(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 19 مرداد 1390- شماره 19996

شعري در وفات حضرت خديجه (س)
بررسي مجموعه شعر «نرگس هنوز»
عمق فكر و بياني استعاري
زمزمه زلال زمزم درجاري رمضان!



شعري در وفات حضرت خديجه (س)

رحمان نوازني
شب است و بغض سكوت و صداي گريه آب
شكسته قلب رسول و ندارد امشب خواب
كنار بستر مرگ يگانه امّيدش
گرفته زمزمه،يا رب خديجه را درياب
همانكه هستي خود را به هستيم بخشيد
همانكه سوخت به پاي منادي توحيد
همانكه گرمي پشت رسالت من بود
و مي تپيد براي نبوت خورشيد
در آن زمان كه شب سرد كفر جولان داشت
زبان زخم عدو،تيغ تيز و بران داشت
خديجه مرهم دلگرمي رهم ميشد
به آفتاب وجودم هميشه ايمان داشت
همانكه درك مقامش مقام ميآرد
و جبرئيل برايش سلام ميآرد
همان سرشت زلال و مطهري كه خدا
ز نسل پاك و شريفش امام ميآرد
مقام و منزلتش را كسي چه ميداند
شريك امر رسالت هميشه ميماند
قد خميده و موي سفيد او امشب
هزار روضه براي رسول ميخواند
براي مادر ايمان سزاست گريه كنيم
و با سرشك امامان سزاست گريه كنيم
براي آنكه ز من هم غريب تر گرديد
شبيه شام غريبان سزاست گريه كنيم
قنوت امشب زهرا فقط شده مادر
به روي سينه مادر نهاده سر ،كوثر
الهي مادر ياسم غريب مي ميرد
غريب بود و غريبانه جان دهد آخر
خديجه گريه نكن اين همه از اين غم ها
كه گريه ها بنمايد به جاي تو زهرا
براي فاطمه امشب نماز صبر بخوان
ببوس سينه او را ببوس دستش را
اگر تو بودي،ياس تو غنچه وا مي كرد
بجاي تكيه بر آن در ،تو را عصا مي كرد
اگر خديجه تو بودي،به پشت در زهرا
بجاي فضه در آنجا تو را صدا ميكرد
اگر كفن تو نداري عباي من به تنت
ولي چه چاره كنم بر حسين بي كفنت
ميآوري تو به مقتل خديجه،زهرا را
چه ميكني تو در آن لحظه هاي آمدنت
مي سوزم از شرار نفس هاي آخرت
از لحن جانگداز وصاياي آخرت
دستم به دست بي رمقت مي شود دخيل
در پيش ديدگان گهربار جبرئيل

 



بررسي مجموعه شعر «نرگس هنوز»
عمق فكر و بياني استعاري

فهيمه بافنده
«نرگس هنوز» گزيده اشعاري سروده «محمدحسين مهدوي م.مؤيد» متولد 1322 در نجف اشرف است. چاپ دوم اين مجموعه توسط نشر تكا (توسعه كتاب ايران) در شمارگان 5000 نسخه به خوانندگان شعر و ادب فارسي تقديم شده است. «م مؤيد» كه از نسل شاعران مدرنيست دهه 40 و 50 محسوب مي شود، انديشه و روش او پيوند تنگاتنگي با موج نو دارد و بر مبناي نگرش خاصي به زبان، شعر مي سرايد. وي با حضور در عرصه ادبيات معاصر نيز موفق به دريافت جوايز بسياري شده است كه از آن ميان مي توان به جايزه شعر كارنامه در سال 81 اشاره نمود وي به عنوان شاعر برگزيده جشنواره بين المللي فجر در دومين سال برگزاري (1386) به جامعه ادب معرفي شده است. «مگر با لبخنده ماه»، «گلي اما آفتاب گردان»، «تو كجاست»، «سيماب هاي سيمين» و «بي خوانش پرندگان» عنوان مجموعه شعرهايي است كه در كارنامه ادبي وي ثبت شده است.
«نرگس هنوز» شامل سروده هاي پراكنده شاعر طي سالهاي 45 تا 85 است كه اشعاري با عناوين «كناره هاي تو»، «ده سال»، «سرانجام گوري در پاييز»، «سرخشار»، «آغازهاي آغاز»، «باچتري بسته»، «يحياي نگاه»، «اوه حبرون» و... را دربرمي گيرد.
اشعار اين دفتر فرهنگ واژگاني ويژه اي دارد. كلماتي مانند: «آليا، چكاو، آهنانگي، مالونيا، كاركيا و...» در گستره ادبيات معاصر ما كمتر مورد استفاده قرار گرفته است. اما اين كلمات به همراه نوع برخورد شاعر با زبان و بيان ويژه اش، شعري خاص را به وجود آورده است. زبان وي با تأثيرپذيري از اقليم هاي همجوار رويكردي خاص به كلمات داده است كه به باروري فرهنگ واژگان مي انجامد. شاعر با كشف هاي شاعرانه و ساختهاي آوايي نوين به ابداعاتي دست زده و اعتقاد دارد: «شعر گستره اي مستقل از شاعر دارد كه اگر آزاد و رهايش وانهند خود را به كمال مي نماياند».
اشعار اين دفتر نيز با درونمايه اي مذهبي و با هدف القاي مفاهيم ديني، اجتماعي و انقلابي به زباني مدرن و بكر و تازه بيان شده است. «م. مؤيد» از معدود شاعراني است كه توانسته است به زبان جديدي به القاي مفاهيم ديني و انديشه روحاني بپردازد. وي در اين دفتر علاوه بر مفاهيم و مضامين ديني، فلسفي و اسطوره اي، به مفاهيم سياسي و اجتماعي نيز پرداخته است.
يكي از نكات اساسي در بررسي اشعار «م.مويد» فكر عميق و پيچيده و زبان و بيان استعاري و خاص اشعار وي است كه چندان عامه فهم نيست و مخاطب خاص خود را مي طلبد. زيرا اشعار وي در يك سطح مفهومي عميق با بياني مدرن و متفاوت مخاطب را در هزار توي معاني عميق و پيچيده شاعر سرگردان مي كند كه با خوانش متعدد اشعار وي نمي توان نكات زيادي را استخراج كرد؛ اما آنچه به نظر مي رسد اين نكات است: يكي از نكات محوري و مهم در اشعار اين دفتر بهره گيري عميق و هنرمندانه از آيات قرآن و ادعيه اسلامي است كه با خوانش مكرر اشعار وي به اين نتيجه مي رسيم كه عميق ترين، عالي ترين و گسترده ترين آبشخور شعر مؤيد دعاهاي اسلامي است و اين تأثير جدا از محتوا در فرم شعرهاي وي نيز قابل مشاهده و تاثيرگذار است. شاعر با اشراف بر آيات و روايات و ادعيه اسلامي به نحوي شايسته به اين امر پرداخته است. وي علاوه بر آيات قرآن از كتابهاي ارزشمند و گرانقدر نهج البلاغه و صحيفه سجاديه بهره فراواني برده است. كشف اين مضامين مذهبي در ادبيات سروده شده براي مخاطب به نوعي لذت بخش است چون شاعر مضامين مذهبي و قرآني را در استعاره هاي زياد و پنهاني آورده است كه اين مي تواند هم نقطه مثبت و هم منفي كار او باشد زيرا در اين حالت شعر او زياد عامه فهم نيست و تخصص و تبحر ادبي خاصي را مي طلبد تا به كشف اين معاني و آموزه ها بپردازد و اين مسئله منجر به محدوديت ارتباط بين شاعر با اقشار مختلف مخاطب مي شود و گويي شاعر براي خواننده خاصي به سرايش شعري خاص پرداخته است.
سروده «سفر موسي (ع)، درود بر او» نمونه اي از سروده هاي مذهبي همراه با اشارات قرآني است كه در آن به انفجار دوازده گانه چشمه ها و داستان حضرت موسي وجاري شدن 12چشمه از زمين به درخواست او از خداوند اشاره شده است:
ذات تو/ حجم گران بهاي آن چه برگ/ آن چه قهوه اي/ شنزارهاي پشت/ آبستني گشايش/ اين سويم زنهارده!/ انس آتش تمام/ آوا/ اي لالي مدام پيگير ابدالا باد خط خمان چيز/ شنوايي گنگ آمين/ به والايي خزان مدام تاك/ به چشم سياهي شب/ به انفجار دوازده گانه چشمه ها/ به كران تويي مرد تنها/ به غسل دروني پيش از چاه شعيب/ به وحي امير عسل/ به توان صعق/ اين باهوي من است.
از ديگر نقاط مثبت و قابل توجه در سروده هاي اين دفتر، ارزش كار شاعر در انتقال مفاهيم و ارزش هاي ديني و اسلامي در دوران سكوت، سانسور و اختناق رژيم پهلوي است. شعراي پيش از انقلاب به دليل وجود محدوديت هاي سياسي، براي فرار از سانسور به دامن نوعي از تمثيل و نمادگرايي پناه مي بردند. آنها از واژه ها، مفاهيم و نمادهايي استفاده مي كردندكه به وجوه و معاني مختلفي قابل تأويل و برداشت بوده (م.مؤيد) نيز دراين دوران حساس تاريخي، زبان استعاره را دستاويزي براي بيان و انعكاس ارزش ها و مفاهيم ديني و اخلاقي مورد نظر خويش قرار داد. وي دوراني كه رژيم ستمگر حاكم با تبليغات ضد ديني و مذهبي تلاش گسترده اي جهت تخريب باورها و ارزش هاي اسلامي مردم داشت اسلحه قلم را به دست گرفت و تنها راه رستگاري را استقرار يك حكومت مقتدردين محور داشت. از آنجايي كه در ذات هر هنر اصيلي نوعي پيشگويي و نبوت هنرمندانه وجود دارد و هر هنرمند خلاقي نه فقط با زمانه خود كه در آيندگان وارد مكالمه مي شود در واقع مشاعر ما نيز از انقلابي سخن مي گويد كه هويتي ديني دارد و اين اتفاق سال ها بعد در انقلاب اسلامي 1357 به وقوع مي پيوندد. م مؤيد، درسروده «و سرانجام گوري در پاييز» كه در سال57 آن را سروده است با زباني نمادين و استعاري، انتظار يك فرج و پيروزي را مي كشد كه از اين دنياي ضدديني او را نجات دهد و خود نيز نويد مي دهد كه حركت هاي ديني مردم شروع مي شود و اين مقدمه اي براي نصرت و پيروزي است...:
نامت را، سيب ديد، سرخ شد، مهتاب شنيد، سرد شد من، آن سوي نامت رفتم، از عشق مي ميرم، سيب، نامت را، با تابستان، آشنا كرد، تابستان، گرم شد، عطربن بست انجير، در گرماي تابستان، گم شد، گل هاي قرمز گستاخ، در پارك ها، مي شكفتند، جاي من نبود، من كه تنها بودم، در عطربن بست انجير، دوست شدم، در نيمه راه تابستان، ما، دل هاي مان براي باران، تنگ شد، با نامت، بر سرعت گام هاي مان افزوديم، و نامت را، بلند، خوانديم، باران شد، باران، بن بستي عطر انجير را گشود، عطر انجير، در انبوه بوهاي قهوه اي، رها شد، من كه تنها بودم، تنها ماندم، من، مي شدم، در نشست و برخاست مه، شمشادها، زبانه كشيدند، شمشادها را، به دوستانم سفارش كردم، دوستانم، لبخند زدند، دوستانم، باور نكردند، لبخند زدند، دوستانم، باور نكردند، لبخند زدند، من، به ناباوري دوستانم پشت كردم و رفتم، رها، در انبوه بوها، ميان شمشادها، باران خواند، به نامش، كه از عشق مردن را، آسان مي كند، شمشادها در آغوشم گرفتند.
آري در اين سروده منظور از شمشادها قيام هاي ديني و مردمي است كه شاعر اينها را مقدمه اي براي انقلاب اصلي مي داند اما دوستان او باور نمي كنند ولي خود باور عميقي دارد و اين پيشگويي شاعرانه او درسال 57 به وقوع مي پيوندد و آرمان هاي انقلابي شاعر تحقق مي يابند.
از ديگر شاخصه هاي شعر مؤيد مناجات هاي وي به زباني زيبا و بكر است. وقتي شاعر متكي بر خلاقيت و مضمون آفريني است طبيعتا در قالبهاي نوين دستش بازتر خواهد بود. مؤيد را نيز دراين مورد در بيان آنچه در ذهن دارد موفق تر مي يابيم. او با نوآوري زباني هنرمندانه اي كه در سروده هايش داشته با نگاهي متفاوت به هستي به راز و نياز و مناجات با خالق خويش مي پردازد: كه سروده «ماجراي مبهم وضوح» نمونه اي از آن است:
تيزي پرنده، نقطه هوا، يا هماني همين زمين، ماجراي مبهم وضوح، درحوالي كمينگهان حرف ها،
يا تو اي مرا مرا جدا شده، يا تو اي كه بي تويي مرا نوا شده، دشتي ام اگرچه ديلماني ام، يا همين هماني ام، سبزي صدا، فطرت هوا، سروسار آسمان كنار.
در پايان بايد گفت كه شاعر با آوردن اصطلاحاتي خاص در شعرش نشان مي دهد كه بر ذخاير فرهنگي ما مسلط است و متون ادبي و تاريخي كهن را خوانده و آگاهي خوبي در اين زمينه ها دارد.
زبانش استوار است و برخوردار از هنرمنديهاي بياني، تناسب ها را خوب رعايت مي كند و از ايهام و استعاره و ديگر تناسب هاي زباني بهره زيادي برده است. كاربر ادبي و هنري شاعر از آيات و روايات نيز به صورت غيرملموس و مه آلود زيبايي خاصي به اشعار وي بخشيد است و حاكي از تسلط و چيرگي او براين منابع ارزشمند و گرانبهاست كه سروده «سفر موسي(ع)، درود براو» نمونه اي از اين هنرنمايي شاعرانه است:
به والايي خزان مدام تاك، به چشم سياهي شب، به انفجار دوازده گانه چشم ها، به كران تويي مرد تنها، به غسل دروني پيش از چاه شعيب، به وحي اميرعسل، به توان صعق، اين باهوي من است.

 



زمزمه زلال زمزم درجاري رمضان!

جواد نعيمي
اين رود هميشه جاري ايام، به درياي رمضان مي پيوندد و ميوه هاي رحمت الهي در سايه سار طوبا و سدره المنتهي، نثار راهيان مهماني خدا مي شود.
اينك اگر قلبي ادراك كند، اگر گوشي بشنود و اگر مشامي ببويد، شميم و زمزمه زلال زمزم را در خواهد يافت.
جاري رمضان، اكنون عطر دل انگيز كرامت حق را، در جاي جاي گيتي مي پراكند و دل هاي عاشقان «الله» را صفا و نور مي بخشد و به آيينه داران خورشيد، از سر شوق، سلام مي گويد:
حاليا نواي همه پاك بازان خطه توحيد، از زبر خاك فراتر مي رود و شكرانه حق را تا بارگاه قدس ملكوتي بدرقه مي كند. مؤمنان صف در صف به ميهماني معبود مي روند. در آن سامان، سفره اي به پهناي زمين و درازاي زمان گسترده اند كه در آن حلاوت عشق است و شيرانگبين هدف. براين سفره، آبشاري از نور، جريان دارد و طعامي سرشار از بركت و امداد. و تو فرشته ها را نيز مي بيني كه بال در بال، سايه گستر مهمانان حضرت حقند!
شگفتا كه اين انسان را چه كرامتي است! ببين! آفريدگار ميزبان اوست و خيل ملايك از او پذيرايي مي كنند.
طرات و سرسبزي را ببين! بوي خوش وصال حق و نسيم فرح بخش و جان فزاي بامداد توحيد را نظاره كن! عطر كلام حق را ببوي و راه رهروان قله ايمان را بپوي و گوهر بندگي را در صدف رمضان بجوي!
درچشم تو، اكنون بهار گل داده، با رويش روزه در مناره بلند رمضان، ماه خدا و ماه علي.
اينك ترنم بلبلان را بر شاخساران بشنو و با نغمه دل انگيز قرآن، فضا را معطر و عبيرآگين كن!
ايام الله رمضان، حامل نور هدايت قرآن است. برادر و خواهر! بيا رجعتي دوباره كنيم و به بازخواني قرآن و تأمل در آن بپردازيم. دل آسوده و آماده، خويش را به دست مهر و محبت جاري در كلام خدا بسپاريم و صلابت انديشه، قاطعيت رفتار و دل نوازي گفتارمان را در پرتو اراده حضرت حق و تابش انوار قرآن تضمين كنيم.
رمضان، ماه روزه و ماه كلام الله است. ماه بيرون آمدن از چاه منيت ها و خودي ها و فرارفتن بر افلاك درك و آموزش و ايمان.
هلا، اي مؤمنان! اي روزه داران؛ حريم حق را بازشناسيم، دل در گرو لطف او گذاريم و قرآن را ارج نهيم كه رمضان بهار تلاوت قرآن است. گلدسته هاي آيات خدايي را درگلدان سينه هامان جاودانه كنيم و تجلي عطر و رنگ و بوي قرآني و صبغه خدايي را در رفتار و اعمال مان براي انبوه تماشاييان، تبلور بخشيم.
دراين 03 روزه تا چشم كار مي كند، هرسو به هرسو انوار ايزدي در تابش است. بياييد اين فرصت طلايي را عزيز و غنيمت شماريم و درخت وجود را با گلاب بيداري و آگاهي آبياري كنيم. از سنگر ايمان و رمضان به سنگسار شياطين دروني و بيروني بپردازيم و خويشتن را آماده لقاي يار سازيم.
الا اي كاروانيان! ماه روزه است. ماهي عظيم تر از همه ماه ها كه در طول سال، منزل به منزل، مي پيماييم. و گذر روزها همچون شهاب است در آسمان زندگي. مباد كه بي هيچ اندوخته اي بگذاريم و بگذريم و مباد كه غبارها و پرده هاي غفلت موجب شوند كه خسران ورزيم و هلاك شويم!
خداي را، كه قدر شب هاي قدر را بدانيم. ابليس را از خويش برانيم. خدا را هماره به ياري بخوانيم. درقفاي قافله عشق، جا نمانيم و ثابت كنيم كه در پويش طريق خودسازي، جد و جهد مي نماييم!
اي حضرت حبيب! ما پروانه ها، شمع وجود تو را مي جوييم و از هيچ چيز و هيچ كس پروا نداريم. هم اكنون، ميزبانا! ما را به خود آر، تا توفيق يابيم كه به شاخساران اشجارجنان در آويزيم و شهد عشق تو را با اعمال خويش درآميزيم. و تو، ما دل مردگان روزگار هجران را به لقاي سرچشمه رحمتت برسان. طاعات و عبادات اندك ما را خالص گردان و پذيرا باش. ماه مبارك رمضان را مبارك ترين لحظه هاي عمرمان قرار بده.
بال هاي پروازمان را به بارگاه قدست، توان بخش و دل هامان را همواره عطشناك رحمت و ديدار خود، نگه دار.
نماز و روزه ما را قبول كرم خويش فرماي و ما را قدردان قدر رمضان و شب هاي قدر آن قرار ده! آمين يا رب العالمين.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14