(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 18 بهمن 1389- شماره 19858

چرا بخش بين الملل جشنواره فجر موفق نيست؟ فقدان راهبرد تهاجمي
گفت وگو با جمال شورجه درباره تازه ترين فيلمش در جشنواره
رونمايي از نخستين فيلم درباره جنگ 33 روزه
جشنواره فيلم فجر از نگاه شهيد آويني درجست وجوي هويت
يك برنامه تلويزيوني مكتوب -2
دكتر مجيد شاه حسيني مطرح كرد: تجسم افق زيباي تشيع بر پرده سينما
دروغ پراكني سايت كودتا عليه جشنواره
بايكوت سينماي انقلاب و دفاع مقدس از سوي نشريه شهرداري



چرا بخش بين الملل جشنواره فجر موفق نيست؟ فقدان راهبرد تهاجمي

آرش فهيم
جشنواره فيلم فجر يك رويداد بين المللي ناميده مي شود. عواملي چون برخورداري از بخش هاي مجزا و مشخصي با نام هاي جام جهان نما و جلوه گاه شرق، پذيرش و نمايش فيلم هايي از نقاط مختلف جهان و اهداي جايزه به آنها باعث شده تا از اين جشنواره به عنوان رويدادي بين المللي ياد شود. اما اين بخش ها هيچ گاه جريان ساز و حتي خبرساز نبوده اند و صرفا به نمايش تعدادي فيلم و دادن چند جايزه به برگزيدگان آنها محدود شده اند. ضمن اين كه بخش بين الملل جشنواره فيلم فجر حتي از سوي رسانه ها، منتقدان و هنرمندان داخلي هم چندان با استقبال روبه رو نمي شود، چه رسد به رسانه ها و شخصيت هاي خارجي. به عبارتي صريح؛ جشنواره فيلم فجر در زمينه بين المللي ضعيف، عقيم و ناكارآمد است.
اين درحالي است كه جشنواره هاي پرآوازه جهاني به خاطر رويكرد بين المللي خود به شهرت باطل خود دست يافته اند. دليل اين كه جشنواره هايي چون اسكار، كن، برلين، ونيز و... نسبت به ساير رويدادهاي مشابه خود فريباتر هستند و افراد بيشتري را از ملل مختلف جهان مفتون خود مي سازند، تعيين استراتژي و چشم اندازي منحصر به خود و مستمر در آنها بوده است.
كافي است به ليست نامزدهاي جايزه اسكار در دوره هاي اخير و همچنين برگزيدگان آنها دقت كنيم تا عمق استراتژيك اين جشنواره به اصطلاح تخصصي نمايان شود. چون در اين ليست ها به طور عمده افرادي خودنمايي مي كنند كه به نحوي از انحا در راستاي سياست ها و منافع كاخ سفيد هستند. مصداق بارز اين واقعيت، انتخاب سال گذشته اين جشنواره بود. فيلم «جعبه رنج» درحالي كه به عنوان بهترين فيلم اسكار 2010 انتخاب شد و بيشترين جوايز را به خود اختصاص داد كه شايستگي فني و هنري قابل توجهي ندارد. اين فيلم نه در ميان عوام و نه خواص و فرهيختگان هيچ جايگاهي ندارد، اما مضمون خاص آن باعث شد كه نزد دست اندركاران اسكار محبوبيت يابد. زيرا اين فيلم به تكريم نظاميان ايالات متحده در عراق مي پردازد و جانفشاني هاي آنها براي مبارزه با آنچه تروريسم خوانده مي شود را بازتاب مي دهد. در دوره جديد اين جايزه آمريكايي نيز به عينه مي بينيم كه در اغلب بخش هاي اسكار 2011 نام سينماگراني يهودي ديده مي شود. اين جشنواره ها توانسته اند، تبديل به اهرم هايي به ظاهر فرهنگي براي پيش برد مقاصد دولت هاي خود در صحنه بين المللي شوند. اين جشنواره ها از يك طرف، به همايش هايي براي معرفي و تبليغ سينماي مهاجم و امپرياليستي تبديل شده اند و از طرف ديگر، شرايطي را فراهم كرده اند كه فيلمسازاني در دنيا، صرفا براي حضور در اين جشنواره ها كار سينمايي كنند. همچنان كه ايران نيز هدف سياستگذاري آنها قرار گرفته است. به گونه اي كه همواره فيلم هايي از ايران را برجسته مي كنند و تحت حمايت قرار مي دهند كه تصويري منفي و سياه از ايران نمايش مي دهند. مروري بر فيلم هاي ايراني كه در چنين جشنواره هايي جايزه گرفته اند نشان مي دهد كه در به جز دو سه استثنا، تمام فيلم هايي كه در جشنواره هاي وابسته به دولت هاي غربي تحويل گرفته شده اند داراي اين نوع نگاه بوده اند. البته در سال هاي اخير، اين جشنواره ها پا را از گليم خود درازتر كرده و حتي در امور داخلي كشورمان نيز دخالت مي كنند. اين سياستگذاري يكي از مهم ترين عوامل ايجاد جريان فيلمسازان جشنواره اي در ايران شده است.
اين گونه جشنواره ها براي اهداف ضدانساني خود خيلي خوب كار مي كنند، اما متأسفانه جشنواره هاي ما براي آرمان هاي والاي انساني و الهي خود كم كارند و كم تأثير. اين يك واقعيت نامطلوب است كه بخش بين الملل جشنواره فيلم فجر، با اين كه در همه دوره هايش نمايش دهنده آثار قابل توجهي هم بوده، اما در هيچ يك از دوره هاي خودش نتوانسته به عنوان يك كارزار موثر بر سينماي جهان عمل كند. به اين معني كه نمي توان هيچ موج و حتي بازتابي را در سينماي دنيا شناسايي كرد كه تحت تأثير جشنواره فجر پديد آمده باشد.
جشنواره فيلم فجر در عرصه بين المللي خودش، برخلاف جشنواره هاي جهاني مذكور، منفعل و فاقد راهبردي تهاجمي است. اين وضعيت ناخوشايند در شرايطي به وجود آمده كه جايگاه منحصر به فرد كشور ايران در عرصه بين المللي قابليت و استعداد بالقوه و ويژه اي را پيش روي جشنواره فجر قرار داده است. قابليت اين كه منادي سينمايي متفاوت و مخالف با سران هاليوود و اسكار باشد. جشنواره فيلم فجر مي تواند و بايد با شاخص سازي و فرياد برآوردن عليه سينماي زرسالار و زورگوي حاكم و مسلط بر جهان، فيلمسازان مستقل جهان را مجذوب خود كند. نمي توان منكر تلاش هايي در اين راستا در دوره هاي مختلف جشنواره فيلم فجر شد. به وجود آوردن بخش هايي چون مسابقه سينماي آسيا، حقيقت و عدالت، سينماي سلطه گر و جايزه هايي همچون راه انبيا، مصطفي عقاد و... در دوره هاي گذشته و همايشي با نام هاليووديسم در دوره درحال برگزاري حكايتگر تلاش ها و تجربياتي مقطعي بوده است. اما اين تجربيات استمرار نيافته اند و يا ساكن مانده اند و عرصه تازه اي را فتح نكرده اند.
يكي از عوامل تضعيف جايگاه بين المللي جشنواره فيلم فجر، نگاه اشتباه برخي از فيلمسازان، كارشناسان، رسانه ها و مسئولان فرهنگي است. پندار آن ها اين است كه اگر فيلم هاي هاليوودي و آثار معروف غربي در اين جشنواره شركت كنند، بخش بين الملل، شكوفا و پويا مي شود. اما تقليد و تكرار، همان طور كه در هيچ برنامه و حركت فرهنگي ديگري نتيجه نداده است در اين زمينه نيز راه به جايي نمي برد. زيرا به نمايش درآمدن فيلم هاي جريان متداول سينماي غرب در جشنواره فجر، اتفاق تازه و بكري نبوده و نخواهد بود. سياستگذاران و مسئولان جشنواره فجر هم بايد تعارف و تقليد را كنار بگذارند و باتوجه به رسالت جهاني انقلاب اسلامي، هويت بين المللي جشنواره اي را كه به نام فجر مزين است، تدوين كنند. ايران، كشوري آزاده و صلح طلب در عرصه جهاني است و از مظلومان و مستقل ها حمايت مي كند. پس سينماي ايران نيز نمي تواند در زمينه جهاني، هدفي جز اين داشته باشد. امروز در دنيا جاي جشنواره هايي براي سينماي مستقل و ضدسلطه خالي است. سينماي ايران، مي تواند با امكانات و توان خود، مأمني براي فيلمسازان اخلاقگرا، آزادي خواه، ضدجنگ و مخالف استعمار و سرمايه داري شود. به طوري كه هنرمندان آزاده جهان، با انگيزه شركت در اين جشنواره فيلم بسازند و جشنواره فجر ايران، باعث تبليغ و ترويج اين نوع هنرمندان و فيلم ها شود.
جشنواره فيلم فجر هم براي نيل به اين مقصود بايد معيارها و شاخص هاي منحصر به فردتري را اتخاذ كند. شاخص هايي كه هدف آنها جذب و حمايت از فيلمسازان متفاوت و دگرانديش جهان باشد. بخش بين الملل اين جشنواره بايد عملكردي فراتر از نمايش فيلم هاي خارجي را در پيش بگيرد و تبديل به همايشي با حضور كارگردان هايي كه در جشنواره هاي سلطه گر جهان مغفول و مظلوم هستند شود. يعني اين گروه از فيلمسازها هر سال در جشنواره حضور يابند، سخنراني كنند، آثار آنها نقد و بررسي شود، جوايزي به آنان عطا شود و...
اقدام به برگزاري همايش هاليووديسم، مي تواند اولين قدم و مقدمه اي براي تقويت بخش بين الملل جشنواره فيلم فجر باشد. البته به شرطي كه اين همايش به طور هرساله برگزار شود و تا جاي ممكن ابعاد خود را افزايش دهد.

 



گفت وگو با جمال شورجه درباره تازه ترين فيلمش در جشنواره
رونمايي از نخستين فيلم درباره جنگ 33 روزه

علي برزگر پيشوا
يكي از مهم ترين اتفاقات بيست و نهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر، رونمايي و اكران فيلم «33روز» به كارگرداني جمال شورجه است. زيرا اين اثر، نخستين فيلم سينمايي در دنياست كه به طور مستقيم و خاص به روايت داستاني درباره اين جنگ پراهميت تاريخ بشريت مي پردازد. البته همان طور كه جنگ 33 روزه داراي جنبه ها و ابعاد گوناگوني است، فيلم «33روز» نيز از زوايا و مسائل متني و حاشيه اي بسياري برخوردار است. به مناسبت رونمايي از اين فيلم مهم در جشنواره گفت وگوي كوتاهي را با كارگردان آن انجام داديم و بحث مفصل و پردامنه درباره اين موضوع را به زمان اكران عمومي فيلم موكول كرديم.
¤ آقاي شورجه! فيلم «33روز» در حالي رونمايي مي شود كه قبل از آن شما فيلم «نفوذي» را تهيه كنندگي كرديد. آيا بين اين دو فيلم ارتباط و نسبتي وجود دارد؟
- فيلم «33روز» به لحاظ ساختار با «نفوذي» فرق دارد، ولي به هر حال درونمايه و جانمايه هر دو فيلم مربوط به جهان اسلام است. «نفوذي» فيلمي برخوردار از ارزش هاي انقلابي و دفاع مقدس است، فيلم «33روز» هم داستان مقاومت و سلحشوري ملتي در مقابل ارتش اسرائيل است. فيلم «نفوذي» راوي بخشي از ايستادگي مردم كشور ما در برابر دشمن متجاوز است و فيلم «33روز» نيز مردمي را نمايش مي دهد كه از خودشان دفاع مي كنند، همچون خرمشهر ما كه مقابل حمله بعثي هاي عراق مقاومت كرد. اين فيلم هم قصه مقاومت مردم روستاي شعب در برابر حملات سنگين و توپخانه اي ارتش رژيم صهيونيستي است.
¤ اين موضوع چه جذابيتي براي شما داشت؟
- در اين فيلم از خودگذشتگي مردم لبنان در مقابل هجمه نظامي رژيم صهيونيستي در سال 2006 به تصوير كشيده شده است. لايه هايي انساني هم در اين فيلم با درونمايه مقاومت درهم آميخته است. اين حس و حال موجود در فيلم من را خيلي جلب و جذب كرد. ديدم بستر بسيار مناسبي است كه ما مبارزات خود را از داخل كشور خودمان بيرون ببريم و وارد خط اول مبارزه با دشمن اصلي مان كه صهيونيسم است شويم. چرا كه لبنان خط مقدم مبارزه اسلام با اين دشمن است. به اين ترتيب وارد اين عرصه شديم و دفاع مقدس مردم جنوب لبنان را به تصوير كشيديم.
¤ درباره چگونگي شكل گيري فيلمنامه بفرمائيد. آيا فيلمنامه را خودتان نوشتيد؟
-نه، فيلمنامه اوليه را آقايان جواد شمقدري و شهاب ملت خواه نوشتند. اين متن در زماني كه شمقدري هنوز مشاور هنري رئيس جمهور بود نوشته شد و «عروس ليتاني» نام داشت. وقتي اين فيلمنامه را خواندم قرار شد كه يك بازنويسي روي آن انجام شود. زيرا لازم بود كه هم اصلاحاتي بر آن اعمال شود و هم اينكه به فرهنگ بومي و فضاي جامعه لبنان نزديك تر شود. به همين دليل از آقاي علي دادرس، از نويسندگان جوان كشور درخواست شد كه فيلمنامه را يك بار بازنويسي كند. سپس آن را به عربي ترجمه كرديم و فرستاديم لبنان تا اهل فن و بچه هاي مقاومت هم آن را بخوانند و يك بار هم در اين مرحله توسط هادي قبيسي (نويسنده لبناني) بازنويسي شد.
¤ داستان فيلم واقعي است يا خيالي؟
- بستر كلي فيلمنامه واقعي است. يعني مقاومت روستايي كه در اين فيلم به تصوير كشيده يك واقعيت است. اين روستا هم مرز با فلسطين اشغالي است و در طول 33 روز هجمه ارتش اسرائيل در سال 2006 مقاومت مي كند و در نهايت نيز از اشغال صهيونيست ها در امان مي ماند. اين مقاومت در واقع بستر و جانمايه فيلمنامه «33 روز» است كه واقعاً اتفاق افتاده. با اين حال، داستان ها و ماجراهاي فرعي هم به آن اضافه شده است كه مايه هاي دراماتيك فيلمنامه را پررنگ تر كرده اند.
¤ جنگ 33 روزه ابعاد و زمينه هاي خيلي مختلف و متنوعي دارد كه لازم است در رسانه ها و از جمله سينما به آنها پرداخته شود. آيا توانسته ايد در اين اثر به اين ابعاد و زمينه ها بپردازيد؟
- نخير. به دليل محدود بودن فضاي فيلمنامه و جغرافيايي كه قصه در آن اتفاق مي افتاد، نمي توانستيم به ابعاد گوناگون سياسي، اقتصادي، نظامي و... به طور همه جانبه اي بپردازيم. شايد در اين فيلم اشاراتي به اين ابعاد شده باشد، اما محور اصلي داستان «33 روز» حمله به يك روستا و كمك مردم اين روستا به جنبش مقاومت است. چون خيلي مقيد به داستان بوديم نمي توانستيم جنبه هاي گوناگون اين جنگ را ترسيم كنيم.
¤ وجه مستندگونه فيلم پررنگ تر است يا دراماتيك؟
- اين فيلم تركيبي از مستند و داستان است. تم و ساختار فيلم داستاني است، ولي قصه به نوعي مستندگونه تصوير شده است.
¤ عده اي ممكن است به شما اعتراض كنند كه چه اهميتي دارد به موضوعاتي چون لبنان و فلسطين پرداخته شود؟ چرا بايد بودجه، فكر و تلاش خود را صرف مردم سرزميني ديگر كنيم؟
- همان طور كه عرض كردم، جنوب لبنان در واقع خط اول مبارزه با صهيونيسم است و ما نمي توانيم از مردم اين سرزمين غفلت كنيم.
ما نسبت به همه مسلمانان در اقصي نقاط دنيا تكليف شرعي داريم و اگر ظلمي درهرجاي دنيا اتفاق افتد مكلفيم صداي مظلوم را به گوش جهانيان برسانيم. همچنين ظلم را به منظر عامه مردم تا آنجايي كه از دستمان برمي آيد نشان دهيم؛ همين طور مقاومت افرادي را كه با اين ظلم مقاومت مي كنند به نمايش درآوريم. اين ديدگاه كه ما نبايد به ديگر كشورها بپردازيم متعلق به فتنه گران سال 88 بود كه شعار هم مي دادند نه غزه، نه لبنان... اين ديدگاه و شعارها را ما به هيچ وجه قبول نداريم. اين ها تفكراتي انحرافي است و نوعي پشت كردن به آرمان هاي امام راحل محسوب مي شود. توجه به هر ظلمي كه درهرجاي دنيا رخ مي دهد يك تكليف شرعي است.
¤ فيلم براي مخاطب داخلي است يا بين المللي؟
- اين فيلم در اصل براي مخاطب بين المللي است. بالاخره يك كسي بايد مظالم رژيم صهيونيستي به مردم لبنان را از طريق سينما بازگو كند. همه رسانه هاي جهان در انحصار صهيونيست هاست و توسط آنها مديريت مي شود و اين مسئله سبب شده كه نداي مظلوميت مردم مقاوم و سلحشور لبنان هيچ گاه به طور واضح در اقصي نقاط دنيا منتشر نشود. هدف اصلي فيلم «33 روز» جبران اين خلأ در عرصه سينماست. اين فيلم براي كشورهاي عربي و غربي و افكار عمومي آگاه و با بصيرت جهان ساخته شده تا نداي مظلوميت لبنان را بشنوند.
¤ متأسفانه اغلب فيلم هايي كه با موضوع لبنان و فلسطين در سينماي ايران ساخته شده اند، فاقد ماندگاري و رسوخ دربين مردم بوده اند. شما چه كرديد كه به اين سرانجام مبتلا نشويد؟
- اين فيلم بنا به اذعان خود مردم لبنان و كساني كه به ماكمك مي كردند و عوامل توليد، بازيگرها و... يكي از بزرگترين پروژه هاي سينمايي بوده كه تاكنون در لبنان صورت گرفته است. هم به لحاظ پروداكشن و مباحث توليدي و هم به لحاظ اهميت موضوع. ما هم ازنقطه آغازتوليد فيلم، نگارش فيلمنامه، انتخاب بازيگر تا آخرين مراحل ساخت اين اثر از هر تمهيدي استفاده كرديم كه فيلم قابل توجه و ماندگاري به ثمر برسد. اتفاقي كه درباره اين فيلم افتاده اين است كه با ساير آثاري كه در اين زمينه ساخته شده اند يك مقداري متفاوت است. به طوري كه هم سعي كرديم تا از وجوه مختلف، داستان خوبي را تعريف كنيم و هم از امكانات و ابزار پيشرفته سينمايي استفاده كنيم. امكاناتي كه در سينماي ما ديده نمي شود و يا بسيار كم يافت مي شود. همچنين از بازيگران خوبي استفاده كرده ايم تا اثري متفاوت ديده شود.
¤ چرا باوجود اينكه جشنواره فيلم فجر به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي برگزار مي شود، فيلم هايي انقلابي مانند «33 روز» را كمتر نمايش مي دهد؟
- يك بخش از اين مسئله برمي گردد به اين كه فيلمسازان و تهيه كنندگان ما كمتر سراغ چنين موضوعاتي رفته اند. اما بخش ديگري از اين كمبود هم به سرمايه گذاري مسئولان سينمايي، دولت و نهادهايي كه در امر توليد فيلم مسئول هستند، برمي گردد.
هرچند بخش خصوصي هم در توليد فيلم نقش دارد، اما حمايت هاي دولتي هم نياز است. به اين دلايل از اين گونه آثار به خصوص درباره انقلاب بسياركم ديده ايم. امسال حدود 100 فيلم به دبيرخانه جشنواره فيلم فجر ارائه شده كه اگر در ميان اين آثار فيلمي با موضوع انقلاب نباشد تأسف برانگيز است. به نظرم ديگر وقت آن شده كه طوري برنامه ريزي شود كه درهر جشنواره فجر حداقل دوسه فيلم با موضوع انقلاب اسلامي به نمايش دربيايد.
مسئولان فرهنگي بايد يك مقدار بيشتر به اين مسئله توجه كرده و جدي تر نگاه كنند.
¤ از اين كه فرصت اين گفت وگو را فراهم كرديد ممنون هستيم.

 



جشنواره فيلم فجر از نگاه شهيد آويني درجست وجوي هويت

اشاره: نمي توان از سينماي انقلاب و جست وجو افق آرماني هنر هفتم درايران بدون ياد و نام سيد مرتضي آويني سخن گفت. اين شهيد، چه در حوزه عمل و چه درعرصه عمل سهم بسزايي در تلاش براي به پا كردن سينمايي نجيب و همشأن نام ايران و اسلام دارد. بدون شك يكي از چراغ هاي راهنماي ما براي برگزاري هرچه بهتر جشنواره فيلم فجر، بهره از ديدگاه هاي اين هنرمند بزرگ است. آنچه مي خوانيد برگزيده اي از نظرات سيد شهيدان اهل قلم درباره اين رويداد مهم سينمايي كشورمان است كه از مجموعه كتاب هاي «آينه جادو» تاليف شهيد آويني برگرفته شده اند:
هدف؛ سينماي مبارزه
حرف ما اين نيست كه سينماي جنگ بايد در دستوركار جشنواره قراربگيرد، بلكه مي گوييم كه سينماي مبارزه بايد منظرغايي و مقصودنهايي جشنواره و دست اندركاران محترم امور سينمايي كشور باشد. اگر امت مسلمان ايران، هويت حقيقي خويش را درمبارزه يافته است، سينماي ايران نيز بايد هويت مستقل خويش را درسينماي مبارزه پيدا كند.
هياهوي بسياربراي ...؟
ما بايد بنشينيم و يك بار براي هميشه تكليف خود را بفهميم. به راستي اين همه هياهو براي چيست؟ هياهوي بسيار براي هيچ و يا حتي كمتر از هيچ؟ اگر جشنواره فجر حقيقتاً مي خواهد سينماي ايران را در طريق كسب هويت حقيقي خويش مدد رساند، بايد افق حركت خويش را به خوبي بازشناسد و گام هاي خويش را آن چنان تنظيم كند كه درنهايت به اين آمال و آفاق منتهي شود. لفظ برنامه ريزي هم از آن الفاظ رايجي است كه معده ژورناليسم از آن تغذيه مي كند. اما به هر تقدير، تعيين مقصد اولين كاري است كه بايد براي برنامه ريزي انجام گردد. ما در جست وجوي چه هستيم؟ جلوه فروشي و شهرت طلبي؟ تكنيك برتر؟ كسب وجهه دموكراتيك درنزد غربي ها و غرب زدگان؟ پرورش سينماگراني كه بتوانند جوايز جشنواره هاي از ما بهتران را درو كنند؟ اعتراف به ده سال اشتباه؟! از بين بردن و انكار همه دست آوردهاي گرانقدر هشت سال دفاع مقدس؟... و يا همراهي و همزباني با امتي كه علمدار مبارزه براي احياي اسلام در سراسر جهان هستند؟ كدام يك؟
سينماي بي هويت
اعتراض اصلي ما به سينماي ايران متوجه همين معناست كه چرا سينماي پس از انقلاب، هويتي ايراني ندارد وچرا سينماي ايران از جواب گفتن به غايات فرهنگي و انقلابي اين امت عاجز است و چرا اصلا سياستگذاران سينماي ايران، سينما را چون رسانه اي كه ماهيتاً مي تواند منشأ تحولات فرهنگي باشد باور نكرده اند؟
سينماي كنوني ايران هويتي ندارد و هواداران آن درخارج از كشور عمدتا مخالفان انقلاب اسلامي و منتقدان جشنواره اي هستند و اصلا اين سينما مردم را مخاطب خويش نمي داند.
آينده سينماي ايران
آينده انقلاب اسلامي درهمه وجوه توسط كساني محقق مي شود كه اسلام را بشناسند و مهمتر از شناختن، با جان و دل بدان پيوسته باشند. پس اجازه دهيد كه اميد ما براي آينده سينماي ايران جز به هنرمندان مؤمن خط شكن نباشد. امام بت شكن بود و بسيجي ها به تبعيت از ايشان، خط شكن؛ و سينماي متعهد ما نيز بايد خاكريزهاي تثبيت شده سينماي غرب را بشكند و راهي تازه بازكند. راه ما از آنجا كه غربي ها رفته اند و مي رود نمي گذرد و بايد متوقع بود كه اگر افق هايمان با يكديگر متفاوت است، راه هايمان نيز متفاوت باشد؛ روش هايمان نيز.
داوري درجشنواره فجر
مقصود ما اين نيست كه جشنواره فجر مي بايست جايزه خويش را از سر صدقه! به يك فيلم جنگي مي داد. خير، فيلمسازان حزب اللهي هم مثل بسيجي ها، رضايت خدا را درنظر دارند و از اين بازيچه ها مستغني هستند؛ اما وقتي همه اين حقيقت را مي دانند كه حركت سينماي كشور درسال هاي آينده به شدت متاثر از داوري هاي جشنواره فجر است، آيا نبايد توقع داشت كه اين داوري ها همسو با ضرورت تاريخي انقلاب اسلامي باشد و مويد اين هويت فرهنگي عميق كه امت مسلمان ايران يافته اند؟
ريشه همه مشكلات
ريشه مباحثي از اين دست را كه درحيطه سينما رواج دارد، در قلمرو ادبيات، مطبوعات، علوم انساني، تلويزيون، فرهنگ و حتي فلسفه مي توان يافت و همه اين معضلات به اعتقاد بنده به يك معضل اساسي برمي گردد و آن عدم تبيين نسبتي است كه في مابين ما و غرب وجود دارد. تا آن گاه كه اين نسبت براي ما تجليل ناشده باقي بماند، نحوه مقابله ما نيز با فرهنگ غرب، هنر وسياست آن، علوم غربي و تكنولوژي، همچنان درابهام باقي خواهد ماند.

 



يك برنامه تلويزيوني مكتوب -2

با اجراي فريدون شيباني
]پس از پخش تيتراژ آغازين، تصوير استوديويي را مي بينيم كه مجري در پشت ميزش در حال شانه كردن موهاي خود است، ناله اي از گوشه صحنه به گوش مي رسد: رو آنتنيم... برو... فريدون! شروع كن...[
مجري: آهان... به نام خدا! سلام با برنامه ويژه جشنواره در خدمت شمائيم. من هنوز شروع نشده از پخش وقت مي خوام و اميدوارم به ما وقت بدن...هان؟ ]فريادي در صحنه به گوش مي رسد: دوربين شماره دو بابا![ آهان... بله برنامه خيلي خوبي داريم فقط اگه ميشه وقت...
]كلماتي از توي گوشي مجري توي ميكروفن مي پيچد با اين مضمون: بيخيال بابا! پخش قبول نمي كنه! ميگه ديگه دفعه آخرت باشه رو آنتن زنده از ما وقت مي خواي...[ مجري: مرسي... ممنون كه پخش با وقت اضافه موافقت كرد...
صداي توي گوشي مجري: آگهي داريم... آگهي!
]آگهي پخش مي شود...[
مجري: بيننده برنامه ويژه جشنواره هستيد برنامه خيلي خوبي براتون تدارك ديديم، من از پخش وقت نمي خوام ولي برنامه خيلي خيلي خوبي داريم؛ اميدوارم پخش خودش حواسش باشه كه من گفتم وقت نمي خوام! امشب يك مصاحبه فوق العاده داريم. ميهمانان عزيزي داريم. خلاصه كه برنامه امشب يه چيز ديگه اس! من قبل از آنونس برنامه امشب سؤال چيز رو بگم كه شما جواب رو بفرستين برامون. چيز امشب اينه: مراسم افتتاحيه جشنواره امسال چطور بود؟ گزينه الف: خيلي عالي. گزينه ب: خيلي خوب. گزينه جيم: خوب. گزينه دال: از برنامه هفت متشكريم. شماره گزينه مورد نظر رو تا پايان برنامه به شماره ما چيز كنين... بريم آنونس برنامه امشب رو ببينيم و برگرديم، بريم!
]آنونس پخش مي شود[
خيلي خب قبل از اينكه بريم سراغ نقد افتتاحيه؛ يه تذكر بدم كه تصوير صندلي هاي خالي كه پخش شد و اون جمله طنزآلود چه جشنواره شلوغي! اين براي قبل از شروع مراسم بود؛ مراسم كه شروع شد سالن داشت مي تركيد! ]صدايي توي گوشي به او تذكراتي مي دهد[ آره... آره... امسال بهترين افتتاحيه در 30 سال گذشته رو داشتيم و اين صندلي ها ]سروصداهاي توي گوشي زياد شده و مجري همزمان سرش را تكان مي دهد[... آره آره... اين تصوير اصلا فتوشاپ بوده...
خب اميرجان خوش اومدي؛ درباره افتتاحيه و جشنواره امسال بگو.
- سلام خوشحالم كه امشب اينجا هستم... ممنون به خاطر برنامه ويژه. آقاي شيباني اين بخش نوعي نگاه من نمي فهمم چيه؟
]مجري حرف او را قطع مي كند[
- ببين قرار نشد دوباره نظر خودتو بياري اينجا بگي... تو اون موقع كه داشتي تو كوچه تيله بازي مي كردي و دنبال تيله سه پر بودي؛ من تو سينما بودم... ببين ]صداهايي توي گوشي مجري به گوش مي رسد[ آره... آره... ببين هميشه يه بخشي تو جشنواره بوده كه يه عده خوششون نمي اومده... آره... تو بحث خودتو بكن!
- باشه! افتتاحيه يه مقدار شلخته بود، آخه من نمي دونم داستان چيه كه هم از مسعود كيميايي تجليل مي شه هم از شهريار بحراني... آخه اينا چه تناسبي با هم دارن... اصلا...
]مجري حرف او را قطع مي كند[
مجري: بازم كه داري الكي يه چيزي مي گي... آخه اصلا تو مي دوني شلخته يعني چي؟... بحث خودمونو بكن! جان؟
]صدايي مبهم از پشت دوربين شماره يك: جمش كن! معاون سينمايي پشت خطه...[
مجري: آهان... ممنونم از اميرجان... با تو خداحافظي مي كنيم... موبايلتم نياوردي تو استوديو... هه هه هه...
من قبل از اينكه برم رو خط و ميهمان بسيار عزيزمون رو معرفي كنم؛ اولين چيز رو براتون بخونم.... گزينه الف 64 درصد. گزينه ب19 درصد. گزينه جيم 11 درصد و گزينه دال 41 درصد.
قبل از اينكه بريم روي خط با آقاي معاون سينمايي گپ بزنيم و خسته نباشيد بگيم به خاطر شب افتتاحيه و اين يك روزي كه از جشنواره گذشته و استقبال خيلي خوب و بي نظيري كه امسال هنرمندا و مردم از جشنواره داشتن؛ رئيس شوراي عالي تهيه كننده ها روي خطه...
- الو مرتضي جان سلام... بگو عزيزم!
- من چيزي نمي خواستم بگم. برنامه شما رو هم كمپلت تحريم كرديم.
- بابا ما كه با هم كار كرديم... آره... اين حرفا چيه؟ بعدشم مي دوني كه تحريم اصلا هيچ تاثيري نداره... آره... حالا حرفتو بگو!
- ئه! گفتم كه ما حرفي با شما نداريم... برنامه تون رو هم قبول نداريم...
- باشه اينا رو كه گفتي... به باقي سايت ها هم گفتي... عيبي نداره... حالا حرفتو بزن! سلام رضا و سعيد رو هم برسون... آره... ما با هم كار كرديم... نون و نمك هم رو خورديم... بي خيال حالا بگو...
- عجب گيري كرديم... بابا ما برنامه شما رو اصلا...
- جان! تلفن قطع شد؟ خيلي خب... آقاي معاون سينمايي سلام... خسته نباشين جشنواره امسال از نظر كارشناسا واقعا حرف نداره... اين شما و اين برنامه خودتون؛ هر چي مي خواين بگين؛ از پخش هم وقت گرفتيم...

 



دكتر مجيد شاه حسيني مطرح كرد: تجسم افق زيباي تشيع بر پرده سينما

سينماي پس از انقلاب ايران درحالي در آستانه 30سالگي قرار دارد كه همچنان نسبت به مضاميني همشأن با سرزمين و مردم ما كم توجه است. سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و برگزاري جشنواره فيلم فجر به عنوان نمودار سينماي كشور فرصت مناسبي است براي آسيب شناسي و كشف راه هاي جديد رسيدن به شرايطي به مراتب مطلوب تر. يكي از اين راه ها، مقايسه ساختاري و محتوايي سينماي ايران با سينماي مسلط بر جهان است. اما نسبت سينماي آرماني ايران با آنچه امروز تحت عنوان سينما در جهان نمود پيدا مي كند چيست؟ غربي ها چگونه سعي مي كنند به وسيله سينما آرمان ها و هويت نداشته خود را بازسازي كنند؟ سينماي ما چگونه مي تواند در دنيا خودنمايي كند؟ جاذبه سينماي ما براي جهانيان چيست؟ اين ها پرسش هايي است كه دكتر مجيد شاه حسيني كارشناس و تحليلگر سينما با حضور در برنامه راز به آنها پاسخ گفت.
وي گفت: سينما براي جامعه غرب صرف نظر از سرگرمي، با نگاهي جامعه شناسي و نمادشناسي به خلق جريان مي پردازد و سينماي غرب در مواجهه با پديده نوظهور اسلام، طبق دلالت هاي صريح پيامي را بر پرده سينما به نمايش مي گذارد؛ و ما در سينماي غرب مستقيماً متهم به تروريست هستيم و اين نوع نگاه را در ديالوگ هايي مبني بر اين كه «داريوش پادشاه يك عده آدم كش است» كاملاً مشهود است و نكته قابل توجه اشاره به ايالات متحده آمريكا به عنوان منجي عالم بشريت در اكثر اين فيلم ها است.
شاه حسيني اظهار داشت: تفكر نظامي، تفكر خاص آمريكايي است و برخلاف نظر مخاطب كه فيلم هاي جنگي آمريكايي را فيلم هايي اكشن مي دانند اين نوع فيلم ها نشان دهنده كامل هويت ملي آنهاست.
اين پژوهشگر اذعان داشت: در فيلمي چون «نجات سرباز رايان» حماسه شكست را مي بينيم و اين پديده اي نوظهور در سينماي غرب است كه به جرأت مي توان گفت پس از پيروزي انقلاب و تجلي مفهوم دفاع مقدس با چند دهه تاخير در هاليوود نمود پيدا كرده است.
وي تصريح كرد: ماهيت دفاع مقدس براي آمريكايي ها بسيار عجيب بود؛ اين كه چگونه ايران در مقابل حمايت ده ها كشور و پشتيباني مستقيم دو ابر قدرت جهان از صدام، ايستادگي كرد مايه شگفتي آنهاست. اين اتفاق ناشي از فرهنگ عاشورا بود. در نهايت سينماي غرب محصول حماسه شكست را با منشأ عاشورايي و اعتقاد به شهادت اقتباس كرده فرهنگي در تقابل با نفوذ دشمنان را در آثارش انعكاس داد البته رويكرد تسلط به جهان را در اين آثار نبايد فراموش كرد.
شاه حسيني افزود: بخشي از سينماي غرب از بار دراماتيك حماسه شكست عاشورايي به خوبي بهره برده است؛ «خوشه برادران» و شباهت عجيب برخي نماها و قاب بندي هاي آن به «روايت فتح» نشان دهنده اين است كه در سينماي غرب مدلي متفاوت در زمينه مستند و داستاني درحال شكل گيري است كه منطبق با ساختار مستند «روايت فتح» به جاي موضوع محوري، انسان محور هستند.
اين پژوهشگر سينما بيان داشت: اگر به چرايي اصرار آمريكايي ها بر تصوير كردن كربلاي آمريكايي بر پرده سينما دقت كنيم درخواهيم يافت در فيلم هاي متعدد عناصري چون؛ تشنه لبي، دست قطع شده و مسلخ هاي خونين، تقدس خون سرباز آمريكايي و برادر خطاب كردن سربازان در ديالوگ هايشان همگي نشان دهنده اين است كه آمريكايي ها استدلال «در شكست ظرفيتي است كه در پيروزي نيست» را پذيرفته اند، در حقيقت سينماي غرب وامدار انقلاب اسلامي است و آمريكا در تلاش براي جعل تاريخي از انقلاب و سلطه بر جهان است.
بنابراين گزارش شاه حسيني در پاسخ به اين سؤال كه بايد به دنبال كدام نوع سينما براي مقابله با اين رويكرد باشيم گفت: تاكنون درحال رمزگشايي بوديم؛ اينكه سينماي غرب انقلاب و اسلام را چگونه مي بيند، چگونه دريافت مي كند اما هم اكنون بايد سينماي مصلح باشيم، برخلاف سينماي غرب كه مرگ و تزوير و سياهي را از آخرالزمان به مخاطبش ارائه داده است، افق زيباي تشيع را بر پرده سينما تجسم كنيم.
وي افزود: سينماي مصلح، سينمايي است كه از آينده انسان شدن انسان، افق روشن پيش رو و بهشت موعود در انتظار انسان (اگر شايسته زيستن آن باشد) خبر مي دهد و به بشريت قرن بيست و يكم كه از تماشاي «اره» 1 و 2 و خشونت جاري در اين گونه فيلم ها دلزده است، اميد را هديه و آنها را با نگاه اسلامي- عاشورايي كه در ابتدا از آن ترسانده شده بودند آشتي مي دهد.

 



دروغ پراكني سايت كودتا عليه جشنواره

سايت كلمه، ارگان رسمي كودتا عليه رأي مردم درسال 88 اقدام به انتشار اخبار كذب و بي اساس درباره جشنواره فيلم فجر نمود.
اين سايت كه به جعل اخبار و دروغ بافي شهرت دارد درجديدترين خبرسازي دروغين خود مدعي شد پوران درخشنده از داوري جشنواره فيلم فجر استعفا داده است! اين درحالي است كه اين كارگردان درگفت وگو با خبرگزاري ايسنا كناره گيري اش از داوران جشنواره فيلم فجر را شايعه خواند و تصريح كرد: من هنوز هم به عنوان يكي از داوران بخش بين المللي جشنواره فيلم فجر فعاليت مي كنم و هم اكنون نيز درحال مشاهده و داوري فيلم ها هستم.
سايت كلمه كه همچون ساير فتنه گران از هنرمندان استفاده ابزاري مي كند از انصراف تعدادي از داوران جشنواره خبر داده، اما علت اين كناره گيري ها كه به دلايلي چون بيماري، مسافرت و... صورت گرفته است را ذكر نكرده تا به اين طريق سياه نمايي كند.

 



بايكوت سينماي انقلاب و دفاع مقدس از سوي نشريه شهرداري

يك نشريه سينمايي وابسته به شهرداري تهران درشماره ويژه جشنواره فيلم فجر خودش فيلم هايي با مضامين انقلابي و دفاع مقدسي را بايكوت كرده و از معرفي آنها خودداري نمود!
اين نشريه به اصطلاح تخصصي سينمايي كه يكي از ارگان هاي مكتب منتقدان سياه محسوب مي شود، در بخش معرفي فيلم هاي جشنواره امسال هيچ يك از آثار جشنواره امسال كه داراي موضوعاتي مرتبط با مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس هستند را معرفي نكرد.
نويسندگان اين نشريه همچنين دربخشي به نام منوي پيشنهادي جشنواره، به تمجيد از فيلمسازان شبه روشنفكر و آثار جشنواره اي و تجاري پرداختند و در مقابل آثار فيلمسازان متعهد و فيلم هايي با مضامين انقلابي و دفاع مقدسي را تخريب و تحقير كردند.
گفتني است، بايكوت و ناديده انگاشتن فيلمسازان و آثارمتعهد، يكي از تاكتيك هاي نشريات سينمايي غربگرا براي ترويج فرهنگ
ليبرال-سرمايه داري است.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14