(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 25 خرداد 1390- شماره 19951

بلاتكليفي بر سر مكان نمايشگاه كتاب تهران
به مناسبت 13 رجب سالروز ولادت حضرت علي(ع)
امام علي(ع)، آينه سروده ها و منظومه هاي فارسي
تا به دل... (شعر)
ريشه يابي لغات
چند جمله...



بلاتكليفي بر سر مكان نمايشگاه كتاب تهران

علي الله سليمي
اظهارات دو مقام مسئول در ارتباط با موضوع مكان دائمي نمايشگاه كتاب تهران به نگراني هاي موجود در اين زمينه افزوده و بلاتكليفي اين مسئله را بيش از پيش عيان كرده است.
تجربه سال هاي گذشته نشان داده است كه تقريبا هر سال بعد از پايان كار نمايشگاه بين المللي كتاب تهران تا مدتي ركود نسبي در اين حوزه حاكم مي شود و بعد از مدتي دوباره تحرك و پويايي مسئولان كتاب شروع و به مرور اوج مي گيرد، اما امسال با توجه به حرف و حديث هاي فراواني كه در ايام برپايي بيست و چهارمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران درباره لزوم تعيين مكان دائمي اين رويداد بزرگي فرهنگي از سوي افراد مسئول و گروه هاي مختلف مرتبط با موضوع در كتاب مطرح شد، انتظار مي رفت بعد از پايان كار نمايشگاه بيست و چهارم، اقدامات جدي و پيگيرانه براي تعيين تكليف مكان دائمي نمايشگاه كتاب تهران صورت گيرد و تا فرصت باقي مانده براي برپايي نمايشگاه بيست و پنجم اقدامات لازم براي اين كار انجام شود، ولي متأسفانه در عمل اين گونه نشد و همان روندي كه در سال هاي اخير براي مشخص شدن مكان دائمي نمايشگاه كتاب تهران صورت گرفته و اين موضوع را به يكي از موضوعات بلاتكليف در سال هاي اخير تبديل كرده است، باز هم تكرار شد.
يعني مسئولان هر يك به نوبه خود از زير بار اين مسئوليت شانه خالي كردند و به عبارت ديگر، هر يك از اين مسئولان از زاويه و منظر خود توپ را به زمين ديگري پرتاب كردند. مصداق روشن اين سخن اخيرا در صفحه سيماي جمهوري اسلامي ايران به وقوع پيوست و طي آن، دو مقام مسئول مرتبط با موضوع مكان نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، ادعاهاي متضاد يا حرف ديگري را بيان كردند.
مصاحبه اول سيماي جمهوري اسلامي با سيدمحمد هادي ايازي، معاون اجتماعي و فرهنگي و سخنگوي شهرداري تهران بود كه در بخشي از صحبت هايش گفت اگر دولت قصد سرمايه گذاري در اين مسئله را دارد، به شهرداري تهران كمك كند تا آنچه را شهرداري در شهر آفتاب فراهم آورده بتواند به نتيجه برساند.مصاحبه دوم هم با سيدمحمد حسيني، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بود كه حرف هايش به نوعي پاسخ سخنگوي شهردار تهران بود. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در بخشي از صحبت هايش گفت اگر شهرداري قصد اقدام داشت تاكنون اقدام مي كرد.
به نظر مي رسد چيزي كه از اين دو مصاحبه از دو مقام مسئول عايد دوستداران كتاب مي شود، پي بردن به رنگ و بوي غير فرهنگي مسئله است كه فعلا بقيه مسايل مربوط با اين موضوع را تحت الشعاع خود قرار داده است؛ مسئله اي كه در طول اين سال ها همواره علاقه مندان به كتاب و كتابخواني در جامعه را رنج داده و حالا هم وضعيت به مراتب بلاتكليفي محض را به اين موضوع تحميل مي كند.

 



به مناسبت 13 رجب سالروز ولادت حضرت علي(ع)
امام علي(ع)، آينه سروده ها و منظومه هاي فارسي

سيدمرتضي طاهري
عشق و علاقه مردم ايران به اميرالمومنين حضرت علي(ع)، به شكل هاي مختلفي در شعر و ادب فارسي نمود پيدا كرده است. ويژگي هاي فردي و اجتماعي حضرت علي(ع)، پرورش او در دامان پيامبراكرم (ص)، تولد در كعبه، گشودن در قلعه خيبر، همسر حضرت فاطمه(س) بودن و... آن حضرت را در انديشه ايرانيان به مرتبه قهرمان بي مثال رسانده است. به گونه اي كه بسياري از شاعران آن حضرت را نمونه يك انسان كامل و قهرمان ديني خود برشمرده اند. نمونه والاي اخلاق فردي و جمعي آن حضرت از جنبه هاي مختلف، افزون بر تاثير در اعماق وجود ايرانيان، در زبان ادبي آنها نيز بازتاب و نمود گسترده اي داشته است.
شاعران پارسي گوي غالباً با پرداختن به وصف شخصيت حضرت علي(ع) و ذكر دلاوري ها و رشادت هاي وي، تصويرپردازي هاي ادبي از اين مصاديق داشته اند و درباره اين حضرت اشعار فراواني سروده اند. شاعران غالباً ضمن ساختن صور خيال، از چنين شناسه هايي به مثابه آموزه هايي اخلاقي سود جسته، به پند آموزي و عبرت دهي آنها توجه داشته اند. آنچه در مديحه سرايي شاعران درباره امام علي(ع) آمده، تقريباً وجه اشتراك بيشتر آثار ادبي است.
سرودن شعر درباره حضرت علي(ع) و مدح وي در قالب شعر، سابقه طولاني دارد. بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام(ص) و به وجود آمدن اختلاف در بين مسلمانان، ابتدا بعضي از شاعران عرب از جمله: فرزدق، دعبل، كميت و... در تاييد مقام و منقبت امير مومنان و فرزندان بزرگوارش اشعارگران سنگي پرداختند. اما بازتاب ستايش و مدح حضرت علي(ع)، فقط در بين شاعران عرب نبود، بلكه در زبان فارسي نيز شاعران فراواني زبان به ستايش مولاي متقيان گشوده اند؛ كه مي توان مجموعه هاي ارزشمندي از آن اشعار فراهم آورد.
تاكنون كتاب هايي در سال هاي اخير منتشر شده است كه هر كدام به شيوه هاي خود اشعاري را كه مرتبط به امام علي(ع) است را جمع آوري كرده اند و يا به طرق مختلف مباحث ادبي مربوط به آن امام همام را جمع آوري نموده اند، كه مهم ترين آنها عبارتند از: آينه آفتاب به كوشش محمود شاهرخي و مشفق كاشاني؛ تجلي اوصاف امام علي(ع) در ادب فارسي از يدالله طالشي؛ مناقب علوي در شعر فارسي و همچنين مناقب علوي در شعر پارسي گويان هر دو از ابوالقاسم رادفر؛ گذري بر مناجات و تحميديه و مناقب ائمه اطهار به كوشش غلامرضا حيدري، حضرت علي(ع) در نغمه هاي عاميانه ايران به كوشش بهروز وجداني، امام علي(ع) در شعر فارسي و همچنين غديريه هاي فارسي، هر دو از محمد صحتي سردرودي. در كتاب غديريه هاي فارسي، فهرست كاملي از كتاب هايي كه درباره واقعه غدير به نظم وجود دارد، ذكر شده است، مثل غديريه محمد نصير فرصت شيرازي مربوط به اواخر دوره قاجاريه و غديريه ناصر كرماني در عهد ناصرالدين شاه و...
در اينجا، نقش حضرت علي(ع)، در اشعار فارسي و همچنين منظومه هاي ديني با موضوع حضرت علي و همچنين مصاديق مرتبط با آن حضرت در دو بخش ذكر مي گردد.
الف: امام علي در شعر فارسي و حماسه هاي ديني:
شاعران فارسي زبان، از حضرت امام علي(ع) به عنوان قهرماني ديني ياد مي كنند كه نمونه آن را در غزليات شمس شاهد آن هستيم؛ آنجا كه مي گويد:
زين همرهان سست عناصر دلم گرفت
شير خدا و رستم دستانم آرزوست
در اين مقال مختصري از اشارات و يادكردهاي شاعران به حضرت امام علي(ع)، ذكر مي شود:
از ميان شاعران قرن سوم، رودكي و شهيد بلخي نخستين ياد كردها را از علي(ع) دارند. رودكي اين گونه سروده است:
اي شاه نبي سيرت ايمان تو محكم
اي مير علي حكمت عالم به تو در غال
و
كسي را كه باشد به دل مهر حيدر
شود سرخ رو در دو گيتي به آور
ناصر خسرو (د: 481) در بيتي كه خويش را مي ستايد، چنين مي گويد:
جان را زبهر مدحت آل رسول
گه رودكي و گاهي حسان كنم
از اين بيت اين گونه برداشت مي شود كه رودكي پدر شعر فارسي، از نخستين شاعران ستايش گر اهل بيت پيامبر و حضرت علي(ع) بوده است و در قرن پنجم بدين صفت شهرت داشته، اما افسوس كه آن گهرهاي تابناك از گزند حوادث مصون نمانده و به دست ما نرسيده است.
در قرن چهارم نام سه تن از شاعران كه مدحتگر علي(ع) بوده اند جلب نظر مي كند: حكيم فردوسي طوسي (329-411)، حكيم كسايي مروزي و حكيم ميسري.
از فردوسي ابياتي در شاهنامه ذكر شده است كه نشان از علاقه مفرط و اعتقاد او به علي(ع) است چنان كه تذكره نويسان يكي از علل مقبول نيفتادن شاهنامه را در نزد سلطان محمود، همين تشيع فردوسي و ستايش اميرمؤمنان مي دانند.
در شاهنامه ابياتي درباره علاقه حكيم طوس به حضرت علي(ع) وجود دارد كه اين بيت فردوسي گواه صادقي بر اين مدعاست:
هر آن كس كه در دلش بغض علي است
ازو زارتر در جهان زار كيست
(شاهنامه فردوسي، به كوشش دبيرسياقي، ج 1، ص6)
بي ترديد فردوسي، از نخستين شاعراني است كه در منقبت اميرمؤمنان علي(ع) شعر گفته است. همچنين حكيم كسايي مروزي كه معاصر فردوسي است و تنها 12 سال از او كوچكتر است، اولين شاعري است كه شعري مستقل در قالب قصيده در مدح علي(ع) سروده است. كسايي اين قصيده را در 23 بيت در سال 380هـ.ق سروده است و با اين بيت شروع مي شود:
فهم كن گر مؤمني فضل اميرالمؤمنين
فضل حيدر، شير يزدان، مرتضاي پاك دين
وي در قصيده اي ديگر با اشاره به رخداد غدير خم، سپردن دين به دست اما علي(ع) را تبيين نموده است. اما اين گونه به نظر مي رسد كه دقيقي طوسي، نخستين شاعري است كه صراحتا به «عيد غدير» اشاره كرده است و پس از وي شاعران ديگري همچون منوچهري دامغاني، سوزني سمرقندي، و شاعراني ديگر در طول ساليان مختلف به بازگويي اين واقعه پرداخته اند. شاعر ديگري كه در اين سال ها مي زيست و قابل ذكر است، اما در تذكره ها تقريبا ذكري از او به ميان نيامده، حكيم ميسري است. اولين بار ژيلبر لازار محقق فرانسوي با معرفي مثنوي دانش نامه ميسري، ايرانيان فرهنگ دوست را شادمان كرد. مثنوي مذكور در علم طب و نزديك به پنج هزار بيت است. با توجه به موارد مذكور و با توجه به اينكه كسايي، قصيده سروده شده درباره حضرت علي(ع) را در سال 380 سروده است و با توجه به اينكه حكيم ميسري در سال 324 ولادت يافته است و مثنوي دانشنامه را بين سال هاي 367 تا 370هـ.ق سروده است، مي توان اين نتيجه را گرفت كه اولين شاعري كه درباره حضرت علي(ع) در زبان فارسي شعر سروده است «حكيم ميسري» است.
از ديگر پيش گامان شعر ديني در قرن پنجم كه به مدح حضرت علي(ع) پرداخته است حكيم ناصرخسرو قبادياني(394-481) است. وي از شيعيان اسماعيلي مذهب بود. ناصرخسرو لقب حجت را از خليفه فاطمي دريافت كرده بود و شعر را نه براي كسب صله و انعام، بلكه براي تبليغ و مذهب و دين مي سرود و در جاي جاي ديوانش به مدح حضرت علي و فرزندانش پرداخته است.
تا قرن پنجم، هنوز منظومه اي در وصف دلاوري ها و حتي مدح و ستايش امام علي(ع)، در شعر فارسي وجود ندارد و ما شاهد قصايد يا اشعاري درباره حضرت علي در شعر فارسي هستيم. اما در اين قرن براي اولين بار منظومه اي حماسي به تبعيت از شاهنامه به نام علي نامه به رشته نظم درآمد، اين منظومه تا چند سال پيش نيز ناشناخته بود. اين اثر اولين حماسه منظوم ديني، در مناقب و مغازي امام علي بن ابي طالب از قرن پنجم، يعني حدود نيم قرن بعد از نشر شاهنامه فردوسي است. اين منظومه توسط سراينده اي متخلص به «ربيع»، در بحر متقارب سروده شده است. گوينده آن به تصريح كتاب متولد 420 هجري است و اين منظومه را در سن 62 سالگي و در سال 482 هجري به احتمال قريب به يقين در خراسان و شايد هم ناحيه بيهق، منظوم كرده است و آن را به يكي از اشراف سادات ناحيه بيهق تقديم داشته است.
در قرن ششم نيز شاعراني از جمله قوامي رازي و ابوالمعالي رازي كه هر دو شيعه بوده اند در اشعار خود به ستايش حضرت علي پرداخته اند. خاقاني نيز از ديگر شاعران اين قرن است كه در اشعار خود ضمن يادكرد از امام علي، به ذكر وصف شمشير آن حضرت پرداخته است و تشخصي ويژه به ذوالفقار داده است. سنايي غزنوي ديگر شاعر مداح حضرت علي در قرن ششم هست. در شعر وي نكات و اشارات فراواني وجود دارد كه او دوستدار اهل بيت هست. سنايي را مي توان از ديگر شاعران ستايشگر قبل از وي متمايز كرد؛ زيرا به جز سراينده علي نامه وي اولين شاعري است كه بسياري از داستانهاي حضرت علي را به نظم در آورده است. براي نمونه مي توان به برخي از داستان هايي كه در حديقه الحقيقه آمده است، اشاره كرد از جمله: داستان جنگ جمل، داستان جنگ صفين و خدعه عمروعاص درباره كشته شدن عمارياسر، داستان شهادت علي(ع)، داستان عقيل و آهن تفته، داستان بالا رفتن علي(ع) بر كتف پيامبر در فتح مكه و... كه هسته اصلي همه اين ها بي همتايي علي(ع) است.
ضروري است كه از شاعر ديگري هم نام ببريم كه در قرن ششم مبدع طريقه جديدي در ادبيات فارسي بود و آن رشيدالدين وطواط (درگذشت:573) است.
از سال ها پيش، شاعران با استقبال يا بازگويي فارسي، جملات قصار و بعضي از سخنان علي(ع) را به نظم درآورده بودند كه نمونه آن را در شعر شاعران قرن چهارم از جمله: شهيد بلخي، حكيم ميسري و رودكي شاهد هستيم، اما رشيدالدين وطواط در رساله اي مستقل صد سخن از كلمات قصار امام را «به دو زبان فارسي و عربي» تفسير كرد و در آخر تفسير هر كلمه دو بيت شعر از منشآت خويش كه مناسب آن كلمه بود آورد و نام آن را مطلوب كل طالب من كلام علي بن ابي طالب نهاد.
در قرون بعد ذكر داستان هاي زندگي علي(ع) مورد توجه شاعران قرار گرفت و بزرگاني چون عطار، مولوي، اميرخسرو دهلوي و... در اين راه هنرنمايي كردند. به جز شاعران مذكور شاعران ديگري نيز در وصف حضرت علي يا ويژگي هاي اخلاقي آن حضرت شعر يا ابياتي دارند از جمله اهلي شيرازي، وحشي بافقي، هاتف اصفهاني، اسيري لاهيجي و...
سرودن شعر در وصف امام علي(ع) كه از قرن سوم هجري در شعر فارسي شروع شده بود در قرون بعد نيز ادامه پيدا كرد و در شعر عراقي به نحو بارزي كانون هاي فكري و احساسي جامعه را درنورديد. اوج اين انگيزش در عصر صفوي بود. در اين دوره ما شاهد حمايت و تشويق پادشاهان صفوي از شاعران در سرودن حماسه هاي ديني هستيم. پشتيباني دربار صفوي از شاعران، باعث رواج سرودن منظومه هاي حماسي ديني و به خصوص منظومه هايي در ذكر دلاوريهاي حضرت علي(ع) در اين دوره گرديد. و به اين ترتيب سرودن منظومه هايي درباره دلاوريها و رشادت هاي امام علي(ع) زندگي و احوال و جنگهاي صدر اسلام كه با منظومه خاوران نامه ابن حسام خوسفي(د875) شروع شده بود، با رسمي شدن تشيع در دوره صفويه شكل ديگري به خود گرفت و منظومه هايي تحت عنوان حمله حيدري شكل گرفت. حمله حيدري، از منظومه هاي حماسي ديني است كه توسط برخي از سرايندگان فارسي زبان در ايران و شبه قاره هند، كه در فاصله سده هاي 12-14ق/ 18-19م سروده شده است. اين منظومه ها بيشتر بر وزن شاهنامه و در بحر متقارب سروده شده است و به طور معمول درباره زندگي پيامبر(ص) و امام علي(ع) سروده شده است و تا پايان خلافت و شهادت امام علي ادامه مي يابد. سرودن منظومه هايي تحت عنوان حمله حيدري با باذل مشهدي
(د 1123ق/1711م) در سده 12قمري آغاز گشت و در فاصله يك قرن پس از وي، بيش از ده نفر به تقليد از او، به سرودن منظومه هاي مشابه پرداختند كه از آن جمله مي توان به راجي كرماني، ميرزا ابوطالب فندرسكي، آزاد كشميري، محمدحسن فقير قهدريجاني، افتخارالعلماء، مهدي علي خان عاشق هندي، گل احمد كاتب پيشاوري، پسند علي بلگرامي، لطف الله قاجار (مجنون) و... اشاره كرد؛ كه همه شاعران مذكور منظومه اي تحت عنوان حمله حيدري دارند كه همگي بعد از باذل مشهدي در تكميل كار باذل برآمده اند و بعضي نيز مانند راجي كرماني منظومه اي مستقل اما با همان نام و سبك و سياق و موضوع سروده اند. اما به جز حمله حيدري كه جزو حماسه هاي ديني معروف مي باشد، منظومه هاي ديگري نيز درباره حضرت علي(ع) سروده شده است كه از آن جمله مي توان به منظومه هايي همچون: حربه حيدري كرم، جذبه حيدري عبدالعلي خان احسن، خداوند نامه صباي كاشاني، جنگ نامه حيدري، سيدمحمد اشرف دكني، هيبت حيدري واجد علي اختر شاه اوده، خلافت نامه خاموش يزدي، هفت خوان حيدري عياني، صولت صفدري محب خان حكمت، محاربه غضنفري ميان احسن ميعان، شهنشاهنامه صافي اصفهاني، فارغ نامه فارغ گيلاني، جنگ نامه ميرزاحسن آتشي، شعشعه ذوالفقار محمدحسين عاملي، يعسوب نامه محمد حسن فقير قهد ريجاني، خرم بهشت رضا قلي خان هدايت، ارديبهشت نامه سروش اصفهاني، مجمع البحرين اسيري، كتيب معجزات حيرتي توني، غزوه نامه يا جنگنامه ميرزا عبدالوهاب قطره چهارمحالي، غزوات اميرالمؤمنين فصيح اصفهاني، غزوه حيدر محمد حسن عاصي رشتي و...
شاعران به غير از منظومه هاي مذكور در مدح حضرت علي(ع)، كتاب هاي بسيار ديگري نيز سروده اند؛ كتابهايي كه درباره واقعه غدير به نظم وجود دارد: مثل غديريه محمد نصير فرصت شيرازي مربوط به اواخر دوره قاجاريه و غديريه ناصر كرماني در عهد ناصرالدين شاه.
ب: موضوعات مرتبط با حضرت علي(ع) در شعر شاعران:
پيش از اين مختصري از پيشينه ستايش حضرت علي(ع) و همچنين تحقيقات صورت گرفته در اين خصوص ذكر شد. لازم دانسته شد بحث كوتاهي نيز درباره موضوعات مرتبط با حضرت علي(ع) ذكر شود. به طور كلي، بيشتر اشعاري كه درباره حضرت علي سروده شده است را مي توان در قالب موضوعات زير قرارداد:
1- يكي از مواردي كه شاعران براي بيان شعرشان به آن توجه كرده اند اين است كه با درنظر گرفتن موضوعات تاريخي، به آفرينش ادبي دست يازيده اند، هر چند هدف شاعر ذكر تاريخ نيست اما يادكرد رجال تاريخي مانند حضرت علي را دستمايه سرودن شعر خود قرارداده اند. مانند آنچه ما در شعر خاقاني و سروش اصفهاني شاهد آن هستيم. اما در مقابل، گاه يادكردي تاريخي، خود موضوعيتي ويژه يافته، اصل سخن و تصوير ادبي را دربرمي گيرد، نظير آنچه مرتبط با موضوع غدير خم مي باشد، مانند آنچه در الهي نامه عطار نيشابوري، و مظهر العجايب منسوب به وي ديده مي شود.
2- از موضوعات ديگري كه شاعران در سروده هاي خود به آن توجه داشته اند، حديث معروف پيامبر اكرم(ص) در خصوص حضرت علي(ع) است كه فرموده است: «انا مدينه العلم و علي بابها»، در اين حديث پيامبر اكرم(ص) با زبان استعاري، خود را شهر علم و علي(ع) را دروازه آن شهر دانسته است. از جمله شاعراني كه اين حديث را در شعر خود منعكس كرده اند، عبارتند از: فردوسي، قوامي، سعدي و ابن يمين.
3- از ديگر موضوعاتي كه جايگاه حضرت علي را از ديگران متمايز كرده است ولادت وي در كعبه است. شاعران بسياري از جمله: اهلي شيرازي، سروش اصفهاني ، صغير اصفهاني و رهي معيري اين موضوع را مطمح نظر خود قرار داده اند.
4-شجاعت و دلاوري و جنگاوري حضرت علي(ع) در اكثر منظومه ها به آن اشاره شده است و شاعران دلاوري هاي آن حضرت در غزوه هاي مختلف را به صورت هنري به تصوير كشيده اند. گاه اين دلاوري ها در قالب استعاره هايي همچون: شيرخدا، شيردلاور، كننده در خيبر و... ذكر مي شود.
پيوند خويشاوندي و همچنين داماد و وصي پيامبر اكرم(ص)، پدر حسنين و همسر حضرت زهرا بودن علاوه بر ارزش نسب شناختي، در نظر شاعر مجالي براي طرح فضايل آن حضرت به شمار مي رفته است. كه نمونه اين اشعار در قصايد ناصر خسرو يافت مي شود.
5-قرار گرفتن فضيلت هاي مختلف علي(ع) در كنار يكديگر، شاعران را بر آن داشته تا با برشماري اين فضايل به صورت پياپي، تصويري همه جانبه از آن حضرت ارائه دهند. نمونه هايي از اين گونه اشعار را در ديوان اوحدي مراغه اي مي بينيم. همچنين مولوي در كليات شمس تبريزي با استفاده از تعابير قرآني، و با نيم نگاهي به واقعيات نيمه تاريخي، بعضي از صفات حضرت علي را در غزل برشمرده است. از اين نمونه اشعار در ديوان شاعران ديگر نيز يافت مي شود مانند سنايي كه در قصيده اي، جنبه هاي مختلف شخصيت حضرت علي را مدنظر قرار داده است.
6-ويژگي هاي شخصيتي حضرت علي از موضوعات ديگر مورد توجه شاعران است. از ميان اين ويژگي ها؛ دلاوري در ميدان نبرد از يك طرف و رافت و مهرباني و گذشت از طرفي ديگر به طور مشخص در كنار هم، مورد توجه شاعران قرار گرفته است. نمونه اين تقابل را مي توانيم در سروده اي از مولوي كه در آن خدو برچهره آن حضرت پرتاب مي شود جست وجو نماييم. همچنين غزل معروف هماي رحمت شهريار از ديگر نمونه هاي اين تقابل است.
7-ذوالفقار به عنوان شمشير حضرت علي(ع) بسامد بسياري در شعر فارسي داشته است. جداي از شمشير حضرت امام علي بودن و برندگي آن، گاه شكل ظاهري شمشير كه مانند شكل «لا» است، تداعي كننده مفهوم شهادت در ذهن شاعر است، كه اين نمونه را در شعر وحشي بافقي و قوامي رازي مي بينيم. عطار در مصيبت نامه علت شهرت ذوالفقار را بازوي علي(ع) مي داند، و شمشير ذوالفقار را بدون علي(ع) مانند چوب دستي مي داند.
8-تشخص يافتن دلدل، اسب حضرت علي از ديگر نمونه هاي صور خيال نزد شاعراني همچون اهلي شيرازي و هاتف اصفهاني است.
9-در توصيف حضرت علي بعضي واژگان مانند: شير، شاه، شهسوار و حيدر كاركرد ويژه اي دارد، كاربرد واژه «شير» در تركيباتي مانند: شيرخدا، شير ولايت، شيرحق، شيرولايت، شيرمردان از اين دست است. افزون بر اين صفت «شاه، شه، شهسوار» در تركيباتي همچون: شاه دلدل سوار، شهسوار ولايت، شاه لافتي، شاه مردان و شاه نجف از ديگر مصاديق پركاربرد در خصوص علي(ع) هست.
همان طور كه گفته شد نقش امام علي(ع) در شعر فارسي بسيار برجسته است و ما شاهد اشعار بسياري در ستايش و وصف و حضرت علي(ع) هستيم. به غير از منظومه هاي مذكور، در مدح حضرت علي(ع)، متون حماسي به نثر هم درباره مولا علي(ع) وجود دارد، مانند غزوات حضرت علي(ع) نوشته محمد كاظم حسيني و شعشعه ذوالفقار از محمد شفيع بن بهاء الدين محمدحسين عاملي شيخ الاسلام قزويني و... كه از موضوع هدف تحقيق خارج است.
منابع محفوظ است

 



تا به دل... (شعر)

تا به دل مهر دلبرم دادند
دولت هفت كشورم دادند
شهد جانپرور ولاي علي
همره شير مادرم دادند
از حقيقت نشانه مي جستم
كه نشان كوي حيدرم دادند
دل من در هواي او پرزد
پروبال كبوترم دادند
در فضاي كوير دلتنگي
سايه سار صنوبرم دادند
تا شدم خاكبوس درگه او
دل و جاني منورم دادند
طلبيدم هر آنچه را از دوست
از كرامت فزون ترم دادند
تا شدم جرعه نوش آن ساقي
مستي روح پرورم دادند
كامم از ذكر يار شيرين شد
زانكه قند مكررم دادند
سند نوكريم امضا كرد
عزتي فوق باورم دادند
بيگي آن دم كه يا علي گفتم
طرفه طبيعي هنرورم دادند
نصرت الله بيگي درباغي

 



ريشه يابي لغات

سليمان مختاري
فشنگ
معني و ريشه واژه: فشنگ لوله اي كوتاه فلزي يا مقوايي كه در آن باروت تعبيه شده و براي تيراندازي با اسلحه گرم (تفنگ، انواع تپانچه) به كار مي رود. (فرهنگ معين). گلوله هاي تفنگ و جز آن كه باروت و چاشني در بن دارد و با زخم شيطانك مشتعل شده از دهانه تفنگ بجهد. ممكن است كه اين لغت با فهشنگ يا گل فهشنگ گرفته شده باشد به شباهت صوري. (لغت نامه)
شايد وجه تسميه آن به خاطر صدايي باشد كه فشنگ در هوا ايجاد مي كند، چنانچه فش (فشافش) كه جزء اول آن است، اسم صوتي است به معناي «آواز تيري كه پاپي اندازند» (معين)
كه ز فشافش تير جانستان
ابر آزاري خجل در امتحان
مولوي
فشافش كنان؛ درحال تيرباران. پيوسته تيراندازنده
ترنگ كمان رفته درمغز كوه
فشافش كنان تير بر هر گروه
نظامي
فروند
واژه: واحدي برشمارش كشتي و هواپيما. دوكشتي، سه هواپيما. چوبي باشد كه درپس دركوچه اندازند تا درگشوده نگردد. سكان كشتي. بادبان كشتي. مركب از فر+وند.
ريشه «فر» پيشوند است به معني پيش، جلو، به سوي جلو و غيره. چنان كه در كلمات فرخجسته، فرسوده، فرمان.
ريشه: وند، آوند. آب وند. و ظرف اناء مانند كاسه و كوزه و طبق و امثال آن. (برهان) (پسوند) چون در آخر كلمات درآيد افاده معني «مانند» كند، چون: بيدادوند، خردوند. صاحب و مالدار. (برهان). پسوندي است دال بر معاني ذيل:
الف) خداوندي و صاحبي: دولت وند (دولتمند)
ب) شباهت: خداوند. فولادوند. پولادوند.
ج) در آخر اسماء امكنه درآيد: دماوند [1]. نهاوند [2].
در زبانهاي باستاني ايران از ونت (vant) مفهوم دارنده برمي آيد درست مانند «مند» (دركلمات آبرومند، نيرومند و خردمند). (برهان ذيل وند).
در اوستا چندين بار واژه آفنت (afant) آمده و آن مركب از آف(= آب) و «ونت» يعني دارنده آب يا از آب برخوردار- از آب بهره ور، همان است كه در فارسي آوند شده است و در فرهنگها به معني كوزه آب يادگرديده است. (هرمزدنامه ص354).
فروند احتمالا لفظا به معني «ظرفي به سوي جلو رونده» تسامحا شايد در ساخت اين جمله براي واحد شمارش هواپيما و كشتي به شكل ظاهري آنها و آوند (ظرف) توجه شده است.
شناور
واژه: آنكه در آب شنا كند، چيزي كه روي آب حركت كند، شناگر (آشناور. آشناگر و آب ورز) مردچالاك و جلد و چابك. شنا+ور (پسوند دارندگي و اتصاف)
شناورباشي از هر آب مگذر
كه اندر آب پرميرد شناور
ناصرخسرو
تيرچون دركمان نهد بحري است
كه نهنگ شناور اندازد
خاقاني
ريشه: صورت قديمي تر شنا، آشنا «شناوري و آب ورزي» مشتق است از ريشه «سنا» (sna) به معني «شستن» در اوستايي: «سنا» «شستن» با پيشوند (آ) به معني «شست و شوكردن»
ريشه «سنا»(sna) مشتق است از هندواروپايي است sna «جاري شدن، جريان داشتن.»
ظاهرا تلفظ اصلي آشنا، اشنا بوده كه به علت غلط خواني به صورت آشنا (به معني شنا، شناوري، آب ورزي) خوانده شده است؛ قس با آشنا «شناخته، مأنوس، نزديك، دوست» اشنا: اشناكردن در آب (المصادر از فرهنگ ريشه شناختي). آشنا «شناوري» را مقايسه كنيد با آشناب «آب بازي، شناوري» نيز آشناو «شناور»، اشناب «شنا و شناوري»:
شاخ:
در زبان پهلوي شاك بوده است. مي توان واژه هاي عربي ساق و ساقه را برآمده از اين واژه دانست. هر چند كه اين واژگان را از سوق عربي دانسته اند.
برگ:
در زبان پهلوي ورگ بوده است. ورق و ورقه، دو كلمه عربي نيز از اين واژه ساخته شده اند. (سوزن عيسي، دكتر كزازي)

[1]- دماوند: مركب از دم (گاز) و آوند.
[2]- نهاوند: گويند آن را نوح (ع) بنا كرده است؛ نوح آوند؛ يعني حاء را به هاء بدل كرده اند. (لغت نامه)

 



چند جمله...

ترجمه : جواد نعيمي
- اگر نداني به كجا مي روي، هيچ راهي تو را به مقصد نمي رساند.
- همواره كسي را خواهي يافت كه از تو گرفتارتر باشد، پس هميشه لبخند بزن.
- اگر كسي پشت سرت به تو طعنه زد، بدان كه پيشرفت كرده اي!
- همه ما مثل ماه هستيم: بخشي از وجودمان تاريك است!
- ناشكيبايي و جزع و فزع در برابر يك مصيبت، خود مصيبت ديگري است.
- لبخند واژه اي معروف اما بدون حروف است!
- ذوق همسرت را مورد سؤال قرار نده، زيرا تو برترين انتخاب او هستي!
- نمي تواني مانع پرواز پرندگان اندوه در بالاي سرت بشوي، اما مي تواني مانع لانه سازي آن ها روي سرت بشوي.
- دارندگان روحيه هاي پست، از جست وجوگري براي يافتن خطاهاي بزرگان لذت مي برند!
- تو با همه دوستي كن، اما انتظار نداشته باش كه همه دوست تو باشند.
- زبان دراز و پرگو، نشانه دست كوتاه [كم عمل] است.
- ما گذشته را چون از دست مان رفته دوست مي داريم، اما اگر همان گذشته برگردد از آن خوشمان نمي آيد!
- هرچه انسان بالاتر برود، ابرهاي اندوه و گرفتاري، بيشتر پيرامونش را فرامي گيرند.
- آدم ترسو براي حل مشكل سي و شش راه پيدا مي كند، اما تنها يك راه را برمي گزيند: فرار كردن را...
- اگر راه خويش را با لبخند بگشايي، بهتر است از اين كه با شمشير آن را بازگشايي كني.
- زيباترين لبخند، لبخندي است كه در ميان اشك ها خودنمايي كند.
- درد و اندوه، انسان را به بزرگي مي رساند.
- در دل هر زمستاني بهاري پنهان است و در وراي هر شبي، پگاهي خندان جلوه گري مي كند.
- خواندن بدون انديشيدن همانند خوردن بدون هضم كردن است.
- زندگي، مدرسه اي است كه درس هاي آن «تجربه ها» و معلم آن «زمان» است.
- نيازمندترين مردم، كسي است كه هيچ آرزويي نداشته باشد!
- بلاغت آن است كه حرف درست و مناسبي بزني، پس آن گاه سكوت پيشه كني.
- خداوند به هر پرنده اي روزي مي دهد، اما روزي هيچ پرنده اي را در لانه اش نمي اندازد!
- ضربه هاي سنگين، شيشه را مي شكنند، اما آهن را صيقل مي دهند.
- اگر بنا باشد بدي را با بدي پاسخ بدهيم، پس بدي ها چه زماني پايان مي يابند؟!
منابع و مآخذ:
المنتدي الثقافي
wwwdai3tnacom
wwwdjelpacom
www1bahraincom

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14