(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 19 مرداد 1390- شماره 19996

ريشه خودكشي درسلولهاي مغز!
بقاياي يك بشقاب پرنده در كف اقيانوس
التيام زخمهاي روحي با كمك عروسك روباتيك
بمب هاي ساعتي زمين عامل مرگ دايناسورها
توليد برق با توالت خورشيدي!
راز انسان شدن در يك ويروس
توليد مخفيانه 150 انسان- حيوان در آزمايشگاه هاي انگليس
چرا اتمسفر خورشيد داغتر است؟
انسان در آخرين مرحله هوش



ريشه خودكشي درسلولهاي مغز!

تغييرات در برخي سلولهاي ستاره شكل مغز موسوم به «آستروسيتها» ممكن است نقش مهمي در ابتلا به افسردگي ايفا كند.
اين يافته ها مبتني بر آزمايشات كالبد شكافي مغز افراد افسرده اي است كه دست به خودكشي زده بودند.
محققان به تمركز بر بخشي از مغز موسوم به قشر سينگولت قدامي كه در تنظيم حالت و تصميم گيري دخالت دارد، پرداختند.
به گفته محققان،برخي سلول هاي آستروسيت درافراد افسرده، بزرگتر و منشعب تر از افراد بدون سابقه بيماري روحي بود كه به طورناگهاني مرده بودند.
اين تفاوت ها تنها درناحيه سفيد مغز و نه در بخش خاكستري وجود داشتند. ماده سفيد كه در بخش عمقي مغز وجود دارد.بيشتر از كابل هايي تشكيل شده كه ارتباط بين بخش هاي مختلف مغز را ميسر مي كنند.
اين پژوهش دركنار يك تحقيق بزرگتر انجام شد كه تغييرات موجود در ماه سفيد را به افسردگي پيوند مي داد.
اين اولين پژوهشي است كه به تمركز و مشاهده تغييرات رخ داده در سطح سلولي مي پردازد.
اين محققان هنوز از اين كه اين تغييرات ممكن است مسبب بروز افسردگي بوده يا بر آن تاثيربگذارد، آگاه نبوده و تنها مي توانند به گمانه زني در مورد چگونگي همكاري اين تغييرات با اختلالات روحي بپردازند.
به گفته پژوهشگران، اين سلول ها احتمالا بر ارتباط بين قشر قدامي سينگولت و ساير بخش هاي مغز تاثير مي گذارند.
آستروسيت ها به گروهي از سلول هاي مغزي موسوم به سلولهاي گليا تعلق دارند.تا مدتها قبل دانشمندان تصور مي كردند كه سلول هاي گليل نقش كوچكي در فعاليت هاي مغزي ايفا كرده و از نورون ها به طور ساختاري و تغذيه اي حفاظت مي كنند.
اما دانشمندان اخيرا دريافته اند كه اين سلولها نقش مهمي در عملكرد مغز ايفا كرده و در برخي بيماري ها مانند افسردگي دخيل هستند.
اين تحقيقات بر روي 10نمونه مغزي از افرادي كه با پيشينه افسردگي خودكشي كرده بودند و همچنين 10نمونه افراد سالم انجام شد.
به گفته محققان ممكن است تغييرات در سلولهاي آستروسيت درنتيجه واكنش به عوامل محيطي مخصوصا عفونت درمغز به وجود آمده باشد. سطوح التهاب مزمن بالاي مرتبط با استرس بسيار براي سلامتي مضر است.
سيستم ايمني بدن در واكنش به تهاجم خارجي، التهاب را توليد مي كند، اما ممكن است اين موضوع بصورت مستقل نيز اتفاق بيفتد. آستروسيت ها در زمان مواجهه با التهاب متورم مي شوند.
اين پژوهش به تاكيد درمورد نظريه التهاب عصبي ناشي از افسردگي پرداخته است. طبق اين نظريه، مولكول هاي دخيل در التهاب، نقشي اساسي در بروز علايم افسردگي دارند.
در صورتي كه التهاب مغزي واقعا با افسردگي مرتبط باشد، درمانها براي كاهش التهاب ممكن است روزي به بهبود شرايط ذهني كمك كند.

 



بقاياي يك بشقاب پرنده در كف اقيانوس

يك تيم اكتشاف اقيانوس به رهبري يك محقق سوئدي موفق به كشف جسمي شده است كه عده اي احتمال مي دهند يك بشقاب پرنده باشد.
اين تيم به رهبري پترليندبرگ سوئدي در گذشته نيز موفقيت هايي را در يافتن كشتي ها و محموله هاي غرق شده داشته است و با استفاده از يك ردياب صوتي به دنبال بقاياي يك كشتي صدساله با محموله اي نادر از مشروبات بوده اند.
درعوض آنها يك جسم گرد اسرارآميز را كشف كرده اند كه ممكن است جسمي فرازميني باشد.
ليندبرگ به نشريه اسپيس دراين باره گفت كه تيمش در عمق 300 پايي در كف اقيانوس بين فنلاند و سوئد يك جسم دايره اي غول پيكر با قطري به اندازه 60 را كشف كرده است كه داراي كلاف هاي سيمي است.
وي گفت كه در طول 18 سال كار حرفه اي خود در اين زمينه هيچگاه اينطور چيزي را نديده است. اين جسم كاملا گرد است.
وي افزود كه موضوع خليج پوتنيا زماني اسرارآميز مي شود كه آثاري از خراش و شكاف در اطراف محيط به چشم مي خورد كه نشان مي دهد اين جسم به طريقي از روي كف اقيانوس حركت كرده و به جايي رسيده كه تيم موفق به كشف آن شده است.
رسانه هاي سوئدي و ساير فعالان در اين عرصه گفته اند كه اين جسمي فرازميني است و آثار محيطي نيز متعلق به زماني است كه حادثه براي آن رخ داده است اما سايرين احتمال مي دهند كه احتمالا يك جسم طبيعي ساخته دست بشر است كه غرق شده است.
پيش از اين نيز مواردي از كشف اينگونه اجسام اسرارآميز در آب بوده است كه سرانجام منشأ همه آنها طبيعي اعلام شده است.
ليندبرگ اعلام كرده تيمش نه بودجه و نه علاقه تحقيقات بيشتر در اين مورد را ندارد.

 



التيام زخمهاي روحي با كمك عروسك روباتيك

حيوانات روباتيك درماني «پار» سالمندان و بازنشستگان بازمانده از زمين لرزه و سونامي بزرگ ژاپن را در آسايشگاهي در 27 كيلومتري نيروگاه آسيب ديده فوكوشيما همراهي مي كنند.
به گزارش مهر، آسايش و شادي برخي سالمندان بازمانده از زمين لرزه و سونامي ماه مارچ ژاپن، سرگرم شدن با خوك دريايي سفيد و كوچكي به نام «پار» است.
ساكنان بازنشسته خانه سالمنداني كه در فاصله 27 كيلومتري جنوب نيروگاه اتمي فوكوشيما دائيچي واقع شده از شركت سازنده اين روبات دو دستگاه را دريافت كرده اند. اين روباتها در خانه سالمندان از جانب ساكناني كه بيشتر آنها هنوز نتوانسته اند با خاطرات به جا مانده از فاجعه ژاپن كنار بيايند، به عنوان حيوانات خانگي پذيرفته شده اند. يكي از ساكنان 85 ساله اين مركز پس از اينكه پار را براي نيم ساعت در آغوش خود نگه داشت گفت: زماني كه اين روبات را در آغوش مي گيرد احساس امنيت مي كند. حتي اگر بيرون از مركز سالمندان توفاني بزرگ در حال وقوع باشد.
با اينكه برخي خانه هاي سالمندان براي كمك به درمان سالمندان از حيوانات خانگي استفاده مي كنند، «تاكو كاتونو» مديرخانه سالمندان «سوسيونن» مي گويد استفاده از روباتهاي درماني بسياري از موانع موجود در استفاده از حيوانات خانگي زنده و واقعي را از بين مي برد.
به گفته وي در ابتدا داشتن حيوان زنده براي آغاز درمان ضروري است اما اين شيوه در بعضي شرايط دشواري هايي را ايجاد مي كند و از اين رو در اين مورد خاص از عروسكي روباتيك به عنوان راهكاري جايگزين براي بهبود سالمندان استفاده شده است.
از آنجايي كه روبات تنها مي تواند براي نيم ساعت شارژ خود را حفظ كند، معمولا پار صبحها در اختيار سالمندان قرار مي گيرد و در زمان نهار دوباره شارژ مي شود تا سالمندان بتوانند اوقات بعدازظهر و عصرگاهي خود را با اين روباتها سركنند.
رسانه هاي داخلي گزارش داده اند بيش از نيمي از قربانيان سونامي ژاپن بالاي 65 سال سن داشته اند و بازماندگان نيز همچنان در تلاشند تا آسيبهاي روحي ناشي از اين فاجعه را التيام دهند.
براساس گزارش گاردين، هنوز قرار نيست تعداد پارهاي موجود در اين خانه سالمندان افزايش پيدا كند، اما در صورت وابستگي شديد يكي از اعضاي اين مركز به روبات سگ آبي، تعداد ساكنان روباتيك و سفيدرنگ اين خانه سالمندان نيز افزايش خواهد يافت.

 



بمب هاي ساعتي زمين عامل مرگ دايناسورها

به عقيده بسياري از دانشمندان، برخورد سنگ آسماني چند كيلومتري به زمين باعث انقراض دايناسورها در 65 ميليون سال پيش شده است. اما نظريه ديگري، اين انقراض را نتيجه فوران هاي گدازه اي عظيم مي داند.
داستان زندگي دايناسورها ممكن است نيم ميليون سال پيش از پيدايش حيات بشر در زمين به پايان رسيده باشد. آن هم توسط دو بمب ساعتي زمين شناختي كه ممكن است هنوز در نزديكي هسته زمين به انتظار طعمه هاي جديد خود نشسته باشند.
به گزارش نيوساينتيست، يك نظريه جنجال برانگيز تازه وجود دارد كه فوران هاي عظيم گدازه هاي آتشفشاني را كه همزمان با بزرگ ترين انقراض هاي زمين رخ داده اند، به دو توده داغ غيرعادي در گوشته زمين واقع در عمق 2800 كيلومتري زير پوسته مرتبط مي كند. اين توده ها اندكي پس از شكل گيري زمين و در 5/4ميليارد سال قبل به وجود آمده اند. اگر اين فرضيه درست باشد، اين توده ها به صورت نامنظم از ميان پوسته زمين فوران كرده اند و اقيانوس هاي عظيمي از گدازه را به وجود آوردند. اين اقيانوس هاي گدازه اي جو زمين را مسموم كردند و طومار حيات را در زمين درهم پيچيدند.
بحث و جدل هاي بسياري درخصوص دلايل انقراض هاي دسته جمعي زمين، از جمله انقراض دايناسورها وجود دارد. بدون شك، سنگ آسماني كه 65 ميليون سال با زمين برخورد كرد در انقراض دايناسورها بي تاثير نبوده است. اما يك نظريه كمتر شناخته شده نيز وجود دارد كه بيان مي كند اين انقراض و انقراض ساير حيوانات، زماني اتفاق افتاد كه ترك هاي ايجاد شده در پوسته زمين به حجم عظيمي از فوران هاي گدازه اي اجازه داد تا از درون زمين بيرون بريزند. هر فوران حداقل 100هزار كيلومتر مربع را پر از گدازه كرده است و نواحي زمين شناسي واضحي موسوم به نواحي آذرين بزرگ (LIP) از خود برجاي گذاشته است. از جمله اين مناطق مي توان دره هاي دكان هند را نام برد كه همزمان با انقراض دايناسورها به وجود آمده است.
اكنون ماتيو جكسون و همكارانش از دانشگاه بوستون ادعا كرده اند به شواهدي دست يافته اند كه نشان مي دهد LIPها، توسط اين ذخاير 5/4 ميليارد ساله گوشته زمين تغذيه شده اند. بخش اعظم گوشته زمين توسط تكتونيك صفحه اي تغيير يافته است. اما سال گذشته گروه جكسون، بازالت هاي 62 ميليون ساله اي را در ناحيه LIP اقيانوس اطلس شمالي پيدا كردند كه نسبت ايزوتوپ هاي هليوم، هافنيوم و سرب در آن به نحوي بود كه شيمي گوشته ابتدايي زمين را منعكس مي كرد.
اكنون گروه جكسون موفق شده است نسبت هاي مشابهي از ايزوتوپ هاي سرب را در ساير صخره هاي LIP پيدا كنند. آنها عقيده دارند كه LIPها به طوركلي يك منبع باستاني دارند. تحليل هاي آنها نشان مي دهد كه فراواني عناصر راديواكتيو و گرمازا دراين گوشته به نحوي بوده كه آن را به طرز غيرعادي داغ كرده است.
همچنين به احتمال زياد، ايجاد LIPها نيازمند مقادير عظيمي از گدازه بوده است.
اين توده هاي باستاني ممكن است هنوز وجود داشته باشند. مطالعات ساختار گوشته زمين با استفاده از امواج لرزه اي، وجود دو ناحيه غيرعادي را در عمق 2800 كيلومتري، در زيرآفريقا و اقيانوس آرام نشان داده اند. تروند تورسويك از دانشگاه اسلو نروژ و همكارانش اخيرا نشان داده اند كه LIPها زماني شكل گرفته اند كه يكي از اين دو ناحيه مستقيما زيرآنها قرار داشته است.
گرتا كلر از دانشگاه پرينستون مي گويد: «ايده جالبي است، اين كه يك توده عظيم از ماگماي داغ ممكن است مانند بمب ساعتي هر لحظه از زير پوسته بيرون بزند و حيات را نابود كند.» البته وي مي افزايد كه مطالعات بيشتري براي تاييد اين فرضيه بايد انجام شود.
اندرو كر نيز با كلر هم عقيده است. وي مي گويد: «بحث و جدل هاي زيادي وجود دارد. اين جدل ها بيش از 30 سال است كه همراه محققان است.» وي به اين نكته اشاره مي كند كه براساس نقدهاي هوشمندانه، LIPها يك منبع ديگر دارند: گوشته جوان زماني شكل گرفته كه پوسته اقيانوسي طي فرايند سايش صفحه اي به درون گوشته فرو رفته است. اما ترونسيك با اين نظر به شدت مخالف است. وي 10 سال است كه مشغول جمع آوري مداركي است كه نشان مي دهد اين دو توده گدازه اي، حداقل 450 ميليون سال است كه بي تغيير باقي مانده اند.

 



توليد برق با توالت خورشيدي!

به نظر شما اگرنور خورشيد را با فاضلاب تركيب كنيد، چه چيزي به دست مي آوريد؟ جواب سيستم تصفيه فاضلاب است.
مايكل هافمن از كالتك (انستيتو فناوري كاليفرنيا) آزمايش هايي را درخصوص يك سيستم خورشيدي تصفيه فاضلاب در مقياس كوچك انجام داده و اكنون، طرح وي به مرحله اي رسيده كه مي توان اين فناوري را با سرويس هاي بهداشتي سيار تركيب كرد.
نورخورشيد نيروي لازم را براي يك واكنش الكتروشيميايي بر روي فاضلاب انساني موجود در آب فراهم مي كند، و علاوه بر توليد اكسيدكننده هاي ميكروب كش، گاز هيدروژن آزاد مي كند. طرح محققان اين است كه هيدروژن را دريك سلول سوختي جمع آوري كنند تا انرژي لازم براي سيستم روشنايي يا حتي مكانيزم خود تميزكننده را فراهم كند.
هافمن اخيرا موفق شده تا براي ساخت يك نمونه آزمايشي، حمايت مالي لازم را از بنياد مليندا و بيل گيتس دريافت كند. وي مي گويد كه مي توان با هزينه 2000 دلار (دو ميليون تومان) يكي از سرويس هاي بهداشتي را بسازد و اميدوار است كه با اصلاح طراحي و توليد انبوه، اين هزينه را كاهش دهد.
كمك هزينه اهدايي كه به هافمن، بخشي از ابتكار اخير برنامه سلامت عمومي جهاني بنياد گيتس، براي بهبود تصفيه فاضلاب است. براساس تخمين سازمان بهداشت جهاني، 2ميليارد و 600ميليون نفر در دنيا -يعني حدود 40درصد جمعيت جهان - به سيستم تصفيه فاضلاب دسترسي ندارند.
چندين پروژه ديگر مورد حمايت اين بنياد وجود دارد كه قصد دارند سرويس هاي بهداشتي بسازند كه براي عموم انرژي توليد كند، يا اينكه فاضلاب جامد را به سوخت بيولوژيكي پالايش كند و يا با تبخير آن به پلاسما، هيدروژن و مونوكسيد كربن لازم براي يك سلول سوختي فراهم آورند.

 



راز انسان شدن در يك ويروس

ميليون ها سال پيش، يك موجود ساده داراي توالي ژنتيكي، مانند يك ويروس، به ژنوم انسان حمله كرده و سيستم كنترل ژنتيكي و نحوه فعال و غيرفعال شدن ژن هاي سلول هاي بنيادي جنين انسان را تغيير داده است.
مطالعه روي سلول هاي بنيادي نقطه اميد نسل آينده درمان هاي پزشكي است، اما مطالعاتي كه روي سلول هاي بنيادي انجام مي شوند هميشه رو به آينده ندارند و در برخي موارد، از جمله مطالعه جديد محققان مؤسسه ژنوم سنگاپور، رازهايي از ميليون ها سال پيش را برملا مي كنند.
براساس گزارش ساينس ديلي، اين محققان ثابت كرده اند كه ميليون ها سال قبل، موجوداتي كه داراي نوعي از توالي دي.ان.اي بوده اند، مثلاً نوعي ويروس، با حمله به ژنوم انسان و نفوذ در آن، سيستم فعال و غيرفعال شدن ژن هاي سلول هاي بنيادي جنين انسان را تغيير داده اند.
اين موضوع در دهه 1950 هم درحد يك فرضيه عنوان شده بود، اما اين بار محققان با مقايسه تحول سلول هاي بنيادي موش و انسان، موفق شدند آن را ثابت كنند. در اين مقايسه، عليرغم شباهت هاي فراوان، تفاوت هايي ديده شده كه تأثير يك دي.ان.اي خارجي را در ميليون ها سال پيش تأييد مي كند.
با اين يافته، كشف عاملي كه ما را به صورت انسان هاي امروزي درآورده، هيجان انگيزتر شده است، به نظر مي رسد در پشت پرده شكل گيري انسان، موجودي درحد ويروس وجود داشته كه هنوز براي ما ناشناخته است.
عاملي كه از آن زمان وارد ژنوم انسان شده، سيستم چيده شدن توالي ژن ها را تحت تأثير قرار داده و در حقيقت سيستم كنترل ژنتيكي انسان را هدف قرار داده است. اين يافته نه تنها مي تواند اسرار تاريخچه تحول بشر را روشن تر نمايد، بلكه مي تواند بر تحقيقات آينده براي توليد نسل تازه اي از درمان ها با استفاده از سلول هاي بنيادي اثر بگذارد.

 



توليد مخفيانه 150 انسان- حيوان در آزمايشگاه هاي انگليس

انگليس طي سه سال آزماش هاي مخفيانه اقدام به توليد جنين هايي مركب از سلول هاي انسان و حيوانات كرده است.
روزنامه «ديلي ميل» در گزارشي به قلم «دانيل مارتين» و «سايمون كالدول» نوشت: جنين هاي دورگه انسان- حيوان به منظور استفاده براي علاج بيماري هاي درمان ناپذير توليد شده اند. اين امر مخالفت هايي را برانگيخته است و در پارلمان انگلستان نيز خاطرنشان كردند كه اين موضوع از نظر اخلاقي صحيح نيست و به اعتبار كشور لطمه مي زند.
بنابه اين گزارش، دانشمندان بيش از 150 جنين دورگه انسان- حيوان در آزمايشگاه هاي بريتانيا توليد كرده اند. محققاني كه به دنبال شيوه هاي درمان براي تعداد زيادي از امراض بودند، اين موجودات را طي 3 سال گذشته به طور مخفيانه توليد كردند. اين موضوع فقط يك روز بعد از اينكه گروهي از دانشمندان درباره كابوسي به نام «سياره ميمون ها» هشدار داده بود، آشكار شد؛ در صحنه اي از فيلم «سياره ميمون ها» با كار بر روي موجوداتي دورگه انسان و حيوان به جاهاي باريكي مي رسند. اما مقامات مسئول جنين شناسي و لقاح انساني در حال حاضر به دنبال بررسي اين موضوع هستند كه آيا مي توان به اهداكنندگان بابت اهداي جنين پولي پرداخت كرد يا خير.
آمار و ارقامي كه روزنامه «ديلي ميل» اعلام كرده نشان مي دهد كه 155 جنين «تركيبي» كه از ژن انسان و حيوان تشكيل شده اند، از زمان معرفي رسمي قانون جنين شناسي لقاح انساني در سال 2008 تاكنون به وجود آمده اند. اين قانون ايجاد انواع موجودات دورگه، از جمله جنين حيواني كه با اسپرم انسان بارور شود، را مجاز كرده؛ از جمله اين موارد مي توان به اين دو نمونه اشاره كرد: «سايبريد» كه در آن هسته سلول انسان در درون سلول حيوان جاي داده مي شود؛ و «چيمراس» كه در آن سلول هاي انسان را با جنين هاي حيوانات تركيب مي كنند.
دانشمندان مي گويند كه اين فناوري را مي توان براي رشد سلول هاي اصلي جنين به كار برد و از اين طريق درمان تعدادي از بيماري هاي لاعلاج را ميسر كرد. سه آزمايشگاه در انگلستان- در «كالج كينگز لندن»، دانشگاه «نيوكاسل» و دانشگاه «وارويك» -به محض اجرايي شدن قانون، مجوز انجام اين تحقيقات را دريافت كردند. هر سه آزمايشگاه اكنون به دليل كمبود بودجه، توليد جنين هاي دورگه را متوقف كرده اند، ولي دانشمندان معتقدند كه در آينده فعاليت هاي زيادي دراين زمينه انجام خواهدشد. تمام اين آزمايشها درحالي انجام مي شود كه هيچ توجيهي براي درمان بيماري ها با روش انسان- حيوان وجود ندارد.
چون درمان بيماري ها از طريق سلول هاي اصلي انجام مي شود كه تمامشان از سلول هاي اصلي بزرگسالان نشأت مي گيرد، نه جنين آنها.
بنابراين گزارش، اوايل اين هفته، گروهي از دانشمندان برجسته درباره تجربيات «سياره ميمون ها» هشدار داده بودند. آنها خواستار قوانين جديدي براي جلوگيري از فعاليت آزمايشگاه هايي شده بودند كه در آن به حيوانات خصوصيات انساني مي دهند، مثلا با تزريق سلول هاي اصلي انسانها در مغز پستانداران نخستين .ولي «پروفسور رابين لاول باج»، نويسنده اصلي اين گزارش از مؤسسه ملي شوراي تحقيقات پزشكي گفت كه دانشمندان بابت جنين هاي دورگه انسان- حيوان نگران نيستند.
او گفت: دليل انجام چنين آزمايش هايي شناخت بيشتر رشد انسان هاي اوليه و يافتن راه هايي براي درمان بيماري هاي جدي است و من، در مقام يك دانشمند، احساس مي كنم كه توجيهي اخلاقي براي دنبال كردن اين تحقيقات است. تا وقتي كه نظارت كامل بر اين موضوع داشته باشيم- همانطور كه تا به حال در اينجا داشته ايم- بايد بابت اين تحقيقات به خود بباليم.
با اين حال، او خواهان نظارت شديدتري بر نوع ديگري از تحقيقات بر روي جنين هايي شد كه در آنها جنين حيوانات را با ميزان كمي از مواد ژنتيك انسان تركيب مي كنند. دورگه هاي انسان- حيوان در كشورهاي ديگر هم ايجاد مي شوند. در جاهايي كه در بيشترشان هيچ قانوني وجود ندارد، يا قوانين انگشت شماري بر اين موضوع نظارت دارد.

 



چرا اتمسفر خورشيد داغتر است؟

نتايج تحقيقات جديد نشان مي دهد چرا اتمسفر بيروني خورشيد 20 برابر داغ تر از سطح اين ستاره است.
به گزارش مهر، نتايج اين تحقيقات جديد كه در مركز ملي تحقيقات اتمسفري آمريكا انجام شده است به دانشمندان در درك بهتر چرخه خورشيدي و تاثيرات خورشيد بر روي زمين كمك مي كند.
به گفته اين محققان، لايحه خارجي اتمسفر خورشيد يا تاج خورشيدي 20 برابر داغ تر از سطح آن است، اما تاكنون دليل اين اختلاف زياد مشخص نبود.
اين تحقيق جديد كه با استفاده از رصدهاي ماهواره اي انجام شد، نشان داد كه نوسانات مغناطيسي كه انرژي را از سطح به تاج خورشيدي گسيل مي كنند شديدتر از آن چيزي است كه تاكنون تصور مي شده است.
اين امواج كه Alfven نام دارند از انرژي كافي براي گرم كردن تاج و تغذيه بادهاي خورشيدي برخوردارند. بادهاي خورشيدي، توفانهايي از ذرات بارداري هستند كه از خورشيد فوران مي كنند و بر روي منظومه شمسي اثر مي گذارند.
اكنون اين نتايج جديد نشان مي دهد امواج Alfven صدبرابر شديدتر از آن چيزي هستند كه ارزيابي هاي گذشته نشان مي داد.
اين محققان در اين خصوص گفتند: «اكنون ما مي توانيم درك كنيم كه جرم هاي ماده به چه روشي مي توانند دراين دماي بالا از داخل خورشيد خارج شوند و انرژي كافي براي حفظ تاج خورشيدي را در دماي ميليون ها درجه سانتيگراد ارائه كنند. اين تحقيق جديد به ما كمك خواهد كرد كه معماي بزرگ اين امواج را حل كنيم.»
براساس گزارش نيچر، جريان جرم و انرژي ساطع شده از خورشيد به ويژه بر روي ميزان پرتوهاي ماوراء بنفشي كه به زمين مي رسند اثر مي گذارد.
اين جريان همچنين اختلالاتي را تغذيه مي كنند كه با عنوان توفان هاي ژئو مغناطيسي شناخته مي شوند و مي توانند سبب بروز آسيب هايي به ابزارهاي مخابراتي شوند.
در حقيقت اين تحقيق جديد بر روي نقش نوسانات تاج خورشيدي (امواج Alfven) در ديناميك انرژي كه به تاج مي رسد تمركز كرده است.
امواج Alfven نخستين بار درسال 2007 به طور مستقيم رصد شدند. اما مشاهداتي كه در آن زمان انجام شد نشان داد كه دامنه نوسان اين امواج حدود 5/0 كيلومتر بر ثانيه است درحالي كه اين اندازه گيري هاي جديد ميدان نوسان را 20 كيلومتر برثانيه نشان مي دهد.

 



انسان در آخرين مرحله هوش

يك نورولوژيست انگليسي بر اين باور است كه مغز انسان به حداكثر هوش خود رسيده است و قوانين فيزيك اجازه نمي دهند كه نوع بشر بيش از اين باهوش شود.
به اعتقاد سايمون لافلين، پروفسور نوروبيولوژي دانشگاه كمبريج، ميليون ها سال تكامل انسان به حداكثر سطح خود رسيده است و مغز بيشتر از اين نمي تواند باهوش شود.
به گفته اين دانشمند، دو مانع بر سر راه توسعه مغز وجود دارد؛ مانع اول، مينياتوري شدن سلول هاي مغز و رشد در اتصالات ميان سلول ها است كه ديگر به حداكثر محدوديت خود رسيده اند.
مانع دوم اين است كه مغز انسان تنها دو درصد از وزن بدن را به خود اختصاص داده است با وجود اين 20درصد كل انرژي را مصرف مي كند. بنابراين حتي افزايش حداقلي قدرت عملكرد مغز مي تواند موجب افزايش قابل توجه انرژي موردنياز موتور مركزي بدن شود.
لافلين در اين خصوص توضيح داد: «ما نشان داديم كه مغز براي عملكردهاي خود بايد انرژي بسيار بيشتري نسبت به قلب مصرف كند. بهرحال مسئله، تنها انرژي مصرف شده نيست، بلكه ساختار مغز نيز موجب مي شود كه توسعه هوش محدود شود.»
نورولوژيست ها از مدت ها قبل مي دانستند كه مغز از حدود 10 بخش تشكيل شده است. هر يك از اين بخش ها مسئول عملكردهاي مختلفي چون حركت يا بينايي هستند. اين قسمت ها از طريق دسته هايي از فيبرهاي عصبي به هم متصل مي شوند. در اين مورد نظريه اي وجود دارد كه بيان مي دارد هوش با ميزان اثربخشي اين اتصالات ارتباط دارد.
براساس گزارش Observer، «ادبالمور»، همكار «لافلين» در كمبريج ميزان اثربخشي را كه با آن بخش هاي مختلف مغز با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند اندازه گيري و كشف كرد كه در افراد باهوش تر، پالس هاي اين اتصالات با سرعت بيشتري حركت مي كنند.
بالمور در اين باره گفت: «به نظر مي رسد كه تعامل بالاي شبكه هاي مغزي با ضريب هوشي (آي.كيو) بالا ارتباط داشته باشد. در حقيقت مسئله اين است كه اين سرعت بالا همانند سرعت بالاي يك خودرو به انرژي بسيار زيادي نياز دارد. بنابراين باهوشتر بودن به معني بهبود اتصالات ميان فضاهاي مختلف مغز است. درحالي كه انرژي و فضاي محدود مغز مانع افزايش هوش مي شود.»

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14