(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 29 فروردین 1390- شماره 19904

راديكاليسم سبز و تحريك عواطف مردم

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




راديكاليسم سبز و تحريك عواطف مردم

حميد رضا اسماعيلي
نكته طنزآميز در اين تجمعات سر دادن شعارهايي مانند «مرگ بر روسيه» و «مرگ بر چين» بود. از آنجا كه در كشورهايي كه انقلاب رنگي در آنها رخ داد يكي از شعارهاي اصلي، شعار «مرگ بر روسيه» بود افراد وابسته به راديكاليسم سبز نيز تلاش كردند از اين شعار بهره ببرند. آنها توجه نكردند كه دليل سر دادن اين شعار در كشورهاي بازمانده از بلوك شرق به دليل سلطه امپرياليستي و نفوذ روسيه بر آن كشورها بوده است و ارتباطي با ايران كه كشور مستقلي است و شعار نه شرقي و نه غربي از اصول راهبردي آن بوده است، ندارد. در ايران، روسيه نيز از جمله دولت هايي بيگانه است كه در نهايت همتراز دولت هاي انگليس و آمريكا محسوب مي شود. در روابط خارجي ايران با روسيه مسئله اي كه اهميت دارد، تأمين منافع ملي است نه چيزي بيش از آن. شعار مرگ بر روسيه نه به جايي بر مي خورد و نه در جامعه ايران جذابيتي توليد مي كرد. اما اين شعار يك مطلب ديگر را هم روشن مي ساخت. اين مطلب را كه در پس اين تجمعات اراده برخي دولت هاي بيگانه نيز وجود دارد كه از تعامل و روابط گسترده ايران و روسيه ناراضي اند. دولت هايي كه خود را رقيب روسيه مي دانند و از «سياست خارجي نگاه به شرق» ايران متضرر شده اند. دولت هايي كه سال هاست در ايران عليه آنان شعار داده مي شود و آنها ترجيح مي دادند اين شعارها عليه روسيه نيز صورت بگيرد تا او نيز بي نصيب نماند. آبشخور اين شعار با شعار ديگر
«نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» يكي بود. يعني دولت هايي كه در طول چهار سال گذشته از رشد نهضت اسلامي در خاورميانه و جهان ناراضي بودند و يكي از دلايل مهم موفقيت جريان هاي اسلامي در كشورهاي منطقه را روي كار آمدن دولت نهم مي دانستند. آنها تلاش مي كردند با حذف احمدي نژاد از رياست جمهوري روند رو به رشد بيداري اسلامي را متوقف سازند. تلاش هاي چند سال گذشته دولت هاي غربي براي مقابله با جريان هاي اسلامي در منطقه جواب نداده بود و آنها اين بار در پي آن بودند كه با دگرگوني در تحولات ايران از توسعه جريان هاي اسلامي جلوگيري كنند. اما با پيروزي دوباره احمدي نژاد، بهره گيري از روش انقلاب مخملي مورد توجه قرار گرفت و در اين ميان تلاش شد با مطرح كردن شعارهايي از جنس شعارهاي بالا سياست همگرايي جهان اسلام و اتحاد اسلامي را در شرايط اوج اقتدار و تأثيرگذاري و نفوذ انقلاب در مناسبات سياسي خاورميانه با چالش مواجه سازد. آنچه كه مي توانست براي تغيير رفتار ايران در سياست خارجي از منظر دولت هاي غربي مطلوب باشد، دروني نشان دادن اين شعارها و استفاده از گروه هاي فشار داخلي بود، كه اينچنين در تجمعات راديكاليسم سبز، ظهور مي يافت. اين حركت گواه استدلال سران غرب و صهيونيسم بود كه ادعا مي كردند مبارزه با اسرائيل و سلطه استكباري آنها خواست حاكمان ايران است و نه ملت ايران.
با گذر زمان گرچه از دامنه آشوب ها كاسته مي شد و در فراخواني عمومي جمعيت اندكي شركت مي كرد، اما بر غلظت شعارها افزوده مي شد و ماهيت براندازانه آن آشكارتر مي شد. در حوادث 16 آذر كه با توهين اين جمعيت به تصوير امام همراه بود، زمينه هاي قيام عمومي عليه راديكاليسم سبز در سراسر كشور فراهم شد. اين رفتار نمادين تمام پنهان كاري هاي اين جبهه را كه براي مقابله با جمهوري اسلامي در پشت نام امام خميني(ره) سنگر گرفته بود آشكار كرد. دقيقاً به همين دليل بود كه اين جبهه بيش از آن كه از اقدام تند اعضاي خود ناخشنود شود، از اطلاع رساني رسانه ملي و پخش برخي تصاوير عصباني بود. زيرا آنان مي دانستند كه پخش اين تصاوير افسانه «خط امامي» بودن مدعيان را با ترديد جدي مواجه مي سازد. با برداشته شدن نقاب از چهره اين جبهه سياسي ديگر شعارهاي
«خط امامي» و «اسلام ناب محمدي» موسوي جاي خود را به شعار عليه اصل ولايت فقيه و امام خميني مي داد و با حذف «اسلام»، شعار «جمهوري ايراني» به جاي «جمهوري اسلامي» نشست.
گرچه جبهه تجديدنظر طلب تمام تلاش خود را بيست روز بعد انجام داد، تا در روز عاشوراي حسيني كار را يكسره كند، اما اين تجمع ها و فراخوان ها نتيجه معكوسي داد و خشم عمومي عليه آنان را برانگيخت. نارضايتي عمومي از رفتار اين جبهه كه در قيام 9 دي به شيواترين شكل تجلي يافت در 22 بهمن 88 نيز تكرار شد. در اين روز راديكاليسم سبز بي كار نماند و به هواداران خود اعلام كرد كه با لباس و پوشش نمادين در اين راهپيمايي ملي شركت كنند تا با بهره گيري از فرصت ها و روش انقلاب اسلامي با آن مبارزه كنند. اما 22 بهمن روز شكست كامل برنامه هاي اين جبهه بود و براي نخستين بار پس از فراخوان عمومي براي بسيج توده اي از سوي اين جبهه هيچ اتفاقي نيفتاد و راهپيمايي سراسري 22 بهمن با شكوه هر سال برگزار شد و بدين ترتيب دفتر آشوب آفريني هاي اين جبهه در 22 بهمن 88 بسته شد.
شكست پروژه «اسب تروا» در روز 22 بهمن كه مطابق آن قرار بود وابستگان راديكاليسم سبز با ظاهري معمولي و بدون نمادهاي سبز به ميدان آزادي بيايند و سپس در هنگام سخنراني رئيس جمهور، نمادهاي خود را نمايش دهند و شعارهاي ساختارشكن سر بدهند، موجب اختلاف در ميان رهبران راديكاليسم سبز به ويژه بخش خارج نشين آن شد. اين اختلاف ها حتي به اهانت به يكديگر انجاميد و بيش از همه گريبان مهاجراني را كه طرح پيشنهادي از سوي او ارايه شده بود گرفت. مهاجراني اين طرح را چند روز پيش از 22 بهمن و در سايت اينترنتي «جرس» كه وي به همراه محسن كديور و فاطمه حقيقت جو با هدف به دست گرفتن رهبري راديكاليسم سبز راه اندازي كرده بود، مطرح ساخته بود. به دنبال شكست اين طرح، بسياري از كاربران اپوزيسيون انقلاب اسلامي در رسانه هاي خود به فحاشي به مهاجراني و طرح پيشنهادي وي پرداختند. اين سايت ها همچنين مهاجراني و سايت جرس را علت ريزش هواداران راديكاليسم سبز دانستند. مهاجراني نيز در واكنش به اين اعتراضات، اعضاي اين جريان را «عصبي» و «احساسي» خواند و آنها را «همچون كف بر سطح آب» ناميد. او به طور ويژه از
محسن سازگارا ياد كرد و ضمن آن كه او را عامل «سرخوردگي» و «يأس» اين جريان دانست، در وبلاگ شخصي خود نوشت: «برخي گمان مي كردند در روز 22 بهمن نظام جمهوري اسلامي سقوط مي كند و آن برخي، جشن پيروزي برگزار مي كنند و به سرعت در مناصب قدرت قرار مي گيرند و به تعبير خودشان آكسيون نهايي انجام مي شود.« مهاجراني كه از اهانت هاي راديكاليسم سبز به خويش ناخشنود به نظر مي رسيد در نقد افرادي نظير سازگارا مي نويسد: «اين دوست ما به گونه اي سخن مي گويد كه انگار اكسيون آخر همين امشب اتفاق مي افتد. برخي جوان ها هم كه چنان حرف هايي را باور مي كنند وقتي با واقعيت هايي رويارو مي شوند كه از جنس ديگري است، يأس و دلمردگي وجودشان را فرا مي گيرد و از كوره
به در مي روند و اتفاقاً با منطق و ادبياتي كه هيچ نسبتي با جنبش سبز ندارد و بيشتر متأثر از كيهان است، سخن مي گويند... جنبش سبز يك پوسته عصبي احساسي دارد كه گهگاه بروز مي كند. اين جريان مثل كف عرصه رودخانه را مي پوشاند و اندكي بعد فرو مي نشيند.»331
البته آشوب طلبان معتقد بودند كه هنوز مجال تداوم اغتشاشات وجود دارد و آنها به آخر راه نرسيده اند. به اين دليل شكست خويش در روز 22 بهمن را به مسائلي چون فضاي امنيتي و ترس هواداران خود از حضور در راهپيمايي نسبت دادند. با اين توجيه آنها سعي كردند بخت خويش را در چهارشنبه سوري آخر سال نيز بيازمايند. لذا يكبار ديگر تمامي سايت ها، ماهواره ها و تحريك و تشويق ها و همچنين آموزش هاي عملياتي به كار افتاد و شعار «هر موتورسيكلت يك بوته آتش» براي خط دهي به اغتشاشگران
سر داده شد. بنا بود اگر به وسايل نقليه پليس دست نيافتند، ولو از موتورهاي اسقاطي استفاده كنند و از سوختن آن عكس و فيلم تهيه كنند و براي
رسانه هاي خارجي و طرفداران راديكاليسم سبز بفرستند. سياست اين جبهه به اقتضاي مراسم چهارشنبه سوري كه به طور سنتي در تمام محله ها برگزار مي شود اين بود كه تجمعات خويش را كوچك و در محله ها پراكنده سازند تا نيروي انتظامي توان مقابله با آن را نداشته باشد. با وجود اين تلاش ها، در نهايت چهارشنبه سوري سال 88 به كم حادثه ترين و بي حاشيه ترين چهارشنبه هاي آخر سال تبديل شد.
3. تلاش براي نامشروع جلوه دادن مراسم تنفيذ و تحليف رياست جمهوري
در مراسم تنفيذ و تحليف رياست جمهوري در روزهاي 12 و 14 مرداد 1388 برخي شخصيت هاي سياسي حضور نداشتند. گاهي نيز شايع مي شد كه فراكسيون اقليت مجلس در مراسم شركت نخواهد كرد؛ و البته فراخوان هايي نيز براي راهپيمايي عليه اين مراسم از سوي برخي رسانه هاي شبكه سبز صادر مي شد. به طور نمونه در يكي از اين فراخوان ها از مردم تهران خواسته شده بود تا در ساعت 6 تا 8 بعد از ظهر دوشنبه
12 مرداد در حد فاصل دو ميدان وليعصر و ونك دست به تجمع بزنند.
هر چند كه اين فراخوان با عدم توجه مردم مواجه شد.332
4. بهره گيري از روش تحصن و اعتصاب غذا
از جمله اقدامات ناموفق جبهه تجديدنظر طلب راه اندازي تحصن در مراكز عمومي و به ويژه حرم امام خميني (ره) بود.333 اما چون بهره گيري از روش تحصن و اعتصاب در داخل مرزهاي كشور ممكن نشد، بخش خارج نشين راديكاليسم سبز توسط اكبر گنجي تلاش كرد از اين روش، ضمن آموزش آن به بخش داخل كشور براي تبليغات رسانه اي نيز استفاده كند. وي به دنبال اين هدف، اعتصاب غذاي سه روزه خود را در نيويورك و در مقابل ساختمان سازمان ملل در 31 تير آغاز كرد. البته به جز گنجي افراد ديگري نيز به اين اقدام توسل جستند. هدف از اين روش به طور عمده جلب توجه رسانه هاي غربي و بين المللي بود.
5. ايجاد جنگ نرم در القاي نافرماني مدني توسط دانشگاهيان و نخبگان اجتماعي
راديكاليسم سبز براي آنكه نافرماني مدني در اقشار مختلف جامعه را القا كند، به توليد خبرهايي نظير استعفاي اساتيد دانشگاه، هنرمندان و... پرداخت. تلاش براي جمع آوري امضا از نخبگان اجتماعي از جمله اساتيد دانشگاه به منظور تهديد به ترك شغل از ديگر اقدامات اين جبهه بود. اين موضوع در دانشگاه تربيت مدرس و صنعتي شريف بيش از موارد ديگر خبرساز شد، كه اغلب نيز خبر استعفاها پس از مدتي تكذيب مي شد.334
يكي ديگر از روش هاي اين جبهه براي نافرماني مدني تحريم جشنواره ها و سمينارهاي داخلي از سوي نخبگان فرهنگي و اجتماعي بود. جبهه تجديدنظرطلب مايل بود كه نخبگان اجتماعي در جهت نافرماني مدني تمام ارتباطات خود را با دولت جديد قطع كنند تا بدين وسيله فضاي رسانه اي براي نامشروع جلوه دادن دولت فراهم شود. به طور نمونه روزنامه اعتماد ملي در روز 12 مرداد 88 (روز تنفيذ حكم رياست جمهوري) با انتخاب كاريكاتوري به عنوان عكس اصلي صفحه نخست خود و با عنوان «تحريم دوسالانه كاريكاتور» چنين مي نويسد: «زنگ خطر تحريم دو سالانه ها و جشنواره ها، با تحريم نهمين دوسالانه كاريكاتور تهران به صدا در آمد. در فاصله كمتر از چهار ماه تا بر پايي نهمين دو سالانه كاريكاتور، 100 كاريكاتوريست ايراني در بيانيه اي ضمن انتقاد از رخدادهاي پس از انتخابات و همدردي با مردم، اين دو سالانه را تحريم كردند. هر چند اين روزها اهالي گرافيك و اعضاي انجمن صنفي طراحان گرافيك هم در اعتراض به وقايع اخير دست به تحريم غيررسمي و نامحسوس دهمين دوسالانه پوستر تهران زده اند...»335
اين رسانه ها تلاش كردند از اين روش براي جشنواره هاي ديگر از جمله جشنواره فيلم فجر نيز بهره ببرند. گرچه در اين روش نيز جبهه تجديدنظرطلب به موفقيت دست نيافت، اما همه اين رفتارها باعث مي شد كه فضاي عمومي كشور همچنان سياست زده باقي بماند و انرژي نخبگان در برخي مباحث بي حاصل و سياست زده هدر رود. در واقع تداوم اين وضعيت حتي مي توانست بدبيني در بين نخبگان ايجاد كند و فضاي دو قطبي را در ميان آنان به وجود آورد. چنين شرايطي قطعاً نمي توانست به سود هنر و فرهنگ و علم تمام شود و به توسعه آنها بينجامد. در اين حالت بخشي از زمان و فكر و عواطف نخبگان صرف برخي سوءبرداشت هايي مي شد كه متاًسفانه در دو طرف به وجود آمده بود و با اين رفتارهاي قدرت طلبانه
سياست بازان بازتوليد مي شد.
از روش هاي ديگري كه تلاش مي كرد نافرماني مدني را تهييج كند و جدا افتادگي نخبگان را از دولت جديد نشان دهد، تبليغ «فرار مغزها» بود.336 در اين ميان حتي سفر شفيعي كدكني استاد ادبيات فارسي به خارج از كشور (براي استفاده از فرصت مطالعاتي) نيز از جمله رفتارهاي مبتني بر عدم مشروعيت سياسي دولت جديد و پديده اي سياسي تفسير شد، هر چند كه او اين القائات رسانه اي را تكذيب كرد. جبهه تجديدنظرطلب حتي تلاش كرد از دانشگاه آزاد براي پيشبرد پروژه نافرماني مدني بهره ببرد. براي اين جبهه استفاده ابزاري از دانشگاه آزاد كه اتفاقاً در سراسر كشور شعبه داشت، در قياس با نهادها و مراكز ديگر ساده تر بود. در اين راستا برخي شعبه ها حتي كليه امتحانات خود را لغو كردند.337
البته جريان تجديدنظرطلب تنها به نخبگان دانشگاهي نظر نداشت، بلكه به جذب نخبگان حوزه نيز نظر داشت تا آنان را هم در پروژه نافرماني مدني و زير سؤال بردن مشروعيت دولت با خود همراه سازد. در سال 1388 اين جبهه با تجربه اندوزي از دوران اصلاحات آموخته بود كه نبايد از نيروهاي مذهبي غافل شود. لذا تلاش مي كرد به بسيج روحانيت نيز بپردازد و در آشوب ها پشتوانه مذهبي نيز براي خود بسازد تا توان خويش را تقويت كند. در اين ميان از حضور شاگردان منتظري در اغتشاشات نيز سخن گفته مي شد.338
در همين راستا، جبهه تجديدنظرطلب كه در انتخابات سعي كرده بود رابطه دولت با روحانيت و مراجع را تيره و تار نشان دهد، پس از انتخابات نيز تلاش كرد با فشار بر دفتر مراجع از ارسال پيام تبريك به منتخب مردم جلوگيري كند. تا ضمن پيگيري هدف گذشته ادعاي تقلب را هم تقويت سازد.339
6. جعل خبر و تصوير براي تحريك عواطف مردم
از جمله اقدامات راديكاليسم سبز براي دستيابي به بسيج توده اي جعل اخبار و تصاوير بود. گسترش شايعات متفاوت و تحريف سخنان مقامات كشور بسيار مورد توجه اين جبهه بود. شايد مهم ترين خبري كه تحريف شد و اتفاقاً تأثيرگذار هم بود، تحريف مطالب سخنراني رئيس جمهور در ميدان وليعصر در تاريخ يكشنبه 24 خرداد باشد. در بيان خبر اين سخنراني جمله احمدي نژاد درباره «خس و خاشاك» به گونه اي تحريف شد كه گويي خطاب رئيس جمهور همه كساني است كه به او رأي نداده اند يا حتي در نتيجه انتخابات ترديد دارند. در حالي كه مقصود احمدي نژاد آشوبگراني بود كه در روز قبل به انجام خشونت دست زده بودند. عين عبارات احمدي نژاد چنين است: «در انتخابات ايران 40 ميليون نفر خودشان بازيگر اصلي و تعيين كننده اصلي بوده اند. حالا چهار تا خس و خاشاك اين گوشه ها كاري مي كنند بدانيد اين رودخانه زلال جايي براي خودنمايي آنان نخواهد گذاشت. 70 ميليون ملت ايران و 40 ميليون شركت كننده در انتخابات همه عزيزند، همه ملت ايرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت ها به پايان رسيد و دوره دوستي ها و ساختن ها آغاز شد».340
با وجود اين بيان شفاف و روشن، اما چون هدف راديكاليسم سبز چيز ديگري بود، با تحريف اين سخن و تبليغ گسترده آن در رسانه هاي مخالف و بيگانه جو كاذبي عليه اين جمله آغاز شد و حتي منجر به تهييج عواطف كساني كه به وي رأي نداده بودند شد.
اما از جمله تقلب هاي تبليغي ديگر مي توان به تحريف تصاويري اشاره كرد كه پس از دست كاري شدن با نرم افزارهايي نظير فتوشاپ و روي هم قرار گرفتن چند تصوير در مجموع تصوير جديدي را مي ساخت كه روايت گر خشونت حكومت عليه آشوبگران بود. گاهي نيز حتي زحمت تحريف تصاوير را نمي كشيدند و اصولاً تصاويري كه به كشورهاي ديگر مربوط بود را درباره حوادث انتخابات ايران به كار مي بردند. نمونه اين تصاوير، عكس دختري عراقي بود كه در مراسم قمه زني سر و صورت خود را خونين ساخته بود.
7. انجام پروژه كشته سازي و ايجاد فضاي رسانه اي مسموم عليه جمهوري اسلامي
جبهه تجديدنظرطلب كه از دوران اصلاحات و در مسئله قتل هاي زنجيره اي به نوعي از روش هاي اطلاع رساني داستان سرايانه دست يافته بود و در تداوم آن وضعيت، آشوب هاي تير 78 را آفريد، در سال 88 نيز چون در چند هفته نخست از ادعاي تقلب طرفي نسبت و روشن شد كه اكثريت اين ادعا را قبول نكرده است براي بسيج توده اي و تحريك عواطف عمومي دوباره به روش پيشين خود بازگشت و به مسايلي از قبيل مظلوم نمايي، ترسيم چهره خشونت طلب از رقيب و بالاخره كشته سازي روي آورد. رسانه هاي اين جبهه از كشته شدن افرادي سخن مي گفتند كه اندكي بعد معلوم مي شد زنده اند و خبرهاي مربوط به آنان كذب بوده است.
عليرضا توسلي، سعيده پورآقايي، ترانه موسوي، محسن ايماني،
عاطفه امام و احمد كارگرنجاتي از جمله افرادي بودند كه خبرهاي مربوط به آنان در رسانه هاي تجديدنظرطلب، اپوزيسيون و بيگانه خلاف واقع از آب درآمد. به طور مثال در اواسط مرداد در سايت ها و شبكه هاي خبري فارسي، غربي و آمريكايي و نيز برخي روزنامه هاي داخلي اعلام شد كه پسر بچه اي 14 ساله به نام «عليرضا توسلي» در درگيري هاي مراسم چهلمين روز درگذشت كشته شدگان اغتشاشات، در بهشت زهرا توسط عوامل انتظامي با ضربه هاي متعدد باتوم دچار مرگ مغزي شده و سرانجام پس از 4 روز بيهوشي، از دنيا رفته است. اما پس از پيگيري ماجرا توسط مسئولان و خبرنگاران، آنها توانستند خانواده اين فرد را پيدا كنند و در مصاحبه تلويزيوني با پدر وي معلوم مي شود كه او در يك تصادف با وانت در شهرستان ساوه كشته شده است و فوت او هيچ ربطي به سياست نداشته است. پدر عليرضا توسلي در اين باره به خبرنگاران مي گويد: «اخبار منتشر شده از مرگ عليرضا مبني بر اصابت باتوم بر سر وي تماماً كذب بوده و زماني كه 30 روز از مرگ فرزند ما گذشته اعلام شده كه اين كودك در درگيري هاي بهشت زهرا دچار ضربه مغزي شده است كه تمام اين اخبار را تكذيب مي كنم.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
331 . «فحاشي بين ضد انقلابي هاي فراري بالا گرفت»؛ پايگاه اينترنتي جهان نيوز؛
24 بهمن 1388.
332 . «دستاورد تاكتيكي سبزهاي ايران در راهپيمايي نفرت از تنفيذ»؛ پايگاه اينترنتي شبكه سبز؛ دوشنبه 12 مرداد 1388.
333 . خبرگزاري فارس؛ كد مطلب 8803240883 .
334 . خبرگزاري فارس؛ كد مطلب 8803240376 .
335 . «تحريم دوسالانه كاريكاتور»؛ روزنامه اعتماد ملي؛ 12 مرداد 1388؛ ش 984؛ ص 1.
336 . براي نمونه بنگريد به تيتر يك روزنامه مردم سالاري: «هجوم دانشجويان مستعد ايراني به كانادا»؛ روزنامه مردم سالاري؛ 12 مرداد 1388؛ ش 2136
337 . «اقدام عجيب رئيس دانشگاه آزاد رودهن»؛ پايگاه اينترنتي جهان نيوز؛ 1 تير 1388.
338 . «شاگردان منتظري در جمع اغتشاشگران»؛ روزنامه جوان، دوشنبه 8 تير 1388.
339 . خبرگزاري فارس، كد مطلب 8803241016.
340. «سخنان رئيس جمهور در جشن شكرانه 22 خرداد»؛ همشهري آنلاين؛ 24 خرداد 1388.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14