(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 11 تیر 1390- شماره 19963

توصيه امام خميني به مسلمانان جهان
صراط مستقيم - وصيت نامه امام خميني
فتنه اي كه از كشتن بدتر است

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




توصيه امام خميني به مسلمانان جهان
صراط مستقيم - وصيت نامه امام خميني

سيد علي بني لوحي
بي جهت نيست كه بوقهاي تبليغاتي در سراسر جهان و وليده هاي بومي62 آنان تمام توان خود راصرف شايعه ها و دروغهاي تفرقه افكن نموده اند و ميلياردها دلار براي آن صرف مي كنند. بي انگيزه نيست سفرهاي دائمي مخالفان جمهوري اسلامي به منطقه . و مع الاسف در بين آنان از سردمداران و حكومت هاي بعض كشورهاي اسلامي ، كه جز به منافع شخص خود فكر نمي كنند و چشم و گوش بسته تسليم آمريكا هستند ديده مي شود؛ و بعض از روحاني نماها نيز به آنان ملحقند .
امروز و در آتيه نيز آنچه براي ملت ايران ومسلمانان جهان بايد مطرح باشد واهميت آن را در نظر گيرند، خنثي كردن تبليغات تفرقه افكن خانه برانداز است63 .توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر، آن است كه در مقابل اين توطئه ها عكس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مايوس نمايند .
ب - از توطئه هاي مهمي كه در قرن اخير، خصوصا در دهه هاي معاصر، وبه ويژه پس از پيروزي انقلاب آشكارا به چشم مي خورد، تبليغات دامنه دار با ابعاد مختلف براي مايوس نمودن ملت ها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است .گاهي ناشيانه و با صراحت به اينكه احكام اسلام كه 1400 سال قبل وضع شده است نمي تواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند64، يا آنكه اسلام يك دين ارتجاعي است و با هر نوآوري و مظاهر تمدن مخالف است ، و در عصر حاضرنمي شود كشورها از تمدن جهاني و مظاهر آن كناره گيرند، و امثال اين تبليغات ابلهانه و گاهي موذيانه و شيطنت آميز65 به گونه طرفداري از قداست اسلام كه اسلام و ديگر اديان الهي سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير ازمقامات دنيايي و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان را به خداي تعالي نزديك و از دنيا دور مي كند، و حكومت و سياست وسررشته داري برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوي است ، چه اينها تمام براي تعمير دنيا است و آن مخالف مسلك انبياي عظام است66 ! و مع الاسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان و متدينان بي خبر از اسلام تاثير گذاشته كه حتي دخالت در حكومت و سياست را به مثابه يك گناه و فسق مي دانستند و شايدبعضي بدانند! و اين فاجعه بزرگي است كه اسلام مبتلاي به آن بود .67
62 - استعمار براي نفوذ در كشورهاي اسلامي و ديگر كشورهاي جهان سوم تلاش كرده است با استفاده از تاكتيك بسيار مؤثر «بومي عليه بومي» به اهداف خود برسد، چنانچه در سال هاي پس از جنگ اول جهاني و تقسيم امپراطوري عثماني كه نماد خلافت اسلامي در كشورهاي عربي بود، اين روش كارساز شد و انگلستان با استفاده از رؤساي قبايل و عشيره هاي عرب، آنها را بر مصالح مسلمين حاكم ساخت و موفقيت اين تاكتيك در عربستان، اردن، عراق، بحرين و كويت به خوبي ديده مي شود. در سال هاي اخير و پس از حمله نظامي آمريكا و غرب به بهانه حادثه يازدهم سپتامبر- هر چند ادعاي آمريكا مبني بر دخالت القاعده در اين حادثه، خود استفاده از تاكتيك بومي عليه بومي بود- به افغانستان و عراق و تصرف اين دو كشور اسلامي، استفاده از اين تاكتيك به خوبي ديده مي شود براي نمونه آنها با استفاده از بعضي مسلمانان «تندرو و بي سواد» يا «فقير و محتاج كمك هاي مالي» طراحي انفجارهاي انتحاري را كه از مهم ترين چالش هاي جهان اسلام در دهه اخير بوده است به انجام رساندند. انتخاب رضا شاه توسط انگلستان و نفوذ روشنفكران «بي دين و به ظاهر ملي» در تثبيت حاكميت اين قلدر چكمه پوش نماد بسيار مشخصي از «تاكتيك بومي عليه بومي» درايران است.
63 - در سالهاي ميانه دهه دوم انقلاب نفوذ عناصر تحت سلطه آمريكا در بدنه مطبوعاتي كشور به بالاترين حد خود رسيد به گونه اي كه نيروهاي «ملي، مذهبي» را به اين باور رساند كه به زودي با «انقلابي مخملي»، جمهوري اسلامي ايران را ساقط و حاكميت ليبرال دموكراسي مورد نظر خود را جايگزين خواهند كرد. در راستاي تبليغات گسترده جريان هايي كه در مخالفت با «ولايت فقيه» وجه مشترك داشتند، رسانه هاي آمريكا و غرب با تمام قدرت به كمك آنها آمدند، اما در لحظه به لحظه آن دوران، برخوردهاي حكيمانه مقام معظم رهبري، «شبيخون فرهنگي» افسار گسيخته ياران شيطان، بزرگ و «روشنفكران مرعوب» را بي اثر كرد. مقام معظم رهبري در 27 آذر 78 در خطبه هاي نماز جمعه فرمودند: «انسان غمگين مي شود وقتي بعضي ها طوري تغيير مشي مي دهند كه دشمن برايشان كف بزند». چند ماه گذشت. معظم له در اول ارديبهشت 79 ، اجتماع پرشور ده ها هزار جوان عاشورايي را مناسب ترين مكان براي بيان گوشه هايي از حقيقت ماجرايي تلخ و غم انگيز يافتند وفرمودند:
«من قلباً از بعضي پديده هايي كه در كشور هست رنج مي برم. من نمي خواهم آنچه را كه براي من رنج آور است با افكار عمومي مطرح كنم اما اين نكته كه آن روز گفتم داستان غم انگيزي است، حقيقتاً همين طور است، بنده دو سال قبل از اين در يكي از خطبه هاي نماز جمعه گفتم كه دستگاه هاي استكباري دنيا و دررأس آنها آمريكا از تبليغات براي ساقط كردن و ايجاد اغتشاش استفاده مي كنند..... من حالا مي بينم كه متأسفانه همان دشمني كه به وسيله تبليغات خود همتش اين بود كه افكار عمومي يك كشور را به سمتي متوجه كند، امروز به جاي راديوها آمده درداخل كشورما پايگاه زده است. بعضي اين مطبوعات كه امروز هستند، پايگاه هاي دشمن اند. همان كاري را مي كنند كه راديو و تلويزيون هاي
بي .بي. سي و آمريكا و رژيم صهيونيستي مي خواهند بكنند. من نه با آزادي مطبوعات مخالفم نه با تنوع مطبوعات. اگر به جاي 20 تا روزنامه، دويست روزنامه هم دراين كشور در بيايد، بنده خوشحال تر هم مي شوم.... اما امروز مطبوعاتي پيدا مي شوند كه همه همت شان تشويش افكارعمومي و ايجاد اختلاف و ايجاد بدبيني در مردم نسبت به نظام است.... اين يك نوع شارلاتانيسم مطبوعاتي است.... من در لابلاي همين ها اثر انگشت عبدالله بن ابي ها را مي بينم....». شارلاتانيسم مطبوعاتي، ص 69 .
64 - عبدالكريم سروش كه «فلسفه اعتقادي» جريان هاي وابسته به غرب و آمريكا در تقابل با جمهوري اسلامي ايران را تبيين مي كند معتقد است:« حكومت ديني جلو رشد علمي مردم را مي گيرد. در نظام لائيك تركيه، روحيه علم جويي و حقيقت طلبي بهتر رشد كرده است، زيرا آنجا ارزش هاي ديني را با علم مخلوط نكرده اند.» روزنامه كيهان، شماره 16847 به نقل از روزنامه نشاط. به راستي اگر دردوران پس از مشروطه، روشنفكران مرعوب از غرب، سرديگ پلوي سفارت انگليس مي نشستند و آخرت خود را به يك نوبت غذاي بي ارزش مي فروختند، اكنون و پس از پيروزي انقلاب اسلامي كه «بزرگ ترين انقلاب قرن» ناميده شده و با رشد عظيم علمي جوانان، وارد دهه چهارم حيات مقدس خود شده است، اين افراد خود را به چه فروخته اند؟ مقام معظم رهبري با بيان اين مطلب كه دشمن توسط وابستگان فكري خود تلاش مي كند شبهه افكني و ترديد افكني را در بين مردم ايران گسترش دهد مي فرمايند: از همان سال هاي هفتاد و سه، هفتاد و چهار، هفتاد و پنج و هفتاد و شش، روز به روز اين تقابل شديدتر شد. رخنه افكني در مباني اعتقادي و ارزشي نظام در سطوح مختلف شروع شد. حتي در خود انقلاب و حتي در ريشه هاي عميق تر انقلاب مانند اسلام، عاشورا، تشيع و جدا نبودن دين از سياست كه جزو مباني مسلم فكري در نظر متصديان انقلاب و روشنفكران كشور پيشروان اين حركت عظيم بود، شبهه افكني و ترديد افكني به شكل همه جانبه و عميق شروع شد. سمينارها تشكيل دادند، كنگره ها تشكيل دادند، نشريات تخصصي در اين زمينه در خارج از كشور به وجود آوردند و هر چه هم مي توانستند درداخل كشور از پايگاه هايي كه ممكن بود در اختيار آنها باشد و دراختيارشان بود، استفاده كردند. البته عده اي نمي فهميدند چه كار مي كنند، اما عده اي هم مي فهميدند. عناصر داخلي، بعضي هم مي فهميدند كه چه كمك بزرگي به دشمن مي كنند. كمكي كه متأسفانه تا امروز هم ادامه دارد و به عنوان شيوه اي كه دشمن آن را انتخاب كرده است، ادامه هم خواهد داشت. سخنراني 22/2/1382 .
65 - يكي از تاكتيك هاي بسيار مهم و در بسياري مواقع اثر گذار رسانه هاي بيگانه در بين جوانان، مخصوصاً دانشجويان ايجاد «شبهه» است. سؤال پشت سؤال، همراه با مغالطه هاي بي محتوا، تا جوان تلاش مي كند پاسخ اولين سؤال را پيدا كند، سؤال بعدي مطرح و عموماً بنيان هاي اعتقادي را هدف قرار مي دهند. مقام معظم رهبري در تبيين اين موضوع مي فرمايند: «جوان شبهه پذير است، ليكن به همان اندازه اي كه شبهه را مي توان دراو آسان القاء كرد، پاسخ شبهه را هم به آساني مي شود در او القاء كرد.» روزنامه جمهوري اسلامي، 14/6/79.
درنگاه حضرت آيت الله العظمي خامنه اي دشمن تلاش مي كند مبارزه با جمهوري اسلامي را تقابل نظري و اعتقادي در كنار تخاصم عملي قرار دهد: «آمريكا بعد از اين كه سال هايي را در مقابل جمهوري اسلامي و ملت ايران، با اين روش عمل كرد، به اين نتيجه رسيد كه تقابل عملي كافي نيست و بايد در كنار آن، تقابل و تخاصم و مبارزه نظري را هم شروع كنند. معناي تقابل نظري چيست؟ يعني مبارزه با جمهوري اسلامي در صحنه اعتقاد، در زمينه فرهنگ و در زمينه مسائل اخلاقي. البته قبلاً هم يك مبارزه جدي بود؛ منتها احساس كردند بايد نقطه ثقل اين باشد. فكركردند با مبارزه اعتقادي مي توانند بخش عظيمي را فلج كنند و يك مانع را بر دارند. فكر كردند با مبارزه در زمينه هاي اخلاقي، يك بخش ديگر از امكان و سلاحي را كه در اختيار جمهوري اسلامي است، بگيرند؛ يعني اين سياست امريكا شد.» سخنراني 22/2/1382 .
66 - ولايت فقيه به عنوان عمود خميه انقلاب اسلامي ايران، خواب را از چشم دشمنان اسلام ناب محمدي ربوده است، اسلام شناسي آمريكايي ها در نوع خود جالب است، ضمن اينكه نشانگر اين هشدار مهم است كه به راستي مخاطبان آنها در جامعه ما چه كساني هستند. راديو آمريكا در اولين سال هاي طراحي خود براي استحاله نظام اسلامي مي گويد: «اصلاً هيچ كس در فقه، هيچ فقيهي تاكنون نيامده و نگفته كه ولايت فقيه به معناي حكومت است، زيرا، امروز يك جامعه روشنفكري مي خواهيم.» راديو آمريكا، 10/5/74.
67 -اين نظريه را مقايسه كنيد با سخن «سعيد حجاريان»، تئوري پرداز مسايل سياسي جبهه دوم خرداد، مخصوصاً در سال هايي كه در مسند قدرت قرار گرفتند، ايشان مي گويد: «اين را به صراحت اعلام مي كنم كه به پاره اي از قرائت ها از ولايت فقيه كه شبه سلطنتي فقيه است، نه اعتقاد قلبي دارم و نه التزام عملي.» روزنامه صبح امروز، شماره 59 . بنگريد كه امام خميني چه
مي فرمايند: «از اين رژيم اين قدر تبعيت نكنيد. از اين غربي ها، از اين شرقي ها، كافي است ظلمي كه تاكنون به ما شده است. باز هم بايد زير بار ظلم برويم باز هم از زيربار اسلام مي خواهند خارج بشويم. اين يك مسأله تشريفاتي، بله آقايان بعضي شان مي گويند مساله ولايت فقيه اگر يك مسأله تشريفاتي باشد مضايقه نداريم اما اگر بخواهد در امر دخالت كند نه ما آن را قبول نداريم. حتماً بايد يك كسي از غرب بيايد. ما قبول نداريم كه يك كسي اسلام تعيين كرده او دخالت بكند. اگرمتوجه به لازمه اين معنا باشند مرتد مي شود لكن متوجه نيستند.» صحيفه نور، جلد 6، ص 34
پاورقي

 



فتنه اي كه از كشتن بدتر است

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
انواع فتنه هاي بشري
اين حوادث انساني كه به يك معنا مصداق فتنه الهي و به يك معنا فتنه شيطاني است، به دو صورت انجام مي گيرد:
1) وسيله امتحان در بعضي از اين موارد، مستقيما امري ديني نيست؛ يعني گاهي آنچه كه منشأ فتنه مي شود، يك امر دنيوي است؛ مثل اكثر اختلافاتي كه بين گروه هائي از انسان ها بر سر اموال، رياست مسائل جنسي و امثال اين ها اتفاق مي افتد. اين نوع فتنه سه محور عمده دارد: 1- مال 2- مقام و 3- شهوت. وقتي بسياري از گرفتاري ها، جنگ ها، كشت و كشتارها كه در طول تاريخ واقع شده است را ريشه يابي مي كنيم، مي بينيم منشأ آن ها همين امور است. يا مي خواهند اموال ديگران را تصرف كنند، يا مي خواهند بر ديگران سيادت و آقايي داشته باشند. و يا مسائل جنسي است. جامع اين سه محور، حب دنيا است. البته جهت امتحان الهي بودنش، اين است كه خدا به وسيله مال يا مقام يا مسائل جنسي- از آن جهت كه امر و نهي الهي به آن تعلق مي گيرد و نتيجه اش موجب ثواب و عقاب اخروي مي شود- فرد را امتحان مي كند؛ به اين نحو كه وقتي اين درگيري ها پيش مي آيد، آيا مرتكب حلال مي شوند يا حرام؟ پس موضوع امتحان ابتدائا مسائل دنيائي است. يعني دعوا بر سر اين است كه يكي مي گويد: اين مال من است، من بايد داشته باشم و ديگري مي گويد: من بايد داشته باشم. صحبت بر سر حلال و حرام بودن نيست؛ صحبت بر سر اين است كه يكي مي گويد: من بايد رئيس باشم و ديگران بايد از من اطاعت كنند و ديگري مي گويد: من بايد رئيس باشم. البته اين يك طيف وسيعي از مراتب دنياپرستي را شامل مي شود. مراتب ساده آن از اجتماعات كوچك مثل يك خانواده، يا يك روستا شروع مي شود تا مي رسد به آنجا كه بگويد: «انا ربكم الاعلي». 1
2) يك بخشي از اين امتحانات، يا فتنه هاي اجتماعي و انساني اموري است كه مستقيما مربوط به دين است. يعني آن چه ابزار و موضوع فتنه و درگيري مي شود، خود مسئله دين است.
مثلا در درون يك دين، طرفداران دو مذهب برسر اين كه مذهب من حق است يا مذهب تو، با هم درگير مي شوند. اينجا صحبت اين نيست كه چه كسي رئيس باشد. البته شيطان در مراحل بعد، همه اين ها را مخلوط مي كند، ولي آغاز كلام از اينجاست كه آيا اين مذهب حق است يا آن مذهب؟ اين هم يك نوع فتنه است. فتنه اي كه مستقيما مربوط به دين باشد، بسيار مهلك و خطرناك است و هيچ كس از درگيري در اين فتنه و كمك كردن به اين فتنه معذور نيست. فتنه در دين، فتنه اي است كه موجب شود، دين كسي از او سلب شود. اين فتنه اي است كه از كشتن بدتر است. كسي را بكشند، براي او بهتر از اين است كه دين او را از دستش بگيرند و او را گمراه كنند، زيرا با كشتن او، نهايتا چند روز زندگي دنيا را از او گرفته اند، و چه بسا بعداز اين دنيا به بهشت رود و آمرزيده شود. اما وقتي دين او را مي گيرند، مستقيما با سعادت و شقاوت او سروكار دارد. قرآن كريم در يك جا مي فرمايد: «... الفتنه اشد من القتل...» 2. و در يك جا مي فرمايد: «... الفتنه اكبر من القتل...»3، و در جاي ديگر مي فرمايد: «و قاتلوهم حتي لاتكون فتنه و يكون الدين كله لله...» 4.
اين مهم ترين نوع فتنه است كه مستقيما با سعادت و شقاوت انسان سر وكار دارد، و هيچ كس هم در آن معذور نيست. يعني پايه هاي دين حق، آن قدر روشن است كه اگر كسي ضروريات دين را انكار كند از او پذيرفته نمي شود؛ مگر اين كه در شرايطي باشد كه واقعا قاصر باشد و عقلش نرسد و به گوشش نخورده باشد. يا در يك شرايطي واقع شده باشد كه اصلا احتمال خلاف مذهب خودش را ندهد. اما براي كسي كه در اجتماع متمدني زندگي مي كند، افتادن در دام فتنه دين، مساوي با شرك و كفر است. در بسياري از روايات، فتنه اي كه در قرآن آمده است را، به شرك يا به كفر تفسير كرده اند.كه اين تفسير مربوط به فتنه اي است كه هيچ كس از آن معذور نيست و اين خطرناك ترين فتنه ها است؛ يعني فتنه اي كه در آن عده اي گمراه شوند و به راه حق نرسند.
اين همان هدفي است كه شيطان دنبال مي كند: «... لاغوينهم اجمعين» 5 . نهايت آرزوي شيطان اين است كه هرچه بيشتر انسان ها گمراه شوند، اگرچه يك لحظه بيشتر باشد او به رقص درمي آيد و لذتش در اين است كه انساني را فريب دهد.
اقسام فتنه كنندگان
قرآن كريم گاهي فاعليت فتنه رابه خداي متعال، گاهي به شيطان و در بسياري از آيات، به انسان ها نسبت داده است. حتي در يك مورد فتنه به خود شخص نسبت داده شده است؛ يعني به كساني گفته شما خودتان موجب فتنه براي خود شديد. در آيه13 و 14 از سوره حديد مي فرمايد: در روز قيامت عده اي از ضعفاءالايمان و منافقين مي بينند مؤمنين داراي نورانيتي هستند و به راحتي از صراط عبور مي كنند؛ ولي خودشان در تاريكي به سر مي برند و جلوي پاي شان را نمي بينند و نمي دانند كجا بروند. مي بينند بسياري از اين مؤمنين از دوستان يا همسايگان شان بوده اند. درحالي كه آن ها را صدا مي زنند، مي گويند: «... انظرونا نقتبس من نوركم...»: نگاهي به ما كنيد تا نور شما به ما هم بتابد و ما از نور شما استفاده كنيم. در جوابشان گفته مي شود:
«... ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورا...»: به پشت سر خود بازگرديد و كسب نور كنيد! بعد از توصيف اين ماجرا مي فرمايد: اين ها سؤال مي كنند: مگر ما در دنيا با شما نبوديم؟ مؤمنين جواب مي دهند: بله شما در ظاهر همراه ما بوديد، «... و لكنكم فتنتم أنفسكم و تربصتم وارتبتم و غرتكم الأماني حتي جاء أمر الله و غركم بالله الغرور». مقصود ما عبارت «و لكنكم فتنتم أنفسكم» است، كه فتنه را به خود اين ها نسبت مي دهد و مي گويد: شما خود موجب فتنه خودتان شديد.
به هرحال در قرآن كريم، موردي كه فتنه به عنوان يك امر اتفاقي يا امري كه فاعل جبري يا طبيعي داشته باشد، سراغ نداريم.
14- النازعات/24
15- البقره/ 191
16- البقره/ 217
17- الانفال/39
18- ص /82
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14