(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 22 خرداد 1390- شماره 19948

فلسفه حقوق جزا از ديدگاه اسلام
رهبر انقلاب : بنده فقط از نقاط قوت رئيس جمهوردفاع مي كنم

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




فلسفه حقوق جزا از ديدگاه اسلام

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
ب) مباني انسان شناختي حقوق جزا
همچنين مادامي كه ما انسان را تعريف نكنيم و كمال و نقص و سعادت و شقاوتش را نشناسيم نمي توانيم درباره وظايف و اختيارات و حقوق او بحث كنيم. در مباني انسان شناختي ما معتقديم كه انسان فقط موجودي نيست كه از مادر متولد مي شود و بعد هم در قبر دفن مي شود. در حقيقت عمر انسان بي نهايت است. زندگي دنيا بخش كوتاهي از زندگي انسان و بخش جنيني دوم اوست. وقتي نطفه انسان منعقد مي شود 9 ماه در شكم مادر است و در آن جا هيچ اختياري از خود ندارد. بعد حدود 90 سال اندكي كمتر يا بيشتر، دوره جنيني ديگري را مي گذراند؛ اما در اين دوران بايد خودش خودش را بسازد. بعد از اين دوران، تازه زندگي حقيقي او شروع مي شود كه قرآن درباره آن مي فرمايد: يقول يا ليتني قدمت لحياتي؛1 و نيز مي فرمايد: و ان الدار الاخره لهي الحيوان2. از اين منظر زندگي دنيا مقدمه اي براي زندگي ابدي انسان است. اين نگرش نسبت به انسان در حقوق، در اخلاق، در ارزش ها و... اثر مي گذارد، همان طور كه اگر كسي معتقد باشد حيات انسان بيش از همين زندگي دنيايي نيست (ما هي الا حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما يهلكنا الا الدهر)3 اين نگرش او در حقوق، اخلاق، ارزش ها و... اثر مي گذارد.
براساس ديدگاه اسلام، خداي متعال انسان ها را آفريده تا به كمال برسند. اما اين كمال از مسير اختيار حاصل مي شود. به ناچار بايد دو راه وجود داشته باشد؛ يكي راه كمال و ديگري راه سقوط. خدا انسان را در اين عالم آفريده است تا بر سر دو راهي ها قرار گيرد و خودش راهش را انتخاب كند. خاصيت اين عالم اين است كه دائماً انسان سر دو راهي ها و چند راهي ها قرار مي گيرد و بايد يا راه حلال را انتخاب كند يا راه حرام را. قرآن مي فرمايد: اصلا فلسفه وجود زندگي انسان در عالم دنيا همين است؛ خلق الموت والحياه ليبلوكم ايكم احسن عملا.4
حال خداوند متعال چگونه بايد زمينه تكامل انسان ها را فراهم كند؟ براي اين منظور بايد آن ها را هدايت كند و به آن ها بگويد چه كاري خوب است و چه كاري بد. اگر هدايت الهي نباشد شايد اكثريت قريب به اتفاق و شايد هم همه انسان ها گمراه شوند. از جمله هدايت هاي الهي همين قوانين تشريعي است كه مبين اين است كه چه كاري جايز، چه كاري واجب و چه كاري ممنوع است.
اصل جهان بيني ما اين است كه اگر كسي از اين قوانين تخلف كرد جزاي آن را در عالم ديگر مي بيند. دنيا دار امتحان است و جزا و پاداش در عالم ديگر داده خواهد شد. ولي خداي متعال از روي رحمت واسعه خود سنت ديگري را هم قرار داده است. بعضي از گناهان اين گونه اند كه اگر گناه كار در دنيا بخشي از عقوبتش را ببيند اين عقوبت دنيوي براي او و احياناً براي ديگران رحمت خواهد بود. قرآن مي فرمايد: «و ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير؛ هر مصيبتي به شما مي رسد بخاطر اعمالي است كه انجام داده ايد، و خدا بسياري را عفو مي كند.» اما چرا خدا اين سختي ها را در دنيا به وجود مي آورد؟ مي فرمايد: ليذقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون؛ ما بعضي از آثار گناهانشان را در همين دنيا به آن ها مي چشانيم تا شايد هم خودشان و هم ديگران تنبه پيدا كنند و از آن گناهان دست بردارند.»
پس فلسفه اين كه خدا عقوبت برخي از گناهان را در اين عالم مي دهد، نه انتقام گيري از ديگران است و نه صرفاً براي بازدارندگي است كه در نتيجه به هر كيفيتي حاصل شود مطلوب باشد؛ بلكه در درجه اول عقوبت آن عمل است تا مقداري از عقوبت آخرت كم شود و ثانياً براي اين است كه وسيله تنبه گناه كار و ديگران شود تا ببينند كار بد چه قدر ضرر دارد. اين عقوبت موجب مي شود كه هم خودشان و هم ديگران مرتكب آن گناه نشوند.
فلسفه حقوق جزا از ديدگاه اسلام
از اين جا فلسفه حقوق جزا در اسلام براساس اين مباني به دست مي آيد و آن اين است كه مجازات كردن متخلفان براي اين است كه در ضمن اين كه از عقوبت آخرتشان كاسته شود، هم خودشان هم ديگران آثار بد آن را ببينند و ديگر مرتكب آن تخلف نشوند (نكالا لما بين يديها و ما خلفها و موعظه للمتقين).6
خدا از باب رحمت واسعه اش مقداري از نتيجه اعمال را در اين عالم نشان مي دهد تا انسان ها با ديدن آثار اعمال بد تنبه پيدا كنند و با ديدن آثار اعمال خوب تشويق به انجام آن ها شوند (و آتيناه اجره في الدنيا و انه في الاخره لمن الصالحين).7
براساس اين بينش الهي، فلسفه حقوق جزا معلوم مي شود. كساني كه غرب زده اند و نمي توانند در مقابل آن ها مقاومت كنند مباني ديگري را مطرح مي كنند و مي گويند: «فلسفه اين قوانين صرفاً بازدارندگي است؛ پس بازدارندگي از هر راهي حاصل شود خوب است و لزومي ندارد حتماً از راه قوانين جزايي اسلام باشد!» اما ما معتقديم كه فلسفه حقوق جزا از ديدگاه اسلام را بايد باتوجه به اين مباني هستي شناسانه و انسان شناسانه تبيين كرد نه صرفاً از مباني غربي تقليد كنيم كه مباني اي ماترياليستي و فردگرايانه يا لذت گرايانه است.
تفاوت حدود و تعزيرات با ديات و قصاص
توجه به مقدمه ديگري هم ضروري است كه به آن اشاره كوتاهي مي كنم. تخلفات به دو بخش كلي قابل تقسيم است؛ يك بخش تخلفاتي است كه به حقوق انسان هاي ديگر مربوط مي شود و يك بخش تخلفاتي است كه با حق خداوند متعال ارتباط پيدا مي كند؛ يعني انسان با ارتكاب اين تخلف از حوزه بندگي خدا خارج شده و گويا اعلام جنگ با خدا كرده است. به تعبير ديگر اين تخلفات يا حق الناس است يا حق الله. براي تخلفاتي كه مربوط به حق الله است احكامي ثانوي وضع شده است كه به آن حدود و تعزيرات مي گويند. مقصود از ثانوي در اين جا يعني احكامي كه ناظر به احكام ديگر است و اين اصطلاح خاصي است و به احكامي كه براي تخلفات مربوط به حق الناس وضع شده است قصاص و ديات مي گويند. اين دو باب خيلي شبيه به هم اند؛ اما با هم فرق دارند، در قصاص اگر صاحب حق از حق خود بگذرد ديگر حكم اجرا نمي شود اما تخلف از حق الله مثل شرب خمر و زنا احكام جزايي اش حق كسي نيست كه ببخشد. اگر كسي مورد تجاوز هم قرار گرفته باشد و بگويد: من بخشيدم، دادستان نمي تواند متخلف را ببخشد. او بايد حكم خدا را اجرا كند. حق الله مصالح عام جامعه اسلامي است كه مدعي خصوصي ندارد. در اين جا خداست كه حكم مي كند و حكمش هم قطعي است. فرمايش حضرت زهرا(س) ناظر به تخلفاتي است كه به حقوق مردم مربوط مي شود و ناظر به همه احكام جزا نيست.
حضرت فرمايند: «والقصاص حقنا للدماء؛ خداوند قصاص را براي جلوگيري از خونريزي قرار داده است.» همه ما يقين داريم كه اگر قاتل در دادگاه محكوم به اعدام شود و ولي دم تقاضاي اعدام كند و اين حكم در حضور مردم اجرا شود جلوي درصد زيادي از قتل ها گرفته مي شود. وقتي در يك نهاد، مجرمي مجازات مي شود تا مدت ها آن نهاد يا آن دستگاه بيمه مي شود. در محيط بزرگ جامعه كشتن يك انسان بي گناه از نظر قرآن مثل كشتن همه انسان هاست؛ من قتل نفسا بغير نفس او فساد في الارض فكانما قتل الناس جميعا.8 درد چنين گناه عظيمي با حبس كردن و پذيرايي در زندان دوا نمي شود.
قصاص حافظ حيات انسان
برخي چنين سفسطه مي كنند كه «مجازات اعدام با كرامت انسان و حق حيات او منافات دارد!» اين سخنان پوچ است و همه مي دانند كه براي حفظ امنيت جامعه، كسي كه مرتكب قتل نفس شده بايد قصاص شود و به اين وسيله است كه جان ديگران محفوظ مي ماند. قرآن مي فرمايد: و لكم في القصاص حياه يا اولي الالباب؛9 اگر عقل داشته باشيد مي فهميد كه قانون قصاص جان شما را حفظ مي كند. اگر شما براي حيات انسان ارزش قائليد راه حفظ حيات انسان قصاص است. اگر قاتل را نكشيد فردا صدها نفر كشته مي شوند و هزاران جنايت رخ مي دهد.
مادامي انسان كرامت دارد كه حق را رعايت كند. انساني كه با خدا اعلان جنگ كند به اندازه حيوان هم ارزش ندارد. قرآن مي فرمايد: ان الذين كفروا من اهل الكتاب والمشركين في نار جهنم خالدين فيها اولئك هم شر البريه ؛01 اين ها پست ترين مخلوقات اند. اين ها چه كرامتي دارند؟ كسي كه با خدا اعلان جنگ مي كند با مصالح همه انسان ها دشمني مي كند. چنين كسي چه كرامتي دارد؟ بنابراين اگر كسي براي حيات انسان ارزش قائل باشد بايد از اجراي قانون قصاص حمايت كند. از اين روست كه حضرت زهرا(س) مي فرمايند: و جعل القصاص حقنا للدماء.
امنيت جسمي، رواني و مالي زمينه ساز رشد انسان(43)
قم، دفتر مقام معظم رهبري26/8/9831
آن چه پيش رو داريد گزيده اي از سخنان حضرت آيت الله مصباح يزدي (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 62/8/98 همزمان با شب يازدهم ذي الحجه 1341 قمري ايراد فرموده اند، باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
النهي عن شرب الخمر تنزيها عن الرجس، و اجتناب القذف حجابا عن اللعنه ، ترك السرقه ايجابا للعفه ؛11
همان طور كه عزيزان مستحضرند خطبه مبارك حضرت زهرا سلام الله عليها را تلاوت مي كرديم و درباره آن توضيحات مختصري عرض مي نموديم. حضرت در اين قسمت از خطبه به بيان حكمت بخشي ديگر از معارف و تشريعات اسلام مي پردازند. در جلسه قبل مقدمه اي عرض كردم و آن اين كه براساس بينش اسلامي و قرآني خداي متعال چنين اراده فرموده كه زندگي انسان در اين عالم نياز به همكاري ديگران و تشكيل اجتماع داشته باشد و آن كمالي كه خداي متعال براي انسان مقدر فرموده در سايه چنين زندگي اي پديد مي آيد.
زندگي اجتماعي بسترساز امتحان
يكي از حكمت هاي تشكيل اجتماع اين است كه در اثر ارتباطاتي كه انسان ها با همديگر پيدا مي كنند براي آن ها زمينه تكاليف فراهم شود و آن تكاليف، بستر آزمايش را برايشان آماده كند. چراكه تا انسان آزمايش نشود معلوم نمي شود كه چه مقدار جوهر او پاك است و تاچه اندازه اراده خير و بندگي خدا را دارد. آن كمالي كه خداي متعال براي انسان مقدر فرموده كمالي است كه در سايه افعال اختياري حاصل مي شود. پس بايد زمينه انتخاب و امتحان برايش فراهم شود. در زندگي اجتماعي است كه در هر لحظه آن، به خاطر ارتباطات مختلف، صدها زمينه امتحان براي انسان فراهم مي شود از قبيل اين كه به چه نگاه كند و به چه نگاه نكند؟ به چه گوش دهد و به چه گوش ندهد؟ درباره چه فكر كند و درباره چه فكر نكند؟ به كجا برود و به كجا نرود؟ اگر زندگي اجتماعي نبود اين تكاليف پيدا نمي شد و اگر تكاليف نبود زمينه انتخاب فراهم نمي شد و اگر زمينه انتخاب نبود انسان به آن كمالي كه بايد برسد نمي رسيد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فجر، 42.
.2 عنكبوت، 46.
3. جائيه، 4.2
.4 ملك، 2.
5. شوري، 03.
6. بقره، 66.
.7 عنكبوت، 72.
8. مائده، 23.
9- بقره، 971.
01. بينه، 6.
11- بحارالانوار، ج92 ص322.
پاورقي

 



رهبر انقلاب : بنده فقط از نقاط قوت رئيس جمهوردفاع مي كنم

حميد رضا اسماعيلي
رهبر معظم انقلاب در 4 شهريور 1388 در ديدار با دانشجويان و نخبگان علمي تأكيد كردند كه در حادثه كوي دانشگاه تخلفات بزرگي انجام شد كه پرونده ويژه اي براي آن تشكيل شد تا مجرمان بدون توجه به وابستگي سازماني به مجازات برسند. كار تبليغاتي لازم نيست، اما از اولين روزها دستور اكيد داده شد كه ضمن مراقبت و دقت لازم با اين گونه مسايل برخورد قاطع شود.
ايشان با تشكر و تقدير از خدمات پليس و بسيج گفتند: «اين خدمات بزرگ نبايد موجب رسيدگي نكردن به برخي جرائم شود و اگر كسي با وابستگي به هر كدام از اين سازمان ها تخلف و جرمي مرتكب شده بايد كاملاً رسيدگي شود.»
ايشان با تأكيد بر رسيدگي به آسيب ديدگان در مسئله كهريزك افزودند: «البته اينگونه مسايل نبايد با مسئله اصلي بعد از انتخابات خلط مبحث شود. عده اي ظلم بزرگي را كه پس از انتخابات به مردم و نظام اسلامي شد و هتك آبروي نظام در مقابل ملت ها را ناديده مي گيرند و مسئله كهريزك يا كوي دانشگاه را قضيه اصلي قلمداد مي كنند، اما اين نگاه خود يك ظلم آشكار است. نظام اسلامي با
پيشرفت هاي متعدد سال هاي اخير در مرحله اي عالي از امتياز و آبروي منطقه اي و جهاني قرار داشت و مشاركت 85 درصدي و پر شكوه ملت بر اين موقعيت مي افزود، اما ناگهان حركتي براي نابود كردن اين حادثه افتخار آميز صورت گرفت كه به اعتقاد من از قبل طراحي شده بود. من پيش قراولان حوادث اخير را به دست نشاندگي بيگانگان از جمله آمريكا و انگليس متهم نمي كنم، چرا كه اين موضوع برايم ثابت نشده است، اما ترديدي وجود ندارد كه اين جريان، چه مسئولان و پيش قراولان آن بدانند و چه ندانند، جريان حساب شده بود. البته طراحان اين جريان يقين نداشتند كه طرح آن ها اجرايي مي شود، اما تحركات بعضي افراد پس از انتخابات آن ها را اميدوار كرد به گونه اي كه طراحان اصلي با گسيل همه وسايل و امكانات رسانه اي و الكترونيكي خود به ميدان حضور خود و عواملشان را در صحنه تشديد كردند. طراحان حوادث اخير صحنه گرداناني دارند و صحنه گردانان ديگري نيز پيدا مي كنند. البته همه تحركات و تحريكات آنان به فضل الهي شكست خواهد خورد، اما هوشياري و بيداري آحاد مردم به ويژه جوانان ضرر و زيان اين گونه تحركات و جريان ها را كاهش مي دهد. اصل حوادث خيلي خلاف انتظار نبود، اما اشخاصي كه وارد صحنه شدند خلاف انتظار ما بود.»
رهبر معظم انقلاب در بخش ديگري از اين سخنراني درباره حمايت هاي اصولي خويش از دولت و رئيس جمهور گفتند: «دولت كنوني و رئيس جمهور محترم مثل همه انسان ها داراي نقاط ضعف و قوت هستند و بنده فقط از نقاط قوت حمايت مي كنم و هر كس ديگري نيز اين گرايش، تحرك و جديت را از خود نشان دهد مورد حمايت من خواهد بود. تأكيد بر نقاط ضعف به سياه نمايي و نا اميدي مي انجامد ضمن اين كه موضع گيري علني در مقابل نقاط ضعف بسياري از مواقع به حل مشكل كمكي نمي كند، بنابراين و بر اساس منطق فقط هنگامي كه چاره ديگري نباشد بايد در مقابل ضعف موضع علني گرفت.»479
رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري در آغاز مهر 1388 با اشاره به تلاش اهل فتنه در دوران هاي مختلف براي القاي ترس و انفعال از آن ها در ميان مردم و به ويژه خواص افزودند: «نخبگان و خواص بايد در فتنه با بصيرت به روشنگري جامعه بپردازند و بسيار مراقب باشند، زيرا برخي اوقات سكوت و كنار كشيدن آنان كمك به فتنه است... اين توطئه به فضل الهي شكست خورد و تير دشمن به سمت خودش كمانه زد. انقلاب اسلامي ايران بعد از گذشت سي سال اكنون بسيار قوي و مستحكم است و انسان دست قدرت الهي را نيز مشاهده مي كند، اما تفضل الهي تا زماني است كه همه خالصانه در خدمت انقلاب و اهداف آن باشيم و از هيچ تلاشي در اين مسير دريغ نكنيم.» 480
رهبر معظم انقلاب در ديدار با برخي نخبگان كشور در تبيين برخي علل شكل گيري اغتشاشات پس از انتخابات گفتند: «بحث منطقي، جوگير نشدن و بي توجهي به تشويق ها يا تعريض هاي دشمنان، شنيدن سخنان مختلف، آزادانه فكر كردن و برگزيدن بهترين سخنان مبناي پيشرفت حقيقي و عناصر آزادي واقعي است. اگر غير از اين شد بايد منتظر حوادث و آشفتگي ها بود، همانگونه كه جنجال قبل از انتخابات به جنجال بعد از انتخابات منجر شد، به خصوص وقتي كه دست بيگانه هم در مسايل دخالت كرد. البته اگر صدا و سيما مي توانست واقعيات و پيشرفت هاي كشور را به طور كامل به درستي و با هنرمندي منعكس كند، اميد نسل جوان به آينده و خشنودي و سرافرازي مردم به مراتب بيش از وضع فعلي بود، اما
به هر حال در انتقاد از هر مسئله و دستگاهي بايد انصاف را هم در نظر گرفت.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
479 . «رهبر انقلاب در ديدار با دانشجويان ...«؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ پنج شنبه 5 شهريور 1388؛ ش 8698.
480 . «همه بايد در جهت تقويت وحدت تلاش كنند»؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ شنبه 4 مهر 1388؛ ش 8722.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14