(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 31 اردیبهشت 1390- شماره 19931

نگاهي به فرآيند فرزندخواندگي در كشور (بخش پاياني)
موج نياز پشت پرچين خيال



نگاهي به فرآيند فرزندخواندگي در كشور (بخش پاياني)
موج نياز پشت پرچين خيال

صديقه توانا
10هزار كودك در مراكز تحت پوشش سازمانهاي بهزيستي در سراسر كشور نگهداري مي شوند، اما اين طور نيست كه تصور كنيد تمام اين بچه ها بي سرپرست هستند، 85درصد اين بچه ها بد سرپرست و تنها 15درصد آنها بي سرپرست هستند و آن بخش اعظمي كه سرپرست دارند بچه هاي معصومي هستند كه فقط به صورت ظاهر پدر و مادر دارند. اما چنين والديني بود و نبودشان هيچ فرقي نمي كند و چه بسا نبودشان بهتر از بودنشان است چرا كه برخي از آنها اين طفل معصوم ها را گرفتار خودخواهي خود كرده و بدون توجه به آينده فرزندشان دنبال سرنوشت و زندگي خود رفته اند، برخي در دام اعتياد اسير شده اند و بخش ديگري با اين عذر بدتر از گناه كه مثلا انگشت پاي فرزند دلبندشان كوچك تر از حد معمول است، يا دستش هنگام تولد كج بوده او را رها كرد ه اند، عده اي ديگر هم با اين توجيه كه نمي توانند آينده فرزند خود را تامين كنند از زير بار مسئوليت شانه خالي مي كنند و بسيار هم ديده شده كه برخي از والدين بنا به دلايل غيرعقلاني و به خاطر رسيدن به اميال حيواني خود به كودك آزاري مي پردازند و سازمانهاي بهزيستي و مراكز تابعه نيز براي جلوگيري از هرگونه بي توجهي و بي مهري به كودكان و پرهيز از هر نوع كودك آزاري در همه جا حضور دارند و اين بچه ها را زير پر و بال خود مي گيرند و چتر حمايتي خود را بر سر آنها پهن مي كنند، اما در اين ميان زوج هايي هم هستند كه سالها در انتظار بچه شب و روز حسرت مي خورند، اما حسرت خوردن دردي را دوا نمي كند، فقط كافي است آستين همت بالا بزنند و قدم به دنياي شيرين كودكان و بچه هاي شيرخوارگاه بزنند و طفلي را به فرزندخواندگي قبول كنند.
البته در اين مسئله شكي نيست كه پروسه فرزندخواندگي و قوانين آن سخت و زمان بر است و قانون حمايت از كودكان بي سرپرست مربوط به سال 53 مي باشد و طي اين سالها تنها تغييرات جزئي در كليات اين قانون صورت گرفته است، اما تمام اين كاستي ها و كمبودها در اصل موضوع كه كاري خداپسندانه است خللي ايجاد نمي كند. زوجي كه داوطلب پذيرش فرزند باشند تمام اين سختي ها را به جان و دل مي خرند، همان طور مددكاراني كه در مراكز مختلف شيرخوارگاهي كشور شبانه روز و گاهي بدون هيچ چشم داشت مادي مخلصانه به تر و خشك بچه هاي پاك، همچون بچه ها و نوه هاي خود مي پردازند.
پرورش خانوادگي
جايگزين فضاي پرورشگاه
فرزندخواندگي فرآيندي است كه كودك در خانواده اي پذيرفته مي شود كه در آن زن و مردي كه والدين زيستي او نيستند به عنوان پدر و مادر معرفي مي شوند و ايفاي نقش مي كنند.
دكتر فربد فدايي، روانپزشك و دانشيار دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي در گفت وگو با گزارشگر كيهان با توضيح اين مطلب كه از حدود يك قرن پيش معلوم شده نگهداري و پرورش كودكان ناخواسته، بدسرپرست، رها شده يا پدر و مادر از دست داده، به صورت فرزندخواندگي به مراقبت پرورشگاهي رجحان و برتري دارد، خاطر نشان مي كند: «پذيرش فرزند به وسيله زوج هايي صورت مي گيرد كه يا بچه دار نمي شوند يا از روي خيرخواهي اقدام به پذيرش كودك مي كنند و تجربه نشان داده بيشتر موارد فرزندخواندگي موفقيت آميز و مثبت بوده است، اما بهترين سن پذيرش كودكان به عنوان فرزند، پيش از 6ماهگي يا پس از 3 يا 4سالگي است.»
دكتر فدايي بدترين سن پذيرش فرزندخوانده ها را يك تا 3سالگي عنوان مي كند و در مورد دلايل آن اين طور توضيح مي دهد: «تا پيش از 6ماهگي، وابستگي هاي عاطفي كودك به صورت پايدار و آگاهانه هنوز شكل نگرفته است، بنابراين پدر يا مادر خوانده مي تواند به آساني وابستگي عاطفي كودك را به سوي خود جلب كند، در يك تا 3سالگي وابستگي عاطفي كودك پايدار شده است، بنابراين جدا كردن او از يك محيط عاطفي و ورود آن به يك محيط ديگر با مشكلات زيادي همراه است، پس از 3 يا 4سالگي، كودك نسبتا به درك واقع بينانه اي نسبت به جدا شدن از وابستگي هاي عاطفي سابق و دلبستگي هاي عاطفي جديد دارد.»
وي اضافه مي كند: در اين سن كودكان مي توانند علت جدايي ها را درك كنند و پذيرش موقعيت جديد براي آنها راحت تر است.
از آقاي فدايي سوال مي كنم به نظر شما چه بچه اي براي فرزندخواندگي مناسب است كه اين طور پاسخ مي دهد: «اين سوال يكي از دغدغه هاي مهم داوطلبان پذيرش فرزند هم هست كه چه كودكي براي فرزندخواندگي مناسب است؟ پيش از انجام مراحل قانوني پذيرش فرزند، كودك بايد تحت معاينه پزشكي و روانشناسي قرار گيرد و وضعيت رشد طبيعي او بررسي شود، در مقابل داوطلبان پذيرش فرزند نيز بايد از نظر جسمي و رواني سالم بوده و وضعيت اقتصادي مناسبي براي تامين نيازهاي كودك داشته باشند همچنين از نظر سن و سال نيز بايد در شرايطي باشند كه حوصله نگه داري و مراقبت از فرزندخوانده را داشته باشند.»
اين روانپزشك با اشاره به اينكه به طور معمول ميزان اختلالات رفتاري در فرزندخوانده ها نسبت به كودكان عادي هم سال خود 2برابر بيشتر است مي گويد: «البته ريشه بسياري از اين اختلالات به شرايط قبلي نگهداري و خانوادگي برمي گردد و در شرايط جديد بسياري از آنها قابل درمان است.»
بچه ها بايد واقعيت را بدانند اما...
فرزندخوانده ها علاقه مندند درباره پدر و مادر زيستي خود اطلاعاتي داشته باشند . آيا اصلا اين موضوع بايد با آنها در ميان گذاشته شود وچه مقطع سني براي اين كار بهتر است؟ سوالي كه دكتر فدايي درپاسخ به آن با اشاره به اينكه در تعيين زماني كه حقايق براي بچه ها گفته مي شود، بايد دقت زيادي كرد، تصريح مي كند: «در ايران بسياري از زوجها، اين مسائل را مابين 2تا4 سالگي با فرزندخوانده هاي خود در ميان مي گذارند، اما بهتر است پيش از سن مدرسه درباره پدر و مادر زيستي اين كودكان و اين كه چگونه والدين جديد نقش پدر و مادري را به عهده گرفتند، با فرزندخوانده ها صحبت شود، زيرا اگر در خارج از خانواده اين حقايق به گوش بچه ها برسد دچار مشكلات عاطفي شديد شده، نسبت به والدين خوانده خود بي اعتماد مي شوند.
وي اضافه مي كند: «در مجموع اين كودكان نسبت به والدين زيستي خود روياپردازي مي كنند و تصور رويايي از آنها را الگوي رفتاري قرار مي دهند كه اين وضعيت باعث ايجاد كشمكش هايي در محيط خانواده و در ارتباط با والدين خوانده مي شود.»
دكتر فدايي مي گويد: «در صورت قابل دسترس بودن والدين زيستي، تجربه نشان داده است كه ملاقات با آنها، به خصوص در پايان سن نوجواني، نتايج مثبتي به همراه دارد به اين ترتيب تصور رويايي از پدر و مادر زيستي در ذهن فرزندخوانده ها جاي خود را به واقع بيني مي دهد.»
دكتر فدايي اضافه مي كند: «دوران بلوغ و نوجواني براي فرزندخوانده ها خطرناك است زيرا در اين دوران بحران هويت ايجاد مي شود و اگر والدين خوانده، يك محيط باثبات عاطفي براي فرزند ايجاد نكنند يا نتوانند آزادانه درباره شرايطي كه سبب شده است او را به فرزندي قبول كنند، صحبت نمايند، دچار مشكلات زيادي مي شوند.»
وي مي گويد: «در حال حاضر گرايش خانواده هاي نابارور در برخي مناطق دورافتاده كشور به سمت پذيرش فرزندخوانده به صورت رسمي چندان رايج نيست. در درجه اول خانواده هاي نابارور ترجيح مي دهند با روشهاي لقاح مصنوعي صاحب فرزند شوند و در درجه دوم، فرزند يكي از بستگان خود را به خانه مي آورند و بزرگ مي كنند، البته اين شيوه فرزندخواندگي در مراجع قانوني ثبت نمي شود و در بسياري از موارد زن و شوهر نابارور در شرايطي فرزندان بستگان خود را بزرگ مي كنند كه پدر و مادر آنها وجود داشته و شرايط نگهداري فرزند خود را هم دارند، اما به علت مناسبات خويشاوندي فرزند خود را به كس ديگري مي سپارند. اين شكل پذيرش فرزند از نظر علمي و روان شناسي چندان مطلوب نيست و در آينده مشكلات زيادي ايجاد مي كند.»
لزوم دوره هاي آموزشي
براي فرزندخواندگي
فرزند خواندگي پديده اي با تاريخچه طولاني است. در كشور آمريكا 1/3 ميليون كودك زير 18سال فرزندخوانده هستند (2درصد جمعيت) كه نيمي از آنها در خانواده بستگان و نيمي ديگر در خانواده هاي غريبه به فرزندخواندگي پذيرفته شده اند اما اين كودكان در هر جا كه باشند تنها نيازمند عشق، پرورش، محبت، انضباط، تربيت و راهنمايي هستند.
زهرا هاشم پور، كارشناس ارشد روانشناسي و مشاوره نيز در گفت وگو با گزارشگر كيهان با اشاره به اينكه سابقه اي در امر مشاوره براي خانواده هايي كه بچه هايي را به فرزندخواندگي قبول كردند دارد، نقطه نظرات خود را در خصوص موضوع گزارش اين طور بيان مي كند: «گاه در اثر حوادث طبيعي يا مسائل و مشكلات ديگري كه ممكن است پيش آيد، كودكان يك خانواده سرپرستان خود را از دست مي دهند و گاه كودكي از داشتن سرپرستي واجدشرايط براي تربيت محروم است در عين حال كه اولياي او در قيد حيات هستند، كه در همه جاي دنيا سازمانها و تشكلهايي براي نگه داري و نجات اين كودكان، چه به صورت دولتي يا به صورت خودجوش، به وجود آمده و سرپرستي اين گونه كودكان را برعهده مي گيرند و به نگهداري و آموزش اين بچه ها مي پردازند و با ياد دادن فنون و مهارتهاي گوناگون آنان را براي زندگي اجتماعي آماده مي كنند. اما از سوي ديگر افرادي هم هستند كه مايلند شرايطي ايجاد شود تا بتوانند اين كودكان را تحت سرپرستي خود قرار دهند و نسبت به تربيت آنها اقدام كرده و همانند فرزند خود آنها را براي زندگي اجتماعي آماده كنند.»
دكتر هاشم پور با اشاره به اينكه آنچه در مسئله فرزندخواندگي بسيار مهم است، موضوع آماده كردن خانواده هاي متقاضي براي پذيرش كودكان بي سرپرست مي باشد، خاطرنشان مي كند: «لزوم يك دوره آموزشي براي پدر و مادرهايي كه خواهان فرزند هستند مي تواند شروع خوبي براي آموزش فرزندپذيري فرزندان در خانواده باشد.»
وي مي گويد: «ممكن است خانواده هايي با برخوردهاي هيجاني و بدون تفكر، ايجاد شرايط مصنوعي زندگي، پاسخ به همه خواسته هاي كودك تازه وارد و شرايط ديگر مسائل تربيتي او را تحت تأثير خود قرار دهند كه استفاده از خدمات روان شناسي و مشاوره براي خانواده هايي كه پذيرش فرزند دارند و همچنين پيگيري مسائل كودكان در خانواده هاي پذيرفته شده مي تواند در امر تربيت بچه ها مؤثر باشد.»
خانم هاشم پور خاطرنشان مي كند: «به كارگيري روشهاي مطلوب تربيت، ايجاد رابطه صحيح با كودكان و آمادگي كامل اقتصادي و عاطفي مي تواند همه كودكان را از شرايط سرپرستي سازمانها و نهادهايي كه شباهت به خانواده ندارند نجات دهد و كمك زيادي به زوجهاي نابارور كند تا اجازه ندهند نداشتن فرزند كانون زندگي آنها را متلاشي كند، پس نگاه صحيح به فرزندخواندگي و مسائل جنبي آن مي تواند از بسياري از معضلات اجتماعي و تربيتي در مورد كودكان بي سرپرست پيشگيري كند.»
دختران مجرد هم
صاحب فرزندخوانده مي شوند؟
در خبرها شنيديم كه دختران مجرد هم مي توانند فرزند خوانده بگيرند و بچه اي را تحت سرپرستي خود درآورند. براي صحت و سقم اين خبر، موضوع را با خانم فاطمه قرباني، كارشناس حقوقي دفتر توانمندسازي خانواده، زنان و كودكان در ميان گذاشتيم كه وي در گفت وگو با گزارشگر كيهان اين طور توضيح مي دهد: «باتوجه به قانون جديد حمايت از كودكان و نوجوانان بي سرپرست كه در سال 1388 در مجلس تصويب شد و در صورت تأييد شوراي نگهبان، زنان و دختران بدون شوهر، در صورتي كه حداقل 30سال سن داشته باشند، حق سرپرستي كودك دختر را دارند، اما در حال حاضر اين امر امكان پذير نيست. البته ساير شرايط فرزندپذيري نيز مي بايست در خصوص اين متقاضيان رعايت شود.»
در ادامه از خانم رضايي سؤال مي كنم آيا قانون فرزندخواندگي فسخ هم مي شود و اين فسخ شدن چه زماني اتفاق مي افتد، كه در توضيحاتي مي گويد: «مطابق قانون جاري موارد فسخ فرزندخواندگي شامل سه مورد زير است:
1- تقاضاي دادستان در صورتي كه سوءرفتار يا عدم اهليت و شايستگي هر يك از زوجين سرپرست براي نگاهداري و تربيت طفل تحت سرپرستي محرز باشد.
2- تقاضاي دادستان در صورتي كه سوءرفتار طفل براي هر يك از آنان غيرقابل تحمل باشد همچنين در موردي كه سرپرست قدرت و استطاعت براي تربيت و نگاهداري طفل را از دست داده باشد.
3- توافق طفل بعد از رسيدن به سن كبر با زوجين سرپرست يا موافقت زوجين سرپرست با پدر و مادر واقعي طفل صغير.»
از او مي پرسم آيا تولد كودك در خانواده سرپرست موجب فسخ فرزندخواندگي نمي شود كه خانم رضايي اين طور مي گويد: «اگر بعد از قبول سرپرستي زن و مرد با تولد كودكي صاحب فرزند شوند، چون شرط فرزندخواندگي از بين رفته، نمي توان حكم سرپرستي را فسخ كرد، چنانكه تبصره يك ماده سه قانون حمايت از كودكان بي سرپرست مقرر كرده كه باردار شدن زوجه يا تولد كودك در دوران آزمايشي يا پس از صدور حكم موجب فسخ سرپرستي نخواهد بود.»
مشاركتهاي مردمي
اما آنچه كه از شواهد و قراين برمي آيد، براي انجام كارهاي خير و خداپسندانه تمام موانع از سر راه به آساني برداشته مي شود تا هر كس با هر نيتي كه دارد، بتواند در اين راه پيش قدم شود. واحد مشاركتهاي مردمي شيرخوارگاه آمنه نيز يكي از اساسي ترين بخشهاي شيرخوارگاه است كه با برقراري ارتباط مؤثر با خيرين و افراد نيكوكار سعي در مرتفع نمودن نيازهاي فرزندان مجتمع دارد.
خانم مهشيد موقر، سرپرست مجتمع شيرخوارگاه آمنه در گفت وگو با گزارشگر كيهان به كمكهاي داوطلبانه پزشكان و پرستاران اشاره مي كند و مي گويد: «مشاركتهايي كه در اين مجتمع صورت مي گيرد، بخشي به صورت نقدي، غيرنقدي و حساب غيرقابل برداشت فرزندان و مشاركتهاي جذب شده است.»
خانم موقر در ادامه تأكيد مي كند: «باتوجه به اينكه هزينه هاي درمان و نگهداري بچه ها بسيار زياد است و حمايتهاي مركز در برخي موارد تا مراحل دانشگاهي براي بچه هاي مجتمع ادامه دارد، مركز مشاركتهاي مردمي از 30/7 صبح تا 30/7 شب از طريق شماره تلفن 88779400 آماده پاسخگويي به سؤالات و دريافت كمكها و حمايتهاي خيرين است.»
وي همچنين به بازديد 45 ميهمان داخلي و خارجي از كشورهاي كانادا، آمريكا، مجارستان، نيجريه و... در حاشيه اجلاس بين المللي روان شناسي دين و فرهنگ از شيرخوارگاه در هفته گذشته اشاره مي كند و مي گويد: «اين بازديد به منظور حمايت عاطفي و رواني از بچه هاي مركز صورت گرفته بود كه اين گونه بازديدها خود نوعي مشاركت در كارهاي خيرخواهانه محسوب مي شود.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14