(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 19 بهمن 1389- شماره 19859

نگراني از قضاوت تاريخ
امتيازات تكويني و تشريعي امام علي (ع)

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




نگراني از قضاوت تاريخ

مهدوي با اشاره به راهبرد «احمدي نژاد ستيزي» در محور تبليغات انتخاباتي موسوي مي گويد:
پروژه پرونده سازي گسترده براي عملكرد چهار ساله دولت نهم هم وجود داشت كه بعد در انتخابات ديديم بسيار به كار آمد. آقاي موسوي كه در نيمه اسفندماه اعلام ورود كرده بود. بعد هم 15 روز كشور تعطيل بود. اين گردآوري آمار، اطلاعات و ارقام و كنار هم چيدن آنها نشان از يك سازمان يافتگي قبلي داشت و اين مجموعه به شكل نامتوازن و بي سابقه اي بين تخريب رقيب و اثبات نامزد عمل مي كردند. در همه دنيا نقد وضع موجود امر پذيرفته شده اي براي كانديداهايي است كه مي خواهند وارد صحنه شوند، اما دلايلي هم براي اين كه چرا بايد به من رأي بدهيد نيز وجود دارد كه در اين باره عملاً هيچ مستند و برنامه مدوني وجود نداشت. تنها در مناظره آخري كه آقاي موسوي به تلويزيون رفت، ديديم كه يك مجلد برنامه ايشان آماده شده كه آن را نشان دهند. قطع نظر از محتوا كه بسيار آشفته بود و برنامه مشخصي وجود نداشت، در مورد خود كمپين هم شعار واحدي نبود و گزاره اي كه دال بر اداره كشور باشد، ديده نمي شد. البته نكات پراكنده اي مثل جمع كردن گشت ارشاد و يامسائلي راجع به دانشگاه ها بود اما برنامه مدوني وجود نداشت و بيشتر انرژي براي تخريب گذاشته شد. مصاحبه هاي اوليه موسوي نشانگر همان موسوي نخست وزير زمان دفاع مقدس بود، اما بعد از اعلام نامزدي و انصراف آقاي خاتمي گروه هايي كه به مثابه گروه هاي فشار دور وي را گرفتند قرائتي از او ارائه دادند كه با موسوي پيش فرق مي كرد تا اين كه گفتمان خط امامي موسوي دچار تغيير شد و به خاطر به دست آوردن رأي عده اي، رأي بسيار ديگري را از دست داد. پيش از نوروز قرار بود موسوي در صف بندي ها تقسيم نشود. حتي آقاي خاتمي مي گفت شايد موسوي رأي اصلاح طلبي من را نداشته باشد اما بين اصول گرايان رأي دارد. محصور شدن آقاي موسوي در گروه هاي فشار اطرافش باعث همين اتفاقي شد كه منجر به گرفتن مواضع و عدم پذيرش نتيجه انتخابات از سوي ايشان شد.
در مورد اتفاقات پس از انتخابات كه نقطه شروع آن مصاحبه شب 22 خرداد آقاي موسوي بود جوّ عمومي داخل ستاد و گروه هاي اصلاح طلب عدم اعتنا به روند انتخابات و عدم پذيرش نتايج اعلام شده بود. حتي شكايت مشخصي واصل نشد و تنها نامه هفت ماده اي به شوراي نگهبان داده شد كه عناويني كلي بود. اين روند ادامه پيدا كرد تا امروز كه من شخصاً امنيت كشور را در خطر مي بينم و احساس مسئوليت مي كنم كه در اين باره صحبت كنم. به نظر من اسير شدن آقاي موسوي در حلقه اين گروه ها و دور شدن ايشان از موسوي چند ماه قبل مدلي است كه مي توان با آن وضع موجود را تحليل كرد؛ چرا كه اين اتفاقات به اغتشاشات خياباني منجر و باعث شد گروه هايي كه قبل از 22 خرداد به صورت قانوني و با مجوز در چارچوب نظام فعاليت سياسي مي كردند پس از آن با گروه هاي تروريست، معاند، وابستگان خاندان پهلوي و شبكه هاي خارجي همصدا شوند.
مهدوي در تحليل روانشناسانه قابل توجهي كه از موسوي ارائه مي دهد، مي گويد:
به نظر مي رسد آقاي موسوي دچار ابهام و گره ذهني شده اند و از قضاوت تاريخ نسبت به رفتار خود در بازه زماني طولاني تر نگراني دارند. به دليل اين كه از اول ايشان ادعاي برد كرده بودند و تصور مي كنند اين سرمايه 20 سال سكوت پس از هشت سال نخست وزيري بسيار سرمايه ذي قيمتي بوده كه آن را وارد عرصه انتخابات كرده اند. حالا با داشتن اين شكست، اين مسئله برايشان باورپذير نيست. با نپذيرفتن شكست در انتخابات هم قافيه پيدا كردن براي شعري كه يك مصرعش گفته شده مشكل پيدا كرده است. حالا كه بيانيه هاي تهييج آميز آقاي موسوي باعث كشته شدن تعدادي از هموطنانمان شده، ايشان خود را در قضاوت تاريخي گرفتارتر مي بيند. مهدوي در پايان سخنانش و در نگاهي كلي به فرايند انتخاباتي در ايران گفت: تمام دولت ها پس از انقلاب دو دوره اي بودند و اگر غير از اين نتيجه اي حاصل مي شد، عجيب بود. همچنين بايد به نسبت دولت با بدنه جامعه اشاره كرد. آقاي موسوي در اسفندماه اعلام نامزدي كرد و فرصت سفر به همه جا را نداشت. اما اصلي ترين رقيبش كسي بود كه 60 سفر استاني رفته بود و نفوذ گسترده اي به ويژه با روند كار ملي و خدمتگزاري در روستاها و نقاط محروم داشت. اين احساس همبستگي و نزديكي با اقشار مختلف سختي پيروزي براي آقاي موسوي را توضيح مي دهد. همچنين فهم اين پديده كه نتايج به دست آمده از مناطق شمالي تهران به سراسر كشور قابل تعميم نيست، كار ساده اي است. در روز انتخابات البته افراد واقع بيني بودند كه فهميده بودند آقاي احمدي نژاد در بسياري از مناطق رأي غالب را دارد اما متأسفانه جوّ برخي افراد و گروه ها باعث شد آقاي موسوي پيش از اعلام نتيجه، اعلام پيروزي كند.247
9. اعترافات در دادگاه
روشن است كه وقتي سخن از اعتراف در دادگاه به ميان مي آيد، گروهي كه از اعترافات متضرر مي شوند، از پاسخگويي درباره محتواي اعترافات طفره بروند و آن را به عوامل انگيزشي مانند شرايط سخت زندان و برخي مواد مانند قرص و آمپول نسبت دهند. در اين ميان، ممكن است بخش هايي از جامعه كه اصولاً رويكرد بدبينانه دارند نيز چندان با خوش بيني به اعترافات ننگرند. اما درباره اعترافات آنچه كه اهميت دارد منطق دروني مطالب گفته شده، استدلال ها و چگونگي انطباق آنها با واقعيت هاي بيروني است كه موضوعي متني و فرامتني است. انسجام و پيوستگي مطالب و ارتباط آنها با ديگر شواهد بيروني مي تواند مخاطب را در تحليل مطالبي كه با آن مواجه است ياري رساند. اين ادعاي انگيزشي كه بسياري از معترفين در دادگاه در شرايط عادي لب به اعتراف نمي گشايند را شايد نتوان انكار كرد، اما حتي اگر آن را واقعيت بدانيم هم از ارزش هاي اعترافاتي كه از انسجام دروني و استدلال و بيّنه برخوردار است نمي كاهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
247 . «اميرحسين مهدوي؛ عدم تمكين برخي گروه ها به فرايندهاي قانوني انتخابات، فصل نويني را در زيست سياسي آنها رقم خواهد زد»؛ خبرگزاري ايسنا؛ 6/4/1388.

 



امتيازات تكويني و تشريعي امام علي (ع)

پاسخ ديگري نيز به اين صورت مي توان ارائه كرد كه قرآن همواره كليات مسايل را بيان مي فرمايد و تفسير و تفصيل احكام را بر عهده پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) مي گذارد. در اين مورد از ائمه اطهار(عليهم السلام) سؤال شد كه چرا اسم اميرالمؤمنين(عليه السلام) و ائمه(عليهم السلام) در قرآن نيامده است؟ و يا چرا در آيه « نّما ول يّكم اللّه و رسوله و الّذ ين آمنوا»1 «الذين آمنوا» معرفي نشده اند؟ يا اين كه چرا در آيه «أط يعوا اللّه و أط يعوا الرّسول و أول ي الأمر م نكم»2 «اولي الامر» مشخصاً معرفي نشده اند؟ و يا در مورد نماز چرا تعداد نمازهاي واجب و تعداد ركعات آنها بيان نشده است؟ هم چنين چرا در آيات مربوط به زكات موارد و مقدار آن بيان نشده است؟ ائمه اطهار(عليهم السلام) در پاسخ به اين سؤالات فرموده اند: تفسير جزئيات احكام به عهده پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) گذاشته شده است؛ قرآن مي فرمايد:
و أنزلنا ليك الذّ كر ل تبيّ ن ل لنّاس ما نزّ ل ليه م؛3 ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا تو براي مردم تفصيل آن را بيان كني.
بنابراين همان طور كه خداوند در قرآن فرمود، نماز بخوانيد، اما تعداد ركعات آن را مشخص نكرد؛ به همان صورت فرمود، از اولي الامر اطاعت كنيد، اما آنها را معرفي نكرد تا مردم از پيامبر(صلي الله عليه وآله) بپرسند و آن حضرت اين مسأله را تبيين كند.
پس به طور خلاصه، در پاسخ اين سؤال كه چرا قرآن جزئيات احكام را بيان نفرموده، مي توان اين گونه پاسخ داد كه اولا براي اين است كه زمينه امتحان فراهم باشد تا مؤمنان واقعي شناخته شوند؛ و ثانياً براي اين كه مردم در مورد تفاصيل آنها از پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) سؤال كنند و بدين طريق جايگاه آنان در تبيين جزئيات احكام، براي مردم روشن شود.
به طور كلي در بسياري از موارد، دليل پيدايش اين گونه سؤالات اين است كه ما گمان مي كنيم خداوند مانند يك مصلح اجتماعي مي خواهد از هر طريق ممكن، جامعه به سر و سامان برسد و نظم و آرامش در آن حكم فرما باشد و مردم با آسودگي زندگي كنند. بر اساس اين تصور، اگر در موردي ببينيم كه اين گونه نشده است، چنين نتيجه مي گيريم كه ـ العياذ بالله ـ اشكالي در كار خداوند پيدا شده است! حال آن كه خداوند هيچ گاه چنين اراده اي نداشته و ندارد كه مردم به هر صورت ممكن ايمان بياورند و مؤمن شوند. اگر چنين اراده اي داشت قطعاً قادر بود شرايط را به گونه اي فراهم كند كه همه مردم ايمان بياورند: و لو شاء ربّك لآمن من ف ي الأرض كلّهم جم يعاً.4 ايمان امري اختياري است و مردم بايد بر اساس انتخاب و اختيار خود ايمان بياورند. در آيه ديگر مي فرمايد: لو يشاء اللّه لهدي النّاس جم يعاً؛5 اگر خدا مي خواست، همه را با اجبار هدايت مي كرد. اما خداوند اين گونه نخواسته است؛ انسان بايد با اختيار خود مسير هدايت را طي كند و كمال انسان در گرو اختيار و انتخاب آگاهانه او است. انسان بايد گام نهادن در مسير كمال را خود اراده كند، در پي شناخت آن برآيد و در اين جهت، حسن انتخاب داشته باشد تا با اراده و اختيار خود به مقصود برسد.
گفتار چهارم
منشأ مشروعيت حكومت علي(عليه السلام) ، انتصاب يا انتخاب؟
برخورداري اميرالمؤمنين(عليه السلام) از امتيازات تكويني و امتيازات تشريعي
پيش از اين به گوشه هايي از فضايل و مناقبي كه خداي متعال به اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) عطا فرموده اشاره شد. بخشي از فضايل اميرالمؤمنين(عليه السلام) بين دوست و دشمن و مؤمن و كافر مورد اتفاق است و كتاب هاي فراواني نيز درباره آنها به رشته تحرير در آمده است؛ مثلا «شجاعت» و «عدالت» علي(عليه السلام) زبانزد خاص و عام است. در طول تاريخ، كساني هم كه مسلمان نبوده اند و حتي هيچ ديني نداشته اند، شجاعت بي نظير آن حضرت را ستوده اند. هم چنين همه كساني كه از سيره آن حضرت مطلعند، عدالت را يكي از بزرگ ترين فضايل آن حضرت برشمرده اند.6
البته اطلاع داشتن و گفتگو از اين موارد براي ما بسيار مفيد و ارزنده است و هر جا فضايل اميرالمؤمنين و اهل بيت(عليهم السلام) ذكر شود انوار و بركات الهي نازل مي گردد؛ اما با توجه به اين كه ما در زماني هستيم كه انواع شبهات درباره عقايد شيعه مطرح مي شود، اولويت با طرح فضايلي است كه با مسايل اعتقادي ما در ارتباط است و زمينه تحكيم اعتقاد ما را به امامت و مقامات تشريعي آن حضرت فراهم مي كند.
برخي از مواهبي كه خداي متعال به آن حضرت عطا فرموده مواهب تكويني است؛ از جمله اين كه، آفرينش آن حضرت از نور پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) بود و به اين سبب، از آغاز طفوليت حقايقي را درك مي كرد كه ديگران قادر به درك آنها نبودند. حتي در روايتي از پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) نقل شده است كه ايشان فرمودند: همان طور كه خداي متعال مرا به معراج برد و حقايق عوالم بالا را به من ارائه داد، براي حضرت علي(عليه السلام) نيز درهاي آسمان گشوده شد و آنها را مشاهده كرد.7 اينها مواهب تكويني است كه خداي متعال به آن حضرت عطا فرموده است.
در كنار اين گونه فضايل يك سلسله امتيازات تشريعي نيز به آن حضرت اعطا شده است. اين امتيازات به دو بخش تقسيم مي شود:
دسته اول، امتيازاتي در زمينه احكام شرعي است و بر اساس آن، در شريعت احكامي خاص براي حضرت علي(عليه السلام) اثبات شده است. در شريعت اسلام، بعضي از واجبات و محرمات، هم چنين بعضي از امور حلال، به شخص پيامبر(صلي الله عليه وآله) يا به آن حضرت به علاوه ساير معصومان(عليهم السلام) اختصاص دارد؛ براي مثال، مرد يا زني كه غسل بر او واجب شده باشد، نبايد وارد مسجد شود، اما پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) و اميرالمؤمنين(عليه السلام) مجاز بودند در اين حالت وارد مسجد شوند. اين يكي از امتيازاتي بود كه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) و اميرالمؤمنين(عليه السلام) بر سايرين داشتند. درباره اين حكم داستان مشهوري وجود دارد و آن اين كه:
زماني كه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) به مدينه مهاجرت كردند، قبل از ورود به مدينه، چند روزي در محلي نزديك مدينه اقامت كرده و در آن جا مسجدي ساختند. اين مسجد همان مسجد قبا است. بعد از چندي نيز به مدينه منتقل شدند و در محلي كه اكنون حرم شريف آن حضرت است، زميني را براي مسجد در نظر گرفتند. خانه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) نيز در كنار مسجد و چسبيده به آن ساخته شد و در آن را به داخل مسجد باز كردند. بعد از ازدواج اميرالمؤمنين(عليه السلام) و فاطمه زهرا(عليها السلام) خانه اي نيز براي ايشان در كنار آن ساخته شد. هم چنين برخي از صحابه، بعضي از عموها، پدران همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله) و كساني كه بيشتر به آن حضرت ارادت داشتند، خانه هاي كوچكي در اطراف اين زمين ساختند كه در آنها به داخل مسجد باز مي شد. پس از مدتي از جانب خداي متعال دستور داده شد براي حفظ حرمت مسجد تمامي آن درها مسدود گردد تا مبادا مرد جنب و زن حايض از آن خانه ها وارد مسجد شوند. پس از آن، تنها در خانه پيغمبر(صلي الله عليه وآله) و اميرالمؤمنين(عليه السلام) به مسجد باز مي شد و خانه هاي آن بزرگواران در ديگري هم نداشت. در روايات نقل شده است كه يكي از عموهاي پيغمبر(صلي الله عليه وآله) زبان به اعتراض گشود و خطاب به آن حضرت گفت: چرا اجازه ندادي كه در خانه هاي ما پيرمردها و محترمين و اشراف به داخل مسجد باز شود، اما چنين اجازه اي را به اين جوان دادي؟ اين چه تبعيضي است؟! چرا بين مسلمانان تفاوت قايل شدي؟! در حالي كه چون ما پيرمرد و محترم هستيم، بايد اين امتياز را براي ما قايل شوي! حضرت در پاسخ به اين اعتراض فرمودند: من هيچ كاري را بدون اذن و امر الهي انجام نداده ام و كارم بر اساس وحي الهي است: ن هو لاّ وحي يوحي؛8 خداي متعال به من دستور داده است كه همه درها را به جز در خانه علي(عليه السلام) ببندم. در دعاي ندبه نيز مي خوانيم: و سدّ الأبواب ا لاّ بابه؛ همه درها را غير از در خانه اميرالمؤمنين(عليه السلام) بست. اين امتيازي خاص براي اميرالمؤمنين(عليه السلام) بود.
دسته دوم از امتيازات تشريعي امتيازاتي است كه ملازم با مسأله امامت، خلافت و جانشيني آن حضرت است. در اين زمينه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) از جانب خداي متعال چندين مقام براي اميرالمؤمنين(عليه السلام) معرفي كرده است كه در ادامه بحث اين گفتار به برخي از آنها اشاره مي كنيم.
اثبات موهبت تشريعي «خلافت»، از طريق حديث منزلت
پس از هجرت به مدينه، پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) از طرف خداي متعال مأمور شدند كه بين مهاجران و انصار عقد اخوت ببندند؛ به اين صورت كه مهاجران و انصار دو به دو برادر و شريك زندگي يكديگر شوند، با هم كار كنند و مهاجر در خانه انصار زندگي كند، تا از اين طريق مشكلات مهاجران حل شود. بعد از اين كه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) بين مهاجر و انصار و ساير مؤمنان برادري ايجاد كردند، اميرالمؤمنين(عليه السلام) بدون برادرباقي ماندند و احساس دل تنگي كردند. در اين هنگام پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) حضرت علي(عليه السلام) را برادر خود قرار داده و به او فرمودند:
اما ترضي ان تكون م نّي ب منز له هارون م ن موسي؛9 آيا نمي خواهي نسبت به من همان مقامي را داشته باشي كه هارون نسبت به موسي(عليه السلام) داشت؟
اين يكي از مواردي بود كه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) حضرت امير(عليه السلام) را به منزله برادر خود و به منزله هارون(عليه السلام) نسبت به موسي(عليه السلام) معرفي كرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مائده (5)، 55 2. نساء (4)، 59.
3. نحل (16)، 44 4. يونس (10)، 99.
5. رعد (13)، 31.
6. براي نمونه، «جرج جرداق» مسيحي در كتاب صوت العداله الانسانيه حضرت امير(عليه السلام) را به عنوان مظهر عدالت انساني معرفي كرده است.
7. ر.ك: بحارالانوار، ج 16، باب 11، روايت 7.
8. نجم (53)، 4 9. بحارالانوار، ج 35، باب 2، روايت 12.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14