(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 25 خرداد 1390- شماره 19951

گفتمان عدالت را به دعواي جناحي تقليل ندهيم
ايران يا غرب چه كسي در سوريه مداخله مي كند ؟
ام الامراض جهان اسلام



گفتمان عدالت را به دعواي جناحي تقليل ندهيم

عاطفه صادقي
1-علامه طباطبايي معتقد بودند كه هر جامعه در هر مقطع زماني حامل يك روح جمعي است كه آن روح جمعي از رويكرد ايماني و جهت گيري فكري آن جامعه ناشي مي شود و بر نفوس انسان ها اثر مي گذارد. روح جمعي انقلاب اسلامي توسط امام خميني(ره) در قرن حاضر ايجاد شد تا احياگر استكبارستيزي، شكل گيري تمدن شيعي و خط بطلان بر ظلمت مدرنيته باشد.
انقلاب اسلامي ايران در مسير رشد خود شرايط پيش آمده و تحميل شده بسياري را پشت سر گذاشت ولي به دليل حقانيت انقلاب اين شرايط تحميل شده اي مانند دفاع مقدس 8 ساله به شكل گيري بهترين و كامل ترين صحنه هاي ايستادگي، كارآزمايي، خوداتكايي و تحقق گفتمان جهاد و ايثار تبديل شد، به گونه اي كه امام خميني(ره) از جنگ تحميلي هشت ساله به عنوان كارخانه انسان سازي ياد كردند.
بعد از جنگ تحميلي نيز به دليل رويكرد غلط در سياست هاي اجرايي، پذيرش روح حاكم بر فرهنگ مدرنيته و شكل گيري گفتمان تجمل گرا در قالب سازندگي، تفكر انقلاب اسلامي به محاق رفت ولي ايجاد گفتماني جديد در سوم تير 84 در فضاي اجرايي و سياسي كشور به احياي روح جمعي انقلاب اسلامي و رجعت دوباره به سمت جريان متولد شده در 22 بهمن 57 انجاميد.
2-مقاومت مردم ايران اسلامي در طرد باورهاي متمايل به غرب در عرصه انتخابات رياست جمهوري سال 88، با وجود همه تلاش اصحاب فتنه براي به هم ريختگي سياسي كشور از يك سو و بيداري اسلامي شكل گرفته در كشورهاي مسلمان منطقه از سوي ديگر لزوم توجه به زيرساخت ها و مباني اصلي را براي مانايي و الگوگيري از تنها مدل اسلام استكبارستيز مردم نهاد يعني جمهوري اسلامي ايران صدچندان مي كند.
بي بي سي در تحليلي نسبت به شرايط پيش آمده در منطقه چنين مي نويسد: «با تحولات منطقه عليه اسلام سلفي، بن لادن مهره سوخته اي شد كه غرب از بازي اخراجش كرد.»
اين تحليل يك جمله اي فقط ناظر به پروژه رسانه اي مرگ بن لادن نيست بلكه اعترافي است در راستاي شكست اسلام سلفي.
اسلام سلفي همان نسخه بدلي از اسلامي است كه غرب آن را پر و بال داد تا به جاي اسلام حقيقي، عرضه كند. اسلام سلفي به تعبير امام خميني(ره) همان اسلام آمريكايي است و به اعتراف بي بي سي تحولات منطقه نشانه شكست اين اسلام در مقابل اسلام ناب محمدي(ص) است.
3-دومين نشست انديشه هاي راهبردي در جمهوري اسلامي در حضور رهبر معظم انقلاب شكل گرفت. اولين نشست در آذر ماه سال گذشته با موضوع الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت برگزار شد.
برگزاري چنين نشست هايي در راستاي تثبيت، ماندگاري و نهادينه شدن گفتمان انقلاب اسلامي ايران به عنوان يك الگوي همه جانبه و صحيح و حركت به سمت شكل گيري تمدن اسلامي با رويكرد اسلام ناب محمدي(ص) ضرورتي اجتناب ناپذير است.
4-البته با وجود تاكيد مداوم رهبر معظم انقلاب اسلامي بر مباحثي چون، نهضت نرم افزاري و توجه به الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت، اين انتقاد به جامعه نخبگان، صاحبنظران، دستگاه ها و نهادهاي زيربط مانند شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دانشگاه ها و حوزه هاي علميه باقي است كه چرا تاكنون با چنين رويكرد كلاني به مقوله هاي مبنايي و زيربنايي ناظر به نهادينه شدن گفتمان انقلاب اسلامي نپرداخته اند؟! به قدري شاهد كم كاري و تساهل از سوي آن ها بوده ايم كه رهبر معظم انقلاب خود هم مجري و متولي برگزاري چنين نشست هايي شده و هم مسئوليت راه بري محتوايي آن را برعهده گرفته اند. به طوري كه با وجود انتظاري كه براي ارائه گزارش عملكرد و پيشرفت اقدامات صورت گرفته توسط متوليان اين نشست در حضور ايشان مي رفت صرفا شاهد ارائه مباحث و طرح نظرات مختلف جمع اساتيد و صاحب نظران در دومين نشست بوديم.
5-رهبر معظم انقلاب اسلامي در اولين نشست راهبردي، عرصه هاي فعاليت را چنين تبيين كردند: «عرصه هاي اين پيشرفت را به طور كلي بايستي مشخص كنيم. چهار عرصه اساسي وجود دارد، كه عرصه زندگي- كه شامل عدالت و امنيت و حكومت و رفاه و اين چيزها ميشود- يكي از اين چهار عرصه است. در درجه اول، پيشرفت در عرصه فكر است. ما بايستي جامعه را به سمت يك جامعه متفكر حركت دهيم... عرصه دوم- كه اهميتش كمتر از عرصه اول است- عرصه علم است. در علم بايد ما پيشرفت كنيم. البته علم هم خود، محصول فكر است... عرصه سوم، عرصه زندگي است، كه قبلا عرض كرديم. همه چيزهائي كه در زندگي يك جامعه به عنوان مسائل اساسي و خطوط اساسي مطرح است، در همين عنوان «عرصه زندگي» مي گنجد؛ مثل امنيت، مثل عدالت، مثل رفاه، مثل استقلال، مثل عزت ملي، مثل آزادي، مثل تعاون، مثل حكومت. اينها همه زمينه هاي پيشرفت است، كه بايد به اينها پرداخته شود... عرصه چهارم- كه از همه اينها مهمتر است و روح همه اينهاست- پيشرفت در عرصه معنويت است. ما بايستي اين الگو را جوري تنظيم كنيم كه نتيجه آن اين باشد كه جامعه ايراني ما به سمت معنويت بيشتر پيش برود... معنويت نه با علم، نه با سياست، نه با آزادي، نه با عرصه هاي ديگر، هيچ منافاتي ندارد؛ بلكه معنويت روح همه اينهاست.»
در دومين نشست انديشه هاي راهبردي كه 4 ساعت به طول انجاميد، ابتدا 10 نفر از صاحبنظران و نخبگان در دو بخش نظري و كاربردي ديدگاههاي خود را درباره «مباني، مفاهيم، ابعاد، كاركردها و ضرورتهاي عدالت» بيان كردند.
6- رهبر انقلاب اسلامي، عدالت را سرلوحه دغدغه هاي هميشگي نظام اسلامي دانستند و نكات قابل توجهي در اين موضوع بيان فرمودند:
«نكته ديگر اين است كه در انقلاب اسلامي ما- كه يك حركت ديني بود- به طور طبيعي عدالت جايگاه ممتازي داشت و دارد. در شعارهاي مردمي، در قانون اساسي، در بيانات امام راحل (رضوان الله عليه)، در گفتمانهاي موضعي و در زمانهاي مختلف و به مناسبتهاي مختلف كه جمهوري اسلامي مطرح كرده، اين جايگاه ممتاز ديده مي شود. فرض كنيد در دوران دفاع مقدس كه هي مي آمدند فشار مي آوردند و شعار صلح را مطرح مي كردند براي اينكه جمهوري اسلامي را از ميدان خارج كنند، آنجا جمهوري اسلامي شعار «صلح عادلانه» را مطرح كرد. خب، صلح يك ارزش مطلق نيست، يك ارزش نسبي است؛ يك جائي صلح خوب است، يك جائي صلح بد است، جنگ خوب است. اما عدالت اينجور نيست؛ عدالت يك ارزش مطلق است؛ يعني هيچ جا نداريم كه عدالت بد باشد. خب، در جمهوري اسلامي اين وضعيت وجود داشته، سرلوحه دغدغه هاي نظام از اول انقلاب بوده؛ در بخش اجراي عدالت، انصافا كارهاي زيادي هم انجام گرفته؛ ليكن راضي كننده نيست. بعضي از دوستان در توصيف آنچه كه انجام گرفته، اطلاعات و آمارهاي خوبي دادند؛ در زمينه كارهائي كه انجام گرفته، شايد اطلاعات من بيشتر باشد؛ مي دانم كارهاي وسيعي از اول انقلاب انجام گرفته؛ ليكن مطلقا راضي كننده نيست. آن چيزي كه ما نياز داريم، آن چيزي كه ما دنبالش هستيم، عدالت حداكثري است؛ نه صرفا در يك حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداكثري هستيم؛ ما مي خواهيم ظلم در جامعه نباشد. تا اين مرحله خيلي فاصله داريم. بنابراين براي اين بايد تلاش كرد.»
«امروز كشور در مسير پيشرفتهاي جهشي است؛ اين يك واقعيتي است. خوشبختانه حركت كشور به سمت پيشرفت- به معناي عام- يك حركت سريعي است. امروز با بيست سال قبل حقا قابل مقايسه نيست. امروز حركت رو به پيشرفت ما جهشي است. در موقعيتي كه يك چنين حركتهاي جهشي به وجود مي آيد، احتياج به تصميم گيري هاي بزرگ است؛ بايد تصميم گيري هاي بزرگي انجام بگيرد. خب، اگر چنانچه در اين تصميم گيري هاي بزرگ، عنصر عدالت مغفول عنه باقي بماند، آن وقت ضررها و ضايعاتش غيرقابل محاسبه خواهد بود. لذا امروز بخصوص بايد توجه به عدالت زياد باشد؛ بخصوص رابطه پيشرفت و عدالت مشخص شود.»
حضرت آيت الله خامنه اي، ايجاد رشته عدالت پژوهي در حوزه و دانشگاه را، نوعي سرمايه گذاري مفيد براي ايجاد و تقويت گفتمان عدالت و تربيت نيروهاي توانمند دانسته و پيشنهاداتي ارائه كردند؛ يكي ديگر از كارهاي مهم نظري، يافتن شاخص براي اندازه گيري ميزان تحقق عدالت اجتماعي است.
«در اين مقطع در واقع بايد تلاش كرد به يك جمع بندي قوي- متقن، مستدل و منسجم در باب عدالت دست يافت تا برنامه هاي درازمدت با اتكاء به آنها تدوين شود.»
«براي كاهش فاصله كنوني تا تحقق حداكثري عدالت، بايد به روشها و راهكارهاي جديد و مؤثر دست پيدا كنيم كه اين مسئله نيز به هم انديشي متفكران نياز دارد. در سه دهه اخير در موارد زيادي، در باب عدالت بصورت آزمون و خطا عملا كرده ايم اما از اين پس بايد، براساس تعاريف و روشهاي متقن حركت كنيم.»
رهبر انقلاب اسلامي، توجه مجلس و شوراي نگهبان را به مقوله عدالت در هر نوع قانون گذاري، از كارهاي ضروري برشمردند و خاطرنشان كردند: انبياء علاوه بر تبيين عدالت، براي تحقق آن، عمل با طاغوتها و ستمگران وارد پيكار مي شدند و در معارضه ظالم و مظلوم، هميشه در جبهه مظلومان بوده اند اما نظريه پردازان فقط در حد حرف و كلام به «عدالت» پرداخته اند.
7- پس از سخنان رهبري درخصوص موضوع عدالت يكي از سايت هاي خبري در يادداشتي با عنوان «مسبب نارضايتي رهبري از عدالت كيست؟» با تقليل اهميت و جايگاه صحبت هاي رهبري پيرامون عدالت، با اتخاذ رويكردي مچ گيرانه! و برداشتي سياست زده و ناعادلانه از اين بيانات ارزشمند چنين مي نويسد:
«شايد اين بي عدالتي را بتوان در مصداق هايي مانند اجراي نه چندان درخور شأن هدفمندي يارانه ها، بيكاري، فقر، تورم و... مشاهده كرد؛ معضلاتي كه قول داده شده بود با اجراي كامل عدالت در دولت پاسخي مناسب براي آن بيان شود.»
اين بي انصافي و سوءاستفاده رسانه اي در حالي صورت مي گيرد كه رهبر معظم انقلاب در صحبت هاي خويش همه نهادها و كليت نظام اعم از دولت، مجلس، قوه قضائيه و... را در تحقق اين مهم دخيل دانستند.
8- با توجه به شرايط كشور و منطقه و ضرورت نهادينه شدن گفتمان انقلاب اسلامي، لازم است تا همه افراد، صاحب نظران، نهادها و سازمان هاي جمهوري اسلامي ايران در راستاي تحقق عدالت به دور از نگاه هاي جناحي و سلايق سياسي با رويكردي جهادگونه وارد ميدان شوند تا فارغ از حاشيه سازي، اتلاف وقت و حركت هاي نمايشي و شعارگونه مسير تحقق عدالت مورد نظر رهبري در جامعه پياده شده و در عمل ولايت پذيري خويش را به اثبات رسانيم.

 



ايران يا غرب چه كسي در سوريه مداخله مي كند ؟

جواد محمدزاده
دولت ها درعرصه سياست بين الملل تحت تأثير مختصات ساختارهاي خويش و كيفيت ساختار نظام بين الملل از الگوهاي رفتاري خاصي پيروي مي كنند كه تأمين كننده منافع ملي آنها و احترام به ارزشهاي متعالي آنها باشد. لذا هر دولتي داده هاي سياست خارجي خود را در جهتي تنظيم مي كند كه درنهايت، خواسته ها و نيازمندي هاي امنيتي، استراتژيك، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... خويش، در كوتاه مدت و يا بلندمدت تأمين شود. بررسي تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا در چندماه اخير و نوع رفتار ديگر بازيگران بين المللي در واكنش به تحولات مذكور مي تواند مبين سمت و سوي جهت گيري سياست خارجي آنها باشد.
با وقوع بيداري اسلامي درمنطقه و آغاز اعتراضات مردمي عليه نظام هاي ديكتاتوري كه سالها بر مسند قدرت تكيه زده و بدليل بي اعتنايي به حقوق شهروندان خود در ابعاد مختلف سياسي، فرهنگي، ديني و... با انواع بحران ها از جمله بحران مشروعيت مواجه شده بودند و به همين جهت هم دست به دامن قدرت هاي غربي براي حفظ موقعيت متزلزل خويش شده بودند، سياست خارجي كشورهاي جهان بالاخص كشورهاي غربي- كه همواره داعيه دموكراسي و رعايت حقوق بشر دارند-در آزمون جدي قرارگرفت. درآزموني كه توجه و تحقق مطالبات مردم در راستاي آزادي بيان، آزادي ديني و... ازسوي حكام مزدور، هم موقعيت حاكميت ديكتاتور را تضعيف مي كرد و هم منافع كشورهاي غربي را دركشورهاي بحراني به خطر مي انداخت. بنابراين علي رغم اينكه كشورهاي غربي در ابتداي شروع تحولات به دليل خطاي اطلاعاتي و عدم پيش بيني هاي قبلي، دچار سردرگمي شدند اما امروز تلاش مي كنند كه تا آنجا كه مي توانند از گسترش دامنه انقلابات مردمي در ديگر كشورهاي منطقه جلوگيري كنند چرا كه گسترش اعتراضات مردمي و به خطرافتادن موقعيت حكام وابسته در منطقه، روز به روز موقعيت غرب را به خطر انداخته است.
جمهوري اسلامي ايران بعنوان يكي از بازيگران موثر منطقه اي، از همان ابتدا با اعلام حمايت از حركت هاي مردمي در كشورهاي منطقه بالاخص تونس، مصر، ليبي، يمن و بحرين، بيداري اسلامي را منشأ شروع اين حركتها اعلام و خواستار احترام دولتها نسبت به مطالبات مشروع مردمي و پايان ديكتاتوري ها شد.
يكي از كشورهايي كه حركتهاي اعتراضي هم در آنجا صورت گرفت و در برخي از شهرهاي آن مخالفين با تجمع در خيابانهاي اصلي شهر، شعارهايي را عليه حاكميت سردادند، سوريه بود. كشوري كه نقش بازيگري او با ديگر كشورهاي درگير انقلابات مردمي درمنطقه متفاوت بوده و همين تفاوت رفتار «سوريه» درمنطقه باعث واكنشهاي متفاوت بازيگران موثر بين المللي نسبت به تحولات سوريه شد.
در مورد نقش سوريه و تحولات اخير آن و تفاوت آن با تحولات ساير كشورهاي منطقه اي، توجه به چند نكته اساسي ضروري است:
1) سوريه در طول سالهاي گذشته و بيش از 60 سال اخير همواره در خط مقدم گروه هاي مقاومت از جمله فلسطين و لبنان قرارداشته و تنها كشور عربي حامي از حاكميت فلسطين و لبنان در مقابل زياده خواهي غرب بالاخص رژيم صهيونيستي بوده است.
2) انقلابيون در كشورهايي مانند مصر، تونس، بحرين و... شعارهايي برعليه نظام سلطه سرمي دهند ولي عموم شعارها و خواسته هاي معترضين در سوريه درحمايت از نظام سلطه است. لذا بديهي است ماهيت و خاستگاه مطالبات مردمي در اين كشورها متفاوت است.
3) انقلابيون كشورهاي ديگر منطقه مانند مصر، ليبي و... از هيچ گونه پشتيباني سياسي و رسانه اي نظام سلطه برخوردار نبوده و نيستند براي اينكه خواسته اصلي آنها اخراج وابستگان غربي و آمريكا است. اما مخالفين دولت سوريه از همان ابتدا مورد حمايت شديد رسانه هاي غربي قرارگرفتند و با ايجاد و ارائه اخبار كذب سعي نمودند با تحريك احساسات مردم، زمينه فراگيرشدن اعتراضات را درسطح شهرهاي كشور سوريه فراهم سازند.
4) از ويژگي هاي ديگر تحولات سوريه، فراگيرنبودن اعتراضات در اين كشور است. بيشتر اعتراضات صورت گرفته در طول هفته هاي گذشته در شهر درعا بوده كه عموم ساكنين آنها، سلفي هستند و كمكهاي زيادي را در قالب صدور فتوا از سوي مفتي هاي عربستاني و مبالغ هنگفت مالي ازسوي دولت عربستان دريافت كرده اند. اما علي رغم كمكهاي مختلفي كه از سوي كشورهاي بيگانه به مخالفين صورت گرفته دامنه اعتراضات مردمي در سوريه برخلاف كشورهاي ديگرمنطقه نه تنها افزايش نيافته بلكه كاهش يافته و به شهرهاي مهم سوريه از جمله دمشق و حلب سرايتي نداشته است.
5) رئيس جمهور سوريه - بشار اسد- در بين مردم خود چهره منفوري ندارد و بالعكس از مقبوليت مردمي خوبي برخوردار است و از سالهاي گذشته اصلاحاتي را در ساختار سياسي، اقتصادي و امنيتي خودش شروع كرده و از زمان آغاز اعتراضات مردمي در برخي شهرها تلاش كرده به خواسته هاي مردم پاسخ مثبت دهد. نكته ديگري كه در سوريه متمايز ازساير كشورها بود ورود و دفاع طرفداران دولت از بشار اسد بود. حاميان دولت بشار اسد با برگزاري تظاهراتهاي گوناگون، هم حمايت خود را از سياست هاي دولت بشار اسد اعلام و هم بيگانگان را عامل فتنه در سوريه قلمداد كردند.
با بررسي عوامل مذكور بايد انتظار داشت كه نوع رفتار بازيگران بين المللي نسبت به تحولات منطقه و سوريه متفاوت باشد. كشورهاي غربي و برخي از وابستگان آنها در منطقه از جمله عربستان و... كه از گسترش انقلابات و تقويت موقعيت اسلامگرايان و شيعيان در منطقه وحشت كرده و اقدام به لشكركشي نظامي به كشورهاي ديگر از جمله بحرين نموده اند، نه تنها با معترضين سوري مخالف نيستند بلكه از حركت آنها براي تضعيف موقعيت بشاراسد حمايت مي كنند. چرا رفتار سياست خارجي كشورهاي غربي و حكام ديكتاتور عربي زير سوال نمي رود اما همه چراها نسبت به رفتار سياست خارجي ايران طرح مي شود. و رسانه هاي غربي در طول چند هفته اخير سعي كرده اند سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را نسبت به تحولات سوريه به چالش بكشانند.
همگان اذعان دارند كه موضع حمايتي سوريه از گروه هاي مقاومت، فلسطين و مقاومت در برابر زياده خواهي هاي غرب بويژه رژيم صهيونيستي، غربيها را به شدت عصباني كرده و به همين جهت است كه در طول سالهاي اخير به انحاء مختلف تلاش كرده اند كه سوريه را از محور مقاومت خارج كنند چون با مقاومت بشار اسد از دستيابي به سياستهاي خود ناكام مانده اند امروز از فرصت پيش آمده براي اعمال فشار بيشتر بر سوريه و دستيابي به اهداف خويش بهره برداري مي كنند.
موضوع ديگري كه نبايد از كنار آن به سادگي عبور كرد اين است كه غربيها با توجه به جهت گيري ديني حركتهاي انقلابي در منطقه، به شدت نگران افزايش قدرت بيش از پيش جمهوري اسلامي ايران در منطقه شده اند چرا كه تحولات صورت گرفته در منطقه موقعيت ايران را نسبت به ديگر بازيگران بين المللي در وضعيت برتري قرار داده است. امروز يكي از دلايلي كه براي تحت فشار قرار گرفتن سوريه مطرح مي شود اين است كه از طريق سوريه به ايران اعمال فشار نمايند. به همين جهت است كه هيچ تحليلي در رسانه هاي نظام سلطه در مورد تحولات سوريه استفاده نمي شود مگر اينكه از ايران هم نام برده شود.
دليل سوم در اعمال فشار برسوريه، زمينه سازي براي انحراف افكار عمومي از تحولات جهان اسلام است. غربيها با اعمال فشار بر سوريه و اتهام زني به ايران تلاش مي كنند كه افكار عمومي را از تحولات بنيادين در منطقه منحرف سازند لذا همواره سعي كرده اند جمهوري اسلامي ايران را به دوگانگي سياست خارجي متهم كنند. در حالي كه جمهوري اسلامي ايران در مواضع رسمي خود از تمام كشورهاي ديكتاتور منطقه خواسته كه به حقوق ملت خود احترام بگذارند.
اخيرا نويسنده اي در رسانه هاي تركيه با نوشتن مقاله اي با عنوان «درعا، تهران، آنكارا» با ارائه داده هايي غلط و بي پايه كه معمولا چنين اخباري با توجه به سيطره جهاني غولهاي رسانه اي غرب از طريق آنها و با هدف انحراف افكار عمومي از واقعيات تحولات در خاورميانه و شمال آفريقا منعكس و در اختيار ديگر رسانه ها قرار مي گيرد، تلاش كرده نوع رفتار جمهوري اسلامي ايران را نسبت به تحولات منطقه اي و سوريه متناقض بخواند كه اميد است كه منبع خبري و تحليل آقاي آلبايراك، رسانه هاي وابسته غربي نباشد.
حاكان آلبايراك در يادداشت خود، فتنه خواندن حركتهاي صورت گرفته در سوريه از سوي جمهوري اسلامي را به شدت مورد انتقاد قرار داده و نوشته چرا ايران مخالفين سوري را فتنه گر و مخالفين ديگر كشورهاي منطقه را انقلابي خطاب مي كند و استدلال نموده مخالفين امروز دولت سوريه همان كساني هستند كه ديروز در جنگ 33 روزه در حمايت از مقاومت شعار مي دادند!
پاسخ روشن است چگونه مي توان مردمي را كه در جنگ 33 روزه ميان حزب الله و رژيم صهيونيستي، از گروه هاي مقاومت حمايت مي نمودند با مردمي كه امروز در خيابانهاي درعا شعار بر عليه گروه هاي مقاومت سر مي دهند يكي دانست؟! اگر معترضين امروز سوريه همان مردم حامي حزب الله و حماس در مقابل غرب و رژيم صهيونيستي بودند پس چرا امروز دولت سوريه را نسبت به خودداري از حمايت گروه هاي مقاومت تحت فشار قرار مي دهند؟ با توجه به ماهيت غربگرايي تحولات سوريه برخلاف ساير تحولات منطقه نبايد به وابستگي مخالفين به غرب و برخي حكام عربي شك و ترديد داشت؟
كشورهاي غربي در كشورهاي شمال آفريقا و برخي كشورهاي عربي تا جايي كه ممكن است از تثبيت شدن موقعيت حكام وابسته به غرب حمايت نمودند قدرت هاي غربي نه تنها در سوريه رفتارشان مغاير با آن سياست است بلكه دولت سوريه را كه از روش هاي مسالمت آميز و پرهيز از شيوه هاي خشن براي ايجاد آرامش و ثبات در كشورش بهره برداري مي كند را به شدت تحت فشار قرار مي دهند.
صدور بيش از يك ميليون پيامك از داخل رژيم صهيونيستي به مردم سوريه و يا توزيع شبنامه در مرزها توسط هواپيماهاي رژيم صهيونيستي در 2-3 روز اول اعتراضات با تاكيد بر نافرماني هاي مدني، تخريب و اعمال ايذايي بر عليه دولت دمشق، جهت تحريك مردم براي سرنگوني دولت بشار اسد، آيا نشان دهنده وابستگي مخالفين سوري به غرب نيست؟! غرب كه موقعيت خود را در ديگر كشورهاي منطقه متزلزل ديده امروز سعي مي كند، حداقل پيوند سوريه را با گروه هاي مقاومت با هدايت جمهوري اسلامي ايران از بين ببرد.
موضوع ديگري را كه نگارنده مدعي شده، ورود سلاح هاي ايراني توسط سوريه به داخل لبنان و گروه هاي مقاومت است. امري كه بارها از سوي جمهوري اسلامي ايران تكذيب شده و همواره بر پشتيباني معنوي خود از گروه هاي مقاومت آن هم براساس آموزه هاي ديني و ظلم ستيزي تاكيد كرده است.
تحولات امروز خاورميانه به شدت قدرت هاي غربي را نگران كرده و موجب شده رسانه هاي غربي براي وارونه جلوه دادن ترتيبات جديد امنيتي در منطقه، كشورهاي مهم و تاثيرگذار از جمله جمهوري اسلامي ايران را متهم به دخالت در امور ديگر كشورها بنمايند. و بر ما مسلمانان فرض است كه در شرايط بحراني امروز غرب، با تحليل واقع بينانه تحولات، در مسير خواسته هاي آنها حركت نكنيم.

 



ام الامراض جهان اسلام

جهان اسلام در قرن نوزدهم و در طول قرن بيستم شاهد ظهور شمار فراواني از رويكردها و رهيافت هاي فكر و جريان ها و گروه بندي هاي سياسي بوده است كه در پاسخ به اوضاع آن دوره شكل گرفته اند.
استعمار خارجي، استبداد حاكمان داخلي، عقب ماندگي كشورهاي مسلمان از كاروان ترقي و پيشرفت، دوري از آموزه هاي اسلام و نزاع هاي داخلي مهم ترين معضلات جهان اسلام در دوره ياد شده است. جهان اسلام در اين دوره عرصه جنب وجوش نخبگان و پيشگاماني بوده است كه گروهي مروج و دلباخته ليبراليسم بودند و گروهي رو به سوسياليسم آوردند و جمعي به ناسيوناليسم با شقوق متفاوت آن روي آوردند. هر دسته و گروه نسخه حل مشكل جهان اسلام را از همان منظر مي پيچد. اما رفته رفته با اثبات ناكارآمدي رويكردهاي ياد شده و اثبات سستي ايده هاي مختلف به ويژه ايده ناسيوناليسم عربي كه با شكست عرب ها به رهبري عبدالناصر در برابر اسرائيل به اثبات رسيده بود. در چنين فضايي، انقلاب اسلامي در جهان اسلام منفذ و طريقتي نو در افكند و رهبري آن با شناخت درست آسيب ها و آلام جهان اسلام به عنصر خودآگاهي ملت هاي تحت ستم تأكيد ورزيد.
¤ ام الامراض جهان اسلام
چنانچه امام خميني(ره) در آسيب شناسي وضعيت حاكم بر جهان اسلام و مشكلاتي كه گريبان گير اين جوامع شده است، گم گشتگي فرهنگي و هويتي را علت اصلي آن برمي شمرد و بيان مي دارد: «ماها الان خودمان را گم كرده ايم، مفاخر خودمان را الان گم كرده ايم، تا اين گم شده پيدا نشود شما مستقل نمي شويد.»1
امام خميني(ره) يكي از علل بنيادين اين گم گشتگي تاريخي و هويتي را استعمار غرب مي داند و مي گويد: «غربي ها كوشش كرده اند كه ما را از خودمان بي خود كنند، ما را ميان تهي كنند، به ما اين طور بفهماند و فهماندند كه خودتان هيچ نيستيد و هرچه هست غرب است و بايد رو به غرب بايستيد.»2
ايشان رواج ارزش ها و فرهنگ غرب را ام الامراض جهان اسلام معرفي مي كند و راه برون رفت را رهايي از اين فرهنگ ها و ارزش ها مي داند3.
تشخيص درست آلام و مصائب جهان اسلام و تبيين درست آن و ارائه راه حل منطقي و واقع گرايانه و همراه با تجربه موفق از يك فرايند انقلابي و استقرار نظام مبتني بر مردم سالاري ديني، چيزي نبود كه غرب بتواند در جهان اسلام آن را كتمان كند و مكتوم نگه دارد و يا جوانان تشنه عدالت و استقلال طلبي آن را پي جويي ننمايند. تحليلي كه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي از وضعيت جهان اسلام ارائه مي كند، گوياي درك درست و شناخت عميق ايشان از اين وضعيت جهان اسلام مي باشد.
«يك نگاه به وضعيت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و نظامي كشورهاي مسلمان امروز و مشاهده ضعف روحي و مادي آن و مداقه در نظام هاي سياسي و وضع دولت هاي اغلب اين كشورها كه در آن همه چيز حاكي از احساس حقارت و ناتواني است، روشن مي سازد كه از مهم ترين علت هاي اين وضع، بيگانگي و بريدگي اين كشورها و ملت ها از گذشته هاي تاريخي خود و مجد و عظمتي است كه از وراي قرن ها مي تواند هر انسان ضعيف و نوميد را به حركت و تلاش اميدوارانه سوق دهد.»4
استعمار با شكست غرور ملي و انقطاع آن ها از گذشته و آموزه هاي اسلامي، ملت هاي اسلامي را مهياي پذيرش فرهنگ سلطه و ارزش هاي غربي كرد. و با اين رهاورد شاهد بوديم كه همه مظاهر غرب در تعاملات فردي و اجتماعي جهان اسلام رسوخ و رواج يافته است و پي آمد آن بحران هاي اخلاقي و فرهنگي و اجتماعي است كه بر اين جوامع حاكم گرديده است.
چنانچه رهبر انقلاب مي فرمايد: «به دست گرفتن سرنوشت ملت هاي مسلمان- كه هدف استعمارگران، مستقيم و غيرمستقيم، از اواخر قرن هجدهم ميلادي به اين طرف بوده- به طور طبيعي ايجاب مي كرد كه احساس غرور و شخصيت ملل مسلمان شكسته شود و آن ها از گذشته پرشكوه كاملا منقطع شوند و بدين گونه فرهنگ و اخلاق خود را رها كرده، آماده پذيرش فرهنگ غرب و تعاليم استعماري شوند. و اين حيله، در زمينه كاملا مساعدي كه تسلط حكومت هاي فاسد و مستبد در كشورهاي اسلامي فراهم آورده بود، كارگر افتاد و سيل فرهنگ مهاجم غربي و همه مفاهيمي كه استعمار رواج آن را در ميان ملل مسلمان براي تأمين سلطه سياسي و اقتصادي خود بر آن ملت ها ضروري مي شمرد، به راه افتاد و نتيجه آن شد كه در طول دويست سال، كشورهاي اسلامي يكسره به سفره گسترده و بي مانع و رادعي براي غارت گران غربي تبديل شوند.»5
انقلاب اسلامي راه برون رفت اين بحران در جهان اسلام را در منظر جوامع اسلامي به ويژه جوانان خسته و سرخورده از تفرعن ايدئولوژي هاي مغرب زمين و رهيافت هاي متنوع و ادعاهاي پرطمطراق بود كه همگي به كژراهه ها و بيراهه ها ختم شد؛ استقلال آنان را به تاراج نهاد و استعمار و استبداد را بر همه اركان قدرت و سرنوشت ملت هاي اسلامي حاكم نمود كه متكي بر يك حقيقت دروني جوامع اسلامي بود؛ «هيچ ملتي نمي تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد. مادامي كه خودشان را گم كردند و ديگران را جاي خودشان نشاندند، استقلال نمي توانند پيدا كنند.»6
رهاورد اين پيام انقلاب اسلامي، بازگشت به خويشتن و هويت يابي در جوامع اسلامي بود كه به تدريج گفتمان هويت طلبي به عنوان گفتمان غالب درآمد؛ گفتمان هويتي كه بي ترديد مؤلفه ها و عناصر اساسي آن بر ارزش هاي اسلامي استوار مي باشد. چنانچه امام خميني(ره) راه بازيابي هويت مسلمانان را بازگشت به قرآن و ارزش هاي اسلامي معرفي مي كند.
«مع الأسف با برخورداري از چنين توان و نعمت هايي براي هويت سازي و رفع بحران هاي معنوي و اجتماعي، جوامع اسلامي با دور افتادن از اسلام و قرآن كريم امروز با معضلات عديده اي مواجه گشته است و... ما مسلمان ها كه از اسلام دور افتاده ايم و از حقايق اسلامي منزوي شده ايم.»7
¤ نخستين تير آماج غرب، نخبگان و روشنفكران هستند
بازتاب پيام انقلاب اسلامي در كشورهاي اسلامي، فرايند بازگشت به خويشتن و هويت يابي است كه به بيداري و خيزش اسلامي منجر شد و باعث حيرت و سرگشتگي جهان غرب و رژيم هاي هم پيمان و مستبد آنان گرديد. اين خيزش كه امروز در جهان اسلام فراگير شده است، به رغم همه ادعاهاي اطلاعاتي و سنجش نگرش ها و هوشياري دستگاه هاي عريض و طويل اطلاعاتي جهان غرب و دولت هاي مستبد، در سال هاي قبل، آغاز و فرايند رشد و نمو خود را طي و به بلوغ رسيده و امروز بروز و ظهور يافته است.
علي رغم كتمان اين واقعيت ها و يا عدم درك آن ها يا انكار تعمدي اين واقعيت از سوي دولت هاو رسانه هاي غربي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام ها و خطابه هاي متعدد 8 خود بر بيداري اسلامي و تبيين مختصات آن پرداخته و به شدت به رواج اين گفتمان در جهان اسلام اميد داشتند و به بروز و بسط قريب الوقوع آن بشارت مي دادند. و در كنار آن آسيب شناسي و هوشمندي در مقابل ترفندهاي دشمنان را مطالبه مي كردند، چنانچه در پيامشان خطاب به مسلمانان اشاره مي كنند:
«دشمن مستكبر كه بيداري امت اسلامي، تهديد كننده مطامع و منافع نامشروع اوست، مهم ترين سلاحي كه در برابر موج فزاينده در دست دارد، سلاح رواني است: نوميد سازي، تحقير هويت، به رخ كشيدن قدرت و تمدن مادي خويش، امروز و در آينده هزاران ابزار تبليغي به كار افتاده و خواهد افتاد كه مسلمانان را از آينده درخشان نوميد و يا به آينده اي كه منطبق با نيات پليد خود آنان است ترغيب كنند... آماج اين تير زهرآلود، نخست نخبگان و روشنفكران و سپس توده مردمند.»9
كانون اين گفتمان كه از سوي امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب تئوري پردازي گرديد، استقامت در راه هدف بزرگ و بازگشت مجدد عظمت اسلامي است كه به درستي در جان و دل جوانان مسلمان جهان اسلام در خيزش بزرگ اخير نشست و بروز يافت. امام خميني(ره) به عالمان و انديشمندان جهان اسلام توصيه به مقاومت و ايستادگي مي كند: «علماي بلاد و كشورهاي اسلامي بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسلمين و خروج آنان ازسيطره قدرت حكومت هاي جور با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر و براي حفظ منافع مسلمين سينه ها را سپر كنند.»
و در جاي ديگري مي گويند: «بايد فداكاري كنيد در ارجاع مجدد عظمت اسلام كه مهمش عظمت معنوي آن است.»10
از منظر رهبر انقلاب، پيام انقلاب اسلامي كه از آن به عنوان درس بزرگ امام خميني(ره) ياد مي كنند، بازگشت به خود و بازگشت به اسلام است كه رهايي بخش و عنصر اساسي بيداري امت اسلامي است.
«درس بزرگ امام راحل عظيم الشأن ما (قدس سره) بازگشت به خود، بازگشت به اسلام و شناختن قدر خود و قدر ذخاير معنوي بي شمار خود بود. ملت ايران با عمل به اين درس، در راه سعادت قدم نهاد و در آن، مراحل متعددي را طي كرد و همچنان در آن راه پوياست.»11
¤ گفتمان هويت خواهي
رهاورد اين رهيافت كه نقطه كانوني بيداري اسلامي امروز جهان اسلام است، گفتمان هويت خواهي است از اين زاويه نگاه و با تجربه حاصله از انقلاب اسلامي ايران و نيز مؤيدات فراوان در تجربه تاريخي مسلمانان به خصوص در تحولات تاريخ صدر اسلام است كه حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، تنها راه تغيير صحنه سياسي جهان اسلام و تغيير موازنه قدرت به نفع مسلمانان را بازگشت مسلمين به خويشتن و هويت اسلامي و ملي شان مي دانند. در اين رهيافت، اسلام و فرهنگ اسلامي به عنوان يك ذخيره پايان ناپذير و يك الگوي بي بديل در اين مسير، كارآمدترين و مؤثرترين مكانيزمي است كه اتكاي خيزش جهان اسلام به آن نويدبخش خاورميانه جديد براساس ارزش ها و گفتمان اسلامي خواهد بود كه مطلع آن از تونس بوده و فرجام آن به محو همه مظاهر شرك، دولت هاي استبدادي و نيز محو آثار و حضور دولت ها و فرهنگ استعمار واستكبار در جهان اسلام خواهد بود.
امروز بيش از گذشته و هميشه اين پيام حضرت آيت الله خامنه اي در فضا و ساحت هاي جنبش ها و خيزش هاي مردمي در جهان طنين افكن است كه: «امروز نداي پيامبر رحمت، رساتر از هميشه به گوش مي رسد و دعوت اسلام كه دعوت به عدالت و آزادگي و رستگاري است، با طنين بيشتري شنيده مي شود. پاره هاي شب سياه استكبار و ظلم و خودكامگي از سويي و جهل و خرافه و فريب از سوي ديگر، بشر را بيش از گذشته، نيازمند نور رستگاري و تشنه عدل و صلح و برادري كرده است. امروز نداي ملكوتي: «تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله...» كه رد خداوندان زور و زر و صف آرايي در برابر ستم و ستمگر است و گوش و دل اسيران و ستمديدگان را بيش از هميشه مي نوازد. و مژده: «ان الله علي نصرهم لقدير»، به آنان دلگرمي و اميد مي بخشد.»12
امروز مخاطبان اين الهام و پيام ملكوتي، بيداري اسلامي، هويت خواهي ديني و عزت طلبي را در پناه نسيم رحمت و پيام هاي تعالي بخش قرآن، بازآفريده اند. و ان شاءالله فجر روشن آن را همه مشتاقان عدالت و عزت و كرامت اسلامي شاهد خواهند بود.
منبع: پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي
ــــــــــــــــــــــ
پي نوشت
1- صحيفه امام، ج 9، ص 59
2- همان، ص 25
3- صحيفه امام، ج 2، ص 345
4- صحيفه حج، ج 1، ص 63
5- همان، ج 2، ص 63
6- صحيفه امام، ج 11، ص 183
7- صحيفه حج، ج 1، ص 105
8- ر.ك، پيام رهبري به كنگره عظيم حج ابراهيمي در سال 1388
9- صحيفه حج، ج 1، ص 219
10- صحيفه امام، ج 2، ص 347
11- صحيفه حج، ج 2، ص 212
12- همان، ص 62

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14