(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 18 بهمن 1389- شماره 19858

دليل نيامدن نام علي (ع) در قرآن
القاي توهم پيروزي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




دليل نيامدن نام علي (ع) در قرآن

تكاليف بيشتر و سخت تر براي برخورداران از مواهب تكويني
در اين بحث توجه به اين نكته نيز ضروري است كه اگر كسي از مواهب بيشتري برخوردار گرديد، تكاليف او نيز با ديگران متفاوت خواهد شد. به همان ميزان كه خدا به كسي فهم و كمالات بيشتري عطا مي فرمايد، تكاليف سنگين تري نيز بر عهده او مي گذارد. از اين رو تكليف پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) با ما برابر نيست. تكليف اين بزرگواران بسيار سخت تر از ساير انسان ها است. و بر فرض محال، در صورت تخلف، مجازات آنان بسيار سنگين تر خواهد بود. براي نمونه، خداوند در قرآن كريم در جايي خطاب به پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:
لقد ك دت تركن ليه م شيئاً قل يلاً. ذاً لأذقناك ض عف الحياه و ض عف الممات ثمّ لا تج د لك علينا نص يراً.1
بر اساس آنچه در برخي روايات در شأن نزول اين آيات آمده است، اهل طايف قانع شده بودند كه مسلمان شده و تابع پيامبر(صلي الله عليه وآله) شوند و در جنگ ها ايشان را ياري و به دستورهاي آن حضرت عمل كنند. آنان در مقابل يكي، دو تقاضا داشتند؛ از جمله اين كه در نماز از سجده كردن معاف باشند. پيامبر(صلي الله عليه وآله) نزديك بود به اين پيشنهاد تمايل نشان دهد.2 خداوند در آيه مذكور، در اين مورد مي فرمايد: اگر اندكي تمايل به ايشان نشان داده بودي، در دنيا تو را دو برابر عذاب كرده و در آخرت نيز تو را دو برابر عذاب مي كرديم و هيچ كس به فرياد تو نمي رسيد!
اين در حالي است كه چنين سخت گيري و شدتي براي انسان هاي عادي وجود ندارد. هم چنين برخي عبادت ها ـ نظير نماز شب ـ بر پيغمبر(صلي الله عليه وآله) واجب بود، ولي بر ديگران واجب نبود و نيست.
از اين رو هر چند ممكن است كسي به طور تكويني داراي مزايايي باشد، اما در مقابل امتيازاتي از قبيل فهم، شعور، عقل و نورانيت بيشتري كه خدا به او داده، تكليف او نيز بيشتر خواهد بود.
بنابراين در مورد امتيازات تكويني كه خداي متعال به پيامبر، اميرالمؤمنين و ائمه معصومين(عليهم السلام) عنايت كرده، بايد به دو نكته توجه داشت: نكته اول اين كه، گرچه اين فضايل غير اكتسابي است، اما عمل به لوازم آن اختياري و ارادي است؛ و نكته دوم اين كه، به تناسب مواهبي كه خداوند به اين بزرگواران عنايت فرموده است، تكليف آنها نيز نسبت به افراد عادي بسيار سخت تر است.
برخوردار بودن از چنين مواهبي لوازمي دارد كه فرد بايد بدان عمل كند و در غير اين صورت به خشم و قهر الهي گرفتار خواهد شد. اين گونه نيست كه خداوند به فرد يا افرادي تكويناً امتيازاتي بدهد، ولي تكليف آنها را مساوي ديگران قرار دهد. هر چه رتبه فرد از نظر تكويني و در اصل خلقت بالاتر باشد درجه مسؤوليت و تكليف او نيز بيشتر خواهد بود. شايد همين تكليف و مسؤوليت بسيار سنگين بود كه موجب مي شد آن بزرگواران آن گونه به درگاه خداي متعال تضرع و زاري داشته باشند. آري، گريه ها و ناله هاي آن چناني علي(عليه السلام) در نخلستان هاي مدينه و كوفه بي جهت نبود. آن حضرت به سنگيني بار مسؤوليت خود كاملا واقف بود و از همين رو بود كه هر شب تا به صبح عبادت مي كرد و در مناجات هايش عرضه مي داشت: آه م ن ق لّه الزّاد و طول الطّري ق ؛3 آه كه توشه علي(عليه السلام) كم است و راه طولاني است!
حتي به حسب موقعيت هاي اجتماعي و نعمت هايي از قبيل آن كه نصيب افراد مي شود، تكليف آنها نيز سنگين تر مي گردد؛ هم چنان كه قرآن در مورد همسران پيامبر مي فرمايد:
يا ن ساء النّب يّ من يأت م نكنّ ب فاح شه مبيّ نه يضاعف لها العذاب ض عفين و كان ذل ك علي اللّه يس يراً. و من يقنت م نكنّ ل لّه و رسول ه و تعمل صال حاً نؤت ها أجرها مرّتين و أعتدنا لها ر زقاً كر يماً؛4
همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) به حسب موقعيت اجتماعي خود تكاليف خاصي بر عهده داشتند. اگرچه خود آنها از لحاظ ذاتي و تكويني تفاوتي با ديگران نداشتند، اما از آن جا كه همسر
پيامبر(صلي الله عليه وآله) شده و در جامعه موقعيتي به دست آورده بودند، خدا به ايشان مي فرمايد: به لحاظ اين موقعيت، شما مانند ديگران نيستيد. اگر تقوا داشته باشيد، به شما دو برابر پاداش مي دهم و اگر هم گناه كنيد، دو برابر عذاب مي شويد. چون مردم شما را الگوي خود مي دانند و از رفتار خوب و بد شما تبعيت مي كنند، از اين رو رسيدن به اين موقعيت باعث مي شود كه تكليف شما سنگين تر شود.
و بر همين اساس است كه فرموده اند:
»يغفر ل لجاه ل سبعون ذنباً قبل أن يغفر ل لعال م ذنب واح د؛5هفتاد گناه از جاهل (عامي) آمرزيده مي شود قبل از آن كه يك گناه از عالم بخشيده شود.
كار نيكو و پسنديده اگر از عالم سر بزند ثواب بيشتري دارد، هم چنان كه كار بد و گناه او نيز عذاب بيشتري را در پي خواهد داشت.
هر كس به مقتضاي مواهبي كه خدا به او داده است، اگر به درستي از آنها استفاده كند، پاداش خواهد گرفت، هم چنان كه اگر از آن مواهب سوءاستفاده كند، گناهش به همان نسبت خواهد بود. اين دو (ميزان برخورداري فرد از مواهب تكويني، و درجه ثواب و عقاب او) با يكديگر متعادل هستند؛ و اين جا است كه عدل و حق موضوعيت پيدا مي كند. پيش از آن كه از كسي رفتار اختياري صادر شود، بحثي از عدل و ظلم نيست، بلكه در آن مقام تنها حكمت خدا است كه ساري و جاري است و او هر چه صلاح بداند به هر يك از موجودات خواهد داد.
بنابراين برخورداري اميرالمؤمنين(عليه السلام) از امتيازات و مواهب تكويني بيشتر، موجب تبعيض و ظلم نيست، بلكه تفاوت و تمايزي است كه لازمه خلقت است. خداوند بر ما منّت گذاشته كه چنين گوهرهايي را در ميان ما انسان ها قرار داده است؛ هم چنان كه در زيارت جامعه كبيره خطاب به ائمه اطهار(عليهم السلام) عرض مي كنيم:
شما انواري بوديد كه در اطراف عرش الهي حلقه زده بوديد و در آن جا خدا را عبادت مي كرديد؛ خداوند بر ما منّت گذاشت و شما را به اين عالم آورد: خلقكم الله انواراً فجعلكم ب عرش ه محد قين حتّي منّ علينا ب كم فجعلكم في بيوت اذ ن اللّه ان ترفع و يذكر ف يها اسمه.
راز نيامدن نام حضرت علي (عليه السلام) در قرآن
در مورد اميرالمؤمنين(عليه السلام) پرسش ديگري كه بسيار مطرح مي شود اين است كه چرا نام آن حضرت در قرآن نيامده است؟ چرا با وجود اين كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) تا به اين اندازه مورد احترام است، نام او با صراحت در قرآن ذكر نشده است؟ اين يكي از سؤالاتي است كه در طول تاريخ بارها به وسيله برخي از شياطين مطرح شده و علما و بزرگان ما نيز در كتاب هاي خود ـ از جمله حضرت امام(قدس سره) در كتاب «كشف الاسرار» كه در پاسخ كتاب «اسرار هزار ساله» كسروي مرتد نوشته اند ـ به مناسبت هاي مختلف آن را پاسخ داده اند. اين سؤال دو پاسخ كلي دارد:
پاسخ اول مربوط به اين نكته است كه در تشريع احكام الهي و بيان مسايل مربوط به شريعت، تنظيم و جريان كلي امور همواره با اين حكمت همراه است كه زمينه آزمايش افراد فراهم شود و انسان ها با استفاده از اراده و اختيار خود در جهت اطاعت از اوامر و نواهي الهي ـ كه در نهايت به تكامل آنها منجر مي شود ـ گام بردارند. مثلا خداوند مي توانست از ابتدا به پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) بگويد كه به طرف كعبه نماز بخواند، اما ابتدا بيت المقدس را قبله قرار مي دهد و آن گاه پس از مدتي آن را تغيير مي دهد. در تبيين فلسفه اين كار، خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد:
و ما جعلنا الق بله الّت ي كنت عليها لاّ ل نعلم من يتّب ع الرّسول م مّن ينقل ب علي عق بيه ؛6
يعني اين آزمايشي الهي بود تا از طريق آن، مؤمنان واقعي و كساني كه تابع محض اوامر خدا و پيامبر(صلي الله عليه وآله) هستند، شناخته شوند و مشخص شود كه چه كساني تسليم امر و نهي خداوند هستند و چه كساني قلباً ايمان نياورده و به دنبال بهانه گيري اند. كساني كه ايمان واقعي ندارند در اين امر تشكيك كرده و مي گويند: چگونه ممكن است حكم خداوند متعال عوض شود؟! پس تكليف نمازهاي قبلي كه به جانب بيت المقدس خوانديم چيست؟! اگر آنها درست بود، پس آيا نمازهاي فعلي كه به سمت كعبه مي خوانيم باطل است؟! و سخناني از اين قبيل. خداي متعال مي فرمايد، هدف از اين كاراين بود كه معلوم شود چه كساني ايمان واقعي دارند.
از اين رو در بيان مسايل مربوط به شريعت اگر تمام مطالب شفاف و بدون ابهام مطرح شود، در بسياري از موارد حكمت امتحان تحقق پيدا نمي كند. طبيعت امتحان همين است كه بايد با اندكي ابهام توأم باشد و اگر تمام مسايل روشن و واضح باشد امتحان معنا پيدا نمي كند. در مورد خلافت و ولايت اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز حكمت امتحان اقتضا كرده تا اين مسأله كاملا صاف و بدون هيچ پيرايه نباشد، و اگر در آيات مربوط به اميرالمؤمنين(عليه السلام) نام آن حضرت صريحاً ذكر مي شد با اين حكمت منافات داشت.
پاسخ دوم ـ كه حضرت امام(قدس سره) نيز در كتاب
كشف الاسرار مطرح فرموده اند و ظاهراً آن را مناسب تر مي دانندـ اين است كه اگر نام مبارك اميرالمؤمنين(عليه السلام) با صراحت در قرآن آمده بود، منافقاني كه تصميم به قتل پيامبر اكرم
(صلي الله عليه وآله) گرفته بودند تا پس از آن حضرت به رياست برسند، براي نيل به مقصود خود در قرآن دست كاري مي كردند؛ و روشن است كه دست كاري و تحريف قرآن چه لطمه جبران ناپذيري بر پيكر اسلام وارد مي ساخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اسراء (17)، 74 ـ 75.
2. براي آگاهي بيشتر در اين باره، ر.ك: بحارالانوار، ج 17، باب 15، ص 52.
3. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، حكمت 77.
4. احزاب (33)، 30 ـ 31.
5. بحارالانوار، ج 2، باب 9، روايت 5.
6. بقره (2)، 143.
پاورقي

 



القاي توهم پيروزي

حميدرضا اسماعيلي
در مورد تجمعات پيش از 22 خرداد بزرگ ترين ظهور تجمعات در ايام تبليغات نمونه اي بود كه در تهران از ميدان تجريش تا ميدان راه آهن زنجيره انساني بدون مجوز تشكيل شد. بعد از آن حدفاصل ميدان انقلاب تا آزادي راهپيمايي برپا شد و هر دوي اين حركت ها به شهرهاي مختلف هم تسرّي داده شد. ساختار اين مجموعه ها بيشتر دو، سه گروه جوان بدون مجوز بودند كه ذيل كمپين انتخاباتي خاتمي شكل گرفته بودند و براي مهندس موسوي هم استمرار يافته بودند. يك وب سايت اينترنتي با نام ياري نيوز وجود داشت. مجموعه اي به نام پويش حمايت از خاتمي و موسوي نيز بود كه قبل از اعلام نامزدي خاتمي با كد ملي از علاقه مندان به كانديداتوري آقاي خاتمي ثبت نام مي كرد. بعد از آن هم شبكه سازي شكل گرفت كه آخرين عدد آن 400 هزار نفر عنوان شد. بنا بود اين شبكه چيزي مثل شبكه رأي در آينده شود و اين افراد به شكل خوشه اي رأي جذب كنند و بانك اطلاعاتي از افراد تشكيل شود براي ناظريني كه مي خواهند سر صندوق ها بروند. گروه سومي هم به نام 88 بود. البته جلسات آن به شكل مستمر در محل جبهه مشاركت برگزار مي شد و شاكله و ساختار آن مجموعه هم شاخه جوانان جبهه مشاركت بود. اما مي خواستند حالت فراگيري به آن مجموعه بدهند و از اقشار و صفوف مختلف افراد در اين مجموعه باشند. آن ساختار به اين شكل بود كه 88 جوان در 30 استان كشور ابتدا اعلام موجوديت كنند. پس از آن در هر استان 88 نفر اعلام موجوديت كنند و همين طور ادامه پيدا كند تا به شكل يك شبكه خوشه اي شود كه فرقش با سايت پويش اين است كه افراد، همديگر را مي شناسند. آن چيزي كه گفته شد 35 هزار فرد شناخته شده بود كه مرتبط با اين سيستم هستند. تجمعاتي كه شكل گرفت عمدتاً توسط اينها بود. به نظر مي رسد امري بود كه جوانان بيش از دفعات قبل در مجموعه كمپين و سازمان انتخاباتي ميدان دار باشند و اين طور القا شود كه اينها خودگردانند و دستوري از بالا ندارند. اين طراحي در كنار تكرار و استمرار واژه نگراني، سلامت و صيانت از آرا در كنار استفاده از نمادهاي رنگي و طراحي خوشه اي و سازمان يافته جوانان، تماماً منظومه اي را مي سازد كه در نتيجه شباهت زيادي با نمونه هايي در كشورهاي ديگر دارد كه آنها هم همه در مقاطع و نقطه عطف انتخابات اتفاق افتاد كه آنها را تحت عنوان انقلاب هاي رنگي و مخملين مي شناسيم.
مهدوي درباره شوراي اصلي تصميم گيري هاي اين جبهه نيز گفت:
به نظر من يك جوّ مجازي و ساختار مجازي هست كه القاء تصميمات و خط اصلي در هر برهه و مقطعي از فعاليت سياسي و از طريق آنها شكل مي گيرد. آنها همان حلقه بسته ابتدايي هستند. مثلاً عنوان جلسه، جلسه شوراي مركزي است و همه برابر رأي در آن حضور دارند. اما جو به گونه اي است كه خيلي فضاي فكر كردن، تصميم گيري و گفتن صداي مخالف نيست و جو غالب جوي است كه تصميمات از قبل گرفته شده و بقيه بايد با آن جو به ناچار همكاري كنند و به نوعي حتي دستگاه فكري انسان هم كاناليزه مي شود. شاهد مثال من تكرار گزاره «يا خاتمي يا هيچ كس» ده ماه قبل از انتخابات بود.
مهدوي در پاسخ به پرسش تئوريسين بحث تقلب نيز گفت:
اين يك منظومه اي بود كه بخشي از آن القاي موضوع عدم سلامت و نگراني از صيانت از آرا بود. فرايندي براي انتشار نظرسنجي و نتايج از پيش تعيين شده وجود داشت كه به اين كمك كند و اين را اعلام كند، كه نقطه نهايي آن همان بود كه آقاي موسوي در مصاحبه مطبوعاتي شب انتخابات گفتند در مرحله اول ايشان پيروز است و هر نتيجه اي غير از اين با تقلب همراه است. در حالي كه در آن دقيقه اي كه ايشان صحبت مي كردند هنوز اخذ رأي در خيلي از جاها خاتمه نيافته بود؛ بنابراين براي القاي صورت گرفتن تقلب نياز به فضاسازي و باور عمومي بود كه پيروز قطعي انتخابات آقاي موسوي است. اين مسئله مدام در شيبي تكرار مي شد. ابتدا گفته شد آقاي موسوي رأي منفي پاييني بر اساس نظرسنجي ها دارد. هر كس اسم نهادي را مي برد، نوعاً نهادهايي نام برده مي شد كه نتوان گفت سندش كجاست. اين پرسش نيز وجود داشت كه آيا اين نظرسنجي ها ملي است و شهر و روستا در آن متوازن است؟ به دليل آن كه تجربه انتخابات سال 84 را داشتيم. در آن سال نظرسنجي هايي كه منتشر مي شد عدم صحتش تنها به انتخابات آقاي احمدي نژاد محدود نمي شد. در نظرسنجي ها آقاي كروبي نفر آخر اعلام شد در حالي كه ايشان در نتايج نفر سوم شد. يا اينكه خبرگزاري ايرنا در خرداد 84 چند روز مانده به رأي گيري نظرسنجي را منتشر كرد كه در آن آقاي معين و هاشمي درصد بالايي داشتند و به مرحله دوم مي رفتند. پس ابتدا اين القاء وجود داشت كه آقاي موسوي رأي منفي پاييني (در ابتدا) دارند. بعد به اين مسئله پرداخته شد كه ايشان رشد بالايي در هر مرحله نظرسنجي ها داشته اند. پس از آن گفته شد ايشان مرحله دومي خواهند بود و پرده آخر هم اين بود كه ايشان مرحله اولي خواهد بود. تا شب 22 خرداد به ايشان باورانده شود كه اعلام كند پيروز قطعي انتخابات است. تكرار گزاره نگراني از سلامت، ردّ پايش از مدت ها پيش در رسانه ها ديده مي شد. در بيانيه هاي گروه هاي سياسي هم مثل جبهه مشاركت، سازمان مجاهدين و مجمع روحانيون مدام بر اين گزاره تأكيد مي شد. حتي در صورتي كه ناظرين آقاي موسوي در قريب به اتفاق صندوق ها براي آنها كارت صادر شده بود باز هم نسبت به تقلب هشدار داده مي شد. مقامات سابق و اسبق وزارت كشور هم مدام اين را در گفتگوها و مصاحبه ها تكرار مي كردند.
در انتخابات گذشته و چند انتخابات قبل، نوعاً در داخل جبهه اصلاحات مثلاً در مقطع انتخابات مجلس ششم و هشتم و شوراي سوم مسئوليت اين كار (شبكه ناظرين و صيانت) به سازمان تحت رهبري آقاي بهزاد نبوي واگذار مي شد. در اين مورد هم همينطور بود. ايشان در شهر تهران به دنبال جمع آوري افرادي براي معرفي به عنوان ناظر بود. همين موضوع نشان مي داد كه سمت و سوي القاي نگراني و تأكيد بر لزوم صيانت از آرا به چه شكل است. علاوه بر اين موضوع روي سايت هاي اصلاح طلبان اين مسئله مدام به عنوان خط خبري تكرار مي شد. خود آقاي نبوي جلسات هفتگي را با مديران رسانه هاي اصلاح طلب از چندين سال قبل داشتند، در حالي كه صبغه رسانه اي ندارند و اين خط خبري و القاي خبرها به صورت متمركز هدايت مي شد.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14