چهارشنبه 19 مرداد 1390- شماره
19996
كند و كاوي پيرامون مهمترين نقش ها و چالش هاي رسانه در عصر ارتباطات بخش دوم نقد و تحليل خبري پيشاني رسانه تأثيرگذار
|
|
|
كند و كاوي پيرامون مهمترين نقش ها و چالش هاي رسانه در عصر ارتباطات بخش دوم نقد و تحليل خبري پيشاني رسانه تأثيرگذار
اگرچه اين يك واقعيت است كه از لحاظ عددي رسانه هاي ما در محدوديت هستند، ولي از لحاظ محتوايي حقيقتاً حرف هاي بيداركننده بشريت در لابه لاي جملات و پاراگراف هاي سربازان گمنام عرصه رسانه جمهوري اسلامي ايران نهفته است. در اين جبهه نابرابر جنگ نرم تنها پشتوانه ما بعد از خدا و مردم، تكيه بر قوه تشخيص برخاسته از آموزه هاي ديني و بينش سياسي مان است. اتفاقاً اين موضوع برجسته را دشمن به خوبي درك كرده و همه توانش را براي ضربه زدن به بينش سياسي ما به كار گرفته است. بهترين شيوه مقابله اين است كه همچون شاپركي نباشيم كه شيشه پنجره را نمي بيند و فقط براي رسيدن به نور خودش را به پنجره مي كوبد. ما بايد خود نور باشيم، بخشي از خورشيد حقيقت. زماني كه ما (اهالي مطبوعات و رسانه) خون دل مي خورديم كه مبادا به انقلاب و ارزش ها زخمي زده شود، رسانه هاي بيگانه در يك هوچي گري ناشيانه به نحوي باور نكردني درصدد وارونه جلوه دادن اخبار بودند. هدف آنها تسخير ذهن و عقل مردم ما به قصد تسخير ارزش ها و باورها، سلب مشروعيت نظام جمهوري اسلامي و جايگزين كردن ارزش هاي غربي بوده و هست. اما آنها فراموش كرده بودند كه اين ملت هميشه بيدار به پشتوانه خون شهدا به آنچنان بالندگي سياسي و تفكري رسيده است كه خود به تنهايي بهترين قاضي و تشخيص دهنده دنياست. خبرنگاران ما نيز همچون سربازان گمنامي در كنار ملت و انقلاب ايستاده اند تا از خون مقدس قلم بر سينه سفيد ارزش هاي انقلابي دفاع كنند. حاشا و كلا كه مسخر دشمن شويم و به ذلت درآييم. نقد و تحليل خبري در كنار رسانه بصري كلاسيك ترين نقش رسانه ها اين است كه صداي مردم را به گوش قدرت ها برساند. اين نقش زماني حساس تر مي شود كه دريابيم اغلب دولت هاي امروز دنيا گوششان سنگين است و بايد بلندگوهايي وجود داشته باشد كه صداي مردم را به عنوان يك واسطه به گوش دولتمردان چنين دولت هايي برساند. صالح اسكندري عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت مي گويد: «البته ما انتظار نداريم كه مطالبات مردمي في الفور از طريق مطبوعات و رسانه ها به بالاترين رأس دولت ها برسد، بلكه بايد ابتدا يك سنتز سيستماتيك رخ دهد و سپس برون داد آن به جامعه و دولت منتقل شود. اگر لازم باشد بايد حمايت دولت صورت بگيرد. بنابراين نقش رسانه ها را بايد دوسويه دانست.» وي با اشاره به اين كه رسانه هاي مجازي و ديجيتالي هر روز بيش از پيش درحال توسعه هستند و درحال حاضر با وب تو ، وب شماره دو سركار داريم و به زودي وب هاي شماره تري3 و شماره فور4 به فضاي مجازي پا مي گذارند، مي گويد: «كاركرد كلاسيك رسانه ها دستخوش تغيير شده و وجه اجتماعي رسانه ها تقويت شده است. البته ناگفته نماند كه به رغم رشد رسانه ها در كنارش روندهايي كه منجر به سوءاستفاده از ابزار تكنولوژيك مي شود، نيز رشد پيدا كرده است. از سوي ديگر امروزه رسانه هاي غربي دغدغه شان تأمين منافع قدرتمندان است. در واقع رسانه به يك مقوله ابزاري براي تحكيم و تثبيت قدرت درآمده است. هر روز شاهد اين هستيم كه روند استفاده ابزاري از رسانه هايي كه به قدرت هاي بزرگ وابسته اند، بيشتر و بيشتر مي شود. متأسفانه بايد به اين حقيقت تلخ اشاره كرد كه اگر روزي قرار بود رسانه ها بلندگوي صداي مردم باشند، امروز اين بلندگو در اختيار يك اقليت محدودي قرار گرفته كه حامي لابي هاي قدرت به ويژه صهيونيزم ها هستند و اعتبار رسانه ها را زير سؤال برده اند. مصاديق اين گفته هم مسئله شنود رسانه اي رابرت مورداگ در هفته هاي اخير است. مورداگ مديري است كه به يهود و صهيونيزم ها وابستگي تام دارد.» اسكندري نسبت به اين كه مردم دنيا امروزه بيشتر به اخبار بصري رغبت نشان مي دهند و ارتباطات مكتوب كمرنگ شده است، هشدار داده و اين گونه تحليل مي كند: «اكثر مردم دنيا مايلند خبر را در قالب يك تصوير دريافت كنند. بهانه شان هم اين است كه مي گويند وقت خواندن نداريم. در صفحات مجازي اينترنت روزبه روز استفاده از تصاوير و عكس ها بيشتر مي شود اگر به تاريخ گذشته بشر نيك بنگريم درمي يابيم كه حتي انسان هاي غارنشين هم تمايل داشتند با تصاوير ارتباط برقرار كنند. بعدها كه خط اختراع شد سيستم ارتباطات مكتوب رونق پيدا كرد. بنده احساس مي كنم كه مجدداً در قرن 21 يك فلاش بكي به دوران ابتدايي تاريخ زندگي بشر داريم. اكثر مردم بر اين باورند كه يك تصوير مي تواند بيش از صدها جمله گويايي داشته باشد. اما حقيقت امر اين است كه آن چه به مطبوعات و رسانه ها جان تازه اي مي بخشد، ارائه تحليل هاي به روز و منسجم است. اين كه بشر خودش را بدهكار تصاوير كرده درست نيست. همه ما مي دانيم كه دايره آگاهي بشر وامدار آن چيزهايي است كه خوانده و اگر به تصاوير اكتفا شود، بيم آن مي رود كه بشر قرن21 از بشر قرن 20 به مراتب دايره آگاهي هاي كمتري داشته باشد.» توطئه هاي رسانه اي دشمنان در قبال جمهوري اسلامي ايران صالح اسكندري عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت مهمترين محورهاي خبري حال حاضر رسانه هاي غربي را اين گونه معرفي مي كند: «باتوجه به اين كه هر روز به فرصت بعدي انتخابات در جمهوري اسلامي نزديك تر مي شويم، رسانه هاي وابسته غربي تمركز معناداري روي مسائل حقوق بشري دارند. آنها سعي دارند جزئي ترين مسائل را پررنگ جلوه داده و روي آنتن ببرند. ضمن اين كه هدفشان پررنگ تر كردن تحريم اقتصادي جمهوري اسلامي ايران است. هرچند كه الان خودشان هم درگير بحران اقتصادي هستند. اتفاقاتي كه در هفته هاي اخير در بورس هاي بين المللي رخ داد، بي سابقه بود. با اين حال سعي مي كنند بر تحريم اقتصادي جمهوري اسلامي ايران بيفزايند، بلكه خودشان را نجات دهند.» اين كارشناس مسائل رسانه به مردم عزيز كشورمان توصيه مي كند كه از تاريخ اسلام براي مقاومت در برابر توطئه هاي دشمنان درس بگيرند. وي مي گويد: «جامعه ما بايد با فرهنگ اقتصاد مقاومتي آشنايي پيدا كند. بايد دكترين شعب ابيطالب را متذكر شويم. در اتفاق مذكور كفار جان پيامبر(ص) را از ابيطالب درخواست كردند، ولي مؤمنين علي رغم همه سختي ها و مشقت ها تسليم نشدند. رسانه ها بايد فضاي جامعه را با دكترين اقتصاد مقاومتي آشنا كنند. البته ناگفته نماند كه در تمام سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي تحريم هاي اقتصادي وجود داشته و ملت ما در همين تحريم ها توانست كارهاي بزرگ و پروژه هاي عظيمي نظير هدفمندي يارانه ها را به سرانجام برساند. به حول قوه الهي تمام اين توطئه ها نقش بر آب خواهد شد.» از فرصت ها بهره برداري بهينه نداشته ايم در گذشته رسانه ها صرفاً جنبه اطلاع رساني داشته اند و ابزاري براي ارتباط و تماس به حساب مي آمده اند، اما امروزه صرفاً يك وسيله اطلاع رساني نيستند، بلكه تصميم ساز هستند و حركت هاي سياسي و ساختارهاي سياسي را جابه جا مي كنند. به عبارت روشن تر به وسيله و ابزاري براي جنگ و تغيير ساختارها تبديل شده اند. حميد مقدم فر كارشناس مسائل فرهنگي و رسانه توضيح مي دهد: «در حال حاضر رسانه ها اين قدرت را دارند كه سياه را سفيد و سفيد را سياه جلوه دهند. افكار را يك شبه تغيير مي دهند و در واقع مهمترين ابزار تغيير و تحول (چه مثبت و چه منفي) در كوتاه ترين زمان ممكن هستند.» وي با اشاره به اين كه رسانه هاي خارجي با توجه به ارزش ها و آرمان هاي مادي خودشان حركت را تفهيم مي كنند، مي گويد: «اگر خبرها را در چهار خبرگزاري بزرگ دنيا يونايتد پرس و آسوشيتدپرس در آمريكا، فرانس پرس در فرانسه و رويتر در انگليس رصد كنيم، درمي يابيم كه بيش از 85 درصد كل اخبار و اطلاعات تحت لواي نوعي امپرياليسم خبري قرار دارند. در واقع تماماً در اختيار آرمان ها، خواسته ها و مطلوبيت هاي نظام سلطه هستند.» وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا رسانه هاي داخلي كشورمان توان اين را دارند كه توطئه ها و دروغ پراكني هاي رسانه هاي وابسته را خنثي كنند، مي گويد:«از لحاظ ابزار و امكانات اگرچه محدوديت هاي زيادي داريم، ولي پيام ما، پيام صداقت و راستي است كه با فطرت انسان و مردم دنيا به خوبي همخواني دارد، اما مي پذيريم كه در ابزار و تكنيك ها با آنها فاصله داريم.» مقدم فر گلايه دارد كه ما نتوانستيم از فرصت ها و تجربه ها بهره برداري بهينه اي در جهت ساماندهي و تقويت رسانه هاي داخلي داشته باشيم. وي مي گويد: «حوادث فتنه 88 كه بارها به جنگ نرم تعبير شده است را با موفقيت پشت سر گذاشتيم. در اين جنگ سران قدرت صهيونيزم و آمريكا با ابزار رسانه با ما وارد جنگ شدند. خوشبختانه علي رغم كمي امكانات ما پيروز و سربلند از اين نبرد بيرون آمديم. بعد از اين اتفاقات انتظار مي رفت تجربيات كسب شده را سرلوحه كارها قرار داده و تغييرات مثبتي در جهت تقويت رسانه هاي ارزشي ايجاد كنيم، اما متأسفانه دستگاه هاي مسئول هيچ حركت در خور توجهي نداشتند. براي مثال بايد به رويه همچنان خنثي دستگاه طويل و عريض ارشاد اشاره كنم كه در جهت تقويت پتانسيل رسانه هاي ارزشي قدم در خور توجهي برنداشته است.» اين كارشناس مسائل فرهنگي و رسانه دليل رويكرد خنثي برخي مسئولان را در قبال رسانه ها عدم باور جنگ نرم توسط اين افراد تلقي كرده ومي گويد: «يك سري از رسانه ها هستند كه همسو با مواضع دشمن در داخل حركت مي كنند، ما اساساً با آنها كاري نداريم، ولي انتظار مي رود در قبال رسانه هاي ارزشي كه خبرنگارانشان سربازان گمنام جنگ نرم هستند، احساس مسئوليت وجود داشته باشد. در جنگ نرم آتش و گلوله نيست و باور اين كه جنگ نرم به مراتب سخت تر از جنگ هاي گذشته است، دشوارتر به نظر مي رسد.» مقدم فر رشد فضاي مجازي رسانه اي را مغاير با فضاي رسانه هاي مكتوب ندانسته و معتقد است: «اتفاقاً رسانه هاي مكتوب به موازات رشد فضاي سايبري بايد به ارائه تحليل هاي پخته اي بپردازند و نقد و تحليل خبري داشته باشند.» رسانه متعهد، چشم بيناي جامعه سيدنظام موسوي در آستانه قبول مسئوليت خبرگزاري فارس براي رسانه ها نقش ها و كار ويژه هاي متعددي را متذكر مي شود، ولي اصلي ترين كار ويژه رسانه را پل ارتباطي بين مردم و دولت مي داند. وي مي گويد: «كار ويژه ذاتي رسانه ها بحث اطلاع رساني آنهاست. يك كار ويژه ديگر كه در برخي رسانه هاي امروز دنيا دنبال مي شود، جنبه سرگرمي و تفريح مخاطبين است. اما اصلي ترين نقش امروز رسانه ها ارائه نقدهاي فرهنگي و اجتماعي به روز است. رسانه ها بايد مطالبات و مشكلات مردم را به دولت انتقال دهند. در چنين فضايي رسانه چشم بيناي جامعه خواهد بود. رسانه بايد كمبودها، نيازها و نواقص را رصد كرده و براي رفع چالش ها به ايفاي نقش بپردازد. در حقيقت رسانه هايي كه جانب حق و مردم هستند، حلقه اتصال مردم به بدنه دولت محسوب مي شوند.» از موسوي سؤال مي كنم: «آيا به لحاظ كاركردي نقش رسانه ها در داخل كشورمان از دوران مشروطه به اين سمت تغيير كرده است؟» وي پاسخ مي دهد: «نقش ها تغيير نكرده اند، اگرچه روشن است از لحاظ تكنيك ها تغييرات بسزايي داشته ايم، ولي نقش آينه حقيقت بودن رسانه جابه جا نشده است.» گزارش روز
|
|
|