(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 مهر 1390- شماره 20039

اخلاص بعد از عمل
سير قهقرايي سالك
ريشه انحرافات جنسي
ياد مرگ در سلوك عارفان
بررسي علل و عوامل آساني و سختي نماز
آداب و آساني نماز
بقاي سنت امتحان تا روز قيامت



اخلاص بعد از عمل

قال الباقر(ع): الابقاء علي العمل اشد من العمل. قال: و ما الا بقاء علي العمل؟ قال: يصل الرجل بصله و ينفق نفقه لله وحده لاشريك له، نكتب له سرا؛ ثم يذكرها فتمحي، فتكتب له علانيه ، ثم يذكرها فتمحي، فتكتب له رياء.
امام باقر(ع) فرمود: باقي ماندن (مراعات) بر عمل سخت تر است از عمل. راوي گفت: مراعات عمل چيست؟ فرمود: مرد صله مي كند يا انفاقي مي نمايد براي خداي واحد بي شريك (يعني ريا در عمل نمي كند). پس نوشته شود آن عمل براي او پنهاني و ثواب پنهاني به او دهند، پس از آن ذكر مي كند آن عمل را، پس محو شود آن و نوشته شود براي او ثواب آشكارا. پس از آن ذكر كند آن را، پس محو شود آن و نوشته شود براي او ريا.(1)
ـــــــــــــــــــــــــ
1- اصول كافي، ج 2، ص 792

 



سير قهقرايي سالك

روزي رسول اكرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدايي هول انگيز شنيده شد، مثل اينكه جسم بسيار سنگيني در قعر چاه عميقي بيفتد و در و ديوار را تكان بدهد كه سبب وحشت افراد حاضر در مجلس شد! رسول خدا(ص) فرمود: فهميديد اين صدا از چه بود؟ گفتند: نفهميديم، خدا و رسولش اعلمند. فرمود: سنگي بود كه از طبقه اعلاي جهنم پرتاب شد و هفتاد سال بود كه راه مي پيمود و الآن به قعر جهنم رسيد. اين صدا از افتادن آن سنگ در قعر جهنم بود. هنوز كلام پيامبر(ص) تمام نشده بود كه صداي گريه و شيون از خانه يك مرد منافق جنايتكار كه در همسايگي مسجد بود بلند شد. معلوم شد آن مرد در همان ساعت مرده و هفتاد سال هم داشته است، و آن سنگ جهنم، همين آدم منافق بود كه هفتاد سال با اعمال و اخلاق ناپاكش راه جهنم را مي پيمود و در اين لحظه به قعر جهنم رسيده بود!! گاهي كه خدا مصلحت بداند بعضي از صحنه هاي عالم آخرت را در همين دنيا و مناسب با شرايط اهلش، به چشم و گوش برخي از افراد مستعد مي رساند كه تنبهي پيدا كنند. البته همه كس آن صداها را نمي شنوند و آن چهره ها را نمي بينند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- صفير هدايت، آيه الله ضياءآبادي، جزوه توبه

 



ريشه انحرافات جنسي

پرسش:
انحرافات جنسي كه در قالب ها و اشكال گوناگون تجلي پيدا مي كند، از منظر آموزه هاي اسلامي به چه علل و عواملي بستگي دارد؟
پاسخ:
انحرافات جنسي كه حداقل ريشه تاريخي آن به قوم لوط برمي گردد، درهر برهه اي از تاريخ و درهر قوم و ملتي در قالب ها و اشكال گوناگوني تجلي پيدا مي كند. اما اينكه به شكل عام چه علل و عواملي در فرايند انحرافات جنسي، به ويژه در نسل جوان، دخيل و تاثيرگذار است، به اهم آنها براساس آموزه هاي اسلامي ذيلا اشاره مي كنيم:
1- تحولات بلوغ
به دليل تحولاتي كه در دوره بلوغ در هر انساني به وجود مي آيد. به طور طبيعي وي تمايل دروني به جنس مخالف را در خود احساس مي كند. ولي چون تماس بدني با جنس مخالف برايش امكان ندارد، بنابراين براي رهايي از تنش ناشي از اين تمايلات دروني به برخي اعمال انحرافي روي مي آورد.
2- عوامل تحريك زا
نگاه شهوت آميز، تخيلات تحريك كننده، تماس با اجنبي و گفت وگو با نامحرم، ديدن فيلم ها و عكس هاي مبتذل و... از جمله عواملي هستند كه آتش سوزان غريزه جنسي را در انسان، به ويژه جوانان، شعله ور مي كند و به طور طبيعي و قهري او را به سوي انحراف جنسي سوق مي دهد. از منظر دين، نگاه تخم شهوت را در دل مي كارد و زمينه گناه را فراهم مي آورد. حضرت مسيح(ع) مي فرمايد: اياكم و النظره فانها تزرع في القلب الشهوه. از نگاه به نامحرم اجتناب كنيد كه نگاه، شهوت را در قلب به وجود مي آورد. (تحف العقول، ص 305)
امام علي(ع) قلب را كه مركز ادراكات است، كتاب و نامه چشم مي داند و مي فرمايد: القلب مصحف البصر. دل كتاب چشم است. (نهج البلاغه، حكمت 409) به قول باباطاهر: زدست ديده و دل هر دو فرياد- هر آنچه ديده بيند دل كند ياد.
3- عقده حقارت
به اعتقاد بسياري از روان شناسان، برخي از مصاديق انحرافات جنسي ناشي از كمبود محبت و عاطفه و عقده حقارت در طول زندگي تحقيرآميز انسان است كه براي جبران آن افراد به وادي انحرافات جنسي سوق پيدا مي كنند.
4- مساعد نبودن محيط خانواده
ريشه بسياري از انحرافات جنسي را بايد درمحيط خانواده و شرايط زندگي افراد جست وجو كرد. مراعات نكردن اصل مهم حيا، طرز لباس پوشيدن و به كارگيري الفاظ و كلماتي كه به گونه اي در برگيرنده مسائل و مناسبات جنسي هستند و نيز تماس بدني با كودكان و نوازش هاي غيراصولي و عدم كنترل بر روابط كودكان، به انگيزه جنسي فرزندان دامن مي زند و زمينه انحراف جنسي در دوران بلوغ را فراهم مي كند.
خانواده هايي كه به علت پاره اي نابساماني ها، از قبيل اختلاف و ناسازگاري ميان پدر و مادر و ناسازگاري آنها، از هم پاشيدگي خانواده، بدرفتاري والدين با فرزندان و ... به اضطراب روحي در فرزندان دامن مي زنند، آنان را بيشتر در معرض انحرافات جنسي قرار مي دهند.
ادامه دارد

 



ياد مرگ در سلوك عارفان

براي كساني كه در ابتداي راه هستند، فكر درباره مرگ و شدت و سكرات آن و ناراحتي و حرارت و درد و رنج هنگام مفارقت روح از بدن و حسرت آدمي در آن حال و جدايي او از جميع آنچه به آنها دل بسته و همه كساني كه با آنها انس گرفته و وحشت و تاريكي قبر و غربت آدمي در گور، بسيار موثر است.
بزرگان، مرتب به گور خود سر مي زدند و در آن مي خوابيدند و خود را به آنچه كه اشقياء در گور خطاب مي شوند، مخاطب مي ساختند تا اين عمل، مانع اين شود كه آنها بدون تهيه اسباب سفر آخرت، به اين منزل وارد شوند و شيوه بعضي از آنها اين بود كه براي خود قبري آماده ساخته بود و مي آمد و در آن مي خوابيد، بعداين آيه شريفه را كه زبان حال آدميان پس از مرگ است، تلاوت مي نمود و مي گفت: «رب ارجعون، لعلي اعمل صالحا» پروردگارا! مرا به دنيا برگردان، اميد است كه ديگر كارهايم نيك و پسنديده باشد. (مومنون- 99). بعد خطاب به خود مي گفت: فلاني! برخيز، پروردگارت تو را برگرداند، پس در انجام اعمال صالح همت گمار، قبل از اينكه روزي بيايد كه هرچه آرزوي بازگشت به دنيا كني، بدان دست نيابي؛ و (پس) با جديت و كوشش بيشتر به عبادت مي پرداخت. 1
1- اسرارالصلوه ، ميرزا جواد تبريزي، ص 97

 



بررسي علل و عوامل آساني و سختي نماز
آداب و آساني نماز

عليرضا شعاعي
نماز براي بسياري از انسانها سخت است و هرچند كه از نظر انجام، بسيار ساده و آسان مي باشد، ولي چون نيازمند بسترهاي پيچيده اي است، همين كار بسيار ساده كه درهمان حال، كامل ترين، زيباترين و شيرين ترين شيوه نيايش و پرستش خداوند است، براي بسياري از مردم كاري سخت و دشوار مي آيد، دربرابر هر كس و ناكسي پيشاني بر آستانه سجده مي نهند و كرنش مي كنند، ولي دمي راضي نمي شوند براي خداوند نمازگزارند.
از اين رو خداوند نمازگزاري را تنها براي اهل خشوع آسان دانسته است؛ چون ايشان به سادگي خضوع كرده و در پيشگاه خداوندي پيشاني برخاك ستايش مي گذارند و جان و تن به خدا مي دهند.
نويسنده دراين مطلب تحليل و تبيين خداوند از آساني و سختي نماز را با توجه به آموزه هاي قرآني بيان كرده و برخي از آداب و نمازگزار را گوشزد نموده است.
زيباترين شيوه پرستش
نماز زيباترين شيوه پرستش است. اركان و اذكار نماز به گونه اي است كه همه وجود آدمي از تن و روان درگير است. از اين رو آن را ذكر الله (بقره، آيات 238 و 239 و آل عمران، آيه 191 و آيات ديگر) و مرز ميان اسلام و كفر، قربان كل تقي، عمود و ستون دين، كامل ترين عبادت و بندگي مانند آن ناميده اند.
انسان در نماز چنان بندگي را به نمايش مي گذارد كه خداوند آيات بسياري را در راستاي تبيين اهميت و ارزش نماز فرو فرستاده و دهها اثر و كاركرد مادي و معنوي و دنيوي و اخروي براي آن بيان كرده است.
اگر كسي مي خواهد به كمال و يا حقيقت برسد و متحقق به آن شود، مي بايست سير و سلوك منازل و مراتب عرفاني و تكاملي خويش را با نردبان نماز بپيمايد؛ چرا كه درهيچ مرحله و مرتبه و منزلي نمي توان بي نماز بود و از تاثير آن در ترقي و تكامل بشر غافل ماند.
اگر گفته اند كه دست يابي به مقامات عرفاني و تنها راه رسيدن به حقيقت، طريق شريعت است؛ بي گمان نمي توان از مهم ترين اصل شريعت يعني نماز غافل شد. انسان اگر مي خواهد به يقين برسد و كشف الغطايي براي او تحقق يابد و همه پرده هاي غفلت زا كنار برود و حقايق هستي در ملكوت، جبروت و لاهوت براي وي آشكار شود، مي بايست نماز را به عنوان كليد در دست گيرد و باور داشته باشد كه در هيچ منزلي بي كليد نماز نمي توان راه يافت و يا در آن مستقر شد. از اين رو خداوند از آثار نماز را دست يابي به مقامات مومنان حقيقي (انفال، آيات 3 و 4) از جمله مقام متقين (بقره، آيات 2 و 3)، مقام صادقان (بقره، آيه 177)، مقام مخبتان و خاضعان (حج، آيات 34 و 35)، مقام محسنان (هود، آيات 114 و 115) و مقام ابرار (بقره آيه 177) برمي شمارد كه از جمله آنها نيز مقام محمود و شفاعت (مدثر، آيات 42 تا 48) مي داند. پس شخصي كه مي خواهد متاله (خدايي) شود و مظهر اسماي الهي گردد و قدرت و توانايي خدايي را درخود فعليت بخشد و در مقام مظهريت ربوبيت بنشيند، مي بايست به نماز به عنوان مهم ترين راه، عامل، علت و مانند آن بنگرد و هرگز از آن غافل نشود.
از آيات قرآني حتي به دست مي آيد كه انسان براي رسيدن به آسايش و آرامش دنيوي درعالم ناسوت و طبيعت نيز نيازمند نماز است؛ زيرا از مهم ترين آثار نماز، امنيت و آرامش (بقره، آيه 277) ، بهره مندي از رحمت (توبه، آيه 5)، رزق الهي و رسيدن به آسايش (انفال، آيات 3 و 4)، و راه رهايي از همه مشكلات (بقره، آيات 45و 153) است.
از اين رو نماز نه تنها زيباترين شيوه نيايش و پرستش بلكه كامل ترين و مهم ترين وسيله براي رسيدن به همه مراتب و منازل انساني تا مقام مظهريت در ربوبيت است كه كامل ترين حالت تكاملي بشر و پايان سير وجودي انسان به يك معناست. براين اساس خداوند از انسانها خواسته است تا براي رسيدن به مقام خدايي شدن از وسيله و ابزار مناسب اين كار استفاده كنند (مائده، آيه 35) كه مهم ترين و بهترين ابزار نيز چيزي جز نماز نيست. (بقره، آيات 45 و 153)
نماز همچنين ساده ترين و آسان ترين پرستشي است كه مي توان در ميان عبادات و آيين ها و مناسك ديگر يافت؛ افزون بر اين كه در عين سادگي و آساني، كامل ترين و موثرترين شيوه پرستش نيز مي باشد. با اين همه همين عمل ساده و آسان براي بسياري از مردم سخت و دشوار محسوب مي شود. علت اين سختي را مي بايست در بينش و نگرش انسانها جست. از اين رو خداوند در آياتي به تحليل و تبيين علل و عوامل سخت بودن نماز براي گروهي و آسان بودن آن براي جماعتي پرداخته كه در اين جا به آنها اشاره مي شود.
بسترهاي آساني نماز
چنان كه گفته شد، نماز با همه سادگي و آساني براي بسياري از انسانها سخت است و بارها ديده شده كه حتي مسلمانان نيز از انجام آن غافل شده و نماز نمي گزارند. ريشه اين سختي در بينش و نگرش افراد است، چرا كه رفتار آدمي متاثر از آنهاست و همين بينش و نگرش است كه كارها را حق و باطل، درست و نادرست، مفيد و بيهوده، سخت و آسان مي كند. بارها ديده شده كه كارهاي بسيار سخت به سبب نوع نگرش افراد، كارهايي بسيار ساده و آسان جلوه مي كند و در مقابل، برخي از كارهاي آسان چنان سخت مي نمايد كه شخص هيچ گرايشي به انجام آن نشان نمي دهد. چرا كه نگرش انسان به موضوع مي تواند كاه را كوه و كوه را كاه سازد. كسي كه اراده قوي به انجام كاري داشته باشد و مانند عشاق شود، در آن صورت هيچ سد و مانعي نمي تواند در برابر اراده او ايستادگي كند و تاب بياورد.
براي اين كه اقامه نماز با رعايت تمامي حدود و احكام و آداب و شرايط آن براي شخص آسان شود، مي بايست به حوزه نگرش ها و بينش هاي او رفت و تغييرات و تصرفاتي در آن حوزه ايجاد كرد تا روحيه و روان شخص دگرگون شود.
خداوند در آيات 45 و 46 سوره بقره، مهمترين و اصلي ترين عامل در آساني اقامه نماز از سوي انسان را، ايمان به لقاءالله و بازگشت به خدا مي داند. به نظر مي رسد كه در انجام اين عمل آسان سازي نيازي به قطع و يقين نيست، بلكه همين اطمينان كه از آن به ظن نوعي نيز ياد مي شود، كفايت مي كند.
به سخن ديگر، براي آسان شدن، بر شخص، لازم نيست كه او به مقام شهود قطعي و يقيني برسد و كشف الغطايي براي وي رخ دهد و دوزخ و بهشت را به چشم سر يا دل ببيند (تكاثر، آيات 5 تا 7)، بلكه گمان، ظن نوعي و اطمينان كه از آن به علم عرفي نيز ياد مي شود، در اين مساله كفايت مي كند. همين كه انسان از دايره شك و ترديد بيرون رود و احتمال كوچكي دهد كه خدايي و آخرت و حساب و كتابي است، به نماز رو مي آورد و براي رهايي از آتش دوزخ احتمالي، نماز براي او آسان مي شود؛ چنان كه اگر كسي احتمال دهد كه در بيابان پيش رو، با فقدان آب مواجه خواهد شد، تحمل حمل مقداري آب براي او آسان مي شود و باجان و دل، آن را با خود حمل مي كند و مشكلات حمل را اصلا ناديده مي گيرد.
بازگشت به سوي خدا، زمينه ساز توجه به نماز
به هر حال، احتمال ملاقات خداوند و بازگشت به سوي خدا، براي آسان شدن كارهاي سخت كفايت مي كند، چه رسد به نماز كه خود آسان ترين پرستش و عبادت در ميان عبادات است. البته از آيات 3 سوره نمل و 4 سوره لقمان، به دست مي آيد كه يقين و قطع كامل به موضوعي چون قيامت مي تواند رفتار انساني را به گونه اي خاص تحت تأثير قرار دهد و نه تنها شخص را به نماز و ديگر اعمال مقبول شرعي گرايش دهد، بلكه عامل مهمي در تغيير كامل رفتاري مي باشد؛ زيرا كسي كه يقين به آخرت يابد دايم الذكر و الصلاه مي شود و هيچ گاه از نماز و ذكر الهي غافل نمي شود. از اين رو در اين آيات با آوردن فعل مضارع يقيمون الصلاه، به اقامه دايمي نماز از سوي افرادي كه در مقام يقين هستند، اشاره مي كند. كسي كه در مقام شهود و علم يقين است، هرگز دمي از خدا و نمازگزاري و ذكر او غافل نمي شود. پس آناني كه دايم در نمازند، همان اهل يقين هستند؛ حال چه اين يقين ايشان از باب علم اليقين يا عين اليقين يا حق اليقين باشد.
براين اساس مي توان زمينه ها و بسترهاي لازم در آساني اقامه نماز را در امور شناختي و بينشي و نگرشي انسان جست وجو كرد.
بي گمان پذيرش فلسفه آفرينش و هدفمندي آن در كنار پذيرش خدا و معاد و پروردگاري خداوند، مهم ترين عامل در انجام كارهايي است كه ما از آن به شريعت ياد مي كنيم. كساني كه حقيقت هستي و پروردگاري را درك كرده باشند، مي كوشند تا خود را با فلسفه و هدف آفرينش هماهنگ سازند. لذا به نماز به عنوان يك عامل مهم در اين همانند و هماهنگ سازي توجه ويژه داشته و آن را انجام مي دهند. از اين رو خداوند در آياتي چند ايمان را مهم ترين بستر و زمينه ساز براي اقامه نماز مي داند. (مائده، آيه 55؛ انعام، 92؛ توبه آيات، 18 و 71)
خداوند همچنين در آيات 15 تا 17 سوره اعلي به نقش پذيرش معاد و آخرت طلبي در برپايي نماز اشاره مي كند. در اين آيات خداوند مي فرمايد اگر دوزخيان دنيا را بر آخرت مقدم نمي داشتند و به آن چه موجب فلاح و رستگاري آنان مي شد، روي مي آورند، نماز خواندن بر آنان آسان مي شد و آن را به جا مي آوردند.
ايمان به آخرت
به هر حال، ايمان به آخرت، زمينه اي براي برپايي نماز و آساني آن براي شخص مي شود. (بقره، آيات 43 تا 46؛ انعام، آيه 92) چنان كه ترس از اهوالات قيامت و آتش دوزخ نيز اين كار را آسان مي سازد. (نور، آيه 37)
در همين راستا خداوند در آيه 72 سوره انعام، توجه به حشر و نشر روز قيامت را زمينه ساز اقامه نماز مي شمارد و بر اين تاكيد مي كند كه چگونه بينش ها و نگرش ها در رفتارهاي آدمي تاثيرات مثبت يا منفي به جا مي گذارد.
از آن جايي كه بينش ها و نگرش ها و بويژه ايمان، مبتني بر دو عنصر اساسي عقل و عاطفه است؛ از اين رو خداوند عقل آدمي را مهم ترين عامل در اقامه نماز و آساني آن براي افراد برمي شمارد و مي فرمايد كه خردمندان كساني هستند كه نماز گزاردن براي آنان آسان است و در مقابل، كساني كه بي خرد هستند نماز را بازيچه و لهو و لعب مي شمارند. (مائده، آيه 58)
همچنين در آيات 13 و 17 سوره لقمان به نقش عواطف و احساسات يعني محبت و برخوردهاي دوستانه در توجه يابي و توجه دهي ديگران به نماز اشاره مي كند و مي فرمايد همان گونه كه مي بايست خرد و عقل را در تحقق رفتار درست مورد نظر قرار داد هم چنين مي بايست عواطف و احساسات را برانگيخت. در اين راستا موعظه و پندهاي دوستانه مي تواند در ايجاد انگيزه و يا افزايش آن تاثيرگذار باشد و رفتاري چون نمازگزاري را براي شخص آسان كند.
از ديگر عوامل براي آساني نماز، جو اجتماعي جامعه است. فضايي كه جامعه براي كارهاي هنجاري فراهم مي آورد، در تشويق افراد به كارهاي هنجاري و نيك، تاثير مستقيم و شگرفي دارد. اگر در جامعه اي فضا به گونه اي باشد كه هنجارهايي چون نمازگزاري يك ارزش و فضيلت باشد، براي افراد، نماز گزاردن آسان خواهد بود؛ اما اگر جو و فضاي اجتماعي به گونه اي باشد كه هنجارها و ارزش ها ضدارزش شمرده شود و هنجارگرايان و ارزش گرايان مورد تمسخر هنجارشكنان قرار گيرند، انجام كارهاي نيك و هنجاري از جمله نماز نيز سخت و دشوار خواهد بود. بر اين اساس خداوند در آيه 58 سوره مائده به مساله استهزاء نمازگزاران از سوي برخي از بي خردان جامعه اشاره مي كند و در آيه 21 سوره حج به صراحت بر نقش قدرت و حكومت مومنان در برپايي و گسترش نماز در جامعه و آسان شدن آن بر مردم تاكيد مي كند. اين كه جامعه ايماني از اين جايگاه قدرت برخوردار باشد كه هنجارها و ارزش هايي چون نماز را در جامعه گسترش دهد، خود مهم ترين عامل در آسان شدن نماز براي افراد جامعه خواهد بود.
از ديگر عواملي كه بستر مناسبي براي اقامه نماز و آسان شدن آن در آيات قرآن بدان اشاره شده، مي توان به تسليم شدن در برابر خدا (انعام، آيات 71 و 72)، تقوا (آل عمران، آيات 15 و 17؛ روم، آيه 31)، تمسك به كتاب خدا و دستورها و آموزه هاي پسنديده و نيك آن (اعتراف، آيه 170)، توجه يابي به نظارت خدا و آگاهي او به همه اعمال انساني (بقره، آيه 110)، دعا و نيايش در توفيق يابي انسان براي نمازگزاري و ديگر كارهاي نيك (اعراف، آيات 35 تا 40) صبر و شكيبايي (آل عمران، آيه 200) اشاره كرد.
به هر حال، آن چه بيان شد، تنها گوشه اي از علل و عواملي است كه مي تواند بينش و نگرش افراد را تغيير داده و كارهاي سخت را آسان نمايد و انسان را متوجه انجام كارهايي از جمله نماز كند و نمازگزاري را بر وي آسان كند. اما اين كه چگونه نمازگزاري باشيم تا به اين هدف اساسي آفرينش دست يابيم و از آثار نماز بهره مند شويم، مطلبي است كه در آيات ديگر به آن اشاره شده است.
آداب نماز و نمازگزار
آدابي كه براي نمازگزار بيان شده، به دو دسته آداب ظاهري و باطني تقسيم مي شوند. (بقره، آيه 238، انعام، آيه 92؛ معارج، آيه 34)
از جمله آداب ظاهري نماز مي توان به جمال و آراستگي ظاهر نمازگزار اشاره كرد. (اعراف، آيه 31) آراسته ساختن خويش به زينت و آرايه ها در هنگام نماز بويژه در هنگام حضور در مساجد و اقامه نماز مورد تاكيد خداوند است. از جمله اين آرايه ها مي توان به لباس زيبا، شانه كردن مو، عطر زدن و مانند آن اشاره كرد. (تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 18 و 19، ص 61 تا 68)
همچنين طهارت در ظاهر و شست وشوي بدن و مو و مانند آن نيز مورد تاكيد قرار گرفته و حتي مهمترين اصل در نماز، طهارت از طريق وضو و غسل و مانند آن دانسته شده است. (نساء، آيه 43؛ مائده، آيه 6؛ مدثر، آيه 4)
استعاذه به خدا در هنگام قرائت در نماز (نحل، آيه 98 و مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 593)، استغفار در نماز بخصوص هنگام سحر (آل عمران، آيات 15 و 17)، انتظار كشيدن براي درك نماز در وقت خود (آل عمران، آيه 200؛ البرهان، ج 1، ص 732، حديث 9)، بالا بردن دستها تا گلوگاه به هنگام گفتن تكبيرات نماز (كوثر، آيات 2 و 3؛ نورالثقلين، ج 5، ص 683، احاديث 17، 20 و 22)، پرهيز از عبث و توجه به اطراف (بقره، آيه 238؛ التبيان، ج 2، ص 276)، پرهيز از كسالت و خواب آلودگي (نساء، آيات 43 و 143؛ توبه، آيه 54؛ نورالثقلين، ج 1، ص 438، حديث 261)، لزوم نشاط (همان)، تقارن و هماهنگي نمازگزاران در افعال نماز جماعت (بقره، آيه 43 با اشاره به واژه مع)، تلاوت آيات خدا (آل عمران، آيه 113 و مجمع البيان، ج 1 و 2، ص 816)، توجه به معنا و قرائت صحيح و توجه به معاني اذكار آن (نساء، آيه 43)، اقامه نماز به جماعت (بقره، آيه 43؛ آل عمران آيه 43 و اعراف، آيه 29؛ مجمع البيان، ج 3 و 4، ص 635)، حضور در مسجد (اعراف، آيه 29 و مجمع البيان، همان)، حضور قلب (نساء، آيه 63)، خشوع (بقره، آيات 45 و 238 و مومنون، آيات 1 و 2)، پايين انداختن چشم در نماز به طوري كه صدق بستن نكند (مومنون، آيه 4) از امام صادق در اين باره روايت است كه ايشان خشوع را به معناي فرو هشتن چشم در نماز گرفته است (بحارالانوار، ج 81، ص 264)، خضوع همراه با بندگي در ظاهر (بقره، آيه 238 و اعراف، آيه 206؛ قنوت به معناي خشوع، خضوع، دعا در حال نماز، سكوت و نيز طول قيام در نماز آمده است)، خوف و خشيت از خدا (فاطر، آيه 18 و معارج، آيات 22 و 27)، مداومت در دعا و نيايش (اعراف، آيه 29 و مجمع البيان، ج 1. 2، ص 600)، ذكر و ياد خدا (اعلي، آيه 15)، مواظبت بر اوقات نماز (بقره، آيه 238؛ طه، آيه 130 و اسراء، آيه 78 و هود، آيه 114)، رفع نيازهاي مردم در هنگام نماز (ماعون، آيه 2 تا 7)، سكوت و اجتناب از كلام بي جا (بقره، آيه 238) و همچنين طولاني كردن قيام در نماز (بقره، آيه 238، از معاني قنوت) از مهم ترين آداب نماز است كه مستحب است رعايت شود تا نماز تاثير واقعي خود را به جا گذارد.

 



بقاي سنت امتحان تا روز قيامت

علي اكرمي
يكي از سنت هاي الهي، قانون امتحان است. خداوند به صراحت در آيات قرآني بر اين معنا تاكيد دارد كه همه انسانها مورد آزمايش الهي قرار مي گيرند. واژگان و اصطلاحاتي كه خداوند براي اين سنت به كار برده، شامل واژگاني چون امتحان (حجرات، آيه 4)، بلا (دخان، آيه 33 و بقره، آيه 49)، ابتلاء (بقره، آيه 124 و احزاب، آيه 11) فتنه (قمر، آيه 27 و عنكبوت، آيه 2) و مانند آن است.
خداوند در آيات 2 و 3 سوره عنكبوت مي فرمايد: «آيا مردم گمان كرده اند چون بگويند ايمان آورده ايم، رها مي شوند و هرگز مورد آزمايش قرار نمي گيرند. ما امت هايي را كه پيش از آنان بودند، آزمايش كرديم، خدا راستگويان و دروغ گويان را كاملا مي شناسد.»
بر اين اساس همگان حتي مدعيان ايمان، مورد آزمون قرار مي گيرند تا صدق و كذب ادعاي آنان براي خودشان روشن شود؛ هر چند كه انسان بر نفس خود بصير است: بل الانسان علي نفسه بصيره ولو القي معاذيره؛ بلكه انسان بر نفس خويش بصيرت دارد، هر چند عذر تراشي كرده و توجيه كند. (قيامت، آيات 14و 15) اين گونه است كه خداوند با آزمون و فتنه، بر مدعيان ايمان اتمام حجت مي كند تا عذر تراشي و بهانه جويي و توجيه گري را كنار بگذارند.
در اين ميان، امتحان مدعيان ايمان سخت تر و دشوارتر خواهد بود؛ زيرا ادعاي امري بزرگ چون ايمان را دارند و اين مي بايست در بوته آزمون مشخص شود كه شخص تا چه اندازه پاي بند باورهايش است. مثلا اگر كسي به خداوند ايمان داشته و ولايت او را پذيرفته باشد، بايد در تكوين و تشريع، خداوند را بر خود مقدم دارد و در همين راستا ولايت پيامبر(ص) و چهارده معصوم(ع) را به عنوان ولايت مظهري بپذيرد و ايشان را بر خود مقدم دارد: النبي اولي بالمومنين من انفسهم (احزاب، آيه 6)؛ چرا كه ولايت اولوالامر معصوم كه متاله (خدايي) شده هستند، مظهر ولايت خداوندي و خليفه او بر هستي است.
اين آزمون در اشكال گوناگوني بروز و ظهور مي كند كه از آزمون هاي معمولي چون امساك در خوردن و آشاميدن و مبارزه با لشكر بزرگ دشمن (بقره، آيات 245-262) تا ايجاد محدوديت در بهره مندي از مواهب دنيا (قمر، آيه 27) و تا آزمايش با فرزند و مال (انفال، آيه 28)، يا ترس و گرسنگي، زيانهاي مالي و جاني و كمبود مواد غذايي يعني فقدان آرامش و آسايش (آل عمران، آيه 186) را شامل مي شود.
ارتباط آزمايش با خواسته هاي نفساني
از آيات قرآني اين معنا به دست مي آيد كه آزمون ارتباط تنگاتنگي با خواسته هاي نفساني بشر و غرايز طبيعي او دارد. به اين معنا كه محدوديت و كمبودهايي را در آرامش و آسايش انسان پديد مي آورد تا اين گونه هر كسي شاكله وجودي و شخصيت حقيقي خويش را چنان كه هست به نمايش گذارد و حقيقت باطن هر چند كه بر خود شخص روشن است، به هويدا رسد و آشكار گردد تا چيزي نهان نماند و مدعي امري در خفا و سر نشود.
به سخن ديگر، آزمون هاي الهي به گونه اي رخ مي دهد تا در كوزه هر آن چه هست برون تراود و آشكار گردد.
در اين ميان، ابزارهايي را خداوند براي آزمون انسان قرار داده است كه از آن جمله هواهاي نفساني دروني و وسوسه هاي شيطاني بيروني است. ابليس بارها انسان را فريفته است و با وعده هاي دروغين گمراه نموده است. خداوند درباره ابليس مي فرمايد: و ما يعدهم الشيطان الا غروراً؛ شيطان جز غرور به ايشان و عده اي نمي دهد. (اسراء، آيه 65) اين گونه است كه با وعده هاي دروغين و باطل ابليس انسان گمراه مي شود. بنابراين يكي از ابزارهاي امتحان و آزمون الهي، ابليس و وعده هاي پوچ و دروغين اوست.
امام زمان(عج) و كشتن ابليس
ابليس پس از آن كه در مقام قدس درآمد، با يك آزمون الهي هبوط كرد و در نهايت به خاطر عناد و استكبار و خودبزرگ بيني اش سقوط كرد. در آن زمان از خداوند خواست او را تا روز قيامت مهلت دهد؛ ولي خداوند نپذيرفت كه به او تا روز قيامت مهلت دهد، بلكه به او مهلت داد تا وقت معلوم در دنيا باشد و به عنوان ابزار آزمون الهي عمل كند: فانك من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم (حجر، آيات 37 و 38)
در قرآن و نهج البلاغه آمده است پس از آن كه شيطان مهلت خواست، خداوند به او مهلت داد تا «يوم الوقت المعلوم»، اما در اين كه منظور از «يوم الوقت المعلوم» چيست در ميان مفسران قرآن و نهج البلاغه گفتگوست.
بعضي گفته اند؛ منظور پايان جهان و برچيده شدن دوران تكليف است. در اين صورت تنها با مقداري از درخواست ابليس موافقت شده زيرا او درخواست حيات تا روز قيامت داشت ولي تا پايان دنيا موافقت شد.
احتمال ديگر اين كه منظور زمان معيني است كه پايان عمر ابليس است و تنها خدا مي داند و جز او از آن آگاه نيست؛ چرا كه اگر آن زمان را آشكار مي ساخت ابليس تشويق به گناه و سركشي بيشتر مي شد.
بعضي نيز احتمال داده اند كه منظور روز قيامت است، زيرا تعبير به يوم معلوم در آيه پنجاه سوره واقعه درباره روز قيامت است كه مي فرمايد: «قل ان الاولين و الاخرين لمجموعون الي ميقات يوم معلوم».
ولي اين احتمال بسيار بعيد به نظر مي رسد زيرا بنابراين تفسير، با تمام خواسته او موافقت شده، در حالي كه ظاهر آيات قرآن اين است كه با درخواست او به طور كامل موافقت نشده است، اضافه بر اين در آيه مورد بحث «يوم الوقت المعلوم» است و در سوره واقعه «يوم معلوم» مي باشد و اين دو با هم متفاوت است، بنابراين تفسير صحيح يكي از دو تفسير اول و دوم است.
در حديثي نيز آمده است كه منظور از «يوم الوقت المعلوم» زمان قيام حضرت مهدي(عج) است كه به عمر ابليس پايان داده مي شود.
در بعضي روايات آمده كه شيطان به مرگ طبيعي از دنيا نمي رود، بلكه او را مي كشند و در آخرالزمان كشته مي شود. در بعضي از روايات گفته مي شود: امام زمان(عج) وقتي ظهور كند آن ملعون را مي كشد. امام صادق(ع) فرمودند: وقتي قائم ما قيام كند، در مسجد كوفه مي آيد و شيطان هم مي آيد و به زانو در مقابل آن حضرت قرار مي گيرد و مي گويد: واي از اين روز سختي كه در كمين من است. در اين موقع امام زمان(عج) موهاي جلوي پيشاني او را مي گيرد و آن ملعون را گردن مي زند.
در بعضي از روايات وارد شده كه حضرت رسول(ع) كشنده شيطان است. امام صادق(ع) فرمود: «شيطان در زمان رجعت روي صخره بيت المقدس به دست حضرت رسول(ع) كشته و ذبح مي شود». (نقل از كتاب شيطان در كمين گاه، نوشته نعمت الله صالحي حاجي آبادي؛ و نيز نهج البلاغه خويي، ج 2، ص 65 و64)
بقاي سنت امتحان پس از مرگ ابليس و شيطان
با كشته شدن ابليس، جهان رنگ آرامش را به خود مي بيند. از اين رو در آخرالزمان و در حكومت معصومان(ع) كه حكومت جهاني و عدالت محور است، كمترين زد و خورد وجود دارد؛ ولي اين بدان معنا نيست كه همه در آن زمان به كمال بايسته و شايسته مي رسند و متاله (خدايي) مي شوند، بلكه در آن زمان نيز گروه هاي انساني بر مسيحيت باقي مي مانند و همان راه را مي روند، چنان كه در عصر حكومت جهاني معصومان(ع) سنت امتحان و آزمون برقرار است؛زيرا نفس انساني نمرده و هواهاي نفساني، همچنان زنده است و مي خواهد تا الهه باشد و معبود انسان گردد. از اين رو همچنان خطاها و گناهاني از سوي انسان سر مي زند. اما شرايط از نظر حملات بيروني و وسوسه هاي ابليسي و شياطيني كاهش مي يابد ولي اين بدان معنا نيست كه آرامش و آسايش پايداري چون بهشت ايجاد مي شود؛ زيرا به هر حال، هر انساني بايد در امتحان و ابتلاء سر بلند شود و حقيقت خويش را بشناسد و دريابد.
بنابراين، كشته شدن ابليس سبب نخواهد شد كه عوامل گناه به طور كلي از جهان ريشه كن شود و مسأله اطاعت و آزمايش الهي منتفي گردد؛ چرا كه عامل اصلي كه هواي نفس است به قوت خود باقي است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14