(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 3 خرداد 1390- شماره 19934

بازگشايي دانشگاه هاي بحرين پس از 2 ماه تعطيلي
تجمع دانشجويان جنوب كشور در اسكله آبادان
تغيير رويه انعكاس خبر در يك خبرگزاري پس از ورود تيم جديد
جريان فتنه در دانشگاه اصفهان دست به دامن حامي رضاخان شد
دوم خرداد با جنبش دانشجويي چه كرد ؟
روشنفكري ابزاري براي حمله به دين
گزارش ويژه



بازگشايي دانشگاه هاي بحرين پس از 2 ماه تعطيلي

بسياري از دانشجويان در جريان قيام مردمي در بحرين از دانشگاه اخراج شدند كه بازرسي ها به دليل عدم حضور اخراجي ها در دانشگاه ها است.
به گزارش فارس، پس از 2 ماه تعطيلي، دانشگاه هاي بحرين به روي دانشجويان گشوده شد اما حاضران در قيام مردمي از ورود به دانشگاه محروم شده اند.
مأموران حكومت آل خليفه با بازرسي شديد از دانشجويان باعث ايجاد صف هاي طويل در مقابل دانشگاه ها شده اند.
بسياري از دانشجويان در جريان قيام مردمي در بحرين از دانشگاه اخراج شدند كه بازرسي ها به دليل عدم حضور اخراجي ها در دانشگاه ها است.
گفتني است 2 ماه قبل، طي درگيري هايي كه بين دانشجويان ومأموران آل خليفه در دانشگاه هاي اين كشور رخ داد، دانشگاه ها تعطيل شدند.

 



تجمع دانشجويان جنوب كشور در اسكله آبادان

تجمع دانشجويان دانشگاه هاي استان فارس، هرمزگان، يزد، خوزستان در اسكله آبادان برگزار گرديد.
به گزارش مشرق به نقل از مهر، جانشين سازمان بسيج دانشجويي استان خوزستان گفت: دانشجويان دانشگاه هاي جنوب كشور درحمايت از انقلاب مردم بحرين تجمعي را در اسكله مركزي آبادان برپا كردند.
بهمن شهرياري جانشين سازمان بسيج دانشجويي استان خوزستان با اشاره به دانشجويان 4 استان جنوبي كشور در شهر آبادان گفت: تجمع دانشجويان دانشگاه هاي استان فارس، هرمزگان، يزد، خوزستان در اسكله آبادان آغاز گرديد.
وي افزود: دانشجويان پس از اين تجمع حركت خود را به سمت فرودگاه آبادان شروع كردند.
دبير شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي استان خوزستان افزود: همچنين در تجمع دانشجويان در اسكله شهر آبادان شعارهايي در محكوميت اقدامات آل سعود و آل خليفه سرداده شد و در پايان بيانيه اي به زبان هاي فارسي و عربي توسط دانشجويان بسيجي قرائت شد.
وي با بيان اينكه دانشجويان همچنين در حركتي نمادين سوار بر دو لنج به سمت بحرين حركت كردند تاكيد كرد: 400 نفر از دانشجويان دانشگاه هاي جنوب كشور در قالب 200 دانشجوي پسر و 200 دانشجوي دختر در حركتي نمادين به بحرين حركت كردند. كه بعد از طي مسافتي به اسكله آبادان بازگشتند.
شهرياري تصريح كرد: در عرشه اين دو لنج نماد ميدان لوءلوء بحرين قرار گرفته بود و در اطراف اين لنج ها نيز پرچم ها و نمادهاي بحرين پوشانده شده بود.
وي همچنين به برنامه ديگر دانشجويان اشاره و تاكيد كرد: دانشجويان پس از اقدامات براي برگزاري تجمعي ديگر به سمت فرودگاه شهر آبادان حركت كردند. در اين مراسم امام جمعه شهر آبادان و نمايندگان دانشجويان استان هاي جنوبي كشور به سخنراني پرداختند.
جانشين سازمان بسيج دانشجويي استان خوزستان در پايان خاطرنشان كرد: اين تجمع ها توسط قرارگاه بيداري اسلامي در استان خوزستان برنامه ريزي و اجرا شد.

 



تغيير رويه انعكاس خبر در يك خبرگزاري پس از ورود تيم جديد

خبرگزاري برنا كه يكي از زير مجموعه هاي سازمان ملي جوانان به شمار مي رفت پس از منحل شدن اين سازمان رويكرد متفاوتي را نسبت به پرداخت هاي خبري خود اتخاذ كرده است تا جايي كه امروز ولنگاري پوششي در دانشگاه ها در برخي اخبار پي گيري مي شود.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، با تغيير و تحول در اين خبرگزاري و رفت آمدهاي مسئولين جديد، نوع پرداخت به سوژه ها در سرويس هاي خبر نيز تغيير كرده است.
چهارشنبه گذشته در سرويس دانشگاه برنا خبري با عنوان «دانشگاه هاروارد منعي براي انواع پوشش ندارد» درج شد.
اين در حالي است كه اين خبر، گزارشي از كمك هاي مالي به دانشجويان اين دانشگاه بود، اما به نظر مي رسد عمدا چنين تيتري براي اين خبر درنظرگرفته شد.
برنا با بيان اينكه دانشگاه هاروارد تقريبا هرساله به عنوان بهترين دانشگاه جهان، رتبه اول را دارد، سعي كرد قانون پوشش در دانشگاه هاي خارجي را انكار كند تا جايي كه نوشت: نحوه پوشش دراين دانشگاه آزاد است به طوري كه حتي در روزهاي گرم، بعضي از دانشجويان با تي شرت و شلواركوتاه و صندل به دانشگاه مي آيند.
گفتني است رويكرد برنا پس از ورود تيم جديد منتسب به جريان انحرافي تغيير كرده است، چه اينكه حدود دوسال پيش، سرويس دانشگاه اين خبرگزاري با بررسي نحوه پوشش در دانشگاههاي معتبر جهاني، عدم ولنگاري پوششي در دانشگاههاي جهاني را اثبات مي كرد كه به علت تغيير سرور، آرشيو اين اخبار نيز از دسترس خارج شد.

 



جريان فتنه در دانشگاه اصفهان دست به دامن حامي رضاخان شد

عدم اقبال دانشجويان به فضاسازي هاي جريان فتنه در دانشگاهها موجب آن شده تا اين جريان از طريق روش هاي غيرمجاز و غيرقانوني به فعاليت خود ادامه دهند.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، تعدادي از فعالين اصلي همسو با جريان موسوم به سبز به دليل عدم امكان فعاليت علني در عرصه سياسي با تشكيل يك كانون دانشجويي به نام «راه اميد» اقدام به جذب و سازماندهي نيرو و همچنين فعاليت پنهاني مي كنند.
اين كانون كه به محل رفت و آمد دانشجويان طرفدار جريان موسوم به سبز همچون «م ف»، «س س»، «ع ص» و «پ ر» تبديل شده، عمده فعاليت خود را در راه اندازي گروه هاي مطالعاتي با موضوعاتي از قبيل انقلاب اسلامي، ولايت فقيه، جريان شناسي سياسي و... قرار داده است كه در اين ميان تلاش مي كند تا اين موضوعات را از ديد افرادي همچون «صادق زيباكلام» تبيين كند.
گفته مي شود اين افراد قصد دارند تا در آينده با فعال كردن زمينه مطالعاتي و افزايش بار معلومات خويش اقدام به راه اندازي كرسي هاي آزادانديشي و مناظراتي در دانشگاه كنند تا در قالب آن بتوانند ديدگاه هاي خود را منتشر نمايند. برخي از افراد مذكور نيز درجريان فتنه گذشته بسترهايي را براي ايجاد آشوب در اين دانشگاه فراهم نموده و به انحراف دانشجويان دست مي زدند.

 



دوم خرداد با جنبش دانشجويي چه كرد ؟

محمد اميني
جريان موسوم به دوم خرداد، از سال 76 و با تكيه بر كثرت آراء مردم در انتخابات، همواره سعي در زنده نگه داشتن اين روز براي پيشبرد اهداف خود داشت.
يكي از مهم ترين پشتوانه هاي اين جريان، دانشجويان و گروه هاي آنان بودند؛ به طوري كه مي توان گفت جريان دوم خرداد با حمايت هاي جامعه دانشگاهي و دانشجويان در عرصه سياسي صعود كردند و با فروكش كردن اين حمايت ها نيز دچار افول شد.
آنچه در اين ميان قابل تامل است، موج سواري اين جريان بر هيجانات دانشجويان بود كه در اغلب موارد نيز از پيش طراحي مي شد.
دوم خردادي ها (اصلاح طلبان) از همان ابتداي روي كارآمدن، معتقد بودند كه مردم با راي خود اعلام كرده اند چه نمي خواهند و اين موضوع را برايشان تعيين خواهيم كرد؛ بنابراين زمينه سازي براي تولد الگوي ليبرال دموكراسي را در مقابل الگوي جمهوري اسلامي، آغاز كردند.
دوم خردادي ها در شعارهاي تبليغاتي خود، اعتقاد به امام و يا تاييد خاتمي از سوي امام را مطرح مي ساختند و شعارهايي برخاسته از انقلاب و آرمان هايش را تكرار مي كردند. آن ها شعارهايي مانند: آزادي، مردم سالاري و توسعه سياسي را ترويج مي دادند و با سوءاستفاده از اين شعارها، دامنه آزادي را تا آنجا گسترش دادند كه افراد مرتد نظام و اپوزيسيون خارج نشين، وارد كشور شدند و به راحتي به اشاعه افكار و عقايد خود پرداختند.
در اين ميان سرمايه گذاري بر فضاي دانشگاه و تشكل هاي دانشجويي به منظور نقش آفريني اين قشر در مواقع حساس- به نفع جريان اصلاحات - از جمله اساسي ترين و كاربردي ترين اهداف اين جريان بود.
اهميت اين سرمايه گذاري تا آنجا بود كه خاتمي در يكي از سخنراني هاي خود در حضور دانشجويان، صراحتا اعلام كرد كه «يكي از پايگاه هاي مهم در موفقيت من در انتخابات، تشكل هاي دانشجويي بودند.»
اين در حالي بود كه فضاي ظاهرا آزاد دانشجويي از پشت صحنه، به شدت كنترل و هدايت مي شد. اين موضوع منجر به بسته تر شدن فضاي سياسي كشور و انحصار آن به نفع جريان اصلاحات، به ويژه در تشكل هاي دانشجويي و فعاليت هايشان شد. بسط سوءاستفاده هاي جريان اصلاحات از تشكل هاي دانشجويي، منظور اين نوشتار نيست اما بازخواني سالگردهاي دوم خرداد در سال هاي حاكميت اصلاح طلبان مي تواند چگونگي تاثير جريان دانشجويي را در فراز و فرود فعاليت هاي اصلاح طلبان، به خوبي نشان دهد.
اولين سالگرد، دوم خرداد 77 ديدار در دانشگاه تهران
در روز 31 ارديبهشت ماه، روزنامه سلام، مهمترين روزنامه طرفدار خاتمي در صفحه اول خود با چاپ عكس معروف انتخاباتي خاتمي، تيتر زده بود: «ديدار با رئيس جمهور در دانشگاه تهران». دفتر تحكيم وحدت هم با صدور اطلاعيه اي دانشجويان و مردم را به راهپيمايي از ميدان ولي عصر تا دانشگاه تهران دعوت كرد. جنجالي ترين سالگرد دوم خرداد در اين سال برگزار شد. سخنراني مفصل و طولاني خاتمي به همراه كف زدن هاي مكرر حضار در شب شهادت امام سجاد(ع) به علاوه يكي از معدود راهپيمايي هاي دانشجويي در اين روز اتفاق افتاد. هر چند كه به فاصله چند روز، ده ها هزار روحاني و طلبه در قم كفن پوش شده و در اعتراض به هتك حرمت ايام عزاي آل الله در اين تجمع، راهپيمايي كردند.
در اولين ساعات بعدازظهر دوم خرداد 77، كم كم جمعيت وارد ميدان ولي عصر شد. گرماي خردادماه هم مانع از ابراز هيجان و شور جوانان و دانشجويان مشتاق خاتمي نمي شد. دقايقي بعد ميثم سعيدي عضو آن روز دفتر تحكيم وحدت و امروز حزب مشاركت، در سخناني دوم خرداد را در راستاي اعاده حقوق ملت و يك جواب منفي به سياست هاي سابق سختگيرانه فرهنگي و سياسي دانست. پس از سخنراني ميثم سعيدي راهپيمايي آغاز شد. هزاران راهپيماي تهراني شعارهايي كه از تريبون قرائت مي شد را تكرار مي كردند. تقريبا در همه شعارها نام خاتمي تكرار مي شد؛ شعارهايي كه بعدها در هيچ مراسم ديگري تكرار نشد: «خاتمي مظهر وفاق ملي- سياستش راه تنش زدايي»، «آنان كه بر خاتمي مي خروشند- شريك آمريكا و دين فروشند».
راس ساعت مقرر و بدون حتي يك دقيقه تأخير، خاتمي در جايگاه حاضر شد. اين اولين و آخرين باري بود كه خاتمي در مصلاي دانشگاه تهران سخنراني كرد. خاتمي با شور و هيجان كم نظيري سخنراني مي كرد و با هيجان صدبرابر از سوي حضار پاسخ مي گرفت. خاتمي در اين سخنراني مكررا واژه «قانون اساسي» را به كار برد و بر قانون گرايي تأكيد ورزيد. او گفت: «تثبيت نظام بايد براساس يك سند ملي وبشري باشد و اين سند ملي همان قانون اساسي است.» وي، تأكيد كرد: «حماسه دوم خرداد نه متعلق به رئيس جمهور است و نه هيچ دسته و گروهي، متعلق به مردم ايران است.»
در اين مراسم شعارهايي عليه آيت الله يزدي رئيس وقت قوه قضاييه و لاريجاني رئيس وقت صدا و سيما سر داده شد و از عبدالله نوري و مهاجراني وزراي وقت كشور و ارشاد حمايت شد.
دومين مراسم سالگرد دوم خرداد،
خاتمي در ورزشگاه آزادي، تحكيم وحدت در پارك لاله
سومين ماه سال 78 رسيده بود اما اين بار خاتمي نه در دانشگاه تهران كه در ورزشگاه آزادي به جمع يك صد هزار نفري منتخبان شوراهاي شهر و روستا رفت. دفتر تحكيم وحدت هم خواستار صدور مجوز راهپيمايي «از انقلاب تا آزادي» براي حركت از ميدان انقلاب تا ميدان آزادي شد. درخواستي كه از سوي وزارت كشور رد شد و باعث شد دفتر تحكيم وحدت به مراسمي در ضلع غربي پارك لاله قناعت كند.
خاتمي در حالي وارد ورزشگاه آزادي شد كه از سوي اعضاي سرشناس شوراي شهر اول تهران همچون عبدالله نوري و سعيد حجاريان همراهي مي شد. او پس از آن كه در پيست كناري زمين به ابراز احساسات كل جمعيت حاضر پاسخ گفت، در جايگاه ويژه به سخنراني پرداخت. او در اين سخنراني گفت: «نهادينه شدن مردم سالاري ديني مهم ترين مرحله گذار اجتماعي است. در مرحله گذار به سوي پايدار شدن مردم سالاري ديني، بايد تلاش كنيم تا نهادهاي اجتماعي و مدني جايگاه خود را پيدا كنند و در عين حال متوجه حساسيت مرحله گذار باشيم و بيش از همه بايد هوشيار باشيم، از اين فضا براي سست كردن مباني اعتقادي مردم و اصول و ارزش هايي كه انقلاب بر آن استوار است، سوءاستفاده نشود.»
مراسم ورزشگاه آزادي تمام شد و حاضران به آرامي ورزشگاه را ترك كردند؛ اما شرايط در پارك لاله چندان آرام نبود. درگيري هاي پراكنده بين دانشجويان و معترضان حتي قبل از شروع مراسم آغاز شده بود. درگيري ها در هنگام سخنراني ابراهيم اصغرزاده (عضو سابق شوراي شهر) به حدي رسيد كه سخنان اصغرزاده قطع شد و علي رضا طاهري (عضو سابق تحكيم) دانشجويان را به آرامش دعوت كرد.
طيف هاي مختلف دانشجويان (جمعيتي حدود 4 تا 5 هزار نفر)، هركدام شعارها و پلاكاردهاي خاص خودشان را داشتند. در اين ميتينگ سياسي هم شعار «درود بر مصدق سلام بر خاتمي» شنيده مي شد و هم «رئيس جمهور ما امام جمعه ما»! ابراهيم اصغرزاده سخنران آن روز مراسم با بيان اين كه دانشجويان مهمترين حاميان خاتمي در پي گيري اهداف و آرمان هاي دوم خرداد هستند، گفت: «ما از بمب اتم هم خطرناك تريم».
سومين سالگرد دوم خرداد،
اصلاح از درون و يا تغيير ساختار
پس از جنجال هاي كنفرانس برلين، تعطيلي مطبوعات و در آستانه آغاز مجلس ششم، سومين سالگرد دوم خرداد نيز برگزار شد.
خاتمي در اجتماع اعضاي شوراهاي اسلامي- در سالن اجتماعات وزارت كشور- با لحني خردمندانه گفت: «دو گروه از دو پايگاه متفاوت با به وجود آمدن دوم خرداد گفتند كه انقلاب اسلامي پايان يافت. يك گروه، كه مخالف اصلاحات از درون بودند و حركت اصلاح طلبي مردم را به عنوان توبه تعبير كردند. اينها قبلا شكست خورده بودند و مي خواستند جامعه را به سوي لائيسم ببرند. گروهي ديگر، جرياني بود كه چون آن حركت را مخالف سليقه خود مي ديد، گفت كه مردم به انقلاب اسلامي رأي «نه» دادند و آن را انحراف از انقلاب معرفي كردند.»
چند خيابان پايين تر از ميدان فاطمي در دانشگاه تهران، علي رضا علوي تبار جوانان را به پيروي از تئوري تغيير نظام تصميم گير دعوت كرد و گفت: «به جاي اقدام عليه افراد بايد نيروهايتان را صرف «تغيير نظام تصميم گيري و اصلاح ساختار قدرت كنيد.» در اين تجمع كه از سوي دفتر تحكيم وحدت برگزار شده بود، حدود دو هزار نفر شركت كردند. فضاي نامطلوب اين ميتينگ سياسي، منجر به اعتراض شديد بخشي از دوم خردادي ها شد.
دوم خرداد 80 تلاش براي وارد كردن ضربه نهايي
با گذشت چهار سال از دوم خرداد 76، زمان انتخابات رياست جمهوري فرا رسيده است. خاتمي مجدداً نامزد رياست جمهوري است و بر اين موضوع تأكيد دارد كه رهبر فرهمند اصلاحات نيست. او حتي خود را سمبل و نماد دوم خرداد نمي داند. خاتمي وعده داد كه در روز 7 خرداد در ورزشگاه شهيد شيرودي با مردم سخن خواهد گفت. او براي چندين بار تكرار مي كند كه او فقط نامزد رياست جمهوري است. اين مراسم سالگرد دوم خرداد است، اما با چند روز تأخير.
خاتمي پس از استقرار در جايگاه و فروكش كردن احساسات حاضرين، بحثي تاريخي را شروع مي كند و سپس- براي اولين بار در سالروز دوم خرداد- به اقدامات سياسي، فرهنگي و اقتصادي دولت خود اشاره مي كند. اين براي اولين بار است كه خاتمي در سالروز دوم خرداد از اقدامات دولتش سخن به ميان مي آورد. او در پايان حرف هايش با قاطعيت ابراز كرد: «من رهبر اصلاحات نيستم، رهبر اصلاحات مردم بزرگواري هستند كه قرن ها براي داشتن ايران آباد و سرافراز تلاش كرده اند.» ستاد انتخاباتي خاتمي در روز دوم خرداد سلسله سخنراني هايي را در سراسر كشور تدارك مي بيند. عباس عبدي، فاطمه حقيقت جو، حميدرضا جلايي پور با حدود دويست نفر مستمع در حسينيه ارشاد تجمعي را ترتيب دادند. عباس عبدي در اين تجمع اظهار داشت: «در 18خرداد بايد آخرين ضربه رواني به انديشه پوسيده ضد مردم سالاري وارد شود.» اين در حالي بود كه در دفتر تحكيم وحدت، انشقاقي عميق در حال وقوع بود. درگيري فيزيكي اعضاي شوراي مركزي پس از سخنراني خاتمي در حسينيه2 جماران، اوج اين اختلافات بود و در ستادهاي انتخاباتي نيز، ستاد راي اولي ها جاي ستاد دانشجويان را گرفته بود.اين آغاز انزواي دوباره دانشجويان بود.
دوم خرداد 81 يك روز تكراري براي جريان اصلاحات
برخلاف سال هاي قبل، هيچ مراسم و سالگردي براي اين روز تدارك ديده نشده بود. موسوي لاري وزير كشور، در سخناني تكراري از فعال شدن ستادهاي بحران خبر داد. حميدرضا جلايي پور (عضو شوراي مركزي حزب مشاركت) به وجود يك بن بست در شرايط موجود اعتقاد داشت. اما او اين بن بست را حقوقي مي داند و آن را مهم ترين چالش روز ايران، از زاويه جامعه شناسي سياسي معرفي كرد. وي تاكيد داشت كه راه حل اين بن بست «تكروي» نيست بلكه بايد درباره راهكارهاي ممكن آن به ويژه در ميان حقوق دانان بحث و وفاق عمومي حاصل شود. خاتمي هم در سالروز دوم خرداد سخن گفت. او اين بار در جمع اعضاي ستاد مردمي بيستمين سالگرد آزادي خرمشهر سخنراني كرد. او باز هم آزادي را از مهم ترين اهداف انقلاب اسلامي برشمرد.
دوم خرداد 82 چند صدايي در جبهه اصلاحات
لوايح دوگانه دولت تقديم مجلس ششم شده بود. او مدعي بود اين دو لايحه حداقل هايي است كه براي روند امور لازم است. نااميدي در جبهه دوم خرداد موج مي زد. پيام اول ستون ديد و بازديد روزنامه ياس نو به وضوح اين مسئله را نشان مي دهد: «مثل روز روشن بود كه اصلاحات تمام شد و به اهدافي كه در نظر گرفته بود، نمي رسد. بهتر است شما هم موضع خودتان را در قبال موجودي كه دارد، لحظات آخر عمرش را مي گذراند، انتخاب كنيد و بگوييد كه براي آينده چه كار مي خواهيد كنيد؟» همه نگاه ها به آينده دوخته شده بود. عمادالدين باقي مي گويد «اصلاح طلبان هنوز امكان بازسازي دارند.» علي اصغر خداياري، دوم خرداد را به سالي تشبيه مي كند كه چهار فصل دارد، فصل اول: اميد، فصل دوم: تشويش، فصل سوم: يأس و فصل آخر: عبرت. او زمانه را انتهاي فصل يأس و ابتداي فصل عبرت مي داند.
مصطفي تاج زاده عنصر كليدي جبهه دوم خرداد، «رفراندوم» را تنها راه عبور از تنگناها برشمرد اما سيدمحمد خاتمي، با صدور بيانيه اي باز هم همان حرف هاي هميشگي اش را تكرار كرد: «من براساس عهد خويش همچنان مصرانه پيگير خواسته هايي هستم كه در برنامه ها و مواضع خود به آن ها وعده داده ام. اينك براي پيشبرد آن ها بيش از گذشته بر تفاهم و وحدت ملي و تاكيد بر حفظ هويت دوم خرداد و پي گيري آرمان هاي آن اصرار دارم. اين راه را، راهي به سوي سرافرازي ايران و اسلام و حفظ سرمايه هاي معنوي و مادي كشور و مايوس شدن دشمنان مي دانم و اين راهي است كه به اعتبار تجربه، آگاهي و عزم ملت، بن بست و توقف ندارد، بكوشيم كه با گام هاي استوار آن را بپيماييم.» وي باز هم تكرار كرد: «اگر به تنگ كردن دايره دين و قانون اساسي بر مردم اعتراض مي شود اگر فرياد زده مي شود كه زنده باد مخالف من، براي تقويت جمهوري اسلامي است.»
ديگر كسي براي خاتمي در روز دوم خرداد سوت و كف نمي زد، اما روزنامه همبستگي در سرمقاله اش مطالبي هوشمندانه را بيان داشت: «دوم خرداد دوران اثبات بي هوشي و بي فكري اصلاح طلبان و گم شدن هدف اصلي اصلاحات بود. دوم خرداد، دوران بروز استعدادها هم بود، بروز كردند تا شناخته شوند و بعد حذف شوند. دوم خرداد، دوران موج سواري كساني بود كه از كاروان قدرت عقب افتاده بودند. دوم خرداد دوران سوء مديريت بود. دوم خرداد، اما مي توانست دوران بهتري هم باشد.»
شديدترين حملات به خاتمي، از سوي اعضاي حزب مشاركت صورت گرفت. هر چند حزب مشاركت در بيانيه اي از خاتمي حمايت كرد اما هادي قابل، از اعضاي شوراي مركزي اين حزب، در سخناني جنجالي گفت: «براي من جاي سوال است كه چرا خاتمي پس از شش سال چنين بيانيه ضعيفي را منتشر كرد و همان سخنان هميشگي را دوباره تكرار كرد. خاتمي با اين بيانيه ثابت كرد كه در پي گذر زمان و اتمام دوران رياست جمهوري خويش است!» اما خاتمي در اين بيانيه پيام دوم خرداد را نيز تشريح كرده بود. همه مخاطبان، تحليل خاتمي را اصول گرايانه و ارزش مدارانه توصيف كردند: «دوم خرداد بر جمهوري اسلامي با همه ابعادش پافشاري مي كند و اگر اعتراضي هست، از آن جهت است كه اين دستاورد بزرگ مردم ما آسيب نبيند.»
درست در زماني كه خاتمي بر جمهوري اسلامي با همه ابعادش تاكيد مي كرد، طيف ملي- مشاركتي دفتر تحكيم وحدت در بيانيه اي خروج اين دفتر از جبهه دوم خرداد را اعلام كرد. اين طيف تلاش كرد تا نام و مرام دفتر تحكيم وحدت را به دفتر «تحكيم دموكراسي» تغيير دهد و درصدد برآمد تا بر ويرانه هاي جبهه دوم خرداد، جبهه تحكيم دموكراسي را برپا كند؛ امري كه تقريبا از نظر همه محال بود.
مخدوش شدن چهره اصلاحات
از جمله اساسي ترين دلايل مخدوش شدن چهره جريان دوم خرداد در نظر عموم مردم و به ويژه جوانان مي توان به موارد زير اشاره كرد:
- تعرض به هويت اسلامي ملت ايران
- غوغاسالاري و تنش زايي در حكومت
- بازي در نقش اپوزيسيون نظام
- تلاش براي به صحنه آوردن الگوي ليبرال دموكراسي در مقابل جمهوري اسلامي
- تعاملات با بيگانگان و تلاش براي احياي رابطه با امريكا
- برهم زدن مرزهاي انقلاب و ضدانقلاب
- بي توجهي به نيازها و خواسته هاي اصلي مردم و ايجاد خواسته هاي تصنعي
- تلاش براي بسط گفتمان غرب گرايي
- عدم تحقق شعارهاي دوم خرداد (آزادي، شايسته سالاري، احترام به حقوق شهروندان، توسعه سياسي و...) و پشت پا زدن به همه آنها پس از پيروزي
- قبضه كردن فضاي سياسي كشور به نفع جرياني خاص
- باز شدن فضا براي ابراز عقيده توسط جريان هاي غيراسلامي و غيربومي
برخي سياست هاي اتخاذ شده در مورد دانشجويان را نيز مي توان چنين برشمرد:
- نگاه ابزاري به دانشجويان و خواسته هاي اين قشر
- محدود كردن و در تنگنا قرار دادن فعاليت هاي گروه هاي دانشجويي ارزشي
- ترور شخصيت دانشجويان مذهبي در دانشگاه ها
- بستن تريبون ها بر صداي دانشجويان انقلابي
- ستاره دار كردن دانشجويان انقلابي و جلوگيري از ادامه تحصيل آنها به دليل مغايرت تفكرات سياسي ايشان با جريان دوم خرداد.
¤ دانشجوي معارف اسلامي

 



روشنفكري ابزاري براي حمله به دين

«گري لگن هاوزن» در سال1953 در شهر نيويورك آمريكا متولد شد. در سال1983 دكتراي خود را در رشته فلسفه از دانشگاه بوستون اخذ كرد و تا سال 1989 م. به تدريس مقدمه منطق، فلسفه، زيباشناسي، علم اخلاق، فلسفه مذهب و متافيزيك پرداخت. وي بعدها مسلمان مي شود و نام «محمد» را براي خود انتخاب مي كند. او «تشيع» را برمي گزيند و آن را منطبق با روحيه سخت پذير و جست وجو گر خود مي داند. وي روحيه نفوذ ناپذيري خود را مديون پدر مي داند و چنين تصور مي كند كه حتي اكنون نيز مديون همان روحيه است.
ايشان مدت دوازده سال است كه در ايران به سر مي برد و هم اكنون در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) به تدريس و تحقق فلسفه اشتغال دارد، ايشان داراي آثار و تأليفاتي است كه در آمريكا و ايران منتشر شده است. حدود ده سال در دانشگاه تگزاس جنوبي تدريس كرد تا اين كه بين لگن هاوزن و مديريت دانشگاه اختلافاتي به وجود آمد و در نتيجه، از آن دانشگاه استعفا كرد. يك سال بعد بنا به دعوت انجمن حكمت و فلسفه به ايران آمد و در آن جا به مدت 4سال تدريس كرد. پس از آشنايي با بنياد باقرالعلوم(ع) به دعوت حضرت آيت الله مصباح يزدي به تدريس در اين مركز مشغول شد و مدت دوازده سال است كه در ايران زندگي مي كند.
مدتي بود كه بحث از روشنفكري ديني كنار گذاشته شده بود ولي طي سال گذشته دوباره نجواهايي در اين مورد شنيده شد. آن چه در ادامه مي خوانيد بخشي از نظرات دكتر لگن هاوزن است كه مدت ها با فلسفه تحليلي و اسلامي و انواع گرايش هاي نوجويانه از جمله روشنفكري، آشناست. هرچند همان طور كه خواهيد ديد روشنفكري ديني ازنظر ايشان مفهومي غيرمنتظره و ناسازگار است:
- بسياري از بحث هايي كه در اين سال ها درباره روشنفكري ديني طرح شده حول اين بوده كه آيا مي توانيم مفهومي چون روشنفكري ديني را بپذيريم يا نه، نظر شما چيست؟
در غرب نحله اي تحت عنوان نحله «روشنفكري ديني» نداريم تا براساس مانيفست يا الگوي خاصي روشنفكري ديني را هم چون مكتب ببينيم يا بسنجيم. اين واژه لااقل در ايران ريشه اي فرانسوي دارد. اتفاقاً واضح است كه دكتر «شريعتي» پس از تحصيل در فرانسه و بازگشت به ايران، اين جريان را آغاز كرده است. با درنظر داشتن اين واقعيت مي توانيم كمر به تحليل جريان موسوم به روشنفكري مذهبي ببنديم. روشنفكري در فرانسه ريشه در گرايش هاي چپ داشت و وقتي به ايران رسيد رنگ و بوي ديني گرفت. وقتي سوسياليست هايي پيدا شدند كه سوسياليست هاي خداپرست نام گرفتند، روشنفكري به طريق اولي مي تواند اصالتاً غربي ولي با چهره اي ديني باشد.
- آيا به نظر شما مفهوم روشنفكري ديني متضمن تناقض است؟
جمع اين دو مفهوم «روشنفكري ديني» در واقع جمع الحاد و دين داري است كه آشكارا تناقض دارد. روشنفكري اصلاً براي حمله به دين پا به عرصه وجود گذاشت ولي در ايران به خاطر رواج و دين داري، تغيير سيما داد. به اين ترتيب و از همين گذر است كه با چيزي كه دين سنتي مي نامند چالش دارد.
- يعني ما با مشتي فريب كار روبه رو هستيم؟
اين برخورد كه حاوي ظن و گمان از پيش منفي است، صحيح نيست و به طور كلي محقق را از حقيقت دور مي كند. تنها چيزي كه من مي گويم اين است كه روشنفكري ديني متناقض است و حتي امكان دارد به جايي نرسد و تبعات نامطلوبي هم داشته باشد. به هرحال رويارويي آن ها با دين داران سنتي بسيار خاص است و مثلاً با پروتستانتيست ها كه با كليساي دوره خود درگير شدند قابل مقايسه نيست. چه پروتستانتيست ها ضدفلسفه، ضد فساد كليسا و ضد انحراف از مسيحيت بودند و اعمالي چون ثروت اندوزي كليسا و كارهايي نظير خريد و فروش بهشت را نادرست مي دانستند و از بازگشت به مسيحيت اصيل و شايد سنتي دم مي زدند. در گذشته نيز گفته ام در ايران شايد كساني مانند پيروان مكتب تفكيك كه به دنبال پالودن دين از فلسفه و عرفان نظري هستند، شباهت بيش تري (لااقل در اين مورد آخر) داشته باشند.
توجه داشته باشيم كه برآيند عمل روشنفكران ديني بيش تر پاسخ گويي به نيازهايي است كه گويا از جانب غرب ايجاد شده و روشنفكران اغلب تلاش مي كنند اسلام را با آن هماهنگ كرده يا همراه با آن قلمداد كنند؛ البته از شريعتي به بعد، اين گروه رفته رفته پخته تر شدند اما هنوز در بنياد، بيش تر غربي هستند.
- آيا موضوعي مانند كرامت انساني در قالب حقوق بشر و انواع قواعد انسان دوستانه تناقضي با اسلام دارد؟ اين سؤال از آن جهت اهميت دارد كه مناقشات زيادي ميان طرفين در اين موضوع وجود دارد؟
از نگاه سنت گرايان، انسان في نفسه و في حد ذاته قابل فهم نيست. اين جاست كه بحث جهات مطرح مي شود. از ديد گفتمان هاي غربي جهت انسان طبيعت است درحالي كه در نگاه توحيدي آدمي جهت الي الله، دارد.
مسأله روشنفكران ديني با دين داران سنتي تنها در بنيان ها نيست و روشنفكران معمولاً دين داري سنتي را براي حل و فصل مسايل كافي نمي دانند...؟
با اين حال خود بيش تر برخوردي ايدئولوژيك مي كنند به گونه اي كه گويا با متهم كردن دولت و در نتيجه پاره اي اصلاحات صرفاً سياسي تمامي مشكلات فرهنگي، اقتصادي و... مرتفع مي شود. نگرش سياست زده نمي تواند موفق شود.
- يعني شما دين داران سنتي را موفق مي دانيد؟
كسي منكر مشكلات و ضرورت اصلاحات نيست، منتهي مشكل با جايگزين كردن ايدئولوژي ليبرال تمام نمي شوند؛ بلكه اصلاً بايد سؤال كرد چگونه است كه ليبرال ها در به دست آوردن قدرت ناكام مانده اند. اين ناكامي در مشكلات فرهنگي آن ها ريشه دارد و ناهماهنگي ايشان با فرهنگ عمومي و حجم بالاي كار صرفاً سياسي باعث مي شود، پذيرفته نشوند. در ضمن روشنفكران به جاي داشتن راه حل هاي معقول به انتقاد دل خوش دارند. انتقاد وقتي يك سويه و بدون پيشنهاد عملي باشد، نتيجه اي جز ناكامي ندارد.
بسياري از كشورهايي كه امروز از موقعيت خوبي برخوردارند با كار فراوان به اين جا رسيده اند. اگر همه يك صدا انتقاد كنند ولي خود كار نكنند يا به خاطر مشكلات سياسي و اقتصادي از ايران بروند، اتفاق خاصي نمي افتد.
منبع: پايگاه تحليلي تبييني برهان

 



گزارش ويژه

دانشگاه بين المللي ايرانيان و اما و اگرهايش
اسفنديار رحيم مشايي- رئيس دفتر رئيس جمهور- مجوز تأسيس دانشگاه غيرانتفاعي با عنوان «دانشگاه جامع بين المللي ايرانيان» دريافت كرد.
به گزارش مشرق، خبرگزاري فارس صبح روز سه شنبه 27 ارديبهشت 90، خبر داد كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تازگي با اعطاي مجوز تأسيس دانشگاه غيرانتفاعي در تهران براي اسفنديار رحيم مشايي، رئيس دفتر رئيس جمهور موافقت كرده است.
اين دانشگاه كه دانشگاه «جامع بين المللي ايرانيان» نام دارد، موسسه اي غيردولتي- غيرانتفاعي بوده و بدون كنكور اقدام به پذيرش دانشجو مي كند.
پيش از اين نيز شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه انحصار صدور مجوز تأسيس مؤسسات آموزش عالي در استان تهران را در دست دارد، اقدام به صدور مجوز مؤسسه آموزش عالي غيرانتفاعي «ابراز» براي همسر محمدمهدي زاهدي وزير علوم دولت نهم و مؤسسه آموزش عالي غيرانتفاعي رفاه براي محسن هاشمي رفسنجاني كرده بود.
دانشگاه جامع بين المللي ايرانيان يك دانشگاه غيردولتي بوده كه دوره هاي آموزشي آن به صورت حضوري در تهران برگزار شده و هيچ گونه وابستگي به شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور كه نهادي دولتي است، ندارد.
اما همين خبرگزاري ساعتي بعد در گفت وگو با حسن غفوري فرد رئيس هيئت نظارت و بازرسي شوراي عالي انقلاب فرهنگي اعلام كرد: اعطاي مجوز راه اندازي «دانشگاه جامع بين المللي ايرانيان» از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي صحت ندارد و شوراي عالي انقلاب فرهنگي مجوزي براي تأسيس اين دانشگاه غيردولتي و غيرانتفاعي صادر نكرده است.
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي تواند براي مؤسسات غيردولتي و غيرانتفاعي مجوز تأسيس صادر كند يا خير، گفت: پيش از اين شوراي عالي انقلاب فرهنگي مجوز راه اندازي مؤسسات غيردولتي و غيرانتفاعي را صادر مي كرد اما اكنون وزارت علوم و بهداشت اين مجوزها را صادر مي كند.
غفوري فرد خاطرنشان كرد: در اين زمينه آئين نامه شوراي عالي انقلاب فرهنگي تجديدنظر شد و اختيار اعطاي مجوز به مؤسسات غيردولتي و غيرانتفاعي به وزارت علوم و بهداشت داده شد و اكنون اين وزارتخانه ها مستقيما مجوز صادر مي كنند.
نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه: «تا آنجا كه اطلاع دارم مجوزي براي راه اندازي دانشگاه جامع بين المللي ايرانيان صادر نشده است»، تأكيد كرد: مطمئنا اين موضوع را در هيئت نظارت و بازرسي شوراي عالي انقلاب فرهنگي پيگيري خواهيم كرد.
وزارت علوم، تحقيقات و فناوري مجوز ايجاد دانشگاه ايرانيان وابسته به شوراي عالي ايرانيان را صادر كرد تا اين دانشگاه براي پذيرش دانشجويان ايراني خارج از كشور اقدام كند اما به گفته يك مدير وزارت علوم نحوه پذيرش و رشته هاي اين دانشگاه هنوز نهايي نشده است.
خبرگزاري مهر در اين زمينه نوشت: شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور كه اسفنديار رحيم مشايي رئيس دفتر رئيس جمهور به عنوان جانشين رئيس جمهور در اين شورا فعاليت مي كند در سال 88 تأسيس دانشگاه غيردولتي غيرانتفاعي با نام «دانشگاه بين المللي مجازي ايرانيان خارج از كشور» را تصويب كرد.
ابوالفضل حسني- مديركل دفتر گسترش آموزش عالي با تأييد صدور مجوز راه اندازي دانشگاه ايرانيان توسط معاونت آموزشي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري گفت: مجوز راه اندازي اين دانشگاه قبل از سال 90 صادر شده است.
وي درباره رشته هايي كه در دانشگاه ايرانيان راه اندازي مي شود نيز گفت: قرار بر اين بود كه ساخت و ساز دانشگاه ايرانيان را انجام دهند و سپس در اين بحث وارد شويم كه چه رشته هايي در اين دانشگاه وارد شوند.
مديركل دفتر گسترش آموزش عالي در پاسخ به اينكه دانشگاه ايرانيان در كجا راه اندازي مي شود به مهر گفت: هنوز مشخص نيست. احتمالا در خارج از تهران راه اندازي مي شود. شايد هم اين دانشگاه را در مناطق آزاد راه اندازي كنند.
وي درباره نحوه پذيرش دانشجو در اين دانشگاه به مهر گفت: نحوه پذيرش در اين دانشگاه هنوز مشخص نيست و پذيرش بدون كنكور در اين دانشگاه درحال حاضر تأييد نمي شود و بايد مورد بررسي قرار گيرد.
مشايي رئيس هيئت امناي دانشگاه
تناقض مصوبه با قوانين
در شرايطي كه راه اندازي هر رشته تحصيلي نيازمند تعداد مشخصي هيئت علمي و تأمين امكانات لازم آموزشي و طي زماني خاص است، وزارت علوم با صدور مجوزي به امضاي حسين نادري منش معاون آموزشي وزارت علوم با راه اندازي بلاقيد و شرط كليه رشته هاي تحصيلي در كليه مقاطع تحصيلي در دانشگاه غيردولتي جامع بين المللي ايرانيان موافقت كرده است.
نادري منش در اين نامه به شماره (81288/22 به تاريخ 27 بهمن 89) اسفنديار رحيم مشايي را با عنوان «رئيس هيئت امناي دانشگاه جامع بين المللي ايرانيان» مخاطب قرار داده است.
بدين ترتيب دانشگاه غيردولتي جامع بين المللي ايرانيان در بدو تأسيس خواهد توانست هر رشته تحصيلي حتي در مقطع دكتري را راه اندازي و در آن اقدام به پذيرش دانشجو بدون كنكور كند!
براساس ضوابط موجود وزارت علوم، راه اندازي رشته تحصيلي در مقطع دكتري حداقل نيازمند 8سال فعاليت آموزشي در همان رشته و داير بودن مقاطع تحصيلي قبلي آن رشته (كارشناسي و كارشناسي ارشد) است.
لازم به توضيح است كه راه اندازي يك رشته تحصيلي در مقطع كارشناسي ارشد نيازمند حداقل 5سال فعاليت آموزشي و داشتن دو دوره فارغ التحصيل مقطع كارشناسي در همان رشته و داشتن هيئت علمي با مرتبه دانشياري است.
همچنين مؤسسات آموزش عالي براي راه اندازي رشته تحصيلي در مقطع دكتري، بايستي حداقل دو دوره فارغ التحصيل در مقطع كارشناسي ارشد همان رشته و هيئت علمي با مرتبه استادي مورد تأييد هيئت مميزه وزارت علوم باشند.
در همين زمينه ارسلان قرباني دبير كارگروه همكاري هاي علمي و آموزشي شوراي عالي ايرانيان خارج ازكشور در دي ماه سال88 در گفت وگو با خبرگزاري مهر از تصويب تأسيس دانشگاهي غيرانتفاعي با نام دانشگاه بين المللي مجازي ايرانيان خارج از كشور در اين شورا خبر داده و گفته بود: در اين دانشگاه رشته هاي استراتژيك راه اندازي مي شود.
وي افزود: تأسيس اين دانشگاه به پيشنهاد كارگروه همكاري هاي علمي آموزشي شوراي عالي ايرانيان در شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور به تصويب رسيد و طرح تأسيس آن نيز تدوين شد.
وي اظهار داشت: در اين دانشگاه از اساتيد برجسته ايراني خارج از كشور و همچنين اساتيد برجسته داخل كشور استفاده مي شود و دانشجويان ايراني و خارجي مي توانند در آن تحصيل كنند.
دبير كارگروه همكاري هاي علمي و آموزشي شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور گفت: طي موافقتي كه با معاونت آموزشي وزارت علوم صورت گرفته است روند تأسيس اين دانشگاه هرچه سريع تر انجام مي شود.
وي با بيان اينكه مكان فيزيكي اين دانشگاه در ايران خواهد بود، گفت: رشته هاي استراتژيكي در اين دانشگاه راه اندازي مي شود. همچنين راه اندازي رشته هايي در زمينه علوم انساني و مطالعات علوم انساني نيز در دستور كار قرار خواهند گرفت.
قرباني افزود: دانشگاه بين المللي ايرانيان خارج از كشور به لحاظ علمي و آموزشي از سطح بالايي برخوردار خواهد بود.
به گزارش فارس، وزير علوم نيز با بيان اينكه در حال حاضر 60 تا 70 درصد اعضاي هيئت مؤسس دانشگاه هاي غيرانتفاعي دولتي ها هستند، گفت كه براي وزارت علوم فرقي بين افراد دولتي و غيردولتي كه خواستار مجوز تأسيس مؤسسات غيردولتي، غيرانتفاعي هستند، وجود ندارد.
كامران دانشجو در حاشيه نشست نمايندگان وزير علوم در هيئت هاي نظارت بر تشكل هاي اسلامي دانشگاه ها در جمع خبرنگاران افزود: از ابتداي دولت دهم براساس منويات رياست جمهوري و هيئت دولت دنبال اين هستيم كه بتوانيم تسهيلاتي براي دانشجوياني كه در خارج از كشور بوده يا در داخل كشور خواستار نقل و انتقال و يا ادامه تحصيل هستند، ايجاد كنيم.
وي ادامه داد: تاكنون دو مرحله پيش رفته ايم كه مرحله اول مرحله تسهيل نقل و انتقال دانشجويان داخل بود تا بتوانند در محل سكونت والدين خود تحصيل كنند. بحث بعدي درباره انتقال دانشجويان خارج از كشور به داخل بود كه براين اساسي گفته شد تمام دانشجويان ايراني خارج از كشور در مقاطع كارداني و كارشناسي در دانشگاه هاي معتبر و غيرمعتبر مي توانند به كشور بازگردند و پس از سطح بندي به دانشگاه هاي داخل منتقل شوند.
وزير علوم در پاسخ به چگونگي تأسيس دانشگاه ايرانيان گفت: مسير تأسيس دانشگاه هاي غيرانتفاعي كاملاً مشخص است. هركسي كه بخواهد درخواست كند، درخواست وي در مجموعه وزارت علوم بررسي مي شود؛ اگر مجوز تأسيس براي تهران باشد، بايد از شوراي عالي انقلاب فرهنگي مجوز بگيرد اما اگر در خارج از تهران مجوز بخواهد، اين مجوز توسط وزارت علوم صادر مي شود.
وي ادامه داد: اگر شاخص ها براي ايجاد دانشگاه وجود داشته باشد، مجوز داده مي شود. اگر اين شاخص ها وجود نداشته باشد، مجوز از سوي وزارت علوم داده نمي شود، ضمن اينكه دانشگاه ها و مؤسساتي كه داير مي شوند نيز تحت نظارت قرار مي گيرند و اگر شاخص هاي خود را ارتقاء ندهند، مجوز آنها لغو مي شود.
وي در پاسخ به سؤالي مبني بر اينكه فرقي براي ارائه مجوز به افراد دولتي و غيردولتي وجود دارد يا نه، گفت: از نظر وزارت علوم هيچ فرقي بين افراد دولتي و غيردولتي كه خواستار مجوز تأسيس مؤسسات غيردولتي، غيرانتفاعي هستند، وجود ندارد. تمام افرادي كه براي تأسيس مؤسسات غيردولتي، غيرانتفاعي درخواست مي دهند، بايد مسير را طي كنند.
وي ادامه داد: تأسيس مؤسسات غيردولتي، غيرانتفاعي شاخص هايي دارد كه ازنظر ما فرق نمي كند چه كسي درخواست كرده است. اگر شاخص ها را داشته باشد، مجوز را مي گيرد، در غير اين صورت مجوز داده نمي شود.
وزير علوم درباره ارائه موافقت اصولي به دانشگاه ايرانيان گفت: موافقت اصولي با مجوز فرق دارد، موافقت اصولي براي هر مؤسسه اي صادر مي شود؛ مثلاً اگر بخواهيم دانشگاهي را در بيرجند تشكيل بدهيم، اول موافقت اصولي صورت مي پذيرد. يعني نيازسنجي صورت پذيرفته است.
دانشجو با تأكيد بر اينكه موافقت اصولي مجوز نيست، گفت: موافقت اصولي اعلام مي كند كه اگر هيئت مؤسس به شاخص هاي موردنظر وزارت علوم برسند، در آنجا احساس شده است كه نياز به چنين مؤسسه و دانشگاهي است.
اين اما و اگرها درحالي صورت مي گيرد كه اسفنديار رحيم مشايي، 20 سمت را در دولت برعهده دارد و اخيراً نيز در دانشگاه تربيت مدرس به تحصيل در رشته حقوق بين الملل مشغول شده است و به طور همزمان، مسئوليت رياست اين دانشگاه را نيز به ليست فعاليت هاي خود افزوده است.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14