(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 29 اردیبهشت 1390- شماره 19930

نگاهي به فرآيند فرزند خواندگي در كشور (بخش دوم)
تلاطم زندگي از شيرخوارگاه تا كانون گرم خانواده



نگاهي به فرآيند فرزند خواندگي در كشور (بخش دوم)
تلاطم زندگي از شيرخوارگاه تا كانون گرم خانواده

در زندگي انسان ها خلأها و كمبودهايي وجود دارد كه جز از طريق محبت و دوستي نمي توان آن را جبران كرد و در اين ميان كودكان يتيم، بي سرپرست، بدسرپرست و معلول بيشترين نياز را احساس مي كنند، چرا كه اين فرزندان در اثر از دست دادن پدر يا مادر از سرچشمه مهر و محبت دورافتاده و بيش از هرچيز به نوازش و محبت محتاج اند و براي اين احساس عاطفي و روحي، خواه ناخواه در انتظار پاسخ هستند.
گاهي هم تقدير ذات حكيم خداوند بر اين قرار مي گيرد كه خانواده اي صاحب فرزند نشوند، اما حقيقتا اين يك مسئله بغرنج نيست و اگر طرفين نخواهند يا نتوانند اين طور به زندگي ادامه دهند، چنانچه مايل باشند، مي توانند فرزند بي سرپرستي يا كودك يتيمي را به فرزندي قبول كنند كه اين كار شرايط خاصي دارد.
كاركرد تربيتي خانواده از ديدگاه اسلام
در اسلام از همان ابتداي تولد، برنامه ها و دستورات خاصي براي رشد و تربيت كودك وجود دارد و اجراي آن را برعهده خانواده قرار داده است، حال در اين بين برخي از كودكاني كه بنا به دلايل ناخواسته از اين نعمت محروم مانده اند، نبايد در اين فقر بسوزند و از چشيدن طعم شيرين مهر و محبت مادري ناكام بمانند، شما زوج جوان كه دست تقدير برايتان اينطور رقم خورده كه نتوانستيد تاكنون صاحب فرزندي شويد، بدانيد حتما حكمتي در اين كار بوده و خداوند درهاي بهشت را به گونه اي ديگر به رويتان گشوده است و اين راه چاره فرزندخواندگي است. حال آنكه فرآيند و سيكل كاري فرزندخواندگي به چه صورت است، سوالي است كه خانم دكتر باقري، معاون امور اجتماعي بهزيستي استان تهران در پاسخ به آن به گزارشگر كيهان چنين مي گويد: «خدمات فرزندخواندگي در دو مرحله انجام مي گيرد ابتدا خانواده متقاضي به دادگاه مراجعه نموده و تقاضاي فرزندخواندگي مي كند كه پس از اجراي مراحل قانوني كار از طرف دادگاه با نامه به اداره پذيرش سازمان بهزيستي جهت واگذاري فرزند معرفي مي گردد.»
دكتر باقري اضافه مي كند: «در اداره پذيرش به علت كمبود فرزندان قابل واگذاري، خانواده در نوبت قرار مي گيرد و در مواقع واگذاري فرزند، موقعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خانواده توسط مددكار مورد بررسي قرار گرفته و پس از تاييد در كميته فرزندخواندگي مطرح مي شود، در آنجا برحسب امتيازاتي كه براساس معيارهاي خاصي از قبيل موقعيت مالي، تحصيلات، موقعيت اجتماعي و فرهنگ خانواده مي گيرد، از آنان دعوت مي شود تا جهت انتخاب طفل مراجعه نمايند.»
از معاون امور اجتماعي بهزيستي استان تهران در خصوص مراحل فرزندخواندگي توسط خانواده هم سوال مي كنم كه اين طور پاسخم را مي دهد: «در مرحله اول درخواست خانواده به دادگستري داده مي شود و پس از تهيه مدارك لازم از قبيل سوء پيشينه، عدم اعتياد، عدم ابتلا به بيماريهاي واگيردار، گواهي سلامت، عقدنامه و استشهاد محلي حاكي از تمكن مالي، راي براي بررسي صلاحيت به دادگاه ارائه مي شود.
دكتر باقري در ادامه مي گويد: «پس از معرفي طفل به خانواده و اعلام موافقت آنان حكم سرپرستي موقت از طرف دادگاه براي 6ماه صادر مي شود و سپس با بررسي هايي كه در طول اين مدت به صورت محسوس و مستتر توسط مركز مددكاري انجام مي گردد، اگر خانواده مورد تاييد قرار گرفت سازمان بهزيستي آنان را جهت گرفتن حكم سرپرستي دائم به مراجع قضايي معرفي مي كند و در اينجا لازم است كه خانواده يك سوم اموال خود را به نام فرزند كند، زيرا فرزندخوانده ارث نمي برد و پدر تنها مي تواند بخشي از اموال خود را به او هبه كند (اين كار براي تامين آتيه اين فرزند صورت مي گيرد) و در پايان پس از گرفتن حكم سرپرستي دائم، خانواده جهت گرفتن شناسنامه به اداره ثبت احوال معرفي مي شود.»
وي با اشاره به اينكه طبق آخرين آمار، در استان تهران 1773 كودك فاقد سرپرست موثر نگهداري مي شوند، مي گويد: «حدود 10درصد كودكان پذيرش شده در مراكز بهزيستي داراي شرايط فرزندخواندگي هستند.»
از وي سوال مي كنم سالانه چند كودك به فرزندخواندگي پذيرفته مي شوند و وي پاسخم را اين طور مي دهد: «با توجه به شرايط كودكان، تعداد واگذاري ها متغير است اما طبق آخرين آمار سالانه حدود 10درصد كودكان پذيرش در مراكز سازمان به فرزندخواندگي سپرده مي شوند، اما تعداد واگذاري در استان تهران در سال گذشته 192 نفر بوده است.»
فرزندخوانده ها چگونه محرم مي شوند؟
در حين تهيه گزارش هميشه اين سوال ذهنم را به خود مشغول كرده بود كه اين بچه ها چگونه به والدين جديد خود محرم مي شوند.
حجت الاسلام والمسلمين خليل منصوري، محقق و پژوهشگر مسائل ديني در پاسخ به اين سوال به گزارشگر كيهان اين طور مي گويد: «براساس فقه اسلام و آموزه هاي وحياني، فرزندخوانده نامحرم است، اما اين بدان معنا نيست كه نمي توان رابطه محرميت را ميان افراد يك خانواده كه كودكي را به فرزندخواندگي گرفته اند ايجاد كرد، زيرا براساس آموزه هاي اسلام مي توان به اشكال گوناگوني مثل نسب، رضاع (شيردادن) و مصاهرت (دامادي) پيوند محرميت را ايجاد نمود.»
آقاي منصوري در ادامه در توضيحات بيشتري مي گويد: «در صورتي كه نوزاد دختر باشد و توسط خواهران مرد متقاضي فرزندخواندگي يا زن برادر او شيرداده شود، محرم مي گردد، اما اگر نوزاد پسر باشد خواهر يا زن برادر، زن متقاضي فرزندخواندگي با شيردادن به نوزاد او را محرم مي كنند. محرميت از راه صيغه نيز به اين صورت است كه در صورتي كه شرايط شيردهي وجود نداشته باشد و فرزند دختر باشد، بايد دختر را صيغه پدربزرگ (پدري) كنند و اين مراحل صرفاً به صورت صوري انجام مي شود، اما اگر فرزند پسر باشد بايد صيغه مادربزرگ (مادري) شود.
10 هزار كودك در مراكز شبانه روزي بهزيستي
براساس آمار منتشره هم اكنون بيش از 10 هزار كودك در مراكز شبانه روزي تحت پوشش سازمان بهزيستي در سراسر كشور نگهداري مي شوند كه از اين تعداد دو هزار و 500 كودك از شرايط فرزندخواندگي برخوردار هستند و اين در حالي است كه در اين ميان سازمان بهزيستي مشاوران و مددكاران نقش فعال تري را ايفا مي كنند.
رضا رزاقي، روان شناس و رئيس گروه برنامه ريزي ارتقاي سلامت دفتر توانمندسازي خانواده، زنان و كودكان در گفت وگو با گزارشگر كيهان ضمن اعلام خبر فوق مي گويد: «تقريباً سالانه بين 800 تا 1000 كودك به فرزندي سپرده مي شوند و در اين ميان استان تهران در رتبه اول و استان ايلام نيز در رتبه آخر قرار دارد.»
از آقاي رزاقي مي پرسم چرا چرخه اداري تحويل و انتخاب فرزندخواندگي اينقدر زمان بر و طولاني است و به نظر شما آيا اين روند طولاني زوج داوطلب را دلسرد و خسته نمي كند يا انگيزه اين كار خداپسندانه را بين ديگر خانواده ها كم رنگ نمي نمايد كه آقاي رزاقي هم با اشاره به اينكه 85 درصد بچه هاي تحت پوشش بهزيستي بدسرپرست و 15 درصد بي سرپرست هستند، ضمن تاييد صحبتهايم در مورد نارضايتي خانواده ها از روند طولاني فرزندپذيري خاطر نشان مي كند: «اين موضوع از مشخصه هاي اجتناب ناپذير فرآيند فرزندپذيري است، چرا كه زوجين مي بايست روند قضايي در اخذ حكم دادگاه را طي نموده و نيز با حضور فعال خود، توسط كارشناسان سازمان بهزيستي خدمات آموزشي و مشاوره اي دريافت نمايند. تعداد متقاضيان نيز 7 تا 8 برابر تعداد كودكان قابل واگذاري است كه اين باعث طولاني تر شدن فرآيند فرزندپذيري مي شود. جدا از تعداد متقاضيان در مقايسه با كودكان واجد شرايط، عوامل ديگري در طولاني شدن فرآيند اجرايي فرزندخواندگي موثرند كه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود، اول اينكه بيش از 70 درصد متقاضيان خواهان نوزاد دختر هستند. از آنجا كه نسبت كودكان دختر و پسر تقريباً مساوي است، اغلب اين افراد دوباره در ليست انتظار قرار مي گيرند تا كودك را براساس جنسيت مورد نظر خود انتخاب نمايند. اين يكي از دلايل ناشكيبايي متقاضيان است.
ضمن اينكه بيش از 75 درصد متقاضيان خواهان كودك زير يكسال هستند كه اين نيز يكي از دلايل ازدحام متقاضيان فرزندخواندگي است زيرا تعداد كودكان زير يكسال قابل واگذاري نيز محدود است.
برخي از متقاضيان واجد شرايط فرزندپذيري نيستند و نمي توانند منافع عاليه كودك را تامين نمايند براي مثال افرادي كه سالها به دنبال درمان ناباروري بوده و هم اكنون در دهه پنجم و ششم زندگي خود هستند، به يكباره متقاضي فرزندپذيري مي شوند كه نه آمادگي پرورش و تربيت فرزند و نه توانايي آن را دارند، همچنين بررسي سابقه اختلافات خانوادگي، تصميم مشترك براي فرزندپذيري در قالب زوج، نه تسليم در قبال تصميم زن يا شوهر، بررسي وضعيت منزل در نتيجه گزارش بازديد منزل، ارتباطات خانوادگي و الگوهاي انطباقي فرزندپذيري همه مي توانند در فرآيند فرزندپذيري موثر باشند.»
از اين روان شناس سؤال مي كنم باتوجه به شرايط فوق اگر خانواده اي داوطلب پذيرش فرزند باشد، بهتر است چه بچه اي و در چه مقطع سني را انتخاب كند كه وي اين طور پاسخم را مي دهد: «اين موضوع به عوامل مختلفي بستگي دارد، سن والدين، مشخصه هاي شخصيتي، پايگاه اقتصادي و اجتماعي آنها و از جمله ويژگي هاي كودك نيز همه تعيين كننده است. اين موضوع در بستر مشاور فرزندپذيري ممكن مي شود.»
ضربه هاي عاطفي فرزندخواندگي
در قانون فرزندخواندگي آمده است والدين داوطلب بايد تعهد دهند چنانچه يكي از اقوام پدري بچه بعد از مدتي دنبال فرزند خود آمدند، خانواده فرزندپذير بايد بچه را به آنها تحويل دهد و اين مسئله ضربه عاطفي سنگيني را به فرزندخوانده وارد مي آورد، حال اين سؤال پيش مي آيد كه راه چاره چيست؟ آيا مي توان تغييري در اين قانون ايجاد كرد؟ كه رزاقي رئيس گروه برنامه ريزي ارتقاي سلامت دفتر توانمندسازي خانواده، زنان و كودكان اين طورمي گويد: «هرگونه تغييري كه اين كودكان تجربه مي كنند مي تواند ضربه عاطفي بزرگي باشد اما اين خود به عوامل ديگري نيز بستگي دارد، اينكه كودك اين رويداد را چگونه ارزيابي مي كند يا با سبك هاي مقابله اي كه در اختيار دارد چگونه برخورد نمايد، به هر حال حضور كودك در خانواده به مراتب بهتر از زندگي در مركز شبانه روزي است.»
جاي خالي پدر و مادر را پر كنيد
وقتي پايت را به مركزي مثل شيرخوارگاه آمنه مي گذاري و نوزادان، بچه هاي ناز و قد و نيم قد معصومي را مي بيني كه تنها به خاطر مثلا خال بزرگ قهوه اي رنگي كه بخش كوچكي از چشمانش درشتش را پوشانده در اين مركز نگهداري مي شود، يا طفل شيرخواري كه از ناحيه پا دچار معلوليت شده، اما در دامان مددكاران خير و مهربان تر از مادر نوازش مي شود، ديگر هيچ شك و شبهه اي باقي نمي ماند كه در زير سقف اين آسمان بزرگ و در مراكز نگهداري بچه هاي بي سرپرست، بد سرپرست و معلول فقط انسان هايي كه روح بزرگ دارند مي توانند دوام بياورند و به خدمت مشغول باشند يا خانواده هايي كه فرزند ندارند خود را مجاب نمايند تا يك بار هم شده سري به اين مراكز بزنند و در كار خير پيش قدم شوند. ضمن بازديد از بخشهاي مختلف شيرخوارگاه، خانم سعادت ما را همراهي مي كند و مراقب است تا عكاس از صورت بچه ها عكس نگيرد، اصلا نمي خواهد بچه ها شناخته شوند، چون ممكن است كسي بخواهد سرپرستي شان را قبول كند يا حامي شان شود. در مسير بازگشت پسر بچه هايي كه روي صورتشان نقاشي شده و از نمايشگاه كتاب برگشته اند توجهم را جلب و پاي رفتنم را سست مي كند، دلم نمي آيد بدون صحبت با آنها شيرخوارگاه را ترك كنم، هر چند كه بغضي فرو خورده از ديدن بچه هاي بي پناهي كه برخي به دليل خودخواهي والدين خود اين جا هستند، گلويم را مي فشارد، اما به اتفاق آنها وارد سالن غذاخوري مي شوم. خانم دستگاه را مي بينم كه يك بچه را روي زانوان نحيف خود نشانده و با بچه ديگر مشغول سر و كله زدن است تا غذايش را بخورد.او كه خود 50 سال سن و 28 سال در اين مركز سابقه كار دارد، به همراه برخي ديگر از مددكاران بخش، سن و سالي از آنها گذشته است و حالا حتما نوه هايشان
هم سن و سال بچه هاي شيرخوارگاه هستند، همه با صبر و حوصله با بچه هايي شب و روز را سپري مي كنند كه تشنه محبت هستند و اين مادران و مادربزرگ ها واقعاً با علاقه اين جا هستند چون كار كردن در اين مركز عشق مي خواهد، آنها مي آيند تا جاي خالي مادرهايشان را پر كنند.
اين جا آدم بدجوري دلش مي گيرد، باز هم اطاق هست، اطاق هايي كه بچه هايي هر يكي از ديگري معصوم تر توي تخت هايي يك شكل خوابيده اند، يا بعضي هاشان ميله هاي فلزي را به صدا درمي آورند، ديدن دخترك زيبايي كه توي روروك يا داخل كرير پايين تخت و توي راهرو ورجه و ورجه مي كند، واقعاً دلت را به درد مي آورد نمي تواني بي تفاوت از كنار آنها بگذري تازه بچه وقتي مي فهمد مهمان دارد، ذوق مي كند و به رويت لبخند مي زند مي خندد و دستش را دراز مي كند تا بغلش كني...
اما يكي دو تا نيستند، يكي را بغل كني، آن يكي گريه مي كند، اين جا ماندن برايم عذاب است فقط دلم مي خواهد گريه كنم، براي تنهايي بچه ها، براي خنده هايشان كه از سر كودكي است، از دست هايشان كه گرماي دست و پدر و مادر را احساس نكرده اند. از سرنوشت شان و اي كاش مي توانستم فرياد بزنم تا بشنوند پدر و مادرهايشان تا بشنوند كساني كه مي توانند براي اين بچه ها جاي پدر و مادر باشند.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14