(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 17 فروردین 1390- شماره 19894

ناشر آلوده در خدمت نويسنده صهيونيست
روزي كه خدا...
ماه !
ترنم نوشيدن حلاوت سبكي
ايزد و ابليس!
رحماندوست : هنرمندان همپاي مردم در جهاد اقتصادي حضور داشته باشند



ناشر آلوده در خدمت نويسنده صهيونيست

آنچه در پي مي آيد فشرده مطلب سايت «مشرق» در معرفي پائولو كوئيلو و ماهيت اين نويسنده برزيلي است .فردي كه آثار مبتذل و شرك آلود وي با شمارگان بالا در ايران منتشر شده است.
گفتني است ؛به دليل مطالب شرك آميز و كاملا غير اخلاقي نويسنده ياد شده، ازآوردن بسياري از مصاديق، در تحليل زير خودداري شده است.
«پائولو كوئيلو» كيست؟
«پائولو كوئيلو» متولد سال 1947 ميلادي در شهر ريودوژانيرو برزيل است. وي در نوجواني و تحت تاثير آثار نويسنده بزرگ آمريكاي لاتين «خورخه لوئيس بورخس» با گريز از درس و مدرسه وارد عرصه تئاتر شد.
پائولو به علت سختگيري هاي والدين خود، تحصيل در كالج «ژزوئيتو» را ادامه داد كه در اين كالج تعليمات مسيحي كاتوليك رواج داشت. وي در جريان تحصيل خود و به علت اجباري بودن اين تعاليم بخشي از اعتقادات خود را از دست داد. اين حالت او را در نوع بحران هويت فرو برد به طوري كه مدت ها روي تخت بيمارستان بستري شد.
وي سپس در سال 1986 ميلادي با آغاز جنبش هاي
ملي گرايي و مبارزات انقلابي چريكي با نام هايي چون «فيدل كاسترو» و «چه گوارا» آشنا شد و ناخودآگاه به اين مبارزات تمايل پيدا كرد.
پائولو به علت عدم ثبات فكري، پس از جدايي از گروه هاي چريكي با چرخش 180درجه اي به نظرات افرادي چون «ماركس» و «انگلس» علاقمند شد و در راه جستجوي تجربه هاي جديد معنوي به ورطه اعتياد به موادمخدر و مصرف مواد توهم زا كشيده شد. در برهه اي از زندگي نيز به جادوگري روي آورد و براي يافتن شخصيت مورد علاقه خود در امر جادوگري يعني «كارلوس كاستاندا» تمام آمريكاي لاتين را زير پا گذاشت، وي در اين سفر با جادوگران متعددي آشنا شد و در مسير آزمايش هاي جادوگري نزديك بود جان خود را از دست بدهد.
پائولو در زندگي زناشويي خود نيز ناكام مانده است، به طوري كه تاكنون سه ازدواج ناموفق داشته است؛ اما در سال 1981 و در چهارمين ازدواج، با «كريستينا اويتي سيكلا» ازدواج كرد كه به گفته خودش در بسياري از موفقيت ها و افتخارات پائولو نقش داشته است.
وي در 34 سالگي ايمان مسيحي كاتوليك خود را بازيافت و به سفر 700 كيلومتري جاده سن ژاك دو كمپوستل در شمال غربي اسپانيا روي آورد. اين سفر سامان دهنده اولين اثر ادبي او به نام «خاطرات يك مغ» شد و بلافاصله دومين اثر او با نام «كيمياگر» در همين فضاي ذهني منتشر شد كه نام او را جهاني كرد و كيمياگر جزء 10 اثر پرفروش جهان قرار گرفت.
تمجيد از شيمون پرز و اسرائيل
كوئيلو مي نويسد:در »داووس« از اينكه معنويت نوين براي سران اقتصادي و سياسي جالب توجه است، شگفت زده شدم. معنويتي كه نه با بنيادگرايي، بلكه با آزادي انديشه و زوال پيوند دارد. مثلاً شيمون پرز بر اين باور است كه براي رسيدن به صلح در خاورميانه بايد آن را دروني كرد. به اين مفهوم كه اگر هر فرد عميقاً خواستار صلح باشد، بايد رسيدن به آن را هدف زندگي خود قرار دهد. در اين صورت بايد به مدارا و تساهل اولويت داده شود. مهم اين است كه اين پديده از سوي اسرائيل ابراز شود.
ناشران ايراني آثار پائولو كوئيلو
آرش حجازي مدير انتشارات كاروان نيز بعد از فراگير شدن شهرت پائولو كوئيلو ، به ترجمه آثار اين نويسنده برزيلي روي آورد و همزمان نشر كاروان را به عنوان ناشر اختصاصي وي در ايران معرفي كرد. اگرچه چند ناشر ديگر سعي كردند اين امتياز را از انحصار او خارج نمايند ولي پائولو كتباً اين امتياز را به نشر كاروان داد. ناشري كه با انتشار آثاري در حوزه رمان، ادبيات داستاني، آيين و اسطوره ضمن پاسداشت «اباحيت»، نوعي از «عرفان غيرديني» را هم به مخاطبان خود معرفي و تبيين مي كند.
حجازي همان دكتري است كه با قتل ندا آقاسلطان در ايام اغتشاشات سال 88 و بعد از آن به انگليس پناهنده شده و مأموريت ويژه اش را انجام داد و....
طرح جلد آثار پائولو كوئيلو
اشتياق ناشران آثار پائولو در ايران در رابطه با نشر و توزيع آثار وي به حدي است كه ناشران ايراني علاوه بر ارائه ترجمه هاي گوناگون از آثار وي اقدام به انتشار آن آثار به نام هاي گوناگون و با طرح جلد هاي متفاوت كرده اند و اين اشتياق و دلباختگي به حدي است كه 13 اثر پائولو با 23 نام متفاوت و با 54 طرح جلد گوناگون به چاپ رسيده است و اين اقدام ناشران آثار پائولو (54 طرح جلد براي 13 اثر) در مقايسه با انتشار آثار فهيمه رحيمي (14 اثر با 21 طرح جلد متفاوت) و اقدامات گسترده ناشرين آثار پائولو جهت تبليغ آثار وي گوياي اين نكته است كه ناشرين آثار پائولو در اقدامي هماهنگ و برنامه ريزي شده سعي دارند تا با بهره گيري از تمام شيوه هاي ممكن بيش از پيش خوانندگان و خصوصاً نسل جوان را به خواندن آثار وي تشويق نمايند.
برخي از ناشران ايراني در رقابتي كم نظير اقدام به انتشار آثار پائولو در طرح ها، رنگ ها و اندازه هاي مختلف با ترجمه هاي متفاوت نموده و در اشكال گوناگون به تبليغ كتاب هاي وي پرداخته اند. انتشارات كاروان ناشر اختصاصي آثار پائولو كوئيلو در ايران با شيوه هاي جذاب و تقريباً منحصر به فرد چون تبليغ كتاب هاي وي در ايستگاه هاي مترو در اين عرصه گوي سبقت را از ديگر ناشران ربوده است. اين انتشارات موفق شد در سفري كه جهت ديدار پائولو از ايران در سال 79 ترتيب داده بود مجوز نشر آثار وي را دريافت نمايد و پائولو در آن سفر نشر آثار خود را به «آرش حجازي» مدير انتشارات كاروان واگذار نمود.
وجوه مشترك ناشران ايراني آثار پائولو
وجوه مشترك ناشراني كه به چاپ آثار پائولو كوئيلو همت گماشته اند را مي توان در موارد زير خلاصه كرد.
1- به طور متوسط يك چهارم آثار منتشره ناشرين آثار پائولو در ايران را آثار ترجمه شده نويسندگان غرب تشكيل مي دهد. آثاري از پائولو، بورخس و كاستاندا كه موج بيگانگي با دين و مذهب و ستيزه جويي با ارزش ها را تبليغ مي نمايد در رأس اين آثار قرار دارد.
2- ناشرين آثار پائولو در ايران اصرار، تعمد و كوشش فراواني در زمينه رواج مكاتب و فرقه هايي غيرالهي مي باشد كه انسان هاي بسياري را در سراسر دنيا در سراب معنويت آن فرقه ها به ورطه نابودي كشيده اند.
3- قريب به اتفاق نويسندگان داخلي كه آثارشان در دفاتر انتشاراتي ذكر شده و به چاپ رسيده است داراي ديدگاه منفي نسبت به اسلام، انقلاب اسلامي و ارزش هاي انقلاب و اسلام مي باشند.
4- ناشرين آثار پائولو دقت نظر و توجه ويژه اي از خود مبذول داشته اند تا بر عهد و پيمان نانوشته خود بر عدم چاپ آثار نويسندگان متعهد و ارزشي پايدار بمانند و در اين راه تاكنون استوار و ثابت قدم، گام برداشته اند بطوري كه با بررسي آثار منتشره از سوي اين ناشرين نمي توان اثري با موضوع ارزشي و يا مكتوبي از قلم يك نويسنده متعهد كه دغدغه دفاع و تبليغ ارزش هاي متعالي اسلام و انقلاب اسلامي را دارد، مشاهده نمود.
كوئيلو در آثارش به دنبال چيست؟
«پائولو كوئيلو » به شدت تحت تاثير نويسنده مشهور عرب «جبران خليل جبران» قرار دارد، تا جايي كه اقدام به جمع آوري نامه هاي عاشقانه اين نويسنده عرب كرده و آن را با عنوان »نامه هاي عاشقانه يك پيامبر« به چاپ رساند. پيوند شخصيتي پائولو با جبران خليل جبران آن چنان است كه مي توان گفت برخي از قالب هاي گفتاري وي ملهم از ديدگاه هاي جبران و تحت تاثير سيستم وجودي اين شاعر عرب است كه مي توان آن را به كوئيلو نسبت داد.
در نگاهي كلي به آثار وي مي توان نوشت وي به علت سختي ها و مشكلات دوران كودكي داراي
ويژگي هاي شخصيتي متفاوتي بوده و همواره در پي يافتن راهي جديد براي نوعي معنويت طي طريق كرده است! به طوري كه مي توان بيان كرد كه تفكرات او ملغمه اي از تفكرات اديان و مذاهب مختلف است كه شالوده آن در نهايت به نوعي عرفان مادي و سكولار منتهي مي شود.
وي در نوشته هاي خود نوعي عرفان غيرديني همراه با ابتذال و بي بند و باري را تبليغ و ترويج مي كند.
متأسفانه مجموعه آثار پائولو كوئيلو با معجوني از عرفان ساحري كاستاندا، عرفان مسيحيت و افكار ماركسيستي در كشورمان ترجمه شده است. از جمله آثار پائولو كتاب »يازده دقيقه« است كه فوق العاده مشمئز كننده و غيراخلاقي است.متن كامل اين كتاب به صورت لاتين در سال 1384 توسط نشر كاروان و بعد نيز نسخه فارسي آن به صورت ناقص روانه بازار نشر شد!
تعرض به مقدسات و تعاليم اديان آسمان
در اين زمينه مي توان به مصاديق زير اشاره داشت:
تشويق افراد به نافرماني از خداوند
«ما سرشتي پست و پليد داريم، و تنها به اين دليل گرفتار مجازات ابدي نمي شويم كه عيسي(ع) خود را براي نوع بشر قرباني كرد. تكرار مي كنم: قرباني شدن پسر خدا ما را نجات داد. فقط قرباني شدن يك نفر.»
پائولو با تحريف حقايق دين مسيحيت و پليد قلمداد نمودن سرشت انسان و طرح اين ادعاي كاذب كه حضرت مسيح(ع) خود را قرباني كرد تا انسان ها گرفتار مجازات ابدي نشوند انسان را به نافرماني خدا تشويق مي كند.
تبليغ بي اعتقادي به خدا
هرچند پائولو پس از روگرداندن از پرستش خداوند و دين مسيحيت در مسير شش ماهه زيارت معبدي كه در كتاب خاطرات «يك مغ» از آن سخن گفته است به خداپرستي و دين مسيحيت روي مي آورد، اما متأسفانه تبليغ بي اعتقادي به خداوند و ترسيم خدايي كه مظهر بي عدالتي، هرج و مرج، فقر، حرص و تنهايي است، در آثارش ديده مي شود كه نمونه هاي آن تقديم مي گردد.
«مي توانستم به كليسا بروم و به تصاويري نگاه كنم كه هرگز هيچ معنايي براي من نداشتند؟!»
وي در آثارش كنار گذاردن دين را سبب نزديكي انسان به خداوند قلمداد نموده و خداوند را مسبب هرج و مرج موجود در جهان خلقت مي نامد و بارها و بارها در وجود خداوند با شك و ترديد مي نگرد.
تبليغ نظريه قرائت هاي مختلف از دين
تأكيد بر برداشت شخصي و آزاد از دين و عمل نمودن بر استنباط هاي خود در مسائل ديني امري است كه پائولو به آن تأكيد مي ورزد:
«لازم است اين ايده را كه در مذهب، فرهنگ و سياست براي هركسي فضايي وجود دارد و هيچ كس نبايد ديدگاه خود را از جهان، به ما تحميل كند را تقويت كنيم. چنانچه مسيح مي گويد: در خانه پدري من مسكن ها بسيارند.
هيچ دليلي وجود ندارد كه همگي در يك آپارتمان و يا با ايده هاي مشابه زندگي كنيم. غنا در گوناگوني و تفاوت ها است. در غير اين صورت به فاشيسم مي رسيم. با بنيادگرايي به عميق ترين و بدترين شكلي به اعتقادات تيره قرون وسطي باز مي گرديم.»
القاء بي اراده بودن انسان در سرنوشت خود
انسان موجودي است كه ثواب و عقابش در آخرت براساس مختار بودن او در انجام اعمال خوب و بد است.
پائولو در آثارش اين گونه القا مي كند كه انسان هيچ تأثيري در زندگي خود ندارد و همه چيز
بر خلاف ميل و اراده او حركت
مي كند. وي با طرح خلبان خودكار در هواپيما مي كوشد اين نكته را بيان كند كه ما هيچ نقشي در زندگي خود نداريم و مسلم
مي توان گفت: هيچ مسئوليتي هم در برابر اعمال خود نخواهيم داشت پس نيكي و بدي معنايي نخواهد داشت.
تحريف حقايق اديان
روي گرداندن پائولو از دين آبا و اجداديش، «مسيحيت»، گرويدن و تجربه فرقه ها و مسلك هاي متعدد و نيز مطالعه كتب اديان الهي و آسماني و تبحر پائولو در آميزش، تركيب و به كار بردن اين تجربه ها، آموخته ها و معلومات به هنگام نگارش آثارش توانايي ممتازي به وي بخشيده است پائولو در آثارش ضمن به كار بردن آموخته ها و عقايد نه چندان صحيح در موارد گوناگوني از قلم، زبان و گفت وگوي قهرمان داستان هايش و يا حكايت هاي گزينش شده حقايق مسلم اديان را تحريف مي نمايد.
هجو شخصيت حضرت مريم(س) و تحريف داستان حضرت ايوب(ع) نيز قابل اشاره است.
تحريف تعاليم حضرت عيسي(ع)
پائولو با وارد نمودن تهمت ناروا به حضرت عيسي(ع) اولين معجزه وي را تبديل آب به شراب مي نامد و مي آورد:
«نخستين معجزه اش چه بود؟ شفاي يك نابينا، درمان يك افليج يا اخراج شيطان از بدن جن زده نبود؛ بلكه تبديل آب به شراب، و هيجان بخشيدن به يك انسان بود.»
وي در ديگر آثارش نيز تعاليم حضرت عيسي را به گونه اي تحريف آميز نقل مي نمايد.
تسلط شيطان بر انسان نيز در همين راستا قابل ذكر است.
ترويج جادوگري و پويچ انگاري
پائولو در مصاحبه اي كه با وي صورت گرفته است از جادو به عنوان عامل از دست دادن ايمان و محافظت از خود ياد مي كند:
«...در برابر حسادت، با فنون جادو از خود دفاع مي كنم، من با آن نمي جنگم، بلكه به گونه اي، محافظت پيرامون خود ايجاد مي كنم.»
بيان شيوه ها، رمز و راز جادوگري و طرح جادو به عنوان عامل از دست دادن ايمان و وسيله اي كه مي تواند از انسان محافظت نمايد و تأكيد بر آن، نكته اي است كه در آثار پائولو زياد به چشم
مي خورد و مسلماً با تعاليم اسلام سازگاري ندارد .
ترويج مصرف مواد مخدر
مواد مخدر به عنوان ماده اي افيوني كه عاقلان جهان از آن به عنوان ماده اي مرگبار ياد مي كنند، در آثار عده اي از نويسندگان مطرح شده و چه بسا به صورت كالاي نه چندان نفرت انگيزي از آن ياد مي شود. متأسفانه پائولو كه در زندگي خود مدتي اين ماده افيوني را تجربه كرده است در آثارش به طرح اين مسأله پرداخته و اعتياد به مواد مخدر را عادي جلوه مي دهد و بر خلاف واقعيت هاي موجود خلاصي از آن را بسيار ساده و سهل مي داند كه اين نكته اگر تبليغ مصرف مواد مخدر نباشد قبح و زشتي اين عمل غيرانساني - كه سبب نابودي انسان هاي بسياري را در سراسر دنيا فراهم آورده است - در اذهان كم رنگ مي نمايد.
پوچ انگاري دنيا
دنيا از ديدگاه انسان هاي معتقد ، « مزرعه آخرت» است و انسان هاي متشرع، سعي و تلاش وافر دارند تا در اين دنيا اعمال نيك انجام دهند كه در آخرت به «پاداش الهي» دست يابند، اما از ديدگاه افرادي كه به جهان آخرت ايمان ندارند، اين دنيا پوچ و بيهوده است و انسان در زندگي دنيوي داراي هيچ گونه هدفي نمي باشد.
پائولو علي رغم اينكه بعد از روي گرداني از دين مسيحيت دوباره به مسيحيت روي آورده است، دنيا را پوچ و بيهوده
مي داند و اين عقيده را چون ديگر عقايد خود از زبان
شخصيت هايش بيان مي دارد.
ترسيم چهره اي وحشت زا از زندگي
پائولو در آثارش نيكي و بدي را نفي مي كند و چهره اي زشت و وحشت زا از زندگي به تصوير مي كشد. وي زندگي خانواده اي را ترسيم مي كند كه زن و مرد از يكديگر مي ترسند و فرزندان از والدين وحشت دارند. در آثار وي، فضايي مملو از ترس و وحشت بر زندگي همه افرادي كه در داستان حضور دارند، سايه افكنده است. پيش خدمتي كه از اخراج مي ترسد، دختر جوان كه از انتقاد همسايه ها وحشت دارد، پيرمردي كه از ترس مرگ شراب نمي نوشد و سيگار نمي كشد، زوج جواني كه از دوران پيري در هراسند، قايقراني كه در وحشت از دست دادن مشتريان خود است و صاحب هتلي كه از وحشت مأمورين دولت به حسابدار خود سخت
مي گيرد.
وي با طرح آفرينش شيطان از زبان قهرمان داستان، خواست و اراده شيطان در انتقام از ديگران را دليل اين وحشت هميشگي حاكم بر انسان ها مي داند.
تبليغ و تمجيد از خودكشي
خودكشي در دين مبين اسلام از گناهان كبيره محسوب مي شود و ترويج اين گناه خود نيز گناهي عظيم است ولي در آثار پائولو ترويج اين گناه بسيار به چشم مي خورد كه نمونه اي از آن در كتاب «ورونيكا تصميم مي گيرد بميرد» اين چنين آورده شده است:
«يازدهم نوامبر سال 1977، ورونيكا به اين نتيجه رسيد كه - سرانجام - زمان آن رسيده است تا خودش را بكشد.»
ترويج فساد
حضور جنس مؤنث، تشريح صحنه هاي زشت، نفرت انگيز و غيراخلاقي، بهره گيري از جنس مؤنث به منظور جذابيت بخشيدن به اثر را مي توان يكي از خصيصه هاي آثار پائولو دانست.
پائولو در ايران
حضور پائولو كوئيلو در كشورمان و سفر به اقصي نقاط ايران از جمله خدمات عطاءالله مهاجراني در جايگاه وزارت ارشاد بود! كه به عنوان يك دستاورد مهم از آن ياد شد؛ زيرا وي به عنوان نخستين نويسنده غير مسلمان و مشهوري بود كه پس از انقلاب اسلامي به ايران مي آمد!
تجليل پائولو از عطاءالله مهاجراني
وي در يادداشت ديگري با اشاره به علاقه ملت ايران و مسئولين آن به گفت وگو، نگراني وزير ارشاد اسلامي وقت را از «عدم وجود پل فرهنگي» ميان ملت ايران و برزيل اين گونه بيان مي دارد:
«...آقاي دكتر عطاءالله مهاجراني - وزير فرهنگ ايران - در مكالمه اي كه در منزل ايشان با هم داشتيم، با مهر بسيار درباره برزيل، و سفر 20 سال پيش خود به اين كشور صحبت مي كرد. اما مهم ترين نگراني او ايجاد دوباره يك پل ميان دو ملت بود. او
مي دانست يك فرهنگ تنها هنگامي مي تواند غني بماند كه با فرهنگ هاي ديگر ارتباط داشته باشد.»
ملاحظاتي در سفر پائولو به ايران
پائولو در سفر10 روزه خود با برگزاري جلسات سخنراني، پرسش و پاسخ و مصاحبه مطبوعاتي و حضورش در شيراز، دانشگاه تهران و تالار وحدت با خوانندگان آثارش به گفت وگو نشست و به سؤالات آنان پاسخ داد.
در لابه لاي گفته هاي پائولو، و نيز پاسخ هاي وي به سؤالات حضار، نشاني از مثلث هميشگي آثار پائولو «زن، شراب و جادو» به چشم مي آيد كه به راحتي
مي توان چگونگي بهره برداري پائولو از سه مقوله ذكر شده را در آثارش مشاهده كرد.
جمع بندي
1- پائولو از پدر و مادري مسيحي در برزيل متولد گرديده است. وي به دلايلي از مسيحيت روي گردان و فرقه ها و آئين هاي ديگري را تجربه مي كند. شايد بتوان پناه بردن وي به مواد مخدر را گامي در رديف جست وجوي وي در خصوص تجربه هاي گوناگون دانست. وي با اكثر اديان و فرقه هاي مذهبي، اجتماعي و سياسي آشنايي دارد و در آثارش نمايي از آن اديان به چشم مي خورد. وي نويسندگي را با نوشتن براي مطبوعات، سرودن ترانه و نگارش نمايشنامه آغاز مي كند و با پا نهادن در عرصه نويسندگي به شهرت جهاني مي رسد.
2- سبك نگارش، نزديك بودن متن به ادبيات جوان پسند، ادعاي طرح يك نوع عرفان در لابه لاي سطور كتاب هاي وي و تبليغ بسيار آثار وي از سوي ناشران كتاب هايش سبب گرديد كه آثار كوئليو از استقبال خوبي برخوردار شود و تاكنون قريب 27 ميليون نسخه از آثار وي در سراسر جهان به فروش برسد.
3- در ايران هم انتشارات كاروان و حدود 20 ناشر ديگر در اقدامي سؤال برانگيز ضمن چاپ آثار وي تبليغ وسيعي را در خصوص فروش آثارش به انجام رسانده اند. بعضي از كتاب هاي وي چون «كيمياگر» تاكنون قريب 37 بار در ايران تجديد چاپ شده است. ارسال پيام تسليت پائولو كوئيلو به مناسبت درگذشت فريدون مشيري، در نظر گرفتن جايزه از سوي پائولو براي خوانندگان كتاب هايش در ايران، دعوت از وي براي سخنراني در دانشگاه تهران، برگزاري جلسه ديدار با كوئيلو در دانشگاه تهران، سخنراني در تالار وحدت و حافظيه شيراز همگي مؤيد اين نكته است كه عده اي در ايران در خصوص معرفي وي و آثارش تلاش زايدالوصفي از خود نشان داده اند و از همين رو است كه بخشي از تيراژ 27 ميليوني كتاب هايش در ايران اسلامي به چاپ رسيده!! و به فروش رفته است كه تأثير سوء و مخرب اين آثار بر ذهن، انديشه و عملكرد بخشي ولو كوچك از نسل جوان بر همگان مسلم و غيرقابل انكار است.
4- آثار پائولو كه به گفته خود او در مواردي اقتباس از سرگذشت خود اوست در قالب رمان هاي جذاب و حكايت هاي گوناگون، با نثري روان و در قطع و اندازه هاي گوناگون از سوي ناشران به بازار كتاب عرضه مي شود. وي در آثارش از مذاهب، مسلك ها، مرام ها و آئين هاي اقوام مختلف سخن
مي گويد و گاه آميزه اي از آن تعاليم را عرضه مي نمايد.
5- وي نويسنده اي است كه به تأثير نكات انحرافي مورد توجه خوانندگان در جلب مخاطب براي مطالعه يك اثر ادبي كاملاً واقف مي باشد وي به دليل آشنايي كافي با روحيه، نيازمندي و توقع غيرعقلاني و هوسبازانه مخاطبانش با روش ها و شيوه هاي گوناگون از بحران كنوني موجود در زندگي جوانان سود جسته و رمان هاي خود را بر اضلاع مثلث آن خلأ كه همانا عدم معنويت واقعي مي باشد بنا مي نهد. پائولو با بهره گيري از عنصر زن به گونه اي كه تنها وسيله اي است براي عيش و نوش مردان و مواد مخدر و شراب به عنوان ابزارهايي كه روح انسان خسته و دلمرده را اندكي تسكين مي بخشد و با آگاهي از نياز انسان سرگشته به معنويت، از جادوي سياه ياد مي كند و به طور ضمني انسان ها را به سوي جادو و جادوگري و استادان جادوگر رهنمون مي شود. با بررسي آثار پائولو مي توان به اين واقعيت دست يافت كه وي براي جذابيت بخشيدن به آثارش از مثلث زن، شراب و جادو به گونه اي فريبنده بهره گرفته است.
6- استفاده ابزاري از زن و تشريح صحنه هاي زشت و زننده ، ترسيم چهره اي عبث و بيهوده از زندگي و دنيا و طرح مسأله خودكشي و آموزش شيوه هاي مختلف خودكشي به گونه اي جذاب، تلاش براي القاء اين شبهه در ذهن انسان است كه آدمي هيچ نقش و مسئوليتي در برابر اعمال خود ندارد و محكوم به پذيرش آنچه از پيش براي وي مقدر شده مي باشد و تلاش براي رهايي از تقدير كوششي عبث و بي سرانجام است. اهانت به انبياء الهي، تحقير و توهين به چهره هاي مذهبي، ترسيم چهره اي وحشت زا از زندگي، به سخره گرفتن دوزخ و عقاب، ترويج فساد و
بي بند و باري از عمده ترين محورهايي است كه در آثار اين نويسنده برزيلي مشاهده
مي گردد.
7- نكته اي كه بايد بدان توجه داشت مطرح شدن پائولو در ايران و جهان به عنوان شخصيتي است كه مروج عرفان در جوامع انساني مي باشد. اندك دقت نظري در آثار وي اين را ثابت مي كند كه:
پائولو خود را به عنوان نويسنده اي معرفي مي كند كه موفق به كشف شيوه اي نوين در زندگي شده و بر اين ادعا تأكيد دارد كه سعي
مي كند روح خود را از طريق
كتاب هايش در سراسر گيتي منتشر كند. استقبال از آثار وي در سراسر دنيا گوياي اين نكته است كه تا حدودي در اين راه موفق بوده و توانسته است در فضاي كنوني و خلأ معنويت در جهان با تعاليم خود توجه عده اي را به سوي آثارش جلب نمايد. اما استقبال از آثار وي در ايران كه داراي فرهنگ غني و ارزشمند شيعي مي باشد و از فيض انفاس قدسي و قلم هاي بزرگان علما و انديشمنداني كه مصداق كامل الگوي انساني در نيل به
قله هاي بلند عرفان هستند، جاي سؤال و تأمل بسيار دارد. اين امر نشان از كم توجهي دستگاه هاي مسئول در معرفي و الگوسازي صحيح، برنامه ريزي به منظور گسترش فرهنگي غني اسلام، معرفي چهره هاي خداجوي و خداپرست و توجه بيگانگان و دشمنان فرهنگ شيعي به ارائه الگوهاي جايگزين مصاديق كامل انسان هاي الهي است.
==================
منابع:
منبع اول: ورونيكا تصميم مي گيرد بميرد
منبع دوم: شيطان و دوشيزه پريم
منبع سوم: دومين مكتوب
منبع چهارم: زندگي من، پائولو كوئيلو
منبع پنجم: بريدا
منبع ششم: جادوگر سرزمين سامبا (بررسي و نقد آثار پائولو كوئيلو ، نوشته: شهلا زرنگي)و....

 



روزي كه خدا...

عبدالمجيد فرائي

روزي كه خدا، از همه پيمان بگرفت
از آدم مسئول، گريبان بگرفت
انسان، به خلايق دگر، فخر فروخت
برخاسته و دامن ايمان بگرفت
¤¤¤
عيد عاشقان
عيدتان، عيد عاشقان باشد
جانتان، جان عارفان باشد
جسمتان، چون گل هميشه بهار
عمرتان، عمر جاودان باشد
كاشكي، در نظام اين عالم
بختتان، تا ابد جوان باشد
¤¤¤
گل شكوفا شد
تا خداوند، به يك غمزه اشارت فرمود
با همان نيمه نگه بود، امارت فرمود
گل شكوفا شد و بلبل به ترنم آمد
صددهن وا شد و نوروز بشارت فرمود
¤¤¤
عيد آغاز بهار است
عيدشد، ديده دل مست تماشا گرديد
بيدمجنون به نسيم سحري مي خنديد
عيد آغاز بهار است، تماشاي نگار
گل به آهنگ نهان، عشوه كنان مي رقصيد

 



ماه !

ساپ فو
ستاره ها دور ماه زيبا
زود كم سو و پنهان شدند!
آن لحظه كه ماه رخسار سيم گونش
در صحنه آشكار شد.
و تمام آسمان را روشن ساخت.

ترجمه : توفيق وحيدي آذر

 



ترنم نوشيدن حلاوت سبكي

مردي حدودا پنجاه ساله، پدر نود ساله اش را به دوش گرفته بود و او را با سرعت به مطب پزشك معروف و حاذقي مي برد.
پسر ده ساله اش در كنارشان بپربپر مي كرد و در حالي كه زيرشلواري پدربزرگ را چنگ زده بود، همراهشان مي آمد.
پياده رو شلوغ بود و اين سه، به سختي از لابه لاي مردم مي گذشتند.
مردمي كه وضعيت را مي ديدند، در چهره شان حالتي خاص ايجاد مي شد و فكري به سرعت برق از ذهن شان مي گذشت.
«پس هنوز هستند!»
آن ها را به هم نشان مي دادند. فرزندان كوچك و تميز بالاي شهر، گويي كه صحنه عجيب و تاريخي مي بينند. همان طور كه دستشان در دست مادر يا پدرشان بود و به اين منظره خيره بودند، نقشه مي كشيدند كه آن را چه طور براي آشنايان و فاميل تعريف كنند كه هيجانش بيشتر باشد.
مادران و پدران اين فرزندان، با آن كه آن ها را عاشقانه دوست داشتند، در تصورشان هم نمي گنجيد كه روزي- حتي به طور ايجابي- بر دوش فرزندانشان باشند. توقع و گلايه اي هم نداشتند. زمانه نمي طلبيد.
مرد پنجاه ساله، در همان حال كه جمعيت را مي بريد، حلاوت سبكي پدر را همچون مايع حيات مي نوشيد و پيش مي رفت. اگرچه در صورتش اخم و گلايه بود، اما تصوير آينده اي نه چندان دور، كه بر دوش پسرش، او را حلاوت سبكي مي نوشاند، برايش انرژي مضاعف بود.
محمدباقر رضايي(رجبعلي)

 



ايزد و ابليس!

جواد نعيمي
حضرت ايزد يگانه، كعبه را شكافت تا قلب آن را به بشر نشان دهد! ابليس اما فرق قلب كعبه را شكافت تا به گمان باطل خويش بشر را از دل و دلدادگي به حق و از فروغ چشم نواز حقيقت محروم كند.
خداوند يكتا، اما، انديشه آسماني علوي را با خون سرخ شهادت رنگ آميزي كرد و رنگين كمان حقايق را در آسمان فضايل پديد آورد و پاسداراني هم چون حسن بن علي(ع) و حسين بن علي(ع)- كه سلام بي منتهاي همه خوبان بر آن عزيزان- را به نگاهباني و نگاهداري از آن خوبي هاي آبي برانگيخت و بدين گونه خط بطلان بر نقشه هاي پليدان و انديشه هاي باطلان فرو كشيد!
ابليس و ابليسيان اجتماع كردند تا نام مقدس علي را از تارك جهان بزدايند، اما آفريدگار دانا، به اين نام والا، علوي شگفت انگيز بخشيد. چندان كه اين نام مقدس در ساحت دنيا، چونان خورشيد درخشيد!شيطان مي خواست عدالت را در گيتي بميراند! اما حضرت سبحان، حقيقت و عدالت را با دست هاي دودمان امامت، در سراسر گيتي پراكنده ساخت تا همگان بدانند كه علي عليه السلام عين عدالت و حقيقت است! ابليسيان اراده داشتند كه چلچراغ ديانت را به خاموشي كشانند، اما ايزد توانا، خورشيد فروزان مصطفوي را با تلألؤ ماه علوي درهم آميخت و جهان را از هميشه روشن تر كرد.
دشمنان دين و خدا، گمان برده بودند كه مي توانند انديشه و مهر علي را از دل انسان و جهان بربايند! خداوند مهربان، اما چنان فروغي به انديشه ها، گفتار و كردار روشن و زيبا و والاي علوي بخشيد كه نه تنها در يك زمان، كه تا پايان هستي و جهان، كيش و منش و روش و شأن و زندگي و شهادت اميرمؤمنان- كه بر او باد درود هر انسان!- درسي براي همه آزادگان، عدالت پيشگان و حق جويان و مؤمنان شد.
ولله الحمد!

 



رحماندوست : هنرمندان همپاي مردم در جهاد اقتصادي حضور داشته باشند

مجتبي رحماندوست درباره نام گذاري امسال به عنوان جهاد اقتصادي گفت: در سال جاري هنرمندان بايد توجه بيشتري به برنامه ها و اهداف جهاد اقتصادي داشته باشند و در اين راه مردم را نيز با خود همراه كنند. به گزارش مهر، مجتبي رحماندوست مشاور رئيس حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي عنوان كرد: دليل نامگذاري سال 90 به عنوان جهاد اقتصادي توسط رهبر انقلاب، اين است كه كشور ما نياز به يك جهادي بزرگ براي ارتقاء كشور دارد. يكي ديگر از علل نامگذاري اين سال و اجراي طرح جهاد اقتصادي اين است كه بتوانيم در برابر تجاوز دشمنان ايستادگي و مقاومت كنيم.
وي با اشاره به اينكه تمام مردم بايد در اين جهاد اقتصادي نقش داشته باشند، افزود: پيشرفت جامعه در گرو حركت جوششي و عظيم مردم است و هنرمندان نيز از مردم جدا نيستند. هنرمندان بايد همپاي مردم آستين همت خود را بالا بزنند و در عرصه جهاد اقتصادي به وظايف خود عمل كنند. مشاور رئيس حوزه هنري گفت: هنرمندان با اشاره به اينكه نوع كار و فعاليت شان به دليل نزديكي آنان با مردم بيشتر اهميت دارد، بايد كارهاي خود را به درستي انجام دهند زيرا مردم از آنان الگوبرداري مي كنند. در طول 30 سال گذشته هنرمندان از مردم در انجام فعاليت ها و پيشبرد اهداف انقلاب جلوتر نبودند و هميشه همپاي مردم حركت كردند.
رحماندوست گفت: در برخي از مواقع مردم جلوتر از هنرمندان حركت كردند و اين نشان مي دهد مردم هميشه در صحنه حاضر بوده و حضور فعال داشته اند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14