(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 30 فروردین 1390- شماره 19905

مرگ مغزي؛ مرگي كه پايان زندگي نيست
ماجراي اهداي عضوماجراي عاشقي است
با تصويب شوراي نگهبان رئيس جمهور قانون جديد راهنمايي و رانندگي را ابلاغ كرد
كفالت در امور كيفري



مرگ مغزي؛ مرگي كه پايان زندگي نيست
ماجراي اهداي عضوماجراي عاشقي است

منيره غلامي توكلي
بهار ثانيه ثانيه سپري مي شود و زمين آهنگ رويش و حيات دوباره را به يمن ايثار آسمان خيس بهاري به زيباترين صورت ممكن مي نوازد. درختان شكوفه باران شده اند و جويبارها خروشان؛ پرندگان مهاجر بازگشته اند و شهر بوي تازگي مي دهد. دل با ديدن اين همه زيبايي خود را به خدا نزديك تر مي بيند. در اتوبوس كنار پنجره نشسته ام با ديدن اين همه زيبايي آرزو مي كنم روزي را به چشم ببينم كه ما انسان ها هم در چرخه زندگي مانند طبيعت، سرشار از ايثار براي بخشش حيات و رويش گلواژه هاي اميد در زندگي ديگران باشيم... هنوز دقايقي از تولد اين آرزو در ذهنم نگذشته است كه چند صد متري جلوتر تحقق آرزويم را در جملات نوشته شده و تصاوير حك شده بر تابلويي مي يابم: چه بهتر از نفس هايم، كسي در خستگي هايش نفس گيرد، هواي زندگي را در تنش جاري كند با من... باخواندن اين سطور و ديدن تصوير پسربچه اي كه لوله اكسيژن در بيني دارد، جمله زيباي اهداء عضو: اهداء زندگي برايم مفهوم تازه اي مي يابد. مفهومي گسترده كه براي بيشتر دانستن و فهميدنش راه دل را در پيش مي گيرم تا به بيمارستان «مسيح دانشوري» واحد فراهم آوري اعضاي پيوندي مي رسم. جايي كه آرزوي بيماران ليست انتظار پيوند براي دستيابي به زندگي به نگاه بشردوستانه و دستان خيرخواه مادران و پدراني گره خوردن است كه فقط دل به تپش قلب عزيزانشان بسته اند و چقدر اين دل بريدن سخت اما خداپسند است وقتي مي توانيم با ايثاري از جنس ايمان و عشق، به مرگ عزيزانمان رنگ و بوي شهادت در راه سلامتي و نجات جان ديگران بدهيم.
تا اهدا كننده اي نباشد؛ پيوند وجود ندارد
... پشت ساختمان جراحي بيمارستان مسيح دانشوري، واحد پيوند ريه قرار دارد. جايي كه مردان و زنان سپيدپوش عرصه سلامتي تمام همت خود را براي نجات جان بيماران بكار گرفته اند تا غم از دست دادن عزيزي را در قالب پيوند اعضايش به لبخند دلنشين حيات تبديل كنند. اما تا زماني كه اهدا كننده اي وجود نداشته باشد؛ پيوندي وجود ندارد و اين يعني مرگ در ليست انتظار... يعني كودكي يا مادري شايد هم پدري، براي ادامه حيات، تنها به يك عضو سالم نياز دارد.
هيچ قانوني در جامعه نمي تواند به اندازه بالا بردن سطح آگاهي مردم در خصوص تعريف مرگ مغزي در بيشتر شدن انگيزه هاي اهداي عضو تأثيرگذار باشد، چرا كه برخورد تحميل كننده با خانواده بيماران مرگ مغزي- كه اهداكنندگان انحصاري اعضاي بدن محسوب مي شوند- و دادن اطلاعات غلط از اين واقعه مي تواند منجر به انعكاس منفي در جامعه شود. به طور كلي مردم زماني از كمك خود به همنوعانشان خوشحال مي شوند كه داوطلبانه و آگاهانه و از روي رضايت صورت گرفته باشد.
دكتر كتايون نجفي زاده، كه گرم و صميمي پذيراي ما شده است با بيان اين مطلب ادامه مي دهد: مرگ مغز يعني قطع غير قابل برگشت كليه فعاليت هاي مغزي كروتيكال و ساب كروتيكال و ساقه مغز كه در بزرگسالان بيشتر به دليل ضربه هاي وارد شده به جمجمه و در اطفال بر اثر تصادف وسايل نقليه و آسفيكسي به وجود مي آيد. مهم ترين نشانه هاي مرگ مغزي در بيمار، قطع كامل تنفس و عدم وجود تنفس خود بخودي و اغماي عميق است كه موجب نياز قطعي فرد به دستگاه تنفس مصنوعي مي شود. اين در حالي است كه بايد مطمئن شد عامل قطع تنفس، داروهاي شل كننده عضلاني، عوامل مهاركننده عصبي- عضلاني و ساير داروها نبوده و اختلالات متابوليك و... از عوامل اغماي بيمار نيست.
وي مي افزايد: براي اثبات مرگ مغزي معاينه كامل اعصاب مغزي از همه روش هاي تشخيصي ديگر ارزشمندتر است. نبود حركات خودبه خودي و عدم پاسخ به شديدترين تحريكات دردناك، فقدان رفلكس هاي ساقه مغز، عدم واكنش به تحريكات قرنيه و مردمك چشم و وجود نداشتن رفلكس سرفه و... بخش هايي از اين معاينات است. البته بايد توجه داشت كليه يافته هاي باليني و آزمون ها بايد حداقل به مدت 24 ساعت بدون تغيير بمانند.
دكتر كتايون نجفي زاده با اشاره به اينكه برگه مخصوص تأييد مرگ مغزي توسط يك پزشك متخصص داخلي و يك پزشك نماينده سازمان پزشكي قانوني كشور مهر و امضاء مي شود، مي گويد: ده دقيقه قبل از جدا كردن بيمار از دستگاه تنفس مصنوعي تست آپنه انجام مي شود كه نوعي تست فعاليت تنفسي است. با انجام اين تست و در صورت عدم مشاهده هرگونه فعاليت تنفسي، تست آپنه مثبت اعلام شده و مؤيد مرگ مغزي است. همچنين در دو نوبت هر نوبت به مدت 20 دقيقه از بيمار نوار مغزي گرفته مي شود. صاف بودن «اي اي جي» در دو نوبت، تشخيص مرگ مغزي را به يقين نزديك تر مي كند.
خانم دكتر كه فوق تخصص بيماري هاي ريوي و آي سي يو است در حالي كه به بيمار براي وصل شدن به دستگاه اكسيژن كمك مي كند وظيفه جامعه پزشكي را نجات جان انسان ها بر مي شمارد و مي گويد: هيچ پزشكي براي نجات جان انسان ها به مرگ فرد ديگري رضايت نمي دهد؛ پس جهت تأييد نهايي مرگ مغزي گاهي به انجام تست هاي تشخيصي دقيق تر رو مي آوريم. تست هايي مثل آنژيوگرافي عروق مغزي كه استاندارد طلايي تشخيص مرگ مغزي است. در آنژيوگرافي از بيمار مرگ مغزي، جريان خون در مغز از محل دو شاخه شدن كاروتيد ديده نمي شود.
فرصتي مضاعف
براي بيشتر زندگي كردن
بعد از توضيح كامل درخصوص مرگ مغزي و مراحل تشخيص آن صحبت هاي دكتر نجفي زاده حال و هواي ديگري پيدا مي كند. غليان احساسات چشمانش را تر مي كند؛ وقتي از عظمت كار مادران و پدراني مي گويد كه حكم جدا شدن عزيزشان را از دستگاه تنفس مصنوعي زماني امضاء مي كنند كه خود نيازمند حمايت روحي و فكري هستند. او در مقايسه اي زيبا كار اين مادران را در كنار كار مادران سربازان هشت سال دفاع مقدس قرار مي دهد با اين تفاوت كه مادران اهدا كننده، مي دانند فرزندانشان در جبهه ايثار تن و اهدا زندگي؛ هرگز بازگشتي نخواهند داشت.
سپس با اشاره به مرگ مغزي پرستار نرجس كريمي در سال 86 و رضايت خانواده اش در اهدا اعضاء بدنش مي گويد: خانم كريمي در برخورد جرثقيل با تاكسي دچار مرگ مغزي شد در حالي كه ساير مسافران در جا كشته شدند به نظر من با توجه به اينكه مرگ حق تمام انسان ها است؛ مرگ مغزي و تپش 14 روزه قلب و امكان جريان يافتن خون در بدن و زنده ماندن بافت ها يك موهبت، يك نعمت و فرصتي است كه فرد مي تواند در نبودنش، حيات را به چندين نفر هديه كند. نعمتي كه خيلي از افراد از آن محروم مي مانند. چه بهتر كه مرگ ما مرگ زيبايي باشد، مرگي كه از منظري ديگر نشانه هايي از وجود خدا است. چه معجزه اي قدرتمندتر از اين كه انسان در لحظه مرگش به چندين نفر زندگي ببخشد.
اگر ليست انتظار پيوند تا حال شاهد رضايتمندي تعداد سه دهم خانواده هاي بيماران مرگ مغزي براي اهدا اعضاي بدن فرزندانشان است بايد بگويم رضايتمندي خانواده هاي اهداكننده به مراتب آرامش بخش تر از لحظات انتظاري است كه ساير خانواده ها به اميد حيات دوباره عزيزانشان فقط به بالا و پايين رفتن مصنوعي قفسه سينه شان چشم دوخته اند؛ چرا كه با اهداي عضوي از بدن عزيزتان او را به نوعي ديگر در اين دنيا براي خود نگه داشته ايد. چه دل انگيز است وقتي مي بيني قلب عزيزت با وجود فقدانش در سينه ديگري به عشق مي تپد و نگاهش از تماشاي زيبايي هاي دنيا محروم نمانده است و ريه اش از هوايي اكسيژن مي گيرد كه تو در آن تنفس مي كني.
رويش گل اميد به جان خسته بيماران
ماجراي اهداي عضو، ماجراي عاشقي است؛ داستان قرب الهي است: سرگذشت خانواده هاي ايثارگري است كه با گذشتن از اعضاي كالبد عزيزانشان، نااميدي همنوعان نيازمند به عضوي سالم را به لحظاتي سرشار از اميد و اعتقاد تبديل مي كنند و شادي وصف ناپذير اين درماندگان را به نظاره مي نشينند...؛ و الحق كه چه دشوار است اين تصميم، چه مصمم است اين اراده وصف ناپذير و چه آزمون الهي غريبي را با سربلندي پشت سر مي گذارند؛ گويي در آن لحظات عجيب، در اوج وصلند و مي توان فرياد اناالحق را از ذره ذره وجودشان شنيد.
دكتر اميد قبادي معاون فرهنگي واحد پيوند دانشگاه شهيد بهشتي در لحظه شروع صحبت هايش با اشاره به اينكه علم و تخصص و ابزار مورد نياز براي پيوند اعضا در ايران كمتر از كشورهاي پيشرفته اي مانند اسپانيا نيست مي گويد: متأسفانه با وجود اينكه مردم ما مردمي سرشار از انسانيت و ايثار هستند اما فقط 29درصد از اعضاي خانواده هاي متوفي با مرگ هاي مغزي، به اهداي اعضاي عزيزانشان رضايت مي دهند. كه اين نشان دهنده ناآگاهي مردم با مقوله مرگ مغزي است.
مردمي كه احساسي ترين و شريف ترين مردم دنيا هستند، چگونه مي توانند در برابر هموطناني كه براي ادامه زندگي نيازمند يك عضو سالم هستند؛ بي تفاوت باشند. اين بي تفاوتي فقط نتيجه كم كاري فرهنگي ما در امر اطلاع رساني به مردم است چرا كه مردم ما در تاريخ دفاع مقدس، واژه ايثار را در معناي واقعي كلمه به عمل تبديل كردند. با اين پشتوانه فرهنگي و ملي، دست دادن هفته اي هشت نفر از اعضاي ليست انتظار پيوند دور از انتظار است.
شايد ما كه خود زندگي سالمي را در كنار اعضاي خانواده مي گذرانيم كمتر متوجه عمق ناراحتي خانواده هايي باشيم كه فرزندانشان فقط به دليل نداشتن ريه يا قلبي سالم فوت مي كنند. از اين رو كمك به حركت فرهنگي اهداي عضو براي ما انسان هاي سالم يك فريضه و وظيفه است. يك نوعي از شكرگزاري به درگاه خدا براي بهره مندي از نعمت سلامتي است.
وي در ادامه با اشاره به اينكه از سال 84 تا امروز با انجام 32 مورد فعاليت هاي فرهنگي و اطلاع رساني توانسته ايم درصد رضايت اهداي عضو را از 5درصد به 30درصد ارتقا بخشيم مي گويد: اين امر فقط با كمك خود هموطنان و سازمان هاي صدا و سيما و سازمان پست و... محقق شد. در سال 84 ماهي 30كارت اهداي عضو صادر مي كرديم و اكنون روزانه بيش از 500كارت اهداي عضو توسط اعضاي سفيران زندگي صادر و با نصف قيمت توسط پست به سراسر كشور ارسال مي شود. به طوري كه اكنون در كل كشور بيش از 4هزار نفر، كارت اهداي عضو دريافت كرده اند.
دكتر قبادي با اشاره به افرادي كه در سالن صميمانه سرگرم فعاليت بودند ادامه مي دهد، نيمي از اين عزيزان اعضاي انجمن «سفيران فرهنگي» يا «سفيران زندگي» هستند. كساني كه در سنين مختلف با مشاغل و تخصص هاي مختلف در سراسر كشور؛ داوطلبانه به امر فرهنگسازي اهداي عضو كمك مي كنند. انجمن سفيران فرهنگي هزار عضو دارد كه در مواقعي مانند برگزاري «جشن نفس» همكاري قابل تقديري با واحد پيوند اعضا دارند. جشني كه در آن از دولتمردان تا ورزشكاران و خانواده هاي اهداكننده و خانواده هاي دريافت كننده حاضر هستند تا در هفته مادر از مادراني كه در غم انگيزترين لحظات زندگي، مهم ترين و سخت ترين تصميم را گرفته اند تقدير كنند.
معاون اجرايي «جشن نفس» با اشاره به اينكه فعاليت هاي يك ساله آنها در ارتقاي فرهنگ اهداي عضو، سالانه بين يك تا دو درصد باعث افزايش رضايتمندي خانواده ها مي شود، مي گويد: با صدا و سيما و وزارت ارشاد تفاهم نامه هاي خوبي نوشته ايم تا فيلمنامه هايي كه در خصوص اهداي عضو نوشته مي شود را بازخواني كرده و به نويسنده و عوامل ساخت فيلم، كمك كنيم تا واقعيت مرگ مغزي و اهميت اهداي عضو را به درست ترين صورت ممكن به نمايش بگذارند. چرا كه نمايش يك فيلم با فيلم نامه اي اشتباه تمام زحمات يك ساله دوستان ما را نابود مي كند و اين نتيجه اي جز از دست دادن بيشتر بيماران ليست انتظار پيوند را در پي نخواهد داشت.
با خود مي انديشم: فرهنگ اهداي عضو، فرهنگ اهداي زندگي و تولد دوباره انسانيت است. اهداي عضو گلواژه پررمز و راز «عشق» را بر لطيف ترين گلبرگ هاي «انسانيت» در جامعه مي نشاند تا يادگار «عزتمند انساني» را در ديگري تداوم بخشد و در اين راه بايد ايمان داشته باشيم آنان كه آفتاب را به زندگي ديگران هديه مي كنند؛ خود نمي توانند از آن بي بهره باشند.
... و زهراها و محسن ها هميشه زنده اند
دو ليست در كنار هم؛ يكي قطور و ديگري باريك! ليست اسامي بيماران انتظار پيوند و ليست اهداكنندگان... ليست دوم را ورق مي زنم؛ چشمانم را مي بندم و با قرعه نام يكي را زير انگشتانم قرار مي دهم. زهرا قرباني 22ساله فارغ التحصيل جغرافيا، دانشجوي نمونه دانشكده كه در آزمون كارشناسي ارشد هم قبول شده است. دختري شاداب كه زندگي را دوست دارد اما هموطنان را بيشتر با همين انگيزه يك ماه قبل از اينكه دچار مرگ مغزي شود در سايت اهدا عضو ثبت نام مي كند.
ارقام حك شده بر صفحه تلفن را لمس مي كنم. گوشي در دستانم مي لرزد. چه و چگونه بپرسم؟ اينها سؤالاتي است كه فقط در چند ثانيه به ذهنم خطور مي كند... و صداي آرام خانم پروين طوي بيگي بنيس، مادر زهرا دلم را مطمئن مي كند. از او مي خواهم از زهرا بگويد: با اين جمله آغاز مي كند كه زهرا باعث افتخار من است. وقتي گفت: در سايت اهدا عضو ثبت نام كرده؛ بوسيدمش و گفتم به تو افتخار مي كنم، دخترم مرگ در دست خداست. من معتقدم كه زهرا از پيش ما نرفته است او زهراهاي ديگري را به ما هديه كرده است. تا وقتي كه خودش بود براي سلامتي او آيت الكرسي مي خواندم و حال براي سلامتي كساني كه اعضاي بدنش را دريافت كرده اند دعا مي كنم.
خانم بيگي با تاكيد بر اينكه هرگز از عملش پشيمان نيست ادامه مي دهد، شايد اگر به اين كار رضايت نمي دادم پشيمان بودم؛ چرا كه ايمان دارم اعضاي بدن زهرا فقط تا 12 بهمن سال 87 روزي او بوده و اگر ما به اهدا اعضاي بدنش رضايت قلبي نمي داديم در نزد خدا مسئول بوديم.
زهراي من؛ يك دختر نمونه در حجاب و ايمان بود. خدا به او آن قدر توفيق داد كه روزي قبل از رفتنش از همه حلاليت طلبيد و مختصر مالي كه داشت را به امام رضا بخشيد. او آرزوي شهادت داشت. مستندهاي دوران دفاع مقدس را با شوق نگاه مي كرد. وقتي كه دكتر گفت: زهرا به نوعي از دست ما رفته است، گفتم زهراي من مال شما هر عضوي كه به كار بيماران مي آيد هديه مي كنم.
وي با صدايي آرامش بخش كه نشان از اطمينان قلبي اش داشت ادامه مي دهد: زهرا زنده است و روحش شاد است او هميشه براي من پيغام آور كوچك ترين اتفاقاتي است كه در خانواده مي افتد حتي همين تماس شما! ديشب مادر بزرگش او را به خواب ديده است شاد و خوشحال و شما قاصد نيت و انگيزه زهرا براي سلامتي هموطنانش هستيد.
مادر زهرا قاسمي كه ديگر در كنار خانواده نيست اما زهراهاي ديگري را به خانواده هايشان بخشيده است از مردم جامعه مي خواهد كه اگر عزيزانشان در شرايطي شبيه به شرايط زهرا قرار گرفتند سلامتي و زندگي را از ديگر هموطنان خود دريغ نكنند، چرا كه با اين كار فرزندانشان هميشه زنده هستند.
محسن غلامحسيني يكي ديگر از جواناني است كه با پيوند اعضايش حيات دوباره اي را به ديگر جوانان وطن هديه كرده است. محبوبه هاشمي مادر اين جوان 22 ساله مي گويد: محسن براي من و همه خانواده زنده است. وقتي بر اثر تصادف دچار مرگ مغزي شد. علي پسر بزرگم گفت: محسن درباره اهداي عضوش به من وصيت كرده است. اگر رضايت نمي داديم در برابر وصيت او و خداوند مسئول بوديم. از تصميمي كه گرفته ام بسيار خوشحالم و خودم هم وصيت كرده ام اعضاي بدنم را اهدا كنند.
وي در ادامه مي گويد: نجات يك فرد نجات انسانيت است و اين نعمت به هركسي عنايت نمي شود. اگر به زندگي كساني كه اعضاي بدنشان اهدا شده، نگاه كنيد همگي جز بندگان نمونه و شايسته خدا بوده اند. محسن من هم هيئتي و اهل نماز و مسجد بود. به همه مادرهايي كه در وضعيتي مشابه من هستند مي گويم: اگر مي خواهند با رضايت قلبي و آرامش روزهاي نبودن فرزندشان را سپري كنند بهترين راه هديه كردن زندگي دوباره با اعضاي بدن عزيزشان به ساير بيماران است.
تمريني براي ديگر انديشي
تارا وحيدي، كارمند بانك؛ بانوي جواني كه چندسالي است در سايت اهداي عضو ثبت نام كرده و كارت آن را مانند ساير كارت هاي شناسايي، همواره در كيفش نگهداري مي كند درباره انگيزه كارش مي گويد: من بعداز ديدن مستند كوتاهي از لحظه خداحافظي خانواده اي با فرزندشان كه دچار مرگ مغزي شده بود به عظمت اهداي عضو پي بردم. زماني كه مادر آن نوجوان گفت: قلب پسرم را براي تپيدن دوباره اهدا مي كنم تا خيالم راحت باشد قلب من زودتر از قلب فرزندم از كار خواهد افتاد. فهميدم مادر به نوعي ديگر مادري كرده است. وقتي پدر آن جوان ابراز كرد: پسرم امانتي در دست من بود كه بهتر ديدم در مسير الهي وقفش كنم از نگاه زيبايشان درس بزرگ ايمان و ايثار را گرفتم و با عضويت در اين سايت دوست دارم از منيت جدا شده و ديگر انديشي را تمرين كنم.
مريم مهربان خو دانش آموز نقشه كشي معماري با نشان دادن كارت اهداي عضوش مي گويد: روزي براي پيدا كردن عكس ساختمان قديمي وارد اينترنت شدم از دوستانم درباره سايت اهداي عضو چيزهايي شنيده بودم با كنجكاوي وارد سايت شده و با خواندن مطالب آن به ثبت نام علاقه مند شدم و چهار ماه بعد هم كارتم به دستم رسيد.
مريم ادامه مي دهد. هنگام دريافت كارتم بسيار هيجان زده بودم و اكنون خيلي خوشحالم كه در اين زمان زندگي مي كنم. دوره اي كه هنوز علم بشر آن قدر پيشرفت نكرده كه با شبيه سازي بتواند اجزاي بدن انسان را بسازد! اين براي من و ساير كساني كه دوست دارند اعضاي بدنشان را اهدا كنند يك فرصت است؛ فرصتي طلايي مانند گل طلايي كه در فوتبال دقيقه نود زده مي شود.
وي كه اسم كارتش را كارت رهايي گذاشته است مي گويد: از وقتي كه اين كارت را دارم فكر مي كنم؛ بزرگ ترين هداياي خداوند مثل قلب و ريه و كليه ام را به دوستاني كه حتي نمي شناسمشان بخشيده ام؛ پس چيز ارزشمند ديگري براي انباشته كردن ندارم و اين يعني كوله باري خالي از تعلقات و پر از مهرباني در حق بندگان خدا كه اجري فراوان دارد.
احيا اسلام ناب بشري
مردم ايران در سطح جهان از پيشتازان عرصه اهدا خون محسوب مي شوند. مردمي كه در فرصت هاي مختلف با اهدا خون خود سلامتي و زندگي را به ساير بيماران هديه مي كنند، قطعا پتانسيل و انگيزه اهدا اعضاي بدنشان را هم خواهند داشت.
مردم مسلمان ما كه حيات را نعمتي براي بندگي خداوند مي دانند يقينا راضي تر خواهند بود كه بعد از مرگشان اعضاي سالم بدنشان با هديه شدن به نيازمندان بتواند فرصتي بيشتر براي بندگي داشته باشد. از بين نرفتن اعضاي بدن به عنوان سرمايه هاي الهي و به كارگيري آن در جهت احيا سلامتي بندگان مسلمان خدا؛ راهي ديگر براي احيا، فرهنگ اسلامي ناب بشري است.
علي ذوالفقاري استاد حوزه و دانشگاه با نگاهي معنوي به اهدا عضو مي گويد: مادامي كه اجزاء بدن فردي بعد از مرگ در بدن مسلماني ديگر به گونه هاي مختلف سنت الهي مانند زيارت، عبادت، حتي نگاه به والدين را انجام مي دهد فرصت بندگي و عزت را از دست نداده است و تا زماني كه سنت هاي الهي احيا مي شوند، بشريت هم زنده است. بر ما مسلمانان واجب است كه بدانيم همان طور كه انسانيت و بشريت و حقوق بشر و عدالت و قضاوت از وحدانيت شروع است بايد تلاش كنيم در گسترش فرهنگ احيا سنت هاي الهي با اهدا عضو؛ پيشتاز جهانيان باشيم.
روحاني و جانباز شيميايي هشت سال دفاع مقدس با روايت داستاني از شهيد سيداربابي كه با مزاح معتقد بود سستي در خونش ممكن است ساير رزمندگان را سست كند و به همين خاطر از اهداي خون طفره مي رفت مي گويد: من از روحانياني هستم كه هشت سال دفاع مقدس را در جبهه حضور داشته ام؛ واژه ايثار را معنا شده در عمل ديده ام اما به دليل شيميايي بودن بدنم نمي توانم اعضاي آن را اهدا كنم و درحالي كه دستانش را در هوا تكان مي دهد مي گويد: (به درد كسي نمي خورد.) حيف كه حسنات الباقياتي برجاي نخواهم گذاشت.اي آن كه رسم امانت داري مي داني! بيا تا عادت به رسمي تازه كنيم... بيا تا از گلزار «عافيت» تنها گل «نفس» را برچينيم و هديه كنيم؛ به تلخ ترين لبخند كودكي كه در زندگاني رنج بارش، تنها عضوي كم دارد!

 



با تصويب شوراي نگهبان رئيس جمهور قانون جديد راهنمايي و رانندگي را ابلاغ كرد

قانون رسيدگي به تخلفات رانندگي كه با عنوان لايحه نحوه رسيدگي به تخلفات و اخذ جريمه هاي مربوط به امور حمل و نقل و عبور و مرور وسايل نقليه به مجلس شوراي اسلامي تقديم شده بود، با تصويب در جلسه علني مجلس و تأييد شوراي نگهبان از سوي رئيس جمهور ابلاغ شد.
براساس اين قانون، همه رانندگان، سرنشينان وسايل نقليه، متصديان حمل و نقل زميني، عابرين پياده و فعالان در حوزه حمل و نقل و عبور و مرور مشمول اين قانون هستند.
بر اين اساس، به افسران كادر و پيماني مورد وثوق راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران كه براي تشخيص تخلفات مربوط به حمل و نقل و عبور و مرور تعيين شده و آموزش لازم را ديده اند اجازه داده مي شود، تخلفات مربوطه را وفق قانون تشخيص داده و قبض جريمه صادر كنند.
براساس اين قانون، تهيه، نصب و نگهداري تجهيزات الكترونيكي از قبيل عكسبرداري، فيلمبرداري و سامانه هاي ماهواره اي و نظاير آن جهت ثبت تخلف و كنترل عبور و مرور در شهرها به عهده شهرداري ها و در خارج از شهرها به عهده وزارت راه و ترابري (سازمان راهداري و حمل و نقل پايانه هاي كشور) مي باشد كه با هماهنگي راهنمايي و رانندگي ملزم به اجراء اين ماده است.
همچنين به مأموران و افسران كادر و پيماني مورد وثوق راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي اجازه داده مي شود متخلفين از قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي را پس از تشخيص تخلف و انطباق آن با ميزان جرائم متوقف كنند و مشخصات وسيله نقليه و راننده، زمان و محل وقوع تخلف و نوع آن و نيز مشخصات خود را در قبض جريمه درج و به راننده متخلف تسليم كنند.
بر اين اساس، متخلف موظف است ظرف مدت شصت روز از تاريخ مندرج در قبض جريمه يا تاريخ ابلاغ شده در قبض جريمه اي كه به اطلاع او مي رسد جريمه را به حسابي كه از طرف خزانه داري كل تعيين و اعلام مي شود پرداخت و رسيد دريافت كند يا مراتب اعتراض خود را ظرف مدت مذكور با ذكر دلايل به اداره اجرائيات راهنمايي و رانندگي تسليم كند. اداره مذكور موظف است حداكثر ظرف بيست و چهار ساعت پس از وصول اعتراض بررسي لازم را انجام داده و در صورت غيرموجه دانستن اعتراض مراتب را به معترض ابلاغ نمايد، در صورت اصرار معترض، اداره اجرائيات موضوع را جهت رسيدگي به واحد رسيدگي به اعتراضات ناشي از تخلفات رانندگي ارسال مي كند.
براساس اين قانون، مأموران راهنمايي و رانندگي به جز در موارد مصرح قانوني و موارد تصادفات منجر به جرح و قتل مجاز به توقيف وسيله نقليه موتوري نيستند و مأموران در حدود وظايف و اختيارات تعيين شده همزمان با صدور قبض جريمه به صورت تسليمي يا ثبت توسط دوربين، گزارش تخلفات را با ذكر شماره و نوع گواهينامه راننده به اداره راهنمايي و رانندگي مربوطه ارسال مي كنند.
بر اين اساس، هرگاه ظرف مهلت چهار ماه از تاريخ ابلاغ قبض جريمه متخلف جريمه مربوطه را پرداخت نكند از سوي راهنمايي و رانندگي اخطاريه كتبي با مهلت يك ماهه مبني بر پرداخت جريمه به وي ابلاغ مي شود. در صورت پايان مهلت و عدم پرداخت، ضمن ضبط گواهينامه، پلاك وسيله نقليه تا زمان پرداخت جريمه در سامانه راهنمايي و رانندگي توقيف خواهد شد.
رانندگان موظفند هنگام رانندگي گواهينامه، كارت خودرو و بيمه نامه معتبر شخص ثالث و براي خودروهايي كه بيش از پنج سال از توليد آنان مي گذرد برگه معاينه فني را به همراه داشته باشند و در صورت مطالبه مأموران راهنمايي و رانندگي آن را ارائه نمايند. مأموران در صورتي مدارك رانندگان را مطالبه مي كنند كه شاهد تخلف از سوي راننده بوده يا تحت تعقيب قضائي يا انتظامي باشد. در صورتي كه هيچ يك از مدارك فوق به همراه راننده نباشد مأموران راهنمايي و رانندگي مي توانند تا زمان ارائه مدارك، خودرو را متوقف نمايند و در صورتي كه يكي از مدارك فوق يا شناسنامه يا كارت شناسايي معتبر به همراه راننده باشد مأموران مذكور موظفند با اخذ مدرك مذكور و ارائه رسيد بدون توقف وسيله نقليه راننده را ملزم به ارائه ساير مدارك و استرداد مدرك اخذ شده كنند.
براساس اين قانون، مأموران راهنمايي و رانندگي موظفند در صورت مشاهده تخلفات زير به شرح مقرر اقدام كنند:
¤ چنانچه وسيله نقليه داراي عيب و نقص فني مؤثر بوده و احتمال ايجاد خطر يا وقوع تصادف وجود داشته باشد، وسيله نقليه مذكور به تعميرگاه اعزام مي گردد.
¤ در مواردي كه قرائن و شواهد حاكي از حالت مستي يا استفاده راننده از مواد مخدر و روانگردان باشد مأموران موضوع ماده (2) اين قانون با استفاده از تجهيزات لازم نسبت به تشخيص اين حالت اقدام مي نمايند و در صورت اثبات حالت مستي و بي ارادگي حاصل از مصرف مسكرات و مواد مخدر و روانگردان از رانندگي فرد موردنظر جلوگيري و ضمن صدور قبض جريمه به مبلغ دو ميليون (000،000،2) ريال و ضبط گواهينامه به مدت شش ماه توسط نيروي انتظامي جهت اقدام قانوني به مرجع صالح قضائي معرفي مي شود.
¤ در صورتي كه راننده بدون داشتن گواهينامه مبادرت به رانندگي نمايد وسيله نقليه متوقف و راننده به مرجع قضائي معرفي مي گردد.
¤ هرگاه راننده به صورت همزمان مرتكب دو تخلف از تخلفات موضوع بندهاي (1)، (2)، (3)، (4)، (5) و (10) جدول ماده (7) اين قانون گردد، وسيله نقليه براي مدت حداكثر هفتاد و دو ساعت توقيف مي شود. آئين نامه اجرائي بندهاي «الف» و «ب» اين ماده ظرف مدت شش ماه توسط وزارت كشور با همكاري وزارت دادگستري تهيه و به تصويب هيئت وزيران خواهد رسيد.
بر اين اساس، هرگاه وسيله نقليه مطابق قانون به توقفگاه اعزام شود ترخيص آن منوط به پرداخت همه جريمه ها و تسليم مفاصاحساب و ارائه اصل رسيد خودرو يا دستور مقام قضائي مي باشد و در صورت ظن قوي در عدم مالكيت، ارائه مدارك مثبته مالكيت ضروري است.
براساس اين قانون، وزارت راه و ترابري و شهرداري ها بنا به تشخيص و اعلام راهنمايي و رانندگي موظفند محلهايي را كه توقف وسايل نقليه در آنها به هر ميزان موجب بروز خطر و كاهش ظرفيت و انسداد راه مي شود با نصب علامت مخصوص مشخص كنند. در صورت توقف وسايل نقليه در اين قبيل محل ها و ترك آن يا امتناع راننده از حركت و همچنين توقف خودرو در پياده روها، مأموران موضوع ماده (2) اين قانون مكلفند ضمن صدور قبض جريمه نسبت به انتقال وسيله نقليه مطابق ماده (13) اين قانون اقدام كنند.
بر اين اساس، در تصادفات رانندگي كه فقط منجر به خسارات مالي مي شود رانندگان مكلفند در صورت قابل انتقال بودن وسايل نقليه، با امكانات موجود، محل استقرار چرخ ها را علامت گذاري نموده و بلافاصله وسايل نقليه خود را به منظور رفع سد معبر به كنار راه منتقل و سپس عنداللزوم درخواست حضور كارشناس تصادفات كنند. در صورت امتناع از اقدام فوق مأموران راهنمايي و رانندگي به نحو مقتضي اقدام مي نمايند و چنانچه به علت وقوع تصادف منجر به جرح يا فوت، جسد يا اجسام ديگري مانع عبور وسايل نقليه يا اخلال در نظم شده باشد مأموران انتظامي مكلفند با علامتگذاري محل استقرار جسد و اجسام، آنها را از مسيرهاي حركت خارج و تا انجام تشريفات قانوني توسط مقامات مسئول صحنه تصادف را حفظ كنند.
براساس اين قانون، واحدهاي اجراء احكام كيفري موظفند كليه آراء مربوط به تصادفات منجر به فوت يا جرح را به راهنمايي و رانندگي اعلام نمايند و در صورتي كه حكم صادره متضمن محروميت از رانندگي باشد، گواهينامه رانندگي مربوطه را نيز اخذ و ارسال نمايند. راهنمايي و رانندگي مكلف است سامانه اي را ايجاد نمايد تا كارشناسان تصادفات بتوانند سابقه تصادفات قبلي افراد را به مراجع قضائي رسيدگي كننده اعلام كنند.
براين اساس، نظر اوليه افسران كارشناس تصادفات راهنمايي و رانندگي در حكم نظر كارشناسان رسمي است. چنانچه به نظر قاضي رسيدگي كننده، نظر كارشناسي مبهم و يا ناقص باشد موضوع جهت رفع نقص به همان كارشناس و يا كارشناس ديگر ارجاع مي گردد و در صورت مغايرت نظر كارشناس با اوضاع و احوال مسلم قضيه و يا اعتراض موجه و مدلل اصحاب دعوي، موضوع به هيئت كارشناسي مطابق مقررات آئين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب ارجاع خواهدشد.
همچنين تردد تمام يا بعضي از وسايل نقليه موتوري در ساعات و محدوده هايي از شهر كه از سوي راهنمايي و رانندگي و يا محيط زيست و يا شهرداري هاي مربوطه منطقه ممنوعه پيشنهاد مي شود و مطابق ضوابط شوراي عالي ترافيك به تصويب شوراي عالي هماهنگي ترافيك استان ها و در تهران به تصويب شوراي حمل ونقل و ترافيك شهر تهران مي رسد ممنوع است و نيروي انتظامي ضمن صدور قبض جريمه عبور ممنوع براي متخلف به او اخطار مي نمايد كه از محدوده طرح ترافيك خارج شود. در صورت ادامه تخلف براي هر يك ساعت يك برابر جريمه خواهد شد.
اين قانون تأكيد مي كند كه بستن كمربند ايمني براي رانندگان و كليه سرنشينان انواع خودروهاي درحال حركت در همه راه ها و همچنين استفاده از كلاه ايمني استاندارد براي رانندگان و ترك نشينان هر نوع موتورسيكلت اجباري است. با متخلفان برابر جريمه پيش بيني شده در جدول جرائم رانندگي برخورد مي شود.
براين اساس، همه قوانين و مقررات عمومي مربوط به حمل ونقل و عبور و مرور درمورد موتورسيكلت ها نيز جاري است. حركت در پياده رو يا در جهت مخالف مسير مجاز، ايجاد عمدي صداي ناهنجار، حمل بار غيرمتعارف، حركت نمايشي مارپيچ، تك چرخ، حمل يدك، عدم استفاده از كلاه ايمني و تردد در خطوط ويژه اتوبوسراني با موتورسيكلت تخلف محسوب شده و مأموران موظفند ضمن صدور قبض جريمه نسبت به توقيف موتورسيكلت حداكثر به مدت يك هفته و در صورت تكرار يك ماه اقدام كنند.
براساس اين قانون، جريمه هاي تخلفات مربوط به حمل ونقل و عبور و مرور در كليه نقاط كشور و مناطق آزاد تجاري- صنعتي، باتوجه به مكان و زمان وقوع و نوع تخلفات و ميزان تأثير آن در آلودگي محيط زيست و ايمني عبور و مرور و ساير عوامل مؤثر از يكصدهزار (000،100)ريال تا يك ميليون (000،000،1)ريال و در ساير موارد از سي هزار (000،30)ريال الي پانصدهزار (000،500)ريال مي باشد و طبق جداولي كه به پيشنهاد وزارتخانه هاي كشور، دادگستري و راه و ترابري به تصويب هيئت وزيران خواهد رسيد به اجراء گذارده مي شود.
همچنين ميزان جريمه هاي نقدي مقرر در مواد اين قانون متناسب با افزايش يا كاهش تورم هر سه سال يك بار بنا به پيشنهاد نيروي انتظامي و تأييد وزارتخانه هاي دادگستري، كشور و راه و ترابري و تصويب هيئت وزيران قابل تعديل است.براساس اين قانون، وجوه حاصل از جريمه هاي تخلفات رانندگي در سراسر كشور به حساب درآمد عمومي كشور نزد خزانه داري كل واريز مي گردد تا علاوه بر بودجه ساليانه به شرح زير به شهرداري ها و دهياري هاي ذي ربط، وزارت راه و ترابري و پليس راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي تخصيص داده شود.
اين قانون، راهنمايي و رانندگي را موظف كرده است با استفاده از فناوري هاي مربوطه و ايجاد پايگاه رايانه اي در سراسر كشور اطلاعات مربوط به وسايل نقليه موتوري (اعم از شماره پلاك، نوع خودرو، نام و مشخصات مالكان و دارندگان انواع گواهينامه رانندگي- نقل و انتقال و همچنين سوابق تخلفات و تصادفات رانندگي و ارزيابي تأثير تخلفات رانندگان در ايمني عبور و مرور) را ثبت و تمهيدات لازم براي امكان استفاده وزارتخانه ها دانشگاه ها، مراكز تحقيقاتي و سازمان هايي نظير سازمان راهداري و حمل و نقل جاده اي و شركت هاي بيمه از پايگاه رايانه اي مزبور فراهم نمايد.
براين اساس، نقل و انتقال خودرو به موجب سند رسمي انجام مي شود، دارندگان وسايل نقليه مكلفند قبل از هرگونه نقل و انتقال وسايل مذكور در دفاتر اسناد رسمي، ابتدا به ادارات راهنمايي و رانندگي يا مراكز تعيين شده از سوي راهنمايي و رانندگي براي بررسي اصالت وسيله نقليه، هويت مالك، پرداخت جريمه ها و ديون معوق و تعويض پلاك به نام مالك جديد مراجعه كنند.
همچنين شركت ها و مؤسسات حمل ونقل بار و مسافر و رانندگان وسايل نقليه عمومي در صورت تخلف از ضوابط حمل بار و مسافر و ايمني عبور و مرور در راه هاي كشور كه در قوانين و مقررات مربوط پيش بيني شده است، راننده وسيله نقليه توسط مأموران راهنمايي و رانندگي وفق مقررات اين قانون جريمه و در موارد حمل بار اضافي يا مسافر در محل بار يا ايراد خسارت به راه، ابنيه و تأسيسات فني، ضمن متوقف كردن وسيله نقليه حامل بار، جهت تعيين و پرداخت خسارت وارده حسب مورد به سازمان راهداري و حمل ونقل جاده اي يا شهرداري محل معرفي خواهند شد. در موارد فوق و همچنين در صورت نقض ايمني عبور و مرور ادامه حركت وسيله نقليه منوط به انطباق وضعيت آن با مقررات مربوط و پرداخت خسارت وارده توسط شركت يا مؤسسه حمل ونقل يا راننده مي باشد.
اين قانون مشتمل بر سي و پنج ماده و سي ودو تبصره از سوي رئيس جمهور براي اجرا ابلاغ شده است.

 



كفالت در امور كيفري

شخصي كه در مظان اتهام قرار مي گيرد و توسط بازپرس يا دادستان يا داديار تفهيم اتهام مي شود پس از تفهيم اتهام مقام قضايي مكلف است از او تأمين بگيرد. يكي از قرارهاي تأمين كه درمورد متهم صادر مي شود «قرار تأمين كفالت» است. آشنايي با قواعد و اصول آن، هم براي متهم و هم شخصي كه از متهم كفالت مي كند لازم است و از طرفي براي جلوگيري از طولاني شدن جريان دادرسي مفيد است.
تعريف كفالت
اصولاً كفالت عقدي است كه به موجب آن يك نفر در مقابل طرف ديگر حضور شخص ثالثي را تعهد مي كند. در اصطلاح حقوق به متعهد «كفيل» و به شخص ثالث كه از او كفالت مي شود «مكفول» و به شخصي كه تعهد به نفع او صورت مي گيرد تا شخص ثالث نزد او حضور پيدا كند، «مكفول له» گفته مي شود. در امور كيفري به منظور دسترسي به متهم و حضور به موقع او در موارد لازم و ضروري و جهت جلوگيري از فرار يا پنهان شدن يا تباني با ديگران، مقام قضايي اعم از بازپرس يا دادستان يا داديار تكليف قانوني دارند كه پس از تفهيم اتهام، از متهم قرار تأمين اخذ كنند. يكي از اين قرارها تأمين كفالت است.
قرارهاي تأمين بر مبناي شدت و ضعف جرائم و مجازات ها، شخصيت مرتكب و وضعيت جسمي و اجتماعي او و دلايل ارتكاب جرم و سابقه او صادر مي شود. كفالت نيز يكي از اين قرارهاي تأميني است كه مقام قضايي بر پايه اين اصول صادر مي كند و شايد بتوان گفت يكي از معمول ترين و شناخته شده ترين نوع تأمين نزد مردم و قضات است.
پس از صدور قرار كفالت و تفهيم مفاد آن به متهم از دو حال خارج نيست يا متهم شخصي را به عنوان كفيل معرفي مي كند و مقام قضايي با تشخيص اينكه كفيل داراي ملائت و اعتبار مالي به اندازه مبلغ كفالت است، قرار قبول كفالت را صادر مي كند يا اينكه شخص معرفي شده فاقد اعتبار مالي است يا اصولاً متهم شخصي را به عنوان كفيل معرفي نمي كند كه در اين دو حالت اخير متهم به زندان اعزام خواهدشد.
چه اشخاصي مي توانند كفيل شوند؟
كفالت اشخاصي پذيرفته مي شود كه اعتبارشان به تشخيص مقام قضايي صادركننده قرار براي پرداخت مبلغ كفالت محل ترديد نباشد.
مقامات قضايي با چه معياري اين مسأله را تشخيص مي دهند؟
معمولاً با كارت شناسايي و فيش حقوقي اشخاصي كه كارمند يا مستخدم اداره هاي دولتي و شركت هاي خصوصي هستند يا با پروانه كسب، سند مالكيت اتومبيل يا خانه، كارت بازرگاني و... به هر حال تشخيص موضوع با قاضي است. حتي قاضي مي تواند اعتبار كفيل را از طريق پاسگاه انتظامي و تحقيق از مطلعان به دست آورد.
مبلغ كفالت (وجه الكفاله) بر چه مبنايي تعيين مي شود؟
فرض كنيم شخصي مرتكب بي احتياطي در امر رانندگي منجر به آسيب صدمه بدني غيرعمدي ساده مي شود. قاضي باتوجه به ميزان مجازات قانوني عمل و خسارات وارده به شاكي و ساير علل و عوامل مؤثر مانند شخصيت متهم، سابقه و وضعيت جسمي او و... هم در صدور نوع قرار و هم در ميزان مبلغ ريالي آن، تمام ملاك هاي گفته شده را درنظر مي گيرد. در هر صورت مبلغ ريالي قرار تأمين كفالت نبايد كمتر از خسارت هايي باشد كه به مدعي خصوصي يا شاكي وارد مي آيد.
كفيل براي كفالت از متهم چه حقوق و تكاليفي دارد؟
اگر مقام قضايي درخواست كفيل را براي كفالت از متهم پذيرفت بايد به او تفهيم كند كه در صورت احضار متهم و عدم حضور متهم يا عدم معرفي متهم از سوي او نسبت به وصول مبلغ كفالت اقدام خواهدشد. پس از صدور قرار قبولي توسط قاضي و امضاي آن توسط كفيل و قاضي، با درخواست كفيل بايد رونوشت اين تفاهمنامه را به كفيل بدهد. اگر متهم در مواقعي كه حضورش نزد قاضي ضروري است، براي مثال بازپرس او را براي تفهيم مفاد گزارش پليس يا تحقيقات محلي يا نظريه كارشناس يا مواجهه حضوري و... احضار كند بايد به موقع حاضر شود. البته بايد توجه داشت كه ممكن است در جريان رسيدگي به پرونده چه در دادسرا و چه در دادگاه بارها متهم احضار شود و هر بار حضورش ضروري باشد، كفيل نمي تواند با استناد به اينكه متهم يك مرتبه نزد قاضي حاضر شده از خودش رفع مسئوليت كند.
در چه مواردي كفيل براي حضور متهم مسئوليت ندارد؟
به گزارش ايسكانيوز كفيل حق دارد در هر مرحله از رسيدگي هاي كيفري چه در دادسرا و چه در دادگاه با معرفي و تحويل متهم از قاضي رسيدگي كننده به پرونده درخواست رفع مسئوليت كند. همچنين اگر متهم در موعد مقرر حاضر شود يا اينكه متهم از اتهام وارده تبرئه شود يا با مختومه شدن پرونده يا با فرض محكوميت به محض شروع به اجراي حكم، از كفيل رفع مسئوليت مي شود.
اگر كفيل بعد از ضبط وجه الكفاله متهم را نزد قاضي حاضر كند يا اينكه خود متهم نزد قاضي حاضر شود از اموال ضبط شده رفع اثر مي شود؟
خير ملاك حضور متهم يا حاضر كردن او نزد قاضي در موعد مقرر و قبل از پايان 20روز از تاريخ ابلاغ واقعي به كفيل است و حضور متهم پس از پايان اين مدت به هر نحوي رافع مسئوليت كفيل نمي شود.
آيا مي توان كفيل را به واسطه عدم حضور متهم بازداشت كرد؟
خير نمي توان كفيل را بازداشت كرد و مسئوليت كفيل فقط به اندازه مبلغ كفالت است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14