(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 15 تیر 1390- شماره 19967

بررسي تحولات خاورميانه در گفت وگو با دكتر آصفي
بغض متراكم خاورميانه تركيد
متن كامل بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث
تلاش غرب براي انحراف قيامهاي منطقه بي فايده است
مبارزه با تروريسم از ادعا تا عمل



بررسي تحولات خاورميانه در گفت وگو با دكتر آصفي
بغض متراكم خاورميانه تركيد

¤ سير تطور بيداري اسلامي در منطقه را توضيح دهيد؟
اتفاقاتي كه در كشورهاي اسلامي افتاده، يك ريشه طولاني مدت دارد و شايد به بيش از صدسال پيش برمي گردد. بعد از فروپاشي عثماني و به وجودآمدن كشورهاي عربي از دل دولت عثماني، هميشه در اين كشورها بين مردم منازعاتي درباره آينده و سرنوشت كشورشان وجود داشته است. ما يك نقطه عطف در روند اين حركت مردمي داريم؛ پيدايش رژيم جعلي صهيونيستي در سال .1948 وقتي رژيم صهيونيستي با طراحي انگليس به وجود آمد، خاورميانه و كشورهاي عربي دستخوش دگرگوني هاي زيادي شد. چهارجنگ بين كشورهاي عربي و رژيم صهيونيستي- كه از حمايت غرب به ويژه آمريكا و انگليس برخوردار بود- اتفاق افتاد كه در همه آن ها رژيم صهيونيستي پيروز شد.
در گذشته موضوع مورد بحث در كشورهاي عربي اين بود كه قوميت مهم است يا عربيت؟ عربيت مهم است يا پان عربيسم؟ آيا هر كسي بايد در چارچوب مرزهاي خودش به عربيت يا مليت خود بپردازد و عرب مصري از عرب ليبيايي جدا باشد يا نه؟ جمال عبدالناصر سمبل پان عربيسم بود. اين بحث ضربه بزرگي به نهضت هاي اين كشورها وارد آورد.
بحث بعد اين بود كه پان عربيسم خوب است يا اسلاميت؟ چند انتفاضه در كشورهاي عربي اتفاق افتاد كه مهم ترينش بعد از انقلاب اسلامي ايران بود؛ انتفاضه پرتاب سنگ در فلسطين. بعد از آن انتفاضه، رويكرد حركت كشورهاي منطقه درباره فلسطين، رويكرد اسلامي شد. ديگر از عربيت، پان عربيسم و قوميت سرخورده شده بودند. از طرف ديگر مشاهده كردند كه در ايران، انقلابي با ايدئولوژي اسلامي، حكومتي را كه ريشه در 2500 سال پادشاهي داشت و جزو مهمترين متحدان آمريكا بود، كنار گذاشت و با مركب ديگري به مقصد رسيد. ضمن اينكه نهضت حزب الله هم پيش روي آنان بود. تنها نيرويي كه در كشورهاي عربي توانست مقابل رژيم صهيونيستي بايستد حزب الله بود.جنگ 33 روزه را نبايد دست كم گرفت. ضربه اي كه رژيم صهيونيستي چه به لحاظ داخلي و چه به لحاظ بين المللي در اين جنگ خورد، در تاريخ پيدايش اش بي سابقه بود. اين مسائل باعث شد تا تحولات در كشورهاي اسلامي اندك اندك به سمت بيداري اسلامي پيش برود. ديگر فكر و انديشه مردم در كشورهاي اسلامي اين شد كه به غير از مليت، عربيت و پان عربيسم، با عنصر ديگري نيز مي توان به استقلال رسيد؛ آن عنصر چيست؟ اسلام.
¤ در شكل گيري اين تطور فكري در كشورهاي منطقه چه مسائلي مؤثر واقع شد؟
دو مسئله طي اين سال هاي طولاني همواره مردم كشورهاي عربي را زجر داده است؛ يكي تبعيض در داخل كه توسط حاكمان اعمال مي شد و طبقه ضعيف را گسترش مي داد و مسئله ديگر تحقير جهاني. دولت آمريكا به كشوري مثل مصر با آن سابقه تاريخي و فرهنگي كه نقطه ثقل جهان اسلام بود كمك مالي مي كرد تا اين كشور از سياست هاي او پيروي كند و با رژيم صهيونيستي پيمان صلح ببندد كه نمونه آن پيمان «كمپ ديويد» بود. اين كمك گاهي به پنج ميليارد دلار در سال مي رسيد. مردم مصر با آن ريشه فرهنگي بسيار قوي احساس كردند در حال تحقير شدن هستند. اين مسئله در كشورهاي ديگر نيز وجود دارد. اين تبعيض در داخل و تحقير از خارج باعث شد حركت مردم اين كشورها تسريع شود.
¤ خطبه عربي رهبر انقلاب خطاب به ملت مصر و تونس در پانزدهم بهمن ماه سال گذشته، چه كمكي به روند بيداري اسلامي كرد؟
وقتي در اين كشورها شرايط بسيار سخت مي شود، مردم به دنبال كسي هستند كه حرف دل آن ها را بزند، با آن ها و براي آن ها حرف بزند. جهان اسلام در اين فضا اين مسئله را خوب فهميده كه رهبري جمهوري اسلامي همان كسي است كه مي تواند انتظارات آن ها را برآورده كند. صحبت هاي ايشان در 15 بهمن، يك تلنگر به بغض متراكمي بود كه در سينه بسياري از مسلمان ها در كشورهاي اسلامي وجود داشت.
¤ برخي معتقدند اتفاقات منطقه از سوي آمريكايي ها طراحي و هدايت مي شود، تحليل شما در اين باره چگونه است؟
اين خيلي ساده انگاري است كه ما آمريكا را فعال مايشاء بدانيم و فكر كنيم هر اتفاقي كه مي افتد، كار آمريكايي ها است. البته اين بدان معنا نيست كه آمريكا تلاش ندارد كه اين تحولات را به نفع خودش برگرداند. در ليبي اين مقوله را مشاهده مي كنيم. جنگ در ليبي چرا طولاني شد؟ درگيري هاي يمن چرا طولاني شد؟ آمريكايي ها خواستند كه طولاني شود. احساس كردند منافع شان به شكل ديگري تأمين مي شود. اما بايد ديد بازنده اول تحولات منطقه كيست؟ هيچ كس شك ندارد كه بازنده اول، رژيم صهيونيستي است. كشورهاي در حال تحول يا از ديد اسلامي مخالف رژيم صهيونيستي هستند يا از ديد ملي.
مصر كه مرز امن اسرائيل بود الآن از بين رفته است. رژيم صهيونيستي بزرگ ترين ضربه را خورد. اگر ما بپذيريم كه آمريكا اولين، مهم ترين و حياتي ترين اولويتش حفظ رژيم صهيونيستي است، حركتي نمي كند كه اين رژيم به مخاطره بيفتد. پس اين حركت، آمريكايي نبوده است.
هر حكومتي كه در مصر روي كار بيايد، حتماً فاصله اش با آمريكا بيشتر از فاصله اي است كه مبارك با اين كشور داشت و فاصله اش با جهان اسلام كمتر از فاصله اي است كه مبارك داشت. چگونه ممكن است آمريكا چنين تغييراتي را طراحي كرده باشد؟
آمريكايي ها در جريان اين تحولات پيوسته مواضع شان را تغيير داده اند؛ اول مي گفتند مبارك بايد باشد، بعد گفتند عمر سليمان باشد. اگر اين تغييرات از سوي آمريكا طراحي شده بود، بايد مردم منطقه با آن همراه مي شدند نه اينكه آمريكا به تدريج و به اجبار با موج سواري با مردم همراه شده و از مواضع خود عقب نشيني كند. بنابراين حركت خودجوش بوده است.
¤ يكي از مواردي كه موجب انتقادات افكار عمومي نسبت به عملكرد آمريكا و نظام سلطه شده، رفتارهاي متناقض آمريكا نسبت به قيام هاي مردمي در منطقه است. چرا رفتار آمريكا در ليبي، يمن، سوريه و... متفاوت است؟
در ليبي، حذف قذافي كار مشكلي نيست. غربي ها به خصوص آمريكا فقط ژست كمك كردن به مردم اين كشور مي گيرند وگرنه چطور صدام را به راحتي از عراق برداشتند؟ البته در ليبي بحث قبيله اي وجود دارد كه اين مسئله در عراق نبود، اما جمعيت ليبي يك پنجم عراق است. در اين جا دو مسئله وجود دارد؛ اول اينكه آن ها تلاش مي كنند تا جايگزيني براي اين كشور پيدا كنند تا بتواند منافع غرب را تامين كند كه البته موفق نمي شوند. دوم اينكه مي خواهند ليبي به لحاظ منابع نفتي به يك كشور ويرانه تبديل شود تا بعد براي بيكاري خودشان در اين ركود اقتصادي كار درست كنند، اشتغال ايجاد كنند و قراردادهاي بزرگ ببندند.
در يمن هم آمريكايي ها نگران جانشين هستند و نمي دانند چه كسي روي كار مي آيد. نمي دانند آيا اخوان المسلمين روي كار مي آيد؟ آيا با بافتي كه اين كشور دارد كسي مثل عبدالله صالح پيدا مي شود تا منافع آمريكا را تحت پوشش مبارزه با تروريسم حفظ كند؟
در جاهاي ديگر مانند سوريه نيز تحريك مي كنند. تحريك بيروني در سوريه كاملا روشن است. اتفاقاً برخورد آمريكا در اين زمينه نشان مي دهد كه دم خروس پيدا است. چطور در بحرين آمريكا يك جور عمل مي كند و در سوريه جور ديگر؟ اگر آمريكا صداقت دارد، در بحرين نيز مثل سوريه عمل كند. به نظر من آمريكايي ها هر چقدر بيشتر موضع گيري مي كنند، بيشتر روشن مي شود كه قافيه را باخته اند.
¤ طرح شعارهاي اسلامي از سوي مردم و گرايش فزاينده به انجام اعمال عبادي اجتماعي، مي تواند شاهدي بر ماهيت اسلامي اين تحولات باشد، اما آيا ميزان رويكرد اسلامي در همه اين تحولات يكسان است؟
نوع نگرش مردم كشورهاي منطقه نسبت به اسلام متفاوت است. مردم مصر با وجود اين كه سال ها زير سلطه مبارك و قبل از آن انور سادات بودند، عميقاً به اهل بيت(ع) علاقه مند هستند. در مصر اماكن متبركه اي مربوط به اهل بيت(ع) وجود دارد كه مورد احترام بسيار مردم قرار دارد. مردم مصر عميقاً مذهبي هستند. ممكن است نسبت مصر با اسلام با كشور ديگري مانند تونس يا جاهاي ديگر متفاوت باشد، اما همه اسلامي هستند. ممكن است مسير اداره اين كشورها متفاوت از يكديگر باشد، اما روشن است كه وقتي اين كشورها و حكومت ها روي كار بيايند، فاصله شان با رژيم صهيونيستي بيشتر و فاصله شان با جهان اسلام كمتر مي شود و حرف شنوي شان از آمريكايي ها بسيار كمتر خواهد بود. در عين حال بايد توجه كرد كه تحولات ناشي از اين نگاه، تازه در ابتداي راه قرار دارد و اين حركت هنوز به ميانه هم نرسيده است.
¤ از نظر شما آينده اين بيداري مردمي چگونه است و تا چه اندازه زمينه گسترش دارد؟
شما ترديد نكنيد كه نقشه و معادلات خاورميانه عوض خواهد شد. كشورهاي عربي مسلمان براي اولين بار فهميده اند كه اگر حركت كنند مي توانند تغييرات زيادي ايجاد كنند. اين خيلي مهم است كه طعم پيروزي زير زبان شان آمده است. تونسي ها و مصري ها توانستند، يمني ها ديگر كار را رها نمي كنند. بحرين و ساير كشورهاي حوزه خليج فارس نيز همين طور هستند. اين مسئله كوچكي نيست. اعتماد به نفس بزرگ ترين ابزار كشورها است و اگر ملتي به آن مجهز شود ديگر نمي توان آن ملت را شكست داد. الآن آمريكايي ها در كشورهاي عربي نيز از همين مسئله نگران هستند. چرا آمريكا با ايران دشمن است؟ آيا به خاطر تكنولوژي است؟ يا منابع مالي ما زياد است؟ سلاح اتمي داريم؟ مساحت كشورمان از آمريكا بيشتر است؟ يا جمعيت بيشتري داريم؟ خير. پس آمريكا از چه چيزي نگران است؟ آمريكايي ها از اعتماد به نفس مردم و حكومت ايران نگران هستند.
اين تحولات دير يا زود كل كشورهاي عربي را در برمي گيرد. تحول در اين كشورها مثل آب در حال گرم شدن است. تا آب نجوشد شما متوجه اتفاق خاصي نمي شويد. فكر مي كنيد خبري نيست و آب راكد است، اما وقتي كه به نقطه جوش رسيد، غل مي زند و ديده مي شود. اين حركت در بستر و لايه هاي زيرين جامعه شكل گرفته است.
اين اتفاقات از كشورهاي عربي هم فراتر مي رود حتي تا آسياي دور و مناطق ديگر پيش مي رود. همانند سنگي است كه داخل حوض آبي افتاده و امواج آن در حال گسترش است. در كشورهايي كه به مركز تحولات نزديك تر هستند، اين موج شديدتر است و به نقاط دور كمي كندتر مي رسد، شدتش هم كمتر مي شود ولي بالاخره تمام حوض را فرا مي گيرد.
¤ به عنوان پرسش پاياني، چه خاطره اي از رهبر معظم انقلاب در ذهنتان ماندگار شده است؟
در جلساتي كه ايشان با مسئولين وزارت امور خارجه داشتند. بيشترين تاكيدي كه رهبري در اين جلسات مطرح مي كردند تاكيد بر خودباوري بود. به ما مي گفتند وقتي با يك خارجي، غربي و اروپايي مي نشينيد و صحبت مي كنيد، خودتان را كمتر از آن ها نبينيد؛ بلكه بالاتر ببينيد.
خاطره ديگر مربوط مي شود به مشي رهبر انقلاب در عرصه سياست خارجي. زماني كه من سفير ايران در آلمان شرقي بودم، رهبري كه در آن زمان در كسوت رياست جمهوري بودند، به نيويورك رفتند. ايشان يك بار به نيويورك رفتند. آن روزها كشور با شرايط ويژه اي روبرو بود. جنگ تحميلي، درآمد كم نفت، حمايت برخي كشورهاي مرتجع منطقه از صدام و خيلي از مسايل ديگر، همگي باعث شده بود كشور در اوج گرفتاري هاي خود؛ تنهاي تنها باشد. شرايط طوري بود كه وقتي سفراي ما به مهماني هاي ديپلماتيك مي رفتند، خودشان را در تنگنا احساس مي كردند.
رهبري در آن شرايط به نيويورك رفتند و يك سخنراني كردند كه بعدها فيدل كاسترو، رهبر انقلابي كوبا به مسئولين ما گفته بود: «من متن سخنراني آقاي خامنه اي را در كشوي ميزم گذاشته ام و هر وقت فرصت مي كنم آن را مي خوانم.» آن زمان مقامات آلمان شرقي هم از سخنان آقاي خامنه اي به نيكي ياد مي كردند.
منبع: پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله خامنه اي

 



متن كامل بيانات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث
تلاش غرب براي انحراف قيامهاي منطقه بي فايده است

تبريك عرض ميكنم اين عيد بزرگ و اين روز شريف را به حضار محترم اين مجلس، مسئولان محترم كشور، سفيران محترم كشورهاي اسلامي و به عموم ملت عزيز ايران و به امت بزرگ اسلامي و به همه جامعه بشريت.
اگر عظمت و اهميت ايام به اين باشد كه خداي متعال لطفي را در روزي بر بشريت نازل كرده باشد، يقيناً روز مبعث عظيم ترين و مهمترين همه روزهاي سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگيختن پيامبر اعظم براي بشريت از همه نعمتهاي الهي در طول تاريخ بزرگتر است. بنابراين ميتوان به جرأت اين را گفت كه روز مبعث، برترين و بزرگترين و پربركت ترين روزهاي همه ايام سال است. خاطره آن روز را بايد گرامي بداريم و عظمت آن حادثه را در نظرمان مجسم كنيم.
اميرالمؤمنين (عليه الصلاه والسلام) فرمود: «ارسله علي حين فتره من الرسل و طول هجعه من الأمم»؛ بعثت در هنگامي اتفاق افتاد كه دوران طولاني اي بود بشريت از حضور انبياي الهي محروم بود. از ظهور حضرت عيسي حدود ششصد سال ميگذشت. صدها سال بود كه بشر در ميان خود سفير الهي نديده بود. نتيجه چه بود؟ «والدنيا كاسفه النور ظاهره الغرور»؛(1) دنيا تاريك بود، ظلماني بود، معنويت رخت بربسته بود، بشر در جهالت و گمراهي و غرور به سر ميبرد. در يك چنين شرائطي، خداي متعال پيغمبر را فرستاد.
نبي مكرم، آن عنصر شايسته اي بود كه براي يك چنين حركت عظيمي، براي طول تاريخ بشريت، خداوند او را آماده كرده بود. لذا توانست در طول بيست و سه سال يك جرياني را به راه بيندازد كه اين جريان با همه موانع، با همه مشكلات، تا امروز تاريخ را جلو رانده و پيش برده است. بيست و سه سال، زمان كوتاهي است. سيزده سال از اين مدت هم با مبارزات غريبانه گذشت. در مكه اول با پنج نفر و ده نفر و پنجاه نفر شروع شد و جمعيت معدودي در زير فشارهاي طاقت فرساي دشمنان متعصب، كور و جاهل توانستند مقاومت كنند. ستونهاي مستحكمي ساخته شد براي اينكه جامعه اسلامي و تمدن اسلامي بر روي اين ستونها قرار بگيرد. بعد هم خداوند متعال شرائطي را پيش آورد كه پيغمبر توانست به مدينه هجرت كند و اين نظام و اين جامعه را به وجود بياورد و اين تمدن را پي ريزي كند. همه مدتي هم كه پيغمبر اكرم اين نظام نوپا را پرداخت، ساخت، آماده كرد و پيش راند، ده سال شده است؛ يعني يك مدت كوتاه. يك چنين حوادثي معمولا در طوفان امواج حوادث دنيا گم ميشود، از بين ميرود، فراموش ميشود. ده سال خيلي مدت كوتاهي است؛ اما در همين مدت پيغمبر اكرم توانست اين نهال را غرس كند، آبياري كند، وسيله رشد و نمو آن را فراهم كند؛ يك حركتي را ايجاد كند كه اين حركت يك تمدني را آفريد و اين تمدن بر اوج قله تمدن بشري در دوران مناسب خود قرار گرفت. يعني در قرن سوم و چهارم هجري، در همه دنياي آن روز، با سابقه تمدنها، با حكومتهاي مقتدر، با ميراثهاي گوناگون تاريخي، هيچ تمدني به عظمت و رونق تمدن اسلامي مشاهده نشده است؛ اين هنر اسلام است.
و اين در حالي است كه از بعد از دوران نبي مكرم اسلام، از بعد از همان دوران ده ساله، حوادث گوناگون و تلخي هم براي امت اسلامي به وجود آمد؛ موانع به وجود آمد، اختلافات به وجود آمد، درگيري هاي داخلي پيدا شد. با همه اينها، انحرافاتي كه در طول زمان به وجود آمد، ناخالصي هائي كه در جريان اسلام پيدا شد و رشد كرد، پيام پيغمبر اكرم و پيام بعثت در طول سه چهار قرن توانست آن عظمت را به وجود بياورد كه همه دنيا و همه تمدنهاي امروز مديون آن تمدن قرن سوم و چهارم هجري مسلمانان است. اين يك تجربه است.
بشريت اگر بينديشد و انصاف را رعايت كند، تصديق خواهد كرد كه نجات بشر و حركت بشر به سوي كمال، به بركت اسلام ممكن خواهد شد و لاغير. ما مسلمانها قدرناشناسي كرديم؛ ما نمك خورديم و نمكدان را شكستيم؛ ما قدر اسلام را ندانستيم؛ ما پايه هائي را كه پيغمبر اكرم براي بناي جوامع برجسته و متكامل انساني بناگذاري كرده بود، در ميان خود نگه نداشتيم؛ ما ناشكري و ناسپاسي كرديم و چوبش را هم خورديم. اسلام اين توانائي را داشت و دارد كه بشريت را به سعادت برساند، به كمال برساند و از لحاظ مادي و معنوي او را رشد دهد. اين پايه هائي كه پيغمبر گذاشتند- پايه ايمان، پايه عقلانيت، پايه مجاهدت، پايه عزت- پايه هاي اصلي جامعه اسلامي است.
ايمانمان را در دلهاي خود و در عمل خود تقويت كنيم؛ از خرد انساني، كه هديه بزرگ الهي به بشر است، استفاده كنيم؛ جهاد في سبيل الله را چه در ميدانهاي نبرد نظامي، آن وقتي كه لازم باشد؛ چه در ميدانهاي ديگر، ميدان سياست، ميدان اقتصاد و ديگر ميدانها- دنبال كنيم و حس عزت و كرامت انساني و اسلامي را براي خودمان مغتنم بشماريم.
اينها وقتي در يك جامعه اي زنده بشود، اين جامعه همان حركت اسلامي را، همان خط نبي معظم اسلام را يقينا دنبال خواهد كرد. به بركت پيام اسلام، به بركت نداي امام بزرگوار، ما ملت ايران توانستيم بخشي از آن را در زندگي خودمان تحقق ببخشيم؛ آثار و ثمراتش را داريم مشاهده مي كنيم.
امروز دنياي اسلام متوجه شده است. اين حركاتي كه امروز در برخي كشورهاي شمال آفريقا و منطقه خاورميانه مشاهده مي شود، همان استفاده و استضائه از نور اسلام و استفاده از جهتگيري دست مبارك پيغمبر اكرم است. لذاست كه آينده اين منطقه، آينده اين كشورها، به توفيق الهي، به حول و قوه الهي، آينده روشني است.
غربي ها بيخود لجاجت مي كنند، بيخود بر مواضع غلط خودشان پافشاري مي كنند. آنچه امروز در مصر و در تونس و در برخي كشورهاي ديگر به جريان افتاده است و مشاهده مي شود، معنايش اين است كه تاريخ اين منطقه ورق خورده است و فصل جديدي شروع شده است. آن موازنه غلط ظالمانه اي كه از صد سال پيش، صد و پنجاه سال پيش، مستكبران غربي، مستعمران غربي در اين منطقه به وجود آورده بودند و مي خواستند اين را حاكم بر سرنوشت اين منطقه عظيم و حساس بكنند، به هم خورده است؛ فصل جديدي شروع شده است.
البته امروز قدرتهاي مستكبر غربي جان سختي به خرج ميدهند؛ نمي خواهند در مقابل اين واقعيت بزرگ و غيرقابل انكار تسليم شوند كه ملتهاي منطقه بيدار شدند، ملتهاي منطقه به اسلام برگشته اند؛ ليكن حقيقت همين است. نفس اسلامي در كشورهاي مسلمان دميده شده است. وابستگان و حكام دست نشانده آمريكا و غرب با اين ملتها كاري كردند كه اين ملتها احساس كردند كه جز قيام، جز حركت عظيم عمومي، جز انقلاب، راهي در مقابل آنها نيست؛ لذا قدم در اين راه گذاشتند و دارند پيش مي روند. اين حركتها يقينا به نتيجه خواهد رسيد.
البته غربي ها خيلي تلاش مي كنند. امروز همه دستگاه هاي تبليغاتي و سياسي و اقتصادي آمريكا و بعضي از مزدورانشان در اين منطقه به كار افتاده است تا اين انقلابهاي مردمي را، اين قيامهاي بزرگ را از مسير اصلي منحرف كنند؛ جنبه اسلامي آن را مخفي كنند، مكتوم كنند، انكار كنند؛ كساني را پيدا كنند كه با فريب مردم بر سر كار بيايند و همه معادله ها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. اين تلاشها را دارند مي كنند، ليكن فايده اي ندارد؛ ملتها بيدار شده اند. وقتي ملتي بيدار شد، وقتي ملتي وارد عرصه شد، جان خود را كف دست گرفت و آمد، ديگر نمي شود او را برگرداند، نمي شود او را فريب داد. ما اميدواريم اين مسير دشوار ملتهاي مسلمان قيام كرده و آنهائي كه اين زمينه در آنها هست، ان شاءالله ادامه پيدا كند و اين مسير هرچه كوتاهتر شود، نتيجه قطعي است؛ راه ممكن است طولاني باشد، ممكن است كوتاه باشد.
امروز آمريكايي ها به كمك صهيونيست ها، به كمك برخي همپيمانان و مزدوران خودشان در منطقه تلاش مي كنند اين انقلابها را منحرف كنند، بر اينها مسلط شوند، بر روي امواج اينها سوار شوند؛ ليكن فايده اي ندارد. البته براي ملتها دردسر درست مي كنند- اين دردسرها طبيعي است- اختلاف ايجاد مي كنند؛ ما همه اين چيزها را تجربه كرده ايم. در انقلاب ما هم اختلاف ايجاد كردند، نفوذ پيدا كردند، اقوام را به جان هم انداختند، درگيري هاي داخلي درست كردند، يك دشمن خارجي را تحريك كردند كه به ما حمله نظامي كند، لشكركشي كند؛ اينها همه اتفاق افتاد، اما ملت ايستاد، راه را با قدرت ادامه داد، بر همه اينها فائل آمد، بعد از اين هم فائق خواهد آمد، بنابراين، اين مشكلات هست.
امروزه مشاهده مي كنيد درمصر، در جاهاي ديگر، اختلافات داخلي ايجاد مي كنند، درگيري ايجاد مي كنند، يقينا سلسله ترورها و فتنه انگيزي ها را به راه خواهند انداخت. علاج عبارت است از همين بيداري مردم، بيداري نخبگان، نخبگان علمي، نخبگان سياسي، مسئولان دلسوز و علاقمند به سرنوشت كشور. اينها بايد بيدار باشند، مراقبت كنند و ان شاءالله كار به بهترين وجهي ادامه پيدا خواهدكرد. اين همان ادامه بعثت پيغمبر و حركت نبوي است كه امروز به اين شكل دارد خود را نشان مي دهد.
ملتهاي مظلوم دنبال كرامت خودشان هستند؛ همان عزت و كرامتي كه يكي از پايه هاي دعوت پيغمبر بود. در طول سالهاي متمادي، دشمنان و مستكبران و اشغالگران و مداخله گران، ملتهاي ما را استثمار كردند؛ درعين حال آنها را تحقير كردند، ذليل كردند. ملتها وقتي از اسلام بهره مند باشند، عزت طلبند، كرامت طلبند. اين همان حركت اسلامي است. حركت اسلامي معنايش اين است.
ما ملتهاي مسلمان بايد هوشيار باشيم. نخبگان كشورهاي اسلامي بايد بيدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهاي بي مورد و كم اهميت نكنند؛ اختلافات مذهبي، اختلافات قومي، اختلافات سليقه اي و بحث هاي حاشيه اي را وارد نكنند. آنچه كه دراين منطقه دارد اتفاق مي افتد، عظمتش بيش از اين حرفهاست.ما ملت ايران هم خوشحال و خوشوقتيم از اين كه مي بينيم ملتهاي مسلمان دارند حركت مي كنند و آزادي و كرامت خودشان را به دست مي آورند. از آغاز پيدايش و پيروزي اين انقلاب درايران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حركتهاي منطقه، قيامهاي منطقه، روشن بوده است. هرجايي كه حركت برضد استكبار است، برضد صهيونيسم است، برضد دولت غاصب صهيونيستي در كشور عزيز فلسطين است، اين حركت، حركت مقبول و مورد حمايت و تأييد ماست. هرجا حركت عليه آمريكاست؛ عليه اين ديكتاتوري بين المللي است- كه امروز آمريكا يك ديكتاتوري بين المللي بوجود آورده است- هرجا حركت عليه ديكتاتوري هاي داخلي است، براي احقاق حق ملتهاست، ما با آنها موافقيم.
بايد همه هوشيار باشند؛ ما هم هوشيار باشيم، هم ملتها هوشيار باشند، بدانند دسائس و حيله هاي دشمنان متنوع است، پيچيده است. بصيرت را معيار كار خودمان قرار بدهيم. ملتها توجه داشته باشند؛ آمريكايي ها و صهيونيست ها و مزدورانشان و همراهانشان سعي مي كنند انقلابها را منحرف كنند؛ كشورهايي را كه در آنها بيداري به وجود آمده است، مورد توجه قرار مي دهند، هرچه مي توانند، تلاش مي كنند حركت اين ملتها را منحرف كنند.
ملت مظلوم بحرين هم مثل ملت مصر است؛ مثل ملت تونس است، مثل ملت يمن است؛ آنجا هم قضيه همين است؛ تفكيك بين اينها معنا ندارد. ما مي بينيم متأسفانه كساني به جاي اينكه به حرف دل ملتها توجه كنند، راهي را مي روند، حركتي را مي كنند كه دشمنان اين ملتها اين حركت را دارند دنبال مي كنند. امروز آمريكا براي شبيه سازي كاري كه در مصر و در تونس و در يمن و در ليبي و امثال اينها انجام گرفته است، متوجه شده است كه سوريه را- كه در خط مقاومت است- دچار مشكل كند. ماهيت قضيه در سوريه با ماهيت قضيه در اين كشورها متفاوت است. در اين كشورها حركت ضدآمريكا و ضدصهيونيسم بود، اما در سوريه دست آمريكا آشكار و مشهود است؛ صهيونيست ها دنبال قضيه هستند. ما نبايد اشتباه كنيم. ما نبايد معيار را فراموش كنيم. آنجائي كه حركت ضدآمريكا و ضدصهيونيسم است، آن حركت، حركت اصيل و مردمي است؛ آنجائي كه شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم است، آنجا حركت انحرافي است. ما اين منطق را، اين بيان را، اين روشنگري را حفظ خواهيم كرد.البته مي دانيم دشمنان نظام جمهوري اسلامي خشمگين مي شوند، عصباني مي شوند، بر توطئه هاي خودشان عليه ما مي افزايند. ما در مقابل اين توطئه ها ايستادگي كرديم. ملت آبديده شده است. ملت ايران در طول اين سي سال، در مقابل انواع توطئه ها ايستاده است؛ استقامت كرده است؛ آبديده شده است. دلشان را خوش مي كنند به بعضي از حوادث داخلي، خوشحالي مي كنند.
خوشبختانه امروز دستگاه هاي گوناگون كشور، با اميد، با شوق، مشغول كارهاي خودشان هستند. در همين مدت هاي اخير، در همين سال اخير، شما ببينيد چقدر كار در كشور انجام گرفته است. ما از كشوري كه واردكننده فرآورده هاي نفتي بود، تبديل شديم به كشوري كه اين فرآورده ها را صادر مي كنيم. در زمينه هاي مختلف، بحمدالله كشور مشغول است. همين مسئله كوچك كردن دولت- اقدامي كه دولت و مجلس مشتركا انجام دادند- كار بسيار مهم و بزرگي است؛ اينها بايستي دنبال شود و ان شاءالله دنبال مي شود.
ملت ايران با ايستادگي خود، با مقاومت خود، با اتحاد خود، با اميد بي پايان خود به كمك الهي، و مسئولان كشور با وحدت كلمه، با همكاري هاي خود، ان شاءالله خواهند توانست يك بار ديگر اميد دشمنان ملت ايران را تبديل به نوميدي و يأس كنند.
از خداوند متعال مي خواهيم كه به بركات فراوان خود بر اين ملت بيفزايد؛ و به بركت اين روز شريف و اين عيد مبارك، و به احترام وجود مقدس خاتم الانبياء ان شاءالله ملت ايران و ملت هاي مسلمان را مشمول تفضلات و نصرت خود قرار بدهد و قلب مقدس ولي عصر (ارواحنا فداه) را از همه ما راضي و خشنود كند.
والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته
1) نهج البلاغه، خطبه 89

 



مبارزه با تروريسم از ادعا تا عمل

حسين بابايي- علي قاسمي
بررسي تحولات و وقايع دنياي پيراموني به ويژه رخدادهاي جامعه جهاني، انسان را با واژه هايي بسيار زيبا و جذاب آشنا مي سازد. اصطلاحاتي كه در نگاه اول، شور و شعف آدمي را از اين همه احساس انسان دوستانه و درك نسبت به موضوعات انساني متحول مي سازد و احساس شرايط ايده آل را براي انسان تداعي مي كند.
استعمال واژه هايي همچون مبارزه با تروريست، رعايت حقوق بشر، برخورد با خشونت و نژادپرستي، احترام به عقايد ملت ها، آزادي بيان، حق انتخاب و... صدها كلمه و واژه ديگري از اين قبيل اصطلاحات كه حس بشردوستانه و دور از خشونت حاكمان كنوني جامعه جهاني را نشان مي دهد؛ به گونه اي كه اعتقاد به اين الفاظ با ژست هاي انسان دوستانه، انتظار جامعه اي جهاني با احترام به آراء و خواسته ملت ها و بدون هيچ جنگ و خونريزي همراه با صلح و آرامش جهاني را به تصوير مي كشاند.
اما با تأملي در كاركرد واقعي اين اصلاحات و نگاه عميق به وقايع و رخدادهاي جهاني و دقت در مسائل پيراموني به ويژه رفتارهاي مدعيان مبارزه با تروريسم، نه تنها خبري از مبارزه با تروريست و خشونت تحميلي جهاني، وجود ندارد بلكه موج زياده خواهي مدعيان اين اصطلاحات دروغ پردازي گويندگان اين الفاظ را بيش از پيش رسوا مي كند. واقعيتي كه اقدامات تروريستي اخير در منطقه، ردپايي از جريان تروريسم سازمان يافته از سوي غرب به ويژه آمريكا و رژيم جعلي صهيونيستي را نشان مي دهد.
موضوعي كه رهبر فرزانه انقلاب در پيام خويش به همايش بين المللي مبارزه جهاني با تروريسم، با اشاره به سابقه قدرت هاي سلطه گر در اقدامات تروريستي و حمايت از رژيم تروريستي صهيونيست و سياهه بلند بالاي آنها در پشتيباني مالي و تبليغاتي از تروريست هاي سازمان يافته و در عين حال ادعاي مبارزه با تروريسم، اين واقعيت و دوگانگي در گفتار و رفتار غرب را نكوهش كردند.
واقعيت تلخي كه به علت زياده خواهي خودكامه گان و حاكمان استكباري دنيا، صلح و آرامش و آزادي را از مردم ملت هاي مختلف دنيا گرفته است و قتل عام خونين مردم مسلمان منطقه را به دنبال داشته است.
رهبر فرزانه انقلاب در اين باره مي فرمايند: «حافظه تاريخي ملت هاي منطقه ما هرگز فراموش نخواهد كرد كه دولت هاي استعمارگر چگونه براي غصب فلسطين و فراري دادن ملت مظلوم آن از خانه و كاشانه خود، گروه هاي تروريستي جراري مانند آژانس بين المللي صهيونيزم و بيش از ده گروه مشابه ديگر را سازماندهي كردند و فاجعه ديرياسين و نظائر آن را پديد آوردند.»
درحقيقت غرب به ويژه دولت آمريكا با ادعاي مبارزه با تروريست نه تنها آزادي و آرامش كشورهايي ديگر مانند عراق، افغانستان و پاكستان را برهم زده؛ بلكه شكل گيري تهديدات تروريستي و ناامني اجتماعي در منطقه را نيز دوچندان نموده است. از اين رو در واكاوي تحولات اخير منطقه نيز با اين دوگانگي در رفتار و گفتار دنياي غرب روبرو مي شويم. همچنين آمريكا ادعاي حمايت از برقراري نظام هاي برخواسته اراده مردمي را دارد درحالي كه خواسته مردم بحرين تشكيل حكومتي بر خواسته اراده مردم بحرين مي باشد كه نه تنها با مخالفت آمريكا همراه مي گردد بلكه سكوت و حمايت اين كشور براي لشكركشي عربستان به بحرين بوي تنفر و تعفن اين دروغگويي ها را برملا مي سازد و اين رفتار گروه هاي تروريستي و جنگ افروز سعودي را دوچندان مي نمايد و با نمايش حقوق بشر در قتل عام مردم بحرين و ايجاد حمام خون توسط دژخيمان سعودي، واژه «تروريست سازماني و دولتي» را معنا مي سازد.
از اين رو رهبر فرزانه انقلاب با بصيرت الهي و بينش عميق خود بر اين موضوع تأكيد كرده و در اين باره مي فرمايند: «آمريكا و انگليس و برخي دولت هاي غربي ديگر، با پرونده سياه و محكوم كننده خود در رفتارهاي تروريستي، داعيه مبارزه با تروريسم را نيز به ادعاهاي گزاف خود افزوده اند. تروريست هايي كه در دهه 1360 هزاران نفر را بي رحمانه به خاك و خون كشيدند و از جمله در يك حادثه 72 نفر از نخبگان علمي و سياسي و مسئولان بلندپايه كشور، و در حادثه اي ديگر، رئيس جمهور و نخست وزير كشورمان را به شهادت رساندند، اكنون در حمايت دولت ها و دولتمردان اروپايي و زير حمايت آنان زندگي مي كنند.»
در واقع اين تعبير معظم له حاكي از همان جريان دروغ پردازانه غرب و تضاد رفتاري و گفتاري آنان است؛ كه با استعمال واژه هاي زيبا، فريب جامعه جهاني را دنبال نموده و زشتي و پليدي رفتار خود را با دروغي بزرگ آراسته و زيبا جلوه مي نمايانند.
اين جاست كه واقعيتي تلخ، كام حقيقت جويان عالم را دربر مي گيرد. واقعيتي كه در طول سي و چند سال اخير در قبال انقلاب اسلامي ايران، با همه دشمني ها از سوي دولت ايالات متحده آمريكا و كشورهاي غربي جريان تروريست را بر نخبگان و ملت مظلوم ايران تحميل و خسارات جاني، مالي و معنوي بسياري را ايجاد كرده است.
لابي هاي تروريستي از طريق رسانه هاي وابسته دولتي خويش و همچنين ابزارها و هجمه هاي رواني موج اراده و خواسته ملت ها را نفي كرده و با مشتي دروغ و جلوه نمايي به كلماتي همچون دفاع از آزادي، رعايت حقوق بشر و مبارزه با تروريست افكار عمومي را منحرف نموده و اهداف ننگين خود را دنبال كرده است.
اينك سؤال اينجاست كه آيا با همه اين كج رفتاري ها و دروغ پردازي در گفتار، رفتار و عمل از سوي سران غربي بويژه آمريكا چگونه مي توان مدعي مبارزه با جريان تروريست بود و مهمتر اينكه سازمان ملل كه تحت عنوان دفاع از حقوق ملت هاي دنيا بنا گرديده چگونه در دست اين گونه افراد بوده و بازيچه دولت هايي منفور و دروغگو شده است. حاكماني كه فرياد مبارزه با تروريست و آزادي خواهي دروغينشان بعنوان نداي دموكراسي در دنيا رنجش خاطر ملت هاي آزاده را به دنبال داشته است.
لذا آنچه بيش از پيش با توجه به قتل و عام ديكتاتورهاي غربي در منطقه با سكوت و حمايت غرب قابل تأمل و تأسف است، اين مسئله مي باشد كه عده اي در داخل با همه رفتارهاي دوگانه غرب در قبال مسائل جهاني و تعريف هاي دوگانه از تروريست، آزادي و حقوق بشر، بر طبل پاره غرب در دفاع از حقوق بشر كوبيده و در بازي دو سر باخت غرب بعنوان مهره سوخته خوش رقصي مي نمايند.
از اين رو موضوعاتي كه در جمع افراد به اصطلاح روشن فكر شنيده مي شود انسان را به تعجب وامي دارد كه اگر براي اين افراد درك حقايق با همه ادعاي روشن بيني و دگرانديشي سخت است آيا ديدن وقايع نيز آنان را با مشكل مواجه مي سازد؛ چراكه ديدن وقايع كار چندان سختي نيست و با استفاده از حواس پنجگانه قابل فهم مي باشد! ليكن چرا نسبت به واقعيت لمس شده دشمني آمريكا با ايران و حقيقت درك شده اين خصومت دچار تزلزل و خواب آلودگي سياسي و فكري و دربرخورد دوگانه غرب در قبال جريان تروريست دچار كج فهمي هستند؟
در بررسي و اشاره به برخي از اين موارد كه نشان از رفتارهاي تروريستي و ضد حقوق بشر غرب بويژه ايالات متحده آمريكا در تكميل پروژه خود در قبال جمهوري اسلامي ايران قابل ارزيابي است به محورهاي زير مي توان اشاره نمود. جناياتي كه در نگاه طنزآميز به وقايع بعنوان گوشه اي از فعاليت هاي صلح دوستانه آمريكا (درنگاه روشنفكران وابسته) وجدان هاي بيدار انساني را به تأمل وامي دارد.
- طرح تجزيه ايران و ايجاد غائله هاي جدايي طلبي در مناطق قوميتي، مثل كردستان، سيستان و بلوچستان و خوزستان و حمايت از گروهك هاي ضدانقلاب و جريان هاي تروريستي.
- طراحي كودتاهايي مانند كودتاي نقاب در ابتداي پيروزي انقلاب
-مداخله نظامي مستقيم درحادثه طبس
-حمايت و تجهيز نظامي و اطلاعاتي از رژيم بعثي عراق در تحميل جنگ هشت ساله در به خاك و خون كشيدن ملت ايران
- راه اندازي جريان تروريسم داخلي مانند گروهك فرقان، منافقين و... با هدف حذف فيزيكي رهبران انقلاب
- سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران در آسمان خليج فارس
- حمايت از گروهك تروريستي طالبان و اقدامات تروريستي اين جريان
-حمايت از گروهك تروريستي جندالشيطان در فعاليت هاي تروريستي و كشتارهاي پي درپي در كشور
- راه اندازي تحريم سي و سه ساله عليه ايران بمنظور تضعيف و براندازي انقلاب اسلامي
- حمايت از سران فتنه و آشوبگران خياباني و فعاليت هاي اغتشاشگران
- به شهادت رساندن دانشمندان و نخبگان علمي ايراني در چندسال اخير و صدها عنوان ديگر كه هدف گيري غرب را در اجراي اقدامات تروريستي آنان در قبال ملت ايران بيش از پيش نشان مي دهد.
در واقع اين سرفصل ها، گذري كوتاه از عمق فجايع تروريستي و خيانت سردمداران آمريكا در قبال مردم ايران بوده كه داراي وسعتي به گستردگي سي و سه سال از تاريخ انقلاب مي باشد. درهمين راستا رهبر فرزانه انقلاب نيز دراين باره مي فرمايند كه : «نمي شود قبول كرد كه جبهه دشمنان اسلام و انقلاب كه بشدت از ناحيه بيداري اسلامي تهديد مي شوند، برنامه ريزي بلندمدت نداشته باشند؛ اين را هيچ كس نمي تواند باور كند، مگر خيلي ساده لوح باشيم، غافل باشيم كه اين را باور كنيم.» لذا درك واقعيت دشمني آمريكا با ايران و رفتارهاي تروريستي و ايران ستيزانه غرب موضوعي روشن و مبرهن است، چرا كه رسيدن به حقيقت و يا به عبارتي ديگر تحصيل بصيرت، موضوعي سخت و مبهم نيست، بلكه واقعيتي گويا و ملموس مي باشد كه نگاه پيراموني به مسائل، لمس دقيق مطلب را مشخص مي سازد. در واقع به تعبير مقام معظم رهبري: «مطالبه ي بصيرت، مطالبه ي يك امر دشوار و ناممكن نيست. بصيرت پيداكردن، كار سختي نيست. بصيرت پيداكردن همين اندازه لازم است كه انسان اسير دام هاي گوناگون، از دوستي ها، دشمني ها، هواي نفس ها و پيشداوري هاي گوناگون نشود. انسان همين قدر نگاه كند و تدبر كند، مي تواند واقعيت را پيدا كند. مطالبه ي بصيرت، مطالبه ي همين تدبر است؛ مطالبه ي همين نگاه كردن است؛ مطالبه ي چيز بيشتري نيست و به اين ترتيب مي شود فهميد كه بصيرت پيداكردن، كار همه است؛ همه مي توانند بصيرت پيدا كنند.» بنابراين فهم و درك دشمني غرب و همچنين تضاد در گفتار و رفتارهاي سران غرب حاكي از دوگانگي فكري و عملي در ادعاهاي دروغين آنان بوده و قابل ارزيابي است.
به تعبير مقام معظم رهبري در پيام خود به همايش بين المللي مبارزه جهاني با تروريسم: «يكي از كارهاي اساسي نشست كنوني شما مي تواند تعريف روشن و دقيق از تروريسم باشد.»
در واقع به تعبير معظم له، تعريف روشن و دقيق از تروريست در جهان راه ادعاهاي دروغين غرب و رفتارهاي دوگانه آنان را مسدود خواهد نمود چرا كه همچنان غرب از مسير حمايت از تروريست و گزافه گويي و دروغ پردازي خود كوتاه نيامده و با انعكاس متفاوت و معكوس از روند تحولات منطقه هيچ صحبتي از كشتار مردم توسط دست نشانده هاي ديكتاتور خود به ميان نمي آورد.
در واقع در طول تحولات و خيزش هاي اخير منطقه كه رسانه هايي كه تا ديروز با دروغ پردازي از نقض حقوق بشر در ايران سياه نمايي رسانه اي را در دستور كار خود داشتند؛ با سكوتي ننگين در انعكاس خونريزي و قتل عام آمريكا و دست نشانده هاي آمريكايي در كشورهاي منطقه دروغگويي و بي هويتي خود را بيش از پيش آشكار نمودند. از اين رو با توجه به واقعيت هاي مشهود از دوگانگي رفتار غرب در منطقه آنچه بيش از هر مسئله اي قابل اشاره مي باشد اين بوده كه تحولات منطقه با همه كش و قوس هاي سياسي و اجتماعي خود، نه تنها شكست جريانات مدعي مبارزه با تروريسم و حقوق بشر را به دنبال داشته بلكه انزجار ملت هاي مختلف دنيا را نيز به دنبال داشته است به گونه اي كه طعم اين ناكامي و شكست در كام حاكمان و ملت هاي غربي نيز چكانده شده و دامنه تحولات منطقه را با توجه به پيش بيني هاي رهبر معظم انقلاب در قلب اروپا مي توان ملاحظه نمود.
برهمين اساس آنچه از همه تضادهاي رفتاري و گفتارهاي دوگانه غرب براي ملت هاي جهان بويژه مردم منطقه ايجاد شده است اين واقعيت مي باشد كه مردم منطقه و حتي مردم كشورهاي اروپايي از اين مدل رژيم ها و حكومت ها به ستوه آمده و فرياد و خواسته همه آحاد مختلف جداي از تمايلات و گرايشات سياسي «گفتن نه» به سياست هاي خصمانه آمريكايي مي باشد و اين زمزمه نشان خستگي قلوب مردم جهان بويژه مسلمين از حكمرانان خودكامه غربگرا در منطقه و سطح جهان بوده كه با توجه به آيات و روايات اسلامي حاكي از موج بيداري مردم در روزگار غيبت و درك نياز به منجي براي رسيدن به فلاح و صلاح و برقراري كامل عدالت الهي و اسلامي مي باشد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14