تأملات مصري

سجاد صفارهرندي
تاريخ تحولات شش ماهه اخير عالم اسلامي را بايد به قبل و بعد از حمله انقلابيون مصري به سفارت اسرائيل در قاهره تقسيم كرد.
به ويژه اين حادثه مهم و نمادين، سخافت و بي بنيادي تحليل هايي را نشان مي دهد كه بر اساس آنها بخش قابل توجهي از ظرفيت هاي نظام -عمدتاً دستگاه ديپلماسي- از نقش آفريني مناسب در تحولات موسوم به «بيداري اسلامي» بازماندند. تحليل هاي محير العقولي كه در كل دنيا، به جز رفقاي ما، فقط مفسرهاي زهوار در رفته حزب كمونيست روسيه به آن قائل بودند!
هر چند قبل از اين هم ماجرا روشن تر از اين بود كه نيازي به توضيح داشته باشد، اما حالا خيلي صريح مي شود از دوستان پرسيد كه آيا واقعاً عقل آمريكايي ها اين قدر «گرد»(!) است كه براي حل و فصل مشكلات و بازتوليد ارتقا يافته سلطه شان در منطقه، يكباره و به صورت همزمان همه همپيمانان سنتي خود را كلّه پا كنند؟ تازه آن هم نه به شيوه تغييرات - به اصطلاح- اصلاح طلبانه و بند و بستهاي سياسي، بلكه از طريق جنبشهاي توده هاي انقلابي كه اگر خوشبينانه نگاه كنند، نهايتش معلوم نيست كه چيست و اگر واقع بينانه به سنت هاي مبارزاتي اسلامگرايانه و ويژگي هاي فرهنگي و تاريخي و خشم و نفرت انباشته از آمريكا و به ويژه اسرائيل در اين كشورها بنگرند، معلوم است كه چگونه سرنوشتي در تقدير اين كشورهاست. براستي ما فكر مي كنيم كه از برآيند كار آن همه سيستمهاي طرح ريزي استراتژيك و اتاق فكرهاي ريز و درشت آمريكايي، چنين قمار احمقانه اي در مي آيد؟ حذف مبارك به عنوان نزديك ترين دوست عرب اسرائيل و ركن ثابت برنامه هاي منطقه اي آمريكا، آن هم با جنبشي انقلابي، معنايي جز شكستي تمام عيار براي آنان دارد؟ و...
البته اين واضح است كه آمريكا و غرب -به خيال خود- با درس گيري از تجارب انقلاب اسلامي ايران، بنا را بر اين گذاشته اند كه حتي المقدور اين بار در كنار جنبش ها قرار گيرند و دست كم خود را از آماج خشم و نفرت آنها دور كنند. اين هم صحيح است كه آنها از چند دهه قبل، به تعبير دكتر كچويان، برنامه اي براي«تجديد دموكراتيك سلطه» داشته اند و در ماجراهاي اخير نيز سعي در تعقيب و بازسازي آن دارند. اما با استفاده از اين گزاره هاي صحيح چگونه مي توان به خدشه در اصالت موج اخير بيداري اسلامي برخاست؟ از كجاي اين گزاره هاي صحيح بر مي آيد كه «حوادث اخير منطقه اصولاً پروژه اي آمريكايي است و ما نبايد با آنها همراه شويم؟».
از سوي ديگر، مگر نه اينكه غرب در تعامل با انقلاب اسلامي ايران هم نهايتاً به چنين راهبردي رسيد؟ فقط تفاوت اين است كه راهي كه كارتر درباره ايران ظرف يك سال پيمود، اوباما درباره مصر به مدت يك هفته طي كرد. در هفته اول قيام مصر، دستگاه سياست خارجي آمريكا بعد از چند موضع گيري متناقض و آشفته نهايتاً با مشاهده عمق و گستره نارضايتي و اعتراض به «تغيير رژيم» تن داد و از لزوم رفتن مبارك سخن گفت. در مورد ايران و شاه، آمريكا بعد از حدود يك سال حمايت از سركوب و خونريزي، نهايتاً به نوعي آلترناتيو ليبرال و ملي گرا - بختيار و به يك معنا در مرحله بعدي بازرگان- رضايت داد. آيا اين دليلي براي ترديد در اصالت انقلاب كبير اسلامي مي تواند باشد؟
اگر براي مديريت بر موج اخير بيداري اسلامي در منطقه طرح و نقشه آمريكايي و غربي هست، مي بايست در مقابل به دنبال «ضد نقشه ايراني و اسلامي» براي آن بود. زمينه ها و امكان هايي كه براي طراحي و پيشبرد اين ضد نقشه وجود دارد، به مراتب از خود آن نقشه بيشتر است. كما اينكه روند تحولات مصر، به طور مشخص، از بلند شدن بوي مرگ نقشه آمريكايي حكايت دارد.
¤ دانشجوي دكتراي جامعه شناسي

اعتراضات ادامه دار كنكور دكتري داوطلباني كه قبول شدند اما دانشجو نشدند!

پس از اعلام نتايج نخستين آزمون نيمه متمركز دكتري سال 90 موج اعتراضات پذيرفته نشدگان كه از شرايط خاصي برخوردار بودند، آغاز شد اعتراضاتي كه نشانه عدم شفافيت در قوانين و نحوه اطلاع رساني به داوطلبان بود.
به گزارش مهر، پس از اعلام نتايج آزمون دكتري در روز 23 شهريور ماه 90 ، برخي از داوطلبان كه نتيجه آزمون خود را پس از پشت سر گذاشتن دو مرحله طولاني و سخت آزمون كتبي و مصاحبه در دانشگاه ها مشاهده مي كردند با سؤالات زيادي مواجه شدند.
برخي از پذيرفته نشدگان در تماس هاي متعدد با خبرگزاري مهر، نكات زيادي را كه نشانه عدم شفافيت در قوانين اعلامي و اطلاع رساني ناقص در اين زمينه را متذكر شدند.
گروهي بر اين نكته تاكيد داشتند كه چگونه است كه فردي به عنوان دارنده بالاترين نمره به دانشگاه معرفي شده است و در زمان مصاحبه هم توانسته است، نمره خوبي كسب كند اما در پذيرش نهايي مردود شده است. اين در حالي است كه دانشگاه ها نمره كتبي را درنظر نمي گرفتند و به گفته مسئولان آموزش عالي دانشگاه ها در پذيرش دانشجوي دكتري و تعيين شاخصهاي پذيرش در مصاحبه اختيار داشتند.
نكته اعتراضي برخي ديگر از پذيرفته شدگان كه جزو گروه مربيان پيماني بودند اين بود كه اين افراد با وجود پذيرفته شدن به دليل ممانعت دانشگاه ها از پذيرش آنها سرگردان شده بودند. اين افراد كه بخشي در زمان اعلام نتايج كتبي معترض بودند، تاكيد مي كردند كه اگر از ابتدا قرار نبوده است كه مربيان پيماني از سهميه هاي مورد نظر در پذيرش دوره دكتري بهره ببرند چرا گزينه هاي مورد نظر در زمان ثبت نام اعلام شده است.
اين افراد در بخش ديگري از اعتراضات خود يادآور شده اند: هيچ قانوني به صورت شفاف بيان نكرده بود كه مربيان پيماني نمي توانند در آزمون از امتياز مربي خود استفاده كنند.
همچنين معترضان به نكته ديگري در زمان اعلام نتايج اشاره كرده و اظهار داشتند: بسياري از مربيان بدون احتساب سهميه 80 درصدي مربيان در پذيرش آزاد نمرات لازم را كسب كرده اند و حال كه پذيرفته شده اند چرا با اطلاق عنوان مربي پيماني از ثبت نام آنان در دانشگاه ها خودداري مي شود.
علاوه بر اعتراضاتي از اين دست، بسياري از پذيرفته شدگان و داوطلبان آزمون دكتري به عدم تخصصي بودن منابع آزمون، اتلاف وقت داوطلبان در زمان معرفي به مصاحبه هاي دانشگاه ها، طولاني شدن روند پذيرش و ايجاد اختلال در مسير كاري و يا تحقيقي اين گروه از داوطلبان اشاره كردند.
در اين ميان سخن يكي از داوطلبان آزمون دكتري نيز قابل توجه بود كه با وجود تاكيد بسيار شورايعالي انقلاب فرهنگي، شخص وزير علوم و ساير مسئولاني كه به افزايش ظرفيت پذيرش دكتري معتقد هستند، يك دانشگاه تنها نيمي از ظرفيت خود را تكميل كرده است و نيمي ديگر از ظرفيت خود را خالي نگه داشته است . اين در حالي است كه در غير اين صورت داوطلباني كه نمرات لازم را براي ورود به اين دانشگاه داشتند مي توانستند از ظرفيت باقيمانده استفاده كنند.
مشخص نبودن فرآيند پذيرش نهايي در دانشگاه ها و اعمال سليقه برخي از دانشگاه ها در زمان مصاحبه و درنظر نگرفتن هزينه و وقت داوطلبان بخش ديگري از اعتراضات اين افراد بود.
اين در حالي است كه در زمان ثبت نام در گزينه نحوه پذيرش تنها عنوان «مربيان آموزش رسمي» درج شده است اما در زمان اعلام نتايج نهايي در بند 6 -3 اطلاعيه ثبت نام آمده است: «ارائه معرفي نامه رسمي مبني بر واجد شرايط بودن براي استفاده از امتياز ويژه مربيان رسمي قطعي و رسمي آزمايشي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري. اين سهميه شامل مربيان رسمي قطعي و رسمي آزمايشي شاغل در «وزارت علوم، تحقيقات و فنّاوري»، «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي»، «موسسات آموزش عالي غيرانتفاعي و غيردولتي»، «دانشگاه پيام نور»، «دانشگاه جامع علمي - كاربردي» و دستگاه هاي اجرايي منظور مي گردد. بنابر دستورالعمل اعلام شده از سوي معاونت آموزشي وزارت علوم، تحقيقات و فنآوري مربيان پيماني دانشگاه ها، كليه مراكز آموزشي پژوهشي و دستگاه هاي اجرايي مشمول استفاده از سهميه مربيان نمي باشد.»

طنين زنگ سيلي اسلام در گوش اسرائيل

وبلاگ اسكالپل-دانشجوي دامپزشكي
مهم نيست كه رسانه هاي غربي او را چه بنامند؛ مرد عنكبوتي مصري يا هر چيز ديگر. او دومين نفري بود كه بعد از «احمد شحات» پرچم رژيم صهيونيستي را از بام سفارت اسرائيل به زير كشيد. او كه هنوز نامش را نمي دانم، بعد از اينكه پايين آمد، در مقابل دوربين هاي تلويزيوني گفت: «من از خدا خواستم كه كمكم كند و من آن بالا به حفظ جان خودم فكر نكردم.» آن يكي هم با خشم در مقابل دوربين فرياد مي زد كه «مبارك عزت ما را در برابر اسرائيل پايمال كرد.» طنين زنگ سيلي اسلام كه بعد از جوانان حزب اللهي لبنان در جنگ 33 روزه اين بار به دست جوانان مصري به گوش اسرائيل خوابانده شد هنوز در گوش شيمون پرز و نتانياهو و ريچارد هلمن و هيلاري كلينتون و اوباما زنگ مي زند. اين زنگ در گوش رسانه ها خاصه امپراطور صهيونيست رسانه، رابرت مورداك، بلندتر است. آنها كه تا ديروز حركت مردم منطقه را «بهار عربي» مي ناميدند، نمي دانند حركت جوانان مصري را كه به نام الله و به رسم شهادت طلبي پرچم اسرائيل را كندند و به زير انداختند چه بنامند؟ آه! داشت يادم مي رفت، گويا قرار است سرنگوني آل سعود هم در مصر كليد بخورد .
رسانه هاي جهان هنوز نمي دانند «بيداري اسلامي» يعني چه؟ و هنوز از اينكه رهبر جمهوري اسلامي اين حركت را «بيداري اسلامي» ناميده گيجند. آنها در بهت كامل به سر مي برند. رسانه ها كه تا ديروز داشتند خبر مطالبه جوانان مصري مبني بر خروج سفير رژيم صهيونيستي از مصر را توي اخبار ديپلماتيكشان پخش مي كردند، از پخش خبر تسخير سفارت اين رژيم به دست همان جوانان عاجز مانده اند و آشكارا دري وري مي گويند! تحليلگر صداي آمريكا ديشب در حالي كه نمي دانست بايد چه بگويد، با وقاحت مي گفت: «اين كار در هر نقطه جهان محكوم است. چرا كه سفارتخانه هر كشور خاك آن كشور محسوب مي شود و مصون است.» دوست داشتم لجني به دستم
مي رسيد تا بر دهان او بزنم تا صحبت از خاك نكند كه خاك فلسطين، 60 سال است كه در اشغال رژيم صهيونيستي است. وبسايت ها هم در مقابل اين اتفاق هنوز خاموشند و در بهت مطلق به انعكاس تصاوير و ويدئو هاي حادثه11 سپتامبر با محوريت تبليغ عليه مسلمان ها مشغولند. البته اينها هميشه اين طور بوده اند. به قول سيد شهيدان اهل قلم، سپهر اطلاعاتي غرب فروريخته است و ماهواره ها ديگر به داد حاكميت جهاني غرب نمي رسند و هركس كه حاكميت ماهواره ها را با حاكميت جهاني غرب مترادف گرفته، اشتباه كرده است. او وقتي در مورد وقوع انقلاب اسلامي در درون اين سپهر اطلاعاتي مي نويسد از بهت و عجز رسانه هاي غرب در برابر انقلاب اسلامي ياد مي كند و بعد مي گويد اتفاقي اين چنين باز در هر نقطه ديگر عالم قابل تكرار است و به عكسي اشاره مي كند كه در بوسني گرفته است، جواني اروپائي كه با موهاي بلند و عينك رمبويي پيشاني بند «الله اكبر، جهاد» بسته است .
هر چند حركت هاي انقلابي و جهادي با وجود سيطره رسانه اي غرب - كه علي الظاهر ده سال است كه عليه مسلمان هاست در هر كجاي عالم مي تواند اتفاق بيفتد، اما اين حركت در مصر خيلي دير اتفاق افتاد. نفرين به مبارك كه سي سال اين حركت را به تأخير انداخت. بغض فرو خفته مردم مسلمان مصر، بعد از سرنگوني مبارك، دو شب پيش ناگهان سر باز كرد و حركتي رخ داد كه هيچ كم از تسخير لانه جاسوسي آمريكا در ايران نداشت و اگر تسخير سفارت اسرائيل انقلاب دوم مصري ها ناميده شود باز هيچ بيراه نيست. ديشب به ياد خطبه هاي امام خامنه اي (روحي له الفداء) در نماز جمعه و بعد از آن در حسينيه امام خميني (ره) افتاده بودم كه مي فرمودند بازار
تحليل ها در مورد وقايع منطقه به ويژه مصر داغ است اما ريشه انقلاب مردم منطقه بويژه مصر بر باد رفتن كرامت آنها به دست حكام خيانتكار آن هاست و آن ها عليه خيانت حكامشان در قضيه فلسطين و پايمال شدن عزتشان در برابر آمريكا و اسرائيل است كه بپا خواسته اند. ديشب يك بار ديگر دلم شهادت داد كه امام خامنه اي
(روحي له الفداء) بحق رهبري جهاني است كه خود در رأس همه، از آنچه ما را به داشتن آن مي خواند - بصيرت - برخوردار است. به ياد ندارم جز او هيچ كس ديگري انقلاب مصر را به اين صورت تحليل كرده باشد. اگر هم ديگراني بودند كه اين حرف را زدند بعد از ايشان بود كه زدند.
خون فرزندان اسلام كه به دست اسرائيل و خدمت گزارانش ريخته شده، خون عزالدين قسام، خون فتحي شقاقي، خون شيخ راغب حرب، خون سيد عباس موسوي، خون احمد قصير، خون خالد اسلامبولي، خون عماد مغنيه به ثمر نشسته است. كجايند آنهايي كه عماد مغنيه را با ناجوانمردي به شهادت رساندند و بعد از آن عربده كشيدند كه انتقام اين خون پس چه شد؟ كورند آنهايي كه نمي بينند كه انتقام خون شهيد را خداست كه مي گيرد و دست خدا فقط از آستين حيدر كرار است كه بيرون مي آيد. دست حيدر كرار براي كندن در خيبر يك بار ديگر از آستين بيرون آمده. يا مرتضي علي مددي! فرياد حلقوم مجروح جهان اسلام اين است و جز اين نيست. وعده خدا محقق شده و عباد خدا بعد از سفارت اسراييل به درون تك تك خانه هاي اسراييلي هم خواهند رفت... فجاسوا خلال الديار و كان وعدا مفعولا .

بازنگري در محتواي آموزشي معارف اسلامي لازمه تقويت تحليل ديني دانشجويان

ضعف محتواي آموزشي معارف اسلامي در دانشگاه ها و تطابق نداشتن آن با مقتضيات زماني و نيازهاي ديني دانشجويان شرايطي را فراهم آورده تا دانشجويان نه تنها قدرت چنداني براي تحليل مسائل ديني ندارند بلكه گاه رغبت چنداني به حضور در كلاس هاي آموزشي آن نيز ندارند.
امروزه در اغلب موارد آموزش مفاهيم ديني به دانشجويان در قالب چند واحد درسي معارف اسلامي خلاصه مي شود حال آنكه برخورداري از ايمان و معرفت ديني با پشتوانه اي محكم براي دانشجوياني كه نسبت به ساير اقشار جامعه به راحتي در معرض پذيرش اديان و نحله هاي حاشيه اي و انحرافي قرار دارند، چه بسا از وجوب بيشتري نسبت به ساير واحدهاي درسي برخوردار است.
البته آموزش معارف اسلامي در قالب مطالب كم محتوا و تكراري در دانشگاه ها موجب شده تا بسياري از دانشجويان خود را بي نياز از آشنايي با آن بدانند و رغبت چنداني براي حضور در چنين كلاس هايي نداشته باشند.
اهميت اين موضوع خبرگزاري قرآني ايران را بر آن داشت تا ضرورت تبيين مفاهيم اصيل و عميق ديني براي دانشجويان را در ميان كارشناسان ديني، مسئولان فرهنگي و آموزشي و جمعي از اساتيد معارف دانشگاه ها به كنكاش بگذارد كه قريب به اتفاق آنها با ضروري دانستن تدريس اين دروس بر لزوم بازنگري در محتواي آموزشي آن تاكيد كردند.
حجت الاسلام والمسلمين «سعيد سليمي» استاد معارف دانشگاه علوم پزشكي ايران و «علي عارفي كيا» استاد معارف دانشگاه شهيد بهشتي از جمله اساتيدي بودند كه بر لزوم فراگيري مباني ديني در ميان دانشجويان توصيه كرده و معتقد بودند كه ذهن دانشجو انبار نيست تا با القاي مطالب كم محتوا و حاشيه اي به افرادي دين دار مبدل شوند از اين رو با ايجاد شرايط مناسب بايد دانشجو را به تفكر واداشت تا به درجه مناسبي از قدرت تحليل ديني برسند.
طرح شبهات ديني در كلاس هاي درسي از ديگر مواردي بود كه اساتيد معارف برخي دانشگاه ها به آن اشاره كردند و خواستار ايجاد چنين شرايطي آن هم بدون دغدغه هاي ذهني براي دانشجويان شدند.
آماده سازي فضاي لازم و ايجاد رغبت در ميان دانشجويان براي حضور در كلاس هاي آموزشي معارف از ديگر مواردي بود كه در اين بررسي به آن اشاره شد و حصول آن را منوط به شرايط متعددي از جمله بهره مندي از اساتيدي با سطح آگاهي بالا در حوزه ديني و تطبيق آن با مقتضيات زماني دانسته اند.
البته همه كارشناسان مخاطب ايكنا در تهيه اين گزارش با اين نظر موافق نبودند و نقش استاد در اين زمينه را چندان مهم ارزيابي نكردند كه از جمله آنها مي توان به «موسي ملايري» عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز اشاره كرد.
وي معتقد است كه رسالت اساتيد تنها انتقال مطالب درسي است و نقش ديگري ندارند و اين وظيفه مبلغان ديني است كه ذهن و افكار دانشجويان را مخاطب قراردهند و براساس دانستني هاي خويش استدلالات مكفي را براي درك دانشجويان تبيين كنند.
اين در حالي است كه «عليرضا صالحي» مديركل امور فرهنگي دانشگاه آزاد اسلامي نه تنها نقش اساتيد معارف اسلامي در گرايش دانشجويان به مفاهيم اسلامي را مهم دانسته بلكه به نقش اساتيد دروسي غير از معارف اسلامي نيز در اين راستا تأكيد كرده است.
مقوله ديگري كه در بارورسازي قدرت تحليل ديني دانشجويان به آن اشاره شد، تناسب نداشتن محتواي كتاب هاي درسي معارف اسلامي با نيازها و خواسته هاي به روز دانشجويان بود كه كارشناسان زيادي از نبود اين تناسب انتقاد كردند.
اين در حالي است كه حجت الاسلام والمسلمين «علي سرلك» استاد معارف اسلامي در دانشگاه هنر در اين زمينه معتقد است كه اشكالات و انتقاداتي در محتواي كتاب هاي معارف اسلامي در دانشگاه ها وجود دارد اما براي برطرف كردن اين اشكالات نبايد دچار افراط و تفريط شويم از اين رو بهترين كار در حال حاضر اين است كه با همين كتاب ها دانشجويان را آموزش دهيم تا در فرصت مناسب تغييرات لازم در محتواي آن ايجاد شود.
«مريم معين الاسلام» استاد معارف اسلامي در دانشگاه قم نيز با اشاره به مطلوب نبودن محتواي كتاب هاي درسي معارف اسلامي مي گويد: محتواي اين كتاب ها براي تقويت تحليل ديني دانشجويان لازم است اما در حد مطلوبي نيست، همچنين براي اينكه محتواي كتاب هاي موجود در دانشجويان تأثيرگذار باشد لازم است از وجود اساتيد خبره و توانمند در عرصه ديني استفاده شود.
مطالب موجود در كتاب هاي معارف اسلامي در برخي موارد مبتلابه نيستند تا بتوانند به نيازهاي روز دانشجويان پاسخ دهند، اما مي توان اين نقصان را با استفاده از شيوه بيان مناسب و اطلاعات به روز اساتيد تا حدودي رفع كرد.
نكته مهم ديگري كه نبايد فراموش كرد اين است كه انتظار تقويت تحليل ديني دانشجويان با گذارندن چند واحد درسي معارف اسلامي، توقع بيهوده و نابجايي است، زيرا مسلما اين مفاهيم با اين گستردگي و ظرافت در چند واحد درسي گنجانده نخواهند شد بلكه در صورت استفاده از اساتيد مجرب تنها بخش كوچكي از شبهات ديني دانشجويان را پاسخ خواهند داد.
حجت الاسلام والمسلمين «داوود پارسا» استاد معارف اسلامي دانشگاه قم نيز معتقد است كه اختصاص تعداد واحد و محتواي كتاب هاي درسي معارف اسلامي در دانشگاه ها در تقويت تحليل ديني دانشجويان از اهميت بالايي برخوردار است از اين رو مسئولان آموزشي بايد در تأليف كتاب هاي معارف اسلامي دقت بسياري داشته باشند، اما يقينا هيچ گاه اين هدف متعالي با چند واحد درسي محقق نخواهد شد.
حجت الاسلام والمسلمين «عباس حسن پور» استاد معارف و اخلاق دانشگاه آزاد اسلامي نيز درباره اختصاص تعداد واحد درسي به معارف اسلامي مي گويد: ديدگاه تحليل ديني دانشجويان با چند واحد معارف اسلامي تقويت نمي شود هر چند هر دانشجويي نيازمند گذراندن واحدهاي درسي معارف اسلامي شامل اخلاق، تفسير و معارف و... است، اما اين دروس داراي جنبه هاي علمي و تئوري است از اين رو با تدريس اين دروس آن هم در چند واحد نظري نمي توان انتظار معجزه داشت.
البته در مسير تقويت تحليل ديني عوامل بسياري وجود دارد كه به طور اجمالي مي توان به نقش نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها و استفاده هماهنگ از منابع مشترك براي آموزش تمام دانشجويان در رشته و گرايش هاي مختلف دانشگاهي اشاره كرد.
نگاه واقع بينانه به فضاي حاكم بر دانشگاه ها حاكي از گرايش تعدادي از دانشجويان به نحله هاي انحرافي است كه چه بسا به ترويج و تبليغ آن در ميان سايرين نيز مي پردازند و درك درست از اين واقعيت ها توسط متوليان در شرايط فعلي از ضروريات است تا با تدوين برنامه هاي كلان و هماهنگ به مقابله با چنين آسيب هايي بپردازند.
بي شك آنچه در اين راه مي تواند به عنوان پشتوانه هاي محكم و استوار در تدوين چنين برنامه هايي به ايفاي نقش بپردازد، بازگشت به مفاهيم قرآني و سيره نبوي و ائمه اطهار(ع) است تا بتوان پايه هاي ساختاري و فكري دانشگاه ها را با تكيه بر موازين اسلامي و قرآني به درستي پايه ريزي كرد.

اجراي درس «فرهنگ و تمدن» در دانشگاه هاي وابسته به وزارت علوم

جلسه يكصد و ششم كميته فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، به رياست دكتر علي اكبر ولايتي در دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي برگزار و مقرر شد درس دو واحدي فرهنگ و تمدن در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري اجرايي شود.
به گزارش مهر، در اين جلسه در خصوص اجرايي شدن درس دو واحدي فرهنگ و تمدن در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، مقرر شد نماينده اين وزارتخانه پيگيريهاي لازم را جهت اجرايي شدن اين مصوبه انجام دهد.
همچنين در اين جلسه نحوه تعامل با شوراي سلامت رسانه ملي در زمينه هاي فرهنگ و تمدن مورد بحث قرار گرفت و مقرر شد تا با توجه به هماهنگي هاي به عمل آمده در اين جلسه، برنامه هاي رسانه ملي در زمينه طب سنتي بيشتر شود.
در اين جلسه درباره دبيرخانه دائمي همايش معماري و شهرسازي اسلامي در دانشگاه هنر اسلامي ضمن مصوب قرار گرفتن اين موضوع، مقرر شد كميته فرهنگ و تمدن با همكاري آيسسكو از اين همايش بين المللي پشتيباني كند.
همچنين در اين جلسه، دكتر علي اكبر ولايتي - رييس كميته فرهنگ و تمدن شوراي عالي انقلاب فرهنگي- گزارش كاملي از نحوه برگزاري كنفرانس بيداري اسلامي ارائه كرد.
وي با اشاره به حضور و استقبال چشمگير صاحب نظران و انديشمندان جهان اسلام از كنفرانس بيداري اسلامي، گفت: از 800 ميهمان دعوت شده 700 نفر از 80 كشور جهان اسلام در كنفرانس بيداري اسلامي حضور داشتند و اين كنفرانس با نظم بسيار زيادي برگزار شد.

اقتصاد دانش بنيان در دانشگاه ها وجود ندارد

رئيس جهاد دانشگاهي كشور با تاكيد بر تقويت علم آموزي در دانشگاههاي كشور گفت: اقتصاد دانش بنيان اكنون در دانشگاههاي كشور وجود ندارد.
به گزارش مهر، محمد حسين يادگاري در نهمين گردهمايي سراسري اشتغال جهاد دانشگاهي در مجتمع رفاهي وزارت كشور افزود: جهاد دانشگاهي با مسئوليت پيگيري انقلاب فرهنگي در سال 59 در كشور تاسيس شده است.
وي اظهار داشت: اين نهاد علمي پژوهشي كشور با گذشت سي و يك سال از انقلاب اكنون در رشته هاي مختلف علوم پايه، پژشكي، فني و مهندسي و هنر اقدامات پژوهشي فراواني صورت داده است.
رئيس جهاد دانشگاهي كشور توليد علم و ارتقاء بخش فناوري دانشگاهها از دغدغه هاي اساسي مسئولان نظام است، تصريح كرد: بايد با تغيير زيرساخت ها در بخشهاي مديريت، آموزش، پشتيباني و پژوهش دانشگاهها، اين مهم را محقق كرد.
يادگاري با بيان اينكه جهاد دانشگاهي بايد در داخل دانشگاه حضور داشته باشد به رسالت اساسي خود عمل كند، يادآور شد: با تحقق اين مهم، بسياري از خروجي هاي دانشگاه جذب بازار كار و صنعت و توليد مي شوند.
وي با تاكيد بر استفاده دانشگاهيان از اساتيد، مبتكران و انديشمندان جهاد دانشگاهي افزود: براي داشتن جهاد دانشگاهي فعال و پويا نيازمند توسعه زيرساختهاي پژوهشي و آموزشي دانشگاهها هستيم.
سيد علي اكبر طاهايي، استاندار مازندران با اشاره به اينكه يكي از موضوعات مهم و جدي استان، ايجاد اشتغال در جامعه است، اظهار داشت: جهاد دانشگاهي با استفاده از ظرفيت هاي اساسي خود بايد فرهنگ كارآفريني را در شمال كشور ترويج دهد.

اعتراض گسترده دانشجويان ايراني به گرجستان و آذربايجان در سكوت سياسيون

دانشجويان دانشگاه هاي تهران به ممنوعيت تحصيل براي دختران محجبه در دانشگاه هاي آذربايجان و گرجستان واكنش نشان دادند.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران، جمعي از دانشجويان در اعتراض به اجراي قانون ممنوعيت حجاب در دانشگاههاي كشور آذربايجان، در مقابل سفارت اين كشور در تهران تجمع كردند و دانشجويان عضو انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي تهران نيز در بيانيه اي به اين مسئله اعتراض كردند.
دانشجويان تجمع كننده با سر دادن شعارهاي مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل، از دولت مردان كشور آذربايجان خواستند تا از اعمال سياست هاي آمريكا و اسراييل در اين كشور خودداري كنند.
تجمع كنندگان همچنين با سر دادن شعارهايي در حمايت از عفاف و حجاب، از مسئولان كشور آذربايجان خواستند تا قانون ممنوعيت حجاب را در مجامع عمومي اين كشور و به خصوص دانشگاه ها لغو كنند.

بيش از يك دهه است كه اسراييل در بين مردم انگلستان مشروعيت ندارد

عضو سابق پارلمان بريتانيا در نشست «بيداري در اروپا» در دانشگاه امام صادق(ع) با بيان اينكه اسراييل پس از واقعه صبرا و شتيلا مشروعيت خود را از دست داده است، گفت: بيش از يك دهه است كه اسراييل در بين مردم انگلستان مشروعيت ندارد.
به گزارش خبرگزاري دانشجو، جرج گالوي سياستمدار اسكاتلندي و عضو سابق پارلمان بريتانيا در نشست «بيداري در اروپا» كه به همت جمعي از دانشجويان و بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق (ع) در سالن شهيد مطهري اين دانشگاه برگزار شد، با بيان اينكه بيشتر مسلمانان فكر مي كنند غرب مسيحي است اما اين گونه نيست، گفت: كليسا در غرب خالي است و كسي به آنجا نمي رود.
كليسا در غرب خالي است
وي با تاكيد بر اينكه بسيار از كليساها در غرب تبديل به ساختمانهاي بي استفاده شده اند، افزود: بسياري از خارج از كليسا فكر مي كنند آنجا پر از افراد است اما در داخل آن خبري نيست و خالي است.
گالوي ادامه داد: بيشتر مسيحيان معتقد به پيامبران الهي هستند اما رهبران غرب به اين رهبران اعتقادي ندارند و تنها اعتقاد آنها پول است.
اين سياستمدار اسكاتلندي با بيان اينكه سيستم كاپيتاليستي غرب مبتني بر سود و منفعت شخصي است، گفت: در غرب اين سود از اموال عامه مردم تأمين مي شود.
ليبرال دمكراسي در غرب در حال اضمحلال است
وي ليبرال دمكراسي در غرب را در حال اضمحلال دانست و افزود: اكثريت مردم در غرب از آزادي و دموكراسي برخوردار نيستند تا بتوانند تشخيص دهند و اين به خصوص در شرايطي كه دولتهاي غربي نشان مي دهند در دوران اوج هستند، تأسف برانگيز است.
گالوي با بيان اينكه اين بحران در غرب از يازده سپتامبر شروع شده است گفت: مردم مي دانند از آن تاريخ به بعد نسبت به اين مسئله سوءاستفاده هايي شده است و دولت مردان دروغ هايي به آنها گفته اند و حتي اگر به مردم راست بگويند باز هم مردم باور نمي كنند.
اين مجري برنامه هاي پرس تي وي با تأكيد بر اينكه اين مسئله خللي را در غرب ايجاد كرده است، گفت: شما مي توانيد اميدوار باشيد اين خلل با اسلام پر شود.
باور عمومي اين است كه يك بيداري اسلامي
در منطقه رخ داده است
وي با اشاره به مسئله بيداري اسلامي در كشورهاي عربي تأكيد كرد: باور عمومي اين است كه يك بيداري اسلامي رخ داده است، در واقع اين تحول مجموعه اي است كه بيداري اسلامي يكي از آنهاست.
عضو سابق پارلمان بريتانيا با بيان اينكه عوامل زيادي در اين مسئله دخيل هستند، گفت: برخي از اين عوامل مثبت هستند و گامي مثبت به شمار مي آيند و برخي منفي و يك گام به عقب به حساب مي آيند.
گالوي با بيان اينكه برخي عوامل خارجي نيز در اين مسئله شريك هستند، گفت: حتي عوامل متناقص و ناسازگاري مانند مسائل فرق هاي ايدوئولوژيك، ناسيوناليستي و ساير عوامل در تحول و انقلاب عربي دخيل هستند.
وي ادامه داد: ممكن است برخي از اين انقلاب ها منجر به تشكيل دولت هاي مستقلي شود و ممكن است برخي نيز منجر به ايجاد دولت هاي ارتجاعي گرد و يك گام به عقب بازگردند.
اين سياستمدار اسكاتلندي با بيان اينكه بايد صبر كنيم و منتظر باشيم كه چه چيزي در آينده به وجود مي آيد گفت: اين تنها مسئله اي است كه در حال حاضر مي توانم بيان كنم.
گالوي با بيان اينكه در ظاهر امپرياليسم غرب نفوذ زيادي دارد اما در واقع چنين نيست، گفت: مسئله امريكا در عراق نمونه خوبي براي اين مسئله است كه نشان مي دهد امريكا و امپرياليسم در نقطه مطلوبي قرار نگرفته اند.
آمريكا و بريتانيا توانايي و قدرت حمله
به كشوري مثل ايران را نخواهند داشت
وي تأكيد كرد: از قرائن و شواهد به خوبي مي توان فهميد كه امريكا و بريتانيا توانايي و قدرت حمله به كشوري مثل ايران را نخواهند داشت و اين مسئله در ارتباط با وضعيت امريكا در عراقي كه يك سوم ايران جمعيت دارد و موقعيت آن را نيز ندارد، قابل مشاهده است.
عضو سابق پارلمان بريتانيا با اشاره به سخن يكي از تئوريسين هاي غربي در خصوص امپرياليست، گفت: وي معتقد است امپرياليست ببري كاغذي است اما به نظر من ببري كاغذي است كه دندانهايش هم افتاده و ديگر هم در نخواهد آمد.