(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 28 اردیبهشت 1390- شماره 19929

دلم مي سوزد (شعر)
اعتراض (شعر)
حالا دقيق تر نگاه كنيم
شاعر درايت و نبوغ حكيم عمرخيام
حمزه زاده: «سوره مهر» درپي پر كردن كمبودهاي حوزه نشر است
ريشه يابي لغات



دلم مي سوزد (شعر)

محمد حسن زاده ليله كوهي
دلم مي سوزد
براي انسان سفيد
كه هويتش را
در كارت اعتباريش
جست وجو مي كند
دلم مي سوزد
براي انسان سياه
كه با كراوات
گرد آتش آباء و اجداديش
به رقص درآمده است
دلم مي سوزد
براي انسان زرد
كه شمشير سامورايي اش را
كنار گذاشته
به دشمن -تمام قد -
تعظيم مي كند
دلم مي سوزد
براي خودم
كه برادرم
بردروازه هاي طرابلس
فرياد مي زند
و از من كاري بر نمي آيد
جز شعر!


 



اعتراض (شعر)

محمدعلي بهمني
مرگ هم به تساوي تقسيم نمي شود
عجبا ! هيچ كس هنوز
به سهم كم اش از مرگ
اعتراض نكرده است

خيلي ها سهم بيشتري از مرگ نصيب شان مي شود
كودك بودم كه درسينما
مردي ازاسب افتاد و
آن قدر روي زمين كشيده شد كه :
گريه چشم هايم را بست
بعد ها دانستم
افتادن از اسب گريه ندارد
خيلي ها از اصل مي افتند و مي ميرند

 



حالا دقيق تر نگاه كنيم

طه راستين
از ديروز تا امروز
نمايشگاه بين المللي كتاب تهران در آخرين سال دفاع مقدس، درست در روزهايي كه كشور درگير جنگي تمام عيار با متجاوزان بود آغاز شد. همه اين سال ها و در گذر ايام خوش و ناخوش نمايشگاه قد كشيد و هر سال نسبت به سال قبل تازه تر و گسترده شد تا به آني تبديل شد كه اكنون شاهد آن هستيم.
نمايشگاه سال به سال با امكانات تازه جلو آمد، در سال هاي پاياني دهه 60 ناشران محدوديت سال انتشار براي عرضه كتاب هايشان نداشتند، اما از سال 71 اين محدوديت گذاشته شد تا فقط كتاب هاي پنج سال اخير قابل عرضه در نمايشگاه باشد. سال 73 ديگر لازم نبود براي خريد كتاب هاي خارجي در صف هاي طولاني بايستي و ريال را تبديل به ارز كني، مي توانستي به صورت مستقيم كتاب هاي خارجي را بخري. يكسال مخابرات به مددش آمد و كتاب هاي تازه را از طريق پيامك به مخاطباني كه در نمايشگاه حضور داشتند، اطلاع مي داد. بعد شيوه اطلاع رساني از طريق كامپيوتر مهيا شد.
نمايشگاه كتاب در تمام اين سال ها هر سال چيزي تازه را به اندوخته اش افزوده و گام به گام پا پيش گذاشت تا حالا اين نمايشگاه جواني 24 ساله شد.
حالا نمايشگاه كتاب تهران قدم به بيست و چهارمين سال حياتش گذاشته و در اين مدت اگرچه نمايشگاه كتاب هر سال تازگي و نوآوري هاي خاص خودش را داشته و دارد و آنچه امروز به عنوان بيست و چهارمين دوره اين رويداد بزرگ فرهنگي از آن شاهد هستيم به هيچ وجه شباهتي به دوره هاي آغازين آن ندارد و سيماي آن نسبت به 24 سال پيش آن قدر تغيير كرده كه ديگر نمي توان شكل و شمايل اولش را به ياد آورد، اما اين تغيير شكل و حتي پيشرفت هاي به دست آمده براي نمايشگاه، دليلي بر كلا موفقيت آميز بودن آن نيست. حتي بازديد 5 ميليون و 500 هزار نفر از نمايشگاه كه آن را به عنوان پرمخاطب ترين نمايشگاه كتاب دنيا مطرح كرده را هم تنها بايد يك مولفه پيشرفت دانست و صرفا نمي توان آن را دليل موفقيت نمايشگاه كتاب تهران دانست و فقط بر طبل اين موفقيت كوبيد كه اگر اين گونه باشد ما اولين بازندگان اين دستاورد فرهنگي بوده ايم كه تنها به اين موفقيت دلخوش كرده و از ديدن معايب بازمانده ايم. بر اين اساس حالا كه نمايشگاه بيست و چهارم هم تمام شده، دقيق تر مي توانيم به آن نگاه كرده و از ضعف و قوت هايش درس بگيريم.
مكان همچنان موضوع اصلي است
اگرچه در مطلب قبلي درباره نمايشگاه كتاب تهران كه هفته گذشته در همين روزنامه منتشر شد كه مكان برگزاري مهم ترين نكته مورد تاكيد درباره نمايشگاه كتاب در دوره بيست و چهارم است، اما اين نكته آن قدر از اهميت برخوردار است كه ضروري مي نمايد بار ديگر مورد توجه قرار گيرد، چه اينكه اين اهميت را مي توان از ميان حرف و سخن هاي مجددي كه در اين باره بر زبان مسئولان و كارشناسان رانده شد، دريافت.
بيست و چهارمين دوره نمايشگاه بين المللي كتاب تهران در حالي برگزار شد كه براي پنجمين سال متوالي بود كه مصلاي بزرگ امام خميني (ره) اهالي كتاب و كتابخواني را ميزباني مي كرد. اگرچه زماني كه مسئولان برگزار كننده نمايشگاه در دوره بيستم، آن را از محل نمايشگاه هاي دائمي تهران به مصلي منتقل كردند، اعلام شد كه اين انتقال موقتي و تا زمان حاضر شدن محل دائمي نمايشگاه كتاب در شهر آفتاب است، اما گويا اين دوره موقت كمي طول كشيده، تا آنجا كه خود مسئولان وزارت ارشاد هم بر اين موضوع تاكيد دارند. موضوع مكان برگزاري نمايشگاه كتاب، اما تنها از سوي مسئولان نمايشگاه مطرح نبود، بسياري از مسئولان عالي رتبه كشور هم بر نامناسب بودن مصلي براي برگزاري اين رويداد بزرگ فرهنگي تاكيد كردند كه از جمله آنها مي توان به حجت الاسلام و المسلمين محمدي گلپايگاني؛ رئيس دفتر مقام معظم رهبري در اختتاميه نمايشگاه كتاب اشاره كرد. او با اشاره به ويژگي هاي مصلي و كاربري آن گفت: مصلي كشش و گنجايش چنين نمايشگاهي را ندارد واز سر ناچاري است كه چنين نمايشگاهي در چنين محلي تشكيل مي شود. اينجا براي مصلي ساخته شده،
نه نمايشگاه و اگر توفيقي دست بدهد و محل مناسبي كه از نظر دسترسي و سهولت ترافيك ملزوماتش فراهم باشد، قطعا استفاده بهينه از آن صورت خواهد گرفت.
به گفته مسئولان وزارت ارشاد نامه نگاري هاي در خصوص اختصاص مكان براي ساخت محل دائمي نمايشگاه كتاب انجام و بودجه لازم هم برآورد و پيشنهاد شده و درصورت اختصاص مكان و بودجه، محل دائمي نمايشگاه كتاب و ساير نمايشگاه هاي فرهنگي تا سال آينده آماده خواهد شد. ( رجوع شود به گفت و گوي وزير فرهنگ ارشاد اسلامي با خبرنگاران در روز دوم نمايشگاه و گفت و گوي رئيس نمايشگاه كتاب با رسانه ها در روز چهارم نمايشگاه .)
نشست هايي كه ديده نمي شود
به غير از زمان، يكي ديگر از موضوعات مهم در نمايشگاه امسال تعداد و كيفيت نشست هاي تخصصي برگزار شده در بخش جنبي بود. در اين بخش 200 نشست تخصصي برنامه ريزي و اجرا شد. با نگاهي به تاريخچه نمايشگاه كتاب در مي يابيم كه مهم ترين بخشي كه در اولين دوره وجود نداشته همين نشست هاي جنبي بوده است، نشست هايي كه حالا به يكي از بخش هاي لاينفك نمايشگاه تبديل شده است. نشست هايي درباره كتاب و رسانه، فرهنگ كتابخواني، ادبيات دفاع مقدس، ادبيات كودك و نوجوان و ... از جمله شاخه هاي اين بخش است تا كساني كه به هواي خريد يا ديدن كتابها مي آيند، چيزي هم به اندوخته هايشان بيفزايند.
محمدرضا بايرامي ؛ نويسنده كشورمان اما نسبت به برگزاري نشست هاي تخصصي در نمايشگاه كتاب تهران نگاه مثبتي ندارد. او مي گويد: نشست هايي كه برگزار و شايد زحمت فراواني هم براي برگزاري آن كشيده مي شود، تاثير چنداني ندارند. چرا كه اكثر افراد از كنار اين نشست ها به راحتي مي گذرند و فقط به دنبال نياز فرهنگي خود هستند، در نتيجه اين نشست ها تا حدودي صوري هستند و بيشتر براي فروش بيشتر و مطرح شدن يك ناشر برگزار مي شود. از طرفي زمان نمايشگاه به قدري محدود است كه ديگر به مخاطب اجازه نمي دهد پاي سخنان يك نويسنده بنشيند.
اما نكته اي كه بايد درباره اين نشست ها (به ويژه نشست هايي كه توسط ناشران برنامه ريزي و اجرا مي شود نه نشست هاي نمايشگاه) مورد توجه قرار گيرد. اين است كه وقتي ناشران برنامه زماني خود را به مخاطب ارائه مي دهند و آنها را آگاه مي كنند كه در چه روزي از چه مهماني دعوت به عمل آورده اند، مخاطب به اشتياق نويسنده مورد علاقه اش در اين نشست ها حضور پيدا مي كند و هم بر بار دانسته هايش اضافه مي شود و هم ارتباط مستقيم بين نويسنده، ناشر و مخاطب به عنوان حلقه هاي زنجيره نشر برقرار مي شود.
بايرامي در اين باره مي گويد: اين هم مي تواند نكته خوبي باشد اما به شرطي كه زمان كافي براي نمايشگاه لحاظ كرده و در كنار آن، اطلاع رساني هم به موقع صورت گيرد.
نمايشگاه يا فروشگاه، موضوعي تكراري
از سوي ديگر نمايشگاه كتاب تهران بيش از هر چيز تبديل به يك فروشگاه بزرگ كتاب شده كه هر سال برگزار مي شود و ساير برنامه ها هنوز آن قدر كمرنگ هستند كه نمي توانند اين خاصيت را تحت الشعاع قرار دهند. اين ويژگي ربطي به دوره نمايشگاه ندارد و هميشه و همواره همراه آن بوده است. اما آيا فروش كتاب در نمايشگاه، الزاما خوب نيست؟
شهرام شفيعي؛ نويسنده كتاب هاي كودك و نوجوان درباره فروش كتاب و چرايي آن در نمايشگاه مي گويد: با حذف مقوله فروش، تعداد بازديد كنندگان به شدت كاهش مي يابد و اگر نمايشگاه صرفا با هدف آشنايي مردم با كتاب ها، ناشران و نويسنده ها برگزار شود، مردم ديگر به نمايشگاه نمي آيند و اطلاعات مورد نياز را از طريق سايت ها و اطرافيان دريافت مي كنند.
شفيعي معتقد است: در حوزه كودك و نوجوان نيز اين تصور زياد جالب نمي تواند باشد كه بچه ها به نمايشگاه بروند و دست خالي برگردند. در ساير نقاط جهان هم وضعيت نمايشگاه ها به همين شكل است و حتي نمايشگاه هايي هم كه فروش ندارندروزهاي آخر را به فروش اختصاص مي دهند.
اين نويسنده كودك و نوجوان درباره چرايي لازمه فروش كتاب در نمايشگاه مي گويد: وضع توزيع كتاب در كشور به هيچ عنوان انتظارات را برآورده نمي كند، به خصوص در شهرستان ها و شهرك هاي اطراف شهرهاي بزرگ از جمله تهران كه در مركز همه آنهاست، اين مساله مشكل ساز شده و مردم ساكن در شهرك ها، براي تهيه كتاب مورد نياز خود، مسافت بسياري را بايد طي كنند. در اين شرايط بسياري از بازديدكنندگان مي توانند كتاب هاي مورد نظر خود را از آنجا خريداري كنند.
محمد رضا بايرامي اما در ميان ضعف ها و ايرادهاي وارده به نمايشگاه كتاب تهران، فروشگاهي بودن آن را هم مورد اشاره قرار مي دهد. او معتقد است: فروشگاهي بودن نمايشگاه، باعث شده محتواي نمايشگاهي آن ناديده گرفته شود. فروشگاهي كه مانند بازارهاي حراجي و بازارهاي روز شده و تشابه چنداني با نمايشگاه كتاب ندارد.
او نكته منفي اين مساله را در ازدحام بيش از حدي كه در نمايشگاه ايجاد مي شود مي بينيد و مي گويد: البته دليل اين شلوغي را نمي توان استقبال مخاطبان دانست، دليل آن به چيدمان نمايشگاه مربوط مي شود كه به انتظارات آن جواب نمي دهد. اگر كسي به دنبال رمان مورد نظر خود باشد به دليل اينكه چيدمان نمايشگاه بر اساس ناشران است، مخاطب بايد كل نمايشگاه را ببيند تا كتاب مورد نظر خود را بيابد. اما اگر بر مبناي موضوع كتاب ها قرار داده شود، مخاطب به راحتي مي تواند كتاب مورد نظر خود را پيدا كرده و ديگر ازدحامي ايجاد نمي شود. در حال حاضر اولويت با ناشران است و موضوعيت كتاب نقشي در چيدمان نمايشگاه ندارد و ناشران مستلزم هستند كه هر كتابي را در هر زمينه اي در يك غرفه به نمايش درآورند كه اين مخاطب را دچار سردرگمي مي كند و در نهايت اينكه چيدمان نمايشگاه بايد استاندارد شود.
بايرامي ادامه مي دهد: در بيشتر نمايشگاه هاي خارج از كشور فروش وجود ندارد و اگر فروش هم در كار باشد، مربوط به روزهاي پاياني نمايشگاه است و همچنين براي آن، ورودي قرار مي دهند. در ايران، حذف فروش به اين شكل نياز به زمان دارد و به راحتي ميسر نيست. اما مي توان فروش را بر حسب موضوع قرار داد و اولويت را در اين زمينه به ناشر اختصاص نداد، چرا كه مخاطب پيش از اينكه با ناشر آشنا باشد، با كتاب و موضوع مورد نظر خود آشنايي دارد و بعد از آن، به همان واسطه با ناشر هم آشنا مي شود.
كتاب هايي كه نبايد عرضه مي شد
نكته ديگر درباره نمايشگاه امسال كه بايد مورد توجه قرار بگيرد عرضه بعضي كتاب هاي مسئله دار توسط ناشران خارجي در نمايشگاه بيست و چهارم بود كه البته بسياري از آنها در روزهاي مياني برگزاري جمع آوري شد. اما نكته اينجاست كه چرا بايد اين كتاب ها اجازه عرضه پيدا كنند تا در مرحله بعد نسبت به جمع آوري آن ها اقدام شود. بر اساس اخبار منتشر شده تعدادي از اين كتاب ها بارها و بارها خليج فارس را با عنوان جعلي خليج ع ر ب ي معرفي كرده و تعدادي هم درباره جزاير تنب بزرگ و تنب كوچك و ابوموسي اطلاعاتي خلاف واقع عرضه كرده بودند. تعدادي هم اعتقادات ديني تشيع را مورد حمله قرار داده بودند. تعدادي هم به تبليغ وهابيت پرداخته بودند. جمع آوري اين كتاب ها اگرچه لازم و ضروري بود اما آيا پيشگيري از عرضه آنها راه مناسب تري نيست؟ جمع آوري اين كتاب جداي از اينكه چند روز بعد از عرضه شان صورت گرفت و فرصت را براي تبليغ موضوعات انحرافي ايجاد كرد، بهانه را براي رسانه هاي بيگانه فراهم نمود تا هياهوي رسانه اي خود را به راه انداخته و فرياد برآورند كه آزادي زير سوال رفته است. به نظر مي رسد با كمي نظارت بيشتر و دقيق تر مي توان از عرضه اين نوع كتاب ها پيشگيري كرد تا هزينه هاي جمع آوري آن متوجه دستگاه هاي فرهنگي كشور نشود.
ضرورت توجه به خلاقيت
با همه اين تفاسير اما به اعتقاد محمد كاظم مزيناني؛ نويسنده رمان «شاه بي شين» برگزاري سالانه نمايشگاه كتاب، اقدامي موثر براي تبليغ و ترويج كتاب و كتابخواني است.
او البته معتقد است: بايد فضاي نمايشگاه را از حالت مصنوعي و سنتي كه هر ساله بدون هيچ خلاقيت جديدي برگزار مي شود، خارج و با توسعه امكانات جنبي نمايشگاه، هر ساله آن را متنوع تر از سال پيش برگزار كرد. به عنوان مثال مي توان جشنواره كتاب سال و بهترين نويسنده را در كنار اين نمايشگاه برگزار كرد تا مخاطب بيشتري جذب كند.
مزيناني مي گويد: به عنوان يك نويسنده فكر مي كنم كه نمايشگاه جدا از اينكه يك فروشگاه بزرگ باشد بايد كمي هدفمند تر باشد. با توجه به شرايط كشور و موقعيت فرهنگي، با برگزاري اصولي نمايشگاه كتاب اقدامات سازنده اي مي توان انجام داد؛ اقداماتي كه مردم در آن شريك بوده و بيشتر دخالت داشته باشند تا در جريان امور قرار گيرند. نكته ديگر مورد توجه اين نويسنده درباره نمايشگاه كتاب تخصصي كردن آن است.
جداي از موضوعات محتوايي نمايشگاه، اين رويداد فرهنگي در بحث اجرا هم هنوز مشكلاتي دارد كه در روزهاي برگزاري و پيش از آن بارها و بارها مورد گوشزد رسانه ها و كارشناسان قرار گرفت. مواردي كه بيشتر و يا شايد بهتر است بگوييم همه آنها به محل نامناسب نمايشگاه برمي گردد و در صورت رفع مشكل مكان برگزاري نمايشگاه، مسائلي همچون تهويه و ترافيك و ديگر مشكلات اجرايي مرتفع خواهد شد.

 



شاعر درايت و نبوغ حكيم عمرخيام

ناهيد زندي پژوه
حكيم عمر خيام را به تعبيري مي توان «هملت پارسي» لقب داد كه همواره در جست وجوي پاسخي به هستي خود بوده است. او در طول حيات خود جست وجو كرد؛ رنج كشيد؛ شاد شد؛ نااميد شد؛ عشق ورزيد و در آخر تمامي اين دردها و شادي ها را در قالب رباعيات خود برجاي گذاشت و در عين خاموشي درسي عميق آموخت.
مي گويند حساسيت بيش از حد حجه الحق نسبت به مرگ از آن رو بوده است كه وي عمر طولاني داشته و مرگ نزديكان و عزيزان بسياري را ديده است و ياد و خاطره مرگ آنان هميشه او را دل آزرده مي داشته است:
از جرم گل سياه تا اوج زحل
كردم همه مشكلات كلي را حل
بگشادم بندهاي مشكل به حيل
هر بند گشاده شد به جز بند اجل
خيام مانند ساير اصحاب فكر و فرهنگ، فرزند زمانه خويش بود از اين رو در بعضي از رباعيات ناخرسندي خود را از شرايط با نسبت دادن عملكرد به چرخ و فلك اظهار داشته كه به شيوه شكواييه و اعتراض مطرح شده است. از منظري مي توان گفت با فرافكني و نسبت دادن عملكرد به فلك خواسته است كه از نظم بيدادگرانه حاكم بر جامعه انتقاد كند و نظمي نوين پي ريزي نمايد كه برپايه عدل نهاده شده است.
گر بر فلكم دست بدي چون يزدان
برداشتمي من اين فلك را زميان
وزنو فلكي دگر چنان ساختمي
كآزاده بكام دل رسيدي آسان
يك درس بزرگ و آموزنده استاد فلسفه ، پرهيز از غم و اندوه جهان است. از اين رو همواره ديگران را به اين امر دعوت مي كند.
اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم
وين يك دم عمر را غنيمت شمريم
فردا كه از اين دير فنا درگذريم
با هفت هزار سالگان سربه سريم
دانشمند بزرگ پيام هايي دارد كه راهگشا و راهنماي آدمي در عرصه هاي زندگي است.
تا كي غم آن خورم كه دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پر كن قدح باده كه معلومم نيست
كاين دم كه فرو برم برآرم يا نه
استاد فلسفه در اسرار تقدير تعمق مي كند؛ برگذشته خط بطلان مي كشد و تنها دم گذرا را غنيمت مي شمارد. تاكيد بر اغتنام دم در اشعارش علاوه بر توجيه نگرش عبرت آميز به احوال «رفتگان و ناآمدگان»، توجيه ديگري هم دارد و آن اين است كه زندگي دمي بيش نيست و به فتواي عقل، نبايد اين لحظه نقد گرانبها را به خاطر حسرت گذشته و نگراني آينده اي كه آمدنش به يقين دانسته نيست، مشوش كنيم و آن را غنيمت نشمريم.
از دي كه گذشت هيچ از و ياد مكن
فردا كه نيامدست فرياد مكن
بر نامده و گذشته بنياد مكن
حالي خوش باش و عمر بر باد مكن
در عصر خيام، متاسفانه تمام علوم مورد اعتراض متعصبين بود و هر كس به اين علوم مي پرداخت، زنديق و ملحد بود.
به تعبيري مي توان برخي از رباعيات را محصول ناخرسندي به اين اوضاع دانست.
اي صاحب فتوا، ز تو پركارتريم
با اين همه مستي زتو هشيارتريم
تو خون كسان خوري و ما خون رزان
انصاف بده، كدام خونخوارتريم؟
فيلسوف زمانه به دليل داشتن ذهني پويا و پرسشگر، جدل هاي بيهوده و خام انديشانه رهبران فكري گروه هاي مختلف جامعه را افسانه اي بي پايه مي پندارد و خواب بي خبري آنها را با تمسخر طنزآلود برمي آشوبد.
آنان كه محيط فضل و آداب شدند
در جمع كمال شمع اصحاب شدند
ره زين شب تاريك نبردند برون
گفتند فسانه اي و در خواب شدند
اما حجه الحق در آن دم كه مظاهر و پديده هاي طبيعت را مي نگرد، اين جلوه ها در نظر او تشخص مي يابند و در ضمير وي تداعي گر زندگي مي شوند، وي ذره خاك افتاده بر راه را تاج و نگين شهرياري و گرد و غبار فرو نشسته بر چهره را شكلي ديگر از «رخ خوب نازنيني» مي بيند كه پس از تلاشي، به گونه اي ديگر در جهان تداوم يافته است.
اين كوزه چو من عاشق زاري بودست
در بند سرزلف نگاري بودست
اين دسته كه بر گردن او مي بيني
دستي است كه بر گردن ياري بوده است
ديوان رباعيت خيام را مي توان «ديوان باغ حقيقت» ناميد. زيرا كه مضامين مطرح شده در آن همان حقايقي است كه آدمي از ازل تا به ابد با آن دست در گريبان است.

منابع:
1-احمدنژاد، كامل. خيام پديده اي شگفت، ماهنامه ادبيات و فلسفه، شماره 13، ارديبهشت .1379
2-پارسا، سيداحمد؛ مظهري، محمد آزاد، ويژگي هاي مشترك فكري ساقي نامه ها و تفاوت ها و شباهت هاي آن با سبك فردي رباعيات خيام. بهار ادب، فصلنامه تخصصي سبك شناسي نظم و نثر فارسي، شماره سوم، پاييز .1388
3- حسن لي، كاووس، خيام 009 ساله يا خيام 09 ساله، كتاب ماه ادبيات، شماره 251، خرداد .1389

 



حمزه زاده: «سوره مهر» درپي پر كردن كمبودهاي حوزه نشر است

محمد حمزه زاده مدير انتشارات سوره مهر كه براي سومين بار به عنوان ناشر برتر سال معرفي شد در گفت وگو با فارس درباره برگزيده شدن و فعاليت هاي سوره مهر توضيحاتي داد و گفت: انتشارات سوره مهر از جايگاه و فعاليت پيشين فراتر رفته، اگر فعاليت هاي يك ناشر برنامه ريزي براي توليد محتوا و چاپ و سپردن به مؤسسات براي پخش باشد؛ فعالان در انتشارات سوره مهر از اين موضوعات نيز فراتر رفته اند؛ سوره مهر درپي برنامه ريزي براي پر كردن خلأهايي در بخش توزيع، فروش، آموزش نيروي انساني و در بخش هايي كه حوزه جريان ساز نشر است و در اين راستا فعاليت، برنامه ريزي و سرمايه گذاري مي كند.
به گفته وي، با حضور در نمايشگاه كتاب از فرصت نمايشگاه استفاده كرديم تا برنامه هايي كه به عنوان يك مؤسسه فرهنگي، مؤسسه اي كه فعاليت چند منظوره دارد را بررسي دوباره كنيم.
حمزه زاده ابراز داشت: در طول برگزاري نمايشگاه كتاب از بازديدكنندگان و متخصصين امر، نظرخواهي كرده و برخي پروژه ها را آزمايشي اجرا مي كنيم، عملاً از فرصت نمايشگاه به جز فروش براي اين موارد هم استفاده مي شود؛ در حوزه نيازسنجي، جذب مشتركين كتاب، ارتباط با كارشناسان و فعالان حوزه نشر، ارتباط با كانون هاي فرهنگي كه در سراسر كشور فعال هستند؛ را در دستور كار خود گنجانده ايم.
مدير انتشارات سوره مهر گفت: انتشارات سوره مهر فعاليت هاي بارز در حوزه انقلاب، دفاع مقدس و كودك و نوجوان دارد؛ چراكه در حوزه كودك و نوجوان دچار يك كاستي شديد هستيم كه مربوط به وضعيت نشر كودك و نوجوان در كشور است.
حمزه زاده با اشاره به اين مشكل ابراز داشت: ما خود را به عنوان يك مؤسسه فرهنگي در مقام ياري براي رفع اين خلأ مي بينيم، در برنامه سال90 مهم ترين جهت گيري در بخش توليد تمركز بر كتاب هاي كودك و نوجوان است، البته با حفظ تمام فعاليت هاي گذشته كه به شكل جاري در حوزه ها داشتيم، خصوصاً در حوزه كتاب خردسال كه حوزه مهمي است و باتوجه به اينكه عملاً بازار كتاب كودكان و نوجوانان در سيطره كتاب هاي ترجمه است اين امر واجب است كه در برنامه ها آن را گنجانده ايم؛ بخشي از كتاب ها تجديد چاپ با تغييراتي كه اتخاذ مي كنيم ارائه مي شود، اما در برخي زمينه ها مثل متون كهن، كارهاي تصويري، كارهاي جديد خواهيم داشت.
وي ادامه داد: در بين پرفروش ترين كتاب هاي سوره مهر «دا»، «كوچه نقاش ها»، «شنام»، «بابانظر» و «سه گانه فاضل نظري» را مي توان نام برد، كه با استقبال بيشتري روبه رو شدند.
وي با اشاره به كتاب هاي منتشره سوره مهر در سال89 تأكيد كرد: «مردگان باغ سبز»، «شنام»، «كوچه نقاش ها»، «نمايش ايراني»، «ها هو اليتيم بالين الله»، «جاي امن گلوله ها»، «حمله هوايي به الوليد»، «فصل كبوتر»، «تفنگ پدر بر بام هاي تهران» و «گل سنگ» از جمله اين كتاب هاست.
حمزه زاده گفت: راه اندازي سه نمايندگي در شهرستان ها و برنامه ريزي تأسيس 30نمايندگي در سال90، اجراي طرح عرضه كتاب در سوپرماركت ها، اجراي طرح عرضه كتاب توسط دستگاه هاي فروش اتوماتيك و اجراي طرح ويترين مدارس از جمله اقدامات انجام شده در حوزه توزيع و عرضه كتاب است.

 



ريشه يابي لغات

سليمان مختاري
ملوان
واژه: ناوبر در كشتي هاي تجارتي. (فرهنگستان) دريانورد. ملاح.
ريشه: ملوان از مله و وان تشكيل شده است. در لهجه كردي «مله» به معني شنا و مله وان شناگر است. در كرانه هاي خليج فارس نيز به معني بحري يا ملاح است. اين لغت يعني «مله» از چندين هزار سال پيش از ميلاد مسيح به گواهي آثار تاريخي در سرزمين عراق كنوني وجود داشته است و در همه زبان هاي سامي با اندك تغييري، راه يافته است و پس از آن به زبان عربي رسيده است. كردها در ميان اقوام ايراني، كه از قديمي ترين مردماني هستند كه از ايران زمين هستند كه از روزگاران بسيار قديم، در تماس با طوايف سامي نژاد بودند. پس كردها در مغرب ايران در همسايگي سامي زبانان مي زيستند كه به ناچار الفاظي از همديگر به عاريت مي گرفتند.
«مله» از زبان شومر داخل زبان اكد گرديده و در آن زبان «ملهو» مي گويند. از زبان اكد به آرامي رسيده «ملاهه» گفتند. در زبان عبري «مله»، و در زبان بابلي و آشوري «ملهو» (ملاحو) ياد گرديده و «ملهوتو» به معني خدمت در كارهاي كشتي است. لغت هايي كه در زبان هاي سامي شمرده شد، همه به معني «كشتي بان» است.
ملاح در زبان عربي همين لغت ديرين شومري و اكدي است.
از آنچه گذشت «مله» در ملوان، ايراني نيست، چون لغت سازان آن را از زبان كردي گرفته اند آن را ايراني پنداشته اند. از كردي گذشته، گفته شد كه در كرانه درياي فارس هم «مله» به معني ملاح رايج است، يعني در همان مرز و بوم هايي كه نفوذ زبان عربي بيش از هر جاي ديگر ايران زمين است. (باتخليص از هرمزدنامه ذيل ملوان)
موشك
واژه: مجموعه هاي قابل پرتاب كه خرج پرتاب و گلوله با هم حركت مي كند و شامل موتور و سر جنگي است. (واژه گزيني نظامي)
ريشه: در هندي باستان «موش»، در سنسكريت «موشكه» و «موشيكا» (موش صحراي، موش)، ارمني «موكن» (mukn)، كردي «ميشك» (mySk) (موش)، بلوچي «موشك» (mySk). در زبان پهلوي به صورا «موشك» (MUSk). (ح برهان ذيل موش). موشك (مش كوچك) با «موسكولوس» لاتيني لفظاً و معناً از يك ريشه است، چه موسكولوس هم به معني موش كوچك است. (لغت نامه ذيل موشك)
ناخدا [naxoda]
واژه: ناخدا از نا (=ناو+ خدا) تشكيل شده است كه خدا به معني صاحب و خداوند ناو كه كنايه از كشتي و جهاز است. (برهان قاطع ذيل ناخدا). خداوند كشتي را گويند و آن در اصل ناوخداي است. مجازا راننده كشتي، ملاح و فرمانده كشتي. كشتيبان. رئيس ملاحان در يك كشتي. ملاح، كشتي كش. بزرگ كشتي. مهتر ملاحان:
سياهان براندند كشتي چو دود
كه آن ناخدا ناخدا ترس بود
سعدي
مائيم كه در بحر فناييم همه
در كشتي عمر ناخداييم همه
حياتي كاشي
واژه: خدا نام ذات باري تعالي است همچو «الله» (برهان قاطع) پارسيان اطلاق اين لفظ تنها بر خداوند تعالي كنند. در فارسي امروز خداي نامي شده است آفريدگار را.
معناي كهن واژه تنها در تركيب ها به جاي مانده است چون: كدخداي و ده خدا، كشورخدا، خانه خدا، توران خدا. خداوند نيز در فارسي كهن، در معني مير و پادشاه و سرور است؛ نيز در معني دارنده و مالك. خداوند نيز در دوره هاي اخير يكي از نام هاي آفريدگار شده است. خدا و خداوند را در اين دو معني (پادشاه و آفريدگار)
خدا يعني، از خود به وجود آمده. (لغت نامه)
ريشه: در حاشيه برهان قاطع در وجه اشتقاق اين كلمه چنين آمده است: پهلوي متأخر «خوتاي» [xvatay] خداي فارسي و خوتاي پهلوي با كلمه سانسكريت svatas+ayu (از خود زنده) يا سانسكريت svatas+ida (از خود آغاز كرده) رابطه دارد.
خدا در پهلوي و پازند خوتاي بمعني شاه آمده و «خوتاي نامك»، يعني «شاهنامه». خدا در زبان فارسي به معني الله گرفته شده. (حاشيه برهان قاطع ذيل خدا). گفته اند كه خدا بمعني خود آينده است چه مركب است از كلمه خود و كلمه «آ» كه صيغه امر است از آمدن و ظاهر است كه امر به تركيب اسم معني اسم فاعل پيدا مي كند و چون حق تعالي براي ظهور خود به ديگري محتاج نيست، لهذا به اين صفت خواندند. (غياث اللغات از لغت نامه).
نارنجك
ريشه: نارنج در كردي «نارينج»، «نرنگ». نارنج معرب نارنگي است. مقايسه كنيد با: نارنگي. اصل اين لغت هندي است ولي از راه زبان هاي ايراني وارد زبان هاي اروپايي شده است و به صورت «ارنج» (orange) درآمده است؛ آن از انواع مركبات است، به صورت درختي با ميو ه هاي گرد (كه در سطح آن فرو رفتگي هايي ديده مي شود). (برهان ذيل نارنگ) احتمالا شكل ظاهري نارنج سبب نامگذاري نارنجك بوده است.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14