(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 19 بهمن 1389- شماره 19859

شرايط و ضوابط بهره مندي از تسهيلات كسر خدمت اعلام شد
پس از تجربه تلخ زندگي در آپارتمان ها به خانه هاي ايراني برگرديم
توصيه هاي پليس آگاهي براي جلوگيري از سرقت هاي توام با خشونت
تكنولوژي و ابزارهاي نوين عامل دوري انسان از رشد و تعالي



شرايط و ضوابط بهره مندي از تسهيلات كسر خدمت اعلام شد

سازمان وظيفه عمومي نيروي انتظامي، شرايط و ضوابط بهره مندي از تسهيلات كسر خدمت را اعلام كرد.
مشمولان وظيفه عمومي و سربازان در حال خدمت، در صورت داشتن شرايط زير مي توانند از تسهيلات كسر خدمت بهره مند شوند.
- مدت خدمت دوره ضرورت يكي از فرزندان جانبازاني كه ميزان جانبازي آنان كمتر از 25درصد است به تناسب ميزان درصد جانبازي كسر مي شود. مدت كسر خدمت به ميزان 72درصد ميزان جانبازي خواهد بود.
- مدت خدمت دوره ضرورت يكي از فرزندان رزمندگاني كه مدت سابقه حضور آنان در جبهه كمتر از 30 ماه است، به تناسب مدت سابقه جبهه كسر مي شود. مدت كسر خدمت به ميزان 60درصد مدت حضور در جبهه است.
- مدت خدمت دوره ضرورت يكي از فرزندان آزادگاني كه سابقه اسارت آنان كمتر از 3سال است به تناسب مدت اسارت كسر مي شود. مدت كسر خدمت به ازاي هر سال اسارت شش ماه است.
- يكي از فرزندان شهدا كه سابقه حضور شهيد در جبهه كمتر از 30ماه است مي تواند همانند رديف دوم از تسهيلات كسر خدمت استفاده كنند.
- مشمولان يا سربازاني كه داراي سابقه فعاليت بسيج هستند، برابر ضوابط مربوط حداكثر از 9ماه كسر خدمت بهره مند مي شوند. همچنين افرادي كه دوره آموزش تكميلي و آموزش تخصصي بسيج را نيز گذرانده اند به ترتيب از دو ماه و يك ماه كسر خدمت برخوردار خواهند شد.
- مدت خدمت دوره ضرورت كاركنان وظيفه فوق ليسانس و بالاتر محقق و مخترج برابر ضوابط مربوط، دو ماه تا يك سال كسر مي شود.
- مدت خدمت دوره ضرورت مشمولان ليسانس يك ماه، فوق ليسانس دو ماه، دكتري سه ماه و فوق دكتري چهار ماه كسر مي شود.
نحوه اعمال كسر خدمت
- چنانچه مجموع كسر خدمت هاي مشمول منجر به اتمام دوره ضرورت خدمت وظيفه عمومي (بدون اعزام به خدمت) گردد براي مشمول كارت معافيت دائم صادر مي شود.
- چنانچه مجموع كسر خدمت هاي مشمول كمتر از مدت خدمت مقرر قانوني باشد، اگر مدت خدمت باقيمانده صرفاً با طي دوره آموزش رزم مقدماتي به اتمام برسد، پس از اتمام دوره آموزشي، براي مشمول كارت معافيت دائم صادر مي شود و در صورت انجام مابقي خدمت در يگان، به هر ميزان كه باشد، كارت پايان خدمت براي وي صادر مي شود.
- سربازاني كه در حال انجام خدمت هستند گواهي هاي مربوط به كسر خدمت را به يگان خدمتي مربوطه ارايه تا نسبت به كسر خدمت آنها اقدام شود و مشمولاني كه هنوز به خدمت اعزام نشده اند، گواهي هاي مربوط به كسر خدمت را به دفاتر پليس +10 ارايه تا در برگه اعزام آنها درج شود.
گفتني است، برابر مقررات، مدت خدمت دوره ضرورت در مناطق عادي 18 ماه، مناطق محروم و بد آب و هوا 17 ماه و مناطق عملياتي 16 ماه است.

 



پس از تجربه تلخ زندگي در آپارتمان ها به خانه هاي ايراني برگرديم

قاسم حداد اصفهاني
«آپارتمان نشيني يعني اسيري، به ويژه براي زن ها كه نمي توانند رنگ آفتاب و مهتاب را ببينند چون كنار رفتن پرده هاي سه لايه همان و ديده شدن از سوي ساكنان ساختمان روبرو همان.»
اينها حرف هاي يك زن 46 ساله خانه دار از وضعيت زندگي در خانه هايي به نام «آپارتمان» است. پديده اي كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، در اطراف تهران آغاز و از دهه 70 شمسي در پهناي پايتخت گسترش يافت، بي آن كه ملاحظه فرهنگ و اعتقادات مردم بشود و تفاوت هاي زندگي در ايران و ديگر ممالك سنجيده شود.
تب ژاپني شدن
روزگاري، تب الگوبرداري از كشورهاي ديگر براي پيشرفت كشور خيلي بالا گرفت. ژاپن، بيشترين نامي بود كه در دهه 70 شمسي به گوش مي رسيد.پخش سريال «سال هاي دور از خانه» (اوشين) در اواخر دهه 60 و سفر جوانان جوياي كار به ژاپن هم در شنيده شدن اين نام موثر بود. اين كه چرا ما مثل ژاپن پيشرفته نيستيم يا اين كه ما نفت داريم و آنها ندارند. كم كم ژاپنيزه كردن زندگي هاي ايراني بويژه در تهران رونق گرفت. اولين رهاورد آن هم، آپارتماني شدن خانه هاي حياط دار بود. كم كم حوض ها و باغچه ها ناپديد شدند و ساختمان هاي بلند بالا، جاي خانه هاي باصفا را گرفت. ديگر صبحانه خوردن در حياط آب زده به خاطره ها پيوست و در كوچه پس كوچه هاي مدرنيته ناقص ژاپني گم شد.
ساخت بي رويه و غيراصولي آپارتمان ها ادامه يافت تا آن جا كه در كوچه هاي تنگ و باريك، ساختمان ها بيش از چهار طبقه و تا 11 طبقه ساخته شد. حتي مسائلي چون امكان دسترسي ماشين هاي آتش نشاني و امدادي هم در برخي مناطق ناديده گرفته شد تا حساب هاي بانكي مالكان، صندوق شهرداري و جيب عده اي از مسئولان شهري آن زمان پرشود.
يك معلم بازنشسته درباره وضعيت آپارتمان ها مي گويد: «قبل از اين كه فرهنگ آپارتمان نشيني بيايد، ساختمان هاي جديد ساخته شد و مشكلات بسياري براي مردم ايجاد كرد. هنوز با گذشت 20 و اندي سال از شيوع آپارتمان نشيني در تهران، مردم با اين فرهنگ آشنا نيستند.»
«گوهر صابري» مي افزايد: «آپارتمان، آن هم به سبكي كه در تهران ساخته شده، مال يك مملكت اسلامي نيست. در مملكت اسلامي، خانه ها نبايد مشرف به يكديگر باشند. در مملكت اسلامي، زن ها و دخترها بايد در بيرون از خانه، حجاب داشته باشند، بنابراين خانه ها بايد طوري باشد كه زن ها در آن آزادي داشته باشند. اما درحال حاضر، اگر زني بخواهد در خانه اش آزاد باشد بايد از نور آفتاب و هواي آزاد محروم شود و سه لايه پرده بزند تا داخل آپارتمانش ديده نشود.»
او با يادي از خانه هاي قديم مي افزايد: «در گذشته، خانه ها همه يك طبقه بود و حياط داشت. مرد همسايه وقتي مي خواست به پشت بام برود چند بار يا الله مي گفت كه نامحرم، بي حجاب نباشد. جوري هم به پشت بام مي رفت كه نگاهش به خانه همسايه نيفتد. اما الان حتي اگر قصدي هم نباشد، داخل خانه يكديگر را براحتي مي بينيم. آن وقت ها، زن ها در حياط خانه خود رخت مي شستند، سبزي خرد مي كردند و تمام كارهاي خانه را در حياط انجام مي دادند اما الان همه بايد در اين قوطي كبريت ها زندگي كنند.»
رويايي در دور دست
بازگشت به زندگي هاي اصيل ايراني، سخت به نظر مي رسد. اين كه ساختماني با چندين آپارتمان، دوباره به خانه اي يك طبقه تبديل شود و خانه هاي اطرافش نيز كوتاه بيايند، شايد رويايي دست نيافتني باشد. رئيس جمهوري اسلامي ايران در سفر اخير خود به استان سمنان، زندگي در خانه هاي به اصطلاح ويلايي را مورد تاكيد قرار داد و آرزو كرد كه هر ايراني، خانه اي 1000 متري داشته باشد.
اين آرزو، كمي مشكل مي نماياند اما اكنون بسياري به اين نتيجه رسيده اند كه به زندگي اصيل ايراني برگردند و اين بازگشت منافاتي با پيشرفت كشور ندارد. به ويژه آن كه سوداگري زمين و مسكن درحال احتضار است و با خانه دار شدن همه ايراني ها، براي هميشه خواهد مرد و سرمايه ها به سوي بورس، طلا، تجارت و توليد سوق داده خواهد شد.
دراين راه بايد از تبديل بافت هاي فرسوده به ساختمان هاي بلند بالا جلوگيري كرده و با سياست هاي تشويقي، آنها را به سوي سبك معماري ايراني سوق داد. اگرچه در طرح مسكن مهر كه از سوي دولت اجرا مي شود، آپارتمان سازي مبنا قرار گرفته اما چه خوب است، دولت به پرچمدار ساخت خانه هاي اسلامي- ايراني تبديل شود و از آپارتمان سازي دست بردارد.
اگرچه برخي، كوچك شدن خانه ها را موجب صرفه جويي در مصرف آب، برق و گاز و از اين قبيل مي دانند و با ديد صرفا اقتصادي، آن را در بوق و كرنا مي كنند، اما مضرات اجتماعي آن بسيار بيشتر از سود اقتصادي اش است. اينكه برخي مي گويند يك زوج جوان مي توانند در خانه اي 30 متري زندگي كنند با منطق صرف اقتصادي اشتباه نيست اما به ولنگاري و افسردگي دامن مي زند.
«حسين روشن زاده» كه حسابدار بانك است مي گويد: «آپارتمان هاي امروزي به خوابگاه تبديل شده است و روزها، ماندن در آنها، موجب افسردگي مي شود. به همين دليل همه از خانه فراري اند. درحالي كه خانه بايد محل آرامش باشد. متاسفانه بخشي از بدحجابي موجود در جامعه و ولنگاري هايي كه از سوي برخي خانم ها و آقايان سرمي زند، محصول آزاد نبودن آدم ها در خانه هايشان است. آدم اگر در خانه اش هم مثل بيرون محدود باشد، زندگي اش دچار اختلال مي شود. نمي خواهم بدحجابي موجود را توجيه كنم اما وقتي كسي در خانه اش هم بايد محجبه باشد، ممكن است كم كم خسته شده و در صورت عدم درك عميق ديني نسبت به آن كم توجه شود.»
«ولي الله رضايي»، كارمند اداره پست هم مي گويد: «طراحي داخلي خانه ها هم با فرهنگ و اعتقادات ما سازگار نيست. خانه هاي قديم اندروني و بيروني داشت و آشپزخانه دور از ديد مهمانان بود اما آشپزخانه هاي اوپن امروزي، اولين جايي است كه پس از ورود به آپارتمان ديده مي شوند.»
خانه يك مسلمان
با كارشناسان زيادي تماس گرفتم تا نظرشان را درباره بازگشت به خانه هاي ايراني بدانم. برخي موافق بودند و اكثرا آن را نشدني مي دانستند و راهكاري براي آن نداشتند. با اين حال يك پيشنهاد كلي مي دادند و آن تشويق مردم از سوي دولت براي ساخت خانه هاي اسلامي- ايراني بود.
يك مهندس معماري اما به جاي بسياري از كارشناسان پاسخ مي دهد و مي گويد: «اميرالمؤمنين علي عليه السلام با اين كه بر زندگي ساده تاكيد دارند اما زندگي در خانه هاي بزرگ را به شرط اين كه حدود الهي در آن رعايت شود رد نفرموده اند و حتي از ايشان نقل شده كه داشتن خانه فراخ از خوشبختي هاي مرد است. البته خانه هاي بزرگ امروزي، پرتجمل است و زرق و برق و تجملات از سوي دين ما رد شده.» او كه خود را جلالي معرفي مي كند، مي افزايد: «به نظر من، خانه يك مسلمان بايد بزرگ اما ساده و وسايل زندگي اش بايد درحد نياز باشد نه بيشتر. درحالي كه امروز بيشتر آپارتمان ها، كوچك و پراز وسايل غيرضروري و تجملاتي هستند.» او معتقد است كه مسلمان بايد خودروي خوب و با كيفيت و مقاوم سوار شود چون بزرگان دين ما همه مركب هاي خوب داشته اند حال آن كه خودروهاي ساخت داخل، مناسب پيروان بزرگان دين مبين نيستند.

 



توصيه هاي پليس آگاهي براي جلوگيري از سرقت هاي توام با خشونت

معاون اجتماعي پليس آگاهي توصيه هايي را براي جلوگيري از سرقت هاي توام با خشونت ارائه داد.
سرهنگ عبدالله قاسمي گفت: شهروندان از سوار شدن به خودروهاي مسافركش شخصي و غيرمجاز پرهيز كنند.
وي اظهار داشت: بانوان در صورت تنها بودن از سوار شدن به خودروهاي شخصي غيرمجاز خودداري كنند و زيورآلات و اشياء قيمتي و وجوه نقدي خود را در معرض ديد راننده و سرنشينان اتومبيل قرار ندهند.
سرهنگ قاسمي افزود: رانندگان از سوار كردن مسافر جوان و مشكوك كه تقاضاي دربستي به مقصد خارج از شهر يا مكان هاي نامطمئن خودداري كنند و هوشياري خود را در زماني كه دايما مسير خود را تغيير مي دهند، حفظ كنند.
اين مقام پليس آگاهي اعلام كرد: هنگام سوار شدن به خودروهاي مسافربر در طول مسير از قبول هرگونه خوردني و آشاميدني از راننده و ساير سرنشين ها خودداري كنيد.
وي اظهار داشت: رانندگان و مسافران از قبول كردن مواد خوراكي و خوردني از افراد ناشناس كه احتمال مسموم كردن آن وجود دارد، پرهيز كنند.
سرهنگ قاسمي گفت: چنانچه شخص يا اشخاصي با معرفي خود به عنوان مامور پليس (حتي با پوشيدن لباس پليس) و فاقد خودرو آرم دار پليس قصد بازرسي بدني شما و يا بررسي وجوه نقدتان را داشتند قبل از هر اقدامي مراتب را به 110 اطلاع و از همكاري بدون هماهنگي 110 پرهيز كنيد.
معاون اجتماعي پليس آگاهي افزود: از تزيين كودكان به زيورآلات قيمتي و رها كردن آنان در معابر و بوستان ها و اماكن عمومي و مذهبي خودداري شود.
وي اظهار داشت: از حمل پول نقد خودداري و حتي المقدور از كارت اعتباري، خريد اينترنتي و چك هاي بين بانكي يا چك پول به جاي پول نقد و اسكناس استفاده شود.
سرهنگ قاسمي به شهروندان توصيه كرد در اماكن پرتردد مراقب تماس بدني افراد ناشناس با خود باشيد، بيشتر از نياز روزانه وجه نقد به همراه نداشته باشيد و از به همراه داشتن طلا و جواهر و اشياء غيرضرور گران قيمت پرهيز شود.
معاون اجتماعي پليس آگاهي گفت: از كارت هاي اعتباري و عابربانك براي خريد استفاده كنيد، در فروشگاه هايي كه امكان پرداخت الكترونيكي وجود دارد، از دادن اطلاعات كارت خود به فروشنده خودداري و شخصا رمز عبور و مبلغ پرداختي را وارد كنيد.
وي اظهار داشت: بايد كيف دستي را نزديك به بدن يا در دستي كه آزاد است نگه داشته شود، در مراكز خريد با ازدحام جمعيت از كيف دستي و اشياء همراه خود مراقبت شود.
اين مقام پليس آگاهي توصيه كرد: هنگام پشت نويسي، از رها كردن چك ها بر روي پيش خوان بانك خودداري و از مبادله وجوه نقد با چك مشتريان حاضر در بانك خودداري شود، بهترين راه انتقال پول استفاده از چك هاي بين بانكي، حوالجات بانكي و عابر بانك است.
به گزارش فارس سرهنگ قاسمي گفت: به هنگام دريافت وجوه نقد از بانك مراقب افراد مشكوكي كه شما را تحت نظر گرفته اند باشيد. هنگام حمل كيف حاوي وجوه نقد و مدارك در معابر عمومي با دست مخالف سواره رو اقدام به حمل كيف كنيد.

 



تكنولوژي و ابزارهاي نوين عامل دوري انسان از رشد و تعالي

دومين كنگره بين المللي اخلاق زيستي با تأكيد بر اخلاق، معنويت و اعتقاد به خلقت 16 بهمن ماه به همت پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و زيست فناوري و به رياست وزير ارشاد و با شركت محققان و دانش پژوهان رده اول داخلي و خارجي از 18 كشور جهان (مالزي- لهستان- آمريكا- استراليا- روسيه- آرژانتين- سوئيس- پاكستان- عراق- نيجريه- ونزوئلا- بنگلادش- كانادا- اسلووني- قطر و ايتاليا) برگزار شد:
در ابتداي اين همايش دكتر حسيني، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي طي سخناني گفت: بحران هاي اجتماعي و فردي انسان معاصر پيش از آن كه ناشي از عقب ماندگي علمي و صنعتي باشد ناشي از انحطاط اخلاقي و بي توجهي به فضايل انساني است.
تجربه تاريخي نشان مي دهد انسان در برهه هايي از تاريخ كه جهان محوري را دل مشغولي خود ساخته از خود و خداي خويش غافل شده و در نتيجه به خود تباه گري و دگر تباه گري روي آورده است. سقراط نخستين متفكري بود كه به اين اصل كليدي پي برد و براساس آن به اصلاح فرهنگي- اخلاقي جامعه بحران زده دنيامدار زمان خود همت گماشت و سرانجام خود شهيد راه فضيلت اخلاقي و مكتب انساني شد.
پس از او هر چند دريچه فضيلت اخلاقي به روي انديشمنداني چون افلاطون، ارسطو، رواقيون و ديگران گشوده شد ولي هيچ گاه اين اصل بنيادين آن گونه كه در فرهنگ و معارف اديان همچون آيين زرتشت و مكتب هاي ابراهيمي مورد عنايت بود، مورد توجه قرار نگرفت. آموزه هاي اصيل حضرت موسي و حضرت مسيح (عليهماالسلام) پس از تأكيد بر توحيد و خدامداري بر فضايل اخلاقي تأكيد داشتند تا آن كه در قرن ششم ميلادي بعد از حضرت مسيح(ع)، پيامبر اسلام(ص) با نداي توحيد پا به عرصه فرهنگ بشري نهاد. او محوري ترين هدف عملي بعثت خويش را تكميل فضايل و مكارم اخلاقي قرار داد و فرمود: من براي كامل كردن فضايل اخلاقي به پيامبري برانگيخته شده ام. بنابراين اخلاق محوري كه پيش از آن هويت سقراطي، زرتشتي، موسوي و عيسوي داشت، هويت نبوي به خود گرفت؛ و پس از رحلت او در چهره اخلاق علوي و اهل بيتي تداوم يافت تا آن كه به همت بزرگاني چون ابن مسكويه، رازي، امام محمد غزالي، خواجه عبدالله انصاري، مولانا جلال الدين بلخي، سعدي شيرازي به صورت دانش مستقل و جرياني ريشه دار درآمد و در طول قرون و اعصار بعدي توسط بزرگاني ديگر چون حكيم فيض كاشاني، ملامهدي و احمد نراقي، اقبال لاهوري، ملاحسينقلي همداني، ملكي تبريزي، امام خميني(ره) و ديگر بزرگان توسعه يافت.
وي ادامه داد:نيچه، ياسپرس، هايدگر و ديگران آن را به عنوان بحران علم و تكنولوژي يا تراژدي جديد مطرح ساخته و براي برون رفت از آن، فلسفه هاي الهي، الحادي يا تفكري با محوريت انسان را پيشنهاد و ترويج كردند. شايد بتوان فرهنگ پست مدرنيسم در دهه هاي اخير را نيز به عنوان راه نجات ديگري از بحران تكنولوژي و علم مدرن قلمداد كرد ولي نمي توان غافل بود كه پست مدرنيسم خود بر بستر معرفتي و فكري مدرنيسم، يعني سكولاريسم و دنيوي شدن تكيه دارد.
فرهنگ سكولار با پشتوانه تكنولوژي مدرن در عرصه هنر نيز بحران هاي رواني و مشكلات فرهنگي وسيعي را دامن زده است كه ترويج خشونت در آثار هنري و بسترسازي در جهت نابودي نظام خانواده و ايجاد افسردگي و سلب امنيت روحي در زندگي فردي از نمونه هاي بارز آن است.
ماير معتقد است كه براي حل مشكلات موجود جهاني سه راه حل وجود دارد: جنگ، انقلاب و تربيت. به اعتقاد وي جنگ كابوس تصويرناپذير است و انقلاب روش بيمناكانه ولي تربيت است كه به آرامي انسان را روبه تكامل مي برد و او را متوجه امكانات خلاقانه خود مي كند. تربيت است كه به انسان جهت مي دهد و او را هدفمند مي سازد و تربيت تنها داروي درد بشريت است.
در اهميت تربيت در اسلام همين بس كه در قرآن مجيد از يكي از اهداف عاليه بعثت پيامبران به عنوان تزكيه (تربيت) نام برده شده است. در سوره آل عمران آيه 164 آمده است كه همانا خداوند بر افراد با ايمان منت نهاد و براي آنان پيامبري را مبعوث كرد تا آنان آيات الهي را تلاوت كنند و انسان ها را از آلودگي ها برهانند (تزكيه كنند) و به آنها كتاب و حكمت بياموزند.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دربخش ديگري از سخنانش اظهارداشت:
براي هرانسان خردمندي بديهي است براي دستيابي به سعادت و خوشبختي راهي جز بازگشت به مكارم اخلاقي نبوي وجود ندارد. بازگشت به اخلاق نبوي بازگشت به اخلاق مبتني بر مدل توحيدي جلالي و جمالي است. اخلاق نبوي برخلاف اخلاق سكولار، سودگرايانه مادي نيست؛ چنان كه صرفا شخصي و فردي هم نيست. اخلاق نبوي انسان را به خداگونه شدن و خداگونه رفتاركردن فرا مي خواند كه عدالت خواهي، ايثار، تواضع درعين حفظ اقتدار و كرامت، لذت طلبي مشروط در عين عزت گرايي و آزادگي، زيباگرايي در عين خداگرايي و حفظ حقوق و آسايش ديگران، حماسه در عين مهرورزي، زهدگرايي در عين بهره برداري معقول از نعمت هاي الهي و فضايل ديگر كه در قرآن و معارف نبوي و اهل بيت او تبيين شده است.
انقلاب اسلامي ايران كه اينك پژواك رساي آن از اقصي نقاط جهان به ويژه جهان ستم زده اسلام به گوش مي رسد. پيش از آن كه انقلابي سياسي باشد در درجه نخست فرهنگي- اخلاقي بود. انقلاب اسلامي ما جهان سكولار را به اخلاق نظري- كاربردي و زيستي و توحيدي- نبوي فراخواند و زيستن با اخلاق علمي و تكنولوژيك بدون دين و معنويت الهي را مايه سقوط در ورطه ناامني جهاني و افسردگي جسمي و رواني دانست. مصداق سخن نوراني حضرت حق كه فرمود:
اي آنان كه ايمان آورده ايد به خدا و پيامبرش پاسخ دهيد آن گاه كه شما را به چيزي فرامي خوانند كه زنده تان مي كند.
اخلاق زيستي و غيرزيستي سكولار در جهان بيني سكولار ريشه دارد و اخلاق نبوي در جهان بيني توحيدي- نبوي. ارزش هاي اخلاقي ريشه در نگرش هاي فرااخلاقي دارند. بنابراين نبايد اخلاق زيستي يا فردي و اجتماعي بدون فرااخلاق يا مباني فلسفي مورد توجه قرارگيرند كه بسيار آفت زا است. اگر حافظ شيرازي مروج ارزش هاي اخلاقي زيباست به موجب اين است كه جهان بيني و انسان شناسي زيبايي دارد.
اخلاق زيستي كه در دو سه دهه اخير در كشور ما رايج شده است جز كاربردي كردن همان اخلاق هنجاري در حوزه تكنولوژي و علوم جديد به صورت ميان رشته اي نيست.
بنابراين، روح حاكم بر آن همان مباني فلسفي فرااخلاقي و معيارها و اصول اخلاق هنجاري است كه مي توانند با هويت سكولار غربي يا ايراني-اسلامي و بومي مطرح شوند.
بي شك انقلاب بيوتكنولوژي همه جوانب حيات ما را تحت تاثير قرار خواهد داد. شيوه غذاخوردن، شيوه آشنايي و ازدواج كردن، نحوه بچه دار شدن، نحوه تربيت و تحصيل فرزندان، شيوه كاركردن، نحوه ورود به مسايل سياسي، نحوه بيان اعتقادات و نحوه درك دنياي پيرامون خود و جايگاهمان در اين دنيا و بالاخره همه حقايق مشخصي كه ماعميقا با ظهور فناوري هاي نوين در اين دوران آن را لمس مي كنيم تحت تاثير آن قرار خواهند گرفت.
بالاخره انقلاب بيوتكنولوژي هر يك از ما را تحت تاثير قرار مي دهد تا آينه اي در برابر ارزش هايي كه عميقا بدان ها معتقديم قرار دهيم و ما را وادار مي سازد تا به تعمق درباره هدف نهايي معناي حيات بپردازيم.
انتظار ما از محققان و انديشمندان اخلاقي به ويژه در قلمرو هاي جديد و نوظهور مانند اخلاقي زيستي يا كاربردي، آن است كه مسائل جديد را با مباني اصيل بومي به ويژه براساس اصول متعالي و ناشناخته توحيدي و نبوي تبيين كنند.
در ادامه همايش دكتر عباس لطفي، دبير علمي-اجرايي كنگره گفت:
مقوله اخلاق همان طور كه مي دانيد مقوله اي است كه بسيار با فرهنگ، آداب، رسوم و رفتارهاي انسان ها عجين است و ملاك و معيار بسياري هنجارها و ناهنجاري ها، بايدها و نبايدها اخلاق است به عبارت ديگر عمده عملكردهاي فردي واجتماعي افراد را رويكردها و باورهاي اخلاقي رقم مي زند و حتي مبناي بسياري از قوانين و مقررات و آيين نامه هاي رسمي نيز همين مباني اخلاقي است كه بعضاً هم غيرمدون و نانوشته از نسلي به نسل ديگر منتقل مي گردد و تقريباً در اكثر جوامع عموميت و جريان دارد.
آنچه مهم است اينكه منشأ اين رويكردها و هنجارهاي اخلاقي كجاست و چه كسي آنها را تعيين و تبيين مي كند؟ همين جا تفاوت ماهوي رويكردهاي اخلاقي در اسلام و ساير اديان ابراهيمي با رويكردهاي اخلاقي در بقيه مكاتب و مسلك ها مشخص مي شود، قدر مسلم اين كه انسان چون اشرف مخلوقات خداوند است و هدف از خلقت او تكامل فكري، معنوي و روحي و تعالي همه جانبه بوده است خداوند به عنوان خالق انسان همزمان با خلقت او بايدها و نبايدها را تحت عنوان احكام و مقررات عقلي و نقلي با ارسال رسل و انزال كتب وحياني و آسماني از جمله قرآن كريم وضع و مقرر داشته، كه رعايت آنها مي تواند به رشد و كمال معنوي و مادي انسان بينجامد.
بنابراين منشأ و مبدأ هنجارهاي اجتماعي در اسلام وحي است و كلام خدا كه توسط پيامبران در ادوار مختلف به انسانها ابلاغ شده است و به ضرس قاطع مي توان گفت كه فقط و فقط اين تعاليم وحياني و مترقي است كه مي تواند بشر را نجات دهد. نگاهي كوتاه به جوامع مختلف و فلاكت هاي متعددي كه به آن دچار هستند اعم از فقر، فحشاء، فساد، بي عدالتي، تبعيض، ظلم، جهالت، استبداد، نسل كشي، جنگ و خونريزي و توحش آن هم از نوع مدرن آن و... گوياي آن است كه غالب اينها از وضعيت حاكم رنج مي برند و تكنولوژي ها و ابزارهاي نوين نه تنها قدمي آنها را به رشد و تعالي انساني نزديك نكرده بلكه جامعه از اين همه رنج و مرارت سخت به تنگ آمده و به دنبال ناجي و منجي است و البته بسيار روشن است كه قوانين و مقررات و نظامات اجتماعي اعم از ملي، منطقه اي و يا بين المللي ساخته و پرداخته انسانها تاكنون نتوانسته پاسخگو و رافع نيازها باشد.
ورود تكنولوژي هاي برتر و صنايع و علوم پيشرفته در عرصه زندگي بشر مشكلات را پيچيده و پيچيده تر نموده است و بحران هاي اخلاقي براي انسان بوجود آورده كه هرگز با آنها روبه رو نبوده است، اينجاست كه به اهميت و ارزش مباني و اصول اخلاقي و حياتي و متعالي اسلام و ساير اديان ابراهيمي پي مي بريم كه انسان ها را قبل از هر قانون و مقرراتي به ملكه هاي اخلاقي مي خواند و در بسياري از مواردي كه حتي قوي ترين قوانين و مقررات و حتي زور اسلحه كارآ و مثمر نيست يك رويكرد اخلاقي و مرامي بالاترين تأثير، قدرت و كارآيي را داشته است.
اين رويكرد و تحولات اخلاقي حتي دزدان مسلح را نيز در بسياري موارد به توبه و بازگشت به خويش واداشته و اصلاح كرده است، هنگامي كه انسانها بخاطر حرام بودن يا حتي مكروه بودن بسياري از امور را انجام نمي دهند حتي اموري كه منافع و لذات مادي زيادي هم برايشان داشته باشد و هيچ گونه قانون يا مقررات خاص بشري نيز براي آن در دسترس نباشد و يا اگر هم باشد مانع و رادع عملي انسان نمي شود.
توجه كنيم رويكردهاي اخلاقي الهي وراي همه اسباب و امور مادي، از جامعه جاهلي صدر اسلام كه به خاطر يك اختلاف بي ارزش قبيله اي سال ها با هم مي جنگيدند و خون يكديگر را مي ريختند انسان هاي ايثارگري مي سازد كه بدون وجود هيچ گونه مانع و يا آمر مادي فقط با رويكرد خلق الهي در لحظه شهادت آب نمي نوشد و ديگري را بر خود ترجيح مي دهد و تشنه از دنيا مي رود، مشخص است اين رويكردها بعنوان يك داروي نجات بخش مي تواند گمشده بشر امروزي را در اختيارش قرار دهد.
در ادامه همايش پيام حضرت آيت الله جوادي آملي قرائت شد. در بخشي از اين پيام آمده است:
علم اخلاق داراي مواد، مباني و منابع است. مواد اخلاقي عبارت از دستورهاي مثبت و منفي به صورت الزامي يا ترجيحي است؛ مباني اخلاقي عبارت از ضوابط كلي است كه مواد اخلاقي به استناد آنها تدوين مي شود و منابع اخلاقي عبارت از اصول ثابت و قابل اعتماد و حجت الله است كه مباني اخلاقي از آنها استنباط مي شود. در اسلام كه به صورت اديان ابراهيمي مطرح مي شود: (ان الدين عندالله الاسلام) تمام عنصرهاي ياد شده فراهم است و با وجود آنها مي توان فن علمي اخلاق را سامان بخشيد. به عنوان نمونه، جريان عدل و ظلم كه از محوري ترين اصول و مباني اخلاقي و نيز حقوقي اند، داراي مفهومي روشن اند اما حقيقت آنها بسياري مبهم و ناشناخته است، زيرا معناي عدل، قرار دادن هرچيزي در جاي خود و مقابل آن، ظلم، تجاوز از حد و تعدي به حريم غير است. اين مفهوم هاي آشكار با مصداق هاي پنهان روبه رويند، زيرا جاي اشيا و اشخاص را فقط آفريدگار آنها مي داند و كسي كه نه آنها را خلق كرد و نه شاهد آفرينش آنها بود، هرگز از جاي آنها آگاه نيست و چون موضع چيزي معلوم نشد، حفظ آنجا يا تجاوز به آن و يا از آن مبهم مي ماند. در چنين حالتي چگونه مي توان قانوني را عدالت و قانون مقابل آن را ظلم دانست؟! هرچند مصداق اين دو عنوان در برخي موارد روشن است؛ ليكن تنظيم قوانين عمومي درباره نظام هستي، بدون آگاهي از مرز هر كدام و حد هر چيز، ميسور نخواهد بود يعني فن قوي و قويم اخلاق در مكتب هاي غيرديني چون فاقد منابع استنباطي اند و از فرهنگ، آداب، عادات، رسوم و رسوبات اقليمي يا قومي و نژادي استخراج مي شوند نه از برهان متقن برخوردار است و نه از كليت و دوام يعني نه مي توان از آن دفاع منطقي و فلسفي كرد و نه همگاني است و نه هميشگي، بلكه مقطعي و نسبي خواهد بود.
آنچه برخي را وادار كرد كه بگويند علم اخلاق برهان پذير نيست، همين غفلت از ضرورت منبع (اولاً) و لزوم استنباط مباني اخلاقي از آن منابع (ثانياً) است و چون تكيه گاه مباني اخلاقي، مصالح و مفاسد تكويني است و پي آمدهاي آن نيز در معاد به صورت برزخ و دوزخ و بهشت، حقايق تكويني اند، قابل استدلال عقلي و اقامه برهان منطقي و فلسفي است.
پنجم. جهان را خداوند به زيباترين وضع آفريد، به طوري كه بهتر از آن ممكن نبوده است وگرنه يا خدا به آن علم نداشت يا توان آفرينش آن را نداشت و يا نسبت به آن بخل ورزيد؛ هر سه فرض در تالي اين قضيه شرطي قياس استثنايي، محال است، پس عالمي بهتر از اين ممكن نبود، البته در قلمرو مجردهاي تام كه مصون از حركت و دگرگوني اند مطلب ديگري مطرح است.
انسان كه خليفه خداست با سه مسئوليت تعريف شده روبه روست: 1- جهان بيني 2- جهان باني 3-جهان آرايي. مسئوليت اول او به انديشه برمي گردد كه عقل نظري عهده دار آن است و مسئوليت دوم و سوم وي به انگيزه برمي گردد كه عقل عملي متكفل آن است. فن شريف اخلاق، تأثير بسزايي در حفظ نظم طبيعي جهان از يك سو و پرهيز از (اذا دخلوا قريه افسدوها) و سهم كاملي در جهان آرايي از سوي ديگر دارد تا فقر اقتصادي همانند تهي مغزي فرهنگي، رخت بربندد و تخت توانگري نسبي و خردمندي، بخت خفته ملت هاي ضعيف را بيدار نمايد.
آنچه هم اكنون در جهان كنوني به ويژه خاورميانه مي گذرد، خونريزي، غارت و ويرانگري است كه تنها راه علاج آن، فهم صحيح اخلاق و ايمان به آن و عمل صالح مطابق آن است. چنين فضيلت خلقي همان طوري كه بدون مرز و منزه از قيد زمان و بند زمين و رهن زبان است، مبراي از گزند خودبيني و هوامحوري است، زيرا تنها چيزي كه مشترك بين خاوري و باختري است، فطرت توحيدي است كه نه شرقي است و نه غربي و صيانت اين هديه خدا فقط در دين الهي است كه گاهي به صورت (لا احب الآفلين) از حضرت خليل(ع) و زماني به آواي (ربنا الذي اعطي كل شيء خلقه ثم هدي) از حضرت كليم(ع) و دوره اي به آهنگ (اني عبدالله آتاني الكتاب) از حضرت مسيح(ع) و سرانجام به صورت كامل و تام و مرضي خدا به طنين (لا اله الا الله) از حضرت حبيب(ص) تبلور مي يابد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14