(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 17 بهمن 1389- شماره 19857

از جشنواره فيلم فجر چه انتظاري مي رود؟
تعريف دوباره سينما
معرفي فيلم هاي بخش مسابقه بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر
رقابت نزديك نگاه ها و شيوه ها
نشانه ها
يك برنامه تلويزيوني مكتوب -1
كاوش در انديشه هاي آرماگدوني صهيونيسم بين الملل- بخش هشتم
رسالت هنر در ثبت مقاومت



از جشنواره فيلم فجر چه انتظاري مي رود؟
تعريف دوباره سينما

آرش فهيم
سينما در ايران به شكل يك موجود ناقص الخلقه و كريه المنظر متولد شد. ورود هنر هفتم به كشور ما، يك ولادت ناميمون بود. همچنان كه در جهان نيز به طور اكثر و اغلب اين گونه بوده است. اما سينما بدترين آغاز ممكن را در ايران داشت. اين رسانه شگرف كه بشريت را مجذوب و مفتون جادوي بي نظير خودش كرد، در اين سرزمين با دست هاي پليدي به عمل آمد. همين قدر كافي است كه بدانيم براي اولين بار دستگاه سينما توگراف در حين بسته شدن خفت بارترين قراردادهاي استعماري عليه ملت ما به ايران راه يافت و سينما در آن زمان نقشي جز اين نداشت كه ابزار خوشگذراني همان ايران فروشان باشد.
سازندگان اولين فيلم هاو سينماها در كشور نيز عده اي از تبهكارترين عناصر نفوذي بدخواهان ايران و ايراني بودند، اسناد تاريخي موجود اين را به ما مي گويد؛ اين ها واقعياتي تلخ و شرم آور درباره هنر عجيب و عزيز سينما در اين مرز و بوم است. امثال ميرزا ابراهيم خان صحاف باشي، آوانس اوگانيانس، عبدالحسين سپنتا، اسماعيل كوشان و ... نامردماني بودند كه نامشان به پستي در تاريخ ثبت شده است. از بد روزگار همين ها بودند كه سنگ بناي سينما در ايران را گذاشتند و بالا بردند. به اين ترتيب خشت سينماي ما كج گذاشته شد و دستاوردهاي اين دستگاه چيزي جز مردم ستيزي و تحقير و تخريب فرهنگ عظيم اين كشور نبود.
اما يك فرصت تاريخي باعث شد كه به راست كردار شدن اين پديده اميدوار شويم؛ انقلاب اسلامي طليعه و نقطه اميدي شد براي ساختن عالمي ديگر و آدمي ديگر كه سينما هم به عنوان يكي از ساخته هاي دوست داشتني آدم و عالم از اين قاعده مستثني نبود.
اين شد كه «سينما» را خواستيم و زشتي ها و پلشتي هاي آن را طرد كرديم. پس از آن به همه دنيا ثابت كرديم كه مي توان سينماي منهاي خشونت و بي اخلاقي داشت و اين ، همه افتخار سينماي ما بوده است.
اما باز هم بادهاي هرزه گرد به جان نهال تازه نوپاي سينماي ما افتادند و خواستند مثل قبل از انقلاب، قامت آن را كج كنند. حكايت عجيبي است، همان طور كه پياده نظام استعمار و استبداد در اعصار گذشته، خشت سينماي ايران را كج گذاشتند، در دوره ما نيز تتمه آن ها دست به چنين كاري زدند. مصداق آن هم بسيار عيان است؛ عطاءالله مهاجراني سردمدار همين گروه بود كه سينماي نوپاي ايران را دوباره «پير» و فرتوت كردند.
بين اين افراد و كساني كه در دوران قاجار سينما را به آن شكل ناميمون وارد ايران كردند و در دوران حاكميت پهلوي سينماي فاسد را شكل دادند، شباهت فكري و ايدئولوژيك بسياري است.
خلاصه اين كه بهار سينماي ايران دوباره خزان شد.
به همين دليل براي احياي دوباره اين بهار، بايد همانند ابتداي انقلاب باز هم «سينما» را حفظ كنيم و رذالت و پلشتي هاي آن را بزداييم. نقش و انتظاري هم كه در اين ميان از جشنواره فيلم فجر مي رود اين است كه با اين هدف، سينما را دوباره تعريف كند. اين كه جشنواره فجر را نوروز سينماي ايران مي دانند يك شعر يا جمله اديبانه نيست، عبارتي حكيمانه است. به همين معني كه مانند بهار كه از پس خزان مي آيد و روزگار جديدي را براي بشر رقم مي زند، جشنواره فجر هم بايد در هر دوره اش شكل و شمايلي تازه و متفاوت از آنچه بوده را متجلي سازد.
هرچند بادهاي پرهياهو بسيارند؛ تاجران و وطن فروشان سينمايي (كه براي جشنواره هاي ضد ايراني مي سازند)، نشريات تخصصي، هنرمندنماها و فشارهاي ديگري كه براي نصيب خود، قامت اين نهال را خم مي كنند. اما شديدا اعتقاد داريم كه سينماي ايران يك واقعيت قدرتمند است كه مي تواند با تكيه به پشتوانه شكست ناپذير مردم و دين و تعميق ريشه هاي خود در خاك حاصل خيز اين سرزمين، از هر تندبادي در امان بماند. براي خلق و آفرينش دوباره سينما، حتي يك لحظه هم سازش نخواهيم كرد و دست از انتقاد و حمله به موانع موجود دست برنمي داريم. توقع ما از سينما خيلي بالاست و به راحتي راضي نمي شويم. ما هم ساختار زيبا مي خواهيم و هم محتواي غني؛ مي خواهيم در تاريكي تماشاخانه ها هم نمايش ببينيم و هم نيايش. در عين اين كه از سينما داستان سالم و دقيق و ظريف و استغراق كننده مي خواهيم، تكريم و تعظيم ارزش هاي الهي و انساني را و تخريب پليدي ها و بدي ها را خواستاريم. و اين توقع ما از جشنواره فيلم فجر است. هر سال به اميد ديدن و رسيدن به تعريف تازه و متناسب با نام «فجر» به جشنواره مي آييم.
برخي مواقع ناراحت و دل سوخته مي شويم كه چرا هنوز برخي فيلمسازان ما از قافله عقب هستند. گاهي نيز اميدوار مي شويم، اما قانع نه. و فيلم هاي نادر و كميابي هم هستند كه نشاني از تلاش براي شكستن قالب هاي پوسيده و كليشه اي و در انداختن طرحي نو دارند. فيلم هايي كه مي توان لقب خط شكن به آنها داد و همان ها هم آبروي سينماي اين ديار هستند. امثال «نفوذي»، «ملك سليمان» و «طلا و مس» از اين دست هستند. و مطمئنيم كه در جشنواره امسال نمونه هايي از سينماي خط شكن را - كه در پي تعريف متفاوتي از سينما هستند - خواهيم ديد. هرچند كه برخي نشريات تخصصي با كاغذهاي گلاسه يا سياه و سفيد خود حاضر نشوند سخني از اين گونه آثار به ميان آورند.

 



معرفي فيلم هاي بخش مسابقه بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر
رقابت نزديك نگاه ها و شيوه ها

علي برزگر پيشوا
بيست و نهمين دوره جشنواره بين المللي فيلم فجر درحالي آغاز شد كه نسبت به دوره هاي قبل، گوناگوني و تنوع بيشتري در موضوعات ديده مي شود. يكي از ويژگي هاي پررنگ اين دوره از جشنواره حضور نسل هاي مختلف است. براساس محاسبات انجام شده جوانترين كارگردان بخش مسابقه اين جشنواره 24 سال و مسن ترين 72 سال دارد. شاخصه ديگر جشنواره بيست و نهم فيلم فجر حجيم تر شدن بخش مسابقه سينماي ايران يعني اصلي ترين بخش جشنواره است. سال هاي پيش حداكثر 25 فيلم به اين بخش راه مي يافت اما امسال اين رقم به 33 فيلم رسيده است. اما مهم ترين ويژگي اين دوره از جشنواره فجر رقابت نزديك نگاه ها و شيوه هاي مختلف فيلمسازي است. ديگر نمي توان از قبل به پيش بيني برتري فلان فيلم يا كارگردان بر بقيه پرداخت. بايد ديد در رقابت فيلم هاي متعهد، شبه روشنفكري و تجاري كدام بر ديگران غلبه خواهد كرد. در اين گزارش فيلم هاي بخش مسابقه سينماي ايران جشنواره فجر به طور اجمالي معرفي شده اند.
33 روز
فيلم«33روز» به كارگرداني جمال شورجه يكي از فيلم هاي بخش مسابقه سينماي ايران است كه در عين حال با فيلم هاي بخش بين الملل جشنواره نيز رقابت مي كند. اين اثر نخستين فيلم با موضوع جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي عليه لبنان و مقاومت مردم آن كشور است.
اين فيلم ابتدا جنوب آسماني نام داشت كه بعد به «33روز» تغيير نام داد. توليد اين فيلم از تاريخ 23 مرداد امسال آغاز شد ومراحل نهايي آن تا چند روز پيش پايان يافت.حدود يك ميليارد تومان هزينه توليد اين فيلم شده است. نكته جالب اين است كه حزب الله لبنان نيز در توليد اين فيلم با بنياد سينمايي فارابي مشاركت كرده است.
از هم اكنون مي توان پيش بيني كرد كه تعدادي از سيمرغ هاي جشنواره به اين فيلم اعطا خواهد شد.
در فيلم «33 روز» بازيگراني چون يوسف الخال،باسم مغنيه، پير راغر، كارمن لبوس، سفرين تافش، كنده علوش نقش آفريني كرده اند.
گفتني است، جمال شورجه پيش از اين فيلم هاي روز نهم، شب دهم، عمليات كركوك، لبه تيغ، حماسه مجنون، خلبان، باشگاه سري و وعده ديدار را كارگرداني كرده بود.
گلوگاه شيطان
يكي از فيلم هايي كه پيش بيني مي شود بتواند حاضران در جشنواره فيلم فجر امسال را غافلگير كند «گلوگاه شيطان» است. اين فيلم به كارگرداني حميد بهمني ساخته شده است و موضوعي دفاع مقدسي دارد.اما ويژگي اصلي فيلم جلوه هاي ويژه بزرگ و صحنه هاي جنگي چشمگير آن در ميدان هاي زميني، هوايي و دريايي است. «گلوگاه شيطان» روايتگرعمليات شناسايي والفجر 8 است. عملياتي كه حد فاصل سال هاي 62 تا 64 اتفاق افتاد و به آزادسازي فاو منجر شد. در اين فيلم گروهي از غواصان به شناسايي و آماده سازي اين عمليات مي روند، اما با آنچه برخورد مي كنند شرايط خطرناكي است كه اجراي اين عمليات را غيرممكن نشان مي دهد. اما اين پايان ماجرا نيست؛ آنها طراحي جديد را رو مي كنند. با اين حال، اقدام اين گروه از رزمندگان از سوي سربازان بعثي شناسايي مي شود و ...
جمشيد هاشم پور، جعفر دهقان، عليرضا كمالي و ... از جمله بازيگران اين فيلم هستند.
«گلوگاه شيطان» سومين فيلم حميد بهمني پس از آخرين نبرد و آن مرد آمد است. انتظار مي رود كه اين فيلم در بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر با استقبال خوبي از سوي مخاطبان مواجه شود. اهداي چند سيمرغ به آن در زمينه هاي فني و تكنولوژيك هم مي تواند قابل پيش بيني باشد.
اخراجي ها3
از حالا مي توان حدس زد كه فيلم«اخراجي ها3» به كارگرداني مسعود ده نمكي با استقبالي خارق العاده در جشنواره مواجه شود. اين استقبال هم در نمايش هاي مردمي اتفاق خواهد افتاد و هم نمايش ويژه آن براي رسانه ها و هنرمندان و هم نشست پرسش و پاسخ فيلم. سري سوم اخراجي ها نيز همچون دو قسمت قبلي آن يك فيلم دفاع مقدسي طنزآميز محسوب مي شود اما مايه هاي سياسي هم خواهد داشت. موضوع فيلم درباره رقابت چند نفر در انتخابات رياست جمهوري است و همين كافي است تا به سياسي بودن آن پي ببريم. به طور قطع، «اخراجي ها3» نيز مانند آثار قبلي ده نمكي داراي ديدگاه هاي انتقادي نسبت به برخي مسائل سياسي و اجتماعي است.
اكبرعبدي، رضا رويگري، سيد جواد هاشمي، يوسف صيادي،علي دهكردي، قاسم زارع، فخرالدين صديق شريف، محمود مقامي، سيروس كهوري نژاد، ابوالفضل همراه، ماشاالله شاهمرادي زاده و ... در اين فيلم بازي مي كنند.
سيب و سلما
فيلم جديد حبيب الله بهمني برخلاف اخراجي ها3 فيلمي آرام و بي حاشيه است. فيلمي با موضوعي احساسي و مذهبي كه مخاطب خود را به يك سفر معنوي و دروني مي برد. «سيب و سلما» ملهم از يك قصه كهن در ادبيات فارسي است. اين فيلم داستان طلبه جواني است كه سيبي را مي خورد و پس از خوردن سيب به دنبال مالك اصلي سيب و طلب رضايت از او مي گردد و.... از جمله ويژگي هاي سيب و سلما علاوه بر فضاي روحاني آن استفاده از قاب بندي ها و تصاوير زيبا و به خصوص هارموني رنگ هاست. اين فيلم همچنين از طبيعت بكر كشورمان به خوبي بهره برده است.
جعبه سياه
براي اولين بار يك فيلم سينمايي مستند در بخش اصلي جشنواره حضور يافته است. دليل اين امر هم اين است كه امسال جشنواره فجر فاقد بخش مستند است، اما اهميت فيلم «جعبه سياه» به كارگرداني محمدرضا اسلاملو موضوع آن است. اين فيلم با بررسي اسناد و مدارك و برخي واقعيت هاي كمتر گفته شده به موضوع حمله انتحاري به برج هاي دوقلوي آمريكايي در روز 11 سپتامبر 2001 مي پردازد. با اين حال «جعبه سياه» نمي تواند انتظار دريافت سيمرغ را داشته باشد، چراكه خارج از مسابقه است و صرفا براي شركت كنندگان در دو بخش مسابقه سينماي ايران و بين الملل جشنواره به نمايش در مي آيد.
نكته قابل توجه درباره «جعبه سياه» اين است كه يك مستند آخرالزماني محسوب مي شود. در خلاصه داستان اين فيلم آمده: محمد يك مستند ساز متعهد ايراني است كه نگاهي ايدئولوژيك و آخرالزماني به وقايع جاري جهان دارد. او به كمك «تيه ري ميسون» محقق برجسته فرانسوي سعي مي كند تا نتيجه تحقيقات وي را به صورت يك اثر مستند توليد نمايد... .
آلزايمر
با در نظر گرفتن آثار قبلي احمدرضا معتمدي مي توان موضوع فيلم جديد او را نيز أثري فلسفي داست. خلاصه داستان فيلم «آلزايمر» به اين شرح است كه: زني كه همسر خود را درتصادف از دست داده است هر سال براي يافتن او در روزنامه آگهي مي دهد.
معتمدي پيش از اين فيلم هاي هبوط، زشت و زيبا، ديوانه اي از قفس پريد، قاعده بازي را ساخته بود. «آلزايمر» همچنين از جمله فيلم هاي ايراني حاضر در بخش بين الملل بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر است و با آثار خارجي اين بخش رقابت مي كند.
خاك و آتش
مؤسسه شهيد آويني براي جشنواره فيلم فجر امسال يك فيلم ضداستعماري را به ارمغان آورده است. اين فيلم «خاك و آتش» نام دارد و به كارگرداني مهدي صباغ زاده توليد شده است. داستان مبارزات مردم سيستان و بلوچستان در برابر استعمار انگليس را در سال هاي جنگ جهاني اول روايت مي كند.كلنل كيت و نيروهاي زير نظر او به بهانه خط تلگراف به منطقه مي آيند؛ اما جي اند (با بازي فريبرز عرب نيا) و يارانش به رهبري ملافقير علي در برابر كلنل و افرادش ايستادگي مي كنند تا اينكه...
راه آبي ابريشم
اهميت فيلم جديد محمد بزرگ نيا به اين است كه يك موضوع روز را در قالب روايتي تاريخي پرداخته است. «راه آبي ابريشم» مستنداتي تاريخي درباره خليج فارس را به تصوير كشيده است. شاخصه خاص اين فيلم به نمايش درآوردن كشتي نوردي ايرانيان در دوران شكوفايي تمدن اسلامي است. در خلاصه داستان اين فيلم آمده كه شازان بن يوسف محصل علوم نجوم در دارالعلم شيراز پيشنهاد شغل كتابت در سفر دريايي را مي پذيرد.
پاريس تا پاريس
فيلم جديد محمد حسين لطيفي خيلي بي سر و صدا و بدون فضاسازي خبري ساخته شد و به بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر راه يافت. با اين حال از موضوع مهمي برخور دار است؛ رنج هاي جانبازان شيميايي و رنج هاي آنها براي درمان در كشورهاي غربي. «پاريس تا پاريس» را شبكه جهاني سحر تهيه كرده و داستان اسماعيل حقيقت دانشجوي رشته پزشكي در فرانسه است كه با شروع جنگ تحميلي به ايران بازمي گردد. حال بعد از گذشته سال ها عزم بازگشت به فرانسه را دارد و اين بار، تنها دخترش يلدا ناگزير به دليل فوت مادر همراه اوست.
آسمان هشتم
فيلم «آسمان هشتم» به كارگرداني حسن نجفي همان طور كه از نامش پيداست فيلمي درباره امام رضا(ع) است.در خلاصه داستان آن آمده كه يك خانواده باكويي است كه براي زيارت به مشهد مقدس مي آيند اما در بدو ورود با مشكل مواجه مي شوند. رحمت دانشجوي سال آخر پزشكي با اين خانواده آشنا شده و اين آشنايي زمينه اتفاقات و حوادث جديدي را رقم مي زند.
محمد كاسبي، رحيم نوروزي، خالده قلي اوا، زلفيه حسين اوا،
قربان مسيم اوف، مهدي فقيه و .. در «آسمان هشتم» بازي كردند. اين اثر دومين فيلم نجفي پس از سهم گمشده است.
ساير فيلم ها
فرزند صبح به كارگرداني بهروز افخمي است. اين فيلم درباره آخرين لحظات عمر پر بركت حضرت امام (ره) است كه دوست قديمي ايشان به ملاقاتشان مي رود.
يه حبه قند تازه ترين فيلم سيد رضا ميركريمي است كه موضوعي خانوادگي را به تصوير كشيده است. داستان اين فيلم به اين شرح است كه سكوت خانه باغي قديمي و سرسبز با ورود مهماناني در هم مي شكند. چهار دختر اين خانه به همراه همسر و فرزندانشان براي عروسي خواهر كوچكترشان «پسنديده» به ياري مادر شتافته اند. اين اقامت براي خواهران و باجناق ها شايد دردسر باشد ولي براي بچه ها تحقق يك آرزوي بزرگ است. تا اينكه...
گزارش يك جشن نام جديدترين فيلم ابراهيم حاتمي كيا است كه موضوعي اجتماعي دارد. اين فيلم درباره اتفاقاتي است كه در يك آژانس ازدواج رخ مي دهد.
پايان نامه هم فيلمي از حامد كلاهداري با درونمايه اي سياسي و اجتماعي درباره اتفاقات اخير در كشورمان است. داستان اين فيلم پيرامون چهار دانشجو است كه براي رساندن پايان نامه به استاد، به طور ناخواسته درگير ماجرايي پيچيده مي شوند. اين داستان در ماه هاي پس از انتخابات سال 88 اتفاق مي افتد و برخي از زواياي پنهان حوادث آن زمان را به صورت نمادين آشكار مي كند.
سيزده 59 فيلمي به كارگرداني سامان سالور و با موضوعي مرتبط با جنگ تحميلي است. در خلاصه داستان اين فيلم آمده است: ساكنان دريا، پس از مدتي ديگر صداي امواج را نمي شنوند... چه تلخ است روايت غم بار عادت...
آسمان محبوب جديدترين فيلم داريوش مهرجويي است. در خلاصه داستان آن نوشته شده: پزشك جواني به نام شايان متوجه مي شود كه دچار بيماري لاعلاجي شده است.
گلچهره فيلمي به كارگرداني وحيد موسائيان است كه داستاني درباره افغانستان را به تصوير كشيده است. خلاصه داستان فيلم به اين ترتيب است كه اشرف خان پس از سقوط دولت كمونيستي در افغانستان مصمم مي شود تا سينماي خود را دوباره احيا كند.
جرم به كارگردان مسعود كيميايي ساخته شده و داستاني از جامعه قبل از انقلاب اسلامي را روايت مي كند.
ندارها دومين فيلم محمدرضا عرب پس از آخرين ملكه زمين است. خلاصه داستان اين فيلم به اين شرح است:او مي گفت خدا به هر كسي اين فرصت و لياقت را نمي دهد كه بتواند در حق ديگران خوبي كند. اشتباه ما از اينجا آغاز شد از اين كه وسوسه شديم اين فرصت را به زور از خدا بگيريم
ورود آقايان ممنوع هم جديدترين فيلم رامبد جوان درباره مدير يك دبيرستان دخترانه به شدت با حضور يك دبير مرد در مدرسه خود مخالفت مي كند.
خانه امن است تازه ترين كار ناصر رفائي با داستاني درباره جنگ تحميلي است. داستان اين فيلم به اين شرح است كه در اوج موشك باران شهرها تعدادي نوجوان بين 14 تا 18 سال در يك شبانه روزي زندگي مي كنند.
مصائب چارلي به كارگرداني عليرضا سعادت نيا ساخته شده است. داستان اين فيلم درباره يك دوره گرد نفت و بنزين است كه در منطقه اربيل كردستان زندگي مي كند . او كه عاشق فيلم و سينماست به طور اتفاقي روزي در بازار كهنه فروشي يك آپارات سينما را ديده و خريداري مي كند و ...
خيابان هاي آرام فيلم جديد كمال تبريزي است. كار ساخت بخش هاي انيميشن اين فيلم را بهرام عظيمي انجام داده است.
آقا يوسف دومين فيلم علي رفيعي است. داستان فيلم درباره مردي بازنشسته است كه پنهان از چشم دخترش در خانه هاي مردم كار مي كند.
آينه هاي رو به رو نخستين فيلم بلند سينمايي نگار آذربايجاني است. داستان اين فيلم درباره سرگذشت دو زن جوان (رعنا و آدينه) است كه از دو موقعيت كاملا متفاوت خانوادگي و اجتماعي برخاسته اند و در پي يك اتفاق، با يكديگر مواجه و همراه مي شوند. رعنا براي بازيابي زندگي ساده و خواستني اش به جاده گام گذاشته و آدينه براي فرار از شرايطي پيچيده و ناخواسته از شهر بيرون زده است. «آينه هاي رو به رو» هم يكي از فيلم هاي ايراني حاضر در بخش بين الملل اين جشنواره است.
ارتباط خانوادگي هم به كارگرداني نادر مقدس در بخش مسابقه اين دوره از جشنواره فيلم فجر ساخته شده است.اين فيلم سينمايي داستان طلعت و كمال، زوج سالخورده اي را روايت مي كند كه براي طلب حلاليت از فرزندانشان به تهران مي آيند. آمدن اين دو به تهران باعث مي شود تا آنها از نزديك با زندگي فرزندان خود و با مشكلات و بحران هايي كه دست و پنجه نرم مي كنند، آشنا شوند.
برف روي شيرواني داغ كار محمد هادي كريمي يك فيلم كمدي است. در خلاصه داستان آن آمده كه با مرگ يك شاعر مشهور و رمز گشايي از اثر به جا مانده از او، راز سر به مهري آشكار مي شود.
اينجا بدون من به كارگرداني بهرام توكلي ساخته شده است. خلاصه داستان اين فيلم به اين شرح است كه يك خانواده سه نفره در آرزوي دستيابي به روياهاي خود هستند.
مرگ كسب و كار من است اولين تجربه سينمايي امير ثقفي است. در خلاصه داستان آن امده است: سه مرد براي سرقت با يكديگر همراه مي شوند.
گلوگاه فيلمي به كارگرداني محمد ابراهيم معيري است كه تلاش هاي كارگران شهر گلوگاه در زمينه نصب دكل هاي برق را به تصوير كشيده است.
سعادت آباد به كارگرداني مازيار ميري يك فيلم خانوادگي است. داستان اين فيلم درباره زني است كه تصميم مي گيرد براي شوهرش جشن تولد برگزار كند و ... .
جدايي نادر از سيمين هم به كارگرداني اصغر فرهادي يك داستان اجتماعي و خانوادگي را روايت مي كند.
باد و مه نيز به كارگرداني محمدعلي طالبي داستان پدر شوكا كارگر حفاري است، او براي كار به همراه خانواده، همسر و پسر كوچكش و دخترش به اهواز مي رود.







 



نشانه ها

پژمان كريمي
مروري بر اخبار چند روز اخير جشنواره بين المللي فيلم فجر، گوياي برخي واقعيات تلخ است كه موانعي جدي بر سر بلوغ فرهنگي جامعه سينمايي و پويايي سينماي كشور تلقي مي شود.
شنيديم، فلان فيلم ساز، از تهيه كننده فيلم اش گله مند است چرا اثرش را به دور از نظر وي صداگذاري كرده و راهي جشنواره كرده است. كارگردان ديگري، به راي هيئت انتخاب بخش مسابقه اعتراض كرده و راه قهر با جشنواره را پي گرفته است. آن يكي، بر سر اختلافي با تهيه كننده، عطاي جشنواره را به لقايش بخشيده است و...! مجموعه اين واقعيات نشانه واقعيات ديگري است!
نخست اين كه، در سينماي ايران هنوز روابط حرفه اي، به درستي و براي همگان فهم و نهادينه نشده است. وقتي هر كدام از صنوف سينمايي، جاي و وظيفه و حدود اختيارات خود را كاملا بشناسند، پا در حريم يكديگر نمي گذارند.
وقتي تهيه كننده شأن حرفه اي كارگردان را نمي شناسد يا بالعكس، طبيعي است كه شرايط نزاع و چالش فراهم مي آيد. طبيعي است كه بالاخره، در يك نقطه تصادم ديدگاه و برخورد سلايق و كشمكش بر سر منافع روي دهد.
دوم؛ در نظرگاه برخي سينماگران، «بايد و نبايد»هاي كار فرهنگي رنگ باخته است. كار فرهنگي مبتني بر گذشت از منافع مادي در اندازه عقلاني، جمع پذيري و مشاركت طلبي و ادب همكاري در سايه حس مسئوليت است.
سينماگري كه فيلم خود را نيمه رها مي كند و به هر دليلي مي رود در آن سوي دنيا، بست مي نشيند، چگونه حق دارد به تهيه كننده فيلم اش بگويد «به چه حقي در نبود من، دست به فيلم ام زده اي؟!»
سوم؛ جشنواره بين المللي فيلم فجر كه بزرگترين رويداد سينمايي كشور لقب گرفته است هنوز در نزد برخي جدي گرفته نشده است . آرزوي هر فيلمساز ايراني، بايد شركت در بزرگترين جشن سينمايي ميهن اش باشد.
براي او نبايد جايزه گرفتن يا نگرفتن، درخشيدن يا افول «اولويت اول» تصور شود. او بايد كمك كند جشنواره رونق گيرد. با شركت انبوه سينماگران، رقابت جدي و نفسگير مي شود و اين گونه اهميت و بزرگي جشنواره بوجود مي آيد.
اگر هر سينماگر به بهانه هاي كودكانه، بنا به اختلافاتي كه با گفت وگو و سعه صدر و گذشت، قابل حل است، از جشنواره خود را دور نگه دارد، چگونه مي توان به برپايي يك رويداد سينمايي بزرگ دل بست و اميد داشت؟!
چهارم؛ احترام به مخاطب در ذهن و دل برخي سينماگران، چنان كه بايد و شايسته است، جايي ندارد.
مخاطب يك سال در انتظار است تا فيلم ساز هدف علاقه او، كارش را به جشنواره عرضه كند. مخاطب دوست دارد عيار اثر تازه آن فيلم ساز را بداند.
اما فيلم سازي كه تنها به دلايل اختلاف مالي يا نپسنديدن راي هيئت انتخاب، با جشنواره قهر مي كند، بي تعارف به مخاطب خود بي احترامي كرده است. اگر چه به راي يك مجموعه كارشناسي نيز وقعي نگذاشته و تكبر ورزيده است.
اين واقعيات، اگر به كل سينما تسري يابد، اگر دامن گسترد، اگر زدوده نشود، چنان كه گفته شد، به كليت سينماي ايران و به فرهنگ كشورمان آسيب مي زند؛ آسيبي كه جبران آن ساده نيست!

 



يك برنامه تلويزيوني مكتوب -1

با اجراي فريدون شيباني
«پس از پخش تيتراژ آغازين، تصوير استوديويي را مي بينيم كه مجري در پشت ميزش در حال شانه كردن موهاي خود است، ناله اي ازگوشه صحنه به گوش مي رسد: سه دو يك... برو... حالا! منو نيگا! آهاي! برو ديگه...»
مجري: به نام خدا! با برنامه ويژه جشنواره در خدمت شمائيم. برنامه خيلي خوبي براتون تدارك ديديم، من از پخش وقت مي خوام به ما وقت بيشتري بدن كه امشب برنامه خيلي خيلي خوبي داريم.
گزارش هاي خيلي خوبي داريم، مصاحبه هاي خيلي فوق العاده اي داريم، ميهمانان عزيزي داريم. خلاصه كه خيلي ما خوبيم. من قبل از آنونس برنامه امشب سؤال چيزه رو بگم كه شما چيز بفرستين به شماره پيامك برنامه. سؤال امشب اينه: به نظر شما جشنواره فيلم فجر امسال چگونه است؟ گزينه الف: خيلي عالي. گزينه ب: خيلي خوب. گزينه جيم: خوب. گزينه دال: همه موارد. فقط شماره موردنظر رو تا پايان برنامه به شماره ما چيز كنين... بريم آنونس برنامه امشب رو ببينيم و برگرديم، بريم!
«آنونس پخش مي شود»
خيلي خب قبل از اينكه كيوان عزيز اخبار روبگه من يه توضيحي بدم، توي اين بخش يه جايي اشاره شد كه معاونت سينمايي گويا قصد چتربازي با تهيه كنندگان رو داره، كه اينطوري نيس واقعا و من هم قبول ندارم اين بچه ها نبايد اينطوري بگن...
كيوان عزيز: ولي آقاي شيباني يه شوخي بود...
-نه ديگه... شما خبر نداري... آره.... آره... حالا ولش كن! خودت چه طوري؟ خبر چي داري؟
-والا خبر اول اينكه در روز اول جشنواره چند تن از كارگردانان معروف فيلم هاشون رو از بخش مسابقه خارج كردن....
]مجري حرف او را قطع مي كند...[
- فكر نمي كنم ها... اينطوري نيس! بذار من بگم اولا چندتا نبودن، چهارتا بودن. ثانيا حالا خيلي هم مشهور نبودن و اتفاقا من خبر دارم كه خودشونو الكي لوس كردن و دارن برمي گردن... آره... آره... هه هه هه.... خب خبر بعدي تو بخون الكي جو درست نكن!
- خبر بعدي اين كه گويا امسال با وجود اينكه فيلم هاي بدي در جشنواره نيست، استقبال مردمي زياد نبوده...
]مجري حرف او را قطع مي كند...[
- نه ديگه... من خودم الان داشتم مي اومدم استوديو 16-15نفر تو صف سينما فرهنگ بودن...اينطوري نيس واقعا... آره... آره... هه هه... خب ديگه خبر نمي خواد بدي. من خودم يه خبر خوب بدم كه جشنواره خيلي خوب داره پيش مي ره و در همين روز اول 79 درصد از مردم از برگزاري جشنواره امسال خيلي راضي بودن... خب تو ديگه كيوان عزيز مي دونم خيلي سرت شلوغه! من اولين چيزي كه رسيده رو براتون بخونم. گزينه الف 21 درصد. گزينه ب 18 درصد. گزينه جيم 11درصد و گزينه دال هم كه همه موارد بود 78 درصد. ممنون برامون پيامك بدين تا آخر برنامه وقت دارين.
كيوان عزيز: من قبل از اين كه برم بايد بگم اين هفته جلسه پروانه ساخت اصلا برگزار نشد و الان چهار هفته است كه يا جلسه برگزارنمي شه و يا اين كه پروانه ساختي اعطا نمي شه و اين...
]مجري حرف او را قطع مي كند...[
- ببين اصلا اين حرفها نيس... پروانه هم صادر مي شه، زياد هم صادر مي شه. بعدشم الان همه درگير جشنواره ان... اصلا پروانه برا چي بايد صادر بشه؟!... آره.... آره.... تو هم سعي كن خبرهاي خوب بياري... مي ريم عكس هاي ارسالي مردم رو ببينيم... آماده اس؟
]ناله اي از دوردست به گوش مي رسد... نه آماده نيس! حرف بزنين تا آماده بشه...[
- خيلي خوب من تا اين بخش آماده بشه يه بار ديگه جواب چيز كه اومده چيز كنم، گزينه دال 83 درصد، گزينه جيم 7 درصد، گزينه ب29 درصد و گزينه الف 43 درصد. خيلي خوشحال كننده است كه مردم جشنواره رو اينقدر دوست دارن. من يه توضيحي هم بدم كه ما جايزه به كسي نمي ديم الكي به هواي جايزه پيامك ندين...آره... آره... آماده شد؟ بريم. ]بخش عكس هاي مردمي پخش مي شود...[
مجري: خب ميهمان عزيزي داريم كه اين روزها خيلي سرشون شلوغه. آقاي معاون سينمايي خيلي خوش آمدين. من برنامه رو مي سپارم دست خودتون، هرچي خواستين بگين. تموم شد خبر بدين كه بخش بعدي برنامه كه يك گزارش خيلي خوب و خيلي فوق العاده اس رو تقديم بينندگان كنيم. فقط از پخش وقت مي خوام ديگه... آره... آره!
تحرير از: ميرزا

 



كاوش در انديشه هاي آرماگدوني صهيونيسم بين الملل- بخش هشتم
رسالت هنر در ثبت مقاومت

بهنام اسماعيلي
اشاره:
مجموعه مقالات «خانه عنكبوت» با موضوع «كنكاش در انديشه هاي آرماگدوني صهيونيسم بين الملل» تاكنون در هفت قسمت در صفحه ادب و هنر روزنامه كيهان چاپ شده است. به مناسبت اكران فيلم «33 روز» به كارگرداني جمال شورجه و برگزاري همايش سينمايي «هاليووديسم»- كه بخشي از آن به بررسي حيله هاي صهيونيستي در سينما اختصاص دارد- بخش هشتم اين مجموعه در صفحه تصويرروز از نظر خوانندگان محترم مي گذرد. نويسنده در اين متن آرزويي را مطرح كرده كه بخشي از آن در جشنواره امسال محقق شده است.
امروز وقتي تحولات جهاني را دنبال مي كنيم بخوبي مي توانيم راز شكوفايي و حقانيت دين مبين اسلام را در گوشه و كنار اين جهان پهناور مشاهده نماييم. حقانيتي كه به بركت انقلاب اسلامي و معمار بزرگ آن، حضرت امام خميني(ره) چشم بصيرت جهان اسلام را روشن نمود. ايران اسلامي، امروزه ديگر نامي آشناست. قطعه اي از اين كره خاكي است كه در خود اديبان و هنرمندان بس بزرگ دارد. اديباني كه مبارزان تاريخ اين كشورند و هنرمنداني كه شهادت را در كنار تمام هنرهايشان جاي دادند و بانگ جرس برداشتند كه شهادت هنر مردان خداست. كساني كه هويت ايراني و اسلامي خويش را در هر جاي اين جهان هستي حفظ كردند و محفل عشق و نوش آن را با دم روحاني خود طهارت بخشيدند.
وقتي با خود در گوشه اي خلوت نمودم خاطرات رنگارنگ اين كشور عزيز همانند تصويري روشن و روان از ذهنم عبور نمود. داشتم به فلسطين فكر مي كردم كه به فرموده رهبرم، پاره تن اسلام است. ناخودآگاه نام شهيد دكتر مصطفي چمران در ذهنم درخشيد و مناجاتي كه او اديبانه نگاشته بود: «من در آمريكا زندگي خوشي داشتم. از همه نوع امكانات برخوردار بودم، ولي همه لذات را سه طلاقه كردم و به جنوب لبنان رفتم تا در ميان محرومين و مستضعفين زندگي كنم».
نمي دانم، اين چند روزه خيلي دلتنگم. دلتنگي كه با نگارش مجموعه «خانه عنكبوت» و پوشش جنايات صهيونيسم بين الملل، به من اين حس را مي دهد كه خود را در كنار رزمندگان حزب الله ببينم و كمي از اين دلتنگي ام كاسته شود. برخي از دوستان كه خواننده مجموعه خانه عنكبوت بودند، مي گفتند كه اين مطالب را چه دخل است به بخش ادب و هنر!؟ كه به ناگاه مرا به ياد مطلبي با عنوان پرسش و پاسخ به قلم دوست و برادر عزيزم پژمان كريمي انداخت. زماني كه به لبنان سفر كرده و مهمان حزب الله شده بود. از فلسطين گفت و از رزمندگان حزب الله؛ از صور و روستاي الخيام. روستايي كه در آن چيزي كه به چشمان نوازش مي داد عكس هاي حضرت امام خميني(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامي آيت الله خامنه اي بود. دوست ما از جواني
بيست و چند ساله مي گفت كه با ظاهري نوراني و تبسمي بر لبانش در حالي كه طفلي در آغوش داشت به او نزديك شد و گفت: «سلام ما را به آقاي خامنه اي برسانيد؛ ايشان گوهري هستند كه قدرشان را بايد دانست». جمله اي كه در طول بازگشت به بيروت تمام فكر پژمان را به خود مشغول كرده بود. جواني كه امثال او را نه فقط در روستاي الخيام بلكه در بيروت، بعلبك و جنوب ديده بود. با خود فكر مي كرد كه چطور دل هاي عاشق، پيام انقلاب اسلامي را در آن سوي ديگر از ايران اسلامي درك كرده و پرتو مهر و معرفت خورشيد انقلاب حضرت امام(ره) و جانشين برحق ايشان را تجربه نموده است؟ مي انديشيد كه چگونه گفتمان انقلاب و انوار مكتب خميني كبير توانسته تا ديوار حائل اردوگاه صهيونيسم دامن گستراند؟ وقتي خوب فكر كردم به همان سؤالاتي رسيدم كه دوستمان مطرح كرده بود.
سهم سينما، ادبيات و به طور كلي هنر ايران در روايت تاثيرگذار انقلاب اسلامي در سطح خاورميانه چه بوده است؟
آيا هنر و ادبيات ايران از مجاهدان لبنان كه با سلاح ايمان، يكي از مظاهر استكبار را به خاك مذلت نشاندند، تصويري روشن و كامل ارائه داده است؟
آيا سينماي ما، حماسه انقلابي و الهي برادران مسلمانمان را در خط مقدم تقابل با صهيونيسم جهاني، رسا و ماندگار بازگو نموده است؟
آيا ادبيات سرزمينمان، به تاريخ كمك كرده است تا در ثبت پيروزي شگرف گروهي كوچك بر يكي از پنج ارتش بزرگ جهان، گويا باشد؟
نمي دانم، اما تنها از خدا اين را خواستارم «خدايا چنان كن سرانجام كار تو خشنود باشي و ما رستگار».

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14