(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 30 بهمن 1389- شماره 19868

بشارت حضور
تجلي پيامبر اسلام درادب فارسي
اي صدرنشين تخت كونين...
كتاب در نگاه آفتاب
كتاب خواني فريضه است
«روزشمار انقلاب اسلامي» منتشر شد



بشارت حضور

رضا اسماعيلي
تا آسمان ز ظهر ظهور تو مژده داد
چشم زمان ز بارش نور تو مژده داد
جان زمين ز لمس حضور تو زنده شد
وقتي كه كاروان ز عبور تو مژده داد
ظلمت پريد از لب بام جهان، عجول
آيينه تا ز صبح صبور تو مژده داد
پشت تمام كنگره هاي ستم شكست
وقتي زمان ز تيغ جسور تو مژده داد
باران نوشت نام تو را بر دل زمين
وقتي كه آسمان ز سطور تو مژده داد
آمد فرود بر دل ما جبرييل عشق
از سوره ي فصيح حضور تو مژده داد
مي مردم از فرود فراقت، قسم به عشق!
شكر خدا، خدا ز ظهور تو مژده داد

 



تجلي پيامبر اسلام درادب فارسي
اي صدرنشين تخت كونين...

ناهيد زندي پژوه
نام حضرت محمد مصطفي (ص) به عنوان مظهر و مراد عاشقان، همواره درشعر شاعران از ديرباز تاكنون تكرار شده است. شاعران آزاده، ستايش حضرت محمد (ص) را نه ستايش خود بلكه ستايش پاكي ها، خلوص، آزادگي و ايمان و استقامت مي دانند. آنان رسول را مظهر اسوه و انساني مي شناسند كه تاريخ نظير او را نديده است.
براي همين او را به عنوان تجلي گاه خواسته هاي روحاني و آسماني خود مي دانند. شاعران احساسات پاك و عواطف انساني خود را بي هيچ چشمداشت به آن حضرت بزرگوار تقديم مي كنند. از اين رهگذر، گلواژه هاي عشق و ايمان بر زبان شاعران جاري مي شود.
از موضوعاتي كه درنامه هاي عين القضات مطرح شده و بسيار درخور توجه است عشق فراوان عين القضات به رسول الله است. چنانچه پيغمبر (ص) را درجاي جاي نامه اين گونه خطاب مي كند:«يا سيدالاولين و الآخرين» و معتقد است كه:«مصطفي(ص) درحق همه عالم رحمت آمد.» جايي مي نويسد:«جوانمردا بدان كه در نهاد آدمي حب خدا و رسول پنهان است.» و كمال آدمي را دراين مي داند كه نور حضرت محمد (ص) درنور «لااله الا الله» چنان بيند كه نور كوكب درنور آفتاب بيند. و باور دارد كه محمد (ص) در درون پرده هاي غيب برحقيقت كار مطلع است؛ چرا كه كار قيامتش دردار دنيا نقد گشت و دوزخ و بهشت و صراط و ميزان و همه كارها بر او عرضه كردند. و با زيباترين عبادات درسطر سطر نامه ها پيامبراكرم (ص) را اين چنين عاشقانه مي ستايد: زهي كمال دولت، زهي خلق نيكو.
و معني حديث«من اني فقد راي الحق» را اين گونه مي آورد كه: هركس با چشم جان نور محمدي را ببيند جلوه صفات حق را ديده است.»
جامي در ابتداي ديوانها و مثنوي هاي خود پس از حمد و ثناي خداوند و فرستادن درود بر پيامبر (ص)، شخصيت، معجزات و ويژگي هاي آن حضرت را بازگو كرده كه شامل:
نور روحاني حضرت محمد(ص)
اولين موجودي است كه خلق مي شود و درواقع پيشواي همه كائنات و ثمره درخت كونين است.» جامي اين مطلب را با حديث «اول ما خلق الله نوري» بيان مي كند.
اي صدرنشين تخت كونين
تخم وثمر درخت كونين
مقام پيامبر
امام انبياء و خاتم آنهاست، چنانچه سروده:
هر نبي را كه حجتي دادند
جانب امتي فرستادند
نيست مبعوث پيش شرع شناس
غيراحمد كسي به كافه ناس
معراج پيامبر
معراج پيامبر اكرم(ص) كه اغلب دستمايه اشعار شاعران ايراني بوده است در اشعار جامي در قالب واژه هايي همچون مسجدالحرام، مسجدالاقصي، سدره المنتهي، تجلي اسرارالهي و... جلوه گر شده است.
برد بيدار حق شب از بطحا
به تن او را به مسجدالاقصي
كرد زآنجا مقر به پشت براق
متوجه به قطع سبع طباق
بر سماوات يك به يك گذشت
به همه انبيا ملاقي گشت
اما موضوع موردعلاقه مولانا در توجه به پيامبر(ص)، نقش پيامبر به عنوان امي است (سوره 7، آيه 157) هزاران كتاب شعر در حضور «امي» خوار و خفيف مي گردد.
صدهزاران دفتر اشعار بود
پيش حرف اميش عار بود
مولوي عظمت پيامبر اكرم را در تصاوير شاعرانه بيان مي كند و در اين ارتباط مواردي چون شق القمر و شفاعت كردن پيامبر (ص) را در قالب شعر مطرح كرده است.
مولوي عاشق آن است كه داستانهايي از زندگي پيامبر بگويد و البته آنها را به شيوه اي بسيار دلپذير بيان مي كند. او مانند بيشتر عارفان به ستايش نوري كه از پيامبر به ارث مانده و اهل ايمان را حمايت و احاطه كرده است، مي پردازد و نيز در كتاب آخر مثنوي، محمد مصطفي(ص) را به عنوان آخرين پيامبري مي داند كه تمام قفلهاي بسته با نيروي معجزه آساي كلام قرآني او باز مي شود.
من بنده قرآنم اگر جان دارم
من خاك در محمد مختارم
گر نقل كند جز اين كس از گفتارم
بيزارم از او و زين سخن بيزارم
براي مولانا و همچنين اسلاف و پيروانش، محمد(ص) اساس همه چيز است. او نه تنها نمونه اي زيباست (اسوه حسنه) بلكه سنتش را بايد با عشق و دقت دنبال كرد؛ نام او براي مولانا مترادف با عشق است. حضرت محمد(ص) براي مولوي بيش از يك پيامبر يا براي وحي الهي است، نجيب و مهربان، شامخ و راهنما و تجسم آن عشقي است كه در اثر مولانا رومي، نيروي محرك عمده عالم است.
محمد چراغ دل اهل دين
سرانبياء خسرو مرسلين
گرم ردكني اي نبي ورقبول
ندارم كسي جز خدا و رسول
به هر يك زبان صدهزاران سلام
زما برمحمد عليه السلام
مولوي در شعري عاشقانه و عربي چنين مي سرايد كه پيامبر نه فقط دوست و طبيب او بلكه معلم و داور او نيز هست. «هذا حبيبي، هذا طبيبي، هذا اديبي، هذا دوائي».
يكي از دلايل پربار شدن متون ادب فارسي، پرداختن سخنوران ما به اولياي دين و بهره گيري از سخنان ارزشمند ايشان و نعت و وصف آنها به صورت هاي گوناگون از قبيل تمثيل و استشهاد و مانند اينهاست. در اين ميان وجود ذي وجود پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) بسان تاجي بر تارك ادب فارسي مي درخشد. فردوسي در مقدمه اثر گرانبهايش «شاهنامه» آخرين سفير الهي، خاتم و خاتم پيامبران را مي ستايد. وي وجود آن حضرت و احاديث گرانمايه اش را به آبي زلال تشبيه مي كند و با خطاب به همه بشريت از آنها مي خواهد كه تيرگي هاي دوران را بدين آب بشويند. او آن بزرگوار را بسان آفتابي درخشان مي شناساند. آفتابي كه صحابه آن حضرت، چون ماه از نور منيرش بهره مي برند.
سنايي غزنوي نيز در نعت پيامبر سخن رانده است و در يكي از قصايدش پيامبر(ص) را مانند ماه منيري مي داند كه كوچكترين منزلش اين عالم پهناور است و علت زيبايي و خرمي هر دو عالم را، جمال مبارك و پرتو انوار محمد(ص) مي داند. لطف و محبت او راهنما و دليل راه عقل و طريق خردمندان است و بياناتش مانند مرهمي در روح و جان عاشقان و سوختگان حقيقي حقيقت را التيام مي بخشد.
حكيم ارجمند، ناصرخسرو قبادياني، در جاي جاي ديوانش علاوه بر نعت و مدح پيامبر(ص)، آن بزرگوار را الگوي ارزشمندي براي گشايش قفل سعادت بشريت معرفي مي كند. او نيز علت زيبايي دو جهان را جمال مبارك و پرتو انوار حضرت رسول(ص) مي داند.
نظامي گنجوي چنين زبان به نعت رسول خدا(ص) باز مي كند:
احمد مرسل كه خرد خاك اوست
هر دو جهان بسته ي فتراك اوست
عبدالرزاق اصفهاني شاعر قرن ششم در شاهكار تركيب بندش در نعت رسول اكرم(ص) آورده:
اي مذهب ها ز بعثت تو
چون مكتب ها به عيد نوروز
از ديرباز، شاعران و سخنوران نامي ايران، هر يك متناسب با شأن و مرتبه خويش، نه درخور قدر و مقام آن عنصر سماحت، و مبدأ فصاحت و بلاغت، زبان به ستايش در جمال و وصف آن حضرت پرداخته اند چنانچه شعر معروف سعدي «جمال محمد»(ص) با اين مطلع آغاز مي شود:
فرو ماند زجمال محمد(ص)
سرو نباشد به اعتدال محمد(ص)
قدر فلك را كمال و منزلتي نيست
در نظر قدر با كمال محمد(ص)
حافظ شيرازي غزلي در مدح پيامبراسلام(ص) سروده:
ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد
دل رميده ما را رفيق و مونس شد
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد
عطار نيشابوري در معراج آن بزرگوار اينچنين لب به سخن مي گشايد:
صدهزاران جان و دل تاراج يافت
تا محمد يك شبي معراج يافت
اميرخسرو دهلوي به اشاره يك معجزه از معجزات آن حضرت «يعني شكافتن ماه»، عظمت ايشان را بازگو مي كند.
جمالي داد احمد را به درگاه
كه چاك افتاد زان در سينه ماه
زنده ياد استاد محمدعلي مرداني سروده هاي بسياري در مدح و مرثيه خاندان رسالت دارد ضمن گراميداشت نام آن عزيز، شعري در مدح حضرت رسول(ص) سروده، كه بطور خلاصه تقديم مي شود.
بر سر كوي تو هركه راه ندارد
واي به حالش كه دادخواه ندارد
نام تو نازم كه در صحيفه هستي
فاصله جز (ميم) را با اله ندارد
خواند احمد (احمد)ت از آنكه به عالم
غير تو كس اين مقام و جاه ندارد...
درس عفاف از بشر ز فاطمه(س) گيرد
روز جزا نامه سياه ندارد
محمد(ص) سرور و سالار عالم
محمد(ص) حاصل دادار عالم
محمد والي كامكار عالم
محمد ده همه ما را رهايي
محمد عطر گل هاي عالم آرا
محمد هادي راه هدائي
محمد داور داراي دادار
جورج برناردشاو، نويسنده بزرگ انگلستان در رابطه با شخصيت حضرت محمد(ص) چنين مي گويد: «من هميشه نسبت به دين [حضرت] محمد(ص) بواسطه خاصيت زنده بودن شگفت آورش نهايت احترام را داشته ام. من درباره دين حضرت محمد(ص) چنين پيش بيني كرده ام كه كيش او براي فرداي اروپائيان قابل قبول خواهد بود. همان طوري كه در اروپاي امروز هم پذيرش آن آغاز شده است. من معتقدم كه اگر مردي مانند پيامبر اسلام(ص) فرمانروايي مطلق جهان عصر جديد را احراز كند، طوري در حل مسائل و مشكلات جهان توفيق خواهد يافت كه صلح و سعادتي كه بشر احتياج دارد براي او تأمين خواهدكرد.»

منابع
1- اميني مفرد، تقي- تجلي پيامبر اسلام(ص) در ادب فارسي، كيهان فرهنگي، شماره159، دي.1378
2- نصري، عبدالله- منشأ وحي در انديشه مولوي. فصلنامه زبان و ادب، شماره63، تابستان .1387
3- ودادالزيموسي. حضرت محمد(ص) در اشعار عرفاني جامي، نامه پارسي، شماره اول، بهار.1384
4- ديوان حافظ شيرازي.
5- كليات سعدي، تهران: جاويدان، .1368

 



كتاب در نگاه آفتاب
كتاب خواني فريضه است

رهبر فرزانه انقلاب در بازديد از پنجمين نمايشگاه بين المللي كتاب در ارديبهشت 71 ضمن تاكيد بر انس بيشتر مردم با كتاب در مصاحبه اي تصريح كرده اند: كتاب خواني چيزي است كه براي يك ملت، فريضه است؛ واجب و لازم است. مردمي كه اهل كتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذكاوت و هوشياري، تفاوت مي كنند با مردمي كه با كتاب و مطبوعات انس نداشته باشند. خوشبختانه كتاب زياد است و كتاب هاي زيادي چاپ مي شود. نمي خواهم عرض كنم همه آنچه كه چاپ مي شود، كتاب هاي خوب و مفيدي است. نه؛ اي بسا كتابي چاپ مي شود و به بازار هم مي آيد، اما كتاب مفيدي نيست. كتاب بي فايده و عاطل و باطلي است كه اگر كسي نگاهش كند، از آن استفاده اي نخواهد كرد. و اي بسا كتابي كه چاپ مي شود و به بازار هم مي آيد و مضر است! ... اكثر آنچه كه چاپ مي شود، مفيد است؛ چه از جهات علمي، چه از جهات فرهنگي، چه از جهات ديني، چه از لحاظ معارف گوناگون اسلامي و چه از لحاظ ادبي و هنري. مردم ما، از معارفي كه در كتاب هاست بي نياز نيستند و بايد كتاب ها را بخوانند. انس با كتاب، بسيار چيز باارزشي است.

 



«روزشمار انقلاب اسلامي» منتشر شد

يازدهمين جلد مجموعه «روزشمار انقلاب اسلامي» كه به روايت حوادث روزهاي 23 دي ماه 57 تا 26 دي ماه و فرار شاه از ايران مي پردازد توسط سوره مهر منتشر شد.
به گزارش پايگاه خبري سوره مهر، ميرزاباقر عليان نژاد؛ پژوهشگر و تدوينگر اين مجموعه، درباره جلد يازدهم «روزشمار انقلاب اسلامي»؛ گفت: روزشمار يازدهم به روايت حوادث روزهاي 23 دي ماه 57 تا 26 دي ماه و فرار شاه از ايران مي پردازد.
وي مهم ترين حوادث و رويدادهاي اين روزها را گسترش اعتراضات مردمي عليه رژيم شاه و دولت بختيار، بازتاب مصاحبه امام خميني با خبرگزاري هاي داخلي در مورد حكومت بختيار و رژيم شاه، بازگشايي مدارس و دانشگاه ها، راي اعتماد مجلس وقت به كابينه بختيار، تدارك راهپيمايي مردم براي روز اربعين از سوي روحانيون، علما و هئيت هاي مذهبي و درنهايت روز فرار شاه از كشور در تاريخ 26 دي ماه 57 دانست كه در جلد يازدهم روزشمار انقلاب اسلامي آمده است.
عليان نژاد درباره وقفه اي كه بين جلد دهم و يازدهم اين مجموعه افتاده است، افزود: حدود يك سال طول كشيد تا مطالب اين كتاب آماده و ويراستاري شد و چون در اين مجموعه حدود 150 عكس هم در لابه لاي صفحات كتاب آمده، اين كار وقت مي برد. وي ادامه داد: اين عكس ها از مراكز مختلف چون مركز اسناد انقلاب اسلامي و روزنامه هاي كيهان و اطلاعات آن زمان گردآوري و در اين كتاب قرار داده شد.
گفتني است كار تدوين مجموعه «روزشمار انقلاب اسلامي» از سال 1376 در دفتر ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري آغاز شد. مقطع زماني اين مجموعه از 1/1/1356 تا 22/11/1357 است كه در مجموع اين مقطع زماني 22 ماه و 22 روز مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14