(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 15 تیر 1390- شماره 19967

امام خميني : ما به اين ملت مفتخريم
صراط مستقيم وصيت نامه امام خميني
انگيزه انسان ها از فتنه جويي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




امام خميني : ما به اين ملت مفتخريم
صراط مستقيم وصيت نامه امام خميني

سيد علي بني لوحي
اينجانب هيچ گاه نگفته و نمي گويم كه امروز در اين جمهوري به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مي شود و اشخاصي از روي جهالت و عقده و بي انضباطي برخلاف مقررات اسلام عمل نمي كنند؛ لكن عرض مي كنم كه قوه مقننه و قضاييه و اجراييه با زحمات جانفرسا كوشش دراسلامي كردن اين كشور مي كنند و ملت ده ها ميليوني نيز طرفدار و مددكار آنان هستند؛ و اگر اين اقليت اشكال تراش و كارشكن به كمك بشتابند، تحقق اين آمال آسان تر و سريع ترخواهد بود.91 و اگر خداي نخواسته اينان به خود نيايند، چون توده ميليوني بيدارشده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است ، آمال انساني - اسلامي به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگير خواهد پوشيد و كجروان واشكال تراشان در مقابل اين سيل خروشان نخواهند توانست مقاومت كنند .
من با جرات مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله92
- صلي الله عليه و آله - و كوفه و عراق درعهد اميرالمومنين و حسين بن علي - صلوات الله و سلامه عليهما - مي باشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله - صلي الله عليه و آله - مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمي كردند و با بهانه هايي به جبهه نمي رفتند، كه خداوند تعالي در سوره «توبه » باآياتي آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است .93 و آنقدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل ، در منبر به آنان نفرين فرمودند. و آن اهل عراق وكوفه كه با اميرالمومنين آنقدر بدرفتاري كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. 94و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهدا - عليه السلام - آن شد كه شد. و آنان كه درشهادت دست آلوده نكردند، يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد.95
اما امروز مي بينيم كه ملت ايران از قواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاه و بسيج تا قواي مردمي از عشاير و داوطلبان و از قواي در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با كمال شوق و اشتياق چه فداكاري ها مي كنند و چه حماسه هامي آفرينند.
و مي بينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاي ارزنده مي كنند.96 و مي بينيم كه بازماندگان شهدا و آسيب ديدگان جنگ و متعلقان آنان باچهره هاي حماسه آفرين و گفتار و كرداري مشتاقانه واطمينان بخش با ما و شما روبه رو مي شوند. و اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان97 . درصورتي كه نه در محضر مبارك رسول اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - هستند، و نه در محضر امام معصوم - صلوات الله عليه - و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است . و اين رمزموفقيت و پيروزي در ابعاد مختلف است . و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزنداني تربيت نموده ، و ما همه مفتخريم كه در چنين عصري و در پيشگاه چنين ملتي مي باشيم 98.¤ من با جرات مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلي الله عليه و آله - و كوفه و عراق درعهد اميرالمومنين و حسين بن علي - صلوات الله و سلامه عليهما - مي باشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله - صلي الله عليه و آله - مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمي كردند و با بهانه هايي به جبهه نمي رفتند، كه خداوند تعالي در سوره «توبه » باآياتي آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آنقدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل ، در منبر به آنان نفرين فرمودند.
91 - يكي از «اقليت اشكالتراش و كارشكن» در نگاه حضرت امام (رحمه الله عليه) «مقدس نماهاي بي شعور» هستند. بنگريد: «ديروز مقدس نماهاي بي شعور مي گفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است. امروز مي گويند مسئولين نظام كمونيست شده اند. تا ديروز مشروب فروشي و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براي ظهور امام زمان (عج) -ارواحنا فدا- را مفيد و راهگشا مي دانستند، امروز از اينكه در گوشه اي خلاف شرعي كه هرگز خواست مسئولين نيست رخ مي دهد، فرياد «وا اسلاما» سر مي دهند.» به راستي هميشه در ميان «خواص» فريادهايي عليه اسلام انقلابي به آسمان رفته است. اين خواص در چه لباسي بوده اند؟ سخنان امام (رحمه الله عليه) بلندترين فرياد است: «راستي اتهام آمريكايي و روسي و التقاطي، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلال ها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقي از چه كساني صادر مي شود؟ از آدم هاي لامذهب يا از مقدس نماهاي متحجر و بي شعور؟ فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به مسخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعن ها و كنايه ها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ كار عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهي؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است.» صحيفه امام، ج 21، ص 281 .
92 - در تفسير الميزان و در بيان روايات مربوط به سوره جمعه آمده است: «زماني كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در روز جمعه خطبه مي خواند، دجبه كلبي با كاروان تجاري خود از شام رسيد و او هر وقت مي آمد در مدينه هيچ كس باقي نمي ماند، همه به سوي او مي آمدند چون هر وقت مال التجاره مي آورد، تمامي آنچه مردم به آن نيازمند بودند مي آورد، از آرد و گندم و غير آن، و نيز هر وقت مي آمد طبل مي زد تا مردم از آمدنش مطلع شوند و از او جنس بخرند آن روز رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در حال ايراد خطبه نماز جمعه بود، دحيه كلبي وارد شهر مدينه شد، و در آن ايام هنوز اسلام نياورده بود، مردم حضرت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را بالاي منبر تنها گذاشتند و رفتند و در مسجد جز دوازده نفر كسي نماند. آن حضرت فرمودند: «اگر اين دوازه نفر هم مي رفتند خداي تعالي از آسمان سنگ بر آنان مي باريد، اينجا بود كه سوره جمعه بر آن حضرت نازل شد.» تفسير الميزان، ج 28، ص 466. اين موضوع را مقايسه كنيد با زماني كه امام جمعه تهران حضرت آيت الله خامنه اي در حال ايراد خطبه ها بودند و منافقين بمبي قوي را در وسط صفوف نماز گزاران منفجر كردند. عده اي از مردم شهدا را جمع آوري كردند و خطيب بدون لحظه اي درنگ ادامه خطبه داد و مردم سراپا گوش بودند. الله اكبر، الله اكبر .... .
93 - «لشكر اسامه ابن زيد» و فرمان حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) به مهاجرين و انصار مبني بر حضورشان در لشكر تحت فرماندهي او و تخلف بسياري از آنها از اين دستور نمونه اي از آن چيزهايي است كه حضرت امام (رحمه الله عليه) انجام آن ها توسط مسلمانان را دليل برتري امت خود نسبت به مسلمانان صدر اسلام مي دانند. قبل از آن هم ياران پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) به خاطر چنين كوتاهي هايي اينگونه توبيخ شده بودند: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، چرا وقتي به شما امر مي شود كه براي جهاد درراه خدا بي درنگ خارج شويد به خاك زمين دل بسته ايد؟ آيا به زندگي دنيا در عوض حيات ابدي آخرت راضي و قانع شده ايد؟ متاع دنيا در پيش عالم آخرت، اندك و ناچيز است. بدانيد كه اگر در راه دين خدا براي جهاد بيرون نشويد، خدا شما را به عذابي دردناك معذب خواهد كرد و قومي ديگربراي جهاد به جاي شما بر مي گمارد و شما به خدا ضرر و زياني نرسانيده ايد و خدا بر همه چيز توانا است.» سوره توبه، آيات 38 و 39.
94 - معاويه آنچنان بر ياران علي سخت گرفت كه تاريخ در هيچ برهه اي نمونه آن را سراغ ندارد و بدين سان علي (عليه السلام) «اول مظلوم» تاريخ در فرهنگ اهل بيت عليهم السلام معرفي شده است. معاويه در فرماني به يكي از فرماندهان سپاهش مي نويسد: «پس هركس در بينش و باور مانند تو نيست، سر به نيستش كن. بر هر روستايي كه مي گذري، ويران ساز و دارايي ها را مصادره نما.... هر كس به دوستي علي و خاندانش متهم گرديد، او را باز داشت و خانه اش را خراب كن.» شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 2، ص 16. امام محمد باقر (عليه السلام) آن دردها و داغ هاي مداوم را در عبارتي كوتاه و دقيق، چنين تصوير فرموده اند: «شيعيان مادر هر نقطه اي به قتل مي رسيدند. دست ها و پاها با ظن و گمان، قطع مي شد. هركس به دوستي ما متهم مي گرديد، به زندان مي افتاد يا مالش به غارت مي رفت يا خانه اش ويران مي گشت. اين بلا و مصيبت، همواره تشديد مي شد و افزون مي گرديد تا زمان عبيدالله بن زياد قاتل امام حسين (عليه السلام).» همان، ج 2، ص 86 .
95 - كاروان امام حسين (عليه السلام) در روز هفتم ماه ذيحجه يعني روز «ترويه»، سال شصت هجري، مكه را ترك كرد. مردم از يكديگر مي پرسيدند كه چرا فرزند پيامبر يك روز قبل از عرفات وسرآغاز «حج اكبر» از مكه بيرون مي رود؟ حقيقت اين بود كه امويان قصد داشتند به خاطر عدم بيعت حسين (عليه السلام) با يزيد خون ايشان را در مكه بريزند و آن حضرت معتقد بودند كه هر كجا بروند چنين جنايتي صورت خواهد پذيرفت. شرح اين مظلوميت، در كلام «امام حسين عليه السلام» كه خطاب به مردم و كساني مانند عبدالله بن زبير فرموده اند، اينگونه است: «به خدا سوگند، هرگاه بيرون از مكه به فاصله يك وجب كشته شوم، نزد من محبوب تر است كه داخل مكه به قتل برسم، و هرگاه بيرون از مكه به فاصله دو وجب كشته شوم. آن را از فاصله يك وجب، بيشتر دوست دارم. به ذات اقدس الهي سوگند ياد مي كنم كه اگر در لانه يكي از حشرات بسر برم، بي شك بيرونم خواهند آورد تا نياز خود را درباره من برآورند و كامياب شوند.» كامل ابن ايثر، ج 4، ص 39 .
96 - حضرت امام (رحمه الله عليه) در اوج فشار دشمن در بحبوحه جنگ، در مورد ايثار و حضور همه جانبه مردم در دفاع مقدس خطاب به رزمندگان اسلام مي فرمايند: «آن زن هايي كه براي شما نان مي پزند و آن مردمي كه براي شما پول مي دهند و آن مردمي كه براي شما ذخيره مي دهد و آنقدر چيزها را مي فرستد، همين مردم مسلمانند، شما ببينيد در تلويزيونتان كه يك زني كه ده تا تخم مرغ آورده، دارد مي آورد مي هد همين را، يك بچه اي كه ده تومان دارد اين را مي دهد، اينها براي چه اينها را مي دهند؟ اينها براي اسلام است، براي كشور اسلامي است.» سپس با اشاره به كساني كه فقط نق مي زنند و تلاش مي كنند بحران سازي كنند، مي فرمايند: «چطور شماها هيچ كاري نمي كنيد. اينهايي كه هي نق مي زنند چه مي كنند؟ چه غلطي مي كنند؟ كدام از اينها رفته است در جبهه؟« صحيفه نور، ج 13، ص 168 .
97 - مهمترين رمز پيروزي رزمندگان اسلام شهادت طلبي آنها بود، در حقيقت آن حضور خالصانه كه لحظه لحظه آن رنگ خدايي داشت وحدت كفر و شرك جهاني عليه انقلاب اسلامي را به شكست كشانيد. امام (رحمه الله عليه) بارها به اين موضوع اشاره داشتند: «شما در تاريخ كجا سراغ داريد كه داوطلب بيايد و بگويد كه من مي خواهم شهيد بشوم، يا الله دعا كن كه من شهيد بشوم، گريه كند. به ا ينكه دعا كن من شهيد بشوم. اين اسلام است كه اينطوري كرده است. آقا! قدر اين اسلام و قدر اين روحانيت را بدانيد.» صحيفه نور، ج 14، ص 242 .

 



انگيزه انسان ها از فتنه جويي

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
تفاوت جهت نسبت، در عوامل مختلف فتنه
ولي يك بينش كلي تري وجود دارد كه حتي كارهايي كه عاصيان، مذنبين و حتي عوامل طبيعي، انجام مي دهند، به نوعي به خدا انتساب دارد؛ چرا كه وجودشان و آثارشان همه در اختيار خداست. هر كس هر چه دارد خدا به او داده است. وجودش از خداست؛ اگر فكر يا قدرتي دارد از خداست، اگر نيرويي دارد، چه نيروي مادي، چه نيروي فكري و چه نيروي تدبير، خدا به او داده است. پس به اين معنا وقتي در قرآن، يك جا فتنه به خدا نسبت داده شده، يك جا به شيطان و يك جا به انسان، معنايش اين نيست كه آنجايي كه فتنه به انسان نسبت داده شده، خدا هيچ كاره است. به يك معنا آن جا هم به خدا انتساب دارد؛ اما ويژگي هاي اين انتساب ها فرق مي كند. از آن جهت به خدا انتساب دارد، كه مصداق آزمايش است. هر فتنه اي كه به خدا نسبت داده شده از آن جهت به خدا نسبت داده مي شود كه خدا اين كار را تدبير كرده تا انسان ها آزمايش شوند. اين حيثيت انتسابش به خداي متعال است و اين فتنه فرقي نمي كند كه خوشايند باشد يا ناخوشايند، مرض باشد يا سلامتي، غنا باشد يا فقر، همه اين ها آزمايش الهي است.
وقتي به شيطان نسبت داده مي شود از آن جهت است كه وسوسه او در پيدايش اين پديده تأثير دارد. چون كارهايي هم كه به خدا نسبت داده مي شود وسائط و اسبابي دارد. ولي باز اين منافات ندارد كه در عين حال آزمايش الهي هم فوق اين باشد. يعني همين كاري را كه شيطان وسوسه مي كند، يكي از مصاديق آن شروري مي شود كه
«... نبلوكم بالشر والخير...».1 اما هدف شيطان، آن بغض و كينه اي است كه از آدم در دل گرفته و مي خواهد انتقامش را از فرزندان آدم بگيرد. او كه انسان ها را اغوا مي كند، با اختيار خود اغوا مي كند و از اين كار، هدف خود را دنبال مي كند، زمينه گمراهي را براي ديگران فراهم مي كند، وسوسه مي كند، تزيين مي كند و... در اين كارها هم مجبور نيست. خودش گفت: «لاغوينهم أجمعين»2 ولي وجود شيطان در اصل عالم خلقت، و اين كه بتواند وسوسه كند، تدبير الهي است؛ چرا كه تا وسوسه نباشد، امتحان، طرفين خير و شر پيدا نمي كند. اگر راه يك طرفه بود، مثل راه ملائكه مي شد و انسان امتيازي نداشت. پس فتنه، از آن جهتي كه وسوسه شيطان در آن تأثير دارد، كار شيطان است. ولي معنايش اين نيست كه در اين جا امتحان نيست. امتحان در يك سطح بالاتر و يك تدبير فراگيرتري است كه اين يك جزئي از آن نقشه آفرينش مي شود. همين طور فتنه هايي كه انسان ها برپا مي كنند و شروري كه از ناحيه آن ها پيدا مي شود، مربوط به خود آن هاست، و از آن جهت كه اين ها اختيارا از روي قصد سوء، براي ضرر زدن به ديگران و ايجاد آشوب و نابساماني، اين كارها را انجام مي دهند، اين ها به انسان ها نسبت داده مي شود و مورد نكوهش قرار مي گيرد. يعني انسان هايي كه مورد وسوسه شيطان قرار مي گيرند و مشكلاتي مي آفرينند، اين ها هم مجبور نيستند. درست است كه شيطان كمك مي كند؛ اما شيطان نمي تواند كسي را مجبور كند: «انه ليس له سلطان...»3: او سلطنت و قدرت و اجباري بر بندگان ندارد؛ فقط
«... يوسوس في صدور الناس».4 مي گويد: خيلي خوب است. اين كار را بكن، خيلي لذت دارد! تقويت مي كند، ولي جبر نيست. كاري كه انجام مي دهد با انگيزه خودش كه اغواي بندگان است، مي باشد. نتيجه اي كه حاصل مي شود، فراهم شدن زمينه انتخاب و اختيار براي انسان ها است كه هدف آفرينش الهي است.
فنته جويي انسان ها
اما انگيزه انسان ها كه براي يكديگر فتنه جويي مي كنند، به يكي از دو امر برمي گردد:
1- به دنبال نفع خودشان هستند و اين جز با فتنه حاصل نمي شود؛ ديگران را در گرفتاري مي اندازند تا خودشان نفع ببرند. آب را گل آلود مي كنند تا خودشان ماهي بگيرند. آب را كه گل آلود مي كنند، عده اي از خوردن اين آب مريض مي شوند، اما او مي خواهد ماهي خودش را بگيرد. به ديگران ضرر مي زند و اسباب زحمت براي آن ها فراهم مي كند، تا به مقصد خودش برسد. مثال واضح اين مورد، استعمارگران هستند كه براي كشورهاي ديگر نقشه مي كشند، آن ها را به جان هم مي اندازند، ايجاد اختلاف مي كنند تا از منابع آنها استفاده كنند.
2- به دنبال ضرر زدن به ديگري هستند؛ به واسطه كينه هايي كه از ديگران دارند، مي خواهند انتقام بگيرند. يك جايي شكستي خورده اند، از دست كسي ناراحتي هايي كشيده اند، حالا مي خواهند انتقام بگيرند. براي انتقام، ايجاد فتنه مي كنند. گاهي ارضاء خواسته هايشان، كه به نحوي به همين نفع و ضررها برمي گردد، در ميان است؛ مثل حسد بردن به ديگران. انسان وقتي نسبت به كسي حسد مي برد، بي جهت مي خواهد به طرف ضرر بزند. به فكر اين كه چه نفعي مي برد، نيست. از اين كه او مريض شود، از بين برود، گرفتار شود، دلش خنك مي شود. ضرر ديگران را مي خواهد براي اين كه دلش تشفي پيدا كند.
همه برمي گردد به اين كه يا نفع خود را مي خواهد يا ضرر ديگري را، يا يكي را بالاصاله و يكي را بالتبع مي خواهد. اين انگيزه انسان هاست؛ ولي هيچ كدام از اين ها نه منافاتي با وسوسه شيطان دارد و نه با نسبت دادن فتنه به خدا. همه اين كارهايي كه انجام مي گيرد، يك تدبير عامي وراي آن ها وجود دارد كه اين كارها انجام بگيرد تا همه به وسيله همديگر آزمايش شوند: «و جعلنا بعضكم لبعض فتنه...»4، «... ليبلوا بعضكم ببعض...»5: بعضي را به وسيله بعضي ديگر آزمايش مي كنيم.
پس اين كه در آيات قرآن، فتنه، گاهي به خدا، گاهي به شيطان و گاهي به انسان نسبت داده شده است، معنايش اين نيست كه ما سه جور فتنه داريم. همان فتنه هايي كه به دست شيطان اختيارا صورت مي گيرد، از جهت آزمايش، انتساب به خدا دارد.
1- الانبياء/ 35
2- الحجر/ 39
3- النحل/ 99
4- الناس/ 5
5- الفرقان/ 20

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14