(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 15 فروردین 1390- شماره 19892

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
سفير ايران در دمشق : حوادث سوريه نسخه دوم فتنه 88 ايران است
توسط احمدي نژاد صورت گرفت اعطاي نشان درجه يك شجاعت به امام جمعه اروميه
بروجردي :عربستان اشغالگر است و بايد هرچه زودتر خاك بحرين را ترك كند
آيت الله يزدي: منظور رهبر معظم انقلاب در نامگذاري سال ها شعارنويسي نيست
دفتر آيت الله وحيد: رابطه آيت الله وحيد با مقام معظم رهبري بسيار عالي بوده و هست
تمسّك به ولايت اهل بيت (ع)، عامل صعود انسان ها
عسلويه ؛ شيرين تر از عسل



سفير ايران در دمشق : حوادث سوريه نسخه دوم فتنه 88 ايران است

سفير جمهوري اسلامي ايران در دمشق حوادث جاري در سوريه را ساخته و پرداخته دشمن و نسخه دوم فتنه سال 1388 ايران دانست.
سيد «احمد موسوي » سفير كشورمان در دمشق طي سخناني در سمينار «بررسي بيداري اسلامي و مبارزه با فتنه» در سوريه؛ با فتنه خواندن حوادث جاري در سوريه تاكيد كرد كه اين حودث كه از سوي دشمن طرح ريزي شده است نسخه دوم فتنه اي است كه پيش از اين توسط دشمن در ايران طرح ريزي شده بود.
وي با اشاره به مواضع دمشق در محور مقاومت در منطقه گفت: دشمن امنيت و آرامش سوريه را هدف قرار داده است.دشمن در فتنه سال 88 در ايران شعار «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران را سر داد » و اكنون در حوادث «درعا» شعار «نه حزب الله و نه ايران » سر دادند و اين امر نشان مي دهد كه منبع اين شعارها يكي است.
موسوي تاكيد كرد، كساني كه شعار «نه حزب الله و نه ايران» در درعا سر دادند مزدوران خارجي بوده كه از دشمن و از صهيونيست ها خط مي گيرند.
وي حوادث جاري در منطقه را مقدمه اي براي تحقق اهداف و تعاليم انبياي الهي دانست و افزود: اين بيداري اسلامي و عربي مقدمه اي براي تحقق آن هدف بزرگ است كه انبياي الهي آن را وعده داده بودند.... حاكمان ظالم و فرعونيان در همان مسير فرعون، نمرود، ابوجهل و ابوسفيان سير كرده و سير مي كنند.
موسوي با بيان اينكه حاكمان ظالم مي دانند كه دين باعث سرنگوني فرعونيان يعني ابوجهل و نمرود شده است، افزود: فرعونيان در طي ساليان دراز با راه اندازي جنگ ضد دين و قرآن، طي چندين سال مقوله «دين افيون ملت هاست » را سر دادند... شاه ايران نيز به مبارزه با دين برخاسته بود و با كشف حجاب با مقابله مراجع ديني روبرو شد.
وي با مشابه خواندن اقدامات «زين العابدين بن علي» رئيس جمهور مخلوع تونس با شاه ايران، گفت: يكي از شرط هاي اشتغال زنان در تونس در زمان بن علي كشف حجاب بود و همان طور مردم نمي توانستند در هر مسجدي نماز بگذارند.
سفير كشورمان در دمشق با بيان اينكه پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره) نظريه «دين افيون ملت هاست » را باطل كرد، افزود: پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به همه جهانياني كه خواستار زندگي و توسعه هستند نشان داد كه زندگي، بركت و خير و نيكي با دين امكان پذير است.
وي بيداري اسلامي را نشات گرفته از انقلاب اسلامي در ايران خواند و افزود: وقتي مي گوييم كه انقلاب اسلامي ايران راه و روش انقلاب هاي اسلامي ديگر ملت هاست؛ منظور دخالت ايران در آن كشورها نيست بلكه منظورمان اين است كه انقلاب به الگو و اسوه اي تبديل شده است.
وي تجريه كشورهاي اسلامي را يكي از اهداف دشمن برشمرد و افزود: دشمن پس از تجزيه سودان و ايجاد اسرائيل دوم در جنوب اين كشور در حال حاضر در راستاي تجزيه يمن و ليبي تلاش مي كند. همچنين توطئه هايي براي تجزيه سوريه دارند.

 



توسط احمدي نژاد صورت گرفت اعطاي نشان درجه يك شجاعت به امام جمعه اروميه

محمود احمدي نژاد در نشست ديروز هيئت دولت، نشان درجه يك شجاعت را به حجت الاسلام غلامرضا حسني نماينده ولي فقيه در آذربايجان غربي و امام جمعه اروميه اعطا كرد.
به گزارش فارس، در اين نشست اعضاي كابينه دهم كه به رياست محمود احمدي نژاد برگزار شد، از سوي رئيس جمهور نشان درجه يك شجاعت به حجت الاسلام غلامرضا حسني امام جمعه اروميه اعطا شد.
حجت الاسلام حسني از پيشگامان مبارزه با رژيم ستم شاهي و از مدافعان نظام اسلامي در برابرجريانات منحرف سياسي دهه اول انقلاب در منطقه آذربايجان بود كه در اوايل انقلاب محل اقامت فرزندش «رشيد » كه از اعضاي گروهك فدائيان خلق بود را به كميته انقلاب اسلامي اطلاع داد كه در نهايت پسرش پس از محاكمه اعدام شد.
وي در دوران دفاع مقدس نيز در صحنه دفاع از اسلام و كيان اسلامي حضور فعال داشت و همچنين از پيشگامان افشاي ماهيت جريان ضد ديني و ضد فرهنگي در دوران موسوم به اصلاحات به حساب مي آيد كه همواره مورد هجمه رسانه هاي دوم خردادي و وابسته به بيگانگان قرار داشته است .
حجت الاسلام حسني كه نمايندگي مردم اروميه در مجلس شوراي اسلامي را نيز در كارنامه خود دارد، در حال حاضر نماينده ولي فقيه در استان آذربايجان غربي و امام جمعه اروميه است.
نشان شجاعت از نشان هاي عمومي است كه بر اساس آئين نامه اعطاي نشان هاي دولتي به افرادي اعطا مي شود كه به واسطه برخورداري از خصيصه هاي والاي انساني در جهتي از جهات ذيل موفق گردند: داوطلب شدن در انجام امور دشواري كه براي كشور از حساسيت خاصي برخوردار است، پذيرفتن مأموريت هاي خطير دولتي يا وظايف مهم اجتماعي كه با خطرات احتمالي همراه هستند و استفاده بجا و شايسته از مجموعه نيروها و مهارت هاي بدني در جهت نيل به هدفي والا.

 



بروجردي :عربستان اشغالگر است و بايد هرچه زودتر خاك بحرين را ترك كند

رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ورود نيروهاي بيگانه به بحرين را اشغالگري خواند و به دولت عربستان توصيه كرد كه فوراً خاك بحرين را ترك كند.
علاء الدين بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي ديروز با اشاره به بيانيه اخير كميسيون متبوعش درباره تحولات منطقه كه در آن آمده بود «بازي با آتش به نفع عربستان نيست»، اظهار داشت: موضع مجلس شوراي اسلامي قبل از تعطيلات مجلس در مورد كشتار مردم بحرين در بيانيه اي و در اظهارات ناطقان ميان دستور بارها اعلام شده است.
وي افزود: حمايت از مردم سالاري و ملت هاي مستقل منطقه موضع جمهوري اسلامي ايران است و اين مأموريت از طرف مجلس به كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي داده شد تا در طول دوران تعطيلات نوروز، كميسيون تحولات منطقه را رصد كرده و مورد بررسي و پيگيري قرار دهد.
رئيس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس همچنين در واكنش به اظهارات اخير يك مقام دولتي عربستان درباره بيانيه كميسيون مذكور كه گفته بود «ايران در امور كشورهاي منطقه دخالت نكند»، گفت: كميسيون سياست خارجي مجلس در بيانيه اي كه در ارتباط با تحولات منطقه از جمله ورود نيروهاي عربستان و امارات به خاك بحرين صادر كرد، خواستار خروج نيروهاي بيگانه از خاك اين كشور شد چرا كه تجربه نشان داده، اين گونه اقدامات هيچ گونه كمكي به حفظ امنيت منطقه نمي كند.
به گفته وي، از آنجايي كه بحرين كشوري مستقل و عضو سازمان كنفرانس اسلامي و سازمان ملل است، به همين دليل ورود نيروهاي بيگانه به اين كشور را اشغالگري تلقي مي كنيم و كشتار مردم و برخورد با كساني كه بدون دفاع و سلاح هستند را هم برخلاف قوانين اسلامي مي دانيم و هم مغاير با مقررات بين المللي.
بروجردي در ادامه عنوان كرد: اين موضع گيري مجلس در قبال ورود نيروهاي عربستان به بحرين، بدون ترديد يك موضع گيري منطقي است كه تعداد زيادي از كشورهاي جهان اين موضع را داشتند و اين موضع گيري دخالت در امور داخلي كشورها و ناديده گرفتن استقلال و تماميت ارضي آنها نيست.
«همچنان تأكيد داريم كه ضروري است نيروهاي بيگانه اي كه امروز در كشور بحرين حضور دارند، بايد خاك اين كشور را ترك كرده و از حمله مسلحانه به مردم بي دفاع خودداري كنند و اجازه دهند كه بحرين مسائل داخلي خودش را، خودش حل كند.»
رئيس كميسيون سياست خارجي مجلس گفت: اينكه در مقابل مسائل مهم جهان اسلام مانند اشغال خاك فلسطين و حمله ناجوانمردانه رژيم صهيونيستي به مردم مظلوم غزه، كشوري مانند عربستان كه جزء كشورهاي بزرگ اسلامي است، هيچ گونه گام عملي برنمي دارد و سكوت مي كند و در ارتباط با اين مسئله اين گونه عمل مي كند، سياستي است كه به هيچ وجه مبتني بر منافع امت اسلامي نيست.
«ما همچنان از موضع اعلام شده كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي قوياً حمايت مي كنيم و همچنان به دولت عربستان توصيه مي كنيم كه خاك بحرين را ترك كند، ضمن اينكه به عنوان يك سياست علاقه مند به داشتن رابطه خوب با كشورهاي منطقه از جمله كشورهاي عربي حوزه خليج فارس هستيم و اين دو سياست را نه فقط با يكديگر متناقض نمي دانيم، بلكه مكمل هم تلقي مي كنيم.»
گفتني است به گزارش خبرگزاري فرانسه از رياض، عربستان سعودي در واكنش به بيانيه ايران در محكوميت اعزام نيروهاي عربستاني به بحرين براي سركوب تظاهرات، ايران را به دخالت در امور كشورهاي عربي متهم كرد.
سخنگوي دولت عربستان جمعه شب به خبرگزاري رسمي اين كشور اعلام كرد در بيانيه ايران دخالت هاي ايران در امور كشورهاي منطقه و نقض استقلال و حاكميت اين كشورها ناديده گرفته شده است.
اين منبع گفت: ايراني ها اين مورد را فراموش كرده اند كه خودشان حق ندارند حاكميت بحرين را نقض و در امور داخلي كشورهاي حاشيه خليج فارس دخالت كنند. همچنين فراموش كرده اند حق ندارند امكان كمك گرفتن بحرين را از نيروهاي شوراي همكاري خليج فارس رد كنند.
دومين بيانيه كميسيون امنيت مجلس درباره رويدادهاي منطقه
كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ديروز دومين بيانيه خود درباره تحولات منطقه را صادر كرد.
در اين بيانيه به نقش عربستان سعودي پرداخته شده و آمده است عربستان سعودي به جاي تبعيت از سياست هاي آمريكا در منطقه، به فكر منافع كشور خود و جهان اسلام باشد و براي خارج كردن نيروهاي خود از بحرين، براي آرامش و امنيت منطقه و نه بحراني تر شدن آن حركت كند.
اين بيانيه مي افزايد: تحولات جاري منطقه مسير تاريخ منطقه را تغيير خواهد داد و مشكل بيشتري در آن ايجاد خواهد شد كه آمريكا و هم پيمانانش با وجود بسيج همه امكانات خود جايگاه خود را از دست خواهند داد و ملت ها منافع خود را رقم خواهند زد.
عربستان سعودي و امارات متحده عربي با اعزام نيرو به بحرين فقط بر پيچيدگي موضوع افزوده اند كه اين اقدام همانند اشغال خاك كويت از سوي صدام است، با اين تفاوت كه اين اشغال با موافقت آمريكا صورت گرفته است و اين امر در ماهيت موضوع هيچ تفاوتي ايجاد نمي كند.
در ادامه اين بيانيه آمده است: اشغال، اشغال است؛ مردم مظلوم بحرين براي هميشه تاريخ از آن به زشتي ياد خواهند كرد و آنها را در مقابله با اشغالگران جدي تر خواهد كرد.
آنچه كه امروز در ليبي و يمن و بحرين مي گذرد و دولت هاي اين كشورها مردم را با سلاح هاي سنگين كه بايد در برابر رژيم صهيونيستي شليك كنند به خاك و خون مي كشند، لكه ننگي است كه براي هميشه بر دامان مسئولان اين كشورها خواهد نشست.
در بخش ديگري از اين بيانيه با توجه به نقش آمريكا در اين رويدادها تاكيد شده است: نقش آمريكا به عنوان مدعي اصلي حقوق بشر در جهان بسيار قابل توجه است؛ آمريكايي ها در اين تحولات نشان دادند كه براي آنها فقط يك اصل مهم است و آن منابع آمريكا است و هر پديده و تحولي در جهان با اين معيار سنجيده مي شود؛ اگر اين تحولات منطبق بر منافع آنها بود مثبت است و اگر در نقطه مقابل آن قرار داشت، منفي است.
سكوت آمريكا در برابر كشتار بي رحمانه در ليبي، در همين چارچوب قابل تحليل و ارزيابي است و فقط زماني كه احساس كردند ممكن است مردم زمام امور را در دست بگيرند و يك حكومت مردمي به قدرت برسد و سلطه آنها را بر منافع عظيم نفت ليبي قطع كند سراسيمه با صدور قطعنامه در شوراي امنيت و با مسئوليت ناتو اقدامات نظامي خود را آن هم با هدف گسترش سلطه خود بر منافع انرژي يك كشور ديگر اسلامي در اين جهان آغاز كردند.
اين بيانيه مي افزايد: آمريكا و رژيم صهيونيستي دشمنان اصلي جهان هستند و طرح هاي آنها با هدف گسترش سلطه بر جهان اسلام صورت مي گيرد؛ ايجاد اختلافات قومي و قبيله اي و جنگ داخلي يكي از مكرهاي شيطاني است كه براساس سنت الهي موجب شكست ملت هايي خواهد شد كه در اين دام قرار بگيرند.
طرح موضوع شيعه و سني يكي از مكرهاي شناخته شده استعماري در منطقه است كه انگليس يد طولايي در آن دارد، موضع گيري برخي از چهره هاي شناخته شده روحاني در منطقه، نشان دهنده اين واقعيت است، فردي در سن هشتاد سالگي هم ممكن است فريب بخورد، پس مسلمانان منطقه بايد با اتحاد و يكپارچگي اين توطئه شوم را خنثي كنند.
موضوع بحرين نيز همانند مسئله ليبي است در اين كشور مردم براي دستيابي به آزادي و مردم سالاري در حال مبارزه هستند بنابراين طرح مسئله طائفي در بحرين توسط هركسي مطرح شود صداي آمريكا و انگليس است.
كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس خاطرنشان كرد: دولتهاي اين كشورها به جاي كشتار مردم خود اجازه دهند براساس اصول مردم سالاري و براساس اصل راي مردم، سرنوشت آنها رقم بخورد.
كشتار مردم در منطقه را صدام در بي رحمانه ترين شكل خود انجام داد و نتيجه آن را ديد.

 



آيت الله يزدي: منظور رهبر معظم انقلاب در نامگذاري سال ها شعارنويسي نيست

رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به نامگذاري سال جديد به عنوان «جهاد اقتصادي» از سوي رهبر معظم انقلاب تاكيد كرد كه هدف ايشان از اين نامگذاري ها شعارنويسي نيست.
آيت الله محمد يزدي در گفت وگويي با مركز خبر حوزه هاي علميه نفس نامگذاري سال ها توسط مقام معظم رهبري را يكي از راهبرد هاي علمي و اجرايي مديريت كشور دانسته و تصريح كرد: هرگز اين نامگذاري ها اتفاقي مطرح نشده و با بررسي اجمالي ترتب سلسله نامگذاري سال ها توسط رهبري به وضوح تناسب كارشناسانه و دقت در عناوين انتخاب شده سال ها با مسائل مهم آن دوران را مشاهده مي كنيم، يعني، مقام معظم رهبري، همواره متناسب با اوضاع و احوال كشور، ميزان پيشرفت ها و آسيب هاي پيش روي جامعه، حوادث تلخ و شيريني كه در منطقه رخ داده و حتي شرايط و اوضاع بين المللي، به انتخاب اسامي سال ها اقدام مي كنند.
وي افزود: منظور ايشان از اين نامگذاري ها، تابلونويسي و شعارنويسي نيست و طبق فرمايشي هم كه در اجتماع عظيم مردم در مشهد داشتند؛ هزينه هايي كه صرف شعارنويسي ها مي شود بايد بيشتر صرف اصل كار و عملي شدن شعارها شود، بايد از اسامي و عناويني كه رهبري انتخاب مي كنند، به عنوان يك راهكار مورد استفاده قرار گيرد و نقشه راهي براي آحاد مردم و مسئولين در طول يك سال باشد.
رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم همچنين با تصريح اين كه منظور از جهاد اقتصادي، روحيه جهادي در اقتصاد و كار است، افزود: جهاد اقتصادي به معناي محور قرار گرفتن كارهاي اقتصادي محض در جامعه نيست، گرچه اقتصاد مهم است، ولي نبايد از فرهنگ و سياست و غافل شد، منظور از جهاد اقتصادي يعني اولويت دادن به مسائل اقتصادي و ورود به اين عرصه با روحيه جهادي، بنابراين مي بايست برخي سيستم هاي غلطي كه موجب كندي روند كار و اقتصاد در كشور مي شود را كنار گذاشت و بيشتر به اصل كار پرداخت.

 



دفتر آيت الله وحيد: رابطه آيت الله وحيد با مقام معظم رهبري بسيار عالي بوده و هست

يكي از نزديكان و از اعضاي دفتر آيت الله وحيد با با بيان اينكه دشمنان قسم خورده اسلام همواره تلاش مي كنند كه رابطه مراجع تقليد با ولي فقيه را مخدوش كنند، گفت: رابطه آيت الله وحيد با مقام معظم رهبري بسياري عالي بوده و هست و هيچ كس نمي تواند منكر آن شود.
به گزارش خبرگزاري فارس، اخيرا برخي از سايت هاي صهيونيستي از جمله سايت وزارت خارجه اين رژيم و رسانه رژيم سلطنتي انگليس با سؤاستفاده از بيانات حضرت آيت الله وحيد خراساني، اظهاراتي خلاف واقع را به ايشان نسبت دادند.
در اين باره يكي از نزديكان و از اعضاي دفتر آيت الله وحيد خراساني به خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس گفت هرمطلبي كه درسايت آقا (آيت الله وحيد) منتشر نشده باشد را نمي توان به ايشان نسبت داد.
وي با بيان اينكه دشمنان قسم خورده اسلام همواره تلاش مي كنند كه رابطه مراجع تقليد با ولي فقيه را مخدوش كنند، تصريح كرد: رابطه آيت الله وحيد با حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب بسيار عالي بوده و هست و هيچ كس نمي تواند منكر آن شود.
اين عضو دفتر آيت الله وحيد ضمن درخواست از خبرنگار فارس براي انتشار مطالب فوق، گفت كه با توجه به عدم تمايل براي رسانه اي شدن نمي خواهد نام او ذكر شود.

 



تمسّك به ولايت اهل بيت (ع)، عامل صعود انسان ها

عنصر محوري بحث « كرامت » را معرفت ولايت خاندان عصمت و طهارت (عليهم السّلام) تشكيل مي دهد. ما اگر خواستيم چيزي را بشناسيم، راههاي متعددي دارد كه برجسته ترين آنها همين 3 راه معروف است. يا آن شيء را با مقوّ مات دروني و لوازم ذاتي او مي شناسيم، يا او را از شبه و مثل و نظير و مانند مي شناسيم، يا از راه ض د. معرفت شناسي سه گانه ياد شده در كتاب و سنّت كم نيست، مخصوصاً در بيان نوراني امير بيان ولذا گاهي شيء را با ض د مي شناسند.
وجود مبارك علي بن أبيطالب (ع) در وصف عقل و عدل فرمود: عقل، عدل آن است كه هر چيزي را در جاي خود قرار دهيد. وقتي سائل عرض كرد: ص ف لنا العقل او العدل، فرمود: وضع كلّ ش يء موض عه. عرض كرد: ص ف لنا الجهل، جهل را براي ما معرفي كن؛ فرمود: فعلت (1)، من گفتم. يعني تو اگر عقل را فهميدي، بر اساس تعرف الاشياء ب اضداد ها عقل را هم مي فهميدي؛ اين معر فه الشّ يء ب الضّ د در كلام حضرت است. گاهي معر فه الشّ يء ب الم ثل است؛ وقتي ذات مقدّس حضرت در خطبه 153 بخشي از معارف را ذكر مي كند، به اين اصل كلّي مي پردازد: فا نّ الم ثل دليل علي ش به ه (2). يعني تعرف الاشياء ب اشباه ها، اين راه دوّم. راه سوّم راهي است كه همگان بر آنيم و مي دانيم بهترين راه شناخت هر چيزي پي بردن به جنس و فصل او، ماده و صورت او، مقوّمات او و لوازم ذاتي اوست.
عدم امكان شناخت اهل بيت (ع) از راه شناخت ( اضداد )
شناخت اهل بيت عصمت و طهارت از راه تعرف الاشياء ب اضداد ها ممكن نيست، زيرا تعرف الاشياء ب اضداد ها آنجائي است كه ض دها امر وجودي باشند. اينجا اگر كسي ضد ولايت شد، به ديار عدم مي رود؛ چيزي ندارد تا خودش را با آن بشناسيم و ولايت را با ض د شناسائي كنيم. ناچار ولايت اولياء را يا بايد از مقوّمات دروني خود ولايت شناسائي كنيد، يا از مثل و نظير. دسترسي ما به كنه ولايت كاري است بسياري سخت. وجود مبارك امير بيان خود را معرفي كرد، فرمود: لو احبّنا جبل لتهافت (3). اگر كوه بخواهد ولايت ما را در خود جا بدهد، متلاشي خواهد شد. اينكه بارها به عرضتان رسيد نهج البلاغه مثل قرآن كريم نياز به ساليان متمادي درس و بحث دارد، اين است !
اين بيان بلند و ملكوتي علي بن أبيطالب (ع) را سيّد رضي در سطح بسيار نازل ترجمه كرده است !! وجود مبارك امير بيان مي گويد: من مثل قرآنم. اگر خدا در سوره حشر فرمود: قرآن اگر بر كوه نازل بشود، كوه را متلاشي مي كند (4) فرمود: لو احبّنا جبل لتهافت. سيّد رضي بزرگوار آمده اين مطلب عرشي را فرشي كرد، يعني هر كس دوست من نباشد، بايد مصائب زيادي را تحمّل كند؛ آنقدر مصائب فراوان است كه سنگ را متلاشي مي كند ! آن معناي ملكوتي كجا، اين معناي ملكي كجا !!! وجود مبارك علي مي فرمايد: مگر كسي علي را مي شناسد؟ مگر كسي اهل بيت را مي شناسد؟ مگر كسي ولايت را مي شناسد؟ اگر لو انزلنا هذا القرآن علي جبل لرايته خاش عاً متصدّ عاً، اين همان تريبون قرآن است كه مي گويد: لو احبّنا جبل لتهافت؛ آن كجا، اين كجا !!
شناخته شدن اهل بيت (ع) از راه شناخت ( شبيه )
امّا درباره اينكه مااهل بيت را با شبيه شان بشناسيم؛ اينها در روزگار گذشته، از كهن و آينده مانند ندارند ! نه در گذشته تاريخ علي و اولاد علي مانند داشتند، نه در آينده. ابن أبي الحديد دستش در تاريخ باز است، مي گويد: اسرار و رجال قبل از طوفان نوح در دست ما نيستند، ما درباره مردان بزرگ قبل از طوفان تاريخ مدوّني نداريم. امّا از آن روزي كه تاريخ تدوين شده؛ چه در بين مسلمانها، چه در بين يهودي ها، چه در بين مسيحي ها، چه در بين مجوسي ها، چه در بين لا مذهب ها؛ هيچ مردي به عظمت « علي» نيامده ! من مورّخم و مي دانم. بالأخره كفّار در كفرشان، در ل نين و استالين يك قهرماني دارند. به استثناي رذائل اخلاقي و اعتقادي آنها، اگر سلحشوري آنها را با سلحشوري علي بسنجيد، لا يقاس ب ه؛ اين حرف ابن أبي الحديد است. بنابراين وقتي خود اينها سخن مي گويند، مي فرمايند: لو احبّنا جبل لتهافت؛ يعني كوه بخواهد ولايت ما را تحمّل كند، متلاشي مي شود.
قرآن كريم، تنها شبيه و وسيله شناخت اهل بيت (ع)
مي ماند معرفت خود اين ذوات قدسي با مثل و شبيه وحياني. كسي شبيه اينها نيست كه ما اينها را با آن شبيه بشناسيم و بشناسانيم ! تنها شبيه اين خاندان طيّب و طاهر،« قرآن كريم » است. هيچ كتابي شبيه اينها نيست و هيچ صحيفه اي همتاي اينها نيست ! اگر كسي خواست اين خاندان را بشناسد، فقط از راه قرآن مي شناسد و لا غير و وجود مبارك رسول گرامي (ص) فرمود: اين دو وزنه وزين(قرآن و اهل بيت) همتاي همند: لن يفتر قا (5). اگر در قرآن حقيقتي باشد كه اين خاندان (معاذ الله) به آن نرسيده باشد، فقد ا فترقا؛ چه اينكه اگر اين خاندان معرفتي داشتند كه در قرآن نهادينه نشده باشد، ا فترقا ! و التّال ي باط ل.بنابراين تنها معيار شناخت خاندان عصمت و طهارت و ولايت اهل بيت كه كريمه اهل بيت از اين دودمان است، اين است كه ما قرآن را بشناسيم.
مستحضريد؛ وقتي ذات أقدس له قرآن را از گزند سهو و آسيب ن سيان مصون مي داند و مبرّاي از بطلان پذيري و منزّه از نسخ شدن مي داند؛ ولايت هم بايد در اين راستا توجيه شود. اولياي الهي معصومند، حجّت بالغه الهي اند، از گزند سهو و ن سيان مصونند؛ خيال كردند وقتي وجود مبارك نبوي اين دو را ع دل هم دانست، يعني در ظواهر سخنان اينها شما تأمّل كنيد و حجّت اند، چه اينكه در ظواهر قرآن هم بايد تأمّل كنيد و حجّت اند.
تجلّي قرآن كريم از سوي خداي سبحان
بارها به عرضتان رسيد: خدا قرآن را نازل كرد و ولايت را هم نازل كرد. امّا خدا قرآن را آنجوري كه باران را نازل كرد، نازل كرد ! يك ينزّ ل الغ يث(6) هست، يك انزال باران و بارش باران و تگرگ و برف هست كه اين انزال است، فرود آوردن است به معناي انداختن. يك انزال قرآني است كه نّا انزلناه ف ي ليله القدر(7)، اين فرود آوردن است به معناي آويختن و نه انداختن ! قرآن را مثل باران نينداخت، قرآن را مانند حبل متين آويخت؛ يك طرفش به دست اوست، يك طرفش به دست ما ! اين وسط ها پر قرآن است. يك وقت است مي فرمايد: من باران را نازل كرده ام، يك وقت مي فرمايد: من قرآن را نازل كرده ام. پس اگر قرآن را مثل حبل انداخته بود؛ مشكل خود را حل نمي كرد، چه رسد به مشكل دست آويزان را !!
اينكه به ما دستور داد: و اعتص موا ب حبل الله(8)، اين حبل متين است، اين عروه وثقي است؛ براي اينكه به جاي مستحكمي بسته است. اين را بگيريد و محفوظ بمانيد و نيفتيد، اين حدأقل است. فرمود:بگيريد و بخوانيد و بفهميد و باور كنيد و متخلّق بشويد و عمل كنيد و بالا بيائيد:ا قرأ و ارق (9)؛ اين حد مياني يا أعلي. بگير تا نيفتي، اين حدأقل تمسّك به قرآن است ! بگير و بالا بيا، اين حد مياني و حد اعلاي تمسّك به قرآن است؛ ولايت در اين مرحله است.
تمسّك به ولايت اهل بيت (ع)، عامل صعود انسان ها
زيارت كردن اهل بيت براي طلب مغفرت، اينها حد مياني يا حد نازل است. از علوم اينها استفاده كردن، حشر با اينها را خواستن، معرفت اينها را طلب كردن از سنخ ا قرأ و ارق است؛ ا قراء الو لاي ه و ارق، ا قراء الا مام ه و ارق، ا قرا الع صم ه و ارق، ا قراالحجّه و ارق؛ اين است. خيلي ها از همين راه به جائي رسيده اند. اين همه علماء و بزرگان كه به جائي رسيدند، از همين خاندان گرفتند؛ پس اين راه باز است.
اگر احياناً علماي قبلي نظير شيخ مفيد يا بزرگان ديگر (رضوان الله تعالي عليهم أجمعين) از اهل بيت عصمت و طهارت به عنوان ( علماي ابرار ) ياد مي كنند و ياد كرده اند، براي آن است كه اينها كه قريب العهد ب الا سلام بودند، به صدر اسلام نزديك تر بودند؛ به زبان قرآني سخن مي گفتند. قرآن از انبياء به عنوان «صالحين » ياد مي كند. صالحيني كه خدا درباره انبياء ياد مي كند غير از صالحيني است كه ما درباره افراد عادي مطرح مي كنيم ! ( ابراري ) را كه علماي سلف درباره اولياي الهي و اهل بيت (عليهم السّلام) ياد مي كنند نظير صالحيني است كه ذات أقدس له درباره انبياء ياد مي كند ! بنابراين اينها همتاي قرآنند، و قرآن لا يأت يه الباط ل م ن بين يديه و لا م ن خلف ه(10)، ولايت اينچنين است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي) در اوّلين جشنواره فرهنگي هنري كريمه اهل بيت (س) ـ قم ؛ شبستان امام خميني (ره)
حرم مطهر؛ 20/ 8/ 1386
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) نهج البلاغه/ حكمت 235 ـ با تلخيص (2) نهج البلاغه/ خ 153 (3) نهج البلاغه/ حكمت 111
(4) حشر/ 21 (5) وسائل الشيعه/ 27/ 34 (6) برداشت از:لقمان/ 34 و شوري/ 28
(7) قدر/ 1 (8) آل عمران/ 103 (9) الكافي/ 2/ 606 (10) فصّلت/ 42
خوان حكمت روزهاي دوشنبه منتشر مي شود.

 



عسلويه ؛ شيرين تر از عسل

حسين قدياني
مردان بزرگ كار بي حكمت نمي كنند. درس بايد گرفت از سخن شان و نكته هاي ظريف كه مي گويند بايد با چشم باز ديد. آنجا كه در حرم باصفا و دلرباي هشتمين امام، رهبر انقلاب براي مردم سخن مي گفتند، نكته ها بود؛ چه در متن و چه در حاشيه. مي ديدي كه ملت در تأييد سخن مولاي خود مدام تكبير مي فرستند و چقدر هم با شور. خيلي ها با اشك چشم حتي. حاليا كه ولي فقيه، ملتي دارد در شان خود، ملتي برتر از امت صدر اسلام. دشمن اين ملت در آغاز سال نو پيام داده بود به اين ملت كه ما دوستدار شماييم؛ يعني اوباما هوادار ماست! اوباماي آمريكايي كه فقط در گوآنتانامو و ابوغريب آدم نمي كشد. اوباماي آمريكاي هيروشيما و ناكازاكي و ويتنام و 28 مرداد و 8 سال جنگ تحميلي و 8 ماه جنگ تحليلي و آن كربلاي پنج و اين كربلاي رنج. اوباماي آمريكاي بعثي ها و بعضي ها. مردك حالا شده طرفدار ما و به مناسبت نوروز براي ما پيام مي فرستد. كدام ما؟... ما كه اهل كوفه نيستيم. ما كه اهل پيام نوروزي اوباما نيستيم، علي تنها بماند. مهم بود برايم ببينم كه رهبر حكيم ما در برابر اين پيام شيطان بزرگ چه واكنشي نشان مي دهند. دوست داشتم «آقا» بزند توي دهان كفر. يك وقت ما ملت مي گوييم «مرگ بر آمريكا»، يك وقت خميني بت شكن مي گويد «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» و مي زند توي دهان آمريكا. يك وقت ما در تأييد سخن رهبر، تكبير مي فرستيم، يك وقت «آقا» مي گويند؛ «حالا اين آمريكا پيام داده به مناسبت نوروز به شماها كه من طرفدار شما مردم ايران هستم»!... تا ما همراه رهبرمان به سر تا پاي قامت ناراست كاخ سفيد بخنديم... و تكبير بفرستيم «مرگ بر آمريكا». ديدم از سيما كه مردم بعد از خنده اي مختصر به نشانه تمسخر قوه عاقله سران كفر، خشمگين شدند و شعار دادند «مرگ بر آمريكا». اصلاً براي لحظاتي به رهبر اجازه ندادند سخنراني كند، از بس كه «مرگ بر آمريكا» گفتند و بعد خامنه اي مي خواستند ادامه دهند سخنراني شان را كه باز هم مردم شعار آشناي ديگري را سر گرفتند. چه بود آن شعار؟... آفرين! آن شعار اين بود؛ «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند»... آري! ما اهل كوفه نيستيم، خامنه اي اين را بداند. مردم اصرار داشتند كه به رهبر خود براي بار بيشمار ديگر بگويند «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند». اوباما البته مي تواند به ما پيام نوروزي بدهد. اصولاً به بركت نظام مقدس جمهوري اسلامي، به يمن حكومت حكيمانه حضرات ماه؛ خميني و خامنه اي، حتي نوروز ما هم براي دشمن موضوعيت دارد. ما كه جلوي رئيس جمهور بي عقل آمريكا را نگرفته ايم! اوباما هم مثل يكي از اين حاجي فيروزهاي سر چهار راه! آقاي اوباما- چه تركيب نامتجانسي!- حتي مي توانست به مناسبت سيزده به در، براي روز طبيعت هم پيام مي داد و ادعا مي كرد طرفدار ماست. ماليات كه ندارد! كنتور هم نمي اندازند!... اما گويي كه هنوز هم شب عاشوراست و دوباره شمر به سرش زده پيام امان نامه براي عباس بفرستد كه اگر دست از دامن عاشورايي حسين برداري، در امان مايي. خواسته اوباما هم از ما همين است؛ اگر دست از دامن آسماني ولايت فقيه برداريم، در امان دشمن ايم. بگذريم كه همين را هم دروغ مي گويند. هر جا دوست از سر ضعف، تسليم دشمن شد، تاريخ حكايت ها دارد از عهدشكني و بدصفتي و بي وفايي دشمن. «آقا» گمانم آن جمله را گفت كه از مردم تكبير بگيرد و با زبان همان مردمي كه اوباما براي شان پيام فرستاده، بزند توي دهان دشمن... و زد. قشنگ هم زد. نسبت ما با خامنه اي، نسبت عباس است با حسين. الگوي ما عباس است و اسوه خامنه اي، حسين. هر كار كه عباس كرد، ما همان كار را مي كنيم. ما نگاه مي كنيم به جاي پاي عباس. به دست عباس. به كف العباس. اگر عباس با خشم مقدس خود، امان نامه شمر را پاره كرد، ما هم پاره مي كنيم پيام اوباما را، همچنان كه كرديم و خامنه اي هم بودند و ديدند و تأييد كردند كه آن روي سكه معرفت و محبت ما به ولايت فقيه، بغض و عداوت و دشمني است با شياطين كوچك و بزرگ. ما دست از ولي فقيه محبوب خود بشوييم و عهدشكني كنيم، كه چند صباحي آمريكا شيره ما را بمكد و بعد مثل يك آدامس بي مزه، ما را پرت كند سطل خاك؟... هيهات منا الذله! چه فكر كرده دشمن درباره ما؟ ما حتي به طمع بهشت هم ولايت جانشين معصوم را نپذيرفته ايم. براي ما بهشت، جايي جز لبخند رضايت خامنه اي نيست. بهشت، دقيقاً آنجاست كه حضرت ماه با زبان ستاره هايش عين امام، توي دهان دشمن مي زند. الان آمريكا از دست ما به شدت عصباني است و خدا بيفزايد بر درجات بهشتي شهيد؛ آمريكا مي تواند از اين عصبانيت بميرد.
هم الان به بركت نظام مقدس جمهوري اسلامي، حتي روستاهاي منطقه خاورميانه بدل به مسئله امنيت ملي سران كفر شده اند. فرزند آدم به بيچارگي آمريكا، قابيلي به عمر خود نديده. چرا؟... چون پيوند ملت و ولايت در اين ديار ناگسستني است. چرا كه رهبرما به شكل مضاعف، حكيم است. ديده ايم و شنيده ايم. كه در وصف امام، حضرت «آقا» بر ويژگي حكيم بودن آن عزيز دوران، بيش از خصائل خوب ديگر اشاره مي كنند. اي خوشا كه همان حكمت را در خامنه اي مي بينيم و مي شنويم؛ حتي در نكات حاشيه اي. القصه! آنجا كه «آقا» پند دادند عاقبت ديكتاتورهاي منطقه را به بعضي ها در داخل، كه هر كجا تاريخ مصرف تان تمام شود، رهاي تان مي كند و حمايتش از شما دائمي نيست، مردم نكته سنج و دقيق ما در تاييد سخن رهبر خود، «مرگ بر منافق» گفتند، اما خامنه اي اولين «مرگ بر منافق» را كه شنيد، نگاه ها را از سران فتنه به سران كفر برگرداند و گفت؛ «منافق اصلي آمريكاست»... و مردم كه ديدند همان يك «مرگ بر منافق» براي سران فتنه بس است، از دو مرتبه شعار دادند «مرگ بر آمريكا»... و من ياد اين جمله امام افتادم كه «هر چه فرياد داريد بر سر آمريكا بكشيد» و با ديدن خامنه اي، ياد خميني افتادم و حتي « در خاطرم شد زنده ياد فاطميون». چفيه اي كه بر دوش «آقا»ست تداعي مي كند «ياد شلمچه، ياد فكه، ياد مجنون». چه بسيار فرزند شهيد كه در همين ايام عيد خواستند از من كه قبل از جمله «باباي ماست خامنه اي». اسم ايشان را هم بياورم. يكي «محمد» بود، فرزند شهيد كريمي، يكي هم «سيده زهرا» فرزند شهيد ابطحي كه خيلي دوست داشت از طريق «كيهان» - يعني يك طوري كه «آقا» حتما ببيند و بخواند- بگويد؛ «باباي ماست خامنه اي». مي گفت و با چه گريه اي هم، كه حاضرم براي اين جمله هزار بار بميرم. اين شور و عشق و شعور كاملا طبيعي است؛ آخر پدرش وصيت كرده «جان خون من و جان امر امام، نگذاريد باز هم قصه كوفه تكرار شود و رهبر جامعه اسلامي تنها شود»... الحق كه خلف شايسته و حكيم خميني است، خامنه اي. كوچك ترين سخنش پند است براي آدم. اين همه سران بدبخت... آري! واقعاً بدبخت سران فتنه خود را به در و ديوار زدند، ولي مولاي ما آمريكا را منافق اصل كاري مي داند. راستي كه همين قدر مي ارزند ميكروبهاي سياسي. نفاق و كفر و ريا و ظلم و ستم و ديكتاتوري و خون جوانان شيعه و سني ما در بحرين و بنغازي، مي چكد از چنگ آمريكا. سران فتنه اين وسط «پادو» هستند. عددي نيستند. اين ما هستيم كه گاه شان خود را پايين مي آوريم و چيزكي درباره آنها مي نويسيم. ما بايد روزنامه و سايت و وبلاگ و هفته نامه و ارگان خود را پر كنيم، و الا من يكي كه بيم دارم روزي نام سران فتنه را فراموش كنم! حال و روز سران فتنه بايد پندآموز باشد براي كساني كه مسئله اصلي ما نيستند. هر كسي به فكر هر فتنه اي هست، نگاه كند كه به امروز فتنه گران و درس بگيرد و روزگار خود را تباه نكند. حالا ديگر چه فرقي مي كند كه آن فراري اعتراف كند يا نكند، درباره سلامت مالي زندگي رهبر انقلاب؟ يا چه فرق مي كند آن ديگري محمل ببافد؟... خوني كه در رگ ماست، هديه به رهبر ماست؛ اين را هم به ثروت «آقا» اضافه كنيد. حسين حسين شعار ماست، شهادت افتخار ماست؛ جان اين ملت شهيدپرور اگر چه ناقابل است، ثروت خامنه اي است. آبرو، پول، خانه و كاشانه، اصلا همه هستي مان، ثروت خامنه اي است. حرفي هست؟! ثروت خامنه اي فقط اين حسينيه ساده و باصفاي امام خميني نيست. فقط بيت رهبري نيست. فقط چند گليم ساده نيست. فقط يك تكه فرش ماشيني كهنه و زبر و خشن نيست. فقط يك كتابخانه نيست. فقط يك چفيه و عصا و دست مجروح نيست. خامنه اي اگر چه سرخوش ز سبوي غم پنهاني خويش است، اما جان ما و خون ما كلكسيون ثروت مولاي خراساني ماست و به اين عبارت، خامنه اي ثروتمندترين رهبر دنياست. اينها كه چيزي نيست؛ سيدحسن نصرالله هم خودش را بخشي از ثروت خامنه اي مي داند. حوادث منطقه بخشي از دارايي هاي انبوه انقلاب اسلامي ماست كه تازه به مرحله برداشت رسيده است.
حال كه صحبت از پول و ثروت و دارايي شد، چه قشنگ كه امسال، سال «جهاد اقتصادي» شد. اين را ما خوب مي دانيم رهبر حكيم مان از كدام زاويه امسال را سال «جهاد اقتصادي» نام نهاده اند. جهاد اقتصادي يعني يك پله بالاتر از همت مضاعف. رهبر از «همت مضاعف» ملت و دولت راضي بودند و اينك نوبت گام بعدي است: «جهاد اقتصادي». اگر رهبر عزيز در نوروز سال گذشته به «دشت عباس» رفت، اما نوروز امسال به «عسلويه» رفتند تا به دولت و مجلس و قوه قضائيه و همه و همه، پيامي حتي واضح تر از پيام نوروزي شان بدهند كه قطار حكومت هرگز نبايد از روي ريل خدمت به ملت خارج شود. خامنه اي در دعواي ميان مسئولان نظام، فقط طرف ملت را مي گيرد. به عبارتي در حكومت جمهوري اسلامي، اصلي ترين ثروت ملت، ولي فقيه است. اين يك رابطه دوسويه است. از آنجا كه دود دعواي پنهان و به خصوص در ملاء عام مسئولان در چشم مردم فرو مي رود، خامنه اي وسط اين دعوا بيشتر نگران حق ملت است. مع الاسف و با عرض پوزش از مسئولان نظام بايد گفت كه دعواي ميان ايشان خيلي اوقات از جنس دعواي زن و شوهرهاست كه عقلا كمتر باور مي كنند و اغلب هم از اين روست كه حضرات، دولت و شهرداري و مجلس و... را مي بينند، حوزه تحت مديريت خود را مي بينند، اما اصل نظام را نمي بينند. «آقا» اما كشتي بان همه اين مجموعه است و هيچ جزئي را فداي كل نمي كند و حقوق اقتصادي و معيشتي مردم را فداي دعواي گاه و بي گاه مسئولان نمي كند. رهبر حكيم ما دنبال حق مردم است و تكليف مسئولان. از نظر مردم، آن مسئولي بيشتر ولايت پذيري دارد، كه از بقيه بيشتر كار كند و از بقيه كمتر دعوا كند و اگر هم اين دعوا خيلي ضروري است، آن را نياورد در سفره ملت و مثلاً مدام نگويد بودجه مترو نرسيد و آن يكي مدام جواب ندهد كه داديم! از ديگر آفات كه به جهاد اقتصادي ضربه مي زند، مسئله سازي است. مكتب سازي است. حرفهاي بي خودي است كه نبايد زد، اما متأسفانه توسط عده اي قليل زده مي شود و كارهاي بي خودي است كه نبايد كرد، ولي عده اي آن را انجام مي دهند. مثلاً چه ضرورتي دارد كه مكتب ايراني مطرح شود كه يك عده از اين طرف و عده اي از آن سو، به جاي خدمت به ملت، در وادي اين مباحث بيافتند؟ يا بحث موسيقي، بحث حجاب و از اين مباحث. چرا عده اي وقت ذيق دولت را وقف اين مباحث مي كنند؟ چه مي خواهند؟ اينكه مي گويند؛ ما هنوز حرف هاي اصلي خودمان را نزده ايم، ديگر چه چيز را مي خواهند بگويند؟ چرا مدام اصرار دارند يك اصل را نه در طول، كه در عرض يك اصل ديگر مطرح كنند؟ نوروز البته كه خوب است، اما امامزاده نيست كه متولي بخواهد. همه جور استفاده ابزاري ديده بوديم. ايراني بودن مان را بسيار بيشتر از كاتبان مكتب ايراني دوست داريم، ولي اين همه را كم و بيش هر ملتي دارد. آن ملتي هم كه ندارد، خيالي اش را در قامت اساطير مي سازد. برگ برنده ما ستون هاي تخت جمشيد نيست كه معلوم نيست روي دوش چند كارگر و رعيت و فقير و بيچاره بالا رفته.
آنچه ما را از ديگر ملل دنيا- نه از يونيسف و سازمان ملل- ممتاز مي كند، بچه هاي بازي دراز و بسيجيان هوراند. ولايت فقيه است. دين اين ملت است. اگر ما پرسپوليس داريم، جوان مصري به اهرام ثلاثه مي نازد؛ ولي هر 2 مي توانيم به يك چيز افتخار كنيم كه عامل وحدت مان است و آن اسلام است. اينجاست كه ما هم از سني نوار غزه دفاع مي كنيم و هم از شيعه ميدان لؤلؤ. ما اگر مي خواستيم افكار ايدئولوژيك خود را قرباني مسائل سمبليك كنيم، اصولاً به رهبري ولي فقيه، انقلاب اسلامي نمي كرديم. براي ما اگر پاسارگاد و نقش رستم بيشتر از اروند و ارتفاعات الله اكبر ارزش داشت، راي مي داديم به فرد مورد نظر جناب گفت و گوي تمدنها. ما اگر به جاي احياي ارزش ها و «جنگ جنگ تا دفن كل فتنه از عالم» كه امام گفت، دنبال جشن جهاني نوروز بوديم، اصولاً به احمدي نژاد نبايد راي مي داديم. بودند كساني كه در ظاهر و باطن بيشتر به درد اين كارها بخورند و به جاي چفيه بر دوش كورش، براي داريوش كراوات بزنند! كساني كه نوروز را با «شهر النبي» اشتباه گرفته اند و براي ايام عيد، «خطبه شعبانيه»- شايد هم مشائيه- مي خوانند و كيلومترها جلوتر از پادشاهان هخامنشي، ادعا مي كنند و حرف بي خود مي زنند كه در نوروز، دست و پاي شياطين بسته مي شود، (!) نه فقط دشمن مكتب ناب اسلام، كه دشمن كار در عسلويه اند. اين عده البته بي خود از امام زمان دم مي زنند. بعضي ها اصولاً و به خيال خام و زشت خود، امام زمان ما را مظلوم گير آورده اند. چگونه است كه تو مديريت پيامبران را ناصحيح مي خواني، حجابي كه اصل مسلم قرآن است، برنمي تابي، دم به ساعت حرفي مي زني كه صداي مراجع و علما درآيد، رهبر باعث تفرقه ات بخواند، از ايران بر فرق اسلام چماق بسازي، بعد همه اين حرفها را با عذرهاي بدتر از گناه لاپوشاني كني، به جاي قال الصادق و قال الباقر و صفحات نهج البلاغه، خودت را مفسر دين بداني و هر روز به جاي جهاد سياسي و اقتصادي و فرهنگي، يك اجتهاد جديد كني... آري! چگونه است كه براي يك جريان مسئله ساز با اين همه انحراف، امام زمان اما از زبانش نمي افتد؟! آيا واقعيت ماجرا و اصل قصه اين نيست كه عده اي، آخرين معصوم و كامل كننده دعوت همه انبيا و ائمه را - با عرض معذرت از ساحت مقدس امام عصر- آن قدر غايب فرض كرده ايد كه مي خواهند در پوشش اين نام مطهر و سلاله كوثر، همه انحرافات خود را رنگ ديني و امام زماني بزنند؟! چگونه است از سويي حجاب را برنمي تابند و از ديگر سو دم از امام زمان مي زنند؟... چون حضرت صاحب، نهج البلاغه ندارند؟ چون از نظرها پنهان اند؟ چون در پرده غيبت اند؟ چون از ايشان مثل بعضي از معصومين احاديث و روايات محكم در باب حجاب و نماز و ديگر احكام اسلام نيست؟! از ديگر سو چگونه است كه شما از ماه هم به خورشيد نزديك تريد؟... بدانيد و آگاه باشيد كه امام زمان آن قدر كه شما فكر كرده ايد، غايب از نظرها نيست. كركره اين دكان را لطفاً پايين بكشيد. براي ما امر نائب امام زمان در عصر غيبت، همان امر امام زمان است. وقتي ماه هست، ما براي باخبر شدن از خورشيد، حتماً به مهتابي دخيل نخواهيم بست. شايد حضرت صاحب الامر ظاهر نباشند، اما حتماً حاضر هستند و ولايت فقيه مهمترين تجلي اين حضور است. ولايت فقيه يعني خميني. ولايت فقيه يعني خامنه اي. ولايت فقيه يعني استمرار حركت انبياء. ولايت فقيه يعني همان ولايت رسول الله. حضور خورشيد در عصر غيبت و در اين آخرين شبهاي روزگار، فقط و فقط يعني نور ماه. جمع كنيد اين بساط را كه پرچم انتظار تنها زيبنده دست پيروان راستين ولايت فقيه است. «روات احاديثنا» يعني ولايت فقيه. يعني علماي آگاه. يعني مراجع فرزانه. كاتبان مكتب ايراني، راويان اشعار شاهنامه اي هستند كه به يقين آن را فردوسي ننوشته. اين اثر شايد كار خود اسفنديار باشد كه «امام زبان» خود را با «امام زمان» ما اشتباه گرفته است. اسفنديار شايد فارسي باشد اما قطعاً سلمان نيست؛ سلمان فارسي نيست. سلمان، بيش از آنكه عجم باشد و عمار بيش از آنكه عرب باشد، مسلمان بود. كساني كه از دغدغه هاي علي كم مي كنند، كجا وكساني كه بر مسئله هاي علي اضافه مي كنند، كجا؟! رضايت خورشيد در گرو رضايت ماه است و كار كردن در عسلويه، به عشق علي، شيرين تر از عسل... در مثل مناقشه نيست؛ مثل راي ما به احمدي نژاد... پس زنده باد اقتصاد، زنده باد جهاد. زنده باد ولايت فقيه. زنده باد اجتهاد.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14