(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 27 شهریور 1390- شماره 20026

مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
انتظار فرج، مانع ترديد و هراس
ضرورت بهره گيري ازطرح وبرنامه در اجراي امر به معروف ونهي ازمنكر

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
انتظار فرج، مانع ترديد و هراس

انتظار فرج، مانع ترديد و هراس
ملّت ايران، به بركت دين و هشياري و وحدت كلمه، توانسته است تا امروز از همه موانع بگذرد. مواظب باشيد و اين هشياري را حفظ كنيد. اين هشياري كه از اعتقاد و ايمان ديني سرچشمه مي گيرد، ما را به نكاتي از جمله «وحدت كلمه» توجه مي دهد. اين هشياري را بايد با همه وجود و با همه قدرت حفظ كنيد. دشمنان ما بدانند كه ملّت ايران به بركت تعليمات ديني، همچنان كه در طول اين راه از تهديد دشمن نترسيده است، امروز هم از تهديد و اشتلم آنان نمي هراسد. قدرتمندان، دنيا را پر از ظلم مي خواهند. گر چه به زبان نمي آورند؛ امّا عملشان گواه آن است. ظلم مي كنند، براي اين كه منافع خودشان را تأمين كنند. ما با ظلم و قلدري مخالفيم. ما براي استقرار قسط و عدل قيام و تلاش كرده ايم و باز هم اين ملّت در همين راه تلاش خواهد كرد. حركتي كه براي قسط و عدل است بر حركتي كه در مقابل قسط و عدل ايستاده است، پيروز خواهد شد. در اين، شكّي نيست. دنيا به سمت عدل و قسط حركت مي كند و معناي امام زمان و انتظار فرج همين است. انتظار فرج يعني اين كه در سرنوشت بشريّت، يك فرج بزرگ هست و ما به سمت آن فرج پيش مي رويم. از چه بترسيم؟ چرا بترسيم؟ چرا ترديد كنيم؟ چرا اطمينان خودمان را از دست بدهيم؟ دستورات اسلام، چراغ راهنماي ماست. آنچه را كه ميراث گرانبهايي از اسلام است، در دست داريم. مجموعه گفتار امام، كه متّخذ از اسلام است، ميراثي گرانبها و دستاوردي عظيم است كه چراغ راه ماست.
بيانات در ديدار مهمانان خارجي دهه فجر و قشرهاي مختلف مردم در روز نيمه شعبان ـ 18/11/71
ديانت و روحانيت، عامل پيروزي
اين روز به يادماندني [نوزدهم دي ماه]، كه امسال با شهادت يا رحلت زينب كبري سلام الله عليها همراه است، بايد از چند جهت مورد توجّه قرار گيرد: اوّل اين كه، چنين روزي در تاريخ معاصر، در حقيقت سرآغاز دوره مهمّي از تاريخ انقلاب بود. اين كه قميها، از روحانيان و غيرروحانيان و جوانان و آحاد مردم قم، در صحنه خونين انقلاب پا گذاشتند و مبارزه اي خونين را شروع كردند، چيز كمي نيست، و همين روند بود كه انقلاب را به پيروزي رساند. دوم از اين باب كه شهر قم، حقيقتاً مركز قيام و كانون جوش و خروش انقلابي مردم بوده است و ان شاءالله بايد همواره چنين باشد. اين شهر، چه به خاطر حوزه علميه و چه به خاطر جوانان پرشور و مردم فداكار و انقلابي، مركز و كانون اصلي است.
مبارزه، چه در دوران نهضت در سال 41 و چه در اين دوران، از قم شروع شد. اين هم يك جهت ديگر. امّا آن جهتي كه قابل توجّه بيشتري است و بنده راجع به آن مي خواهم مختصري عرض كنم و بر آن تكيه داشته باشم، جهت پيوستگي انقلاب با دين، معارف اسلامي، روحانيت اسلام و كانون علوم دين است. اين، پديده مهمّي است.
اگر انقلاب ما يك انقلاب ديني نبود و در رأس آن علماي دين نبودند، به پيروزي نمي رسيد. كما اين كه شورشها و قيامهاي گوناگوني در اين كشور به وجود آمده است؛ اما آن جا كه با دين و علماي دين آميخته نبوده، به جايي نرسيده است. اين انقلاب وقتي هم به پيروزي رسيد، اگر با دين و علماي دين پيوسته نمي شد، بعد از پيروزي شكست مي خورد و دشمنان بر آن غلبه مي كردند. شما ديديد وقتي بعد از پيروزي انقلاب، در هر گوشه از كشور حادثه اي به دست دشمن درست شد، به دستور رهبر عظيم الشّأن و پيشوا و امام ما رضوان الله تعالي عليه و نفوذ روحانيت و علم دين، فوراً مردم به در آمدند و آتش آن غائله ها را خاموش كردند. حتّي اگر اين مشكل، مشكلي در حد جنگي هشت ساله بود، آن را هم در حقيقت مردم حل كردند. اگر مردم در اين جنگ نبودند و پشت سر دفاع مقدّس قرار نداشتند، اين گونه همراه با سربلندي و پيروزي، تمام نمي شد. پس چون انقلاب انقلاب ديني است و در رأس آن رهبري علماي دين و رهبري ديني قرار دارد، بعد از پيروزي هم دشمن نتوانست آن را شكست دهد.
نكته ديگر اين است كه چون انقلاب، ديني است و رهبري علماي دين در اين انقلاب، نقش مهمّي بوده است، دچار انحراف نشده است. اگر غير از اين بود و خوشبين بوديم كه دشمن هم آن را شكست نمي دهد و حادثه اي هم براي پيكره و ظاهر انقلاب پيش نمي آيد، نهايتاً از داخل منحرف مي شد. مثلاً با ابرقدرتها مي ساخت؛ با اين و آن كنار مي آمد و از درون مي پوسيد و شعارهايش از بين مي رفت. چه چيز مانع از بروز چنين مشكلاتي براي انقلاب اسلامي شد؟ مسلماً ديني بودن انقلاب و رهبري علماي دين و رهبري ديني نگذاشت كه انقلاب از مسير صحيح خود منحرف شود؛ كما اين كه در بعضي كشورهاي ديگر هم انقلابهايي شده بود، ولي به مرور منحرف گرديد.
مثلاً پيش از اين، در كشور خود ما، انقلاب مشروطيت بود. امّا بعد از پيروزي، هنگامي كه علما را كنار زدند، از مسير منحرف شد و مشروطيت به جايي رسيد كه رضاخان قلدر، فردي كه ضد همه آرمانهاي مشروطه خواهي بود، به حكومت رسيد. اگر انقلاب اسلامي ما هم تحت رهبري ديني نبود، سرنوشتي چون انقلاب مشروطيت پيدا مي كرد. هر انسان هوشمندي، وقتي توجّه مي كند كه اوّلاً شروع اين نهضت و پيروزي آن، ثانياً بقاي جمهوري اسلامي و مضمحل نشدن آن و ثالثاً مستقيم حركت كردن جمهوري اسلامي و انحراف نشدن آن، به بركت دين و رهبري ديني است، پشت سر آن، يك نكته ديگر را هم مي فهمد و آن نكته اين است كه دشمنان انقلاب اسلامي، چه در خارج و چه در داخل، سعي مي كنند دين و رهبري ديني را از اين انقلاب بگيرند. اين، يك امر قهري است. اگر از يك قلعه يا حصار، جواني كارآمد، جانانه دفاع كند، دشمن آن قلعه و آن حصار، راه را در اين مي بيند كه زير پاي آن جوان، حفره و گودالي بكند و او را از بين ببرد.
دشمن، هميشه در صدد است تا نيروي دفاع كننده طرف مقابل را نابود كند و از بين ببرد. چون نيروي پيش برنده و دفاع كننده اين انقلاب، عنصر دين و رهبري ديني بوده است، لذا دشمن سعي مي كند اين را از بين ببرد. شما ببينيد بعد از پيروزي انقلاب، چقدر عليه حضور رهبري ديني در انقلاب حرف زدند! اين حرفها مخصوص بعد از زمان امام هم نيست. كسي خيال نكند كساني كه با رهبري ديني مخالفت مي كنند، بعد از زمان رحلت امام رضوان الله عليه پيدا شده اند.ابداً! از اوّل پيروزي انقلاب، همه كساني كه از دست اين انقلاب داغدار بودند، با رهبري و هدايت ديني اين انقلاب مخالفت كردند. چرا؟ براي اين كه انقلاب را از پا در آورند. اين، آن هدفي است كه دشمن نشانه گيري كرده است و باز هم مي كند.
بيانات در ديدار قشرهاي مختلف مردم قم ـ 19/10/71
سلسله ي حوادث سرنوشت ساز سيزدهم آبان
روز سيزدهم آبان، به لحاظ التقاي سه حادثه تاريخي كه به شكل عجيبي به هم وصلند، روز مهمّي در تاريخ ماست. امروز فرصتي است كه از يك درد بزرگ جهاني و يك بيماري سياسي مهلك كه بر جهان بشريّت حاكم است و ملّتهاي بسياري از آن در رنجند، سخن گفته شود. اين سه حادثه هم، اتّفاقاً در ارتباط با همين مسأله اساسي است.
حادثه اوّل، تبعيد امام است. ملّتي در زير فشار حكومتي فاسد، دست و پا مي زد و عدّه كثيري ازمردم در خشم و ناراحتي بودند و كسي كه مي توانست احساسات مردم را هدايت كند و افكار آنها را جهت بدهد ودرد دل آنها را بيان كند و از خطرات اين راه نترسد، فقط امام بزرگوار ما بود. او را در نيمه شبي ـ در مثل چنين روزي ـ از خانه و مسكن خودش ربودند و از ميان اين ملّت، اوّل به زندان و بعد به تبعيد فرستادند؛ تا شايد خشم ملّت هدايت نشود و مبارزه اش سرنگيرد. ولي برخلاف نظر آنها، امام، رهبري خود را از تبعيدگاه هم ادامه داد و دست از افشاگري و بيان حقايق و هدايت مردم برنداشت. اين ملّت ـ بخصوص جوانان ـ وارد يك مبارزه عمومي شدند كه پانزده سال ادامه پيدا كرد. در ادامه همين مبارزه، در چنين روزي بود كه همان دستگاه جبّار و وابسته و فاسد و تحت تأثير سياستهاي آلوده به همان بيماري ـ كه عرض خواهم كرد ـ دست جنايت از آستين در آورد و دانش آموزاني را به شهادت رساند. اما بالأخره، حق پيروز شد. مبارزه محقّانه مردم ايران پيروز گرديد و آن دستگاه جبّار و فاسد، مجبور شد بساط خود را جمع كند و امريكا از كشور ما برود. باز در مثل چنين روزي، خشم مقدّس و حق طلبانه يك عدّه جوان و دانشجوي مسلمان، حادثه سوم، يعني تسخير لانه جاسوسي راپيش آورد.
بيانات در ديدار دانش آموزان، دانشجويان، معلّمان و پرستاران، به مناسبت روز 13 آبان ـ 13/8/71
عزّت و استقلال منوط به خودسازي جوانان
جوانان مسلمان و بچه هاي مؤمن ما، در اين انقلاب نقش داشتند. امروز سالروز به خون غلتيدن عدّه اي از همين دانش آموزان است. رژيم منحوس پهلوي هم با دانش آموز مؤمن و انقلابي، مخالف بود و مي خواست او را يا ضايع و فاسد كند، يا اگر نشد، بكشد. امروز خوشبختانه استكبار و استبداد جهاني، دستش نمي رسد كه به دانش آموزان عزيز ما آسيب جسماني برساند. بحمدالله سدّي به ارتفاع جمهوري اسلامي جلو تجاوز دشمن را با قدرت گرفته است. اما ممكن است از لحاظ تضييع و افساد معنوي، بتواند كاري انجام دهد. بايد مواظب بود. اين تكليف بردوش شماست.
امام بزرگوار، چند صباحي را در ميان ما زندگي كرد. هميشه همين طور است. فرد كه ابدي نيست. فرد بايد بتواند وظيفه خودش را در مدّت عمر كوتاهش در همين چند صباح، انجام دهد. امام رفت و همه ما رفتني هستيم. امّا اين انقلاب ماندني است. اين ملّت ماندني است. اين كشور ماندني است و عزّت و استقلال ما، ان شاءالله پايدار است. و اين، به كمك شما جوانان و با خودسازي شما شدني است. خودتان را بسازيد.
بيانات در ديدار دانش آموزان، دانشجويان، معلّمان و پرستاران، به مناسبت روز 13 آبان ـ 13/8/71
پاورقي

 



ضرورت بهره گيري ازطرح وبرنامه در اجراي امر به معروف ونهي ازمنكر

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
هر كسي در هر موقعيت اجتماعي كه قرار دارد، بايد بكوشد وظيفه خود را درست تشخيص دهد و در هر پست و مقامي كه قرار دارد، متناسب با شأن، مقام، موقعيت و شرايط زماني و مكاني، آن كاري را انجام دهد كه به نفع اسلام است؛ مثلا نويسنده بايد بنويسد، سخنران بايد حرف بزند و مسئول رسمي كشور هم بايد در اجراي احكام اسلام اهتمام داشته باشد. البته گاه تشخيص كار صحيحي كه به نفع اسلام باشد، مشكل است؛ چون در بسياري از نمونه ها، تعارض مصالح و مفاسد پيش مي آيد؛ اما در هر حال بايد مصمم بود كه به هر چه تشخيص داده شد عمل شود هر چند به قيمت شهادت باشد. بديهي است تلاش كردن در راه شناخت وظيفه هم، خود نوعي عبادت است كه براي آن ثواب نوشته مي شود.
2- ضرورت بهره گيري از طرح و برنامه در اجراي امر به معروف و نهي از منكر
امر خلاف شرع و مصالح جامعه اسلامي، گاه به گونه اي ساده و با انگيزه فردي و از سر گستاخي و بي ادبي انجام مي گيرد، و گاه اقدامي است پيچيده و حساب شده كه كساني آن را برنامه ريزي كرده اند. به عبارت ديگر، ممكن است پشت پرده يك حركت، نقشه اي در كار باشد و كساني آن را بدين هدف طراحي كرده باشند كه اسلام و نظام اسلامي را از پاي درآورند و آنها را ناكارآمد سازند. مثلا، مي گويند آن قدر كارهاي زشت انجام دهيد كه اين اعمال براي مردم عادي شود. به گونه طبيعي اين افراد به اسلام علاقه اي ندارند. اينان يا منافق اند و از صميم قلب ايماني ندارند، يا مزدور بيگانگان شده اند و مي خواهند حاكميت اسلام را در جامعه از بين ببرند. در اين صورت، ضررهاي گوناگوني جامعه را تهديد مي كند كه بايد با آنها مبارزه كرد. اين ضررها ممكن است در قالب كارهاي فرهنگي، اقتصادي، هنري، اخلاقي و حتي نظامي بر جامعه اسلامي وارد شود. در چنين موقعيتي، اين وظيفه از عهده يك فرد، و از قالب يك امر به معروف و نهي از منكر ساده خارج شده، نوع ديگري از مبارزه را مي طلبد، و از نمونه هاي امر به معروف و نهي از منكري نيست كه بحث آن در رساله هاي عمليه ذكر شده باشد.
اين گونه امر به معروف و نهي از منكر، مبارزه با تهاجم است و از عهده يك فرد برنمي آيد، و در اجراي آن روش هاي ساده پيش گفته نتيجه نمي دهد. اين نوع تهاجم، امري شيطاني است كه نقشه ها و طراحي هاي پيچيده اي دارد و بايد براي مقابله با آن انديشيد و طراحي و سازمان دهي كرد. اين تهاجم ممكن است، مانند داستان تنباكو، در قالب اقدامي اقتصادي باشد. همچنين برخي نمونه هاي آن پيچيدگي هاي خاصي دارند كه فقط اهلش مي توانند آنها را تشخيص دهند. از جمله آنها پايين آوردن قيمت نفت است كه به مثابه ضربه اي اقتصادي بر ضد مسلمانان به كار مي برند. اين يك خيانت و منكر اجتماعي- اقتصادي برنامه ريزي شده است كه با نقشه هاي جهاني و بين المللي طراحي شده است؛ به گونه اي كه حتي يك كشور نيز به تنهايي نمي تواند بدان دست يازد؛ بلكه شياطين كشورهاي مختلف با يكديگر هماهنگ مي شوند تا بتوانند چنين ضرري بر مسلمانان وارد سازند، و مثلا قيمت نفت را در بازارها كاهش دهند. اين گونه منكر، «ضرري» است كه به همه مردم يك كشور، بلكه به همه مسلمانان جهان وارد مي شود و بايد با آن مقابله كرد؛ زيرا با انجام اين منكر، كفار بر مسلمانان برتري مي يابند؛ درحالي كه خداي تعالي راضي نمي شود كه كافران، هر چند در مسائل اقتصادي، بر مسلمانان برتري يابند و مقاصد شوم خود را بر آنان تحميل كنند. ولن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا؛1 «و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان سلطه نمي دهد».
پس براي مقابله با اين منكرات و يافتن راه حل مناسب بايد مسلمانان با طرح و فكر جمعي به ميدان آيند و صاحب نظران بينديشند و طرح و نقشه اي كارآمد تهيه كنند. زماني كه راه حل مناسب براي مقابله با چنين منكراتي پيدا شد، همه مسلمانان در مرحله عمل، بايد آن را اجرا كنند. گاه ممكن است راه حل، تحريم اقتصادي باشد؛ مثلا خريد اجناس آمريكايي تحريم شود. در اين هنگام، بر همه مسلمانان لازم است كه اين فرمان را اطاعت كنند. بدين ترتيب خريد جنس آمريكايي حرام مي شود؛ اگر چه لازم باشد همان جنس از كشور ديگري با دو برابر قيمت خريداري شود؛ اما براي مقابله با توطئه هاي خائنانه دشمن كه ضرر آن گريبان همه مسلمانان را مي گيرد، عمل به اين تحريم، به منزله نهي از منكر، بر همه مسلمانان واجب مي شود. در جامعه اسلامي نهي از منكر تا اين حد قابل گسترش است.
اجراي نهي از منكر در مسائل نظامي بسيار روشن تر است؛ زيرا همواره دشمن دسيسه هايي مي چيند تا در مرزها نفوذ كند و يا عوامل خود را مي فرستد تا ترورهايي انجام دهند، يا عوامل نفوذي را در ارتش و نيروهاي نظامي و انتظامي وارد مي كند. در اين زمينه مسائل پيچيده فراوان ديگري وجود دارد كه بايد صاحبان نظر آنها را مطافعه و بررسي كنند. به هر حال، در جامعه بايد با گناه مقابله شود، و يگانه راه مقابله با آن، تصميم گيري فردي نيست، بلكه واجب است در وهله نخست، صاحب نظران و متخصصان با يكديگر مشورت، و طرحي تهيه كنند؛ سپس دولت اسلامي دستور اجراي آن را به مردم ابلاغ كند. در اين مقام، عمل به اين طرح بر همه مردم واجب مي شود. وجوب عمل به اين طرح، هم به سبب وجوب نهي از منكر، و هم به دليل لزوم اطاعت از دولت اسلامي است كه به معناي اطاعت از ولي امر مسلمانان است.
فرض ديگر اين است كه، در منطقه اي ولي امر مسلمين يا دولت اسلامي، حضور نداشته باشد، يا در كشوري، دولت اسلامي بر سر كار نباشد، يا دولت اسلامي باشد، ولي نتواند مانع دسيسه هاي دشمن گردد. از جمله، ممكن است عده اي معادن و ديگر سرچشمه هاي اقتصادي و تجاري را در دست گيرند و براي رسيدن به مطامع شخصي خود، دولت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. در اين موقعيت، خود مردم بايد براي مبارزه با دسيسه هاي دشمن برنامه ريزي كنند و دشمن را به زانو درآورند، و نقشه او را نقش بر آب كنند؛ زيرا دولت اسلامي، به هر دليل، نمي تواند اين توطئه ها را خنثي كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نساء (4)، .141
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14