(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 9 مرداد 1390- شماره 19987

به بهانه پايان پخش سريال «نابرده رنج» بازسازي يك روايت از تاريخ معاصر ايران
بررسي يك سريال تلويزيوني زندگي بيمار در ساختمان پزشكان
نگاهي به شيوه طنزآفريني درسريال «ساختمان پزشكان»
كمدي تخريب
معرفي و ساعت پخش سريال هاي ويژه سيما براي ماه مبارك رمضان
دوزخ، برزخ، بهشت
بي بي سي چگونه واقعيت انقلاب ها را تحريف مي كند؟
وقتي هنوز خوابند!



به بهانه پايان پخش سريال «نابرده رنج» بازسازي يك روايت از تاريخ معاصر ايران

عليرضا پور صباغ
«نابرده رنج» سريالي كه پخش آن سه شنبه هفته گذشته به پايان رسيد را مي توان نقطه عطفي در كارنامه معاونت سيما دانست؛ به رغم اينكه سريال هاي كمدي هزل آميز شبكه هاي مختلف سيما را اشغال نموده اند، نابرده رنج بدون هيچ هياهويي در قالب يك سريال هر شبي بر صفحه تلويزيون پديدار گشت و يك اتفاق ويژه را در عرصه سريال سازي رقم زد. اما براي متفاوت قلمداد كردن اين سريال، دلايل فراواني قابل ذكر است.
مي توان سريال متفاوت و پربيننده توليد نمود، بدون آنكه شعور جمعي مخاطب مورد تمسخر قرار گيرد. ضمن اينكه توصيه از سر خلوص نگارنده به معاونت سيما اين است كه كمدي نبايد ژانر غالب محصولات سيما باشد وگرنه تا چندي ديگر رسانه ملي به همان بلائي كه سينما بدان دچار شده مبتلا خواهد شد.
معاونت سيما بودجه و هزينه بسياري متحمل مي شود تا سريال هاي اخلاق گرا و پندآموز را با تم ديني عرضه نمايد، اما هميشه ماحصل سياست گذاري هاي دوره اي، سبب مي شود برخي تصميم گيري ها در امر توليد به نتيجه لازم نرسد. به عنوان نمونه پخش نابهنگام چنين سريالي با تبليغات نامناسب باعث شد كه تلويزيون اثر مطلوب خود را در آغاز دهه نود نيكو عرضه نكند. تبليغ اين محصول در حد و اندازه سريال نبود و ساختار آنونس آن قبل از پخش، مبين اين مسئله غلط بود كه بينندگان رسانه ملي با يكي از همان مجموعه هاي روتين هر شبي مواجه اند كه ديدن و يا نديدنش آنچنان اهميت ندارد. اما پخش چند قسمت از سريال، بسياري از بينندگان رسانه ملي را متوجه ساخت كه با سريالي متفاوت و ويژه مواجهند. اگر «نابرده رنج» به اندازه يك سوم «ساختمان پزشكان» از تبليغات مناسب تري برخوردار بود قطعاً نتايج بهتري در جذب مخاطب حاصل مي شد. سريالي كه در جذب مخاطب به راحتي مي تواند با سريال بيگ پرداكشني همچون «در چشم باد» رقابت كند. در دوره اي كه شبكه هاي ماهواره اي براي سريال هاي هزل و مبتذلي كه پخش مي كنند هياهوي تبليغاتي آن چناني براه مي اندازند آن وقت رسانه ملي هزينه هاي فراواني را متحمل مي شود، اما براي محصول خود يك كار تبليغاتي درست انجام نمي دهد.
«نابرده رنج» به اعتقاد نگارنده يكي از سريال هاي برتر تاريخ سي و دو ساله انقلاب، با رويكردهاي ارزشي و انقلابي است. ضمن اينكه فيلمنامه اين سريال مطابق با استانداردهاي جهاني سريال سازي به نگارش درآمده و نسبت به سريال هاي الف ويژه تلويزيون بودجه كمتري صرف ساخت آن شده است.
«نابرده رنج» داراي ساختار و محتواي ارزشمندي است؛ درام اين سريال مطابق با قواعد استاندارد «فن سريال سازي» جهاني- كه در كشورمان ناديده انگاشته مي شود- به نگارش درآمده است. اولين و شايد بهترين دليلي كه مي توان براي اين ادعا عنوان نمود دقت در ساختار محتوايي اثر است. امروزه در ساخت سريال هاي پرمخاطب جهاني، از ژانر به عنوان يك چرخه روايي استفاده مي شود و تبعيت از قواعد ژانري در ساختار يك سريال اهميت چنداني ندارد. سريال هاي پرطرفدار غربي لزوماً مجموعه اي از ژانرهاي مختلف را در برمي گيرند. اين سريال ها عمدتاً مولتي ژانر هستند و از قواعد انحصاري مختص به يك ژانر مشخص تبعيت نمي كنند. «نابرده رنج» با استفاده از همين فرمول توانسته ظرفيت هاي درام پردازي سريال را ارتقا دهد و سريالي ويژه و استاندارد باشد.
در حيطه سريال سازي، گونه شناسي سينمايي چندان به كار نمي آيد. زماني كه يك داستان يكپارچه در قالب يك سريال روايت مي شود، لازم است كه گونه هاي مختلف با يكديگر تركيب شوند تا از گونه به گونه شدن درام، ظرفيت هاي داستاني در فصولي جداگانه ارتقا يابد. درام سريال «نابرده رنج» اقسام مختلف ژانر و ساب ژانرهاي مختلف را با يكديگر تركيب كرده است.
اگر كليت روايي «نابرده رنج» را يك ساعت تصور كنيم، گونه هاي مختلف همانند چرخ دنده هاي كوچكي هستند كه با يكديگر تركيب مي شوند و چرخ بزرگتري را به گردش درمي آورند. هر كدام از اين گونه ها كه در اين چرخه عظيم مورد استفاده قرار گرفته اند نيز براي خود نقطه اوجي دارند كه لحاظ نمودن نقاط اوج در چرخش ريتميك گونه ها شيوه فوق هوشمندانه اي است.
ژانر برادري، جنگي، ملودرام، پليسي، رمانس و كمدي به صورت چرخ هاي كوچك اين ساعت بزرگ عمل مي كنند و ميل به ژانرهاي متعدد، به بدنه درام اين سريال وجاهتي فزون مي بخشد. البته اين ميل به گونه هاي مختلف را مي توان در سريال هاي رده الف دنيا جست وجو نمود. به عنوان نمونه «گمشدگان» براي ارتقاي كيفيت درام در هر قسمت از ژانري به ژانر ديگر تغيير جهت مي دهد.
«نابرده رنج» در آغاز با روايت داستان «اسد» با ملودرامي اجتماعي چرخ روايت را به گردش درمي آورد. پس از آشنايي با عماد از گونه ملودرام به ژانر برادري ميل مي نمايد. سپس در رويكردي تدريجي، درام به ژانر پليسي- معمايي پيوند زده مي شود و در نهايت به گونه جنگي (دفاع مقدس) رجوع مي كند. اما در ميان اين چرخش هاي ژانري گاه به گاه از گونه هاي متفاوت گاهي به رمانس تغيير رويه مي دهد (اين اتفاق در خرده روايت هاي راضيه و جابر و اسد و كژال لحاظ شده است).
آغاز دهه نود تلويزيون با شروعي غيرمنتظره آغاز شد و اين سريال در واقع نقطه عطفي در كارنامه توليدات رسانه ملي است. در سريال هاي مختلف تلويزيوني زماني كه داستان به جنگ و جبهه و دوران دفاع مقدس مي رسد معمولا با اغراق هاي يكسويه از جانب سازندگان مواجه مي شويم. اما، بذرافشان و خسروآبادي در ساختار فيلمنامه با گريز از اغراق هايي از اين دست چنان اصالت به شأن رزمنده بخشيده اند كه براي هر بيننده اي ديدن اين شمايل تازه و بكر از رزمندگان مايه فخر و غرور خواهد بود. ضمن اينكه شمايل نگاري دور از اغراق دوران دفاع مي تواند سبب ارتباط بيشتر با نسل سومي هاي انقلاب شود.
سازندگان اين اثر مفاهيم ديني و ارزشي را به سادگي ساده سازي نموده اند و در يك سريال ساده اما در عين حال پيچيده به بينندگان عرضه نموده اند.
دقت نظر سازندگان «نابرده رنج»، در بازسازي يك روايت تاريخي معاصر جاي تأمل فراوان دارد. ادبيات گفتاري دهه شصت در ديالوگ هاي فيلمنامه كاملا لحاظ شده است و دقت نظري كه در سريال هايي نظير «پنجمين خورشيد»، حتي «در چشم باد» لحاظ نشد. ديالوگ هايي كه متناسب با ساختار فرهنگي همان دوران هستند و به بيننده يادآوري مي نمايند كه بافت شهري همانند ادبيات گفتاري با چه سرعتي تغيير يافته است.
در مورد ژانر برادري در ساختار اين سريال چند نكته قابل ذكر است؛ مي توان ادعا نمود ژانر برادري در ميان فيلمسازان ما محبوبيتي آنچنان ندارد، غافل از اينكه اگر ژانر برادري بومي سازي شود، مي تواند حاصل جذابي داشته باشد، هر چند كه شكل ناقصي از آن در فيلم «سن پطرزبورگ» در قالب كمدي ارائه شده است، اما بهره جستن از اين گونه سينمايي در ميان فيلمسازان آن چنان رايج نيست و اين ژانر در محصولات سينما و سيما كاملا مهجور است. فيلمنامه نويسان سريال «نابرده رنج» توانسته اند از اين گونه براي طرح اندازي يك قصه با جزئيات فراوان و با تكيه بر اين گونه سينمايي بدنه درام را خلق نمايند و چنگ اندازي به اين گونه مغفول مانده، سبب شده ساختار محتوايي اين سريال تازه و بكر به نظر آيد.
فيلمنامه «نابرده رنج» داراي فصل هاي متقاطع و موازي است و يكپارچگي داستاني و اجراي ظريف موقعيت هاي نمايشي با تردستي خاصي صورت پذيرفته است. فيلمنامه سريال كاملا مدون با فصل هاي روايي يكپارچه اي است و هر فصل آن با نقاط عطف مشخصي فصل بندي شده است.
اسد زماني كه وارد جبهه مي شود با تلفن بلندبلند حرف مي زند، همين صحنه كافي است تا يادآور شود كه مردم در ارتباط هاي راه دور تلفني در دهه شصت چه واكنشي در مكالمات از خود نشان مي دادند، شايد اين اشاره كوچك به نظر آيد، اما با دقت عمل كافي در سريال لحاظ شده است و اين نكات ريز، جزئي نگري سازندگان را در ساخت سريال هويدا مي نمايد.
از نمونه هاي قابل ذكر ديگر،به نوع پوشه هاي استفاده شده در سريال باز مي گردد و متوجه خواهيم شد كه از پوشه هايي استفاده شده كه در دهه شصت در ادارات دولتي استفاده مي شد. زماني كه جابر (ميلاد كي مرام) قبل از آنكه به جبهه اعزام شود از مرضيه خواستگاري مي كند و در گوشه سمت راست تصوير شمايل حضرت امام(ره) كه در دوران انقلاب و اوايل دهه شصت با شابلون هاي تك رنگ بروي ديوار نقش زده مي شد قابل رؤيت است. حتي سرودهاي انقلابي دهه شصت و بسياري از حوادث آن دوران در كليت اثر لحاظ شده و بازسازي دوران تاريخي معاصر قطعاً با تغيير بافت شهري تهران كاري قطعاً دشوار بوده است.
در پايان اينكه، در اين تهاجم رسانه اي باتوجه به قدرت يافتن پديده هاي ارتباط جمعي وظيفه رسانه ملي بسي دشوارتر است و تكليف شرعي و ملي بر معاونت سيما حكم مي كند، نيروهاي خلاقي را كه از مرحله آزمون و خطا عبور نموده اند حفظ نمايد و با ايجاد زمينه براي اين طيف فرصت هاي بيشتري برايشان فراهم آورد.
«نابرده رنج»- با وجود برخي ضعف ها- يك پديده در عرصه سريال سازي است و اين پديده بودن را بايد نقطه عطفي در كارنامه نويسندگان و كارگردانش محسوب نمود، به طوري-كه استاندارد مديوم تلويزيون را ارتقا داده است.

 



بررسي يك سريال تلويزيوني زندگي بيمار در ساختمان پزشكان

آرش فهيم
نمايش سريال كمدي «ساختمان پزشكان» از سيما به پايان آمد، اما حكايت همچنان باقي است! حكايت توليد و نمايش يك سريال در رسانه ملي، بدون پشتوانه استراتژيك و تضاد آن با اهداف اصلي صداوسيما. اين سريال در نشاندن مخاطب پاي رسانه ملي، كمي تا قسمتي موفق بود. اما در زمينه تحقق ساير اهداف اساسي صداوسيما نظير تحكيم نهاد خانواده، عدالت خواهي، ترويج سبك زندگي ايراني و... چطور؟ اين نوشتار، جست وجويي است براي يافتن پاسخ اين پرسش:
سريال «ساختمان پزشكان» نيز همچون ساير فيلم ها، سريال ها و برنامه ها، مبلغ يك سبك زندگي خاص است.
يكي از ويژگي هاي اصلي و ثابت همه رسانه ها اين است كه الگوي ذهني و اخلاقي خاصي را بازتاب مي دهند. الگوهايي كه آموزشگر سبك زندگي هستند. برخي از رسانه ها مانند كتاب، هم الگو سازند و هم الگوگستر. اما رسانه هايي چون سينما و تلويزيون، غالباً الگوها و نظراتي كه انديشمندان توليد مي كنند را به مثابه يك واسطه، بين مردم توزيع مي نمايند.
تلويزيون، امروز در ايران مردمي ترين رسانه موجود و داراي بالاترين قدرت انتشار فرهنگ و اطلاعات است. زيرا اين رسانه، شعاع بسيار وسيعي از مردم كشورمان را پوشش مي دهد. در اين ميان، سريال هاي نمايشي بيشترين نقش را در توزيع الگوهاي زيستي و اخلاقي ايفا مي كنند. چون اين گونه برنامه ها از يك طرف از قابليت سرگرم كنندگي بسيار زيادي برخوردارند و از طرف ديگر، در قالب به تصوير كشيدن داستان ها و روايت هايي دراماتيك، زندگي روزمره مردم را بازسازي مي كنند. اگر يك فيلم سينمايي در بازه زماني حدودا دوساعته، مخاطب خود را در يك دنياي مجازي و با شخصيت هايي ساختگي همراه مي كند، سريال ها به خاطر خاصيت دنباله دار و مستمر خود، مدت هايي طولاني ذهن و روان بينندگان خود را هدف انتقال پيام ها و معاني قرار مي دهند.
در سريال «ساختمان پزشكان» نيز مجموعه اي از الگوهاي ذهني و شيوه هاي زندگي ترسيم شده است. سريالي كه فضاي داستاني آن را مي توان ماكتي از جامعه دانست. چون انواع و اقسام روابط انساني و همچنين قشرها، طيف ها و تيپ هاي مختلف اجتماعي و فردي در آن ديده مي شود.
به عنوان مثال، پدر و مادر نيما افشار، شمايلي شهرستاني و سنتي دارند و به نوعي مي توان آن دو را نمونه اي از عوام كوچه و بازار دانست. سريال، اين دو كاراكتر را به شكلي بي رحمانه نمايش داده است. يكي از ارزش هاي برآمده از فرهنگ بومي سرزمين ما، جايگاه رفيع والدين و كهن سالان است. اما در اين سريال مي بينيم كه انواع و اقسام صفت هاي بد و ناپسند به آن دو نسبت داده مي شود. از زالو صفتي گرفته، تا بلاهت و تبعيض قائل شدن ميان فرزندان و ظلم و آزار رساندن به عروس. به بياني بهتر، اين دو شخصيت كه اتفاقا ظاهري ساده و عوامانه دارند و با لهجه صحبت مي كنند، قطب شرور درام «ساختمان پزشكان» را تشكيل مي دهند. ضمن اينكه اين همه قساوت و بدرفتاري اين پيرمرد و پيرزن نسبت به عروسشان، خارج از دايره منطق و نوعي ضعف ساختاري و تكنيكي در آن محسوب مي شود. نحوه خلق اين دو كاراكتر در اين سريال با كينه اي عجيب همراه بوده. اين تصوير سازي از جايگاه بزرگترها در سريال، تاثيري جز كمرنگ كردن شأن و نقش كهن سالان بين مخاطب هاي اين برنامه ندارد.
اين مسئله تنها درباره والدين حاكم نيست، بلكه ساير روابط نيز دچار اين ابتلا هستند. مثلا رابطه برادري در اين سريال به شدت زيرسوال رفته است. اين كه يك فرد آن هم در بزرگسالي به طور مكرر به برادر خود توهين نمايد و بر سر هر مسئله كوچكي، برادرش را به كتك تهديد كند، به مرور در ذهن بينندگان كم سن و سال تلويزيون تبديل به يك الگوي رفتاري مي شود. نكته مهم اين است كه «ناصر» هيچ وقت هم نتيجه اين گونه رفتارهاي زشت خود را نمي بيند. برعكس، نيما كه هميشه به برادرش احترام مي گذارد، ارزش و جايگاه ضعيف تري نسبت به ناصر نزد ديگران دارد.
اين مسئله درباره روابط زن و شوهر نيز برقرار است. يكي از رسالت هاي تعريف شده براي صداوسيما، صيانت از نهاد خانواده به عنوان پايه و هسته اصلي جامعه است. اما در سريال «ساختمان پزشكان» از يك طرف تصويري منفي از ازدواج و تشكيل خانواده به نمايش درآمده و از طرف ديگر، الگوهايي ناسالم و مخرب براي زندگي مشترك ارائه شده است. به طوري كه يكي از الگوهاي سبك زندگي در اين سريال زندگي مجردي و گريز از خانواده است. به عنوان مثال، نيما افشار و هومن ملك زاده، همكار و دو دوست صميمي يكديگر هستند. نيما، متأهل و صاحب خانواده است و هومن مجرد. در اينجا مي بينيم كه همكار مجرد موفق تر از دوست متأهلش است. برخلاف نيما كه مطبش اكثر اوقات خالي از مشتري است و با مشكلات اقتصادي فراواني دست و پنجه نرم مي كند، هومن هميشه با خيل مشتري مواجه است و چنين مشكلاتي ندارد. نيما بار اول كه ازدواج كرد، با شكست روبه رو شد و هر ماه بايد قسط مهريه بپردازد، اما هومن هيچ گاه از اين دردسرها ندارد. به جز اين، ساير كاراكترهاي متأهل «ساختمان پزشكان» نيز از همسران خود رنج مي كشند. پدر نيما افشار هميشه به خاطر كارهاي همسرش در عذاب است، دكتر سهرابي از دست زنش آسايش ندارد و... . به طور كلي به زعم اين سريال، زندگي زناشويي و خانوادگي حاصلي جز بدبختي و نكبت براي آدم ها ندارد.
يكي ديگر از الگوهايي كه از سريال «ساختمان پزشكان» به ذهن مخاطب ها شليك مي شود، مخدوش كردن حريم ها در روابط اعضاي خانواده است. علاوه بر رابطه والدين با فرزندان و عروس خانواده كه شرح داده شد، بينندگان ساختمان پزشكان مي ديدند كه يك زن به راحتي مي تواند حرمت همسرش را بشكند و حتي براي دعوت يك مرد ديگر به خانه اش، رو در روي شوهرش بايستد و او را تهديد كند! در اين سريال شايد براي اولين بار در سيما ديديم كه يك مرد مي تواند بدون هيچ مانعي وارد حريم خصوصي همسر برادرش شود و بدون اينكه با مقاومت برادر مواجه شود، هر حرف و توهيني را به زن او نثار كند! شايد بتوان «ساختمان پزشكان» را از نادر سريال هاي سيما از ابتدا تاكنون دانست كه در آن برخورد فيزيكي زن با شوهرش به طور آشكار نمايش داده شد. همه اين تصاوير، بدون منجر شدن به نتيجه گيري اخلاقي، تاثيري جز قبح زدايي در بي حرمتي به همخانواده ها و خويشان ندارد.
يكي از شاخص هاي تفكر سرمايه داري كه در سريال «ساختمان پزشكان» هم تجلي يافته، پندار غلط رذالت ذاتي مستضعفان است. در اين تفكر، ادعا مي شود كه افراد مبتلا به فقر و تنگدستي، آدم هاي بي لياقت و دون صفتي هستند. اين انگاره هم در عرصه اجتماعي و هم جهاني با هدف توجيه بي عدالتي القا مي شود.
در سريال «ساختمان پزشكان» نيز فيروز به عنوان نماينده قشر زحمتكش جامعه، از همين تفكر برآمده است. او به عنوان سرايدار ساختمان، شمايلي خوفناك و نفرت انگيز دارد. فيروز در مقابل قدرتمندان سر تسليم فرو مي آورد اما در برابر افراد مظلوم، سركش و شجاع است. او نيز فرد فرصت طلب و شيادي به تصوير كشيده شده كه تا جاي ممكن به ديگران بدي مي كند.
اين نگاه، تنها به اين كاراكتر محدود نشده است. در ساير قسمت هاي سريال هم افراد فقير و زحمتكش به همين شكل هستند. مثلا در قسمتي كه نيما و ناصر براي تحقيق درباره پدرشان به محل سابق زندگي خود رجوع مي كنند، وقتي از يك رفتگر سوال پرسيدند، او براي راهنمايي آن ها مقدار زيادي پول طلب كرد! كجاي ايران ديده ايد كه يك فرد براي يك راهنمايي ساده، از ديگران باج بگيرد؟ اما چنين تحريف هايي براي تكميل آموزش زندگي به سبك «ساختمان پزشكان» الزامي بود.

 



نگاهي به شيوه طنزآفريني درسريال «ساختمان پزشكان»
كمدي تخريب

علي اكبر باقري ارومي
«ساختمان پزشكان» از جمله مجموعه هاي طنز به ظاهر انتقادي است كه مي خواهد خود را انتقادي نشان دهد. ولي اين سريال بيشتر از آنچه نقد را معيار و ملاك خود قرارداده باشد تخريب را فراروي خود تصوير مي كند.متاسفانه هنوز هم در صدا و سيما حساسيت كمدي درك نشده است و به خصوص اينكه فرهنگ بومي ما در آن عمداً يا سهواً ناديده انگاشته شده است.
جايگاه طنز ايراني در تمدن بشري قابل چشم پوشي نيست. در واقع تاريخ آن همپاي تمدن ايراني و اسلامي است.
در دوران فترت علمي درايران و نفوذ استحاله گونه تمدن غرب به داخل تمدن ما طنازان ايراني تحت تاثير مدرنيسم غربي، بيشتر به لودگي و ابتذال روي خوش نشان دادند. اين عده از طنزپردازان يك جريان جديد اجتماعي براي خود هستند ولي گويا قطعه گم شده پازل آنان مدرنيسم و عدم سازگاري با فرهنگ بومي بوده است. فرهنگي كه ما فوق العاده به آن مي نازيم و افتخار مي كنيم، نه فرهنگ واپس گرا، بلكه يك سنت درون زاد و پويا كه تحت تاثير مدرنيست هاي دو قرن اخير نيست،بلكه دلبستگي به گذشته و سنت هاي ديرين و ديرپاي تاريخي دارد.درحالي كه مدرنيست ها هدف اولشان تخريب هر آنچه از گذشته مانده است و گذشته ها را سد راه آينده خويش مي بينند. همين رويكرد تخريبي عليه معيارهاي انساني، سالها براي مدرنيست ها به عنوان الگو و ملاك و همچنين افزودن بيش از حد به فرد محوري بوده است.
... و اما مدرنيست هاي وطني: آنها نيز همين روش را با شدت و ضعف كمتر نسبت به همپا لگي هاي غربي در داخل ادامه مي دهند. اينان كه اغلب از جوانان دوران بعد از انقلاب اسلامي هستند، به علت ضعف درشناخت مفاهيمي مانند هنر انقلابي، نمايش اسلامي و انسان از ديدگاه اسلام، ساختارها و مفاهيم غربي را معيار و ملاك خويش قرارداده اند و طبق آن عمل مي كنند بدون اينكه به نتايج تاثيرات آن در اجتماع فكر كنند.
مجموعه «ساختمان پزشكان» نيز از نتايج اين جريان است. اين سريال گزندگي خاصي در درون خويش نهفته دارد. اين گزندگي تلخي خاصي را نيزدر درون داستان گسترش مي دهد. تا به حال كه اين مجموعه درحال پخش است اگر به شخصيت ها و روابط آنها نگاه كنيد، هيچ چيز جز خود محوري و خودخواهي مشاهده نمي كنيد. اين نگاه خطرناكي است كه فرديت مطلق را محور كار قرارداده است و اين فرديت در واقع فرمان پيش برد داستان را به دست دارد. اين فرديت مطلق از منفعت طلبي فردي ناشي مي شود. اين منفعت طلبي فردي هم بشدت حتي در روابط بين خانواده هم نفوذ دارد و نتايج منفي خود را درسست بودن آنها نشان مي دهد و جالب اين است كه خانواده دكتر نيما افشار به طور اخص با منفي گرايي خود، پسر نيمه مثبت يعني نيما را طرد مي نمايند و جانب پسر منفي خودشان را كه در ظاهر و باطن همراهي با آنان را برگزيده، گرفته اند. اين يعني اينكه كارهاي مثبت حتي با انديشه كمي اجتماعي، از نظر آنان قابل قبول نيست و آنان فرديت خود و شخصيت خود را بالاتر از همه چيز قلمداد مي كنند. ترويج اين نوع از منيت و منفعت طلبي! سبب مي شود ما در ادامه كار برآيند تأثيرگذاري اين نوع از انديشه را در قسمت هاي بعدي نيز! شاهد باشيم. برآيندي كه از لابه لاي شخصيت هاي مستقل داستان سرمي زند تأثيري جز تقويت منيت ها در پي ندارد. و اين در واقع داستاني را براي ما نقل مي كند كه پايه و اساس آن بر ضديت با شخصيت هاي مؤثر در جامعه شكل مي گيرد. اين ضديت با شخصيت! ما را در بين تسري دادن بين تيپ و برآيند آن، و شخصيت و برآيند آن، معلق نگاه مي دارد و اين امر با لودگي همگن شده و لحظات شاد بادكنكي را براي ما پي مي ريزد كه در نهايت از شادي ذاتي تهي شده و شادي آني و در لحظه را براي ما شكل مي دهد. يادم مي آيد اوايل كه تلويزيون در دوران پهلوي معدوم، به ايران قدم گذاشته بود، كمدي هايي كه با شركت هنرمندان مشهور غرب به نمايش درمي آمد و بعدها با اضافه شدن كمدي هاي وقيح انگليسي كامل شد! آثاري چون «ساختمان پزشكان» هم در واقع تداعي گر همين نوع از كمدي ها و تطابق ريشه اي آن از لحاظ تفكرات مدرنيستي با آن كمدي ها غيرقابل انكار است. آن كمدي ها است در واقع وظايف اصلي خود را خندانيدن و پي ريزي لحظات شاد و مفرح براي تماشاچي مي دانستند و به دور از مسئوليت هاي انساني و اجتماعي مخاطب، مروج لودگي در بين تماشاگران خويش، آن هم با هر وسيله اي قلمداد مي كردند.
اين امر را ما در سريال «ساختمان پزشكان» نيز مشاهده مي كنيم. در اين سريال نيز همه مي خواهند سر به تن آن يكي نباشد و اولين هدفشان خرد كردن، بها ندادن به شخصيت اجتماعي آدم ها، از ميدان به در كردن، به هر نحوي پول به چنگ آوردن و ترويج حاكميت پول بر روابط انساني و اجتماعي است. اين منفعت طلبي در كنار فرديت محوري مضامين اين مجموعه را تشكيل مي دهند.
اما يك سؤال مطرح مي شود نحوه شخصيت پردازي اين فردمحوران و خودمحوران آيا مشخص است؟! آيا خود مزيتي دارند كه به آن ببالند؟! آيا برتري نسبت به شخص ديگر احساس مي كنند؟! متأسفانه چون قرار است ما فقط بخنديم اين جور نكته بيني ها ارزش طرح شدن خود را از دست مي دهد. بنابراين ما فقط با آدم هاي سطحي اي روبه رو هستيم كه اگر از مردم عام به عنوان بيننده پروپاقرص اين سريال بپرسي كه نيما افشار، دكتر سهرابي، خانم شيرزاد، نازنين و كتايون و الخ را چگونه ارزيابي مي كنيد؛ مثبت يا منفي، ممكن است پاسخ درخوري بدست نياوريد، چون شاكله اين مجموعه بر پايه هاي محكمي ايجاد نشده است.
يك بار ديگر مرور كنيم آنچه اين مجموعه را شكل داده، استفاده از طنز تخريبي است كه در قالب لودگي جاي گرفته است. عدم ثبات شخصيت ها بالاترين دريافتي است كه محتواي تخريب گر مجموعه به مخاطب خود ارائه مي دهد. اين عدم ثبات به هيچ وجه نمي تواند جايي در كمدي اجتماعي داشته باشد ولي در لوده بازي چرا! چون لودگي خنداندن بيشتر و با هر وسيله را در پي دارد و اين رمز و رازي است كه مجموعه هايي از اين دست را ماندگار كرده است. گمشده طنازي ما در حقيقت طنز و طنازي اجتماعي است كه با غفلت از آن به دام لودگي افتاده و شخصيت و مرتبت اجتماعي افراد ناديده انگاشته مي شوند.
نتيجه چنين طنزي گسترش حرمت شكني در جامعه است. به خصوص حرمت افراد خانواده و بالاخص حرمت پدر و مادر!

 



معرفي و ساعت پخش سريال هاي ويژه سيما براي ماه مبارك رمضان
دوزخ، برزخ، بهشت

صداوسيما امسال نيز ويژه برنامه هايي را براي ماه مبارك رمضان تدارك ديده است. دراين ميان سريال هاي نمايشي كه معمولا در ساعات پس از افطار همراه مردم مي شوند. بيش از ساير برنامه ها محبوبيت پيدا مي كنند. سريال هاي ماه رمضان، گرچه با فراز و نشيب هاي فراواني مواجه بوده و ضعف هايي هم داشته اند، اما هم از نظر ساختاري و هم محتوايي بسيار قابل تأمل بوده اند. نكته مهم درباره اين برنامه ها اين است كه تجربيات و تلاش هايي براي ترسيم و تجلي مفاهيم و باورهاي اسلامي در فيلم هستند. تلاش هايي كه گاه به نمايش ناديدني هايي چون ابليس، دوزخ، برزخ و بهشت منجر مي شود. در ماه رمضان پيش رو نيز شاهد چنين سريال هايي خواهيم بودكه در اين گزارش به معرفي آنها مي پردازيم:
سقوط يك فرشته
در شبكه اول
شبكه اول سيما براي ماه مبارك رمضان سريالي با نام «سقوط يك فرشته» را تهيه كرده است. اين سريال موضوعي ماورايي دارد و در آن داستان زندگي دو دختر به نمايش درمي آيد كه در فراز و نشيب هاي زندگي و رويارويي با مشكلات، امتحان پس مي دهند. كارگرداني اين سريال برعهده بهرام بهراميان است و بازيگراني چون مسعود رايگان، مهرداد صديقيان، فريبا كوثري و داريوش كاردان در آن نقش آفريني مي كنند. يكي از ويژگي هاي قابل توجه در اين سريال اين است كه داريوش كاردان در آن نقش يك روحاني را بازي مي كند.
زمان پخش اين سريال از شبكه يك ساعت 22 و 03 دقيقه است.
شبكه اول همچنين سريال ديگري را هم با نام «راه طولاني خانه» براي ماه رمضان در دست تهيه داشته كه هنوز پخش آن قطعي نشده است.
سي امين روز در شبكه دو
شبكه دو سريال «سي امين روز» را براي پخش درماه رمضان تدارك ديده كه به كارگرداني جواد افشار توليد شده است و براي اولين بار قبل از افطار پخش مي شود . اين سريال هم يك داستان اجتماعي دارد و درباره مردي است كه به طور ناخواسته دستش به خون برادر دوستش آلوده مي شود و با اين حادثه، اتفاقاتي براي او رخ مي دهد. بازيگراني چون مهران رجبي، هومن سيدي، آزاده صمدي، محمود عزيزي، كوروش سليماني و... درآن بازي مي كنند.
«سي امين روز» از ساعت 30و19 دقيقه از شبكه دو سيما پخش مي شود و درساعت 30و13 دقيقه هر روز تكرار آن پخش خواهدشد.شبكه دوم يك سريال ديگر با نام «چمدان» را نيز در قالب كمدي و با مضموني اجتماعي و اخلاقي آماده مي كند كه احتمالا پس از ماه رمضان پخش خواهدشد.
پنج كيلومتر تا بهشت
در شبكه سه
«پنج كيلومتر تا بهشت» هم نام سريال شبكه سه براي ماه رمضان است. اين سريال هم داراي موضوعي ماورايي است. داستان آن درباره اميرحسين، كارمند شركت واردات داروي شخصي به نام همايون است. او قصد دارد تا با يك دختر ازدواج كند. اما وقتي اين تصميم را اعلام مي كند، زندگي اش دچار تغييرات عجيبي مي شود. كارگردان سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» عليرضا افخمي است و بازيگراني مثل داريوش فرهنگ، شهرام قائدي، رضا توكلي، مهدي سلوكي، شهنام شهابي، پرديس افكاري، شبنم قلي خاني و نفيسه روشن در آن بازي مي كنند.
«پنج كيلومتر تا بهشت» ساعت 22 و 45 دقيقه پخش و ساعت
45 و15 دقيقه تكرار مي شود.
شبكه تهران؛
سه دونگ، سه دونگ
شبكه تهران براي ماه مبارك رمضان سريال «سه دونگ، سه دونگ» را پخش مي كند. اين سريال به كارگرداني شاهد احمدلو، داراي ساختاري طنز است.
خلاصه داستان اين سريال به اين شرح است كه: نصرت عشقي سال هاست در يكي از محلات تهران نانوايي سنگگ دارد كه به اتفاق سه پسرش مسعود، محمود و منصور آنجا را اداره مي كند، با آمدن پرويز شريك سه دانگ از مغازه اش، كه ده سال قبل به ايتاليا رفته و حالا براي فروش سه دانگ آن به ايران آمده، ماجراهايي براي اين خانواده پيش مي آيد كه آن ها تصميم مي گيرند به خارج از كشور مهاجرت كنند و
سيروس گرجستاني، محمد كاسبي، مرجانه گلچين، جواد عزتي، يوسف صيادي، داريوش سليمي و بازيگران اين سريال هستند.
«سه دونگ، سه دونگ» هر شب ساعت 51:23 پخش مي شود و تكرار آن روز بعد ساعت 04:17 دقيقه خواهد بود.
پيش از اين اعلام شده بود كه شبكه تهران سريال «تكبه بر باد» را در اين ماه مبارك پخش مي كند. اما براي خالي نبودن آنتن سيما از كمدي در ماه رمضان، «سه دونگ، سه دونگ» جايگزين تكيه بر باد شد.

 



بي بي سي چگونه واقعيت انقلاب ها را تحريف مي كند؟
وقتي هنوز خوابند!

داوود مراديان
بي بي سي باز هم نشان داد اگر بخواهد به هر شكلي تاثيربگذارد نص صريح قوانين خود را هم نقض مي نمايد. دوشنبه گذشته با پخش مستند «تروريزم بين الملل» دقيقاً همين اتفاق رخ داد. تروريزم بين الملل و اين بار كوبا و فيدل كاسترو! نوع مستند نشان مي دهد بزودي سراغ همه انقلابيون ضد استعمار غرب خواهند رفت.
در اين مستند بدون استفاده از هيچ صحنه داراي صدا مثل سخنراني يا گفتگوي تلويزيوني از كاسترو ( كه بتواند سندي بر ادعاي بي بي سي باشد) و با تكيه بر تصاويري كه صرفاً آرشيو بودن آنها جذاب بود و بازسازي صحنه هايي كه تصاوير آنها وجود ندارد، ماجراي انقلاب كوبا عليه ديكتاتوري باتيستا بررسي مي شود و از كاسترو با عنوان هايي نظير «وابسته به شوروي»، «شرور» و «عامل بسط تروريزم»مي گردد.
دراين فيلم تصاوير ديدار كاسترو از شوروي كراراً پخش مي شود تا به مخاطب القا شود كه كوبا سنگر اصلي شوروي بود. اين فحش هاي بدون سند درست در مقابل نص صريح قوانين بي بي سي مبني بر قضاوت نكردن برنامه ها قرار دارد و جالب است كه برنامه از بي بي سي جهاني به فارسي ترجمه شده است! و اين يعني اگرلازم باشد اين قوانين هم نقض مي شود تا تاثيري كه بايد مخاطب بپذيرد ايجاد گردد. در اين مستند به مخاطبان اين طور القا مي شود كه انقلاب هاي آمريكاي لاتين فقط يكسري اقدامات تروريستي است كه بعضاً سربازان آمريكايي جسورانه (واژه اي كه عيناً براي اقدامات سربازان آمريكايي در اشغال گرانادا به كار رفت. قياس كنيد با واژه شرورانه كه براي اقدامات انقلابيون به كار مي رود) جهان را از شر آنها نجات مي دهند! به واقع سعي مستند اين است كه مخاطب بپذيرد اگر سرباز آمريكايي سحرگاهان وارد منزلش شد، نيامده اشغالگري كند بلكه؛ آمده تا او را از دست تروريست ها نجات دهد و اگر در مقابل چشم پدر به دخترش تجاوز جمعي شد، نگران نباشد! و اين تروريست هركسي مي تواند باشد. هركسي كه نمي خواهد كشورش زيرچكمه آمريكا باشد!
دراين مستند براي تحريف واقعيت هاي يك انقلاب، شرارت هاي كوبا اين طور بازگو مي شود:
1- دخالت درگرانادا براي كمك به انقلابيوني كه با حكومت دست نشانده آمريكا مخالفند.
2- انقلاب عليه باتيستاي ديكتاتور و كودتاگر كه دولت آمريكا به سرعت دولتش را به رسميت شناخت.
(جالب است بدانيد زمان حاكميت باتيستاي آمريكايي، مرگ و ميركودكان دركوبا، بالاي 85 درصد بوده و اكنون نزديك به صفراست! اما به زعم بي بي سي، باتيستا نيرويي بشردوست و انقلابيون تروريست و شرورند!)
3- كمك به انقلابيون اوگاندايي براي نجات كشورشان از دست اشغالگر پرتغالي. اما ادبيات مستند بي بي سي اين است:«كمك به شورشيان و تروريست هاي انقلابي كه با پرتغالي ها مخالف بودند!» و كسي حق ندارد بپرسد از بي بي سي كه پرتغال هاي اروپايي در اوگانداي آفريقايي چه مي كردند؟
4- كمك به جنبش هاي آزاديبخش فلسطيني! اما ادبيات بي بي سي اين است:« حمايت از گروه هاي تروريستي فلسطيني!»
5- كمك به بسط انقلاب هاي آزاديبخش در منطقه آمريكاي لاتين كه ادبيات بي بي سي اين است:
«بسط تروريزم به همه منطقه!» و كسي باز نبايد بپرسد كه كودتا عليه آلنده منتخب مردم و روي كار آمدن پينوشه آمريكايي عملي حقوق بشري است؟ و حمايت از مردم بي دفاع بوليوي در مقابل سرنيزه آمريكايي ها شرارت؟ حق انتخاب مردم اكوادور براي داشتن حكومت انقلابي شرارت است و كودتا عليه كوره آ در سال گذشته نجات بشر؟
درحالي كه رسانه هاي امپرياليستي اين چنين به جنبش هاي انقلابي و ضد آمريكايي هجمه مي كنند، رسانه ملي چه كرده است؟ آيا آنچنان كه بايد تلاش كرده است تصويري روشن وجامع از انقلاب هاي ضد آمريكايي ارائه دهد؟!
كاش كسي براي تصميم گيران صدا و سيما جملات رهبر معظم انقلاب را بازخواني كند كه هركجا جنبش و مقاومتي در مقابل آمريكا صورت بپذيرد ما پشتيبان آنيم!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14