(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 29 اردیبهشت 1390- شماره 19930

درنگي درباب فيلم هاي غيرقانوني و جشنواره هاي جهاني
جايي براي وطن فروشي!
چه كساني دست ياري به انگليس داده اند؟! (نكته)
سوءاستفاده هاليوود از قتل بن لادن
اهتمام سينما به مباحث قرآني بيشتر خواهد شد
تقويت بيداري اسلامي مأموريت شبكه الكوثر
گزارشي از برنامه هاي جديد بسيج صداوسيما
يك سريال با موضوع راهيان نور ساخته مي شود
ديدگاه هاي دانشجويان درباره ارتقاي سيما
ذائقه سازي براساس ارزش هاي انقلابي
هشدار رضا برجي؛ جرياني سازماندهي شده در پي تصاحب سينماست
نگاهي به سريال گمشده
جابجايي نقش ها



درنگي درباب فيلم هاي غيرقانوني و جشنواره هاي جهاني
جايي براي وطن فروشي!

محمد قمي
كسي از گربه هاي ايراني خبر ندارد، دايره، طلاي سرخ و... فيلم هايي از اين دست كه حالا ديگر كمتر كسي در شائبه هاي غيرهنري و فرنگي آنها ترديد دارد.
فيلم هايي كه به نام جامعه ايراني ساخته مي شوند و به اين سو و آن سوي جهان مي روند و به نمايش درمي آيند و قدر مي بينند و بر صدر مي نشينند، اما شايد كمترين ربطي به واقعيت ها و حقايق جامعه امروز ايران نداشته باشند كه ندارند.
فيلم هاي سياه! اين شايد رساترين و بهترين تعبيري باشد كه مي توان براي فيلم هاي جماعتي بكار برد كه بي هيچ پيوندي با مردم و جامعه شان و صرفا باب ميل كساني كه در آن سوي آب هاي سرزميني شان فيلم مي سازند و با نيت كف زدن آنها و قصد قربت به ينگه دنيا، به سمت قبله اي نماز مي برند كه صاحبانش سالهاست از هيچ تلاشي براي نابودي اين ملت مظلوم فروگذار نكرده اند.
فيلم سازاني كه به راحتي بر هويت و آيين و ملت خود چوب حراج مي زنند و حاضرند با وطن فروشي به نان و نوايي در ماليخوليا و توهم خويش برسند غافل از اينكه بي ريشه بودن و بر سرشاخه نشستن و بن بريدن، هرگز عاقبت خوشي براي هيچكس نداشته و نخواهدداشت.
فيلم هايي مشحون از تيرگي و تاريكي و زجر و خفقان، آنچنان كه گويي در اين كشور و از مقطع بعد از انقلاب هيچ بارقه و روزنه اي از نور و اميد نبوده و اين مردم جز عقب افتادگي و غم و درد و مصيبت، هيچ بهره ديگري از دنيا و مافي ها نبرده اند!
واقعيت آن است كه كارنامه سينماي جماعت شبه روشنفكر درعرصه فيلم هاي روزميني هم چندان دندانگير و قابل دفاع نيست، چه برسد به فيلم هاي زيرزميني؛ اما فارغ از اين، آنچه زمينه و عقبه ساخت و نمايش فيلم هاي به اصطلاح زيرزميني را در ايران شكل مي دهد دو مولفه در هم تنيده و مشترك است: يكي حساسيت برانگيزبودن اصل موضوع و سوژه و ايده و ديگري سياسي بودن منظري كه كارگردان براي رعايت فيلمش انتخاب كرده است.
فيلم هاي زيرزميني در سينماي ايران عموما از يك الگوي كليشه اي و تكراري استفاده مي كنند و آن اينكه يك موضوع حساس و تابو در ساختاري ناهنجار و البته با نگاهي كاملا سياست زده به اجرا درمي آيد، كه يك نكته اساسي و محوري در تمامي مراحل ساخت و نمايش آن وجود دارد و آن نگاه جشنواره هاي خارجي و مديران سياسي كار رسانه هاي غربي است به اين فيلم ها.
مروري بر فيلم هاي زيرزميني سينماي ايران به خوبي و روشني گوياي اين حقيقت است كه غالب اين فيلم ها از همان مرحله سوژه يابي و طراحي ايده گرفته تا انتخاب ساختار و نحوه فيلمبرداري و نحوه ارائه نهايي اثر، نيم نگاهي به جشنواره هاي خارجي و سياست گذاري هاي آنها دارد و دراين راه در خيلي از اوقات اتفاق مي افتد كه كارگردان، حاضر به هر اقدامي براي مطرح شدن خود و اثرش دست مي زند؛ از سياه نمايي مفرط نسبت به جامعه ايران و ايراني تا وطن فروشي و هنجارشكني و زيرپاگذاشتن همه اصول و معيارهاي ارزشي و اخلاقي انساني.
جريان ساخت فيلم هاي زيرزميني در ايران را بايد اساسا يك جريان غيراصيل به لحاظ هنري و سينمايي دانست كه شالوده آن برمبناي نگاه هاي سياسي و اغراض و اهداف غيرهنري شكل مي گيرد و قوام مي يابد.
گاه اتفاق مي افتد كه در اين فيلم ها زننده ترين و زشت ترين برخوردها با فرهنگ مردمي، شعائر ديني و اصول اخلاقي جامعه صورت مي گيرد. اتفاقي كه در فيلم هاي فيلم سازان غربي به اين شدت و حدت رخ نمي دهد!
اگر بسياري از فيلم هاي غربي براي اصلاح آبروي جامعه ايران- البته به ظن خود سازندگان فيلم ها- ساخته و پرداخته مي شوند، انگيزه بعضي از فيلم هاي زيرزميني كه ساخته كارگردان هاي ايراني هستند كوركردن چشم هويت و فرهنگ ايران زمين است. البته چنين روندي و چنان نتيجه اي حاصل خودباختگي فكري و فرهنگي سازندگان فيلم ها و نيز اهداف و اغراض سياسي آنهاست كه معجوني از سياه نمايي و وطن فروشي و بي هنري را گرد هم مي آورد.
نكته ديگري كه در اين فيلم ها حائز توجه است نوع هنجارشكني هاي عرفي و زيرپاگذاشتن اصول اخلاقي و ارزش هاي ديني است كه به شكلي انفجاري و تكان دهنده در اين آثار وجود دارد.
ورود به مصاديق اين كارگردانان و آثارشان در حوزه سينمايي زيرزميني در عين حال كه مي تواند قدرت نقد و تحليل سينمايي را وسعت ببخشد از معذوراتي هم برخوردار است. درعين حال مي توان با انتزاع عناصر ساختاري و شاخصه ها و مولفه هاي فرمي و محتوايي اين آثار به تحليل جامعي نسبت به آنها پرداخت.
يكي ديگر از نكاتي كه درباره اين فيلم ها قابل توجه است و توجه جدي مسئولان هنر را مي طلبد بحث حضور عوامل حرفه اي سينماي ايران از جمله بازيگران و ساير دست اندركاران مطرح كشور دراين آثار زيرزميني است. نكته اي كه بايد يك راه حل همه جانبه فراگير، مدون و قانوني برايش يافت تا عرصه سينمايي ايران بيش از اين آلوده به ابتذال منتشر در اين گونه از فيلم ها نشود.
اين روزها جامعه سينمايي جهان در تب و تاب يكي از مهمترين، تبليغاتي ترين و در عين حال سياسي ترين جشنواره هاي سينمايي است. جشنواره اي با قدمت كه با بهره مندي از امپراطوري رسانه اي غرب به قدرتي فراگير، به ويژه در حوزه سينماي روشنفكرانه و هنري تبديل شده است؛ جشنواره فيلم كن.
حالا ديگر كمتر كسي ترديد دارد كه عوامل جشنواره ها جدي و معتبر سينمايي جهان سياسي كارند و مهمترين و با اولويت ترين فاكتور و شاخصي كه برايشان تعيين كننده است، سياسي كاري و سياست زدگي است، نه هنر و سينما و چيزهايي از اين دست. از جمله اين جشنواره ها يكي هم جشنواره فيلم كن است كه حالا ديگر مي توان از به عنوان يكي از سياسي ترين جشنواره هاي سينمايي جهان ياد كرد و نام برد. جشنواره فيلم كن مثل امثال و اقران ديگرش سال هاست كه محفل و محملي براي ارائه بيانيه ها و رفتارها و ادا و اطوارها و ژست هاي سياسي مخالفان نظام جمهوري اسلامي شده است. با اين تفاوت كه اگر در سال هاي دور سياستگذاران و مديران اين جشنواره سعي مي كردند اغراض سياسي شان را زير پوشش جوايزشان مخفي نگه دارند، اما حالا ديگر شمشيرها را از رو بسته اند و رفتارهاي عصيانگرانه و متحورانه از خود نشان مي دهند؛ رفتارهايي كه البته بيش و پيش از هر چيز به مثابه يك انتحار هنري براي اين جشنواره و امثالش است.
حضور جعفرپناهي به عنوان عضو هيئت داوران يك جشنواره در حالي كه او در زندان بسر مي برد و به جرم اقدام عليه امنيت ملي كشور محبوس است و قراردادن عكس او روي صندلي خاليش در هيئت داوري، نشانه بارزي از اين است كه جهت گيري ها، هدفگذاري ها و شيوه عملياتي شدن اغراض سياسي يك جشنواره در ظاهر هنري تا چه اندازه دچار تغيير و تحول شده است و اصحاب اين معركه با چه تدبيري و براساس كدام رهيافت ها و دريافت چه سيگنال هايي، اين چنين شمشيرهايشان را از رو بسته اند.
امسال دو فيلم از دو كارگردان ايراني متهم به جرائم امنيتي به جشنواره فيلم كن راه يافته است؛ فيلم هايي از محمد رسول اف و جعفر پناهي؛ در حالي كه جعفر پناهي به چند سال زندان و محروميت از كار هنري به دليل رفتارهاي مجرمانه اش محكوم شده است.
ترديدي نيست كه از جشنواره فيلم كن نمي توان توقع داشت، مدافع و تأمين كننده آرمان هاي مردم و نظام انقلابي ايران باشد و نيز از كساني كه با فيلم هايشان نشان دادند در وطن فروشي و به حراج گذاشتن ارزش هاي ملي هيچ ابايي ندارند.
اما جاي اين سؤال باقي است كه حضور مديران و ساير هنرمندان سينمايي كشور در جشنواره اي همچون كن چه توجيهي دارد؛ جشنواره اي كه محمل و محفلي براي تخطئه و توطئه عليه نظام و مردم ايران در پوشش هنر سينماست.
آيا اين انفعال، خود عامل مضاعفي نمي شود براي بهره برداري هاي تبليغاتي سياستگذاران و برگزاركنندگان سياسي كار اين جشنواره ها تا هر چه بيشتر و شديدتر به هجمه هاي خود عليه اين مردم مظلوم و اين نظام مظلوم تر ادامه دهند و آيا اين حضور منفعلانه دستاويزي براي هجوم شبيخون عوامل استكباري اين گعده هاي سياسي نسبت به آرمانها و ارزش هاي ملي و ديني اين مردم نمي شود؟ حقيقت آن است كه وقتي چنين جشنواره هايي با چنان سياستگذاري ها و هدفمندي هايي با غرض ورزي هاي چندش آور سياسي و صرفا براي هدم ارزش هاي ملي و به سخره گرفتن عقبه آييني و ميهني يك ملت مظلوم شكل مي گيرد و قد مي كشد و قوام مي يابد، آن گاه حضور نمايندگان همين ملت مظلوم چه در هيئت مدير و چه در قامت هنرمند و ژورناليست به ويژه وقتي صورتي منفعلانه به خود مي گذارد و از هرگونه اثرگزاري مفيد و قابل توجه خالي است مي تواند به نوعي رسميت بخشي به اين محافل منجر شود و اين تلقي را در برگزاركنندگان و افكار عمومي جهانيان موجب شود و آن وقت است كه سوءاستفاده ها از اين جشنواره ها در پوشش هنر و فرهنگ و در قالب سينما اما در واقع به قصد سياسي كاري و هجمه هاي فرهنگي دوچندان مي شود.
و اي كاش مديران ما اين هوشمندي و ظرافت و دقت را از خود نشان مي دادند و بدهند كه اين چنين بي مهابا در دام اين محافل سياسي كار نيفتند.

 



چه كساني دست ياري به انگليس داده اند؟! (نكته)

پژمان كريمي
پخش بدون مجوز آثار سينماي ايران به دست شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان، به اتفاقي عادي تبديل شده است.
اين اتفاق اگرچه با اعتراض گاه به گاه تعداد كمي از تهيه كنندگان روبرو شده، اما گويا به دلايلي مانند هزينه اقامه دعوي، تهيه كننده اي نيست كه بطور جدي در پي برخورد با شبكه هاي متخلف باشد.
اما در كنار اتفاق عادي ياد شده، رويداد ديگري در حال تكرار است كه عادي نيست و نگران كننده تلقي مي شود.
مدتي است يكي از شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان به نام «من و تو» با برخي تهيه كنندگان سينماي ايران وارد تعامل مي شود و حق پخش فيلم هاي اين گروه از تهيه كنندگان را خريداري مي كند.
فيلم هايي از تهمينه ميلاني و داريوش مهرجويي تاكنون از شبكه «من و تو» به نمايش درآمده است.
بايد گفت؛ شبكه ياد شده، در اصل متعلق به يك سرمايه دار ضدانقلاب است. اين فرد با يك واسطه با وزارت امور خارجه انگليس رابطه دارد. هزينه ها و سياست هاي كلان شبكه، به دست وزارت امور خارجه انگليس و سازمان «ام. آي. شش» تأمين و هدايت مي شود.
پس از فرونشستن شراره فتنه 88، شبكه «بي.بي. سي» اهرم رسانه هاي وزارت خارجه انگليس، دچار ريزش مخاطب شد.
علت اين عارضه، موضع خصمانه آشكار عليه ايران و انتشار شايعه و دروغ، ارزيابي مي شود. با نگاه به وضعيت «بي.بي.سي» بود كه وزارت خارجه انگليس و ام. آي. شش،در پي ايجاد رسانه اي برآمدند كه بر بستر برنامه هاي متنوع و سرگرم كننده، اهداف سياسي و ضد ايراني و ضد اسلامي لندن را با زيركي و غيرمستقيم و البته تاثيرگذار تعقيب كند. از اين رو، «من و تو» پايه گذار شد و مدير اسمي آن، يك آوازه خوان فاسد قبل از انقلاب تعيين گرديد.
جالب است كه بدانيد هم اينك كليه شبكه هاي دولتي و غيردولتي انگليس، ملزم به تأمين برنامه هاي من و تو هستند. در اختيار گذاشتن حق كپي سازي از برنامه هاي موفق و اعطاي حق پخش فيلم هاي مستند خدمتي است كه شبكه هاي انگليسي به «من و تو» ارائه مي دهند.
آيا آن گروه از تهيه كنندگان سينماي ايران كه تاكنون با من و تو همكاري كرده اند، از هويت و ماهيت ضد ايراني و ضد اسلامي من و تو بي خبر بوده اند؟
آنها مسلماً برنامه هاي اين شبكه را رصد كرده اند. زيرا نمي توان پذيرفت كه تهيه كننده اي بدون آگاهي نسبت به چيستي و كيفيت يك شبكه تلويزيون، با آن شبكه وارد تعامل شود.
هر بيننده اي به راحتي مي تواند به ماهيت ضد ايراني و ضد اسلامي برنامه ها و شبكه من و تو پي ببرد.
از اين رو تهيه كنندگان داخلي با چه حقي دست به تعامل با رسانه اي زده اند كه ماموريت آن، تهاجم به هويت و فرهنگ ملي و ديني ايرانيان است؟
آنها با چه حقي، شبكه اي را به رسميت شناخته اند كه در اصل كاركردي استعمارگرايانه دارد.
اين شبكه اهداف نامشروع كشوري را تعقيب مي كند كه سابقه 200 سال جنايت عليه مردم ايران دارد.
به نظر نگارنده، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دستگاه اطلاعاتي و قضايي كشور بايد با تهيه كنندگاني كه وارد تعامل با رسانه انگليسي - صهيونيستي شده اند، برخوردي جدي كند!
اين برخورد، برآمده از احترام به دين و هويت ايراني است.

 



سوءاستفاده هاليوود از قتل بن لادن

سينماي آمريكا با فرصت طلبي تمام درپي سوءاستفاده از هياهوي تبليغاتي قتل اسامه بن لادن است.
به گزارش خبرنگار كيهان، علاوه بر شروع به ساخت يك فيلم براي پشتيباني تبليغاتي مرگ بنلادن، كمپاني والت ديزني هم آرم گروه عامل قتل بن لادن را به سود خود مصادره كرد.
هنوز يك هفته از انتشار اين خبر نگذشته بود كه كاترين بيگلو ساخت يك فيلم درباره كشتن بن لادن را كليد زد. بيگلو پيش از اين فيلمي تبليغاتي را درباره حضور نظامي آمريكا در عراق ساخته بود كه در اسكار سال2010 برنده بيشترين جوايز شد.
همچنين خبرگزاري فارس گزارش دادكه كمپاني والت ديزني، تنها دو روز پس از انتشار خبر كشته شدن بن لادن در رسانه ها، امتياز مربوط به استفاده از آرم گروه ويژه كشتن او را خريداري كرد.
اين كمپاني با خريد امتياز مربوط به استفاده از آرم تيم مخفي كشتن بن لادن، قصد دارد تا از اين آرم در محصولات مختلف خود اعم از فيلم ها، انيميشن ها، اسباب بازي ها، لباس ها و... استفاده نمايد.
آرم «مهر تيم شش»، آرم مخصوص گروه مخفي نيروهاي دريايي ارتش آمريكاست كه وظيفه دستگيري و كشتن «بن لادن» را به عهده داشتند.

 



اهتمام سينما به مباحث قرآني بيشتر خواهد شد

قائم مقام وزير ارشاد در امور قرآني گفت: با تأمين بودجه صداوسيما، امور سينمايي كشور و حوزه هنري گامي اساسي در جهت توليد فيلم هاي قرآني برخواهيم داشت.
به گزارش برنا، حجت الاسلام والمسلمين حميد محمدي، قائم مقام و دبير شوراي توسعه فرهنگ قرآني افزود: در كنار شناخت و معرفت قرآني بايد ايمان و عمل به قرآن نيز وجود داشته باشد، ما فعاليت هاي زيادي را در جهت آموزش روخواني، قرائت، ترتيل و... انجام داده ايم اما فرهنگ قرآني هنگامي افزايش مي يابد كه سه ضلع اين مثلث در كنار يكديگر رشد كنند.

 



تقويت بيداري اسلامي مأموريت شبكه الكوثر

مدير شبكه تلويزيوني و عرب زبان «الكوثر»، استكبارستيزي و تقويت روحيه بيداري اسلامي در مردم منطقه را از مأموريت هاي اصلي اين شبكه برشمرد. شبكه ماهواره اي «الكوثر» فعاليت خود را از همزمان با آغاز جنگ تحميلي با عنوان كانال ماهواره اي سحر آغاز كرد و اكنون بصورت روزانه برنامه هاي متنوعي را به زبان عربي پخش مي كند.
علي خندق آبادي مدير شبكه «الكوثر» گفت: اين شبكه جزو پربيننده ترين شبكه ها در كشورهايي از جمله عراق، مصر و لبنان است اما در داخل كشور شناخته شده نيست و بطور طبيعي فقط در مناطق جنوبي كشور كه عرب زبان هستند، مخاطب دارد.
به گزارش ايرنا، مدير «الكوثر» در ادامه، معرفي اسلامي ناب محمدي(ص)، افشاي توطئه هاي استكبار جهاني بر ضد مردم منطقه، افزايش روحيه خودباوري آنان و ايجاد ارتباط و تعامل فرهنگي ميان ملت ها از جمله وظايف اين شبكه برشمرد.

 



گزارشي از برنامه هاي جديد بسيج صداوسيما
يك سريال با موضوع راهيان نور ساخته مي شود

مراسم قدرداني و تجليل از برنامه سازان راهيان نور و هماهنگي برنامه هاي سالروز آزادسازي خرمشهر با حضور رئيس بسيج صداوسيما و جمعي از مديران و برنامه سازان راديو و تلويزيون در تالار اصحاب الحسين سازمان صداوسيما برگزار شد.
به گزارش فارس، در اين مراسم علي اصغر جعفري گفت: حضور شبكه هاي راديويي و تلويزيوني در راهيان نور يك نهضت را رقم زد. ما در معاونت صدا 100درصد افزايش برنامه سازي داشتيم. در سيماي استاني نيز 9برابر برنامه سازي كرده ايم و در شبكه هاي ملي سيما قريب به 75 درصد رشد در برنامه هاي راهيان نور به چشم مي خورد.
وي ادامه داد: ما براي سال91 نيز برنامه هاي بسياري را تدارك ديده ايم و به دنبال ارتقاي كمي و كيفي تر برنامه هاي راهيان نور هستيم. ساخت برنامه در قالب گزارش هاي زنده و يا برنامه هاي تكراري كافي نيست و ما بايد به قالب هاي مختلف نظير فيلم، سريال و تله فيلم نيز ورود كنيم و امسال يكي از سريال هاي نوروزي تلويزيون در سال91 با موضوع راهيان نور خواهد بود كه مردم نيز به آن علاقه دارند و پي گيري مي كنند.
جعفري تصريح كرد: در سال90 قرارگاه راهيان نور دائمي شد و دوستانمان در آبادان قرار است راديو آبادان را به قرارگاه دائمي رسانه اي راهيان نور تبديل كنند تا كساني كه مي خواهند در طول سال برنامه سازي كنند به آنجا بروند. تا دو هفته آينده نيز قرارگاه غرب در كرمانشاه دائمي مي شود تا ظرفيت هاي عظيمي كه در غرب كشور انجام شده است، به مردم نشان داده شود.
وي درباره برنامه هاي بسيج رسانه ملي در روز سوم خرداد مقارن با روز آزادسازي خرمشهر نيز توضيح داد: به اين مناسبت جمعي از اصحاب رسانه و هنر در آنجا حضور پيدا مي كنند و برنامه هاي فاخري را طي روزهاي يك، دو و سه خرداد روي آنتن مي فرستند. برنامه هاي گسترده اي براي اين روز درنظر گرفته شده و به حماسه بيت المقدس نيز مي پردازيم.
به گزارش فارس، در پايان اين مراسم از برنامه سازان برتر در حوزه راهيان نور تجليل شد.

 



ديدگاه هاي دانشجويان درباره ارتقاي سيما
ذائقه سازي براساس ارزش هاي انقلابي

درنشستي با حضور معاون سيما و برخي از مديران شبكه هاي تلويزيوني، نمايندگان بسيج دانشگاه علم و صنعت با ارزيابي برنامه هاي رسانه ملي، ديدگاه هايي را براي ارتقاي برنامه هاي سيما مطرح كردند.
مهدي آذرپندار، توجه به تحكيم بنيان خانواده، پرهيز از تجمل گرايي و افزايش برنامه هاي گفتگومحور را مورد توجه قرار داد و گفت: صداوسيما مي تواند از گروه هاي دانشجويي و ايده هاي دانشجويان به خوبي استفاده كند.
وي برگزاري چنين نشست هايي را گوياي اهميت نقش دانشجويان در رسانه ملي توصيف كرد و با قدرداني از برنامه هاي ارزشمند و رسانه ملي از جمله برنامه «راز» استفاده از نيروهاي متعهد و صاحب نظر را در توليد برنامه ها ضروري دانست.
اكبر رهنمون نيز بر ضرورت توجه هرچه بيشتر برنامه سازان صداوسيما به ارزش هاي اسلامي و انقلابي از جمله حجاب، پرهيز از فضاي غيبت و تهمت، الگوسازي شايسته ازهنرمندان و انتقال مفاهيم و پيام هاي سازنده تأكيد كرد.
مهدي ناظم بكايي، حضور هرچه بيشتر دوربين هاي سيما در مناطق محروم و پخش برنامه هاي سازنده تر سيما در ساعات مناسب را خواستار شد.
حميدرضا جعفريان جانشين مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه صنعتي شريف كه دراين ديدار حضور داشت نيز گفت: صداوسيما مي تواند با ساز و كار مناسب ارتباط نخبگان جامعه را با رسانه ملي بيشتر كند.وي افزود: انتظار ما از رسانه ملي اين است كه اخبار دانشجويي و دانشگاه ها را بيشتر انعكاس دهد.
جعفريان از صدا وسيما خواست براساس ارزش هاي اسلامي و انقلابي براي مخاطبان ذائقه سازي كند.
وي از برنامه هاي موفق سيما از جمله سريال «پايتخت» قدرداني كرد.
امين حسني مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه علم و صنعت، گفت: تشكيل شوراهاي راهبردي شبكه ها و اتاق فكر برنامه ها در معاونت سيما كار بسيار خوب و نشانگر اهتمام ويژه معاون سيما به رويكرد تخصصي است.
وي با قدرداني از برنامه هاي ارزشي سيما، ايفاي نقش هرچه بيشتر روحانيت در سيما را خواستار شد.
كمال الدين ناصري نژاد با تأكيد بر توجه هرچه بيشتر به مفاهيم عالي ديني و مذهبي در برنامه هاي صداوسيما گفت: بايد از مطرح شدن تفكرات اباحه گري و ضدارزش ها در رسانه جلوگيري كرد.
مهدي فتوحي ديگر عضو بسيج دانشجويي اين دانشگاه نيز ضمن اعلام آمادگي دانشجويان براي همكاري با مسئولان درعرصه هاي مختلف، بيان مشكلات رسانه ملي و مديران براي مقابله با تهاجم فرهنگي را خواستارشد.
محسن عليزاده ديگر عضو بسيج دانشجويي دانشگاه علم و صنعت نيز گفت: رسانه ملي و به ويژه سيماي جمهوري اسلامي با همكاري و ارتباط موثر با گروه هاي جهادي دانشجويي كه فعاليت جهاد دانشگاهي را زنده مي كنند، مي توانند اين روحيه عالي و كارآمد را در جامعه ترويج كنند.
رضا موسي پور عضو بسيج دانشجويي دانشگاه علم و صنعت نيز از مسئولان صداوسيما خواست نيازها و اولويت هاي رسانه ملي را معرفي كنند تا دانشجويان بسيجي بتوانند تفكر همراهي و همكاري با رسانه را عملياتي كنند.
امير هاشم پور، مدير سابق بسيج دانشجويي دانشگاه علم و صنعت با تقدير از اقدام شبكه پرس تي وي گفت: شبكه خبر هم بايد بتواند با آن الگو به تأثيرگذاري و كارآمدي خود بپردازد.

 



هشدار رضا برجي؛ جرياني سازماندهي شده در پي تصاحب سينماست

يك مستندساز با اشاره به اين كه جرياني سازماندهي شده و منسجم قصد دارد حوزه فرهنگ را تصاحب كند گفت:سكوت و تحمل ما نيز حد و اندازه اي دارد، ما هنرمندان ولايت مدار در حوزه فرهنگ اجازه نمي دهيم جريان انحرافي در هر جايگاه و مقامي كه باشد تنفس كند.
برجي در ادامه افزود: اين جريان قدرتمندتر از جنگ داخلي كه در زمان بني صدر اتفاق افتاد نيست، با توجه به حضور در جبهه ها فتنه بني صدر را دفع كرديم. دفع فتنه انتخابات از ذهن دوستان نبايد پاك شده باشد. ما براي مان خميني و خامنه اي تفاوتي ندارد. ما انسان هاي ولايت مدار در حوزه فرهنگ اجازه نمي دهيم جرياني انحرافي درهر جايگاه و مقامي كه باشد تنفس كند و قصد مخالفت با مواضع انقلاب و اسلام و رهبري داشته باشد، ما با جريان انحرافي مقابله مي كنيم و دودمانش را به باد خواهيم داد.

 



نگاهي به سريال گمشده
جابجايي نقش ها

محمد امين نوروزي
درجريان هاي فكري اخير جهان مقوله فمنيسم به ويژه در رسانه ابعاد گسترده اي داشته است. صدا و سيما هم از اين موج فكري بي نصيب نبوده و از گذشته تا به امروز سريال ها و فيلم هاي متعددي را پخش كرده است. سريال قديمي «پدر سالار» كه با ورود يك عروس تازه وارد، همه رسم و رسومات گذشته را برهم مي زند و وضعي جديد را ايجاد مي كند تا سريال «پزشك دهكده» يا «پرستاران» كه چند سالي است از تلويزيون پخش مي شود مي توان رگه هاي فمينيسم را به وضوح مشاهده كرد. سريال هايي كه در آن زن ها از جامعه مردسالار دچار مشكلات و سختي هايي شده اند كه منجر به از بين رفتن حقوق آنها شده است و حالا اين شخصيت هاي زن با تلاش و پشتكار خود كه معمولا در خارج از فضاي خانوادگي مرسوم بدون تكيه دادن به مردي، با چهره اي كاملا مثبت، مهربان و اجتماعي حق خود را پس مي گيرند.
جريان فمنيسم به ظاهر اسلامي به تبع گرايشات فمنيستي كه در دنياي امروز رواج پيدا كرده است، محصول برخي روشنفكران داخلي و خارجي است. فمنيسم متظاهر به اسلام با توجه به اينكه مي داند ارزش هاي ديني و اسلامي در جوامع مسلمان ريشه و پايداري بسيار قوي دارد و به راحتي نمي توان اين ارزش ها را ناديده و يا كنار گذاشت و نمي توان با لحن ضدديني، مردم را به سمت دستاوردهاي مدرنيته سوق داد از تحريف تفكرات اسلامي و تركيب با مباحث غربي به وجود آمده است.
اصلي ترين ويژگي هايي را كه مي توان براي اين نوع فمنيسم رايج در سريال هاي تلويزيوني مشخص كرد عبارتند از: بي توجهي زنان به حقوق مردان، تاكيد بر تساوي مطلق حقوق زن و مرد، بي توجهي به نقش زنانه و مردانه، فعاليت هاي هيجان انگيز و خطرناك زنان، رياست زنان در مشاغل حساس و خطرناك، زشت پنداري كارهاي خانه داري و پرورش بچه، تاكيد بر اشتغال زنان به صورت رسمي، رعايت صرف پوشش ظاهري و غفلت از حيا و عفاف به عنوان باطن و روح حجاب، داشتن درآمد مالي مستقل از مرد و...
سريال تلويزيوني «گمشده» به كارگرداني راما قويدل كه از شبكه يك سيما به نمايش درآمد را نيز مي توان در جريان هاي فمنيستي ارزيابي كرد. داستان سريال درباره زن جواني به نام مريم سليميان است كه هربار با پرونده اي روبه رو مي شود كه بايد آدم گمشده اي را در داخل يا خارج از كشور رديابي كند. مريم از همان دسته قهرماني است كه در جريان هاي فمنيستي مي توان سراغ آن را گرفت.
او در بخشي به نام جستجوي گمشدگان بين الملل مشغول به كار مي شود، كار سخت و پرتنشي كه بيشتر روحيات و نقش مردانه را مي طلبد، مدير او بهزاد فراهاني هم در نقش آقاي محسني ايفاي نقش مي كند، مردي قلدر است كه تنها دستور مي دهد و از همكاران زن خود مي خواهد كه كارها را انجام داده و به او گزارش دهند.
قرار گرفتن مريم در موقعيت هاي متعدد كه همواره در نقش قهرمان ظاهر مي شود و مشكلات را برطرف مي كند اين پيام را براي دختران و زنان به همراه دارد كه وقتي يك زن توانسته است از پس اين كارها بر بيايد پس من هم مي توان چنين كارهايي را انجام دهم لذا روز به روز شاهد كارهايي هستيم كه تا ديروز اصلا زنان به سمت آن گرايش و ميلي نداشتند اما امروز به واسطه تلقين ها و اطلاعات غلطي كه به آنها داده مي شود در هر شغلي ظاهر مي شوند، بدون آنكه از خود سوال كنند اين كار با روحيات آنها تناسب دارد يا خير؟ عدم تمايز و تفكيك بين نقش زن و مرد و توانايي هايي كه هر كدام از اين دو جداگانه دارند از مشكلاتي است كه به اسم دفاع از حقوق و نقش برابر زن و مرد، بيش از همه خود زنان را به مشكلات و بحران هايي دچار خواهد كرد.
اين جا به جايي است كه در اين سريال درست برعكس فيلم هاي ديگر كه معمولا زنان در نقش پرستار و دكتر بازي مي كنند و مردان در نقش پليسي و كارآگاهي، دكتر باستاني پزشك است و مريم نقشي مشابه كارآگاهان دارد. شايد اشكال شود كه مريم كه پليس يا كارآگاه نيست اما اگر دقت به ويژگي كاري و شخصيتي او شود درست است كه عنوان كارآگاه را ندارد اما همه كارهاي او از جنس كارآگاهي هستند.
دكتر باستاني همواره مشوق و تشويق كننده او براي انجام كارهاي مردانه اوست و در قسمتي از سريال هم كه گلايه داشت مريم به كارهاي خانه نمي رسد و چند وقتي است كه غذاي خانه نخورده اند، مريم ساعتي زودتر به خانه بر مي گردد و از رستوران محل غذا سفارش مي دهد و همان غذا را جلوي همسر و فرزندان خود مي گذراد و آنها هم به به كنان كه بوي دست پختت تا سركوچه مي آيد مشغول به غذا خوردن مي شوند! در واقع اين شكايت ناشي از همان نگاه سنتي به زن است كه او را پخت و پز درمنزل مي داند. اما به زعم اين سريال، زنان هرگاه با چنين موقعيتي مواجه شوند، مي توانند با يك تلفن به رستوران، از خود سلب مسئوليت كنند.
حرف بر سر كار نكردن زن بيرون از خانه و يا تاكيد بر خانه داري نيست. مطلب اصلي اين است كه با برنامه سازي هايي كه انجام مي شود نبايد بدون توجه به شخصيت واقعي زن مسلمان و با توجه به تفاوت هاي جنسيتي كه نسبت به مردان دارد و به تبع آن تفاوت در حقوق و نقش هاي اجتماعي به همراه خود دارد اين تفاوت ها را ناديده گرفت و الگوهاي قهرماني ساخت كه انگاره هاي طبيعي جنسيتي را به هم مي زند كه اين خود باعث بروز ناهنجاري ها و گرفتاري هايي در جامعه خواهد شد.
بايد در پي تبيين درست نقش زن و مرد به عنوان مكمل و نه رقيب هم در جامعه با توجه به توانايي ها و ويژگي هاي متمايز همديگر باشيم. اينكه نقشي را كه يك مرد بايد ايفا كند به زني بدهيم و نقشي را كه بهتر است زن انجام دهد به مرد، نه تنها موفقيت اجتماعي را به همراه نخواهد داشت بلكه بر عكس باعث تضعيف نهاد خانواده خواهد شد. يكي از اصلي ترين مشكلات فيلم هايي با گرايشات فمينيستي اين است كه زنان را از دنياي زنانه خود خارج مي كنند و در يك فضاي غيردارماتيك به مبارزه و انتقام جويي عليه جامعه مرد سالار براي كسب حقوق از دست رفته خود آماده مي كند. كه اين مسئله در جامعه ما نه تنها با واقعيت متضاد است، بلكه به از بين رفتن فضاي آشتي و گرم بين زن و مرد دامن مي زند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14