عوامل محبوبيت جهاني ملت ايران
|
|
راضي به جنايت شريك عمل
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
عوامل محبوبيت جهاني ملت ايران
وحدت و شجاعت، عوامل محبوبيت جهاني ملّت ايران اگر ملّت ايران بخواهد هميشه محبوب و مورد قبول و علاقه ي ملّتهاي ديگر بماند، بايد در داخل، شخصيت و منش و چهره ي انقلابي خود را حفظ كند. آن چيزهايي كه شما را در چشم ملّتها بزرگ كرد، عبارت از: اولاً، وحدت شما بود. اين وحدت را حفظ كنيد اين، عنصر بسيار باارزشي است. يك ملّت يكپارچه، براي ملّتهاي ديگر اسوه است. ثانياً، شجاعت شما و نترسيدن از دشمنان بود. اين عنصر را در جنگ و انقلاب و صحنه هاي گوناگون ثابت كرديد. اين را نيز بايستي حفظ كنيد؛ همچنان كه بحمدالله تاكنون حفظ كرده ايد. ثالثاً، پيوند و وابستگي و يكپارچگي كامل و شديد ميان ملّت و مسئولان بود. اين، براي دنيا يك چيز تماشايي است. در كشورهاي ديگر كمتر اتفاق مي افتد كه سران و مسئولان كشورها در ميان مردم خود، اين قدر محبوبيت داشته باشند بيانات در ديدار با ائمه ي جمعه، علما، مسئولان و اقشار مختلف مردم نيشابور، قصرشيرين، سرپل ذهاب، گيلان غرب، نفت شهر، سومار، رشت، خدابنده و قيدار و جمعي از روشندلان و گروهي از زايران پاكستاني ـ 3/8/68 ايستادگي امام در برابر كاپيتولاسيون خاطره ي تبعيد حضرت امام(رضوان الله تعالي عليه) اولين خاطره ي مربوط به آن روز [سيزدهم آبان] است؛ چون قضيه ي كاپيتولاسيون ـ يعني حاكميت قضايي دولت امريكا ـ در سايه ي حكومت دست نشانده اش در كشور ايران، در حال استقرار بود. اصلاً معنا و لازمه ي استكبار همين طور چيزهاست و مشخصه ي مستكبر نيز تحميل چنين حاكميتي است. امام(ره) در مقابل اين حادثه، موضع سختي گرفتند. بيانات ايشان در سرتاسر كشور پخش شد و دستگاه وابسته ي به امريكا، احساس خطر كرد و با همان تشخيص غلطي كه معمولاً اصحاب شياطين دارند، اولاً خيال مي كردند فشار روي شخص، مقاومتها را كم مي كند؛ غافل از اين كه فشار بر مؤمنين، استقامتشان را زيادتر مي كند. ثانياً تصور مي كردند كه شخص را بايد از ميان بردارند؛ غافل از اين كه جريان، جريان الهي بود. آنها امام را تبعيد كردند و همان تبعيد تا هنگام بازگشت آن بزرگوار در دوازدهم بهمن نيز ادامه پيدا كرد. بيانات در ديدار با گروه كثيري از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه ( روز ملي مبارزه با استكبار ) ـ 10/8/68 استكبار دشمن كمربسته ي انقلاب استكبار، با همه ي وجود به مقابله با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي كمر بست. اگر انقلاب اسلامي ـ به فرض محال ـ متعرّض امريكا هم نمي شد، آن قدر فشار و حيله و خدعه از طرف استكبار و امريكا، عليه اين انقلاب و نظام انجام مي گرفت، تا يا منحرفش كنند و يا بكلي نابودش نمايند. اين، روش امريكا و استكبار در مقابل انقلاب اسلامي است و انقلاب اسلامي با جوهر و طبيعت و ماهيت اسلامي خود، چنين خصومت و دشمني يي را از طرف استكبار اقتضا دارد. بيانات در ديدار با گروه كثيري از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه ( روز ملي مبارزه با استكبار ) ــ 10/8/68 تسلّط جريان پيش رونده ي انقلاب البته، انقلاب موج خروشاني است كه هر چيزي بخواهد با او مقابله كند، آن را تحمل نمي كند. انقلاب، آنها و بزرگتر از آنها را با خودش برد. بعضي توانستند با جريان انقلاب همسو شوند و بالاخره خودشان را به نحوي با انقلاب همراه كنند و نجات پيدا كنند؛ امّا عده يي ديگر هم در اين اقيانوس موّاج غرق و نابود شدند و صد البته، نابودي معنوي از نابودي جسمي خطرناكتر است. بيانات در ديدار با گروه كثيري از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه ( روز ملي مبارزه با استكبار ) ــ 10/8/68 حوزه ي علميه، محور انقلاب امروز، انقلاب اسلامي پيروزمندي بر محور حوزه ي علميه به پيروزي رسيده و نظامي به وجود آمده است. حوزه، در اين نظام كه بيگانه نيست؛ بلكه از لحاظ حرمت و تأثير واقعي و آينده نگري، محور و هسته ي مركزي است. بيانات در ديدار با مجمع نمايندگان طلّاب و فضلاي حوزه ي علميه ي قم ــ 7/9/68 عظمت فوق العاده ي انقلاب آقايان! ما ملّت ايران، انقلاب بسيار بزرگي كرديم. عظمت اين انقلاب، خيلي زياد است و من محكم به شما عرض مي كنم كه اغلب ما خيلي از چيزها را مي دانيم؛ ولي هنوز نمي دانيم چه كار عظيمي انجام گرفته است. اين انقلاب، حادثه ي فوق العاده و عجيبي است. همه ي دنياي استكبار و طغيان و جاهليت يك طرف و اين انقلاب طرف ديگر. واقعه ي خيلي مهمي اتفاق افتاده است و در خودش اين كفايت را مي بيند كه به مصاف تمام طغيان و كفر جهاني برود. ما در اين انقلاب قرار گرفته ايم و نمي فهميم چه قدر بزرگ و مهم است. بيانات در ديدار با مجمع نمايندگان طلّاب و فضلاي حوزه ي علميه ي قم ــ 7/9/68 مقايسه ي انقلاب ايران و كودتاي عراق من، مقايسه يي بين انقلاب ايران و كودتاي عراق مي كنم تا شما ببينيد كه انقلاب اسلامي ايران، چه ضربه يي بر استعمار وارد كرد. وقتي كه در سال 37 در عراق كودتا شد و «فيصل» را سرنگون كردند و «نوري سعيد» را به جاي او نشاندند، «ايدن» ـ نخست وزير انگليس ـ در خاطراتش نوشت: من در جزيره يي مشغول تفريح آخر هفته بودم كه خبر كودتاي عراق به من رسيد و بزرگترين ضربه به مغز من وارد شد و ناگهان احساس كردم كه دنيا تكان خورده است. (تعبيرات دقيق او الان يادم نيست.) براي انگليس و دستگاه استعمار، آن قدر كودتاي عراق مهم بود كه حد نداشت. اين نگراني، در تمام نوشته ها و خاطراتي كه بعد از كودتا منتشر شد، منعكس شده بود و عظمت ضربه، خودش را نشان مي داد. اين كودتا، در كشوري انجام گرفت كه بعدها معلوم شد بعضي از دستگاههاي استعماري، در آن نقش داشته اند و بعضي هم بعداً از آن استفاده كرده اند و در مشت خود گرفته اند. حالا هم شما دنباله هاي آن كودتا را مي بينيد كه بعد از گذشت حدود سي سال، تحفه هاي امروز عراق، دنباله ي همان كودتا ـ و به قول خودشان انقلاب(!) ـ هستند. ملاحظه كنيد، يك كودتاي معمولي در يك كشور اتفاق افتاد و فقط به اين جهت كه عراق مستعمره ي انگليس بود و انگليس از ق بل حاكميت بر عراق، از آن كشور استفاده مي كرد، اين قدر برايشان سنگين بود. حالا شما آن كودتا را با انقلاب اسلامي مقايسه كنيد؛ اصلاً قابل مقايسه نيست. انقلاب اسلامي، ناگهان تمام موجوديت و نظام ارزشي دستگاه استعماري غرب و دنياي سرمايه داري را زير سؤال برد. يعني آينده شان را كلاً تهديد كرد و ابهامي به آينده ي آنها داد؛ چون اين انقلاب بر مبناي اسلام بود و نتيجتاً هرجا مسلماني باشد، ممكن است اين انقلاب بالقوه در آن جا تحقق پيدا كند. بعد هم مرتب نمونه هاي آن را از افغانستان گرفته تا اندونزي و مالزي و مصر و تونس و حتّي در كشورهايي كه سيستمهاي به اصطلاح انقلابي دارند ـ مثل الجزاير يا ليبي ـ ديدند و مشاهده كردند كه همين اسلام در آن جاها سر بلند كرده است و هل من مبارز مي گويد و آينده را ترسيم مي كند. بيانات در ديدار با مجمع نمايندگان طلّاب و فضلاي حوزه ي علميه ي قم ــ 7/9/68 نقش حكومتهاي پادشاهي در جدايي علم و دين ملّتي با اين سابقه ي درخشان تاريخي، در دوران ستم فراگير حكومت پادشاهي در اين كشور ـ و بدتر از همه در اين دويست يا صد و پنجاه سال اخير، يعني اواخر قاجاريه و همه ي دوران پهلوي ـ از لحاظ پيشرفت علمي، در اين حد از تنزل قرار گرفت. اين، كاري است كه انجام دادند و علت عمده اين مسأله، جدايي دين از علم در كشور ما بود. علما و دانشمندان و محققان علوم طبيعي در كشور ما، از دين جدا ماندند و در نتيجه به درد مردم و كشور و ملّتشان نخوردند. خوبترها و بهترينهايشان رفتند و براي بيگانگان مفيد واقع شدند. عده يي هم در همين جا بودند و براي بيگانه ها كار كردند. روشنفكراني كه در همين دانشگاهها درس خواندند، همانها بودند كه در طول حكومت پهلوي، اداره ي اين كشور را به خائنانه ترين وجهي برعهده داشتند و به اين ملّت خيانت كردند. اينها، متخرجان همين دانشگاهها بودند و خدا رحم كرد كه انقلاب اسلامي پديد آمد. آن نسلي كه بتدريج از روشنفكران متأخر اين جامعه فارغ التحصيل شده بودند و به سمت كارهاي سياسي مي رفتند، به قدري نسل بي ريشه و بي اعتقاد و بي پيوندي بودند كه خدا مي داند اگر آنها بر سر كار مي آمدند، با اين ملّت و اين كشور چه مي كردند. هست و نيست و بود و نبود اين ملّت را مي سوزاندند و از بين مي بردند! خدا را شكر كه آنها مهلت پيدا نكردند و انقلاب اسلامي آمد و آن سلسله و طومار را درهم دريد. بيانات در ديدار با جمع كثيري از دانشگاهيان و طلّاب حوزه هاي علميه ــ 29/9/68 بركات انقلاب عليرغم تلاش دشمن خوشبختانه انقلاب اسلامي همه ي آنچه را كه دشمنان اسلام، بلكه دشمنان اصل دين در عالم، در طول سالهاي متمادي رشته بودند، پنبه كرد و محصول كار آنها را از بين برد. آنچه امروز در ايران اتفاق مي افتد و مي گذرد، چيزهايي است كه ميلياردها خرج شده است تا اين كارها اتفاق نيفتد. اين كه امروز شما در ايران مشاهده مي كنيد زنها به سمت حجاب و عفت، و جوانها به سمت دين حركت مي كنند و نظام، نظامي است كه بر اساس قرآن پيش مي رود، اين كه مي بينيد از حوزه ي علميه ي قم، علمايي در جبهه هاي جنگ حضور فعال رزمي را متقبل مي شوند و حوزه ي علميه ي قم واحد نظامي رزمي، تبليغي درست مي كند و امروز جمعي از همين برادران در اين مجمع حضور دارند، اين كه مشاهده مي كنيد در دانشگاه ما، نام دين و خدا و معارف اسلامي تدريس مي شود و رؤسا و اساتيد دانشگاهها و وزراي مربوط به علوم عاليه، با دين سروكار دارند، همه ي اينها آن چيزهايي است كه از سالها پيش، دشمنان ما برنامه ريزي كرده بودند كه اين كارها در ايران اتفاق نيفتد؛ ولي به بركت انقلاب و اسلام اتفاق افتاد. اين را قدر بدانيد و حفظ كنيد. بيانات در ديدار با جمع كثيري از دانشگاهيان و طلّاب حوزه هاي علميه ـ 29/9/68 پاورقي
|
|
|
راضي به جنايت شريك عمل
آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
انجام كارهاي اجتماعي و حتي كارهاي فردي به مقدماتي نيازمند است كه بايد از قبل فراهم شود. انسان هايي كه به لوازم كار، آگاهي دارند، قبل از انجام كار، برنامه ريزي مي كنند و مقدمات كار را فراهم مي نمايند تا به موقع از آن ها استفاده كنند. البته ممكن است در اين ميان اتفاقات غيرمنتظره اي پيش آيد؛ با اين وجود عقلا براي كارهاي خود از پيش برنامه ريزي مي كنند. معمولا وقتي مي بينيم پديده هايي از پي هم يا در كنار هم اتفاق مي افتند و در هم ديگر تأثير مي گذارند و بعد از مدتي نتيجه اي بر آنها بار مي شود، اين ها را نشانه بر اين مي دانيم كه طرحي در كار بوده است. برنامه ريزي و مقدمه چيني، هم از لحاظ صرف نيرو و هم از لحاظ زماني كه به برنامه ريزي اختصاص داده مي شود، بايد با اهداف طرح تناسب داشته باشد. مثلا انسان براي ساختن ساختماني كه مي خواهد صد سال عمر كند يك نوع برنامه ريزي مي كند و براي خانه اي موقتي كه مي خواهد شش ماه در آن زندگي كند به گونه ديگري برنامه ريزي مي كند. گاهي برنامه ها براي زماني بسيار طولاني و اهدافي خيلي بزرگ طراحي شده كه مقدماتش بايد از نسلي به نسل ديگر منتقل شود؛ يك نسل بايد مقدمه اي را طراحي كند، نسل ديگر آن طرح را تكميل كند و نسل سوم از آن نتيجه بگيرد. اين يك نوع مشاركت است. گاهي عده اي برنامه اي را براي هدفي طراحي مي كنند يا اقدامي را انجام مي دهند و عده ديگري، گرچه عملا مشاركتي ندارند، ولي با تشويق و تأييد طراحان در آن كار سهمي پيدا مي كنند. در قرآن كريم و روايات به مشاركتي فراتر از اين هم اشاره شده است؛ قرآن كريم خطاب به يهوديان زمان پيغمبر صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «قل فلم تقتلون أنبياء الله من قبل ان كنتم مؤمنين»1: اگر شما در اطاعت از خدا و رسول راست مي گوييد، پس چرا پيغمبران را مي كشيد؟ نمي فرمايد: فلم قتلتم: چرا پيغمبران را كشتيد؛ بلكه مي گويد: چرا مي كشيد؟ ممكن است سؤال شود: بعد از پيغمبر اسلام يا در زمان آن حضرت پيغمبراني نبودند كه يهوديان آن ها را بكشند؛ پس معناي اين آيه چيست؟ در فرمايشات اميرالمؤمنين عليه السلام جواب اين سؤال آمده است؛ حضرت مي فرمايد؛ «... ايهاالناس انما يجمع الناس الرضا و السخط و انما عقر ناقه ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا فقال سبحانه فعقروها فأصبحوا نادمين...»2: جامع بين مردم كه باعث مي شود انسان هايي با انسان هاي ديگر يك حكم پيدا كنند و به طور يكسان با آن ها رفتار شود اموري است كه مورد رضايت يا ناخشنودي آن هاست. بعد حضرت در مقام استدلال مي فرمايند: شتر صالح را يك نفر پي كرد؛ ولي خداوند مي فرمايد: «قوم صالح شتر را پي كردند» و خداوند هم همه آن ها را عذاب كرد؛ چون به كار او راضي بودند (فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا)؛ اين برنامه اي دسته جمعي بود كه يك نفر متصدي اجراي آن شد. بعد مي فرمايد: «هر كس به عمل قومي راضي باشد، جزء آن ها خواهد بود.» چند هزار سال قبل بعضي از بني اسرائيل مرتكب عملي شده اند؛ ولي در زمان پيغمبر اسلام به بني اسرائيل خطاب مي شود كه چرا شما اين كارها را مي كنيد. اين مطلب به قدري در عرف عقلا و بيانات ديني جاري است كه بعضي از جامعه شناسان معتقد شده اند هر قومي روح خاصي دارد كه تعلقي به همه افراد آن قوم دارد. البته به عقيده ما در اين نظريه مقداري مبالغه شده است؛ ولي به هر حال اين واقعيتي است كه وقتي دل هاي مردمي از لحاظ ستايش و نكوهش يك امر شريك باشند از نظر رحمت يا عذاب هم شريك اند. اين نكته را از اين جهت عرض كردم كه وقتي مي گوييم: «يك پديده اجتماعي از قبل طراحي شده است» معنايش اين نيست كه ديروز برنامه ريزي كرده و امروز اجرا كرده اند؛ بلكه ممكن است اين برنامه 50 سال پيش طراحي شده باشد. وقتي مي گوييم: «كساني پديده اي اجتماعي را طراحي و اجرا كردند» لزومي ندارد خودشان اجرا كرده باشند؛ بلكه ممكن است آن ها طراحي كرده و بعدا كساني طرح اجرايي آن را تهيه كرده و عده ديگري هم آن را اجرا كرده باشند. بعضي پروژه هاي بزرگ به ده ها و گاهي به صدها پروژه كوچك مستقل تقسيم مي شود؛ اما اين ها مثل اجزاي يك پازل با هم ارتباط پيدا خواهند كرد. وقتي انسان جدا جدا به آن ها نگاه مي كند، ارتباطشان را به درستي درك نمي كند؛ اما وقتي نقشه كلان آن در دست باشد و هر كدام در جاي خود قرار گيرند، آن وقت مي فهميم كه طرحي در كار بوده و اين اجزا طبق آن طرح كم كم به هم ضميمه شده اند تا نتيجه ي مورد نظر بر آن ها مترتب شود. ابليس، هماهنگ كننده شياطين بيان اين نكته به جهت مقابله با سخن كساني است كه مي گويند: «اصلا فتنه و طرحي در كار نبوده است؛ كساني كانديداي رياست جمهوري شدند و چند نفري هم در جايي سروصدايي كردند؛ اين ها نه به هم ربطي داشت و نه اصلا به نظام و اسلام ارتباطي داشت. اگر سؤال شود؛ چرا عزاداران سيدالشهداء عليه السلام را كشتند؟ مي گويند: «اتفاقي بوده است!» و اگر سؤال شود؛ چرا وجود امام زمان عجل الله تعالي فرجه را انكار كردند؟ مي گويند: «حالا كسي يك حرفي زده است؛ شما خيلي سخت نگير!» اما انسان هاي با بصيرت مي گويند: «اين گونه نيست؛ بلكه همه اين حركت ها اجزاي يك پازل اند و از مدت ها قبل طراحي و هر كدام در جاي خود مهره چيني شده اند و بعد تدريجا باهم ارتباط پيدا كرده و پديده مورد نظر را به وجود آورده اند.» اگر كسي خيلي بر انكار چنين ارتباطي اصرار دارد، راه ساده تري براي تبيين آن وجود دارد و آن اين است كه براي چنين اعمالي فوق همه انسان ها طراح ديگري هم هست و آن جناب ابليس است كه از هزاران سال پيش قسم خورده كه همه را گمراه خواهد كرد؛ (لأغوينهم أجمعين3) و ابليس زمان حال با تجربياتي كه در طول هزاران سال از زندگي انسان ها پيدا كرده است، با ابليس زمان حضرت آدم خيلي فرق دارد؛ خيلي ملاتر شده است. براي او صد سال وقت گذاشتن براي طراحي و اجراي يك برنامه، امر ساده اي است. 1- البقره، 91 2- نهج البلاغه، خطبه 201 3- الحجر، 39 پاورقي
|
|