(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 مهر 1390- شماره 20039

راهكارهاي تقويت زمينه هاي رشد ديني كودكان و نوجوانان (بخش پاياني)



راهكارهاي تقويت زمينه هاي رشد ديني كودكان و نوجوانان (بخش پاياني)

صديقه توانا
دوران طلايي آموزش پشت نيمكت هاي مدرسه
امروزه كودكان در عصر اطلاعات و دنياي ارتباطات قرار دارند كه اين مسئله، هوشياري درباره اين مخاطبان كم سن و سال را وظيفه اي انكارناپذير مي سازد.
يكي از مباحثي كه دست اندركاران حوزه تعليم و تربيت ديني بايد به طور گسترده با آن آشنايي پيدا كنند، نحوه استنباط كودكان در سنين مختلف از موضوعات و مفاهيم ديني است. به يقين شالوده تفكر ديني آنان را مي توان در همين مفاهيم و برداشت هاي گوناگون جست وجو كرد و اگر درصدد هستيم تا پيام رساني مذهبي، متناسب با ويژگي هاي دانش آموزان را برنامه ريزي كنيم، ناچاريم در دنياي كودكانه آنان گام نهاده و از ديد آنها به معارف ديني بنگريم.
به اعتقاد كارشناسان مسائل تربيتي، مراحل رشد و تكامل درك ديني كودكان و نوجوانان به دوره هاي سه گانه تفكر مذهبي، شهودي، مذهبي عيني و مذهبي انتزاعي تقسيم مي شود. براين اساس، مي توان تعليم و تربيت ديني كودكان را در دو دوره كلي خردسالان 5 تا 9 سال و كودكان 9 تا 13 سال برنامه ريزي كرد.
تعليم و تربيت ديني خردسالان بايد توام با بازي، شوخي، سرگرمي و داستان گويي باشد تا ارتباط مربي و متربي از جاذبه ها و تأثير لازم برخوردار باشد. در دوره دوم نيز استفاده از داستان، شعر، سرود، نمايشنامه و فعاليت هاي عملي و هنري مختلف و سرگرمي هاي گوناگون، يكي از ضرورتهاي تعليم و تربيت به شمار مي آيد.
وقتي پايه هاي اعتقادي محكم باشد
مجتمع آموزشي حافظان وحي به منظور تربيت بچه هايي مؤمن، صالح و سالم و آشنا به امور ديني و قرآني از همان سنين كودكي، 16 سال قبل در شمال شرق تهران افتتاح شد. در اين مجتمع معلمان و مسئولاني دلسوز و متعهد به آموزش قرآن به شيوه اشاره و حفظ و مفاهيم و قصص قرآني مي پردازند و بچه ها با 300 موضوع مختلف آيات الهي در سنين كودكي آشنا و مانوس مي گردند.
خانم بتول حقي مسئول مجتمع آموزشي حافظان وحي و يكي از مؤسسين مدرسه در گفت وگو با گزارشگر كيهان ضمن توضيحاتي در خصوص اهداف تاسيس اين مجتمع و نحوه آموزش قرآن به نونهالان مي گويد: «در سال اول مجتمع، و در دوره اول كار آموزشي خود را با 200 نفر دانش آموز دختر و 180 نفر دانش آموز پسر آغاز كرديم و تا به امروز كه در اين مركز فقط در مركز پيش دبستاني 150 نفر به آموزش قرآن به شيوه اشاره مي پردازند.»
از خانم حقي در مورد وضعيت تحصيلي بچه ها در اين مجتمع مي پرسم كه در پاسخم مي گويد: «دانش آموزاني كه وارد اين مركز مي شوند تا سال سوم راهنمايي در كنار درس هاي آموزشي و تحصيلي مصوب آموزش و پرورش، به فراگيري آيات الهي در زمينه حفظ و مفاهيم مي پردازند.»
به او مي گويم اينكه بچه هاي شما در اين مجتمع در يك فضاي متفاوت تر از مدارس ديگر و جامعه رشد مي يابند و تربيت مي شوند، آيا فكر نمي كنيد اين نونهالان در سالهاي بعد يا هنگام ورود به اجتماع خيلي دچار تضاد و دوگانگي شوند كه در پاسخم اين طور مي گويد: «وقتي پايه هاي اعتقادي بچه ها در خانه و مدرسه محكم شود، اگر دچار تضاد هم شوند، چيزهاي ضدارزش براي آنها خيلي سخيف و پست به نظر مي آيد چون معتقديم كودكان و نوجوانان وقتي در شرايط يكسان آموزشي در خانه و مدرسه قرار بگيرند و پايه هاي ديني، مذهبي و اعتقادي آنها از ابتدا به صورت صحيح و اصولي شكل گيرد، هيچ تندباد حوادثي آنها را نمي لرزاند، اگر بچه ها ارزشها را به صورت درست درك كنند قطعاً فرزنداني مصلح خواهند شد و در نتيجه جامعه اي صالح خواهيم داشت.»
از وي در مورد راه هاي تقويت ديني و تأثير افزايش چنين مدارسي در سراسر كشور سؤال مي كنم كه در پاسخم مي گويد: «اساسي ترين كار در درجه اول آگاهي پدر و مادر از مسائل ديني است كه براي اين كار بايد ساعتهاي زيادي زمان صرف كنند تا بتوانند آموزش درستي براي بچه هاي خود داشته باشند بدون اينكه بخواهند از روش اجبار استفاده نمايند. ضمن اينكه ثبت نام بچه ها در چنين مدارسي قطعاً كمك بزرگي به تقويت بنيه هاي ديني بچه ها در كنار مسائل علمي و آموزشي آنها مي كند.»
وي به آموزش هاي لازم خانواده ها در آموزش و پرورش و كلاس هاي خاص والدين هم تاكيد مي كند و مي گويد: «مسئولان امر تربيتي بايد كلاس هاي خاصي براي آگاهي پدران و مادران در خصوص چگونگي برخورد صحيح با بچه ها داير كنند ضمن اينكه در مدارس به خود بچه ها هم آموزش هاي لازم داده شود. مدارس ما بايد دختران را براي مادر شدن و پسران را براي پدر شدن آماده كنند در حالي كه متاسفانه شاهديم سيستم آموزشي در شرايط فعلي به سمتي پيش مي رود كه دختران را براي كارهاي مردانه و پسران را براي كارهاي زنانه آماده مي سازند. خانم حقي مي گويد: «در حال حاضر خيلي تقسيم بندي درستي روي ارزش هاي اعتقادي نداريم.»
دليل اين گفته خود را افزايش رشته هاي صددرصد پسرانه در دانشگاه ها براي دختران ذكر مي كند و مي گويد: «67درصد صندلي دانشگاه ها را دختران اشغال كرده اند و اكثر آموزشگاه ها دختران را تشويق به ادامه تحصيل مي كنند، حال آنكه مدارس ما بايد دختران را براي مادر شدن پس از اتمام تحصيل تشويق نمايند نه اينكه مشوق آنها شوند كه حتما بايد با انتخاب شغل در اجتماع حضور يابند و در نهايت آن وظيفه اصلي كه تشكيل خانواده و تربيت فرزنداني صالح و نيكوكار و مومن است به ورطه فراموشي سپرده يا كم رنگ شود.»
خانم حقي با اظهار تاسف از اينكه برخي از خانواده ها دختران و پسران خود را براي ازدواج كه يك سنت است آماده نمي كنند مي گويد: «متاسفانه خانواده هاي مرفه با ازدواج فرزندان خود و ريخت و پاش هاي اضافه و ترويج چشم و هم چشمي و تجملات، اصل ازدواج و تربيت فرزنداني مومن و متعهد را زير سوال مي برند و خوشبختي فرزندان و آيندگان خود را ناديده مي گيرند، زوج هاي جوان بايد ياد بگيرند كه قبل از بچه دار شدن روي تربيت نوزاد خود تفكر كنند و راه درست را برگزينند و لقمه حلال بخورند و بذر تعليم تربيت را قبل از تشكيل نطفه در زمين زندگي مشتركشان بپاشند.»
فرآيند طولاني و پيوسته تربيت
تربيت كودك فرايندي طولاني و به هم پيوسته دارد. و يكي از مسائل مهم جامعه هم تربيت كودكان و نوجوانان است كه اگر به شكل علمي و با استفاده از دستورات ديني و تعاليم حيات بخش اسلام و شيوه هاي عالمانه ائمه«ع» و علماي رباني به آن پرداخته و براساس آن عمل شود، بسياري از مشكلات تربيتي، اخلاقي و مفاسد اجتماعي از بين خواهد رفت.
مجتبي جعفريان كارشناسي مسائل ديني و مربي امور تربيتي در گفت وگو با گزارشگر كيهان با تاكيد بر اين موضوع كه اگر فرزند تربيت ديني داشته باشد بركاتش به خود او و ديگران خواهد رسيد، خاطر نشان مي كند: «كودكي كه توسط والدين و با كمك آنها با خدا آشنا مي شود، هيچ وقت احساس پوچي نمي كند و در تمام زواياي زندگي اش تكيه گاه محكمي خواهد داشت و با همين تكيه گاه در برابر سختي ها و مشكلات استقامت مي كند.»
جعفريان مراقبت هاي قبل از تولد را در تقويت آموزش ها و تربيت ديني فرزندان حائز اهميت مي داند و مي گويد: «آنچه در ساختن شخصيت انسان موثر است، خيلي بيش تر از مدرسه و جامعه آغاز مي شود و به مسئله تغذيه، شيرمادر، روحيات والدين و... مربوط است. اهل معرفت و انسان هاي دقيق و ارزشي در به وجود آمدن نسلي پاك، نجيب، باايمان و اهل صلاح و فلاح به اين نكات و ريزه كاريها هم توجه مي كنند. در زندگي نامه بسياري از بزرگان دين با شهيدان اسلام مي خوانيم و مي شنويم كه مادرانشان در ايام بارداري و شيردادن مواظب حالات روحي خود بوده اند، با وضو به آنها شير مي دادند، غذاي حلال مي خوردند و در هر مجلسي شركت نمي كردند و ... ضمن اينكه مادر در ايام بارداري يا هنگام شيردادن چه صداهايي بشنود (ترانه يا تلاوت قرآن) چه تصاوير و فيلم هايي ببيند، در چه جلساتي شركت كند و باچه كساني معاشرت داشته باشد، همه در تكوين شخصيت معنوي فرزند موثر است.»
درخواست فرزند صالح داشته باشيم
يكي ديگر از مراقبت هاي دوران قبل از تولد كه تاثير فراواني در تربيت ديني بچه ها دارد، دعا و نيايش و درخواست فرزند صالح از خداوند است.
مجتبي جعفريان در ادامه صحبت هاي خود با گزارشگر كيهان با استناد به حديثي از حضرت علي«ع» در همين موضوع مي گويد: «از حضرت علي«ع» روايت شده كه فرمودند: من از خداي خود فرزنداني زيبا روي و خوش قامت نطلبيدم، بلكه از پروردگارم خواستم فرزنداني به من عطا كند كه مطيع خدا و خائف از او باشند، تا هرگاه به آنان مي نگرم كه مطيع خدايند، چشمانم روشن گردد. »
وي همچنين به سن مناسب براي تربيت ديني بچه ها هم اشاره مي كند و مي گويد: «بهترين زمان براي اين امر دوره نونهالي است، چرا كه فطرت خداجوي نونهالان دست نخورده است و اين كار مربي را بسيار ساده مي كند. قلب كودك در اين سن چونان زمين خالي است كه هر بذري را در آن بكاريد رشد خواهد كرد: »وي به والدين توصيه مي كند كه آموزش مستقيم ارزش هاي ديني را از 2 سالگي آغاز كنند. چرا كه حس مذهبي كودك نيز از اين سن آغاز مي شود.
اين مربي امور تربيتي همچنين راه هاي تثبيت آموزه هاي ديني را تداوم والدين، تهيه امكانات جذاب مثل سجاده، عطر، چادر و... تمرين و ممارست، حضور در محافل مذهبي، ارتباط با خانواده هاي مذهبي و الگودهي مناسب ذكر مي كند و مي گويد: «القاي ارزش هاي ديني تا حدود 6 سالگي به طور مستقيم ممكن است، زيرا كودكان تا اين سن مقاومت رواني فراواني در مقابل آموزه هاي ديني ندارند. اما از اين سن به بعد با توجه به افزايش مقاومت رواني آنان بايد از شيوه هاي القايي غيرمستقيم مثل داستان، شعر، شرح حال بزرگان، فيلم، كارتون و نمايشنامه استفاده كرد.»
مدرسه، طلايي ترين دوران رشد
طلايي ترين دوران آموزشي بچه ها در مدارس سپري مي شود و مي طلبد كه مسئولان امور آموزش اهتمام ويژه اي به اين مسئله مهم داشته باشند.
از اين مربي امور تربيتي در مورد فعاليت هاي آموزش و پرورش در راه تثبيت ارزش هاي ديني و اخلاقي دانش آموزان سؤال مي كنم كه در پاسخم مي گويد: «تاسيس نهاد مقدس امور تربيتي در بدنه آموزش و پرورش اولين و مهم ترين گام در جهت رشد معنويت و تحكيم عقايد در ميان كاركنان و دانش آموزان بود كه به مرحله اجرا درآمد.
برگزاري مسابقات قرآني، معارف اسلامي و هنري با هدف ارتقاي معنويت، توجه به مراسم صبحگاه و ظهرگاه و غني سازي محتواي برنامه ها براي آشنايي دانش آموزان با قرآن، ادعيه، احاديث، اخلاق، برگزاري اردوها با هدف آشنايي بامراكز مذهبي و ديدار با علما و مراجع تقليد نيز برخي از مهم ترين سرفصل هاي برنامه هاي آموزش و پرورش در راستاي تقويت باورها و اعتقادات ديني دانش آموزان است.»
جعفريان توجه و عنايت ويژه به اقامه نماز جماعت در مدارس و غني سازي و پربار نمودن ساعات درس قرآن و تأسيس مراكز خاص قرآن آموزي را از ديگر برنامه هاي مذهبي بيان مي كند و راه اندازي 10 هزار مدرسه قرآن در سراسر كشور با هدف ياددهي، روخواني و روانخواني قرآن براي تمام اقشار جامعه را گام بسيار مثبتي دراين زمينه مي داند.
راه هاي تربيت كودك از نظر اسلام
تربيت امري فرآيندي است و در تمام مدت عمر اتفاق مي افتد، اما هر چيزي داراي بهترين زمان است و از جمله بهترين زمان تربيت، دوران كودكي و نوجواني است.
حجت الاسلام خليل منصوري محقق و پژوهشگر در گفت وگو با گزارشگر كيهان با بيان مطلب فوق مي گويد: «دراين دوره كودك همانند خشت خام است كه هر نقشي را به خود مي گيرد. از اين روست كه سفارش بسياري براي تاديب كودكان در اين دوره بيان شده است. اميرمومنان علي(ع) به امام حسن(ع) سفارش مي كند كه اين زمان بهترين زمان تربيت و تاديب كودكان است؛ آن حضرت در وصيت به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايد: دل جوان، مانند زمين كشت نشده است. آنچه در آن افكنده شود، مي پذيرد. از اين رو، پيش از آن كه دلت سخت گردد و خردت سرگرم شود، به تربيت تو همت گماشتم. (نهج البلاغه، از نامه 31).»
وي تاكيد مي كند:«نبايد بگذاريم تا شخصيت كودك شكل گيرد و آن گاه اقدام به تربيت و تاديب كنيم. اين سادگي است كه كودك را رها كنيم تا به حال خودش باشد و آن گاه پس از شكل گيري شخصيت اقدام به تاديب كنيم. برخي از مردم حتي مومنان، دختران خردسال را با وضعي نامناسب به اجتماعات مي برند و لباس هاي نامناسب به آنان مي پوشانند و موهاي ايشان را برهنه مي گذارند. سپس توقع دارند كه در هنگام بلوغ شكل و ظاهري ديگر به خود گيرد و حجاب داشته باشد، درحالي كه تا پيش از اين نيمه عريان در اجتماع رفت و آمد داشته است. اين دختر كه شخصيت او اين گونه شكل گرفته و به اين وضعيت عادت كرده است، ديگر به سادگي تحت پوشش حجاب نمي رود؛ چون عادت به اين پوشش جديد ندارد و نسبت به آن مقاومت مي كند؛ زيرا در زمان فرمانبرداري و تقليد كه دوست داشت مانند مادرش چادر بر سر كند، اجازه داده نشده تا با تقليد اين سنت و جامعه پذيري به وي منتقل شود، اكنون كه دوره وزارت است، ديگر وزير نخواهد بود و خود مدعي راه ديگري است و پوشش خود را كه به آن عادت كرده است ادامه مي دهد.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14