيست؟آنچه غربي ها كند شدن برنامه غني سازي در ايران مي نامند اساسا 3 معنا بيشتر نمي تواند داشته باشد: 1- عدم فعاليت ماشين ها در تاسيسات 2- عدم توليد محصول (مواد غني شده) و 3- مختل شدن فعاليت در تاسيسات به گونه اي كه دائما در آن اتفاقات غيرمنتظره رخ بدهد و كنترل تاسيسات از دست مدير آن خارج شده باشد.
براي اينكه اين اتفاقات به طريقي رخ بدهد، بدون ترديد برنامه ريزي هاي مفصلي از جانب غربي ها انجام شده است. اين برنامه ريزي ها قدمتي طولاني دارد و تاريخ آنها به اولين روزها و هفته هاي پس از رويكرد آمريكا و برخي ديگر از كشورهاي غربي به چالش در پروژه هاي هسته اي ايران بازمي گردد. در يكي دو سال گذشته كه غربي ها دريافتند متوقف كردن برنامه هسته اي ايران امكانپذير نيست و ايران ديگر به هيچ قيمتي به وضعيت تعليق بازنخواهد گشت، منطقي است اگر تصور كنيم سرويس هاي اطلاعاتي خود را موظف كرده باشند كه به جاي تلاش براي توقف برنامه ايران، روي كند كردن يا ايجاد مانع بر سر راه آن تمركز كنند. پس در واقع سوال اين نيست كه غربي ها براي كاهش سرعت برنامه ايران تلاش كرده اند يا نه (كه جواب آن روشن است) بلكه سوال اين است كه اين تلاش ها تا چه حد موفق بوده و توانسته وضعيت فني برنامه ايران را تحت تاثير قرار بدهد؟ پروژه هايي كه دولت هاي غربي براي ايجاد اختلال در برنامه ايران اجرا كرده اند به طور خلاصه اينهاست:
1- پروژه اول تلاش براي كنترل كامل بازار جهاني تامين قطعات هسته اي و جلوگيري از قطعات داراي كاربرد در برنامه غني سازي و ديگر ابعاد كاملا صلح آميز فناوري هسته اي به ايران است. آمريكايي ها در 6-5 سال گذشته انرژي فراواني در اين راه صرف كرده اند در حالي كه مي دانستند آنچه مي كنند مستقيما با الزامات معاهده ان پي تي كه خواهان «تسهيل» دسترسي كشورها به فناوري هاي داراي كاربرد صلح آميز است در تعارض قرار دارد. ايران اين مشكل را از طريق خودكفايي در توليد قطعات و افزايش مهارت فني خود در طراحي و ساخت ماشين هايي با فناوري هاي بومي حل كرده است. نسل هاي 2 و 3 ماشين هاي سانتريفيوژ در نطنز اكنون در حال تست است و در مورد نسل اول هم ايران همه وابستگي هاي خود به هرگونه نقشه، طراحي مهندسي، قطعه و عمليات مونتاژ به خارج را قطع كرده است به گونه اي كه ايران اكنون اين توان را دارد كه ماشين نسل اول را در تيراژ وسيع توليد كند و در حال بسط اين توانايي به ماشين هاي نسل بعدي است. اين اطلاعات پنهان نيست و همگي در دسترس بازرسان آژانس قرار دارد. بنابراين اگر منظور از كند شدن برنامه ايران، ناتواني از ساخت و نصب ماشين ها يا جايگزين كردن ماشين هاي معيوب و فرسوده با ماشين هاي جديد است، چنين ادعايي فقط يك لطيفه بي مزه است.
2- پروژه دوم جلوگيري از دسترسي ايران به بازار جهاني مواد اوليه هسته اي است كه آمريكايي ها آن را در قطعنامه 1929 هم گنجاندند. در اين قطعنامه كه به دنبال برگزاري كنفرانس امنيت هسته اي در واشينگتن صادر شد، تاكيد شده ايران حق سرمايه گذاري در معادن اورانيوم هيچ كجاي جهان را ندارد. پيش از آن هم در قطعنامه 1737 هرگونه واردات مواد هسته اي به ايران يا صادرات موادهسته اي توسط آن ممنوع شده بود. تحليل خفته در پس اين پروژه هم كه غربي ها بارها بر آن تاكيد كرده اند اين است كه ايران گرفتار مشكل مواد اوليه مورد استفاده در چرخه سوخت است و اگر از دسترسي آن به اين مواد جلوگيري شود، برنامه غني سازي ايران خود به خود متوقف خواهد شد. پاسخ ايران به اين پروژه ساده بوده است. ايران يك معدن اورانيوم در گچين بندرعباس را عملياتي كرد و يك ماه پيش درست يك روز قبل از مذاكرات ژنو3، نخستين محموله كيك زرد توليد شده را به اصفهان فرستاد. غربي ها كه تا آن روز همه توجهشان به معدن نيمه كاره ساغند بود به يكباره از اينكه مي ديدند ايران توانسته منبعي جديد براي تامين اورانيوم خام مورد نياز خود پيدا كند، شوكه شدند. اكنون علاوه بر ذخاير قبلي، تاسيسات اصفهان از كيك زرد توليد شده داخلي هم استفاده مي كند بنابراين، اين ادعا كه برنامه ايران به دليل مشكلات مربوط به تامين مواد اوليه كند شده باشد هم بي معناست.
3- پروژه سوم كه رسانه هاي غربي بيشترين سروصدا را درباره آن مي كنند اما در واقع كم اهميت ترين پروژه است، به تلاش سرويس هاي اطلاعاتي غربي براي فروش قطعات آلوده به ايران، نفوذ در تاسيسات ايران و اخلال در كار ماشين ها مربوط است. رمان علمي تخيلي استاكس نت هم كه اخيرا به سوژه ثابت روزنامه هاي غربي تبديل شده به همين پروژه مربوط مي شود. تاريخ تلاش هاي ناكام سرويس هاي اطلاعاتي غربي براي نفوذ در برنامه هسته اي ايران حقيقتا طولاني و عبرت آموز است كه طبعا اينجا فرصتي براي تشريح آن نيست. كساني كه به جزئيات موضوع علاقمند هستند مي توانند به كتاب «وضعيت بازي» (state of war) نوشته جيمز رايزن (james risen) مراجعه كنند كه حاوي اطلاعات جالبي درباره تلاش هاي شكست خورده سيا عليه برنامه هسته اي ايران در دولت بوش است. اين كتاب بويژه از اين جهت مهم است كه حاوي اطلاعات درز كرده از سازمان «سياست» وهمين حالا هم يك افسر سابق اين سازمان به نام استرلينگ كه در بخش ايران كار مي كرده، به جرم درز دادن اطلاعات به نويسنده اين كتاب در حال محاكمه در آمريكاست. در مورد ويروس استاكس نت به طور خلاصه قضيه از اين قرار است كه اين ويروس هرگز تاسيسات نطنز را آنگونه كه غربي ها ادعا مي كنند آلوده نكرده است. دليل روشن اين امر اولا اين است كه اگر اين اتفاق رخ داده بود بايد تمام ماشين ها در نطنز از كار مي افتاد در حالي كه همانطور كه ديپلمات هاي مسافرت كننده به ايران ديروز ديدند در نطنز هزاران ماشين بدون مشكل در حال كار است. ثانيا مطابق گزارش هاي آژانس حجم توليد مواد غني شده در نطنز نسبت به گذشته نه فقط كم نشده بلكه افزايش هم يافته است. ايران اكنون در نطنز چيزي حدود 35 كيلو اورانيوم 20 درصد غني شده و نزديك به 3000 كيلوگرم اورانيوم 5/3 درصد غني شده در اختيار دارد و حجم اين مواد هر روز در حال افزايش است. بنابراين كاملا بي معناست كه كسي ادعا كند غني سازي در نطنز دچار مشكل است. تنها پرسشي كه باقي مي ماند اين است كه چرا همه ماشين هاي موجود در نطنز كار نمي كنند كه پاسخي واقعا پيش پا افتاده دارد. ايران اكنون در نطنز اولويت شماره يك خود را افزايش مهارت و بهره وري و كاهش ضايعات قرار داده و به همين دليل ترجيح مي دهد با تعداد كمتري از ماشين ها كار كند و الا روزي كه استراتژي ايران افزودن بر حجم مواد هسته اي خود بود نشان داد كه به سادگي مي تواند همه ماشين ها را فعال كند.
پس مي توان نتيجه گرفت آنچه كند شده برنامه هسته اي ايران نيست، بلكه تيغ غربي هاست كه آنها را به توجيه تراشي براي كوتاه آمدن در مقابل ايران واداشته است.
مهدي محمدي

تور هسته اي به نطنز رسيد
بازديد ديپلمات ها از روند غني سازي 5/3 و 20 درصد

سفراي شركت كننده در تور هسته اي ايران از تاسيسات هسته اي نطنز بازديد كردند.
سفراي تروئيكاي جنبش عدم تعهد، رئيس گروه 77، سفير و نماينده اتحاديه عرب در سازمان هاي بين المللي، سفير ونزوئلا، سفير سوريه، رئيس گروه قاره آسياو سفير عمان به نمايندگي از كشورهاي نزد آژانس در اين تور هسته اي حضور دارند.
آنان در اين سفر از تاسيسات نيمه صنعتي غني سازي كه اكنون در آن هزاران ماشين اورانيوم را به اندازه 5/3درصد غني مي كنند و هم تاسيسات آزمايشگاهي كه غني سازي 20درصد در آن انجام مي شود، بازديد كردند.
«علي اصغر سلطانيه» سفير و نماينده دائم ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي پس از بازديد سفرا و نمايندگان كشورهاي خارجي از تاسيسات هسته اي كشورمان درگفت وگو با فارس گفت: سفراي خارجي شركت كننده در تور هسته اي ايران كه نمايندگي بيش از 120 كشور جهان را عهده دار بودند، از دستاوردهاي عظيم علمي و صد درصد شفاف ايران كه با نظارت كامل آژانس بين المللي انرژي اتمي فعاليت دارند، بازديد كرده و تحت تاثير اين فعاليت ها قرار گرفتند، به طوري كه درطول بازديد بارها و بارها جمهوري اسلامي ايران را ستودند.
وي گفت: در ابتداي ورود به سايت راكتور آب سنگين اراك و نيز تاسيسات غني سازي نطنز اولين عكس العمل ميهمانان خارجي اين بود كه «برخلاف آنچه كه شنيده بوديم اين تاسيسات زيرزميني و مخفي نيست.»
سلطانيه اضافه كرد: در بازديد از نطنز از بخش مربوط به توليد اورانيوم با غناي 20درصد نيز بازديد به عمل آمد كه سفراي خارجي با مشاهده دوربين هاي آژانس در اقصي نقاط اين تاسيسات و همچنين پلمپ هاي آژانس، نظارت و كنترل آژانس بين المللي انرژي اتمي بر اين تاسيسات را به چشم خود نظاره كردند.
نماينده ايران در آژانس در عين حال گفت كه سفراي بازديدكننده از تاسيسات هسته اي ايران، پس از بازگشت به وين، گزارش هاي كتبي بازديد خود را به گروه هاي جغرافيايي-سياسي شان ارائه مي كنند و اين گزارش ها به عنوان اسناد تاريخي به ثبت خواهد رسيد.
دفاع ايران ازحقوق خود، دفاع از حقوق همه اعضاي NPT است
دبير شوراي عالي امنيت ملي گفت: حقوق مشروع هسته اي ملت ها بايد مفروض، مورد پذيرش و قبول هر نوع گفت وگو باشد.
سعيد جليلي در سخناني در ديدار با نمايندگان كشورهاي خارجي بازديد كننده از تاسيسات هسته اي كشورمان كه عصر يكشنبه برگزار شد، ضمن خوشامدگويي به آن ها، به رسالت بزرگ آژانس انرژي اتمي و ان .پي .تي اشاره و اظهار كرد: تلاش دسته جمعي براي تحقق خلع سلاح به طوري كه هيچ كشوري سلاح هسته اي نداشته باشد، تلاش دسته جمعي براي جلوگيري از اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي و فراهم كردن زمينه براي همكاري بين كشورها براي استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي از جمله اين محورهاست كه در اين راه موانعي بر سر راه ماست و انجام اين وظايف مهم به سادگي محقق نمي شود.
وي مهمترين مساله در اين زمينه را، اين مساله عنوان كرد كه «كساني كه خود متهم به دارا بودن سلاح هسته اي هستند در مقام مدعي ظاهر شده اند كه اين بحث بسيار جدي است، در حاليكه اين افراد خود بايد نوك پيكان خلع سلاح باشند و نه مدعي».
وي با يادآوري اين كه «برخي از كساني كه رفتار و سياست شان، نگراني جدي براي جامعه جهاني است، امروز با ساخت مسائل فرعي و ساختگي، مسائل اصلي را پنهان مي كنند» يادآور شد: امروز در فضاي افكار عمومي جهان بايد تبيين كنيم كه چه نگراني ها و چه تهديدهاي اصلي وجود دارد و نبايد اجازه داد كه توجه جامعه جهاني از مسائل اصلي به مسائل فرعي و ساختگي جلب شود.
دبير شوراي عالي امنيت ملي مانع ديگر تحقق سه اصل برشمرده را اين مساله عنوان كرد كه دو دسته ذكر شده خود را جامعه جهاني معرفي مي كنند و در حالي كه خود مسبب نگراني هاي جهاني هستند، خود را به عنوان مدعي در جامعه جهاني مطرح مي نمايند.
وي خاطرنشان كرد: مانع ديگر اين است كه امروز اراده اي وجود دارد تا انرژي صلح آميز هسته اي را منحصر كنند، شاهديم كه تلاش هايي صورت مي گيرد كه دانش صلح آميز هسته اي در اختيار كشورهاي محدودي قرار گيرد.
وي مانع ديگري كه موجب نگراني شديد جهاني مي باشد را اين مساله عنوان كرد كه اين دسته ها به تهديدهايي براي ممانعت از دستيابي به انرژي هسته اي دست مي زنند كه اقدامات بسيار شرم آوري بوده است كه نمونه آن، هدف قرار دادن دانشمنداني است كه در عرصه صلح آميز كار مي كنند.
جليلي اين حركت را يادآور دوران قرون وسطي عنوان كرد و گفت: جالب است كه اين حركت با بدترين شيوه يعني تروريسم دنبال مي شود.
وي همچنين در تشريح تروريسم هسته اي، آن را مفهومي توصيف كرد كه در اين قالب بايد براي جهان تعريف شود و در اين زمينه گفت: اين مقوله به معناي استفاده از ترور براي محروم كردن كشورها از انرژي صلح آميز هسته اي است و آن چه امروز جمهوري اسلامي ايران در دفاع از حقوق خود انجام مي دهد، دفاع از حقوق همه اعضاي ان .پي .تي است.
وي خاطرنشان كرد: امروز فرصت خوبي پيش آمده كه با توجه به انسجام كشورهاي مستقل، آن ها خواستار حقوق مشروع خود هستند و امروز تلاش خوبي در حال شكل گيري براي تحقق خلع سلاح و همكاري صلح آميز هسته اي ميان كشورهاست و همه كشورها قادرند هدف هاي خود را محقق سازند.
دبير شوراي عالي امنيت ملي اين بازديد را نشان دهنده تلاش كشورها براي تقويت آژانس و دفاع از حقوق يكديگر ارزيابي و اظهار اميدواري كرد: اين حركت بسيار خوب، شروع خوبي براي همكاري هاي بيشتر در سه محور گفته شده باشد.

شرط (گفت و شنود)

گفت: سايت گويانيوز وابسته به سازمان «سيا» شرط گذاري خاتمي را بدجوري به تمسخر و استهزاء گرفته است.
گفتم: اين گروه هاي ضد انقلاب كه به شدت از خاتمي و موسوي و كروبي حمايت مي كردند، حالا چي شده كه خاتمي را مسخره مي كنند؟!
گفت: هنوز هم از سران فتنه حمايت مي كنند ولي معتقدند، خاتمي با شرط گذاري خود آبروي آنها را برده و باعث خنده و تمسخر اين و آن شده است.
گفتم: اگر سران فتنه، همين يك خاصيت را هم داشته باشند كه خيلي خوب است.
گفت: خطاب به خاتمي نوشته چرا گفته اي؛ اگر رژيم جمهوري اسلامي شرط هاي تو را نپذيرد، تصميم بعدي را خواهي گرفت و حالا كه نپذيرفته، چه تصميمي مي تواني بگيري و چه كاري از دستت ساخته است؟!
گفتم: خب! راست ميگه!
گفت: خطاب به خاتمي نوشته است؛ تو كه هنوز خودت پا در هوا هستي و قرار است محاكمه بشوي چرا رجز مي خواني كه باعث آبروريزي جنبش سبز(!) بشود؟!
گفتم: افسر راهنمايي، راننده متخلفي را متوقف كرده بود. يارو با تحكم به افسر گفت؛ اصلا تو ميدوني من كي هستم كه ميخواي جريمه ام كني؟ افسر گفت؛ هركي مي خواهي باش، و يارو كه قمپز در كردن را بي نتيجه ديد گفت؛ بالاخره متوجه نشدي من كي هستم؟ و افسر گفت نه، يارو گفت؛ چطور متوجه نشدي جناب سروان! من نوكرتم! چاكرتم!...

در ادامه دورسوم سفرهاي استاني
رئيس جمهور و هيئت دولت چهارشنبه وارد يزد مي شوند

يزد- خبرنگاركيهان:
رئيس جمهور و هيئت دولت چهارشنبه در ادامه دور سوم سفرهاي استاني به يزد سفر مي كنند.
دكتر محمود احمدي نژاد و اعضاي كابينه در هشتاد و چهارمين سفر استاني و بيست و پنجمين سفر در دور سوم، روز چهارشنبه 29 دي وارد استان يزد مي شوند.
برپايه اين گزارش محور اين سفر براساس مصوبه هاي فرهنگي است و به همين منظور نيز نزديك به 14ميليارد تومان اعتبار فرهنگي به اين استان اختصاص خواهد يافت.
در اين سفر مصوبات هيات دولت در سفرهاي اول و دوم نيز پيگيري و مورد بررسي قرار مي گيرد.
گفتني است در سفر دور اول 213 مصوبه براي استان يزد به تصويب رسيد كه 142مصوبه آن بطور كامل به بهره برداري رسيده است، همچنين از 251مصوبه دور دوم نيز 50 مصوبه بطور صددرصد تكميل و مابقي نيز در دست اجرا و يا اتمام مي باشد.

در گفت وگوي تلفني احمدي نژاد و اردوغان اعلام شد
تأكيد ايران و تركيه بر حل بحران لبنان به دور از ملاحظات سياسي

رئيس جمهوري اسلامي ايران و نخست وزير تركيه در مكالمه تلفني، بر ضرورت تلاش مشترك دو كشور براي حل مشكلات لبنان تأكيد كردند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري، دكتر محمود احمدي نژاد و رجب طيب اردوغان در گفتگوي تلفني با اظهار تأسف از وضعيت كنوني لبنان، اتخاذ تصميم فوري براي حل مشكل اين كشور را به دور از ملاحظات سياسي و دخالت بيگانگان خواستار شدند.
رئيس جمهوري اسلامي ايران با اشاره به شرايط حساس لبنان خاطرنشان كرد: رژيم صهيونيستي به دنبال سوء استفاده از شرايط كنوني لبنان و آسيب زدن به اين كشور و منطقه است از اين رو بايد با همكاري و هماهنگي كشورهاي منطقه راه حلي براي رفع مسايل لبنان اتخاذ شود.
نخست وزير تركيه نيز در اين تماس تلفني با اشاره به نقش مثبت و سازنده ايران در منطقه، تلاش مشترك براي ايجاد ثبات در لبنان را مورد تأكيد قرار داد. وي با اشاره به اينكه ثبات منطقه وابسته به ثبات لبنان است، گفت: ايران و تركيه به همراه ساير كشورهاي منطقه مي توانند در كنترل بحران لبنان نقش آفرين باشند.
مواضع مشترك ايران و سودان فرصت مناسبي براي ارتقاء همكاري هاست
احمدي نژاد همچنين در ديدار فرستاده ويژه رئيس جمهور سودان، با اشاره به روابط برادرانه و رو به گسترش دو كشور، بر افزايش سطح همكاري در زمينه هاي مختلف تأكيد كرد.
دكتر محمود احمدي نژاد در ديدار عبدالحليم اسماعيل المتعافي، وزير كشاورزي و فرستاده ويژه رئيس جمهور سودان خاطرنشان كرد: مواضع مشترك و انقلابي دو كشور در موضوعات مهم منطقه اي و بين المللي فرصت مناسبي براي ارتقاء همكاري هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي است.
رئيس جمهور با تأكيد بر اينكه آينده متعلق به ملت هاي مستقل و آزاديخواه است اظهار داشت: ايران و سودان در كنار يكديگر مي توانند بسياري از نيازهاي خود را تأمين كنند و ايران تا آخر در كنار دولت و ملت سودان خواهد ايستاد.
وي گسترش مناسبات تهران و خارطوم را در بخش هاي گوناگون به نفع رفاه و منافع دو ملت دانست و استفاده حداكثري از ظرفيت هاي همكاري را در راستاي افزايش مناسبات دوجانبه مورد تأكيد قرار داد.
عبدالحليم اسماعيل المتعافي، وزير كشاورزي سودان نيز در اين ديدار گزارشي از روند گسترش همكاري هاي دو كشور در بخش هاي مختلف اقتصادي و سياسي ارائه كرد و بر تقويت هر چه بيشتر روابط دو جانبه و منطقه اي تأكيد كرد.
وي همچنين با اشاره به ظرفيت هاي سودان در زمينه كشاورزي خواستار ارتقاء سطح همكاري هاي دو كشور در زمينه كشاورزي شد.

ولايتي: صهيونيسم و آمريكا معركه گردان دادگاه ترور رفيق حريري هستند

مشاور مقام معظم رهبري در امور بين الملل تاكيد كرد كه دادگاه رفيق حريري با غرض سياسي تشكيل شده و معركه گردان آن صهيونيسم و آمريكا است.
به گزارش خبرنگار سياسي خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، علي اكبر ولايتي- مشاور مقام معظم رهبري در امور بين الملل- عصر ديروز در جريان بازديد از موسسه تبيان در جمع خبرنگاران اظهار كرد: دادگاه رفيق حريري با غرض سياسي تشكيل شده و معركه گردان آن صهيونيسم و آمريكا هستند؛ چرا كه در جنگ 33 روزه لبنان ثابت شد كه اسرائيل و آمريكا در تقابل نظامي نمي توانند با مقاومت و حزب الله مقابله كنند.
وي ادامه داد: اين جنگ نشان داد اسرائيل(رژيم صهيونيستي) از نظر قواي نظامي تضعيف شده اما حزب الله لبنان هر روز در حال پيشرفت است. به همين دليل درصدد تشكيل اين دادگاه برآمدند تا در حوزه امنيتي در مقابل حزب الله لبنان بايستند.
ولايتي افزود: دادگاه بين المللي لاهه تبديل شده به يك ابزار سياسي براي قدرت هاي استكباري صاحب نفوذ در سازمان ملل تا بتوانند اهداف سياسي خود را مانند ديگر نهادهاي وابسته به سازمان ملل در آن دنبال كنند.
وي خاطرنشان كرد: در حالي كه هر روز شاهد جنايت هاي اسرائيل(رژيم صهيونيستي) هستيم، كسي متعرض اين موضوع نمي شود اما در جريان ترور رفيق حريري همه مدعي حقوق بشر شده اند. اما خوشبختانه با هوشمندي حزب الله لبنان كه از مدت ها پيش درصدد مقابله با اين ترفند استكباري بوده است، تا به حال موفق نشده اند و بدون ترديد حزب الله و مقاومت پيروز اين بازي سياسي هستند.

فعلاً برو جايگاهت را پيدا كن، شرط پيشكش! (خبر ويژه)

اظهارنظر و شرط گذاري خاتمي براي حضور در انتخابات مجلس، همچنان بهانه ملامت وي در ميان محافل ضدانقلاب است.
«گويانيوز» نوشت: اصلاح طلبان از ساختار سياسي اخراج شده اند. پيش شرط هايي كه خاتمي براي شركت اصلاح طلبان در انتخابات آينده مجلس گذاشته چه گرهي از كار فرو بسته آنان خواهد گشود؟ آيا اين اعلام شرايط آغازي خواهد بود براي مذاكره يا هر شكل ديگري از تحميل پذيرش اين شروط (ولو بخشي از آن) به قدرت حاكم؟ يا هرچند اميدي به پذيرش اين شرط ها و گشايش راهي براي بازگشت اصلاح طلبان به قدرت از طريق انتخابات نيست، صرف عنوان آنها حمله به بنيان مشروعيت او است؟ پاسخ پرسش هاي اين چنيني منفي و طرح آن شروط بيهوده به نظر مي رسد. نه تنها ساختار قدرت و گروه حاكم نشان داده اند كه اهل معامله هايي اين چنيني نيستند، پيش از آن خاتمي خود ثابت كرده است كه جسارت ايستادگي براي دستيابي به امتيازي واقعي را ندارد؛ او در كوتاه آمدن از اصول، آرمانها و حتي اهداف جزيي سياسي هيچ مرزي نشناخته است.
اين رسانه اپوزيسيون مي افزايد: سخنان خاتمي بي بارند. امروز با گذشت بيش از سيزده سال از آغاز اصلاحات، زياده خواهي نيست كه يك رئيس جمهور سابق را در مقام چانه زني واقعي بر سر امتيازي مشخص بخواهيم، به جاي اينكه او را پيوسته در حال مكررگويي درباره كليات دوست داشتني و تحقق ناپذيري چون آزادي و عدالت ببينيم؟ (كه حتي درايت سخن گفتن از اين دومي را هم ندارد) اما جز اين چه كاري از خاتمي كه ما مي شناسيم برمي آيد؟
پايگاه اينترنتي روز آنلاين هم خاتمي را متهم به «سخنراني» به جاي عمل كرد و نوشت: همين كه جنبش سبز از عرش به فرش افتاد، ريزش ها شروع شد و جنگ هفتاد و دو قرمز راه افتاد ما مخالف شروط خاتمي نيستيم. اما اين حرف همانند حرفهاي موسوي حرف جديدي نيست. آنها هم بارها از اين شرطها گذاشته اند. او در طول 8 سال رياست خود نشان داد خوب سخنراني مي كند اما خط قرمزي در عقب نشيني نمي شناسد. او حتي حاضر نشد خود را در قامت رهبر اصلاحات ببيند. اكنون هم جاي سؤال است كه خاتمي از چه جايگاهي شرط مي گذارد؟ رهبر اصلاحات يا يكي از سران جنبش سبز؟ چرا كه حجاريان زماني گفت اصلاحات مرد. انتخابات مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم از دل اصلاحات خاتمي جوشيد. اين هم شد اصلاحات؟
روزنت افزود: وقتي آقاي خاتمي اعلام مي كند كه در صورت عدم برآورده شدن چنين شرايطي، «براي انتخابات تصميم خواهد گرفت»، به چه معناست؟ البته تلاشهاي آقايان موسوي، كروبي و خاتمي براي آنكه در جايگاه اپوزيسيون صرف قرار نگيرند كه حاكميت به راحتي قادر به حذف آنها باشد، قابل تقدير است، اما ايشان و ديگر يارانشان تاكنون به جز دوگانه تحريم- شركت بي قيد و شرط در انتخابات، هيچ گزينه ديگري به ذهن شان نمي رسد؟
البته نويسنده روزنت به عمد اين واقعيت را مغفول گذاشته كه دست اندركاران فتنه غير از دوگانه تحريم و شركت در انتخابات به گزينه آشوب و اردوكشي خياباني هم فكر كرده بودند اما سرشان به سنگ خورد و شكست.

آيا دولت باز هم قصد توجيه تئاتر «هدا گابلر» را دارد؟! (خبر ويژه)

يادداشت ديروز روزنامه «كيهان» باعنوان «هديه سيا در تئاتر شهر» كه اسناد تكان دهنده و غيرقابل انكاري را از نفوذ عوامل مرتبط با سرويس هاي اطلاعاتي غرب در «تئاتر شهر» افشا كرد، بازتاب هاي گسترده اي در محافل داخلي و رسانه هاي بين المللي برانگيخت. در يادداشت كيهان، مستندات وابستگي گردانندگان نمايش مستهجن «هداگابلر» به «خانه آزادي آمريكا» (نهاد وابسته به سازمان سيا) و ماهيت دين ستيزانه اين تئاتر به نحو جامع بررسي شد. به همين سبب، اسناد ارائه شده در اين يادداشت در صدر اخبار مهم خبرگزاري ها و رسانه ها قرار گرفت و حاميان خارجي اجراي اين نمايش را به دستپاچگي بي سابقه اي انداخت؛ تا جايي كه «فرج سركوهي» كه در دهه 1370 به جرم جاسوسي تحت تعقيب قرار گرفت و از ايران گريخت، با انتشار مقاله مفصلي در «بي.بي.سي» فارسي به يادداشت كيهان واكنش نشان داد. اين جاسوس فراري با طرح اين ادعا كه سياست هاي فرهنگي دولت فعلي بازتر شده است، صدور مجوز براي چنين نمايش هايي را حاصل «تساهل فرهنگي دولت» دانست و با اقرار به اينكه روزنامه كيهان پاسدار «آرمان هاي انقلاب اسلامي» و «سنت هاي ديني» است، اين خط مشي كيهان را به باد انتقاد و فحاشي گرفت! بسياري از راديوها و تلويزيون هاي اپوزيسيون برانداز ديگر نيز از افشاگري «كيهان» دستپاچه شدند و روز گذشته انتشار يادداشت «هديه سيا در تئاتر شهر» را در صدر اخبار مهم خود قرار دادند. «راديو رژيم صهيونيستي» با اشاره به اين مقاله گفت كه «كيهان» نخواهد گذاشت كه نيروهاي مستقل فرهنگي (بخوانيد پادوهاي صهيونيسم جهاني) در ايران آزادانه فعاليت كنند!
از سوي ديگر جمعي از مسئولان نظام و نمايندگان اصولگرا در كميسيون فرهنگي و كميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي ضمن تماس با «كيهان» از انتشار به موقع اين يادداشت مستند قدرداني كردند. نمايندگان اصولگرا دو روز پيش نيز ضمن «تذكر» به وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي، خواهان ارائه توضيحات دقيق وي درباره چگونگي صدور مجوز براي نمايش «هدا گابلر» شده بودند. اين نمايندگان به «كيهان» گفتند كه اسناد تكان دهنده كيهان كمترين جاي ترديدي براي نقش «سيا» در برپايي تئاتر ياد شده باقي نمي گذارد و افزودند؛ «طرح جامعي براي تحقيق پيرامون سياست هاي فرهنگي دولت محترم، در دست بررسي است.»
حمايت اپوزيسيون برانداز، خصوصاً پادوهاي تابلودار آمريكا و راديو رژيم صهيونيستي از اجراي نمايش «هدا گابلر» در ايران، زنگ خطري جدي براي مسئولان دغدغه مند و مؤمن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است كه به حمايت ها و توجيهات خود در خصوص صدور مجوز براي اجراي چنين نمايش هايي پايان دهند و نيز هشداري براي رئيس جمهور انقلابي كشورمان است تا در عملكرد مسئولان «كميسيون فرهنگي دولت» كه تعريف و تمجيد ضدانقلاب هاي فراري را برانگيخته، تجديدنظر جدي بفرمايند.

نگراني اسرائيل و آمريكا از سرايت قيام مردم تونس به اردن و مصر(خبر ويژه)

فرار ديكتاتور غربگراي تونس، نگراني محافل غربي و صهيونيستي نسبت به تكرار شورش مردم مسلمان در ديگر كشورهاي عربي وابسته را شدت بخشيده است.
ارگان وزارت خارجه رژيم صهيونيستي در اين باره نوشت: نتانياهو نخست وزير اسرائيل اعضاي كابينه را فراخواند تا به ارزيابي پيام هاي احتمالي اوضاع تونس در ديگر كشورهاي عربي نظير مصر و اردن و ليبي و الجزاير بپردازند. صدها هزار نفر از مردم اين كشورها به تظاهرات و شادماني به خاطر فرار رئيس جمهور تونس پرداخته اند. مصر و اردن دو كشور عمده عرب هستند كه با اسرائيل پيمان صلح امضا كرده اند و از اين جهت دولت اسرائيل با توجه بيشتري رويدادهاي آن دو كشور را دنبال مي كند.
رسانه صهيونيستي اضافه مي كند: اين نخستين بار است كه در يك كشور عربي، خيزش مردمي موجب برافتادن رژيم مي شود. برخي تحليلگران با استناد به تجربه تلخ به قدرت رسيدن سيدروح الله خميني در ايران، ابراز نگراني مي كنند كه اين گونه دگرگوني ها، ممكن است در كشورهاي عرب و يا برخي از آن ها باعث به روي كار آمدن نظام هاي ديني و يا تعصب گراي اسلامي شود.
ارگان وزارت خارجه اسرائيل همچنين نوشت: اگرچه در تونس احتمال به قدرت رسيدن متعصبين مذهبي كم است ولي در برخي كشورهاي عرب مانند اردن و مصر، گروه هاي اسلامي از تشكل، نظم و امكانات مالي، تريبون (مساجد) و امكانات مالي (خمس و زكات) و نظم سياسي برخوردار هستند. اين ارزيابي تا حدود زيادي در مورد مصر و اردن صدق مي كند كه گروه هاي وابسته به اخوان المسلمين بسيار قوي هستند.
به نوشته اين ارگان رسمي رژيم صهيونيستي «تونس در سال هاي اخير كشوري مي نمود كه مردمان آن از رفاه نسبي، اقتصادي با ثبات و آزادي هاي فردي تا حدود زيادي برخوردار هستند و اقتصاد تونس در مقايسه با ديگر كشورهاي عرب، به اقتصاد اروپا بسيار نزديك تر است اما اكثر اين پديده هاي مثبت جنبه ظاهري داشت. اكنون به گزارش راديو فرانسه، احتمال دارد «بن علي» از جده عربستان به ليبي برود. وي با معمر قذافي تلفني گفت وگو كرده است.
همزمان با نگراني ارگان وزارت خارجه اسرائيل، پايگاه خبري سرايانيوز در گزارشي از احتمال سقوط دولت اردن به نخست وزيري «سمير الرفاعي» خبر داده است. بر اين اساس، هم اكنون علايم واضحي وجود دارد كه بيانگر سقوط دولت اردن در روزهاي آتي است. شبكه خبري الجزيره هم از خوشحالي مردم اردن از سقوط «زين العابدين بن علي» رئيس جمهور مخلوع تونس خبر مي دهند. بر اين اساس، مردم اردن پس از شنيدن اين خبر در خيابانها شادي كرده اند.
اما شبكه دولتي انگليس ضمن تحليلي به بررسي اين پرسش پرداخت كه «آيا تونس سرمشق اعراب مي شود؟» بي.بي.سي يادآور شد: معترضين تونسي هم زمان با فرستادن پيام اعتراض و مقاومت خود به حاكمان عرب، پيغام متفاوتي هم براي كشورهاي غربي داشتند. ده ها سال است كه دولت هاي غربي از تونس به عنوان واحه اي آرام با اقتصادي موفق ياد مي كنند كه شريكي مناسب براي تجارت با اين كشورهاست. آنها چشم بر ديكتاتوري رئيس جمهور بن علي بسته بودند و فشار بر مردم تونس را ناديده مي گرفتند.
بي بي سي با اشاره به موضع گيري لفظي اوباما پس از فرار ديكتاتور تونس نوشت: دولت اوباما كه شدت انتقادها از بي تفاوتي آمريكا نسبت به شرايط موجود در كشورهاي عربي را حس كرده بود، ظاهراً به اين نتيجه رسيده است كه يا بايد با صراحت واكنش نشان دهد يا اين كه اعتبارش را در منطقه از دست بدهد. اما در منطقه خطرهاي زيادي پيش روست. يكي اينكه ممكن است تونس دچار هرج و مرج سياسي شود. عاقبتي كه حاكمان عرب را در تلاش براي حفظ بيشتر قدرت مصمم تر خواهد كرد. ديگر اينكه ممكن است ناآرامي ها در منطقه شيوع پيدا كند. واقعيتي كه هم اكنون هم به دلايلي كاملاً مشابه در كشور همسايه، الجزاير هم مشهود است.
خاطرنشان مي شود كشور تونس تا سال ها مستعمره رژيم فرانسه بود و پس از آن نيز با وجود اعلام استقلال، هرگز نتوانست خود را از زير يوغ غرب آزاد كند.

آفتابه لگن 60 ميليون شبكه تلويزيوني هيچي!(خبر ويژه)

يكي از دست اندركاران پروژه اروپايي و ضد ايراني موسوم به «ايران ندا» اذعان كرد كه پروژه با عدم استقبال حتي در ميان محافل مخالف جمهوري اسلامي روبرو شده است.
مهدي جامي سردبير اخراجي راديو زمانه كه با همكاري شماري از عناصر ضد انقلاب، گروهي موسوم به ايران ندا و شبكه اينترنتي وابسته به آن را راه اندازي كرده، با تأييد بي اعتنايي به نظرات منتقدان معدود كاربران نوشت: اگر وارد اين پيمان مدني نشده ايد، حق چون و چرا و اعتراض نداريد. من نمي دانم منتقدان چه قدر براي بنياد دست بالا كرده اند كه حالا نگران آن هستند.
وي با اذعان به عدم استقبال از شبكه ايران ندا نوشت: وقتي مي گوييم آقا بياييد دور كار را بگيريد همه به هم نگاه مي كنند. آقا بياييد فيلم تهيه كنيد. هر كسي بهانه اي مي آورد. آقا چه كمكي مي توانيد بكنيد دست بالا كنيد. هر كسي از راهي مي رود انگار كه نشنيده باشد. اما اگر بگوييم بياييد ايران ندا را دراز كنيم كه چرا ال نكرد و بل نكرد همه مي دوند و حاضرند! به نظرتان اين فرمول يك جايي اش عيبناك نيست؟ اين همان كار مدني است؟ اگر شما يكبار هم براي كمك مالي وسوسه نشده ايد و صفحه كمك مالي سايت ايران ندا را باز نكرده ايد به نظر شخص من حق حساب كشيدن از ايران ندا را هم از دست داده ايد.
جامي در حالي كه به همراه دوستانش از برخي كمك هاي مالي اروپاييان بهره مند شده اند، ادعا كرد بي هيچ كمكي اين شبكه را اداره مي كنند و آنگاه در توجيه تعطيلي شبكه مذكور اين طور استدلال كرد: مي فرماييد تلويزيون. خب برادران يا نمي دانيد تلويزيون يعني چه يا فكر مي كنيد چون نوبت ماست لابد بايد معجزه بدانيم. يعني واقعاً فكر مي كنند دوستان كه ظرف شش ماه بايد به يك تلويزيون مي رسيديم؟ مي دانيد كه همين تلويزيون ترجمه اي و خطي و همه چيز از پيش ضبط شده يورونيوز چهار سال وقت برده تا هوا شده است؟مسئله فقط تلويزيون داشتن است؟ اصلاً. اطمينان داشته باشيد كه مسئله هوا كردن يك شبكه ديگر نيست. ايران ندا به عبارت ديگر همين حالا تلويزيون نمي شود. حتي اگر هيچ مشكلي هم نداشته باشد. اين كار كي مي شود؟ از نظر صوري اعلام شده است كه وقتي كه به دو ساعت توليد روزانه ويدئو رسيده باشيم. از نظر روح كار و شبكه ارتباطي هم وقتي كه به اندازه اي كه آن دو ساعت توليد شود آدم پاي اين كار ايستاده باشد.
يادآور مي شود پيش از اين از داريوش آشوري، مهرانگيز كار، رامين جهانبگلو، رضا علامه زاده، كاظم علمداري، شهرنوش پارسي پور، محسن نامجو و چند نفر ديگر به عنوان اعضاي هيئت مؤسس بنياد كذايي نام برده شده بود اما گويا همان حكايت «آفتابه لگن هفت دست» است.
مهدي جامي با وجود اوضاع وخيم بنياد خود، در مطلب ديگري محسن سازگارا را به خاطر برخي خالي بندي ها مورد انتقاد قرار داد و نوشت: يك خطاي بزرگ در كار مدني، بزرگ گرفتن كار است. همين علت بود كه باعث شد محسن سازگارا در آغاز فعاليت هايش در خارج از ايران به فكر «60 ميليون دات كام» بيفتد. واقعيت عملاً اين شد كه حدود 30 هزار نفر به كمپين او پيوستند. فاصله اين دو رقم فاصله اي است كه بين تصور از كار دولت و كار مدني هست. حالا اگر سازگارا به جاي رفتن به دنبال طرحهاي غول آسا از همين 30 هزار نفر يك عضوگيري مي كرد براي يك حزب سياسي يا گروه مدني و مثلاً 5 هزار نفر را سازمان مي داد وضع ما بهتر بود. اما سازگارا امروز همان يك نفري است كه مي بينيم در ويدئوها صحبت مي كند يا در گروه سه نفره اي است كه گاهي با دو دوست ديگر بيانيه مي دهند.