(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 30 فروردین 1390- شماره 19905

امام خميني، زنده كننده نام حضرت زهرا
ندا آقا سلطان قرباني راديكاليسم سبز

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




امام خميني، زنده كننده نام حضرت زهرا

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
اشاره:
آنچه خوانندگان عزيز روزنامه كيهان پيش رو دارند گزيده اي از سخنراني هاي حضرت آيت الله مصباح يزدي كه در دفتر رهبر معظم انقلاب در قم همزمان با ماه مبارك رمضان سال گذشته ايراد شده است. اميد است اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرارگيرد.
وحدت و اختلاف
بارها تمايل داشتيم كه درباره كلمات حضرت زهرا صلوات الله عليها صحبت كنيم؛ ولي غالبا اين شبهه پيش مي آمد كه طرح كردن سخنان ايشان ممكن است موجب حساسيت برادران اهل سنت و احيانا عامل اختلاف بيشتر شود؛ ولي بعد از اين كه امسال خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها به ثبت رسيد و با تيراژ زياد چاپ و منتشر شد و مراجع عظام تقليد حفظهم الله آن را تأييد و امضا كردند، در مقابل آن سؤال، سؤال ديگري مطرح شد و آن اين كه با وجود انتشار اين خطبه در سطح عموم آيا خودداري كردن از شرح و بيان آن توجيه معقولي دارد؟ اصولا آن وحدتي كه مطلوب است چگونه بايد تحقق پيدا كند؟ آيا بايد بسياري از حقايق مكتوم بماند و چه بسا بعد از گذشت زمان هايي مورد انكار قرار بگيرد؟ يا اين كه مسائل علمي و تحقيقي، بايد دور از تعصبات و به انگيزه استفاده از معارف بيان شود. اين حقايق است كه نقش اساسي را در حفظ اسلام و اهداف اسلام دارد و بايد در محافل علمي مورد تحقيق بي طرفانه قرار بگيرد تا زمينه اي فراهم شود براي اين كه كساني كه در اشتباه هستند از اشتباه خارج شوند.
فكر مي كنم كه دل حضرت زهرا سلام الله عليها از اين بيشتر شاد شود كه ابتدا درباره اصل مسئله حفظ وحدت بحث كنيم. چند جلسه اي درباره وحدت و اختلاف بحث كنيم و در ادامه، درباره اين خطبه شريف كه يكي از فصيح ترين و بليغ ترين كلماتي است كه از اهل بيت صلوات الله عليهم نقل شده و از نظر تاريخي هم جاي تشكيكي درباره آن باقي نمانده بحث كنيم تا مشمول عنايت هاي خاص حضرت زهرا سلام الله عليها قرار بگيريم.
انقلاب زنده كننده نام حضرت زهرا
حقيقت اين است كه يكي از بركات انقلاب اسلامي زنده شدن نام حضرت زهرا صلوات الله عليها در جامعه بود. ما بخش عمده اي از جواني مان را قبل از انقلاب گذرانديم. در شهر يزد كه يكي از شهرهاي مذهبي است اصلا چيزي به نام دهه فاطميه و اين حرف ها شهرتي نداشت. عواملي باعث شد كه نام حضرت زهرا سلام الله عليها در جامعه ما به صورت ويژه اي زنده شود و بركات بسيار عظيمي را براي عالم اسلام به ارمغان آورد. از عواملي كه من مي شناسم يكي بيانات حضرت امام رضوان الله عليه درباره حضرت زهرا سلام الله عليها بود كه مشابه آن را كمتر كسي بيان كرده بود. حقيقت اين است كه ايشان از كساني بودند كه نام حضرت زهرا را در اين عصر و زمان احيا كردند. همراه اين يك جاذبه معنوي در ميان رزمندگان ما نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها پيدا شد كه من آن را نمي توانم با اسباب عادي توجيه كنم. به همراه اينها عامل ديگر اقدام چند تن از مراجع بزرگ قم در احياي دهه فاطميه بود كه خودشان در مجالس عزاداري حتي با پاي برهنه شركت كردند و بالاخره به اين جا رسيد كه امسال خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها به عنوان يك سند ثبت شد و مراجع به صورت بي سابقه اي آن را تأييد و امضا كردند و شايد همين امر باعث شد به ما هم پيشنهاد شود كه درباره اين خطبه بحث كنيم.
وحدت؛ تقويت ملاك هاي مشترك
آيا معرفي اهل بيت و مواضع و تاريخ ايشان اگر به طور صحيح، علمي و تحقيقي بيان شود با وحدت مخالفت دارد؛ يا برعكس، آنچه اساسا عامل وحدت امت اسلامي است مسئله امامت و ولايت است؟ با توجه به اين گونه سؤالات، يك نوع تكليف شرعي احساس كردم كه بحث جامعي نسبت به مسئله «وحدت و اختلاف» مطرح كنم و در خلال بحث سؤالاتي مطرح شود تا عزيزاني كه اهل تحقيق اند آنها را دنبال كنند و به سرانجام برسانند.
معناي حقيقي وحدت بديهي است و جاي ابهامي ندارد؛ اما براي جامع بودن بحث احتمالاتي را مطرح مي كنيم. اگر منظور از ايجاد وحدت اين باشد كه انسان ها كاملا يكي شوند يعني هيچ تعددي ميان شان نباشد، همه مي دانند چنين چيزي امكان ندارد. دو انسان دو موجودند و هيچ وقت يكي نمي شوند. امكان ندارد كه بين همه افراد جامعه وحدت حقيقي به وجود آيد.
مسئله اي را علماي علم الاجتماع مطرح كرده اند و آن اين كه آيا مجموعه انسان هايي كه يك جامعه را تشكيل مي دهند مي توانند يك وحدت حقيقي داشته باشند؛ يعني يك هويت جديدي غير از هويت افراد به وجود آيد. اين هم بحثي است كه در فلسفه اجتماعي بايد طرح كرد. اين مسائل محل بحث ما نيست. وحدتي كه محل بحث است اين است كه ما انسان هاي كثيري كه در يك جامعه هستيم و هر كدام يك وجود مستقلي داريم، با اين اختلافاتي كه داريم تا چه اندازه بايد سعي كنيم كه گرايش به وحدت پيدا كنيم؟ معناي اين ايجاد وحدت، وحدت حقيقي فلسفي نيست؛ بلكه منظور اين است كه ملاك هاي مشتركي شناسايي كنيم و آن ملاك هاي مشترك را تقويت و چيزهايي كه باعث پراكندگي و دشمني مي شود را كم و ضعيف كنيم. منظور از ايجاد وحدت، وحدتي است كه به اصطلاح اعتباري است. منظور اين نيست كه كثرت ها و اختلافات به كلي حذف شود. شبيه آنچه كه در وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت شيعه و سني، و وحدت همه طوايفي كه در كشور زندگي مي كنند دنبال آن هستيم، يعني ملاك هاي مشتركي را شناسايي كنيم و سعي كنيم آن ملاك ها بيشتر مورد توجه قرار گيرد و تقويت شود و در سايه تقويت آن ملاك ها، چيزهايي كه موجب اختلاف مي شود كم رنگ شود.
اين اندازه از معناي وحدت معلوم است؛ اما گاهي مسائلي مطرح مي شود كه نمي دانيم آيا وحدت اقتضا مي كند كه ما از آنها صرف نظر كنيم يا چيز ديگري مطلوب است. يكي از مسائلي كه به بحث ما مربوط مي شود و دغدغه ذهني ما هم بوده همين است كه ما وقتي صحبت از وحدت شيعه و سني مي كنيم معنايش اين است كه بايد مسائل شيعه و سني اصلا حذف شود و فقط از اصل حقانيت اسلام و نبوت و معاد بحث كنيم به اين بهانه كه وقتي مسائل اخلاقي مطرح مي شود دل ها از هم جدا مي شود؛ پس اصلا اينها را ترك كنيم؟ آيا معناي وحدت اين است؟!
انواع اختلاف
در مباحث عقلي، وحدت در مقابل كثرت مطرح مي شود؛ اما در اين جا وحدت در مقابل اختلاف مطرح مي شود. وحدت در اين جا يعني نبود اختلاف. وقتي دعوت به وحدت مي كنيم يعني مي خواهيم كه اختلافات كنار گذاشته شود؛ پس درواقع بايد مفهوم وحدت و مفهوم اختلاف را با همديگر بسنجيم. حال كه در اين بحث، وحدت در مقابل اختلاف به كار مي رود اول معناي اختلاف را بررسي مي كنيم.
ممكن است دو موجود داشته باشيم كه كاملا مثل هم باشند؛ مثل كالاهايي كه معمولا در كارخانه ها با اصول فني ساخته مي شود. خيلي به زحمت مي شود تشخيص داد كه كدام الف است و كدام ب. كثرت هست اما اختلافي نيست و مثل هم هستند؛ پس وحدت در اين جا وحدتي است كه نه با مثل بودن منافات دارد نه با كثرت و تعدد. اختلاف آن است كه مثل هم نباشند دو چيز وقتي مثل هم نبودند مي گوييم با هم اختلاف دارند. معناي اختلاف جنگ و نزاع نيست؛ بلكه معناي آن وجود تفاوت است. آيا وجود اختلاف چيز بدي است؟ آيا اگر دو موجود تكوينا با هم فرق داشته باشند بد است؟ من سؤال مي كنم اگر اختلاف وجود نداشت اصلا عالمي به وجود مي آمد؟ اگر اختلافات تكويني نباشد اصلا انساني نمي تواند زندگي كند و اصلا جامعه انساني شكل نمي گيرد. اساس اين عالم هم همين طور است؛ اگر اختلافات تكويني نباشد اين عالم تحقق پيدا نمي كند. تا اختلافات تكويني بين مرد و زن نباشد نسل انسان قابل بقاء نيست. پس اصل اختلافات تكويني كه ربطي به اعمال و اختيارات ما ندارد لازمه وجود اين عالم است؛ اگر نباشد راه فيض الهي مسدود مي شود. بقاء اين عالم با اين زيبايي ها همه به خاطر اختلافات آن است و آن عين زيبايي است؛ الذي احسن كل شيء خلقه.1 بنابراين اين معنا از اختلاف محل بحث نيست.
نوع ديگري از اختلاف وجود دارد كه في الجمله اختيار افراد در آن نقش دارد. نمونه بارز آن در استفاده از مواهب طبيعي اين عالم است كه نتيجه اش اين مي شود كه عده اي ثروتمند و عده اي فقير باشند. صرف نظر از مسائل ارزشي ديگر، آيا خود اين كه توانايي انسان ها مختلف است و آن اختلافات منشأ اين مي شود كه بهره هاي اختياري و اكتسابي جديدي پيدا كنند، خوب است يا بد؟ اراده و فعل خودشان هم مؤثر است؛ اما منشأ آن اختلافات طبيعي خدادادي است. كسي هوش بيشتري داشته توانايي بيشتري داشته قواي بدني اش را بيشتر به كار گرفته است خلاقيتش بيشتر بوده ابتكارش بيشتر بوده و اين زمينه را فراهم كرده تا بهره هاي مادي بيشتري در اختيار بگيرد. اين صددرصد جبري نيست؛ اما در عين حال در نظام خلقت و در تدبير عالم منظور است. خدا مي فرمايد: «و هوالذي جعلكم خلائف الارض و رفع بعضكم فوق بعض درجات ليبلوكم في ما آتاكم؛2 خداوند شما را از لحاظ مواهب تكويني با هم مختلف قرار داد، بعضي ها را بالاتر از بعضي ديگر قرار داد براي اين كه زمينه هايي براي امتحان شما فراهم شود.» اگر كساني مواهب مادي بيشتري دارند تكاليف خاصي به آنها تعلق مي گيرد و آن زمينه امتحانش را فراهم مي كند. اصل اين عالم براي اين است كه انسان ها در معرض امتحان هاي مختلف قرار بگيرند تا خودشان مسيرشان را انتخاب كنند تا معلوم شود چه قدر خدا را اطاعت مي كنند. آنچه كه خدا به من داده استعداد ذاتي است. اين اختلافات خدادادي زمينه مي شود كه افراد در جامعه موقعيت هاي مختلفي پيدا كنند. اين موقعيت ها تكاليف مختلفي را اقتضا مي كنند و اين يعني زمينه هاي امتحان. اين يك نوع اختلاف است. آيا اين اختلاف خوب است يا بد؟ اگر چنين زمينه هايي نباشد، اين امتحانات انجام نمي گيرد. وقتي امتحانات انجام نگرفت تكاملي پيدا نمي شود. در اين صورت غرض خلقت تحقق پيدا نمي كند. اصلا خدا انسان را آفريده تا با اختيار و انتخاب خودش مسيرش را تعيين كند و به آن كمالي كه خداي متعال در سايه بندگي و اطاعت خودش قرار داده نايل شود. اگر اين امتحان ها نباشد اين كمالات هم پيدا نمي شود. اختيار انسان در وجود اين اختلافات في الجمله موثر است. اينها هم جزء زيبايي هاي خلقت است كه در اصل هدف آفرينش منظور است و بايد باشد.
نوع ديگري از اختلافات هم پيش مي آيد كه سهم انتخاب و اختيار انسان در آنها بيشتر است. اين نوع از اختلافات به هدف نهايي آفرينش كه مسئله عبادت و اطاعت خداست مربوط مي شود. در اين جا مسئله دين مطرح مي شود. اختلافاتي كه تكويني و جبري نيست؛ يعني اين طور نيست كه كسي كه به دنيا مي آيد ابتدائا با يك دين خاصي جبرا متولد شود. انتخاب يك دين و يك روش به انتخاب و اختيار خود افراد بستگي دارد. اين جا عوامل زيادي موثر است و فرمول هاي بسيار پيچيده اي وجود دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سجده، 7 2- انعام، .165

 



ندا آقا سلطان قرباني راديكاليسم سبز

حميد رضا اسماعيلي
در ماجراي «ندا آقاسلطان» كه برخي تلاش كردند كشته شدن وي را به نماد خشونت تبديل كنند نيز همين خط خبري و پوشش رسانه اي دنبال شد. صحنه دردآور جان باختن ندا، چه ساختگي باشد و چه واقعي، به قدري رقت برانگيز و ناراحت كننده بود كه به سادگي احساسات منفي عليه فرد يا افرادي كه آن را انجام داده بودند، برمي انگيخت. پوشش گسترده خبري و بي سابقه درباره ندا آقاسلطان در رسانه هاي بيگانه و اپوزيسيون به موقع توانست ضعف ادعاي تقلب را كه ديگر به كار بسيج توده اي نمي آمد جبران كند و جرات بيشتري به رهبران راديكاليسم سبز براي تداوم ساختارشكني ها بدهد. پرونده خبري ندا آقاسلطان اولين، غيرانساني ترين، حرفه اي ترين و پردامنه ترين خبر در راستاي كشته سازي هاي پس از انتخابات بود. وي قرباني نظريه هايي از جمله «اصلاحات خون مي خواهد» شد. يك تعبير از تئوري فوق نيز اين است كه افرادي به طرز فجيع كشته شوند تا از صحنه جان باختن آنان فيلم و تصوير تهيه شود و در رسانه ها انتشار يابد. اين موضوع در پرونده ندا آقاسلطان اتفاق افتاد و پس از ارسال تصاوير اين صحنه، آقاسلطان به نماد خشونت ورزي دولت ايران در آن رسانه ها تبديل شد. گرچه هنوز ابهامات پرونده آقاسلطان مانند موارد بالا برطرف نشده و كسي قتل او را بر عهده نگرفته است، اما نكات قابل توجهي در اين پرونده وجود دارد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم.
نخست اين كه روايت گر اين داستان به روايت رسانه هاي انگليسي (كه اولين بار بي بي سي آن را پخش كرد) فردي به نام آرش حجازي بود. وي كه دانشجوي رشته پزشكي در يكي از دانشگاه هاي انگلستان است چند روز پيش از حادثه به ايران مي آيد و يكي دو روز بعد ايران را به مقصد انگلستان ترك مي كند. حجازي در مصاحبه با بخش انگليسي بي بي سي گفت: «به خاطر نگاه معصومي كه در چشم هاي ندا بود موقعيت خود را به خطر انداختم.» وي درباره چگونگي حادثه نيز اظهار داشت: «سر و صدا را در خيابان شنيديم و تصميم گرفتيم برويم و ببينيم چه خبر است. خيابان خسروي را تا انتها رفتيم و رسيديم به خيابان كارگر، جايي كه مردم جمع شده بودند. مأموران پليس ضد شورش حدود پنجاه متر پايين تر با موتورسيكلت هايشان ايستاده بودند و مردم را عقب مي راندند. ناگهان گاز اشك آور به ميان مردم پرتاب شد و مردم وحشت كردند... همزمان با پرتاب گاز اشك آور ماموران هم با موتورسيكلت به سمت جمعيت حركت كردند و جمعيت در طول خيابان خسروي شروع به دويدن كردند. ندا هم در ميان آنها بود. در تقاطع خيابان خسروي و خيابان صالحي جمعيت به تدريج متفرق مي شدند و فقط چند نفر ايستاده بودند تا ببينند چه بايد بكنند. ناگهان صداي شليكي شنيدم و از دوستم كه كنارم ايستاده بود پرسيدم كه چه بود؟ گلوله بود؟ او گفت كه مي گويند گلوله هاي پلاستيكي مي زنند. در همان لحظه من برگشتم و ديدم كه خون از سينه ندا كه در چند متري من ايستاده بود فواره مي زند.»
حجازي همچنين به تلويزيون انگليسي بي بي سي گفت كه ابتدا گمان كردم كه تيراندازي از روي پشت بام انجام شده است. اما كمي بعد تظاهر كنندگان را ديده است كه مرد مسلح موتورسواري را گرفته اند. او مي گويد: «مردم فرياد مي زدند: گرفتيمش، گرفتيمش» او را خلع سلاح كردند و كارت شناسايي اش را كه نشان مي داد عضو بسيج است، گرفتند. مردم خيلي عصباني بودند و او فرياد مي زد: «نمي خواستم بكشمش.» مردم نمي دانستند با او بايد چه كار كنند و گذاشتند كه برود. اما كارت شناسايي اش را گرفتند. كساني هستند كه مي دانند او كيست. چند نفر از او عكس گرفتند. تصميم سختي بود كه (از كشور) بيرون بيايم و در مورد اين موضوع صحبت كنم، اما ندا براي دليلي مرد. او براي حقوق ابتدايي مي جنگيد... نمي خواهم كه خونش بي ثمر ريخته شود... او در خيابان مرد كه چيزي بگويد... من هيچ وقت در سياست نبودم. به خاطر نگاه معصومي كه در چشم هاي ندا بود، موقعيت خود را به خطر انداختم.» به عبارت ديگر، حجازي اين ورود و خروج غيرمعمول از كشور را تنها به مسايل اخلاقي و «چشم هاي معصوم ندا» نسبت مي دهد. با وجود اين، روايت نامزد و استاد موسيقي آقاسلطان از آن حادثه با روايت حجازي تفاوت دارد. به طور مثال كاسپين ماكان نامزد وي مي گويد: «وقتي كه اين اتفاق افتاد، ندا از درگيري ها دور بود، يعني در خيابان هاي فرعي نزديك اميرآباد بود. حدود يك ساعتي با استاد موسيقي اش در ماشين پشت ترافيك نشسته بود، از گرما و خستگي، كلافه و از ماشين پياده مي شود و آن اتفاق مي افتد.»346
اما نكات قابل تأمل ديگر بدين قرار است كه:
1. محل تير خوردن خانم آقاسلطان از محل آشوب هاي 30 خرداد بسيار دور بوده است. در واقع از زمان ياد شده در خيابان هاي اميرآباد شمالي تهران (محل حادثه) هيچ درگيري خاصي رخ نداده و درگيري هاي آن ساعت تنها در خيابان آزادي در جريان بوده است.
2. نيروي انتظامي و بسيجي مستقر در تهران براي مقابله با آشوبگران اساساً به سلاح گرم مجهز نبودند و در روزهاي آشوب صرفاً با كمك باتوم و اسپري سعي در متفرق كردن اغتشاشگران مي كردند. علاوه بر اين طبق نظر پزشكي قانون، ندا با اسلحه غير سازماني نيروهاي مسلح به قتل رسيده بود.
3. معمولاً بعد از شنيده شدن صداي تير و اصابت گلوله به يك نفر در خيابان، اطرافيان بلافاصله بر روي زمين دراز مي كشند و سعي در نجات جان خود از اصابت تيرهاي بعدي دارند؛ اما در اين فيلم، بعد از تير خوردن خانم آقاسلطان، چندين عكاس و فيلمبردار با خونسردي از همان آغاز سر صحنه حاضر شده و از چند زوايه مشغول فيلمبرداري مي شوند. به اضافه اين كه تصاوير ندا آقاسلطان چند ساعت پيش در محل اغتشاشات نيز گرفته شده كه مي تواند روايت گر سوژه بودن وي بوده باشد.
4. سوژه قتل طوري انتخاب شده بود تا حداكثر ممكن افكار عمومي بسيار را تحت تأثير قرار دهد؛ خانمي جوان و دانشجو.
5. فيلم تكان دهنده اين جنايت، شنبه شب (30 خرداد) بلافاصله در اينترنت قرار گرفت و روز يكشنبه بسياري از كاربران اينترنتي و بينندگان شبكه هاي ماهواره اي آن را ديدند.
6. رفتار آرش حجازي به عنوان يك پزشك در لحظه پس از اصابت تير به قفسه سينه ندا آقاسلطان، رفتاري كاملاً ناشيانه است. دادن تنفس مصنوعي به فرد تيره خورده تنها موجب سريع تر به گردش انداختن خون و مرگ قطعي مضروب مي شود.
7. همچنين دستگيري و آزادي فرد ضارب آن هم پس از گرفتن كارت شناسايي او در روزهايي كه اعضاي راديكاليسم سبز برخي افراد را تنها به جرم داشتن چهره مذهبي مورد نوازش مشت و لگدهاي خود قرار مي دادند و يا برخي حتي سلاح سرد حمل مي كردند از جمله نكاتي بود كه پذيرش آن منطقي به نظر نمي رسد.347
8. كاسپين ماكان نامزد ندا آقاسلطان، در نوروز 89 به اسرائيل سفر مي كند و به ديدار شيمون پرز، رئيس رژيم صهيونيستي، مي رود.
البته نكته اي كه درباره اين خبرسازي ها نبايد فراموش كرد اين است كه طراحان اين سناريوهاي رسانه اي مي دانند كه اين هجوم رسانه اي آثار خود را بر فضاي كلي جامعه خواهد گذاشت. حتي اگر رسانه هاي داخلي در اين باره درست عمل كنند و بتوانند به موقع جعلي بودن اين اخبار را نشان دهند؛ همان طور كه صداوسيما نيز در موارد گذشته چنين كرد، تنها تا حدي مي تواند آثار اخبار منفي را پاك كند. دقيقاً مانند يك تخته پاك كن كه هيچ گاه نمي تواند تخته را به مانند اولش تميز كند. لذا آنها از اينكه دروغ هاي رسانه اي آنها بعد از مدتي افشا شود، بيمي ندارند.
اما در پايان اين قسمت و پس از ذكر روش «پروژه كشته سازي و ايجاد فضاي مسموم رسانه اي»، درباره روش هاي ديگر راديكاليسم سبز براي انقلاب مخملي مي توان به روش «القاي بحران كارآمدي»، به كارگيري «نماد رنگي»، تهيه شب نامه و... نيز اشاره كرد كه به طور كلي پيشتر درباره آنها توضيح داده ايم و از بيان دوباره آنها خودداري مي كنيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
346 . «آخرين خبرها از پرونده قتل ندا آقاسلطان»؛ پايگاه اينترنتي جهان نيوز؛ 10 تير 1388.
347 . با درخواست رسيدگي از قوه قضاييه، احمدي نژاد: دخالت دشمن در قتل ندا آقاسلطان قطعي است»؛ روزنامه كيهان، سه شنبه 9 تير 1388، ش 19399.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14